ایران مقتدر،آبروی جهان اسلام
کورش شجاعیدر پس تمامی تلاشهای هدفمند و مأیوس تبلیغاتی برای جان بخشیدن به صهیونیستها یا تصویر ناقص، معیوب و وارونه از عملیات «وعده صادق» و نتایج و پیامدهای آن در سطح غزه و منطقه و جهان، نخبگان نظامی و باتجربه غربی، از هم اکنون به عمق ارزشمند در طراحی عملیات «وعده صادق» مشغولند. نه اینکه فقط در فریب عملیاتی، از پهپادهای مشخصی برای تخلیه موشکهای پدافندی یا به انحراف کشاندن آنها و بازکردن راه برای پهپادهای هجومی و موشکها استفاده شده، بلکه مهمتر از آن، چیزی است که در طراحی عملیاتی و ابزارهای تسلیحاتی، دست خود را در سطوح تکنولوژی پیشرفته نظامی آشکار کردهاند، ولی ایران برخلاف آنها نه تنها دست تکنولوژی نظامی خود را باز نکرده، بلکه با سادهترین ابزارهایش و با کمک تجربه و طراحی عملیاتی، بازی جنگ و تسلیحات را به نفع خود رقم زده و اهداف خود را محقق کرده است. عملیات «وعده صادق» همزمان، گوشمالی و مجازات رژیمصهیونیستی را ثبت کرد و در کنار آن یک تمرین استراتژیک نظامی با نگاه به طراحی و بازی جنگ و تسلیحات در آینده را به نمایش گذاشت.
تثبیت قدرت بازدارندگی ایران
محمد قادری
براساس اطلاعات رسانههای صهیونیستی پس از انجام عملیات «وعده صادق»، رئیسجمهور آمریکا به صراحت تاکید کرده است که اسرائیل نباید به فکر پاسخ مجدد به ایران باشد؛ این رویکرد نشان میدهد که قدرت بازدارندگی راهبردی جمهوری اسلامی ایران تثبیت شده است.
عملیات وعده صادق تحقق وعدهای بودکه جمهوری اسلامی ایران به ملت ایران وخانواده شهدای عزیز حادثه تروریستی کنسولگری ایران در دمشق داده بود، مبنی اینکه حتما رژیم جنایتکار و متجاوز صهیونیستی را تنبیه و مجازات خواهد کرد. این در حالی است که از حدود ۱۰روز گذشته در فضای رسانهای جریانهای منتسب به رژیم صهیونیستی وغرب، سعی شده بود که انجام این عملیات در حد بلوف قلمداد شود و اینگونه القا کنند که جمهوری اسلامی ایران اراده و توان لازم را برای پاسخ به رژیم صهیونیستی ندارد، اما ابعاد گسترده عملیات ترکیبی بامداد یکشنبه، مهر تاییدی است بر اینکه تنها دلیلی که جمهوری اسلامی ایران تا پیش از این، چنین رویکردی را دردستورکار قرارنداده بود، پیشگیری ازگسترش ابعاد جنگ بوده است؛ بنابراین عملیات اخیر نباید جنگافروزی تلقی شود، زیرا اگر اسرائیل پاسخ مناسبی دریافت نمیکرد، ابعاد جنایت را گسترش میداد. فراموش نکنیم که این رژیم به هیچیک از پروتکلهای حقوق بینالملل و حتی جنگ نیز پایبند نیست. این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران در قالب بند ۵۱ منشور ملل متحد که حق دفاع مشروع را در صورت تجاوز به خاک هرکشوری مجاز میداند، این اقدام را رقم زد. علاوه بر این ابعاد این عملیات ترکیبی عملا کارشناسان نظامی و امنیتی بینالمللی را نیز متعجب کرده است؛ شاید آنها تصور نمیکردند که جمهوری اسلامی ایران ازچنین توانمندیای برخوردار واراده لازم رابرای انجام این عملیات داشته باشد. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان درساعات گذشته اذعان کردهاندکه این عملیات معادله قدرت را درابعاد جهانی تغییرداده است. به این ترتیب میتوان گفت ایران از قدرت بازدارندگی خوبی برخوردار است، چون پس ازاینکه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد رژیم صهیونیستی را تنبیه خواهد کرد، وزرای خارجه کشورهای مختلف با وزیر خارجه کشورمان تماسهای مکرری گرفتند تا بتوانند نیت ایران را تغییر بدهند. افزون بر این باید به مذاکره تلفنی اخیر بنیامین نتانیاهو و جو بایدن نیز اشاره کرد، زیرا براساس اطلاعات رسانههای صهیونیستی، رئیسجمهور آمریکا به صراحت تاکید کرده است که اسرائیل نباید به فکر پاسخ مجدد به ایران باشد. این رویکرد نشاندهنده این است که قدرت بازدارندگی راهبردی جمهوری اسلامی ایران، تثبیت شده است. باید توجه داشت که عملیات بامداد یکشنبه جمهوری اسلامی ایران، فضاسازی و تصویرسازی صهیونیستها را درخصوص شکستناپذیری لایههای گنبد آهنین نیز کنار زد، چراکه تمام لایههای این گنبد یکی پس ازدیگری فرو پاشید. نکته دیگری که دراین میان بایدبه آن توجه داشت، این مسأله است که بلافاصله پس از انجام عملیات وعده صادق، رسانههای غربی تلاش کردند با تخفیف دادن ماجرا و کوچک قلمداد کردن آن، افکارعمومی داخل اراضی اشغالی و حامیان خود را بهنوعی از نگرانی خارج کنند. علاوه بر این، آنها در تلاشند تا القا کنند که جمهوری اسلامی ایران نتوانسته چنانچه میخواسته به اسرائیل ضربه بزند. این در حالی است که در ساعات آینده ابعاد ضرباتی که رژیم صهیونیستی متحمل شده، مشخص خواهدشد. با این حال نباید فراموش کرد که مقامات رژیم صهیونیستی نیز مانند آنچه در عینالاسد اتفاق افتاد، به پنهانکاری روی خواهند آورد تاابعاد ضرباتی که خوردهاند، فاش نشود. این مسأله نیز، اما مانع نخواهد شد که تمام مردم دنیا و رسانهها به اقتدار و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی وقدرت دفاعی و تهاجمی آن پینبرند.
هوشمند سفیدی
شاید مهمترین اثری که در زمینه موضوع این یادداشت به رشته تحریر درآمده است، کتاب «بینش جامعه شناختی» (Sociobyical imagination) اثر “سی رایت میلز” است که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد و از طرف «انجمن بین المللی جامعه شناسی» به عنوان یکی از ۱۰ کتاب برتر و پرخواننده قرن بیستم در حوزه جامعه شناسی مطرح شد.
«بینش جامعه شناختی» را می توان به منزله یک قدرت ادارک عمیق از روابط بین پدیده های اجتماعی دانست که دارای فواید بسیاری برای جامعه و قدرتمندی آن است.
از جمله این مزیت ها، می توان به توانایی فرد در قرار دادن سرنوشت خویش در متن زمانه خود، برقراری ارتباط میان سرگذشت فردی خود با تاریخ جامعه و کسب آگاهی از ارتباط مشکلات و مسائل با اقتضائات زمانه و تحولات جامعه و مسائل دیگران و کاستن از فشار روانی بر فرد اشاره کرد؛ درواقع، می توان گفت بینش جامعه شناسانه، کیفیتی از تفکر است که با کمک آن می توان واقعیت جامعه را شناخت.
در بینش جامعه شناختی تأثیر متقابل سه بعد را می توان دریافت؛ اول: بعد ساختاری، دوم: بعد تاریخی و سوم: بعد رفتاری.
اما بینش جامعه شناختی چگونه به دست می آید و فرایند کسب آن چگونه است: به طور خلاصه می توان گفت این بینش در چهار مرحله کسب می شود؛ درک تجارب شخصی در متن عصر خود، درک تأثیر رویدادهای تاریخی در زندگی شخصی، تلاش برای کمک به حل مسائل اجتماعی به جای بی اعتنایی، افسردگی، دلمردگی، بیچارگی و انفعال.
باتوجه به آنچه ذکر شد، به سادگی می توان مصایب فقدان بینش جامعه شناسانه را در جامعه دریافت، مردم برای درک روابط پدیده های اجتماعی، صرفا به آمار و اطلاعات نیاز ندارند، بلکه شناخت رابطه بین پدیده هاست که آنان را به دریافت عمیق مسائل و مستعد تحلیل می سازند.
«سی رایت میلز» در همین رابطه بر این باور است که بسیاری از افراد، فاقد این آگاهی هستند که زندگی آنان در درون یک ساختار اجتماعی شکل می گیرد. مثلاً اگر ما گرفتار پدیده ای مثل فقر در جامعه هستیم، آیا عامل آن خود ما هستیم و یا ساختاری که به ایجاد، گسترش و تعمیق آن می پردازد، شاید شعر زیبای استاد شهریار در این زمینه گویا باشد؛ «گر کسی از تنگی نان جان سپرد / دشمن او جامعه باید شمرد»؛ البته نمی توان از سهم فرد نیز چشم پوشید و البته بینش جامعه شناختی به ما کمک می کند تا علاوه بر درک نقش بستر اجتماعی، از نقش فردی خود نیز البته به میزانی که تأثیر دارد، آگاه شویم.
بینش جامعه شناختی می تواند هم ما را علیه ساختارهای معیوب بشوراند و هم به همفکری و همراهی برای اصلاح آنها سوق دهد.
به نظر می آید امروز بیش از هر زمان دیگری به «بینش جامعه شناختی» نیاز داریم؛ بینشی که به ما حرکت می بخشد و ما را از سکون و سکوت بیرون می کشد. البته باید در نظر گرفت سطوح این بینش، هم مردم عادی، هم روشنفکران و هم مسئولان را در بر می گیرد؛ اگر بعضی از مسئولان، دارای «بینش جامعه شناختی» باشند، هیچوقت طرح های آنها به شکست منجر نمی شود و با درک عمیقتر و روشنتر از مسائل و موضوعات، می توانند در یافتن راه حل های بهتر عمل کنند.
این اظهارات رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تنها نمای کوچکی از بحران حاکم بر اقتصاد کشور را به تصویر میکشد: «نیاز و عطش بالا برای بهرهبرداری از منابع در عین کاهش شدید این منابع»، بحران منابع آبی و زیستمحیطی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و نابرابری و شکافهای عمیق درآمدی و... نماهای دیگر این وضعیت ناگوار اقتصادی- اجتماعی است که اصلاحات ساختاری را به نیاز حیاتی برای ماندگاری این کشور و سرزمین تبدیل میکند. اصلاحاتی که بیش و پیش از هر چیز نیازمند ثبات و آرامش مبتنی بر حقوق شهروندان است. اینکه در فردای پس از هر درگیری و تنش تحمیلی، که در تاریخ هر کشور و ملتی گاهی به امری گریزناپذیر تبدیل میشود، عقل و تدبیر به کار افتد و با پذیرش تنوع و تکثر و گفتوگو و سیاستورزی و کاهش تنشها و نزاعها، امکان تحقق هدف اصلی هر نظام حکمرانی که رفاه و سلامت شهروندان است، فراهم آید. («انسانها در زمان ورود به جامعه، برابری، آزادی و قدرت اجرائی را که در وضعیت طبیعی از آنها برخوردار بودهاند، در اختیار جامعه قرار میدهند تا قانونگذار آنها را برای صلاح جامعه به کار گیرد، این قدرت موظف است تا جان و مال و آزادی آنها را با رفع نواقص طبیعی از نظر دشواری و عدم قطعیت تأمین کند» -جان لاک - رسالهای درباره حکومت).
اما این امر در لحظه اتفاق نمیافتد و نیازمند کار و تلاش و دانش و هنر بسیار و در طول سالها و دهههاست. اگر جنگ و منازعه لحظه و روز و ماهی را در بر میگیرد، آنچه منطق وجودی هر جامعهای است، صلح و ثبات و امنیت است؛ چراکه بدون این امر نه بقا و دوام کشورها ممکن میشود و نه توسعه و رشد و بالندگی ملتها.
کشورمان شاید به واسطه قرارگرفتن در جغرافیای خاورمیانه همواره در دایره تنش و درگیری زیسته و کار توسعه و پیشرفت در آن با سختی توانفرسا همراه بوده است. منطقهای مملو از نفت و گاز و پول و ثروت! منطقهای که به لحاظ فرهنگی و تاریخی، زادگاه تمدن بشری و باورها و آیینها و ادیان ابراهیمی بوده و گذرگاه عبور و مرور و ارتباطات و تعاملات و تبادلات جهانی!
حفظ امنیت ملی و مصون و محفوظماندن از تهدیدات خارجی در این منطقه شاید بیش از هر نقطه دیگری در جهان علاوه بر امنیت نظامی و تواناییهای تهاجمی و دفاعی مسلحانه، نیازمند امنیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است.
در سالهای اخیر مؤلفه آخر یعنی «امنیت اقتصادی» در جهان اهمیت بسیاری یافته؛ امری که در کشورمان با وجود شعارهای بسیار و تأکیدات زبانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته و عمدتا در ذیل گونههای دیگر امنیت معنا و اولویتبندی شده است. این در حالی است که هرچه میگذرد، نقش این مؤلفه در ثبات داخلی و انسجام اجتماعی و برتری نظامی بیشتر نمایان میشود. چنانکه گسترش فقر، کاهش ارزش پول ملی، نرخ تورم و بیکاری بالا، سرمایهگذاری پایین و خروج سرمایه و بازار سیاه ارز و... مستقیم و غیرمستقیم امنیت ملی کشورها را با مخاطرات جدی مواجه کرده و امکان سیطره قدرتهای خارجی را بر حیات آنها فراهم میآورد.
در کشورمان یکی از موانع مهم توسعهیافتگی «بیثباتی»هایی است که از منظر سیاسی بهویژه سیاست خارجی به فضای اقتصادی وارد شده و با ایجاد نااطمینانی و غلبه عوامل برنامهریزینشده؛ مانند تنش و تحریمهای خارجی، چرخهای از کاهش شدید درآمدهای نفتی و غیرنفتی، کاهش دسترسی به منابع ارزی و افزایش شدید نرخ آن، محدودیتها و ممنوعیتهای تجاری و ناترازی دخل و خرج و تورم و... را ایجاد و با کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی عملا توسعه را به امری ممتنع تبدیل و به ابعاد محدود نظامی و امنیتی فرو میکاهد. اکنون با آغاز دور جدید درگیریهای منطقهای با ابعاد جهانی و افزایش نگرانیها از خارجشدن آن از کنترل، لازم است به دکترین امنیت ملی کشور نگاه دقیقتری شود و توسعه در ابعاد مختلف آن بهویژه بعد «اقتصادی» مرکز توجه قرار گیرد. با تورم 40درصدی و رشد سه، چهار درصدی و ناترازیهای بزرگ تجاری و فرار عظیم سرمایههای مادی و فکری و افزایش فساد و قاچاق و گسترش فقر و نابرابری و... و ملتی حسرت به دل، کمتر میتوان به توسعه اندیشید. «وقتی میشنوم مردم ایران خودشان را با کشورهای منطقه مقایسه میکنند، عزا میگیرم. در گذشته مردم ایران خودشان را با اروپا مقایسه میکردند. نه (حداقل) خودشان را با ژاپن و کره جنوبی مقایسه میکردند. حالا مردم ایران خودشان را با کشورهایی که هیچ نداشتند، مقایسه میکنند؛ اما ایران همچنان این استعداد را دارد که قدرت اول منطقه باشد، فقط کمی عقل و تدبیر میخواهد (اسحاق جهانگیری- سالنامه نوروز 1403 اعتماد)