حماسه ۹ دی ویژگیهای منحصربهفردی داشت که آن را جاودانه کرد. مختصاتی، چون برای خدا و نصرت دین الهی، خودجوش و مردمی بودن، برخاسته از دل، گستره و فراگیر، بموقع و بهنگام، این حضور با شکوه را ماندگار ساخت. اما آنچه حماسه ۹ دی را در تاریخ ایران از همه اجتماعات مانند آن برتری بخشید «بصیرت» بود. بصیرت به مفهوم شناخت دقیق دشمن، اهداف و برنامههایی که برای رسیدن به آن طرحریزی میکند. بر همین اساس یکی از شاخصههای بارز بصیرت «مقاومت» است، چراکه محال است کسی دشمن و اهداف خبیث آن را بشناسد و در برابر آن مقاومت پیشه نکند.
از این رو، باید نهم دی ماه ۸۸ را مانور بصیرتی ملت ایران خواند که برای همیشه مایه افتخار و مباهات شد. بدون تردید همین بصیرت و دشمن شناسی بود که ملت ایران را در سال ۵۷ برای حمایت از دین خدا به خیابانها کشاند و بارها پس از پیروزی انقلاب اسلامی تکرار شد. نمونه اعلای این بصیرت را میتوان در ایستادگی مردم در مقابل تهدیدات سخت به ویژه هشت سال دفاع مقدس مشاهده کرد. دشمن بصیرت ملت ایران را هدف قرار داد و پس از ۲۰ سال بر این گمان بود که میتواند از روشی دیگر به براندازی نرم نظام اسلامی اقدام کند. جنگ نرم، ناتوی فرهنگی، تحریمهای اقتصادی و فناوری، نفوذ، انزوای سیاسی، فشارهای حقوقی، پروندهسازیهای متعدد هستهای و حقوق بشری، راه اندازی جنگ در منطقه و هر راهکار دیگری که امکان داشت به کار گرفت تا بصیرت ملی را کمرنگ ساخته و به تصور خویش پشتوانه مردمی نظام را کاهش دهد.
از این رو براندازی از بیرون را به درون، از سخت به نرم، از موضوعات ایدئولوژیک به سیاسی، محور قراردادن جریانهای سیاسی داخل، دوقطبیسازی بر سر شخصی که تجربه دوقطبی چپ و راست را در کارنامه خود داشت، انتخابات و تقلب در آن را بهانه قرار داد و فتنه پیچیدهای را طراحی نمود تا از طریق براندازی دمکراتیک، انقلاب رنگی و کودتای سبز به هدف خویش برسد. ۹ دی ثابت کرد که بصیرت مردم ایران نه تنها در سایه اقدامات دشمن کاهش نیافته، بلکه به اندازهای رشد یافته است که میتواند حق و باطل را از لابهلای غبارهای انبوه فتنه بزرگ و پیچیدهای تشخیص داده و بموقع از جبهه حق دفاع کند. نکته بسیار حائز اهمیت این است که بصیرت ملت ایران همچنان روبه افزایش بوده و اجتماعاتی، چون تشییع پیکر مطهر سردار دلها چند روز پس از ۹ دی ۱۳۹۸ آن را ثابت میکند.
روند روبه رشد بصیرت مردم ایران راز ماندگارسازی نظام اسلامی است و به نظر میرسد همین بصیرت در پایان سال جاری بار دیگر دشمنان ملت ایران را در تحریم انتخابات ناکام خواهد گذاشت. بصیرت ملت ایران ایجاب میکند تا به جای پشت کردن به صندوقهای رأی، راه حل مشکلاتش را تقویت مجلس شورای اسلامی با انتخابی آگاهانه دنبال کند.
مردم ایران میدانند که اگر انتخابات با مشارکت پایین صورت گیرد، دشمن تلاش خواهد کرد همه کسانی را که به هر دلیلی پای صندوق رأی حاضر نشوند معترض به نظام اسلامی خوانده که میتوانند در ادامه جنگ ترکیبی روی آنها حساب کند. مردم با بصیرت ایران از نقشه شوم دشمن آگاهی دارند که مشارکت پایین دشمن سبب خواهد شد غرب گمان کند که تحریم اقتصادی ملت ایران و پاره کردن برجام روی معیشت مردم تاثیر داشته و به افزایش فشارها روی خواهد آورد. مردم ایران با بصیرت ژرف خود درک میکنند که مشارکت پایین سبب تضعیف رویکرد انقلابی دولت شده و رویکرد غربگرایان تقویت خواهد شد؛ لذا اجازه نخواهد داد راهی که دولت سیزدهم آغاز کرده با شکلگیری مجلس ضعیف نیمه تمام بماند.
با این نگاه میتوان گفت حماسه ۹ دی در پایان امسال قابل تکرار است چراکه آنچه به رغم همه فشارها و جنگ شناختی کاهش نیافته بصیرت ملت ایران است.
عبدالرضا فرجی راد
وزیر خارجه روسیه در اظهاراتی گفت: «اهدافی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از جنگ غزه اعلام کرده، در خصوص از بین بردن حماس به عنوان یک گروه نظامی و اصولاً به عنوان یک سازمان، شبیه غیرنظامی کردن (باریکه غزه) است…این بسیار شبیه اهداف ما در اوکراین است». وزیر خارجه روسیه این را نیز گفت که «ما باید مراقب تاریخ مشترک خود با اسرائیل، و قبل از هر چیز، مبارزه با نازیها باشیم. این چیزی است که حقیقتاً ما را از نظر تاریخی متحد میکند»
لاوروف در مورد بنیامین نتانیاهو این را نیز گفت که «او با وجود انتقادها از سراسر جهان و در حالی که با شرایط پیچیده روبهرو شده بود، در باره روسیه صحبت نکرد». سرگئی لاوروف اما از یائیر لاپید، رهبر کنونی اپوزیسیون اسرائیل، که در آغاز حمله روسیه به اوکراین در دولت نفتالی بنت، نخست وزیر وقت، مقام وزیر خارجه را در دست داشت، انتقاد کرد. مشخصا این تحول مهمی است در سیاست خارجی فعلی روسیه. اولا نشان میدهد روسها در سیاست خارجی خود هیچ اهمیتی به دیگران خود نمیدهد.همسایه جنوبی در تنگنای ژئوپلیتیکی قرار دارد و اقدام خاصی انجام نمیدهد. ثانیا روسیه ملاحظه اعراب و افکار عمومی کشورهای عربی را هم نکرده است.
درست است که رهبران کشورهای عربی تفکر ضد حماسی دارند ولی ظاهر امر را حفظ میکنند.خود را حامی مبارزان فلسطینی نشان میدهند.بویژه در زمانی که روسیه سعی دارد رابطه خود با جهان عرب توسعه دهد. ثالثا بنظر میرسد روسیه در سفر اخیر پوتین به حوزه جنوبی خلیج فارس دریافته که متحد اقتصادی اش یعنی امارات چه اندازه ضد حماس و چه اندازه به اسراییل نزدیک است.لذا نگرانی از تضعیف روابط خود با امارات و سپس عربستان سعودی را ندارد. رابعا این موضعگیری روسیه میتواند نتیجه مذاکرات پنهانی روسیه و اسراییل و نیز لابی نتانیاهو برای روسیه در امریکا و بلوک کردن ۵۰ میلیارد دلار کمک امریکا و عدم ارسال سلاح باشد. بر همین اساس بعید نیست که هدف قرار دادن سردار سید رضی موسوی در سوریه در راستای هماهنگی روسیه و اسراییل باشد. باید منتظر موضع گیری ها بیشتر روسیه به نفع اسراییل بود و احتمالا محکوم کردن اقدامات حوثی ها در دریای سرخ و حتی اعلام امادگی روسیه برای همراهی با نیروهای متحد با امریکا
در دهههای گذشته رقابت گسترده بلوک شرق و غرب بهگونهای مشوق مداخله عوامل غیراقتصادی در تدوین سیاستهای بلندمدت بهویژه برای بلوک شرق بود. اما با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، جهان بیش از پیش در معرض حکومت اقتصاد بر سیاست قرار گرفت و امروزه کشورها خواه بزرگ و خواه کوچک با درنظر گرفتن ملاحظات اقتصادی سیاست خارجی خود را پیش میبرند و در پی هر تحولی در میدان سیاست جهانی، مانند بازرگانی هوشمند و حسابگر بهاصطلاح چرتکه برداشته و منافع و مضرات هر حرکت احتمالی خود را برآورد میکنند. به بیان دقیقتر سیاست خارجی کشورها تحت فرمان اقتصادشان است.
بااینحال سالهاست کشور ما در مسیری متفاوت با بقیه جهان، اقتصاد خود را تحت فرمان سیاست قرار دادهاست. دشواریهایی که در میدان تجارت خارجی برای کشورمان پیش آمده، از دست دادن فرصت نقشآفرینی در اقتصاد منطقه و جهان، کمرنگ شدن حضور در بازار جهانی انرژی، بهرهبرداری نکردن از مزیتهای ارزشمند سرزمینی و ... همه و همه نتایج تسلط سیاست بر اقتصادمان است؛ تسلطی که فرصت رشد شتابان اقتصادی را از کشور گرفته و مهمترین نقش را در تداوم حاکمیت تورم دورقمی داشتهاست.
در دهههای گذشته شرایط خاص سیاسی و اقتصادی که کشورمان با آن روبهرو بود، مسئولان را وادار کرد که با روسیه همراهی و همسویی جدی داشته باشند. این همراهی ظرف دو دهه گذشته پررنگتر و پرمعنیتر شد. از همان ابتدا دو نگاه متفاوت در باره پرونده همکاری سیاسی و اقتصادی با روسیه در بین سیاسیون کشور وجود داشت. گروه اول نگاه خوشبینانه به این همکاری داشت و میگفت این همراهی میتواند ضمن رفع نیازهای کشور به تقویت جبهه مقابله با غرب جهانخوار منتهی شود. اما گروه دوم به این شریک جدید بدبین بود. این گروه میگفت اولا روسها سابقه خوبی در چنین همکاریهایی ندارند و نشان دادهاند که هرگز شریک صادقی نیستند. ثانیا روسها بیشتر از طرف غربی تحت فشار رقابت اقتصادی هستند و درنتیجه تمایل بیشتری به فدا کردن کشورهای اقماری برای نجات اقتصادشان دارند. ثالثا روسیه نمیتواند مکمل خوبی برای رفع نیاز فناوری ما باشد، زیرا فناوری آن فاصله معنیداری با فناوری روز جهان دارد. علاوهبراین قطع رابطه با بقیه جهان و انحصار روابط به یک قطب هرچند توانمند، جز کاهش قدرت چانهزنی و درنتیجه امتیازدهی به آن قطب بهعنوان تنها انتخاب ممکن نتیجهای ندارد.
بااینحال متولیان امر با نادیده گرفتن تذکرات منطقی گروه دوم، با ذوقزدگی مفرط تمام تخممرغها را در سبد همسویی با روسیه چیدند، به نحوی که به خود فرصت استفاده از شانه نگهدارنده تخممرغها را هم ندادند!
اما روسیه همانگونه که انتظار میرفت پاسخ مناسبی به این همسویی صادقانه نداد. از دولاپهنا حساب کردن هزینه راهاندازی نیروگاه بوشهر گرفته تا رأی سخاوتمندانه به همه قطعنامههای ضدایرانی در شورای امنیت و سپس کارشکنی در مسیر امضای توافقنامه نهایی برجام، همه و همه نشان این بود که روسیه بهویژه در شرایطی که سایر شرکای احتمالی را از خود راندهایم، شریک قابلاعتمادی برایمان نیست. اما سیاستمداران گروه اول حاضر به دیدن واقعیتها نبودند و رقبای سیاسی خود را به نداشتن بینش کافی متهم میکردند.
روسیه حتی بیمیل نبود ایران را در جنگ اوکراین گرفتار کند تا سهمی از زیانهای احتمالی این جنگ از دوش روسیه برداشتهشود، که البته درایت تحسینبرانگیز رهبری مانع موفقیت این شریک طمعکار شد.
اینک درحالیکه روسیه با هدف جلب نظر کشورهای پولدار منطقه ادعای همسویی با آنها کرده، و حتی حاضر به امضای بیانیههای ضدایرانی آنان میشود، برخی از مدافعان دیروزی سیاست همسویی با روسیه کمکم به نتایج انتخاب غلط خود پیبردهاند.
نارفیقی روسیه با ایران مایه شگفتی نیست. ایران نمیتواند انتظار داشته باشد طرف مقابل هم مانند او با نادیده گرفتن عوامل اقتصادی، سیاست را بر اقتصاد برتری و سروری ببخشد. طبعا روسیه در شرایطی که با مشکلات اقتصادی دست به گریبان است، دنبال رفقای پولدارتری میگردد که کیف پول فربهتر و توان مالی بالاتری داشته باشند و بیمهاباتر از ایران برایش دستودلبازی کنند.
نارفیقی مکرر روسیه و امضای بیانیه ضدایرانی کام برخی سیاسیون کشورمان را تلخ کرده، اما به باور نگارنده همین اتفاق تلخ میتواند نتایج شیرینی بهدنبال داشته باشد و سیاسیون ما را از توهم امکان غلبه بر نیروی جاذبه خارج کرده و به آنان بفهماند که نباید به رویه نادرست قربانیکردن اقتصاد پیش پای سیاست ادامه بدهند