صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷  ، 
کد خبر : ۳۵۸۰۳۶

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۹ فروردين

وحشت از پاسخ پشیمان‌کننده با پیامدهای بین‌المللی!

 دکتر محمدحسین محترم
 ۱- نکته مهم روز قدس امسال این بود که شاهد یک «خروش بین‌المللی» بودیم و اگر در سال‌های گذشته فقط مردم کشورهای اسلامی به خیابان می‌آمدند، امسال مردم در کشورهای غیراسلامی هم در دفاع از قدس و غزه به خیابان‌ها آمدند و جهان نشان داد عشق و انسانیت‌، مرز نمی‌شناسد و امسال همه دنیا قدس را از آن خود دانستند و آزادی آن را فریاد ‌زدند. نکته مهم دیگر این بود که رژیم صهیونیستی روز قدس امسال در حالی شاهد خروش بین‌المللی علیه خود بود و در بحران نابودی خودساخته گرفتار شده که وحشت مرگبار ناشی از ترس پاسخ پشیمان‌کننده ایران وضع این رژیم جعلی را بحرانی‌تر کرده است.از یک طرف نتانیاهو ادعا می‌کند ما در آمادگی کامل برای پاسخ ایران هستیم،اما شهردار حیفا با عجز و ناتوانی خطاب به نتانیاهو می‌گوید«من چنین آمادگی را نمی‌بینم،چرا به ما نمی‌گوید چه کار کنیم؟!».عمق این سخن شهردار حیفا زمانی آشکار می‌شود که سخنگوی ارتش اسرائیل از ترس و هجوم اسرائیلی‌ها به فروشگاه‌ها و خودپردازهای بانک‌ها خبر می‌دهد تا موادغذایی و ژنراتور برق را برای زمان ترس و انتظار پاسخ ایران ذخیره کنند.اما مهم‌تر اینکه به گفته رسانه‌های رژیم صهیونیستی«این ترس باعث از هم گسیختگی شدید جبهه داخلی اسرائیل شده است».نگرانی و ترس اسرائیل از زمانی جدی شد که اداره دریانوردی انگلیس اعلام کرد سیستم‌های جنگ الکترونیک ایران GPS منطقه و تمام کشتی‌ها در خلیج‌فارس و بحرین را از کار انداخته و اطلاعاتی از آنها ندارد.لذا رژیم صهیونیستی مجبور شد مراکز دیپلماتیک خود در برخی کشورها را تخلیه و سفارتخانه‌های خود در ۷ کشور منطقه را تعطیل کند و کابینه جنگ خود را به صورت تلفنی تشکیل دهد! نکته جالب توجه پس از فرمایش رهبری مبنی بر «پاسخ پشیمان‌کننده»، این است که اولین جایی که سطح هشدار به حالت فوق امنیتی درآمد‌، تل‌آویو و حیفا بود! چون اسرائیلی‌ها با این اقدام به خوبی نشان دادند که در محاسبات خود محاسبه کرده‌اند که رهبرمعظم انقلاب قبلا فرموده بودند«اگر غلطی از سردمداران رژیم صهیونیستی سر بزند،جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد»!
 ۲- ترس آمریکا و اسرائیل آن قدر شدید شده که عدم حضور سردار حاجی زاده در زمان اقامه نماز بر پیکر شهدای قدس را هم رصد کردند.این نشان می‌دهد هر لحظه نگران فرمان شلیک او هستند! وقتی حامی اسرائیل در سایه ترس و وحشت موضع‌گیری می‌کند، چگونگی پاسخ ایران اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد تا جایی که هیئت حاکمه آمریکا اذعان می‌کند«ما نمی‌دانیم رهبر ایران و سپاه پاسداران چه پاسخی و در چه سطحی می‌دهند، اما ما در حمله اسرائیل به سفارت ایران دخالت نداشتیم»!. بایدن هم خواستار تغییر در سیاست اسرائیل می‌شود و حتی ترامپ هم هشدار می‌دهد که«اسرائیل باید فورا به جنگ غزه پایان دهد». اینکه بعد از«پیام هشدار دهنده جمهوری اسلامی به آمریکا»، کاخ سفید از کانال‌های خصوصی و عمومی مکررا اعلام کرد«آمریکا در این حمله نقش نداشته است» اولا این نشان می‌دهد که آمریکا از سطح و کیفیت پاسخ ایران به شدت هراس دارد و با این پیام تلاش دارد خود را کنار بکشد و در حقیقت پاسخی از سر وحشت و ناامیدکننده به این تهدید وزیر خارجه کشورمان بود که هشدار داده است‌، «به نفع آمریکاست که در پاسخ متقابل جمهوری اسلامی دخالت نکند»! ثانیا این نشان می‌دهد که هماهنگی «میدان و دیپلماسی» به خوبی اثر خود را گذاشته و پاسخ ایران قطعی و حتمی است. ثالثا در کنار این ترس، نفاق و فریبکاری آمریکا را نشان داد چراکه آمریکا به جای چنین ادعائی باید صریح و شفاف این جنایت را محکوم و آن را خلاف قوانین بین‌المللی عنوان می‌کرد. لذا همچون جنگ غزه‌، پشت پرده این جنایت آمریکاست، هرچند تلاش دارد از تبعات آن فرار کند که نخواهد توانست. چراکه بیش از هفتاد سال است و به ویژه از ابتدای جنگ غزه ثابت شده که در ابعاد راهبردی و تاکتیکی آمریکا هماهنگ و همسو با اسرائیل عمل کرده و پشتیبان مطلق سیاسی-دیپلماتیک و نظامی و رسانه‌ای و مالی صهیونیستها بوده است. لذا هرگونه تلاش بخصوص از سوی برخی داخلی‌ها برای جدا کردن نقش آمریکا و اسرائیل از یکسو و جدا کردن اسرائیل از نتانیاهو گمراه‌کننده و فریب افکارعمومی و تحریف وقایع میدانی و یک دستور سیاسی – رسانه‌ای نوشته شده در سیا و موساد است.
۳-حمله اخیر اسرائیل به خاک جمهوری اسلامی درکنسولگری دمشق بازتاب‌های فراوانی داشت و البته مطالبات زیادی! برآیند همه واکنش‌ها و بازتاب‌ها محکومیت بیشتر و انزوای جهانی شدیدتر و تقویت اذهان و افکار عمومی دنیا علیه اسرائیل بود که در قاب روز قدس به خوبی و با عظمت هرچه تمام‌تر عیان شد. از بعُد مطالبات نیز حمله مستقیم در داخل مناطق اشغالی و یا حمله به مراکز دیپلماتیک و سفارتخانه‌های این رژیم خواسته شد و عده‌ای هم همچون گذشته از ترس خویشتنداری را راه چاره عنوان کردند. اینکه حمله اخیر با حملات گذشته فرق می‌کند، حرف درستی است، اما درخصوص اینکه چه پاسخی و در چه سطحی و با چه کیفیتی و در چه زمانی و یا پاسخی فراتر از سطح تحمل ورود به درگیری مستقیم با اسرائیل و یا پایین‌تر از این سطح داده شود، چند نکته مهم: اولا این جنایت در حقیقت واکنشی از سر عجز به شکست ترمیم ناپذیر و برای تحت‌الشعاع قرار دادن آن شکست بزرگ و شکست‌های بعدی است که راه فرار از آنها را ندارند.ثانیا یکی از اهداف اصلی آمریکا و اسرائیل در شرایط کنونی از این ترورها افزایش مطالبه پاسخ احساسی بدونِ هدف در داخل و خارج است تا محور مقاومت را وادار به عقب‌نشینی تحت فشار مطالبه انتقام فوری کند. کما اینکه ترور فرماندهان مقاومت در لبنان و فلسطین نیز همین هدف را دنبال می‌کند، اما از آنجایی که به فرمایش امام عظیم‌الشأن«ملتی که به شهادت و فداکاری خو گرفته، از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد و پیروز است»، و به فرمایش رهبرمعظم انقلاب «ملتی که صبر و بصیرت و استقامت به خرج دهد، توطئه دشمن اثری نمی‌بخشد»، دشمنان نتوانسته‌اند و نمی‌توانند با این توطئه به اهدافشان برسند.البته این توطئه روی دیگر دو قطبی‌سازی فریبکارانه «مردم-موشک» است. ثالثا آمریکا و اسرائیل تلاش دارند جنگ غزه که بین جبهه مقاومت و آمریکا و اسرائیل و با محوریت فلسطین است به جنگ ایران و آمریکا تبدیل کنند تا اساسا فلسطین و غزه به فراموشی سپرده و اسرائیل از این بحران خارج شود. لذا این جنایت تلاشی برای تغییر زمین بازی باخته و برون رفت از این وضعیت بغرنج بود‌، اما به اذعان خود تحلیلگران غربی – صهیونیستی هرگونه ابتکارعمل برای تغییر معادلات و توان برون رفت از باتلاق خودساخته از آمریکا و اسرائیل گرفته شده است. رابعا تلاشی بود برای وارد کردن مستقیم آمریکا به جنگ. اینکه اذعان کردند«تل‌آویو، واشنگتن را از این حمله مطلع کرده بود»،و روزین خبرنگار شبکه ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی و الی کوهن وزیر کابینه اسرائیل هم ادعا کردند«اگر دوست بزرگ ما از ما حمایت نکند، او در خاورمیانه چیزی برای جست وجو نخواهد داشت»، نشان می‌دهد صهیونیستها در این مبارزه‌، تاب تحمل‌شان تمام شده و قادر به ادامه این وضعیت نیستند و به ورود یار اصلی خود یعنی آمریکا به زمین نیاز دارند.خامسا این جنایت یک اقدام دیوانه‌وار بود و اقدام متقابل دیوانه‌وار نمی‌طلبد، بلکه پاسخی هوشیارانه و پشیمان‌کننده نیاز دارد. به هرحال بخشی از خاک ایران هدف قرار گرفته است و نیاز به درایت و هوشیاری است که چگونه این توطئه در نطفه خفه شود.از سوی دیگر هرگونه پاسخی چه مستقیم و چه غیرمستقیم و با هر کیفیتی و در هر زمانی از سوی جمهوری اسلامی، از نظر افکارعمومی و قوانین بین‌المللی مشروع تلقی می‌شود و حق ایران در دفاع از امنیت ملی خود است.سادسا اینکه ملت ایران و بلکه ملت‌های منطقه خواستار پاسخ قاطع فوری به این حمله هستند، مطالبه غیرتمندانه به حقی است که در روز قدس نیز بخوبی شاهد آن بودیم،و به فرمایش رهبرمعظم انقلاب«فریاد انتقام مردم»، «سوخت حقیقی موشکهایی» خواهد بودکه اهداف آمریکایی و اسرائیلی رو زیر و رو خواهد کرد.لذا این مطالبه پشتیبان هرگونه اقدام پشیمان‌کننده خواهد بود و نشان می‌دهد نه تنها ملت ایران بلکه ملت‌های دیگر هم حامی فرزندان غیور مقاومت هستند. سابعا هم توان و قدرت و هم شجاعت و غیرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای پاسخ دادن در هر سطح و کیفیتی الحمدلله در بالاترین سطح وجود دارد و دشمنان‌، مکرر از این قدرت و شجاعت جمهوری اسلامی ضربه خورده‌اند و همواره می‌ترسند و اکنون نیز به دلیل ناتوانی از مقابله با این اقتدار، از سر استیصال به چنین حملات کوری 
روی آورده‌اند، و اساسا همین کمیت و کیفیت اقتدار و شجاعت محور مقاومت آمریکا را در آستانه اخراج کامل از منطقه و اسرائیل را در بحران نابودی قرار داده و آنها را عصبانی کرده است.
ثامنا این منافع و امنیت ملی کشور و بلکه امنیت منطقه و منافع ما در منطقه براساس منطق نظامی ـ سیاسی است که سطح و کیفیت و آستانهِ پاسخ متقابل را تعیین می‌کند و نه احساسات نظامی و سیاسی و یا عاطفی! نیروهای مسلح اعم از سپاهی و ارتشی ثابت کرده‌اند برای انجام چنین ماموریتی نه ترس دارند و نه ناتوانند، و آنچه را که مصالح کشور و ملت و منطقه ‌ایجاب کند و از سوی فرماندهی کل قوا از آنها خواسته شود،در زمان خود و بدون فوت وقت قدرتمندانه و شجاعانه و جان برکف انجام خواهند داد. لذا تمام راهبرد مقاومت و منافع و امنیت کشور و منطقه در همین دو کلمه نهفته است یعنی «زمان و مکان» تعیین‌کننده است، نه «واکنش احساسی»!، چراکه سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و موساد به انتظار خطای محاسباتی محور مقاومت نشسته‌اند.
۴-هرچند بعد از اینکه رهبرمعظم انقلاب فرمودند «رژیم خبیث را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد»، حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن و مقاومت عراق و مقاومت فلسطین،همگی آمادگی خود را برای اجرای این فرمان رهبری اعلام کردند و همزمان مقر فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی در مرز لبنان و یک کشتی در دریای سرخ و پایگاه اشغالگران آمریکایی در تنف سوریه و پایگاه هوائی تل نوف اسرائیل مورد هدف قرار گرفتند، اما نکته مهم در پیام رهبرمعظم انقلاب این است که مجازات رژیم صهیونیستی «به دست دلاورمردان ما» انجام خواهد شد! و آنچه از سوی نیروهای مقاومت در منطقه انجام شده و یا می‌شود، مقدمه خواهد بود. پاسخ ایران در ظرف مکانی و زمانی خود هر چه باشد، همان توئیت معنادار جکسون هینکل خبرنگار معروف آمریکایی است که با انتشار عکسی از به حضور پذیرفتن پوتین از سوی رهبرمعظم انقلاب، نوشت«پاسخ ایران سخت خواهد بود»!
۵- نکته مهم بعد از هشدار رهبری این بود که همگان نظاره‌گر تحولات خاورمیانه شده‌اند. به اذعان همه تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی هرگونه پاسخ ایران با توجه به سطح توان نظامی‌اش یکی از مهم‌ترین رویدادهای این تحولات خواهد بود و نتایج این رویداد پیامدهای بی‌سابقه‌ای در سطح منطقه و جهان و بخصوص در آرایش نظامی و سطح بازدارندگی ایران در منطقه خواهد داشت و قطعا محاسبات کشورهای منطقه و جهان در حوزه دفاعی و امنیتی را تغییر خواهد داد.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۹ فروردين

آزمون و خطای مجدد بانک مرکزی در بازار ارز

مهدی حسن زاده
این روزها که قیمت دلار در بازار آزاد و کانال های تلگرامی به بالای 65 هزار تومان   رسیده، بار دیگر پرسش های اساسی درباره وضعیت نرخ ارز، عوامل موثر بر رشد آن و الزامات سیاست گذاری در این حوزه مطرح شده است. نگاهی به وضعیت بازار ارز از سال 97 و همزمان با خروج ترامپ از برجام نشان می دهد که از سال 97 تاکنون تقریبا بدون توقف، بازار ارز با نااطمینانی مواجه است. منظور از نااطمینانی، افق افزایش نرخ ارز است. در حقیقت افزایش نرخ ارز (که قطعا بیش از مقدار سیاست گذاری شده و بیش از آن چه که مطابق با ظرفیت اقتصاد ایران است، تبعات تورمی داشته است) با افق نامشخص نرخ ارز همراه شده است و هم فعالان اقتصادی و هم مردم چشم انداز روشنی درباره وضعیت نرخ ارز در ماه های آتی ندارند. فارغ از این مسئله نگاهی به دلایل رشد نرخ ارز و نحوه قیمت گذاری نرخ ارز در مدل چند نرخی کنونی برای پاسخ به سوالات این روزهای بازار ارز راه گشاست. مطالعات مختلف و مقایسه آمارها نشان می دهد که در بلندمدت رشد نرخ ارز متاثر از فاصله تورم داخلی و خارجی است. در این میان 5 سال متوالی تورم بالای 40 درصد در اقتصاد ایران، خود محرک اصلی رشد نرخ ارز است. مسئله زمانی بغرنج تر می شود که خود افزایش نرخ ارز به دلیل افزایش هزینه های تولید و افزایش نیاز اقتصاد به منابع مالی موجب رشد نقدینگی و تورم نیز می شود لذا مهار نرخ ارز در کنار افزایش گریز ناپذیر آن تا سطح تورم موجود، نیاز به سیاست گذاری بلندمدت در مدیریت بازار ارز دارد. از سوی دیگر اگرچه شوک های سال 97 با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها و شوک سال 99 با شیوع کرونا و افت شدید قیمت نفت هر دو اثر واقعی بر درآمدهای ارزی کشور داشت و شوک قیمت ارز را رقم زد اما در حال حاضر با صادرات روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت به قیمت حدود 80 دلار در دو سال اخیر، وضعیت درآمدهای نفتی چندان بد نیست و شوکی از این ناحیه نیز به اقتصاد وارد نشده است. به نظر می رسد عامل کلیدی در این میان تعدد نرخ های ارز و نوع مدیریت ارزی بانک مرکزی است که پس از گذر از جهش ارزی 1401 و آرامش نسبی بازار ارز در 1402 اکنون در 1403 با اثر روانی تشدید چالش های سیاسی منطقه ای دارد اثر خود را بر بازار ارز نشان می دهد. ما در حال حاضر با 7 نرخ ارز متفاوت از 4200 برای برخی اقلام پزشکی خاص تا 65 هزار تومان در کف بازار ارز رو به رو هستیم. در این میان با اقلام اصلی یعنی ارز نفتی دولتی به نرخ 28500 برای کالاهای اساسی، ارز 40 هزار تومان برای صادرکنندگان بزرگ و شبه دولتی از جمله پتروشیمی ها، ارز 43 هزار تومانی برای سایر صادرکنندگان و ارز 65 هزار تومان بازار آزاد که نیاز مازاد متقاضیان ارز مسافرتی است و سایر تقاضاهای ارزی از جمله تقاضای دلالی و نگهداری به صورت دارایی مواجه هستیم. تا زمانی که این تعدد نرخ با این فاصله فراوان را شاهدیم با بازنگشتن ارز صادراتی، افت صادرات غیرنفتی، تقاضای بالا برای واردات اقلام دارای نرخ ارز ترجیحی و هجوم تقاضای سفته بازی به بازار مواجه ایم. این واقعیت در دوره های قبلی جهش نرخ ارز نیز دیده شده اما ظاهرا قرار است آزموده را باز هم بیازماییم و بازار ارز را با فهرستی طولانی از نرخ های متعدد و فرصت های رانت جویی مدیریت کنیم. نتیجه چنین مدیریتی چنین افزایش نرخ ارزی نیز هست. افزایشی که ممکن است این روزها در پشت نقاب تحولات سیاسی منطقه دیده شود ولی ریشه آن در سیاست های غلط و مواجهه نادرست بانک مرکزی با بازار ارز و نرخ گذاری های عجیب و رنگارنگ آن نهفته است و تا زمانی که بانک مرکزی نسبت به اصلاح رویه غلط یک سال و سه ماهه خود و سیاست نادرست تثبیت و تکرار سیاست ارز 4200 در ارز 28500 اقدام نکند، گل قیمت ها در بازار ارز فعال خواهد بود و زلزله های قیمتی، این بازار را به لرزه در خواهد آورد
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۹ فروردين
پیش نیاز‌های فرهنگی مشارکت مردم  در جهش تولید
حسین عبداللهی‌فر

 تولید به معنای تأمین کالا‌ها یا خدمات اساسی مورد نیاز جامعه و کشور در واقع راز عبور نظام اسلامی از مشکلات پیش روست که بدون رشد جهشی امکان پاسخگویی به نیاز‌های متراکم و انباشته شده ملی را نمی‌دهد. مشارکت مردم در این امر رمز جهشی شدن تولید است که مورد اشاره رهبر حکیم انقلاب اسلامی قرار گرفت و در شعار سال با عنوان «مشارکت مردم در جهش تولید» معرفی شد. تولید کالا و خدمت علاوه بر تأمین نیاز‌های مادی جامعه به نیاز‌های معنوی، فکری و فرهنگی مردم هم پاسخ می‌دهد. مهم‌ترین نیاز‌های فرهنگی که در پرتو تولید تأمین می‌گردد عبارت‌اند از: 
۱- نشاط فردی، خانوادگی و اجتماعی
۲- رضایت عمومی و رفاه اقتصادی
۳- اعتماد ملی و همبستگی اجتماعی
۴- سرمایه اجتماعی و پایگاه سیاسی
۵- محصولات فکری و صنایع فرهنگی 
از این رو «جهش تولید با مشارکت مردم» تنها نسخه درمان مشکلات اقتصادی نیست؛ بلکه باید آن‌ها را راه حل واقعی و دقیق همه مسائل کشور در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی معرفی کرد. 
بی شک عمل به این نسخه درمانی پیش شرط‌های اقتصادی زیادی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به امنیت و ثبات اقتصادی، تسهیل قوانین سرمایه‌گذاری، تأکید بر تولید دانش بنیان، توسعه خصوصی‌سازی واقعی، رونق کسب و کار، همسوسازی نظام بانکی، نظام مالیاتی، نظام گمرکی، نظام بیمه و... اشاره کرد، اما پیش نیاز‌های فرهنگی متعددی نیز در این زمینه وجود دارند که غفلت از آن‌ها تأثیر زیادی بر کمیت و کیفیت تحقق شعار سال جاری خواهد داشت. مهم‌ترین پیش شرط‌های فرهنگی تحقق شعار سال به ویژه مشارکت مردم عبارت‌اند از:
۱- افزایش باور به پاداش معنوی کار و تولید: ایمان به یاری خداوند، منزلت مؤمنین پرتلاش، قبح بیکاری و مصرف گرایی، پاداش‌های اخروی کار و تولید که از منظر اسلام اجر شهادت و مجاهدت در راه خدا را داراست. 
۲- افزایش انگیزه‌های مادی: علاوه بر انگیزه‌های معنوی، مردم باید منافع فردی، تقویت قدرت خرید و حفظ ارزش پول خود را در سرمایه‌گذاری برای تولید کالا‌های صنعتی یا کشاورزی دیده و با رغبت وارد این میدان شوند. 
۳- ارتقای روحیه و امید: افزایش امید به آینده و بهبود وضعیت کار و تولید نقش زیادی در ورود مردم به سرمایه گذاری دراز مدت در عرصه فعالیت‌های اقتصادی تولیدی دارد. 
۴- ترویج نشاط و خوشبختی: نقش مردم در تولید علاوه بر آثار اجتماعی و پاسخ به نیاز‌های جامعه، بر فرد و خانواده مشارکت کننده تأثیر بسیار مثبتی دارد که ضمن احساس رضایت از درآمد مادی از اینکه توانسته در عرصه اجتماعی مفید و مؤثر واقع شود احساس خوشبختی می‌کند. 
۵- تقویت ایثار و گذشت: به طور طبیعی تولید برخی کالا‌ها و خدمات نسبت به برخی دیگر از سود کمتری برخوردار می‌باشد ضمن آنکه نفس تولید نسبت به دلالی و قاچاق با دشواری‌های بیشتری همراه است؛ لذا برای مشارکت عموم مردم در امر تولید به ایثار و گذشت نیاز است. به ویژه آنکه گذشت از منافع فردی به نفع منافع جمعی و گذشت از منافع کوتاه مدت به نفع منافع دراز مدت باید به یک فرهنگی عمومی تبدیل شود. 
۶- افزایش حمایت و پشتیبانی: حمایت از تولیدکنندگان و پشتیبانی مالی، علمی و سیاسی از آن‌ها به اندازه‌ای مورد نیاز است که هر فرد ایرانی احساس کند چنانچه به تولید کالا‌های مورد نیاز جامعه اقدام کند بلاتردید مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌گیرد. 
۷- احساس رفع تبعیض در توزیع منابع: چنانچه توزیع عادلانه منابع و امکانات به رویه رسمی و قانونی تبدیل شود احساس رفع تبعیض می‌تواند زمینه ورود جوانان کشورمان به فعالیت‌های تولیدی را فراهم می‌سازد. 
۸- مقابله با مظاهر فساد: مقابله با مظاهر فساد از جمله قاچاق کالا و اختلاس به ویژه مبارزه هوشمندانه با قبح زدایی از آن‌ها باید به گونه فرهنگ رایج تبدیل شود تا هزینه بالای فساد تأثیر بازدارنده‌ای داشته باشد. 
۹- رفع موانع فکری و فرهنگی: به موازات فرهنگ‌سازی برای تولید کالا و خدمت لازم است نسبت به رفع موانع فرهنگی مشارکت داوطلبانه جوانان در امر تولید اقدامات مؤثری صورت گیرد که از جمله آن‌ها کم توجهی به ارزش‌های معنوی کار و تولید، قباحت اسراف و مصرف گرایی، آثار فعالیت‌های غیرمولد بر اقتصاد سالم، غفلت از نظارت عمومی بر مقابله با مفاسد اقتصادی، عدم تبیین برکات مردمی‌سازی تولید در افزایش رفاه خانوار‌ها و تأمین نیاز‌های جامعه توسط مردم می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۹ فروردين

عملی که بی‌پاسخ نمی‌ماند

منصور براتی

حمله رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در دمشق نشان از هراس اسرائیل نسبت به سفر اخیر رهبران مقاومت فلسطین به تهران دارد.

سفر آقایان اسماعیل هنیه و زیاد نخاله، پیام بسیار واضحی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا داشت و آن پیام این بود که مقاومت فلسطین، قصد امتیازدهی ندارد، درپی تداوم رویارویی با اسرائیل است و نمی‌خواهد در برابر فشار‌ها تسلیم شود. درواقع رهبران فلسطینی با این اقدام، نارضایتی خود را نسبت به قبول آتش‌بس موقت اعلام کردند. در چند هفته اخیر و قبل از سفر رهبران مقاومت فلسطین به تهران، فشار‌های بسیار زیادی را از سوی دولت‌های میانجی در جریان مذاکرات بین اسرائیل و حماس داشتیم. در این عرصه مصر و قطر بسیار تلاش می‌کردند تا به نیرو‌های حماس بقبولانند که در جریان گفتگو‌ها راضی به دادن امتیازات بیشتر به رژیم صهیونیستی شوند. برابر با خبر‌ها، دولت‌های میانجی درصدد بودند تا شرایط را برای پذیرش حماس در قبال برقراری یک آتش‌بس موقت شش‌هفته‌ای مهیا کنند و در ازای آن، حدود ۴۰ نفر از صهیونیست‌های دربند آزاد و با تعدادی از زندانیان فلسطینی تبادل شوند، اما حماس موضع خود را در این زمینه به صورت قاطع اعلام کرد. برابر با نظر مقاومت فلسطین، جنگ غزه باید به اتمام برسد و متعاقب آن مذاکرات صورت گیرد. به نظر می‌رسد که در جریان عدم پذیرش شرایط مذاکرات و موضوع قبول برقراری آتش‌بس موقت، حماس درپی تاثیرگذاری ایران بود که حاضر به دادن امتیازات نشد و نمی‌خواهد به‌رغم فشار‌های مصر و قطر زیربار پذیرش آتش‌بس موقت دوم برود و با سفر به تهران، حماس و نیرو‌های جهاد اسلامی این پیام روشن را به مصر، قطر و رژیم صهیونیستی دادند که اگر حتی دولت‌های میانجی فشاری را به مقاومت فلسطین بیاورند، جمهوری اسلامی همچنان از آنان حمایت می‌کند و سیاست خود در این قبال را ادامه می‌دهد. از این رو، فضایی که برای موضوع مذاکرات و پذیرش آتش‌بس موقت شکل گرفته بود تا حدود زیادی کمرنگ شد و این حمله رژیم صهیونیستی پاسخی به مسأله تقویت جبهه مقاومت است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که ایران به تلاش‌های خود برای تداوم یکپارچگی در بین اعضای جبهه مقاومت ادامه و نسبت به هرگونه امتیازدهی فلسطینی‌ها واکنش نشان می‌دهد. البته بعد از حمله هفتم اکتبر و عملیات طوفان‌الاقصی، رژیم صهیونیستی درصدد انتقام‌گیری از دولت‌ها و جبهه مقاومت بود و در سراسر منطقه تلاش می‌کرد تا مواضع آن‌ها را هدف قرار بدهد. ترور‌های قبلی که اسرائیلی‌ها انجام داده بودند نیز نشان‌دهنده همین موضوع بود و حاکی از آن که رژیم صهیونیستی قصد بازکردن مرز‌های جدیدی از جبهه‌های جنگی ندارد بلکه اقدامات تروریستی اسرائیل درواقع به معنای انتقام‌گیری از عملیات هفتم اکتبر است. البته طبیعتا حمله به سفارت یک کشور به معنای تقابل آشکارتری است که قطعا باید اقداماتی در این‌خصوص انجام شود و نمی‌توان انتظار داشت که این عمل بی‌پاسخ بماند. مضاف بر این، مواضعی که بعد از انجام این عمل تروریستی ازجمله از سوی وزیر خارجه کشورمان اتخاذ شده و همین‌طور برگزاری جلسه ویژه اعضای شورای امنیت سازمان ملل، حاکی از این است که جمهوری اسلامی می‌خواهد نسبت به این اقدام واکنش نشان دهد و نمی‌خواهد به‌راحتی از کنار این موضوع عبور کند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۹ فروردين

نتیجه معکوس حمله به سفارت ایران

احسان کیانی

حاکمان اسرائیل به این باور رسیده‌اند که باید اهداف ایرانی را در هر کجا هدف قرار بدهند. به همین دلیل با این تصور که تهران «آن‌قدر محدود شده که بعید است پاسخی دهد که منجر به یک نبرد غیرقابل کنترل گردد»، کمپین «نبردی بین نبردها» را از هدف‌گیری سایت‌های مهمات و مراکز فرماندهی به هدف‌گیری فرماندهان نظامی و اطلاعاتی میانی و سپس عالی‌رتبه، ارتقا داده است. ولی این باور رهبران تل‌آویو، «یک خطای محاسباتی» است.  داساکی، تحلیلگر شناخته شده معتقد است این باور اسرائیل که تهران به مثابه «یک ببر کاغذی» است که «به دلیل محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی» از واکنش مقتضی به این حملات ناتوان شده، از تجربه واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی نشأت می‌گیرد. زیرا حمله به عین‌الاسد، در قیاس با آن‌چه تصور می‌شد، واکنش تعدیل‌شده‌ای تلقی شد.

بنابراین تل‌آویو به پیگیری «دکترین اختاپوس» متمایل شده است. بدین معنا که به جای حمله صرف به نیروهای متحد ایران، مستقیماً تهران را «بابت اقدامات شبه‌نظامیان منطقه‌ای‌اش پاسخگو سازد». دکترینی که به‌زعم نویسنده «از حمایت قوی در افکار عمومی و سراسر طیف سیاسی اسرائیل برخوردار است».

 اسرائیل از این اقدامات، به دنبال تحریک ایران به نبردی گسترده و تمام‌عیار نیست. بلکه گمان دارد که «بدون تحریک ایران به جنگ مستقیم، می‌تواند مرزهای تنش را جابجا کند». این باور علاوه بر تصور اسرائیل از ضعف ایران، از اطمینان خاطر تل‌آویو بابت تداوم حمایت‌های مالی و تسلیحاتی آمریکا نیز برمی‌خیزد. اما خطای محاسباتی اسرائیل در این است که «ایران ممکن است احساس نیاز به پاسخ مستقیم به اسرائیل کند زیرا با فشار فزاینده داخلی برای انجام این کار مواجه است. پس ممکن است اسرائیل بهای بیشتری از آن‌چه پیش‌بینی می‌کند، را برای حملات خود بپردازد».

یکی از اهداف اسرائیل از تشدید حملات به نیروهای ایرانی در سوریه را می‌توان نوعی اطمینان‌بخشی به کشورهای عربی محور تطبیع در نظر گرفت. به بیان دیگر، در شرایطی که ممکن است نگرانی بابت اقدامات تلافی‌جویانه ایران، سبب تردید کشورهای عربی نسبت به تداوم روند عادی‌سازی با اسرائیل شده باشد، تل‌آویو با این اقدامات به آن‌ها اطمینان خاطر می‌دهد که تهران اراده یا توان لازم برای واکنش نظامی جدی را نداشته و نگرانی بابت واکنش منفی ایران به تداوم روند توافق ابراهیم، واقع‌بینانه نیست.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز شنبه ۱۸ فروردين

فسادستیزی یا رسانه‌ستیزی در باغ ازگل

ناصر ذاکری
شواهد زیادی از گفتار و رفتار مسئولان کشورمان می‌توان برشمرد که نشان می‌دهد آنان به اهمیت نقش رسانه در میدان مبارزه با فساد باور نداشته و برعکس به رسانه‌ها با نوعی سوء‌ظن می‌نگرند. نگاهی به متن قانون حمایت از گزارشگران فساد که چندی پیش تصویب شد، معلوم می‌کند که قانون‌گذاران گرفتار همین نگاه منفی به نقش رسانه‌ها هستند. براساس این قانون گزارشگران فساد اگر اطلاعات‌شان را در اختیار رسانه‌ها بگذارند، از حمایت قانونی بی‌نصیب خواهند بود. آنان باید به‌ جای رسانه به سامانه مربوط که از سوی نهادهای ناظر اداره می‌شود، مراجعه کنند.

مروری بر کارنامه کشورهایی که در امر مهار فساد موفق بوده‌اند، نشان می‌دهد که رسانه‌ها معمولا نقش مهمی در این میانه داشته‌اند. درواقع درجه موفقیت کشور رابطه نزدیکی با میزان آزادی عمل رسانه‌ها دارد؛ ازاین‌رو همواره توصیه کارشناسان مجرب به دولتمردان این است که برای مهار فساد در کشورتان باید از ورود رسانه‌ها به میدان فسادستیزی استقبال و حمایت کنید.

نگاهی به تجربه چند سال اخیر کشورمان نیز به‌خوبی اهمیت نقش رسانه‌ها را در این حوزه نشان می‌دهد و هر ناظر بی‌طرفی را به این باور می‌رساند که اگر مانعی بر سر راه ورود رسانه‌ها به این میدان نباشد، رسانه‌های مستقل عرصه را بر مفسدان و کسانی که طمع‌کارانه قصد تصاحب اموال عمومی را دارند، تنگ خواهندکرد.

در این باب پرونده‌های متعددی را می‌توان گشود و منصفانه و دور از بعضی حب‌ و‌ بغض‌ها اهمیت حضور رسانه‌ها را بررسی و ارزیابی کرد. به‌عنوان نمونه پرونده‌ای که به‌تازگی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته، مورد مناسبی برای شروع چنین مطالعاتی است.

در روزهای پایانی سال گذشته خبری منتشر شد که گویا نقل و انتقال مشکوکی درباره یک باغ در منطقه ازگل تهران اتفاق افتاده و زمینی که متعلق به مدرسه علمیه ازگل بوده، به یک مؤسسه خصوصی در مقابل وجهی کمتر از یک‌ درصد ارزش واقعی انتقال یافته که البته پرداخت این مبلغ ناچیز هم محل‌ تردید است. انتشار این خبر در فضای مجازی واکنش‌های بسیاری برانگیخت و چند روز بعد تولیت مدرسه مزبور که بخش اعظم سهام مؤسسه خصوصی اشاره‌شده در اختیار خانواده ایشان است، در مقام توضیح برآمده و درنهایت ضمن پوزش، از بازگرداندن ملک مزبور به مدرسه علمیه خبر داد.

از آنجا که هنوز بررسی کارشناسانه‌ای درباره صحت و سقم ادعاهای دو طرف انجام نگرفته، نگارنده بی‌هیچ قضاوتی درباره پرونده و فقط با استناد به اطلاعات منتشرشده، بر این باور است که در این پرونده ورود عنصر رسانه از خطایی بزرگ که تولیت مدرسه علمیه از آن با عنوان جعل و سوءاستفاده از اعتماد یاد می‌کند، جلوگیری کرده‌ است.

تدوین‌کنندگان قانون حمایت از گزارشگران فساد انتظار دارند اگر کسی به اطلاعات چنین پرونده‌ای دسترسی پیدا کرد، باید به جای رسانه‌ای‌کردن آن، اطلاعات خود را در اختیار نهادهای مسئول قرار بدهد؛ اما سؤالی که مطرح می‌شود، این است: در پرونده‌ای که متهم آن با جعل امضا هزار میلیارد تومان ثروت را جابه‌جا می‌کند و با جلب اعتماد افراد سرشناس و متنفذ (صرفا به استناد گفته تولیت مدرسه علمیه) کار خودش را پیش می‌برد، چگونه یک شهروند عادی فاقد ارتباطات آن‌چنانی بی‌گدار به آب زده و با مراجعه به یک نهاد رسمی با سرنوشت و آینده خود بازی بکند؟ گفتنی است که حتی خود تدوین‌کنندگان قانون مزبور به وجود این‌گونه مخاطرات اقرار دارند؛ زیرا در قانون برای گزارشگران فساد امکان محفوظ‌ماندن هویت‌شان را فراهم آورده‌اند، تا خود و خانواده‌شان از خطر مزاحمت و تعرض مفسدان در امان باشند.

حال جامعه‌ای را تصور کنید که در آن فضای مجازی به‌شدت محدود شده و رسانه‌های رسمی نیز به دلیل نگرانی از تبعات حاضر به همراهی با چنین افشاگری‌هایی نباشند. دراین‌صورت شهروندانی که در جریان یک پرونده فساد یا جعل امضای هزار میلیاردتومانی و حتی بالاتر قرار می‌گیرند، باید با سرعت چشمان خود را بسته و از محل وقوع جرم (!) دور شوند و به‌اصطلاح سری را که درد نمی‌کند، دستمال نبندند.

هرچند خوشبختانه جامعه ما با چنین جامعه‌ای و سکوت قبرستانی حاکم بر آن تفاوتی بسیار دارد؛ اما به‌راستی چند درصد از شهروندان جامعه ما این واقعیت مسلم را باور دارند؟ چند درصد از آنان به‌ دنبال مطلع‌شدن از یک فساد بزرگ در خود جرئت افشاگری و فریاد‌زدن را می‌بینند؟ آن‌هم در شرایطی که بارها و بارها شاهد تشکیل پرونده برای افرادی بوده‌اند که برخی مقامات را به رفتار مفسدانه متهم کرده‌اند.

برخی از دولتمردان فعالیت آزادانه رسانه‌ها را موجب تشویش اذهان عمومی می‌دانند و علاقه وافر خود را به محدود‌کردن رسانه‌ها پنهان نمی‌کنند؛ اما آنان باید بدانند که جمع بین فسادستیزی و رسانه‌ستیزی ممکن نیست. آنان اگر طالب جامعه‌ای عاری از فساد هستند، باید از رسانه‌ستیزی دست بکشند. و اگر هنوز بر این کار اصرار دارند، باید بپذیرند که نتیجه قهری این ستیز، گسترش فساد است

روزنامه وطن امروز

محفل نوآورانه
حجت‌الاسلام میثم حسنی‌سعدی
در نقطه شروع نوشتار اگر بخواهیم از ویژگی‌های برنامه «محفل» که منجر به پربازدید شدن آن شد بگوییم، باید این نکته را طرح کنیم که همواره در برنامه‌های تلویزیونی و فعالیت‌های رسانه‌ای اگر 2 عنصر محتوا و فرم را به صورت جذاب به مخاطب ارائه دهیم، آن برنامه مورد اقبال قرار گرفته و موفق نامیده می‌شود، فارغ از اینکه فرم و محتوا درست یا غلط باشد؛ این یک بحث است و اینکه مخاطب ببیند و بپسندد یک بحث دیگر. پیرامون برنامه «محفل» درباره محتوا، به لحاظ قرآنی بودن هیچ تردیدی نداریم اما درباره فرم باید گفت تا الان و پیش از برنامه «محفل» فرم‌هایی که از برنامه‌های قرآنی سراغ داشتیم و دیده بودیم - که عمده آنها در شبکه قرآن بوده - از جمله نشست‌های قرآنی، میزگردها و تلاوت‌ها، دارای جذابیت کمتری بوده‌ است. آنقدر که خاطر من یاری می‌کند، آخرین برنامه‌ای که به لحاظ فرمی دارای جذابیت بود، برنامه «اسرا» بود که به دلیل ارائه قرآن در بستر مسابقه، مخاطبان زیادی را توانست جذب کند اما پس از پخش چند سری و عادی شدن در منظر مخاطبان نیاز داشتیم فرم جدیدی را به یک معنا ابداع کنیم و در واقع یک برنامه در حوزه استعدادیابی با موضوع قرآن تولید کنیم. البته شروع برنامه خارج از سازمان صداوسیما و «بنیاد نهضت» زیرمجموعه سازمان تبلیغات انجام شد، بنابراین در برنامه قرآنی یک فرم جدید تجربه شد که تقریبا شبیه برنامه‌های استعدادیابی بود که در کشورهای مختلف پخش می‌شود، منتها چون در حوزه قرآن تاکنون انجام نشده بود، برنامه جذاب شد. البته عناصری امسال به برنامه محفل اضافه و باعث شد از جذابیت‌های برنامه نه تنها کاسته نشود، بلکه به آن اضافه هم شود اما در واقع ریختن محتوا در یک فرم جدید و عجیب که تاکنون دیده نشده، مهم‌ترین دلیل برای جذابیت برنامه بوده است. مساله بعدی که منجر به دیده شدن برنامه «محفل» شده، ترکیب خوب داوران است. در این خصوص من فکر می‌کنم داوران کاملا هوشمندانه انتخاب شده‌اند؛ یک قاری جوان و یک قاری پیشکسوت که در کنارشان یک روحانی قرار گرفته است که نقش کارشناس مذهبی را دارد که مسلط به مفاهیم قرآنی و نهج‌البلاغه و از طرفی، یک روحانی به روز است که در میان جوانان و مردم هست و با ادبیات‌شان آشناست. در کنار اینها 2 میهمان غیر ایرانی از 2 کشوری حضور دارند که در سال‌های اخیر روابط خاصی با آنها داشته‌ایم و در سالیان گذشته ما از آنها دفاع کردیم؛ یکی از عراق و دیگری از سوریه. به هر حال عراق از لحاظ فرهنگی به ما نزدیک‌تر است که نمود آن را در برنامه و مراودات این کارشناس با داوران ایرانی شاهد هستیم و کارشناس سوری نیز از اهل سنت است که عاشق اهل بیت است و این نقطه مشترک ما با کارشناس اهل سنت است. از طرفی به دلیل وجود اهل سنت در کشور، حضور او باعث جذب آنها می‌شود، لذا در مجموع در برنامه «محفل» از طیف‌های مختلف نماینده حضور دارد و وقتی مخاطبی می‌بیند نماینده او در یک برنامه حاضر است، به خودی خود جذب آن برنامه می‌شود.
مساله دیگری که باعث شده «محفل» مورد استقبال قرار بگیرد و تحول‌آفرین شود، اهتمام به تولید آن در چند فصل است. در سند تحول سازمان صداوسیما که در دوره آقای جبلی نگاشته شد، موضوع و موردی با عنوان فصل‌دوم‌سازی برنامه‌ها قرار داده شده است، یعنی تعمدی در سازمان است که برنامه‌ها فصل دوم داشته باشند و این از جهتی خوب است که بیننده‌ای که جذب سری اول شود، می‌تواند منتظر فصل دوم هم باشد اما این موضوع آسیبی هم دارد که اگر برنامه ارتقا نیابد، برای مخاطب عادی و تکراری می‌شود و اگر قرار باشد سری سومی ساخته شود، دیگر مخاطب آن را دنبال نمی‌کند. به نظر می‌رسد از سال گذشته تاکنون این برنامه چندین جلسه نقد و بررسی داشته است و خب! اینطور که من می‌بینم به نظر می‌رسد از بعضی نقطه‌نظرات کارشناسان و متخصصان استفاده شده است و تغییراتی به نسبت فصل اول داشته است. بر این اساس اگر تهیه‌کننده برنامه و عوامل مراقبت نکنند و برای سری سوم برنامه را ارتقا ندهند و نقاط ضعف را بر طرف نکنند، خوف این هست که مورد اقبال واقع نشود اما در این سری، تغییرات شکل گرفته به نسبت سری اول در تعامل کارشناسان با میهمان‌ها و تعامل کارشناسان و مجری با حضار به نوعی باعث شده برنامه ارتقا یابد و قطعا آمار مخاطبان در انتهای پخش برنامه منتشر خواهد شد و از هم اکنون نیز قابل پیش‌بینی  است مخاطبان‌ برنامه به نسبت سری اول افزایش داشته است. 
در انتها نیز اگر بخواهم نکاتی را برای ارتقای برنامه بگویم ذکر این مسائل واجب است که  به ‌رغم اینکه برنامه نسبت به سری اول ارتقا یافته 2 نکته است می‌توان آن را در سری سوم اصلاح کرد. یک نکته بحث شوخی شکل گرفته توسط کارشناسان برنامه است که به نظرم شوخی‌ها از حدی که اسلام گفته، فراتر رفته و بعضا باعث ناراحتی در چهره کارشناس مقابل شده است. 
درست است که این شوخی‌ها در کوتاه‌مدت باعث جذب مخاطب است اما بحث احترام و حد و حدودی که قرآن متذکر شده باید بیشتر رعایت شود. نکته دوم توجه بیشتر به بحث قرائت و آوردن قاریان بیشتر است. قرآن موضوع اصلی برنامه «محفل» است و باید غلبه  قرآن و بحث تلاوت و حفظ، محور اصلی برنامه باشد. نکته پیشنهادی در دعوت از میهمان‌ها هم اینکه با یک هوشمندی از قاریان اهل سنت ایرانی که کم هم نیستند استفاده شود تا در برنامه دیده شوند. به هر حال ما از اهل سنتی که اهل بیتی هستند و شهید دادند کم نداشته‌ایم و امیدوارم از این دوستان هم در برنامه استفاده کنند.
روزنامه رسالت

تله مقاومت

محمدکاظم انبارلویی

۱- مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام به ۱۰ نکته مهم درباره آخرین تحولات جنگ غزه و غرب آسیا اشاره فرمودند.
الف- صهیونیست‌ها به تله افتاده‌اند و امکان نجات آن‌ها از تله مقاومت نیست.
ب- صهیونیست‌ها ۶ ماه است مرتکب جنایات جنگی و نسل‌کشی شده‌اند با این جنایت بی‌سابقه به اهداف خود نرسیده‌اند.
ج- می‌خواستند حماس را نابود کنند اما حماس در حال ضربه زدن به رژیم غاصب است.
د- شکست رژیم صهیونیستی با نسل‌کشی ترمیم نمی‌شود و روز‌به‌روز به زوال خود نزدیک می‌شود.
هـ – رژیم صهیونیستی تاکنون دو شکست را متحمل شده است ۱- شکست نظامی و اطلاعاتی ۲- شکست در رسیدن به اهداف پس از ۶ ماه جنگ بی‌حاصل.
و- رژیم به اهداف خود نرسیده و نخواهد رسید و به‌زودی دنیای اسلام، نابودی رژیم غاصب اسرائیل را جشن می‌گیرد .
ز- جمهوری اسلامی و مقاومت اسلامی روزبه‌روز قوی‌تر از گذشته در منطقه ظهور دارند.
ح- آمریکا باید به تغییرات در منطقه و غرب آسیا تن دهد. آن‌ها نمی‌توانند حکمرانی و فرمانروایی مثل گذشته در منطقه داشته باشند.
ط- ما پس از طوفان الاقصی با طوفان‌الاحرار در جهان روبه‌رو هستیم. آزادگان جهان امسال به میدان می‌آیند تا زنگ زوال اسرائیل را به صدا درآورند.
ی- روز قدس امسال با سال‌های قبل فرق داشت شاهد یک خروش بین‌المللی علیه اسرائیل بودیم.
۲- میوه شیرین نبرد طوفان الاقصی پس از
 ۶ ماه مقاومت «طوفان الاحرار» است.
امسال در روز قدس نه‌تنها ایرانیان در شهرها و روستاها و بخش‌ها به خیابان‌ها آمدند و شعار مرگ بر اسرائیل سردادند . همان‌طور که رهبری پیش‌بینی کرده بودند نه‌‌تنها در کشورهای اسلامی مسلمانان روز قدس را گرامی می‌داشتند و جنایات اسرائیل را محکوم کردند بلکه احرار و آزادگان جهان نیز هم‌پای مسلمانان به خیابان‌ها ریخته و جنایات اسرائیل را محکوم کردند.
طوفان‌الاحرار در جهان علیه نسل‌کشی و جنایات جنگی در غزه مهم‌تر از طوفان‌الاقصی است. امروز رژیم صهیونیستی منفورترین رژیم در جهان است که با انزوای جهان و نیز نفرت جهانی روبه‌روست.
امسال رژیم صهیونیستی شاهد یک خروش بین‌المللی علیه مظالم و اقدامات خود در غزه بود .
طوفان‌الاحرار به اسرائیل اجازه نمی‌دهد در مقابل نفرت جامعه جهانی دوام بیاورد.
۳- پس از گذشت ۶ ماه نبرد خونین در غزه نبض مقاومت همچنان در غزه و دیگر سرزمین‌های اشغالی پرقدرت‌تر از گذشته می‌زند.
باریکه غزه در جنگ ۶ روزه به همراه دیگر سرزمین‌های عربی به تصرف رژیم اشغالگر قدس درآمد. ۷۵ سال پیش ارتش‌های سوریه، اردن و مصر نتوانستند ۶ روز در برابر ماشین جنگی اسرائیل تاب آورند و پرچم تسلیم را بالا بردند. اما پس‌ازاین سال‌ها مردان و زنان در غزه قیام کرده‌اند که بیش از ۶ ماه در برابر غاصبان قدس، مقاومت می‌کنند.
آن‌ها بمبارانی به اندازه ۲ برابر بمب اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی را تحمل کرده‌اند و همچنان ایستاده‌اند.
مردم فلسطین دارند به این پرسش پاسخ می‌دهند که چرا ارتش اعراب ۶ روزه تسلیم شدند اما جمع کوچکی در غزه با نبرد طوفان الاقصی ارتش صهیونیستی رابه زانو درآورده‌اند و آن‌ها را در تله‌ای از آتش انداختند که پس از گذشت ۶ ماه نبرد، راه  گریزی برای آن‌ها نیست.
مردم غزه طعم تلخ شکست را به غاصبان قدس چشانده‌اند.
مردم غزه اثبات کردند که فقط با منطق قرآن می‌شود جنگید و فقط اسلام است که می‌تواند در برابر ستم ستمکاران و ظلم ظالمان بایستد

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات