جعفر بلوری
همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان، 11هزار و 651 کیلومتر آن طرفتر یعنی در آمریکا نیز، مناظرات انتخاباتی بین دو نامزد اصلی یعنی دونالد ترامپ و جو بایدن آغاز شده است. اولین مناظره بین این دو در ساختمان «سی ان ان» واقع در آتلانتا برگزار شد. این همزمانی باعث شد در این یادداشت مقایسهای داشته باشیم بین نامزدها و انتخابات آنها با نامزدها و انتخابات خودمان. بخوانید:
۱- این جملات را کارشناس «بیبیسی» پس از مشاهده اولین مناظره بایدن و ترامپ در پنجشنبهشب - به وقت محلی آمریکا - نوشته است. پیشاپیش از ادبیات بهکار گرفته شده در این جملات پوزش میخواهیم اما بهخوبی فضای حاکم بر مناظرات و انتخابات آمریکا و شرایطی که این مثلا ابرقدرت دچارش شده را به نمایش عموم میگذارد: «در قویترین کشور و دموکراسی دنیا شاهد مناظرهای بودیم که دو پیرمرد سر توانشان در بازی گلف کَلکَل میکردند، «فلسطین» به یک فحش بدل شد، یکی سکس با یک هنرپیشه پورن رو تکذیب کرد، دیگری در توجیه سقط جنین گفت خیلیها به «.....» تجاوز میکنند و تاثیر کهولت سن بر انسان به نمایشی دردناک بدل شد.»
علاوه بر کارشناس بیبیسی، کارشناسان تایمز، سی ان ان، گاردین، نیویورک تایمز و دهها یا شاید حتی صدها رسانه دیگر غربی به تحلیل نخستین مناظره ترامپ و بایدن پرداختهاند - و در حال پرداختن هستند - و آنها نیز با کمی تفاوت در موضوع و زاویه تحلیل، به نتایج مشابهی رسیدهاند. «دروغ»، «فساد مالی و اخلاقی»، «ناتوانی و بیلیاقتی» و... در اولین مناظره انتخاباتی آمریکا، خیلی «درشت» و «برجسته» است. اوضاع آنقدر خراب است که در جبهه دموکراتها، به دنبال یافتن جایگزینی برای بایدن هستند و اگر قحطالرجال نبود، در جمهوریخواهان هم قطعا فرد دیگری را جایگزین ترامپ میکردند. «سی ان ان» در واکنش به این مناظره نوشت، ترامپ در هر جملهای که به زبان میآورد، یک دروغ میگفت. «توماس فریدمن» هم در نیویورک تایمز نوشت با دیدن این مناظره رقتانگیز اشکش درآمده است: «من در هتلی در شهر لیسبون به تنهائی مناظره بایدن و ترامپ را تماشا کردم. این مناظره اشک من را درآورد. هیچ وقت در عمرم یک چنین لحظه رقتانگیزی را در سیاست مربوط به کارزارهای انتخاباتی آمریکا به یاد نمیآورم چون دقیقا اکنون فاش شد که بایدن مردی خوب و رئیسجمهوری خوب است که هیچ برنامه درستی برای پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری ندارد...دونالد ترامپ، مردی شریر و رئیسجمهوری حقیر است که هیچ چیز یاد نگرفته و هیچ چیز را فراموش نکرده است. او همان فواره دروغی است که قبلا بود و تنها دلمشغولی شکایتهای خودش را دارد؛ شکایتهایی که هیچ قرابتی با ضروریات رهبری آمریکا در قرن بیستویکم ندارند.»
بعد از فریدمن، نوبت به ستوننویس گاردین رسید که بنویسد: «جو بایدن در طول مناظره به تتهپته افتاد و نتوانست عملکرد قابل قبولی نشان دهد. ترامپ که یک دروغگوی قهار است بارها دروغ گفت و از جواب دادن به سؤالهای سخت طفره رفت.» گاردین سپس با اشاره به واکنشهای غالب در آمریکا به این مناظره نتیجه گرفت این مناظره برای سرافکندگی بود. واقعیت این است که بایدن بهشدت از آلزایمر، پارکینسون و حواسپرتی رنج میبرد، طوری که در برنامهها، کوچکترین حرکات و جملات را از قبل برایش مینویسند. او قادر نیست چند جمله را پشت سر هم به زبان آورد. ترامپ هم اگرچه به اندازه بایدن حواسپرت نیست و کمتر از او گاف میدهد اما در فساد مالی بهخصوص اخلاقی «غرق» شده است. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، ترامپ با 34 فقره جرم مواجه است و احتمال زندانی شدنش «جدی» است. حتی در صورت پیروزی در انتخابات! این خلاصه صورت وضعیت آمریکاست! «تایمز» دیروز این «صورت وضعیت» را در قالب یک کاریکاتور ترسیم کرد و زیر آن نوشت: «آیا شما دو نفر، بهترین گزینههای ما هستید؟!»
۲- اما انتخابات ما. دیروز چهاردهمین انتخابات برای انتخاب نهمین رئیسجمهور کشورمان برگزار شد، آن هم با 5 مناظره طولانی و سخت. تا لحظه تنظیم این یادداشت، هیچ گزارش رسمی و قابل اعتمادی از پیروزی، جلو یا عقب بودن هیچ یک از نامزدها و حتی میزان مشارکت در دست نبود، فلذا جملات بعدی را در چنین فضائی فهم کنید. مناظرهها در کشورمان - برخلاف مناظره پنجشنبه آمریکا - در فضائی بسیار اخلاقیتر برگزار شد. اگرچه برخی بیاخلاقیها وجود داشت ولی انصافا، قابل مقایسه با بیاخلاقیهای انتخاباتی آنها نبود. تمام نامزدهای انتخاباتی ما - به استثنای برخی اطرافیان برخی نامزدها - نجیب و شریفند. این یک. دو: کشور عزیزمان ایران، روزهای سختی را پشت سر گذرانده است. رئیسجمهور و دولت پرتلاشی را از دست داده، وسط منطقهای بهشدت جنگی قرار گرفته، ناجوانمردانهترین تحریمها را به جان خریده، با پستترین، بیاخلاقترین و نامردترین اپوزیسیونها سر شاخ است و با مشکلات اقتصادی نیز دست و پنجه نرم میکند. اما شرایط آن - به قول آن استاد چینیِ مطالعات خاورمیانه - برای جهان خارج از ایران قابل تصور نیست. او پس از سفر به ایران نوشت: ایران در ماه آوریل یک تنش نظامی سنگین با اسرائیل را پشت سر گذاشت، ماه بعد یعنی ماه می شاهد سقوط بالگرد رئیسجمهورش بود، و در ماه ژوئن نیز انتخابات ریاست جمهوری دارد اما «چنان آرامشی در اینجا هست که برای جهان خارج قابل تصور نیست.»
۳- وقتی این یادداشت را مطالعه میکنید، احتمالا نتایج انتخابات منتشر شده است. سوای از نتیجه - که حتما مهم است - باید گفت، انتخابات فینفسه، مهم و نعمتی بزرگ است؛ آن هم در کشوری مثل کشور ما و در دوران جمهوری اسلامی ایران. در کشوری که زمانی، سلاطین میآمدند و میرفتند بدون آنکه مردم و نظر و رای آنها کوچکترین اهمیتی داشته باشد. این کشور دورانی را پشت سر گذاشته که کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا با اشاره انگشت، شاه و وزیر جابهجا میکردند؛ اکنون به برکت انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی این مردم هستند که انتخاب میکنند چه کسی در راس قدرت باشد و چه کسی نباشد و پای انتخاب خود نیز میمانند. ما هم از خدای مهربان میخواهیم بهترینها را برای این کشور و این مردم رقم بزند.
تبلور ایران سربلند
محمدمهدی ایمانیپور
حضور پرشور شهروندان اقصی نقاط کشورمان در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، پیاماقتدار، صلابت و جمهوریت نظام و ملت ایران را به رخ دشمنان و معاندان گفتمان انقلاب اسلامی کشید.
این انتخابات در حالی با مشارکت گسترده ملت ایران شکل گرفت که «تحریم انتخابات» تبدیل به یک دستورالعمل رسانهای و تبلیغاتی از سوی دولتهای غربی ورسانههای وابسته به آنهاشده بود. دراینخصوص سه نکته اساسی وجوددارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نکته نخست اینکه «ناامیدسازی دشمنان» و «ریلگذاری ایران مقتدر» دو پیام مهم مشارکت شهروندان داخل وخارج ازکشوردر انتخابات اخیر محسوب میشود. توطئه دشمنان در ناامید ساختن ملت ایران از آینده و صندوق رای، توطئه بزرگی بود که در سایه درایت، وقتشناسی و آگاهی ملت ایران و هدایتهای داهیانه رهبر حکیم، مدبر و عظیمالشان انقلاب اسلامی ناکام ماند. در این انتخابات، بار دیگر اصالت فرهنگ و گفتمان انقلاب وتمدن اسلامی ــ ایرانی وعزم آنها در ساختن ایران سربلند تبلور پیدا کرد. از این جهت، انتخابات اخیر را حماسه و روزهای پس از آن را دوران پساحماسه مینامیم. از این ظرفیت باید به بهترین نحو در پیشبرد اهداف کلان و مدون کشور در مسیر رشد و توسعه تمامعیار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی استفاده کرد.
نکته دوم، به روش تخریب دستگاههای تبلیغاتی غرب در قبال انتخابات اخیر است. گرچه برخی رسانههای آمریکایی و اروپایی نسبت به حضور گسترده ملت ایران پای صندوقهای رای اذعان دارند، اما بسیاری از آنها تلاش کردند اصل انتخابات در ایران را زیر سؤال برده و قرائت وارونه خود از دموکراسی منسوخ و نخنمای مبتنی بر تبعیض و استانداردهای دوگانه را به افکار عمومی کشورمان و دنیا القا کنند. این القاگری و تصویرسازی کاذب درحالی صورت گرفت که جهانیان در مناظره انتخاباتی ترامپ ــ بایدن (که توام با تمسخر، فحاشی و لمپنیسم مطلق بود)، عمق فاجعه و فضاحت ساختار انتخاباتی و دموکراسی آمریکایی را درک کردند. رسانههای وابسته به جریانهای قدرت در اروپا نیز درحالی انتخابات ایران را زیر ذرهبین خود قرار دادند که اخیرا در جریان برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا، شهروندان بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشارکتی حداقلی و ضعیف داشته و حتی آرای بسیاری از شرکتکنندگان نیز به سود جریانهای مخالف ساختار کنونی اتحادیه اروپا به گردش در آمد.
نکته سوم و پایانی، اما به حفظ و ارتقای دستاورد بلوغ شناختی ملت ایران بازمیگردد. این بلوغ و بالندگی در سایه جهاد تبیین و تنویر دستاوردهای انقلاب اسلامی و البته تشریح تلاش مذبوحانه دشمنان در «دستکاری افکار عمومی» بازمیگردد. این اقتدار شناختی، بستر و زیرساختی برای حفظ و تعمیق اقتدار ما در ابعاد گوناگون محسوب میشود. باید در این آوردگاه شناختی، ظرفیتهای جمعی بالقوه و بالفعل خود را شناخته و اجازه نفوذ و رخنه دشمنان قسمخورده ایران اسلامی را به آنها ندهیم. تاکید میشود که در این برهه حساس و سرنوشتساز که شاهد منازعه حق وباطل درمنطقه و جهان هستیم، نباید حتی لحظهای از تصویرسازی و روایتگری مغرضانه و هدفمند غرب در جنگ باورها غافل شویم. انتخابات اخیر نشان داد که ملت ایران استعداد و توانایی کاملی برای پیروزی بر دشمن در عرصه جنگ شناختی دارد و بارورسازی و تقویت این عزم جمعی، باید با ایمان، قوت، درایت و آگاهی دنبال شود. انشاءا...
خوش رقصی کانادا برای صهیونیستها
دکتر هادی محمدی
دولت کانادا به تازگی و بر اساس مصوبه مجلس عوام این کشور طرح جنجالی قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تروریستی کانادا را اعلام کرد. این اقدام خصمانه در شرایطی اتفاق افتاد که در سالهای اخیر روابط دیپلماتیک تهران – اتاوا قطع است و دو کشور در نهادهای بین المللی به ویژه در حوزه های حقوق بشری تقابلهای متعددی داشته و دارند. اما کانادا با اقدام جدید خود که حتی کشورهای اروپایی هم تاکنون نکرده بودند، وارد حوزهای شد که اولا دیگر نمیتواند مانند گذشته با ایران ارتباط برقرار کند و ثانیا آنچنان که سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته، ایران این اقدام را بیپاسخ نمیگذارد. با این حال تقریبا می توان مطمئن بود اگرچه دولت کانادا تحت فشار لابی های صهیونیستی، منافقین و ضدانقلاب سلطنتطلب، سپاه را در لیست تروریستی خود گذاشته، اما دولت کانادا وابسته ترین دولت به ایالات متحده محسوب می شود و بی تردید با هماهنگی واشنگتن و حتی برخی پایتختهای اروپایی که بدشان نمی آید چنین حرکتی داشته باشند، اقدام به تروریست اعلام کردن سپاه نموده تا ضمن خوش رقصی برای مقامات کاخ سفید، راه را برای سایرین نیز باز کند. با این حال تکرار این کار برای اروپا با ریسکهای مهمی نیز روبهرو خواهد بود؛ چراکه اروپا به دلیل اینکه از نظر جغرافیایی به ایران نزدیک است و یکسری تعاملات منطقهای هم در ارتباط با سپاه پاسداران و هم دستگاه دیپلماسی دارد، قطعا تبعات سنگین تری را باید تحمل کند و همین تبعات می تواند در تصمیم گیری متحد اروپا شکاف قابل توجهی ایجاد کند . با این حال به نظر می رسد این کار تبعات سیاسی و حقوقی هم برای کانادا داشته باشد؛ چراکه سپاه پاسداران طبق قانون اساسی ایران یک نیروی نظامی رسمی محسوب می شود و تروریستی خواندن آن حتما تاثیرات منفی زیادی در این تعاملات به ویژه در حوزه خلیجفارس و تنگه هرمز برای کانادا خواهد داشت. ایران حاکم قانونی تنگه هرمز به عنوان یکی از مهمترین نقاط استراتژیک در حوزه دریایی جهان است و اگرچه عبور و مرور بی ضرر در این تنگه باید انجام شود اما مسئولیت آن برعهده سپاه است و این نیرو می تواند با سخت گیری های قانونی شرایط را برای حمل و نقل دریایی کانادا پیچیده سازد. موضوع دیگر ادعاهای حقوق بشری کانادا در توجیه این اقدام خصمانه است. اتاوا در شرایطی به بهانه حمایت از حقوق بشر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست تروریسم خود قرار داد که خود پرونده سیاهی در کمک به ضدحقوق بشرترین حکومتهای دنیا دارد . کمک به متجاوز به یمن در بمباران مدارس و بیمارستانهای یمن را فراموش نکردیم . اگر آن هم فراموش شود این روزها دنیا در حال تجربه تلخ ترین کشتار جمعی دهه های اخیر توسط رژیم صهیونیستی است که کانادا یکی از مهمترین منابع آن در تامین سلاح محسوب می شود؛ اقدامی که مخالفت و اعتراض مردم کانادا و دانشجویان این کشور را نیز درپی داشته است. و نکته آخر اینکه جمهوری اسلامی ایران حتما به این اقدام به صورت متناسب پاسخ متقابل خواهد داد و این در موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه نیز درج شده است؛ با این حال روند تصمیم گیری برای پاسخ زمانبر بوده و باید با هوشمندی و رعایت اصول سیاست خارجی کشور صورت بگیرد . حتما موضوع در شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه بررسی خواهد شد و با تدبیر به این اقدام پاسخ لازم داده می شود .
از صبح روز گذشته که رأیگیری برای انتخاب رئیسجمهور چهاردهم آغاز شد و حتی قبل از حضور مردم در پای صندوقهای رأی، ضد انقلابیون و رسانههای معاند به شکست بزرگ تاریخی خود در تحریم این دوره از انتخابات و ناتوانی در جلوگیری از حضور مردم در پای صندوقهای رأی اعتراف کردند.
بی بیسی شبکه دولتی انگلستان با اذعان به شکست مفتضحانه پروژه تحریم انتخابات چهاردهم، به نقل از کارشناسان این شبکه اعتراف میکند تحریم انتخابات ایران نه تنها موفق نشده، بلکه میزان مشارکت مردم در این انتخابات از گذشته بیشتر خواهد شد.
شبکههای معاند سلطنتطلب نیز در توجیه شکست فراخوانهای خود برای تحریم و جلوگیری از حضور مردم در پای صندوقها رأیدهندگان را از یک سو سرسپردگان نظام اسلامی قلمداد میکند که به هرکسی که اعلام شود رأی میدهند یا کسانی معرفی میکند که از ترس از دست دادن امتیازات اجتماعی پای صندوقهای رأی حاضر میشوند.
اما به رغم اعتراف دشمنان نظام اسلامی به شکست وناامیدی خود در تحریم انتخابات، حضور پر شور مردم در انتخابات چهاردهم را میتوان فصلی نوین در روند انتخابات ورقابت جریانهای سیاسی قلمداد کرده و متفاوت از انتخابات گذشته دانست. دلایل این مدعا را در ابعاد زیر میتوان برشمرد:
۱- شهادت آیت الله رئیسی وهمراهانش، اگر چه روند خدمتگزاری دولت سیزدهم را با وقفه مواجه ساخت، اما تلاش سه ساله این دولت الگوی مناسبی را برای یک دولت تراز انقلاب اسلامی ایجاد کرد که تداوم راه و مسیرش مورد تأکید اکثر نامزدهای حاضر در عرصه رقابتها قرار گرفت، به گونهای که هم مطالبات مردم از نامزدها روشن بود و هم نامزدها بر ادامه آن مسیر تأکید کردند.
۲- تأیید نامزدهای معرفی شده از سوی جریانهای مختلف سیاسی، فرصتی را برای رقابت تنگاتنگ جریانها فراهم کرد و به همین دلیل همه جریانهای مطرح سیاسی ظرفیتهای خود را برای تبلیغ ودعوت به حضور مردم در پای صندوقهای رأی به کار گرفتند و با زمینهسازی خوب صدا وسیما در مناظرهها ومیز گردها، زمینه شناخت بیشتر مردم از نامزدها فراهم شده بود.
۳- آرایش عرصه انتخابات و نامزدها نشان داد که برخلاف ادعای معاندان و بیگانگان عرصه انتخابات ایران از قبل مهندسی شده نیست، چرا که در این عرصه رقابت فشرده میان نامزدهای مرتبط با جریان اصولگرایی بسیار فشردهتر از رقابت سنتی گذشته میان اصولگرایان و اصلاحطلبان بود، به گونهای که حتی تلاشها برای ایجاد اجماع میان نامزدهای جریان اصولگرایی که میتوانست تأثیر مهمی بر نتیجه انتخابات داشته باشد، نیز به نتیجه نرسید و رقابت پرشدت در این حوزه تا انتخابات ادامه یافت.
۴- روشنتر بودن مسیر حرکت آینده کشور مبتنی بر میراث ارزشمند باقیمانده از دولت سیزدهم در کنار ترسیم نقشه راه آینده توسط مقام معظم رهبری، عرصه رقابتها را شفافتر کرده بود. معظم له در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی با تأکید بر اینکه «ملت ایران برای حفظ منافع و تثبیت عمق راهبردی خود در معادلات پیچیده بینالمللی و برای اینکه بتواند ظرفیتها و استعدادهای طبیعی و انسانی خود را ظهور و بروز بدهد تا کام کشور شیرین شود و همچنین برای اینکه بتواند حفرهها و رخنههای اقتصادی و فرهنگی را پر کند، به رئیسجمهوری فعال، پر کار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب احتیاج دارد». در روز عید غدیر نیز توصیه معظم له چینش آینده کابینه و مدیران را مشخص میکرد آنگاه که خطاب به نامزدهای انتخابات فرمودند:با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفق شدید و توانستید مسئولیتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرهای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرهای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. آن کسی که دلبسته امریکا باشد و تصور کند که بدون لطف امریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیتهای کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریت نخواهد کرد؛ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بیاعتنایی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود. کسی را انتخاب کنید که اهل دین، اهل شریعت، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد.
۵- آنچه این انتخابات را در مقایسه با انتخابات گذشته متفاوت کرده و زمینه حضور همه جریانهای سیاسی کشور در عرصه انتخابات را فراهم و عدول آنها از خط تحریم را در پی داشت این بود که چنانچه نامزدهای خود را در چار چوب اصول و آرمانهای انقلاب تعیین و معرفی کنند وتوصیه مهم معظم له در روز عید غدیر را برای انتخاب همکاران دولت رعایت کنند، انتخابات فرصتی مناسب برای آنها برای تلاش و ایفای نقش مؤثر در مسیر حرکت نظام خواهد بود، چراکه تجربه انتخابات گذشته به آنها نشان داد که نادیده گرفتن این چارچوب نه تنها برای آنها آوردهای نداشته، بلکه عدم رعایت این اصل و به تبع آن تحریم انتخابات از یک سو به انزوای بیشتر خود این جریانات از عرصه سیاسی کشور منجر شده و از سوی دیگر فرصتی را برای دشمنان نظام فراهم میکند تا با اتکا به رویه آنها نظام اسلامی را زیر سؤال برده و برانتخابات در ایران خدشه وارد کنند و سر درگمی وانفعال شبکههای معاند و دشمنان نظام اسلامی در این انتخابات ناشی از این مهم است.
۶- رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان پیش از این در روز عید غدیر بر تحقق ایران قدرتمند از بستر انتخابات تأکید ویادآور شده بودند: قوی بودن ایران فقط به این نیست که انواع و اقسام موشکها را داشته باشیم که الحمدلله داریم، انواع و اقسامش را هم داریم، مفید و باکاربردش را هم داریم؛ اما فقط این نیست. قوی شدن ابعاد گوناگونی دارد؛ ابعاد علمی دارد، ابعاد فرهنگی دارد، ابعاد اقتصادی دارد؛ یکی از ابعادش همین بعد حضور در میدان سیاست و میدان انتخابات است؛ این هم نشانه قوت است. پس هر کسی که علاقهمند به ایران قوی است، بایستی در این انتخابات شرکت کند. هر کسی معتقد به لزوم حمایت از نظام جمهوری اسلامی است، بایستی به صورت مضاعف به این اهتمام داشته باشد.
طاهر جمشیدزاده
تبلیغات انتخابات کاندیداهای چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران در روز پنجشنبه هفته ای که گذشت به ایستگاه پایانی رسید و ساعت ۸ صبح فعالیت کاندیداها و طرفداران آنها طبق اعلام قبلی وزارت کشور تا۲۴ ساعت قبل از اخذ رأی گیری ممنوع شد. اما آن چیزی که فضا را مهآلود و مبهم کرده بود این بود که هنوز اصولگرایان به نامزد واحدی برای انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ نرسیده بودند جلسات پی در پی پشت سر هم و گعدههای شبانه آنها جواب نداد و با انصراف امیرحسین قاضی زاده هاشمی در روز سه شنبه پس از مناظره آخر و سپس زاکانی در روز چهارشنبه، سپس با گذاشتن جلسات متعدد و گعده های فراوان برای به اجماع رسیدن سعید جلیلی و محمد باقر قالیباف، هیچکدام از این دو نفر حاضر به کناره گیری نشدند و در صحنه رقابت ماندند ولی استراتژی اصولگرایان حول یک محور واحد و اجماع و انتخاب یک نفر معادله و پازل این دوره از انتخابات را بسیار صعب و پیچیده کرد ولی آن چیزی که میشود در این اتمسفر سپهر سیاست این روزهای ایران، برای اصلاح طلبان متصور شد این بود که آنها در بدترین حالت فرض کردند که اینها با هم ائتلاف نمیکنند و مسعود پزشکیان تنها کاندید آنها با یکی از این نامزدها« سعید جلیلی یا محمد باقر قالیباف» به دور دوم خواهد رفت و باید منتظر نشست و دید تا امروز در خبر نیمروزی ۱۴ سیما چه اتفاقی در پس پرده و از لفافه بیرون خواهد آمد آیا تنها نامزد اصلاح طلبان پیروز و یکه تاز میدان خواهد شد و سلام دوباره اصلاح طلبان را به پاستور ابلاغ خواهد کرد یا یکی از نامزدهای راست گرایان سعید جلیلی و یا محمدباقر قالیباف برنده این ماراتن حساس و نفس گیر خواهد شد و یا نه درست مثل سال۸۴ انتخابات به دور دوم بین تنها نامزد اصلاح طلبان و یکی از دو رقیب اصولگرای او در پایان هفته جاری کشیده خواهد شد؟!
این قضیه مثل قضیه کیلی در ریاضیات پیچیده و لم دار شده است و باید تا ظهر امروز و خبر نیمروزی انتظار کشید، کماکان بایستی منتظر ماند که در لفافه و پشت پرده جریان راست سنتی و اصولگرایان آیا این حالت محاق به تربیع تبدیل خواهد شد و یا نه طبل پیروزی در اردوی رقیب سنتی آن ها اصلاح طلبان ایران دمیده خواهد شد؛ بایستی منتظر نشست و دید چه رخدادی در این ضیق وقت اتفاق خواهد افتاد و آنها به درستی تجربه این مسئله را در انتخابات ۸۴ و رقابت اکبر هاشمی رفسنجانی فقید و محمود احمدی نژاد داشتهاند و همان طور که در دنیا راست سنتی های از نو یکی پس از دیگری به قدرت رسیده و احیاء شده اند و بوی بازگشت ترامپ دیگر راست سنتی نیز در ایالات متحده وزیدن گرفته است آیا به قول محمد قوچانی روزنامه نگار شهیر ایرانی که در انتخابات ۸۴ به درستی پیش بینی کرده بود که این قانون لنینی دیگر بار در ایران درست از آب در خواهدآمد؛ که دنده راست روی چپ گرایی ایستاده است و بار دیگر قرار است این قضیه بوقوع بپیوندد یا این بار برعکس چپ از دنده راست برخواهد خواست و دوباره احیاء خواهد شد؛ که در اواخر خرداد ۸۴ این دو نفر« اکبر هاشمی رفسنجانی فقید و محمود احمدی نژاد» به دور دوم رفتند و در ۳ تیر ۸۴ اسم محمود احمدی نژاد شگفتی ساز و پدیده انتخابات آن دوره شد و از صندوق آرا بیرون آمد. اما کارل مارکس گفته است که تاریخ دو بار تکرار میشود یک بار به صورت تراژدی و دیگر بار به صورت طنز و این بار بعید به نظر میرسد دوباره باز اصلاح طلبان این تراژدی را دگربار تجربه کنند و همین قضیه باعث میشود تا یحتمل آنها در ظهر امروز در خبر نیمروزی ببینند که مسأله این گونه که آن ها متصور شده بودند نیست و طبق اصل معادله لوشاتلیه در شیمی که هرگاه بر یک واکنش در حال تعادل، فشاری از بیرون تحمیل شود آن واکنش در جهت عکس و جبران جابجا خواهد شد و کاتالیزور این معادله در این دوره برای اصولگرایان سعید جلیلی بود که اگر به نفع محمد باقر قالیباف از گود رقابت خارج می شد، همه چیز مهیای بهترین رخداد برای آنها می شد، البته اجماع و قانع سازی برای اصولگرایان در دقیقه۹۰ ممکن به روش مرکزی رخ نداد؛ با شواهد و نشان دادن اهمیت تمیز بین طرفداران دو کاندید اصولگرایان یعنی محمد باقر قالیباف و سعید جلیلی شیوه قانعسازی برای ایجاد تغییر در باور و نگرش این دو کاندید، حیطه قانعسازی را روشنتر ساخت. هنگامی گفته میشود قانع سازی به شیوه مرکزی صورت میگیرد که فرد به اطلاعات مهم و اساسی مربوط به موضوع مورد نظر پاسخ دهد؛ یعنی به اطلاعات موجود در خود پیام یا اطلاعاتی که بخشی از دانش قبلی فرد را تشکیل میدهد و با توجه به جمع بندی و قول معاون اولی مثلا سعید جلیلی از گود خارج شود که این مسأله با جلسات متعدد رخ نداد.
هنگامی که میگوییم قانع سازی شیوه پیرامونی را دنبال میکند که فرد به قرینههای غیر محتوایی پیام (از قبیل تعداد استدلالهایی که در آن نهفته است.) یا به بافت پیام از طرف هواداران خویش(از قبیل اعتبار پیام رسان یا خوشایند بودن محیط اطراف و احتمال پیروزی و یا رفتن به دور دوم) پاسخ میدهد که ممکن است این قضیه محتمل شده و بوقوع بپیوندد. شیوه مرکزی قانع سازی تنها وقتی اتخاذ میشود که فرد بخواهد در پاسخ به محتوای اصلی پیام تفکر کند و استعداد و فرصت چنین کاری را هم داشته باشد. شیوه پیرامونی وقتی در پیش گرفته میشود که فرد نمیتواند یا نمیخواهد به فعالیت شناختی لازم برای ارزیابی دقیق و محتوای پیام بپردازد. چندین عامل تعیین میکنند که چه شیوهای در پیش گرفته شود، یکی از این عوامل اشتغال و درگیری شخصی است. اگر پیام به موضوعی بپردازد که فرد در آن ذینفع باشد، بیشتر احتمال دارد که او با دقت به استدلالها توجه کند. در چنین مواردی، ممکن است فرد اطلاعات و عقاید فراوانی درباره آن موضوع داشته باشد. از سوی دیگر، اگر موضوع پیام ربطی به خود شخص نداشته باشد. احتمال اینکه وی تلاش و کوششی برای تأیید یا رد استدلالهای مربوط به آن به خرج دهد، بسیار ضعیف میشود. اما شاید دیرپاترین نمونه رقابت و کشمکش بین گروههای مرجع در انتخابات، در تعارضی باشد که بسیاری از جوانان بین گروه مرجع خانواده و انتخاب یکی از دو کاندید دو گروه اصولگرا و اصلاح طلب تجربه میکنند.
نخست، انتخاب رئیسجمهور در دور اول: بر مبنای قسمت اول اصل 117 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «رئیسجمهور با اکثریت مطلق آرای شرکتکنندگان، انتخاب میشود، ولی هرگاه در دور نخست هیچیک از نامزدها چنین اکثریتی به دست نیاورد، روز جمعه هفته بعد برای بار دوم رأی گرفته میشود...». در ماده 12 «قانون انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران» (5 تیرماه 1364) همین عبارت به شکلی دیگر تکرار شده است: «انتخابات ریاستجمهوری با اکثریت مطلق آرا میباشد». نتیجه شمارش آرای انتخابات ریاستجمهوری پس از دریافت گزارش هیئت اجرائی مرکزی توسط وزیر کشور اعلام میشود، ولی تأیید صحت نهایی انتخابات بر عهده شورای نگهبان خواهد بود. شورای نگهبان ظرف یک هفته و در صورت ضرورت، نهایت تا ده روز پس از دریافت نتیجه، نظر قطعی خود را به وزارت کشور اعلام میکند و این وزارتخانه از طریق رسانهها نتیجه نهایی را به اطلاع مردم میرساند. کسانی (داوطلبان یا هر شهروند دیگری) که از نحوه برگزاری انتخابات شکایت داشته باشند، میتوانند در مدت سه روز از زمان رأیگیری (یعنی تا 11 تیرماه) شکایت خود را به شورای نگهبان ارسال کنند. طرح و بررسی این شکایت محرمانه بوده و در فرایند رسیدگی، بازرسان انتخابات گزارشی از روند مورد اعتراض تهیه میکنند. هیئت اجرایی پس از بررسی شکایات و گزارشها چنانچه تشخیص دهد که امور انتخابات در یک یا چند شعبه از جریان عادی خارج شده و صحیح انجام نگرفته است، با تأیید شورای نگهبان، انتخابات یک یا چند شعبه مزبور را باطل اعلام میکند. همانطورکه مشاهده شد، در «قانون انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران» اساسا چیزی به نام ابطال کل انتخابات و برگزاری مجدد پیشبینی نشده است و تنها تعدادی از صندوقها قابل ابطال خواهد بود.
دوم. عدم کسب اکثریت مطلق و برگزاری انتخابات در دور دوم: در بیشتر کشورهایی که انتخابات به دور دوم میرود، فضای انتخاباتی پرشور و در اصطلاح «داغ» شده و میزان شرکتکنندگان افزایش یافته و بهویژه افرادی که در مرحله اول به میان نیامدهاند، وارد کارزار میشوند. در دور دوم همیشه بخت انتخاب نامزدی که در افکار عمومی -درست یا نادرست- به عنوان نماینده جریان حاکم بر کشور دانسته میشود، کمتر خواهد بود. در ایران تنها یک بار در سال 1384 انتخابات ریاستجمهوری به دور دوم رفت که نتیجه، پیروزی نامزد جریان منتقد مدیران حاکم بود. اینجا فراز دوم اصل 117 قانون اساسی تکلیف را مشخص کرده است: «هرگاه در دور نخست هیچیک از نامزدها چنین اکثریتی به دست نیاورد، روز جمعه هفته بعد برای بار دوم رأی گرفته میشود. در دور دوم، تنها دو نفر از نامزدها که در دور نخست آرای بیشتری داشتهاند شرکت میکنند، ولی اگر بعضی از نامزدهای دارنده آرای بیشتر، از شرکت در انتخابات منصرف شوند، از میان بقیه، دو نفر که در دور نخست بیش از دیگران رأی داشتهاند برای انتخاب مجدد معرفی میشوند». ماده 13 قانون انتخابات ریاستجمهوری با عبارت بندی کمی متفاوت بیان میکند: «چنانچه در مرحله اول برای هیچیک از داوطلبان اکثریت مطلق حاصل نگردید، انتخابات دو مرحلهای خواهد شد؛ بدین معنی که دو نامزدی که بیشترین آرا را در مرحله اول داشتهاند در انتخابات مرحله دوم شرکت میکنند». براساس آمار سازمان ثبت احوال کشور حدود 61 میلیون نفر واجد شرایط رأیدادن در روز هشتم تیرماه هستند، میزان حضور و نحوه انتخاب شهروندان، یک یا دو مرحلهای بودن انتخابات را رقم خواهد زد.
مسعود پیرهادی