صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۰۲۴۸

منطق قدرت، منطق خدمت 

سعدالله زارعی

فرآیند انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم در ایران شروع شده و این در حالی است که علی‌رغم شهادت رئیس‌جمهور، ایران از آن‌چنان ثبات و کارآمدی اجرائی برخوردار می‌باشد که می‌تواند به جای تمهیدات اضطراری در روندی طبیعی، «انتخابات زودهنگام» را برگزار کند. انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران در یک فرآیند نزدیک به شش ماه برگزار می‌شود و این در حالی است که رئیس‌جمهور وجود دارد، حالا این فرآیند با فقدان رئیس‌جمهور در زمانی کمتر از 50 روز طی می‌شود و این بیانگر اقتدار مردم و نظام در ظرف «جمهوری اسلامی» است. این اقتدار مردم و نظام در این روزها به شفاف‌ترین و عالی‌ترین وجه به تصویر هم درآمد؛ حضور حماسی «مردم سوگوار» در تشییع پیکر شهدای سانحه از یک‌سو و «هجوم دیپلماتیک کشورها» برای قرار گرفتن در کنار ایرانی که با آسیبی مواجه گردیده است، از سوی دیگر نمودهای برجسته و اعتراف‌شده این اقتدار بود. 
برخلاف رویه معمول در کشورها، ایران نیازی به تشکیل «کابینه اضطراری»، اعلام حالت یا وضعیت فوق‌العاده، بستن مرزها، لغو پروازها و اعمال محدودیت‌های مدنی پیدا نکرد و درواقع با وجود شهادت «رئیس دولت» برای یک دقیقه هم در وضعیت غیرعادی قرار نگرفت. شب بعد از حادثه چشم‌های دنیا به حرکت دستی دوخته شد که اطمینان می‌داد «هیچ اختلالی در کار کشور به‌وجود نمی‌آید» و پیش نیامد. در اینجا هم کشور با «قانون» اداره شد و جایی برای «تدبیر خاص» هم باقی نماند و جالب این است که برای آنچه پیش آمد - و بسیار هم جانکاه و سهمگین بود - «جلسه اضطراری» سیاسی یا امنیتی هم تشکیل نشد. رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادت رئیس‌جمهور و همراهان صادر فرمودند، اجرای اصل 131 قانون اساسی را اعلام کردند که شامل دو بخش بود؛ تعیین رئیس دولت و تشکیل شورای موقت ریاست‌جمهوری که این البته تدبیر است اما تدبیر قانون اساسی است. این مهم است که قانون آن‌چنان «جامعیت»، داشته باشد که اصولاً کشور را در وضعیت اضطرار و ابهام قرار ندهد و اداره امور مردم و روند کار در نظام دچار ابهام و اغتشاش نشود. در این مواقع است که می‌فهمیم چرا دشمنان این مردم و پاره‌ای از جریانات و اشخاص قدرت‌طلب داخلی، همراه با حملات به جمهوریت و اسلامیت نظام و مظاهر عینی این دو، به «قانون اساسی» حمله کرده و آن را ناکارآمد و نیازمند تغییر معرفی می‌کنند. در این صحنه ما بعینه دیدیم این قانون اساسی چطور مانع بروز کمترین اختلال در کار مردم و کمترین لرزش در کار مسئولان نظام گردید. 
انتخابات هشتم تیرماه آینده با نام و خصوصیات «آیت‌الله شهید رئیسی» گره خورده است و طبیعتاً از این خصوصیات تأثیر می‌پذیرد. این قلم با توجه به این موضوع، به سه خصوصیت از میان چندین خصوصیت برجسته ایشان - که برای امروز ما جنبه کاربردی دارد - اشاره می‌کند؛ قانون‌مداری، اخلاق‌مداری و پاس جایگاه.

1- از شهید رئیسی در مسئولیت‌های نظام و از جمله در ریاست‌جمهوری شنیده نشده که به مشکل اشاره کند و بگوید، در چارچوب قوانین موجود نمی‌توان آن را حل کرد و برای دست یافتن به حل مسئله، اختیارات خاص نیاز است. تجربه ما در دوره‌های دولت‌های پیش از رئیسی تقریباً بدون استثنا این بود که همواره «اختیارات خاص» که فراقانونی بوده مطالبه شده و جالب این است که در بسیاری از موارد این اختیارات فراقانونی داده شده ولی نتیجه‌ای به نفع مردم در پی نداشته است و فراوان دیده‌ایم که بعضی از رؤسای جمهور به نام دفاع از قانون اساسی، به جنگ نهادهای قانونی برگرفته از آن برخاسته و در اداره کشور اخلال به‌وجود آورده‌اند که جای شرح آن در این مجال محدود نیست. از شهید رئیسی که سالیان طولانی در مناصب عالیه کشور بوده، شنیده نشده که برای رفع مشکلات به اختیارات فراتر از آنچه در قانون آمده نیاز است. البته اشتباه نشود این قلم نمی‌خواهد بگوید همه اصول و نصوص قانون اساسی ما بدون اشکال است که چنین ادعایی درباره هیچ قانون بشری درست نیست اما واقعیت این است که هر قانونی، فرصت‌ها و محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند؛ مهم مواجهه صادقانه با آن است که لازمه‌اش پذیرش توأمان فرصت‌ها و محدودیت‌های آن می‌باشد. 
2- جنبه دوم اخلاق‌مداری است. همه، مناظرات تلویزیونی دوره‌های دوازدهم و سیزدهم ریاست‌جمهوری را در ذهن و خاطره خود داریم. کما اینکه مناظرات دوره‌های دهم و یازدهم ریاست‌جمهوری را هم به یاد داریم. مناظرات انتخاباتی در فرهنگ غرب، جایی است که باید «حداکثر تخریب» نسبت به حریف صورت بگیرد و در آن ایراد هر عبارتی و استفاده از هر فنی علیه حریف موجه می‌باشد. مناظره در فرهنگ انتخاباتی غرب اصولاً جایی برای اثبات خود نیست. مناظره انتخاباتی وقتی در ایران پایه گذاشته شد، دقیقاً با همین کارکرد همراه گردید. البته نمی‌دانیم آنان که در صدا و سیما این را وارد روند انتخاباتی کشور کردند، همین عقیده را داشتند یا نه اما واقعاً آنچه در عمل پیش آمد، همان منطق و شیوه غربی بود. 
شهید رئیسی - و چند نفر دیگر - با وجود آنکه با مناظراتی با این خصوصیات مواجه گردید، از فرهنگ غربی آن پیروی نکرد. مثلاً در جریان انتخابات سال 1400، زمانی که یکی از کاندیداها - که به دلیل نداشتن رأی، در نهایت ناچار به کناره‌گیری شد - انواعی از اتهامات، اهانت‌ها و تحقیرها را نثار شهید به ‌عنوان رقیب انتخاباتی خود کرد، آقای رئیسی که به دلیل مسئولیت‌های متعدد و طولانی در قوه قضائیه، بر سوابق افراد احاطه داشت، پرده‌ای بالا نزد، بازی «بگویم، بگویم» راه نینداخت و از حق شرعی و عرفی خود در وارد کردن همان اندازه اتهام و تحقیر به طرف مقابل استفاده نکرد و با عبارت کوتاه «من از خداوند برای تو مغفرت می‌خواهم»! از کنار موضوع عبور کرد. این یعنی نباید به شیوه مرسوم غرب که در موفقیت آن هم حرفی نیست، اندیشه‌های ناب الهی و «اخلاق سلیم» برخاسته از آن را وانهاد و برای رسیدن به قدرت به هر کاری دست زد. 
الان ما با انتخابات دوره چهاردهم ریاست‌جمهوری روبه‌رو هستیم. باید ببینیم چه کسانی با «منطق قدرت» و چه کسانی با «مشعل اخلاق» جلو می‌آیند. چه کسانی به رقابت‌های غربی به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به قدرت می‌نگرند و حیثیت این ملت بزرگ و این نظام مقدس را در پای آن قربانی می‌کنند و چه کسانی با «منطق خدمت» خود را برای قربانی شدن و از خود مایه گذاشتن آماده کرده و در «معرض» قرار داده‌اند. 
3- یک موضوع مهم دیگر «پاس جایگاه» است. اینکه فرد بداند منصبی که به او سپرده شده، متعلق به نظام و مردم و محصول جهاد طولانی و هزینه دادن‌‌های یک ملت و چند صدهزار شهید کشور و نقطه اعتماد صدها میلیون جمعیت مسلمان و غیرمسلمان در دنیا می‌باشد، خیلی مهم است و لذا هر رفتاری را برنمی‌تابد. 
یک زمانی فرد به نوعی خود را در وضعیت تکلیف می‌بیند (که در امر مهم اجتماعی قاعدتاً تکلیف تنها برخاسته از درک و احساس شخصی نیست)، یک زمان هم فردی که یک موقعیت حساس نظام در اختیار دارد، به هوای به دست گرفتن «مسئولیت بالاتر» آن را رها کرده و کاری که در آن توانایی دارد، نیمه‌تمام فرو می‌گذارد این اگر با تصمیم شخصی یا جناحی توأم باشد، با مسئولیت‌پذیر بودن در تضاد قرار می‌گیرد. شهید رئیسی از زمانی که به عنوان مسئول در یک واحد قضائی کشور مشغول فعالیت شد، تا زمانی که در جایگاه رئیس قوه قضائیه قرار گرفت و از آنجا راهی قوه مجریه شد، جایگاه فعلی در اختیار خود را بسیار مهم می‌شمرد و برای رشد و حداکثرسازی ظرفیت خدمت‌رسانی آن جایگاه، تلاش بسیار داشت و همان‌طور که دیدیم دقیقاً در مسیر حداکثرسازی ظرفیت خدمت در حوزه ریاست‌جمهوری به شهادت نایل آمد و مزد این نگرش و این تلاش را دریافت کرد. 
ما پاسداشت جایگاه‌های نظام را از شهید سلیمانی هم آموخته‌ایم. او در حالی که از نظر محبوبیت اجتماعی پس از رهبر معظم انقلاب اسلامی، در صدر شخصیت‌های کشور قرار داشت و برای پذیرش جایگاه‌های بالاتر تحت فشار قرار می‌گرفت، کار در جایگاه خود را به گونه‌ای دنبال می‌کرد که وقت خالی برای او باقی نمی‌ماند. او موقعیت خدمت‌رسانی نیروی قدس را به حداکثر رساند و به نهادی امیدافزا، تحول‌ساز و آبروی اسلام، مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی تبدیل نمود. شهید رئیسی هم به ریاست‌جمهوری نه به‌ عنوان «طعمه تعیش خویشتن» بلکه به عنوان نهادی که باید ظرفیت آن را به حداکثر رساند، نگاه می‌کرد و از این‌رو در منطق او «تعطیل»، «استراحت» و «انطباق موقعیت با مصلحت خویشتن» جایگاهی نداشت. او برخلاف بعضی که با منطق سست، دنبال اضافه کردن یک روز دیگر به تعطیلات در تقویم هفتگی کشور هستند، جمعه را هم به عنوان روز تعطیل نمی‌شناخت. 
به دور و بر خود که نگاه می‌اندازیم افرادی از جنس رئیسی و سلیمانی و افرادی از جنس دیگر می‌بینیم. بله افرادی را هم می‌بینیم که مسئولیت می‌گیرند تا به موقعیتی برسند. آدم‌هایی از این جنس وقتی به موقعیتی می‌رسند، بخش عظیمی از توانمندی خود را صرف دست یافتن به موقعیتی بالاتر نموده و به جای تعامل با نهادهای دیگر، تنش‌افزایی می‌کنند. اینها البته با تابلو زیاده‌خواهی جلو نمی‌آیند که اگر با این تابلو بیایند کسی از آنان حمایت نخواهد کرد، تابلوی بالای سر اینها خدمت است. در کنار این دسته که قبله آنان، قدرت است، افرادی هستند که در حوادث، همواره در کنار مردم بوده‌اند و آنگاه که - بدون آنکه خواسته باشند - در سمتی کوچک یا بزرگ قرار گرفته‌اند، همه وقت خود را صرف آن کرده و لحظه‌ای را به منفعت خویشتن نگذرانده‌اند.

نقشه‌ راه مجلس دوازدهم

مصطفی منتظر

 پیام رهبر معظم انقلاب برای افتتاحیه‌ مجلس دوازدهم، یک نقشه راه کامل برای تمامی نمایندگان خواهد بود که با دقت، مسائل گذشته در درون قوه مجریه و مسائل کنونی در کشور را تصویر و راه‌حل‌های آن را ارائه کرده است. اهمیت همراهی و همدلی قوای کشور باهم به صورت «منضبط» یکی از تاکیدات همیشگی ایشان در سی سال گذشته بوده است. از نظر ایشان، مسائل کشور وقتی به سمت راه‌حل حرکت می‌کند که قوای سه‌گانه با همراهی هم، اقدامات لازم را صورت دهند.  رفتار جمعی و صبورانه نیز در این پیام به عنوان راهبردی اساسی در درون قوه مقننه توصیه شده است. همگان می‌دانند که مجلس جای کار جمعی است و بدون همکاری و همیاری همه جانبه امکان پیشبرد موضوعات وجود نخواهد داشت. همکاری که در سطوح مختلف از داخل کمیسیون‌ها تا کف صحن امتداد یافته و بعد به همکاری بین قوا منتقل می‌شود. نمایندگان لاجرم باید فضا را برای همکاری هرچه بیشتر مهیا سازند تا طرح ها و لوایح بتواند با حداکثر کارآمدی و عقلانیت به نتیجه برسد.  موضوع «پرهیز از مسابقات بی‌فایده‌ رسانه‌ای و مجادلات مضر سیاسی در مجلس» یکی دیگر از این اشارات بوده است. مسئله‌ای که با حضور برخی افراد که جز روش سلبی نسبت به دیگران، هیچ سخن ایجابی ندارند و هویت خود را در ضدیت با برخی اشخاص سیاسی تعریف کرده‌اند، این خطر را به حدی رسانده که رهبری مجبور به تحذیر علنی از این روش شدند. البته تجربه نشان داده این جماعت با آن که عنوان انقلابی را به دوش می‌کشند، اهمیتی به بیانات ایشان نداده و مسیر تحریف و تنش را انتخاب خواهند کرد و باید منتظر عملکرد پرخطر آنان برای کشور بود.  اهمیت رعایت اخلاق و رفتاری همراه با تقوا و صداقت هم موضوع دیگری است که مورد تاکید ویژه قرار گرفته است. همین صفات در بعد فردی نمایندگان است که موجب «آرامش‌بخشی و امیدآفرینی» در عرصه عمومی کشور خواهد شد. خطری که ممکن است از طرف برخی متوجه کشور شود و به جای امیدبخشی، مردم را از اصلاح امور در درون نظام ناامید سازد.  توجه جدی به سوگند نمایندگی در این پیام برجسته است. توجه دنیایی و آخرتی به مفاد آن و نصب‌العین قرار دادن آن برای کل چهار سال نمایندگی از مواردی است که مورد تاکید واقع شده است. این سوگندنامه به مواردی مانند استقلال کشور، پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی، اعتلای کشور و تاکید بر قانون اساسی اشاره دارد. درواقع نمایندگان خود را متعهد می‌سازند که در چارچوب قانون اساسی، مصالح عمومی و اساسی کشور و انقلاب را حفظ کنند و این کار را با تقوای الهی و امانتداری پیش ببرند.  توجه به مسائل ملی حتی اگر قرار است موضوع حوزه انتخابیه مورد توجه واقع شود، یکی دیگر از مسائل مهم این پیام بوده که در سال‌های متمادی از مشکلات مجالس کشور بوده است. برخی نمایندگان بدون توجه به مصلحت عمومی و کلان کشور، صرفا به دنبال جذب بودجه‌های عمرانی و غیرعمرانی برای منطقه و حوزه انتخابیه خود بوده‌اند و عملا صرفه سرمایه‌گذاری عمومی را از بین برده‌اند. مواردی که «از حد طاقت بودجه عمرانی» خارج بوده و منابع را هدر می‌داده است. رهبری با تشخیص دقیق این مسئله تاکید داشتند که نماینده مجلس، حالا نماینده‌ای برای کل کشور است و باید نگاه ملی داشته باشد.

مجلس با «رأی» است نه با جدل رسانه‌ای!
کبری آسوپار

 حدود سه ماه تحلیل نتیجه انتخابات مجلس و تأکید بر اینکه کیفیت نتیجه انتخابات نشانه ایجاد تحول در هیئت رئیسه مجلس و تغییر در ریاست آن است، طی رأی‌گیری دیروز در صحن علنی مجلس بر باد رفت. 
افرادی که در طول روند برگزاری انتخابات، به جای تبلیغ جریان و راه و موضع خود، هویت‌شان را در ضدیت با دیگری و در نفی جریانی دیگر تعریف کرده بودند، در روز انتخاب رئیس مجلس جدید شاید بیشتر پی به این موضوع بردند که ماندگاری کیفی در سیاست، نیاز به گفتمان ایجابی دارد و تعریف خود صرفاً به عنوان مخالف دیگری و معطوف کردن تلاش‌ها صرفاً به عدم رأی‌آوری دیگری، نهایتاً تا یک جایی جواب می‌دهد. 
در ماه‌های گذشته و در جریان انتخابات دور اول و دور دوم مجلس شورای اسلامی بخش زیادی از فعالیت انتخاباتی برخی گروه‌ها به نفی هیئت رئیسه و ریاست مجلس یازدهم معطوف شد و در این مسیر پررنگ‌ترین گزینه‌ای که برگزیدند، تخریب بود. همین تخریب فضای انتخابات را خراب کرد و به جای نشاط سیاسی، جدل‌های سیاسی از تریبون‌های مختلف جایگزین شد. 
پس از انتخابات هم خود را چنان پیروز انتخابات تصویر کردند که صراحتاً از تغییر حتمی ریاست مجلس سخن گفتند و تیتر زدند. افرادی که در طول دوره‌های مختلف بر کرسی ریاست مجلس نشسته‌اند، معصوم و بری از نقد نیستند. نکات مثبت و منفی درعملکرد هر کدام –از هر جناح و حزبی که باشند- وجود دارد و کسی هم نمی‌تواند باب نقد و بررسی عملکرد دیگران را ببندد. از محسنات فضای انتخابات، یکی هم همین ایجاد فرصت برای نقد سالم عملکرد مسئولان و فرصت دفاع داشتن آنهاست. اما در انتخاباتی که گذشت، فضا چنان در قرق تخریب و تهمت بود که عملاً باب نقد هم بسته شد. ژست‌های افشاگری، ادابازی‌های ضد فساد و دیو ساختن از رقیبی که دیکته نوشته زیاد داشت و در میان آن همه سطر‌های عملیاتی حتماً غلط‌هایی هم پیدا می‌شد و محدود کردن عملکرد مسئولان به خطا‌هایی که لاجرم ممکن است، جایی برای بررسی منطقی عملکرد منفی و مثبت مجلس سابق باقی نگذاشت. از سویی آیا منحصر کردن نقد به بیان بدی‌ها و سانسور نکات مثبت، سیاه‌نمایی نیست؟
جواب سؤال بالا مشخص است؛ نه تنها سیاه‌نمایی است، بلکه به ناامیدی مردم از نهاد‌های حاکمیتی، مجلس و کرسی‌های نمایندگی می‌انجامد. چنانکه سیاه‌نمایی‌های این عده از مجلسی که رهبر معظم انقلاب صراحتاً آن را «مجلس انقلابی» نامیده بودند، نتیجه‌ای خالی از یأس مردم از صندوق رأی برجای نگذاشت. بدتر آنکه این اقدامات به اسم دفاع از انقلاب و نظام و ولایت انجام شد و ادعای انقلابی‌گری به جایی رسید که جز خود و لیست انتخاباتی خود کسی را انقلابی ندانستند و باقی را از دم تیغ گذراندند، گرچه گذر زمان و سابقه و لاحقه‌شان نشان داد آن‌قدری که دیگران را سیاه به تصویر کشیدند، خودشان هم علیه‌السلام نبودند!
افشاگری و فریاد ضدفساد البته جذاب است. بسیاری از توده‌ها فکر می‌کنند اویی که برای مبارزه با فساد صدای بلندتری دارد، لابد عملکرد بهتر و سالم‌تری هم دارد. هم از این رو ممکن است که از پی این غوغا‌های سیاست‌زده انتخاباتی رأی اکثریت هم به دست آید. اما این هم عمری دارد!
کار چنان پیش رفت که رهبر انقلاب بی‌هیچ موضع‌گیری جناحی و حزبی و بی‌آنکه له یا علیه افراد خاصی موضع بگیرند، نمایندگان مجلس جدید را در همان آغازین هفته پس از انتخابات ۱۱ اسفند ۴۰۲ از «سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند» بر حذر داشتند. گرچه این امر رهبر همان شب در گفت‌وگوی ویژه خبری از سوی یک نماینده منتخب نقض شد و به برکناری معاونت سیاسی صداوسیما انجامید، اما در هر حال نشان از نگرانی رهبری داشت که چندبار دیگر هم پس از آن در موضع‌گیری‌های ایشان و از جمله در پیام افتتاحیه مجلس بروز و ظهور یافت. 
انتخابات هیئت رئیسه، اما بدون ارزشگذاری انتخاب‌های صورت گرفته- فضای آرامی را گذراند و نشان داد مجلس قرار نیست جای جدل‌های سیاه‌نمایانه و تخریب‌های غیراخلاقی باشد. در فضای رسانه و تریبون‌های آزاد می‌توان فریاد کشید، تهمت زد، تخریب کرد، اما در مجلس این «رأی» است که کار را پیش می‌برد و اعداد آرای انتخابات هیئت رئیسه مجلس دوازدهم عبرت فراوانی دارد، اگر اهل اندیشیدن باشیم.

مسئولیت سنگین مجلس دوازدهم
محمدکاظم انبارلویی
مجلس دوازدهم کار خود را آغاز کرد و از این پس نمایندگان و برگزیدگان ملت در جایگاه تقنین، یک فصل جدید از نظارت بر دستگاه‌های اجرایی و قانون‌گذاری را تجربه خواهند کرد.
آنچه از میان مطالبات رهبری و خواسته‌های مردم برمی‌آید، تمرکز خانه ملت بر حل مسائل و مشکلات معیشتی و همچنین ارتقای سطح رفاه عمومی است. مجلس باید در این زمینه بیش از گذشته روی حفظ ارزش پول ملی، کاهش تورم و افزایش تولید ملی با مشارکت مردم و به‌ویژه بخش خصوصی تمرکز کند. طبیعی است درحال‌وهوای شهادت آیت‌ا... رئیسی و امیرعبداللهیان و دیگر شهدا و فضایی که در کشور به وجود آمده، ما شاهد یک همگرایی و هم‌افزایی در صیانت از اتحاد ملی و انسجام اسلامی هستیم. مجلس باید هنر و مهارت خود را درحفظ وحراست این سرمایه اجتماعی انقلاب و جمهوری اسلامی که در اثر همین حادثه به وجود آمده، نشان بدهد. این حادثه نشان داد که شکاف میان دولت و ملت توهمی بیش نیست، مسئولان و کارگزاران کشور در دل مردم جای دارند واین حماسه عظیمی که در تشییع این عزیزان برپا شد، حاکی از آن است که میان مردم و دولت شکاف وجود ندارد.
 از سوی دیگر بزرگداشتی که کشور‌های بزرگ دنیا از این شهدای والامقام داشتند و برخی از آن‌ها نمایندگان خود را برای تکریم به ایران فرستادند، همچنین واکنش شورای امنیت سازمان ملل متحد به این حادثه تلخ نشان داد که کشورمان از جایگاه بلندی در عرصه بین‌المللی برخوردار بوده و نگاه جهانیان به جمهوری اسلامی این است که یک دولت و یک نظام مقتدر در ایران مستقر است و این دولت مستظهر به پشتیبانی تک‌تک آحاد ملت است. از این رو مجلس در هدایت سیاست خارجی نظام و صیانت از این جایگاه عظیم بین‌المللی نقش فوق‌العاده تعیین‌کننده‌ای دارد. معتقدم مجلس قبل با تصویب آن مصوبه انقلابی برای حفظ دستاورد‌های هسته‌ای و دور زدن تحریم‌ها قدم بزرگی برداشت و انتظار این است که مجلس دوازدهم هم برای صیانت از منافع ملی گام بزرگ‌تری بردارد. 
این نکته ازاین جهت حائزاهمیت است که بسیاری از توافقات زمانبندی‌شده دربرجام به‌طور طبیعی از بین می‌رود و ما مسیر جدیدی برای حل مشکلات داخلی پیدا خواهیم کرد و جهان به تحریم‌ها پشت خواهد کرد و آمریکا و سه کشور شرور اروپایی تنها خواهند ماند؛ بنابراین جمهوری اسلامی مسیر طبیعی خود در روابط خارجی با جامعه جهانی را در سطوح وسیع‌تری طی خواهد کرد. نکته آخر این‌که مجلس یازدهم کارنامه روشن و مشخصی دارد که درخرداد سال گذشته دردیدار نمایندگان با رهبری با ارزیابی واقع‌بینانه ازسوی رهبری درباره کارکردمجلس مطرح شدومجلس دوازدهم باید ادامه‌دهنده راه مجلس یازدهم باشدوکار‌های برزمین‌مانده و نیمه‌کاره مجلس قبل را دنبال کند. به هر روی به نظر می‌رسد توجه به شرایط کنونی کشور در بخش اقتصادی یکی از مهم‌ترین خواسته‌های مردم است. آن‌ها انتظار دارند مجلس جدید در سطح وضع قوانین تازه و راهگشا والبته نظارت بر قوانین فعلی گره‌گشایی از کار آن‌ها در صدر امور قرار دهد، توجه به چنین نقشه راهی حتما مجلس را در راس امور قرارخواهدداد.

انقلاب دیپلماتیک سوریه

عبدالرضا فرجی راد

به نظر می رسد فاز ایجاد روابط با کشورهای عربی و اعزام سفیر به سوریه در حال تکمیل شدن است.
اگر هم کشور عربی باقی مانده باشد با اعزام سفیر توسط عربستان بزودی اقدام خواهد کرد.
از این به بعد دولت اسد سعی می کند که وارد دو فاز دیگر شود. یکی دریافت کمک های اقتصادی و سرمایه ای از عرب ها تا کمی به اقتصادش سر و سامان دهد و طبیعی است که بشار اسد باید از نظر سیاسی با آن ها هماهنگ باشد تا اطمینان آن‌ها را کاملا جلب کند. وی این کار را خواهد کرد و شاید در میان مدت سوری ها بتوانند بخاطر نیازشان حتی بیشتر از دوران قبل از بهار عربی به کشورهای هم زبان خود نزدیک شوند. طبیعی است که در این صورت هم فعالیت ایران در سوریه کمتر می شود زیرا که دمشق راهبرد بازسازی و فرار از وضعیت اسف بار معیشتی مردم را در پیش گرفته است. با تثبیت این راهبرد باید منتظر بود که به تدریج بعضی از کشورهای اروپایی هم اقدام به فعالیت دیپلماتیک در دمشق بنمایند. احتمالا مذاکرات جدی تری هم با کردهای سوری آغاز شود زیرا در خبرها آمده بود که دولت سوریه مذاکرات محرمانه ای با امریکایی ها داشته است.

شاید جدی شدن مذاکرات ایران و امریکا بی ارتباط با تحرکات دیپلماتیک در دمشق و محدود شدن فعالیت نظامی نباشد. فاز بعدی که پس از کسب اطمینان اعراب از صداقت بشار اسد خواهد بود، فشار بر دولت ترکیه که نیروهای خود را از خاک سوریه بیرون بکشد. البته با ایجاد یک ساز و کار امنیتی برای ترک ها که تکلیف کردها و مرز مشخص شود. این احتمال وجود دارد که نتیجه گیری کردها از مذاکرات با دولت سوریه با مذاکرات با ترکیه همزمان گردد. در صورت اصرار دولت ترکیه بر حفظ وضعیت موجود اعراب می توانند در رشد روابط ترکیه با کشورهای عرب مانع ایجاد کنند که مورد علاقه اردوغان نیست و تا کنون هم تلاش زیادی صورت گرفته که این روابط توسعه یابد تا سرو سامانی به اقتصاد ترکیه داده شود. بنظر می رسد اردوغان هم تمایل خود را به نحوی نشان داده ولی بشار اسد نمی خواهد به تنهایی با ترکیه وارد گفت و گو شود و تمایل دارد پشت صحنه کشورهای اتحادیه عرب را با خود داشته باشد که می تواند فکر عاقلانه ای باشد. این تحولات تدریجی می تواند مورد حمایت روسیه حاضر در سوریه هم باشد.

از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش

سید محمود حسینی
درگذشت استاد پیرمحمد ملازهی، انسان دانا، مصلح و وطن‌دوست، غمبار و تأثرانگیز بود. فقدان آن پیر اهل قلم و اندیشه، خلأیی است که به سادگی جبران نخواهد شد.

وی با تسلط به تاریخ و فرهنگ بلوچستان و اشراف به تحولات منطقه، به‌ویژه شبه‌قاره هند و افغانستان، همواره تحلیل و سخن تازه داشت و سخاوتمندانه آن را در اختیار افکار عمومی و سیاست‌پژوهان قرار می‌داد.

استاد ملازهی، راه نجات استان را قرار‌گرفتن در مسیر توسعه و گریز از رویکرد غیرعلمی و عبور از تفکرات ایدئولوژیک می‌دانست. لذا از رواج افراط‌گرایی و تداوم نابرابری‌ها و تبعیض در سطح ملی و استان سیستان‌و‌بلوچستان‌ رنج می‌برد و در پی چاره بود. او در دو سال آخر حیات با‌برکت خود، با نگرانی از گسترش بحران‌زایی در استان حساس سیستان‌و‌بلوچستان، شجاعانه دست‌به‌قلم شد و با ادبیاتی شفاف و بدون لکنت‌زبان، راه‌حل‌ها را به نحو عالمانه و منصفانه ارائه داد. استاد همواره بسته‌های تحلیلی ارزشمند و راهگشای خود را با قلم شیوایش مستقیما در معرض افکار آگاهان قرار می‌داد و با دلسوزی تبعات سیاست‌ها را به سیاست‌مداران و حاکمان هشدار می‌داد.

ان‌شاءالله راه و اندیشه بلند و خیر‌خواهانه او مستدام و الگویی برای نخبگان ملی و استانی به‌ویژه جوانان خطه سیستان‌و‌بلوچستان خواهد بود.

این مصیبت را به خانواده محترم زنده‌یاد ملازهی و همه دوستداران و رهپویان ایشان تسلیت می‌گویم‌ و از خداوند برای آن سفر‌کرده آمرزش و آرامش و برای همه بازماندگان صبر و اجر خواهانم.

فرامتن تراژدی رفح

حنیف غفاری

وقوع فاجعه تلخ و دهشتناک بمباران آوارگان بی‌دفاع فلسطینی در رفح،نقطه آشکارساز جنایت و قساوت ذاتی رژیم اشغالگر قدس و اصلی‌ترین حامی آن یعنی آمریکا محسوب می‌شود. بدون شک اقدام اخیر صهیونیست‌ها منبعث از استیصال و شکست آن‌ها در قبال رسیدن به اهداف اعلامی و حتی غیراعلامی در میدان نبرد بوده که در جای خود قابل‌تحلیل است.بااین‌حال در این مرقومه قصد داریم بر ابعاد فرامتنی این جنایت شنیع متمرکز شویم. در این خصوص با دو گزاره محکم و متقن روبه‌رو هستیم: نخست نظم بحران‌ساز غربی و دیگری اثبات مرگ ساختاری و کارکردی سازمان‌های بین‌المللی.
در خصوص گزاره اول،با منظومه‌ای مواجه هستیم که غرب آن را تبدیل به چارچوبی برای زیست سلطه گرایانه خود بر نظام بین‌الملل ساخت و صهیونیسم را به نقطه ثقل این ساختار نفرت‌انگیز مبدل ساخت.در چنین منظومه‌ای، راهبردها،استراتژی‌ها،رفتارها،
گفتارها و حتی جنايات مطلق ضد بشری به‌خودی‌خود اصالت و موضوعیتی نداشته و ارزش‌گذاری و تفسیر آن بر اساس منافع دشمنان بشریت شکل می‌گیرد.در جریان جنگ‌غزه و جنایت اخیر رفح، حتی هدف قراردادن دهها کودک و زن فلسطینی بی‌پناه در اردوگاه آوارگان ،قبحی ذاتی برای جریان سلطه ندارد،چون آمر و عامل آن، دو رکن اصلی منظومه شیطانی فوق به شمار می‌آیند.
نکته و گزاره دوم به ناکارآمدی مطلق سازمان‌های بین‌المللی،ازجمله سازمان ملل متحد و دادگاه لاهه در قبال جنگ غزه باز می‌گردد.متأسفانه در نظم غربی-صهیونیستی حاکم بر روابط بین‌الملل، هيچ نهاد و سازمانی  قدرت تسلط بر بازی اضلاع جریان سلطه را ندارد،زیرا در اکثر موارد این نهادها خود خروجی و جزئی از این منظومه محسوب می‌شوند.بنابراین باید نسبت ساختار و کارگزار را در اين خصوص به‌درستی احصاء و محاسبه کرد.
در چنین شرایطی صرفا یک‌راه پیش روی بشریت وجود دارد و آن گذار جمعی از نظم ادعایی غربی صهیونیستی در جهان و بازسازی نهادهای بین‌المللی با کارکردی واقعی و در بطن یک ساختار کلان،عدالت محور و ضد سلطه خواهد بود.
 
رمز سیاست‌ورزی به سبک انقلاب اسلامی
محسن دنیوی 
این اسامی را مرور کنید؛ سیدمحمد حسینی‌بهشتی، مرتضی مطهری، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، علی صیاد‌شیرازی، قاسم سلیمانی و حالا سیدابراهیم رئیسی، سیدمحمدعلی آل‌هاشم و... .
اینها اسامی کسانی است که نام‌شان با جمهوری اسلامی گره خورده است و امکان جدا کردن آنها از این نظام وجود ندارد.
ویژگی مشترک این نام‌ها 3 کلمه‌ای است که در ادامه خواهم گفت؛ تقوا، اخلاص و جهد یا تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی و بدون تعطیلی در راه هدف و تکلیف که خدمت به مردم و دین و وطن تا پای جان از جمله این اهداف و تکالیف است.
این افراد تک به تک در حال اثبات این فرمول و معادله هستند که راه درست سیاست‌ورزی جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با اراده ملت ایران ایجاد شده و با اراده مردم ایران از گزند حوادثی مانند 8‌سال جنگ تحمیلی و تحریم‌های طولانی و سنگین عبور کرده، فقط همین است و بس!
راه دیگری وجود ندارد و امور دیگر به واسطه این 3 اصل معنا پیدا می‌کند. حتما به عناصر دیگری برای حضور موثر در امر اداره و سیاست در ایران اسلامی نیاز است اما تمام ویژگی‌های لازم برای یک دولتمرد در جمهوری اسلامی ایران، اگر با 3 عنصر کلیدی تقوا، اخلاص و جهد ترکیب شد، جواب خواهد داد اگرنه سیاستمدار و دولتمرد به مسیر دیگری خواهد رفت؛ حتی اگر برای خدمت به مردم شب و روز خود را صرف کرده باشد یا بسیار باهوش و متخصص باشد یا بسیار پیچیده فکر کند و توانایی بالایی در مذاکرات سیاسی - اقتصادی داشته باشد، باز هم به مطلوب همسو با جان مایه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران نخواهد رسید!
این تغییر در مفهوم سیاست‌ورزی و کنش سیاسی در جهان امروز، اتفاق مهمی است که با خون این شهیدان دولتمرد و اهل سیاست در جمهوری اسلامی ایران در حال اثبات است و این تغییر مهم بسیار بسیار باارزش و تکان‌دهنده است و نه فقط آینده ایران بلکه آینده منطقه و جهان را به مرور دگرگون خواهد کرد.
این افراد قربانی شدند تا این تغییر شکل بگیرد و در جهانی که امر معنوی و قدسی بویژه در زندگی اجتماعی بی‌معنا و سیاست بیش از همه چیز و همه جا، دنیایی و عاری از ارزش شده است، آن را به سبک و سیاق انقلاب اسلامی احیا کنند و با خون و جان خود که ظاهراً برای انسان‌ها در این دنیا چیزی بالاتر از آن نیست، سیاست و زندگی را معنای دوباره ببخشند. اینان پیام‌آور انسان جدیدی هستند که در نقطه اوج دسترسی به قدرت و امکان چنگ‌اندازی به ثروت، در بند عشق الهی است و خود را فقط به خداوند متعال سپرده است و فقط خود را با یک منبع قدرت می‌سنجد و هیچ شاخص و ملاک دیگری را برتر از این ملاک نمی‌داند و هیچ فرمولی بالاتر از سه‌گانه تقوا، اخلاص و جهد در راه تکلیف الهی برایش معنا ندارد. این انسان جدید زاده انقلاب اسلامی با پشتوانه و نیروی درونی که از اتصال به خداوند عزیز ایجاد شده است به نحو متفاوتی زندگی خواهد کرد و هر روز را با همین انگیزه شروع می‌کند و به پایان می‌برد و زندگی، کار، مسؤولیت، سیاست و اقتصاد برایش معنای متفاوتی از معنای این کلمات در دنیای امروز خواهد داشت. مسؤولیتی را در جهان به عهده می‌گیرد و رنج این مسؤولیت و تعهد را به دوش می‌کشد و این تعهد تا زمان مرگ یا شهادت لحظه‌ای تعطیل نمی‌شود!
خون این شهیدان که در بسیاری از ویژگی‌ها مانند اهل محبت بودن، لطافت شخصیتی و صمیمیت در کنار جدیت، صلابت، صبر و استحکام شبیه هم بودند، حجت پیش روی ما و نشانه‌هایی برای یافتن راه است. اگر اهل انقلاب و باورمند به جمهوری اسلامی هستیم، باید بدانیم راه دیگری وجود ندارد و امکان ندارد در این نظام باشیم و فعالیت کنیم و مسؤولیت داشته باشیم و از این فرمول یعنی تقوا، اخلاص و جهد تبعیت نکنیم و عاقبت بخیر شویم.