صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۶۱۲۶۷

یادداشت روزنامه پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳

فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد، راز مانایی، رسالت استادان بسیجی در انتخابات، کارزار تحریف برخی از یادداشت‌های روزنامه‌های چهاشنبه۳۱ خرداد ۱۴۰۳ است.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد

فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد 

عباس شمسعلی
هرچه به زمان برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می‌شویم؛ فعالیت نامزدها و ستادهای انتخاباتی آنها بیشتر و پررنگ‌تر می‌شود. برنامه‌های این نامزدها در رسانه ملی در قالب‌های مختلف گفت‌و‌گوی کارشناسی، مناظره و... نیز سهم ویژه‌ای در داغ شدن تنور انتخابات داشته است. در این مسیر هر کدام از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سعی در جلب نظر و توجه مردم به سوی خود دارند و تلاش می‌کنند تا با تشریح برنامه‌ها و دادن وعده‌ها و ترسیم راه رسیدن به شرایط مطلوب‌تر سبد رای خود را تقویت نمایند.
خوشبختانه فضای فعالیت نامزدها نیز تا اینجای کار در حد قابل توجهی در دایره برخوردهای اخلاقی و پرهیز از بداخلاقی‌های سیاسی و حواشی و تنزل رقابت انتخاباتی به دعواهای تخریب‌کننده باقی مانده است.
اما این تلاش نامزدها و ستادهای انتخاباتی برای جلب توجه مردم و ترغیب آنها به سمت گرفتن رای نهائی یکسوی ماجراست. روی دیگر و تعیین‌کننده یا نیمه مهم دیگر این عرصه حساس را نه برنامه‌های تبلیغاتی خوش آب و رنگ یا شعارها و وعده‌ها بلکه مردم و چگونگی رای و نظر آنها شکل می‌دهد. اینجاست که رای تک تک افراد و عموم مردم از فعالیت هر ستاد و هر تبلیغاتی موثرتر و تعیین‌کننده‌تر می‌شود. 
این افتخار نظام جمهوری اسلامی است که بر خلاف دوران استبداد طاغوت و برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، در هر انتخاباتی نتیجه نهائی را رای و نظر مردم رقم می‌زند. شاهد این ادعا؛ نتایج متنوع در انتخابات مختلف و چرخش نتایج انتخابات در دوره‌های مختلف به سمت جریان‌های گوناگون سیاسی است. درواقع این مردم بوده‌اند که همواره در دوره‌های مختلف در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، شورای شهر و... گاه به سمت یک جریان و گاه به سمت جریانی دیگر اقبال نشان داده‌اند؛ امر مهمی که زنده بودن و پویایی انتخابات و اثرگذار بودن قطعی رای مردم را نشان می‌دهد.
از سوی دیگر تلاش چشمگیر نامزدها و جریانات سیاسی مختلف در ایام تبلیغات انتخاباتی برای جلب نظر مردم، خود شاهدی دیگر بر قطعی بودن نقش و اثر رای مردم کشورمان و اذعان همه جریانات سیاسی به این اصل افتخار‌آمیز است.
حال که همه اذعان داریم که به قول فرمایش امام راحل(ره)، «میزان، رای ملت است»؛ این امر وظیفه مردم در عرصه انتخابات را مثل همیشه سنگین و حساس می‌کند. مردم آگاه و سرد و گرم چشیده کشورمان، نیک می‌دانند که حضور آنها پای صندوق‌های رای و نحوه رای دادن آنها تا چه حد در تعیین مسیر کشور در حداقل یک دوره چهار ساله اثر دارد. با تاکید بر این نقش و اثرگذاری است که حضور مردم را نیمه مهم و تعیین‌کننده دیگر عرصه انتخابات در کنار حضور و فعالیت و تبلیغ نامزدها و ستادهای آنها می‌دانیم.
به عبارتی مردم در هر دوره خود انتخاب کرده و می‌کنند که کدام نامزد انتخاباتی و کدام برنامه عرضه شده عهده‌دار امورات کشور شود. با این نگاه، می‌توان گفت خود مردم به نوعی در موفقیت‌های پیش‌روی یک دولت مستقر یا دستاوردهای یک مجلس تشکیل شده نقش و سهم دارند و البته می‌توان سهم مردم در حالت مقابل این موفقیت‌ها را نیز مورد توجه قرار داد. البته نباید فراموش کرد که مردم همواره با حسن نیت و اعتماد و با امید به بهتر شدن شرایط به یک نامزد یا برنامه روی خوش نشان می‌دهند و هرگز دوست ندارند فرد یا دولت منتخب آنها دچار ضعف یا ناکامی‌شود. اینجاست که اهمیت دقت و حساسیت در رای دادن و انتخاب بعد از توجه به نکات ریز پیدا و پنهان در بررسی برنامه‌ها یا اظهارات نامزدها و توجه دقیق به افراد حاضر در ستادهای تبلیغاتی و نزدیکان کاندیدای مورد نظر بیشتر خودنمایی می‌کند. 
از آنجا که شخص رئیس‌جمهور بالاترین مقام اجرائی کشور و مسلط به بیشترین بودجه و امکانات و پیش‌برنده کشور در عرصه‌های داخلی و خارجی است، انتخاب آگاهانه و پس از بررسی‌های دقیق باید به سمت انتخاب بهترین وصالح‌ترین گزینه باشد. در دوره‌هایی دیده‌ایم که یک رئیس‌جمهور یا یک دولت چقدر باعث رشد کشور در عرصه‌های مختلف شده و گاه یک دولت یا رئیس‌جمهور خود تبدیل به مانعی برای پیشرفت و حل مشکلات کشور شده‌اند.
البته در این میان شاهد نمونه‌هایی از رفتارها و اظهارات متناقض و ریاکارانه برخی افراد و جریانات سیاسی هم هستیم که از یکسو برای پوشاندن ناکامی خود در زمان تصدی قدرت و فرار از انتقاد و مطالبه مردم، مقام مهم رئیس‌جمهور را تا حد «تدارکاتچی» یا «هیچکاره» تنزل می‌دهند و بعد از چند صباحی که گمان می‌کنند عملکردشان از ذهن مردم پاک شده است دوباره برای تصاحب همان جایگاه به قول خودشان «تدارکاتچی» یا «هیچکاره» از هر تلاش و تبلیغ و کوششی دریغ نمی‌کنند و برای نشاندن فرد همفکرشان بر این کرسی تمام قد وارد میدان می‌شوند.
پس اکنون که شکی در اهمیت و جایگاه تعیین‌کننده رئیس‌جمهور در کشورمان نیست، این مردم هستند که باید با دقت در انتخاب و رای آگاهانه خود سکان مدیریت اجرائی کشور را به کسی بسپارند که از هر نظر بهترین گزینه باشد.
اینجاست که با مرور تجربه گذشته متوجه خواهیم شد که می‌توان رئیس‌جمهوری را انتخاب کرد که کمترین تحرک و کندترین فعالیت را داشته باشد یا رئیس‌جمهوری انتخاب کرد که با خستگی بیگانه باشد و هر ساعت و هر روز تمام وقت و انرژی خود را برای حل مشکلات مردم بگذارد.
انتخاب مردم تعیین می‌کند که رئیس‌جمهوری داشته باشیم که کمترین نگاه را به ظرفیت‌های معطل مانده در داخل و بیشترین نگاه و امید را به دست بیگانگان و حتی دشمنان برای گره‌گشایی از کشور داشته باشد یا رئیس‌جمهوری که تمام انرژی و هم و غم خود را معطوف به حرکت امکانات و ظرفیت‌های مغفول مانده داخل کشور برای حل مشکلات مردم نماید و در عین حال با اتکا به پشتوانه داخلی قوی در عرصه بین‌المللی نیز نه در شعار بلکه در عمل به دستاوردهای کم‌سابقه دست یابد.
انتخاب مردم تعیین می‌کند که رئیس‌جمهوری بر سر کار باشد که حضور کمرنگی در بین مردم داشته باشد و حتی برای بررسی اوضاع کشور با نگاه به مردم و عابران از داخل خودرو - به‌زعم خود- نظرسنجی کند یا رئیس‌جمهوری انتخاب شود که بارها و بارها تا دورترین نقاط کشور سفر نماید و پای صحبت مردمی که رئیس‌جمهور را در خواب نیز نمی‌دیدند بنشیند و در پایان نیز جان خود را در راه سرکشی به مناطق دوردست فدا کند.
انتخاب مردم است که تعیین می‌کند رئیس‌جمهوری بر سر کار باشد که در سخت‌ترین دوران بیماری همه‌گیر، برخی اعضای دولت او واردات واکسن را به پیوستن به فلان سیستم نظارتی غربی و رفع تحریم‌ها مرتبط کنند یا رئیس‌جمهوری سر کار بیاید که در اولین هفته‌های فعالیتش بدون بهانه‌گیری با استفاده از ظرفیت تعامل و پیگیری، ده‌ها میلیون دُز واکسن وارد کند و به لطف خدا مرگ روزانه 700 هموطن را به صفر برساند.
انتخاب مردم است که تعیین می‌کند که رئیس‌جمهوری سر کار بیاید که در دوران او رکود و تعطیلی‌گریبان بسیاری از واحدهای تولیدی را بگیرد یا رئیس‌جمهوری انتخاب شود که در مدتی کوتاه انبوهی از واحدهای تولیدی زمین خورده را احیا نماید.
انتخاب مردم است که تعیین می‌کند رئیس‌جمهوری سر کار بیاید که در دوران فعالیتش شاهد قطعی برق در زمستان و تابستان یا تنش آبی در چندین استان باشیم یا رئیس‌جمهوری سر کار بیاید که در کمترین زمان آب را به مناطق تشنه برساند و مشکل برق را حتی در اوج گرمای تابستان حل کند.
انتخاب مردم است که تعیین می‌کند رئیس‌جمهوری سر کار بیاید که به اذعان خود صبح جمعه پس از بیدار شدن از خواب از گران شدن شوک‌آور بنزین مطلع شود یا رئیس‌جمهوری که جمعه و شنبه برای او در راه خدمت فرقی نکند.
انتخاب مردم است که تعیین می‌کند رئیس‌جمهوری سر کار باشد که به جای پاسخگویی منتقدین را به باد انواع توهین‌ها و برچسب‌ها بگیرد یا رئیس‌جمهوری که صبورانه انواع تهمت‌ها و توهین‌ها را بشنود و سکوت کند و بارها با منتقدان و چهره‌های مخالف خود نشست و جلسه مشورتی برگزار کند.
سخن کوتاه اینکه، «فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور شود» و این تفاوت جز با رای مردم رقم نخواهد خورد.
مردم این روزها باید بیش از پیش در انتخاب و رای خود دقت نمایند چرا که رای امروز آنها در سرنوشت سال‌های آینده کشور و موفقیت‌ها و پیروزی‌ها یا شکست‌ها و ناکامی‌ها تاثیر مستقیم دارد.
 و البته باید با بهره‌گیری از تجربه خود دقت نمایند که کدام ستاد و کدام افراد جمع شده دور کاندیداها، کشور را به سمت رشد و کدام ستاد و افراد را به سمت تکرار تجربه‌های تلخ گذشته می‌کشانند.
چند روز قبل بود که رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مدال‌آوران المپیادهای علمی فرمودند: «خب انتخابات خیلی مهم است و در درجه‌ اوّل هم مشارکت مهم است که شما باید ـ چه در محیط‌های دانشجویی، چه در محیط‌های کاری، چه در محیط‌های خانوادگی و مانند اینها ـ هر چه می‌توانید تلاش کنید که مشارکت افزایش پیدا کند. بعد هم نگاه کنید ببینید چه کسی به ملاک‌های انقلاب نزدیک‌تر است و توانایی کار در جهت ملاک‌های انقلاب را دارد؛ اینها را اگر ملاحظه کنید، شاید بتوانید مثلاً یک انتخاب خوبی داشته باشید.»
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد
راز مانایی
مهدی حسن زاده 
هفتادوششمین سالگرد تاسیس خراسان یک پیام مهم دارد. آن هم راز مانایی یک نشان است. نشانی که تجاری نیست اما سال ها با جلب اعتماد مخاطب و اتکا به درآمد آگهی های مخاطب و فروش روزنامه توانسته در قالب یک برند تجاری موفق هم ظاهر شود. مجموعه ای که با ورود به صنعت چاپ توانسته است فراتر از انتشار روزنامه، با به‎روزرسانی دستگاه های چاپ کتاب و سایر اقلام، نقش ویژه ای برای خود در حوزه صنعت نیز تعریف کند. جایی که با گسترش فضای مجازی از اوایل دهه 90، شاهد اقبال روزافزون مخاطب به کسب خبر از مسیر گوشی های همراه هوشمند بودیم، خراسان قدیمی فکری نو اندیشید و وارد عرصه جوانانه فضای مجازی شد و مجموعه آخرین خبر را به عنوان بزرگ‎ترین مجموعه رسانه ای فضای مجازی کشور راه اندازی کرد.
اما فراتر از کارکرد تجاری، صنعتی و نوآورانه خراسان، آن چه نخ تسبیح مانایی خراسان در این 76 سال بوده، زیست خراسان در دل مردم است. مردمی که با گذشت سال ها و عبور و مرور دولت های مختلف با گرایش های متنوع، حرف دلشان را در صفحات خراسان خوانده اند. خراسانی که در سیل ویرانگر اخیر زبان مطالبه گر اصلاح مدیریت بحران شهری می شود. در روزهای آلایندگی هوا و ریزگردها از دولت و سازمان حفاظت محیط زیست، تحرک دیپلماسی در حل بحران از طریق ترکمنستان را خواستار می شود. در روزهای خشکسالی علم مدیریت منابع آب را برمی دارد. در برابر کندی در توسعه شبکه آزادراهی استان، موضع گیری می کند. دربرابر نادیده گرفتن حق مردمان این دیار از بودجه های ملی معترض می شود و مسئولان کشوری را خطاب قرار می دهد. در موضوع کلیدی زیارت و ضرورت تامین زیرساخت های پذیرایی از سالانه 40 میلیون زائر، به محضر مولایمان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ادای دین می کند و توجه ویژه به زیرساخت های زیارت را خواستار می شود.
خراسان البته فقط مسائل و مشکلات را بیان نمی کند. جایی که غرش رعدآسای موشک های فرزندان این سرزمین، خواب را از چشمان ناپاک صهیونیست های جنایتکار می رباید، خراسان با افتخار این حماسه را بر تارک صفحات خود می نشاند. زمانی که دانشمندان این سرزمین، فاصله ایران با فضا را کم می کنند، خراسان با افتخار روایتگر این پیشرفت غرورآفرین می شود. زمانی که تیم های ورزشی کشورمان در جهان افتخارآفرین می شوند، خراسان به این حماسه آفرینی می بالد و آن را بازتاب می دهد و ....
خراسان با همین مردم زیست می کند. همراه آن ها از پیشرفت ها خوشحال می شود و احساس غرور می کند. از ‎درد آن ها از ناملایمات دلگیر می شود و گلایه می کند. مانند آن ها از مسائل و چالش های پیش رو و راه های مواجهه با آن سخن می گوید و زبان گویای کارشناسان می شود.  هم انتقاد می کند و هم پیشرفت ها را می بیند. هم به خانواده و سرگرمی اهمیت می دهد و هم مسائل و چالش های کلان کشور را می بیند. هم عرصه جهانی و دنیای بین الملل را می بیند و هم به وضعیت همین شهر و محل زیست خراسانی ها توجه می کند.
آری خراسان 76 سال باقی مانده است و با وجود فراز و نشیب های مهم تاریخی و حتی تغییر تکنولوژی و ورود گوشی های هوشمند به عرصه رقابت با روزنامه های کاغذی، استوار و سرافراز باقی مانده است، چون از جنس مردم است و برای آن ها می نویسد و تا چنین است خراسان پابرجاست.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد
رسالت استادان بسیجی در انتخابات 
حسین عبداللهی‌فر

چهل و سومین سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران که به روز ملی بسیج اساتید نام گرفته است امسال در حالی گرامی داشته می‌شود، که ملت شریف ایران مشغول برگزاری انتخاباتی مهم و سرنوشت ساز می‌باشد تا از حادثه تلخ شهادت شهید جمهور آیت الله رئیسی برای کشور فرصت جدیدی بسازد. 
بی شک فرصت‌سازی از این انتخابات بدون به کارگیری تجارب گذشته و کاهش آسیب‌های محتمل ممکن نخواهد بود. با عنایت به اینکه یکی از آسیب‌های پرتکرار گذشته که احتمال تکرار آن در انتخابات پیش رو نیز متصور می‌باشد، دوقطبی سازی‌های تصنعی و ساختگی می‌باشد که لازم است از شکل­گیری آن جلوگیری و حتی الامکان در دام آن گرفتار نشد. مهم‌ترین پیامد‌های دوقطبی‌سازی انتخاباتی عبارت‌اند از:
افزایش احتمال تخریب و بداخلاقی: از عوارض طبیعی دوقطبی‌های عمیق و جعلی افزایش تخریب و بداخلاقی است؛ چراکه هریک از طرفین سعی می‌کنند به جای اثبات خویش، به نفی طرف مقابل پرداخته تا با ارائه تصویری دیو و دلبری مخاطب را از رقیب خود ترسانده و رأی او را به سمت خود بکشاند. در این شرایط هواداران هر یک از نامزد‌ها نیز به جدال و تنش‌های خیابانی پرداخته و به اقدامات نامتعارفی دست می‌زنند که متأسفانه با پایان رقابت‌ها نیز خاتمه نمی‌یابد. 
 شکل‌گیری دوگانه‌های تهدیدزا: در فضای دوقطبی دوگانه‌های زیادی نیز شکل می‌گیرد که غیرواقعی و بعضاً به لحاظ امنیتی تهدیدزا نیز هستند. دوگانه‌های حاکمیت- ملت، سازش – مقاومت، تحریم – موشک، حجاب اجباری – حجاب اختیاری، دوگانه‌های قومیتی و مذهبی که می‌توانند به شکاف‌های اجتماعی تبدیل شده و با پایان انتخابات نه تنها تمام نشده بلکه در قالب جشن پیروزی تشدید نیز می‌گردد. 
احتمال مظلوم نمایی از سوی برخی نامزدها: در شرایط دوقطبی زمینه مظلوم نمایی یکی از نامزد‌ها نیز شکل می‌گیرد که سبب افزایش رأی او به دلیل حمایت مردم از مظلوم می‌گردد، اما وقتی انتخابات پایان گرفت از این شیوه به عنوان یک ترفند انتخاباتی یاد می‌شود. 
افزایش آرای سلبی: از دیگر پیامد‌های منفی دوقطبی‌های ساختگی افزایش آرای سلبی یکی از طرف‌های رقابت می‌گردد و عده‌ای به جای اینکه به شاخصه‌های ایجابی و ویژگی‌های مثبت وی رأی دهند صرفاً برای حذف طرف مقابل به یک نامزد رأی می‌دهند که نتیجه آن روی کارآمدن دولتی نالایق و بی‌کفایت می‌گردد، چراکه در این میدان معمولاً کسی پیروز می‌شود که بتواند طرف مقابل را بیشتر تخریب کند. 
قرارگرفتن جامعه در شرایط انتخاب بین بد و بدتر: قاعدتاً شرایط انتخابات مردم باید در بین خوب‌ها، خوب‌تر‌ها را انتخاب کنند تا اصلح برگزیده شود. اما در فضای دوقطبی‌های افراطی مردم خود را بین بد و بدتر یافته و برای جلوگیری از موفقیت آنچه فکر می‌کنند بدتر است به بد رأی می‌دهند که نتیجه آن ناکارآمدی و عدم حل مسائل کشور می‌گردد. 
افزایش احتمال موفقیت چهره‌های ناشناخته: در این گونه دوقطبی ها، نامزد‌های کمتر شناخته شده شانس بیشتری نسبت به شناخته شده‌ها دارند. چراکه نامزد‌های ناشناخته کمتر قابل تخریب می‌باشند. اقبال مردم به چهره‌های جدیدالورود در چند انتخابات گذشته سبب شد تا نامزد منتخب در برابر این سؤال که آیا برنامه و تیم لازم برای کارکردن دارد یا خیر، تنها به ذکر اینکه گمان نمی‌کرده است رأی بیاورد بسنده کرده است. 
احتمال متوهم شدن برخی از نامزدها: توهم پیروزی قبل از اعلام نتیجه انتخابات از سوی نامزد‌ها یا هواداران آن‌ها چند چالش جدی به همراه دارد که یکی از آن‌ها محاسبه غلط و طراحی برنامه و در نتیجه کنش‌های متفاوت در رقابت‌های انتخاباتی است. تجربه هر دو جریان سیاسی نشان می‌دهد که به دلیل عدم برآورد درست از وضعیت و توهم پیروزی، دست به رقابت‌های درون گروهی زده و در واقع با خراب کردن قاعده رقابت ها، نتیجه را به رقیب واگذار نموده‌اند. نکته جالب این است که معمولا بازی خراب کن‌ها بیش از همه دچار شگفتی شده و دیگران را به کج کارکردی متهم می‌سازند. از همین رو، متوهمین به نتیجه انتخابات تمکین نکرده و شائبه تقلب را مطرح می‌کنندکه پیامد‌های منفی زیادی دارد. 
افزایش زمینه دخالت بیگانگان: یکی دیگر از آسیب‌های پرتکرار در انتخابات‌های گذشته، اثرگذاری عامل بیگانه و رسانه‌های آن‌ها بر رفتار انتخاباتی بازیگران، مشارکت مردم و حتی نتیجه آن بود که به دلیل دشمنی و تعارض منافع با ملت ایران برای کشور و نظام اسلامی مشکلاتی را ایجاد می‌کرد. 
اساتید بسیجی به عنوان قشری فرهیخته، دارای دانش و تخصص علمی و اعتبار اجتماعی لازم می‌توانند نقش مؤثری در جلوگیری دانسته یا عمدی شکل‌­­گیری دوقطبی‌های کاذب و مخاطره آمیز داشته باشند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد

کارزار تحریف

محمد قادری

حضور تمام‌قد محمدجواد ظریف در کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان را شاید بتوان خبرسازترین اتفاق چند روز اخیر در سپهر سیاسی کشور دانست؛ موضوعی که به اذعان بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاسی یادآور کارزار جریان اعتدال در انتخابات سال ۹۲ محسوب می‌شود.

چنانچه شواهد نشان می‌دهد، نبض اتاق فکر ستاد تبلیغاتی نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری را مجددا تکنوکرات‌های همسو با حسن روحانی در دست گرفته و آن‌ها هستند که با طراحی خود درصدد جهت‌دهی به گفتار و رفتار مسعود پزشکیان در فرآیند انتخابات جاری وجلب آرای مردم به نفع خویش هستند. حسن روحانی درانتخابات سال۹۲سوار بر موج تحریم‌های غرب با قرار دادن موضوع پرونده هسته‌ای به عنوان دال مرکزی کارزار انتخاباتی خود، با ایجاد یک دوقطبی کاملا موثر، بنیان فکری و برنامه‌های خود را بر محور سیاست خارجی بنا ساخت تا از این رهگذر بتواند مردم متضرر از تحریم را با آرزوی رفع آن به سمت خود جلب کند. 
تفاوت امروز با آن روزها، اما در این است که این‌بار کارنامه‌ای به قطر هشت سال دربرابر دیدگان مردم کاملا هویداست و نتیجه اتصال تمام شئون زندگی جامعه ایرانی به توافق با چند کشور خاص، از روز روشن‌تر است؛ به‌ویژه آن‌که تغییر ریل آن مدل رفتار در سه سال گذشته نشان داد که کدام رویکرد به صلاح و صواب نزدیک‌تر بوده و منافع ملی را بیشتر محقق کرده است.
از آن سو، طی سال‌های گذشته و پس از آن‌که محور غربی- صهیونیستی به این فهم رسیده که توان تغییر نظام سیاسی در ایران و فروپاشی جمهوری اسلامی را ندارد، تمام تلاش خود را بر راهبرد «دولت ضعیف» متمرکز ساخته تا به‌زعم خود ضمن کم‌اثر کردن نقش‌آفرینی ایران در مناسبات منطقه‌ای وبین‌المللی، کشور را از داخل دچار ناکارآمدی کرده و از این رهگذر موجب کاهش سرمایه اجتماعی نظام وفرسایشی کردن ارکان آن شود. ازهمین جهت است که قطعا بازی خطرناک دوقطبی‌سازی برجامی باهدف رأی‌آوری از سوی جریان حاکم بر ستاد پزشکیان، خواسته یا ناخواسته مکمل راهبرد آمریکایی‌ها برای موج‌سواری بر آینده کشوری است که تازه توانسته از زیر آوار تفکر برجام‌محور، خود راخلاص کند وباافزایش مولفه‌های اقتداروقدرت ملی طعم تحقق منافع ملی‌را بچشد.
در نقطه مقابل، نامزد‌های جریان انقلاب با تبیین دقیق راهبرد کلان نظام در حوزه سیاست خارجی که منطبق با روح قانون اساسی و هم‌راستا با سه اصل تغییر‌ناپذیر عزت، حکمت و مصلحت است، کوشیده‌اند ضمن تبیین دقیق برنامه‌های خود در این جهت، فضا را برای فهم دقیق آحاد مردم نسبت به رویکرد صحیح کشور در حوزه سیاست خارجی فراهم کنند. ناگفته پیداست، نگاهی که قانون اقدام راهبردی مجلس را به غلط مانعی بر سر توافق می‌بیند یا همگامی «میدان» و «دیپلماسی» را ناقض دستورالعمل‌های ادعایی حقوق بین‌الملل می‌پندارد، خواسته یا ناخواسته فهم درستی از منافع ملی در جهانی که قانون جنگل بر آن حاکم است، ندارد؛ حال آن‌که به اذعان عموم کارشناسان بین‌المللی، جایگاه امروز ایران اسلامی در نظام بین‌الملل، اتفاقا نتیجه نگاه و تفکری است که با فهم دقیق از مناسبات قدرت در جهان، توانسته خود را به عنوان یکی از قدرت‌های نوظهور در نظم نوین جهانی تثبیت کند.

پنجشنبه 31 خرداد 1403 شماره 4860

شأن مردم، شأن ایران

سیدمصطفی هاشمی‌طبا
تصویر نامزدهای ریاست‌جمهوری در لباس رزمندگان دفاع مقدس در شبکه‌های مجازی نشر یافته است. آنان که در عنفوان جوانی جمجمه‌های خود را به خدا سپردند و با احساس دفاع از ایران و جمهوری اسلامی به سوی نبرد حق علیه باطل شتافتند. اینان اینک در حالی که به درست یا نادرست عنوان «دکتر» قبل از نامشان می‌آید، در پی تصاحب «مسند ریاست‌جمهوری» یا به عبارت خودشان عهده‌گرفتن بار سنگین رسالت امور اجرائی یا به هر تعبیر و عبارت دیگر هستند. آنان از ماهیت قبلی خود یعنی فداشدن برای آرمان‌های دفاع از میهن به ماهیت جدید یعنی بقا برای اجرا رسیده‌اند. آیا این دو ماهیت با یکدیگر تفاوت دارد؟آنچه در طول چند روز مصاحبه و سخنرانی و مناظره دیده شد، نشان می‌دهد که نامزدهای معزز، نه‌تنها کمتر که باید گفت نوعا از بقا و ماندگاری ایران‌زمین یاد نکرده‌اند. چنانچه پیش‌بینی می‌شد غالبا به طرح مسائلی که از ذهن خودشان برای مردم مهم است، می‌پردازند. یکی وعده رساندن گوشت به در خانه مردم را می‌دهد (البته نگفته پولش را نمی‌گیریم!) و دیگری با انتقاد از وضع موجود، از قراردادن فرودگاه بین‌المللی امام خمینی به‌عنوان مرکز هواپیمایی خاورمیانه و اینکه هواپیما‌های تجاری خارجی از مسیر فضای ایران عبور خواهند کرد. در حالی که اگر ایشان خود در ناکامی‌های فرودگاهی سهمی نداشته، حداقل سیاست‌های منجر به این امر را تأیید می‌کرده است و به‌خوبی می‌داند وقتی برای کارکنان هواپیما به‌خصوص خانم‌ها محدودیت و مقررات ویژه می‌گذاریم، وقتی شرکت‌های هواپیمایی نمی‌توانند رابطه بانکی با ایران داشته باشند، وقتی امکانات فرودگاهی برای پذیرش هواپیماها و جایگاه‌های شرکت‌های هواپیمایی وجود ندارد، وقتی هتل و بازارچه فرودگاهی و ده‌ها مورد دیگر وجود نداشته باشد و اصلا این را به‌عنوان دستاورد انقلاب طراحی و تدوین کرده و ادامه داده‌ایم، چگونه ایشان به‌عنوان نیروی مقاومت و انقلاب می‌خواهد خرق عادت کند و کاری را که نظام ۴۰ سال پای آن ایستاده است، تغییر دهد یا اینکه می‌گویند در سیاست خارجی باید به وفاق برسیم. مگر تا به حال 10 حزب برای سیاست خارجی دعوا داشته‌اند. سیاست خارجی از بالا تعیین می‌شود و وزارت خارجه و میدان و دیگران مجری هستند، پس با چه کسی می‌خواهید وفاق کنید. از این حرف‌ها و وعده‌ها در این روزها بسیار است و دریغ از نیم‌نگاهی به شرایط ایران و تلاش برای حفظ و ارتقای شرایط نابودکننده سرزمین ایران.چه شده است آیا آنان تغییر ماهیت داده‌اند یا آنکه برای کسب رأی مردم مثل دیگر نامزدهای دوران‌های قبل فقط به مسائل روز و رودرروی مردم پرداخته‌اند و البته این نیز نیکوست، همچنان که این نیکویی در میان علمای قم که گفته‌اند شأن مردم باید حفظ شود، دیده می‌شود. اما آیا این کلام برای آینده ایران و مردم کافی است؟ این سؤال وجود دارد که شأن مردم چگونه حفظ می‌شود. آیا شأن مردم تعریفی جدا از شأن کشور یعنی ایران دارد. آیا اندیشیده‌ایم که سرزمین ایران اینک تا چه حد دستخوش نابودی است؟روزنامه همشهری در شماره 26 خرداد می‌نویسد که در خوزستان 5/4 میلیون نخل نابود شده است و البته باید به آن 5/1 میلیون نخلی را که در میناب به دلیل سیاست غلط انتقال آب از بین رفت، افزود. می‌دانیم واحد نخل «نفر» است یعنی هر نخل مساوی یک انسان و از آن بالاتر که اگر انسان تولیدکننده است، مصرف‌کننده نیز هست اما هر نخل سالانه مانند یک کارخانه تولید دارد. 

نخل نشانه سرافرازی و سربلندی است. در کشوری که نخل سربلند آن سربریده می‌شود آیا این سمبلی برای سربریده‌شدن آن کشور نیست؟ چنانچه این ادامه داشته باشد نه تنها دیگر نخل‌ها سربریده خواهند شد که همه درختان باغ‌هایی که حیاتشان وابسته به آب چاه است، خشکیده خواهند شد زیرا چاه‌ها به‌زودی کاملا تهی از آب خواهند شد.

اگر شأن ایران حفظ نشود، به طریق اولی شأن مردم حفظ نخواهد شد. اگر ایران سرسبز و آباد نباشد، مردم در برهوت بی‌آب و بی‌درخت و بی‌تولید بی قدر و شأن و منزلت خواهند بود.

اگر رزمنده‌ها جان برای حفظ ایران دادند، اینک در لباس دیگر و در منزلت دیگر و در مسئولیت دیگر باید همان باشند.

اگر آنها برای حفظ مرزهای ایران جان بر کف نهادند، اینک هم باید برای حفظ کلیت سرزمین ایران در اندیشه و عمل چنان باشند و فقط برای کسب رأی و نشستن بر کرسی صدارت خیز برندارند.

اگر از توسعه حرف می‌زنند، بدانند که امکان توسعه وجود ندارد زیرا باید ابتدا به نقطه صفر توسعه رسید آن‌گاه سخن آغاز کرد.

درست است که اقتصاد در حال حاضر و البته همیشه به مصداق «من لامعاش له لامعاد له» اصل است اما اقتصاد زیربناهایی دارد که آن زیربناها اگر نابود شود، اثری از اقتصاد نمی‌ماند و اینک زیربناهای اقتصادی ایران و حتی شهرنشینی مکان‌هایی بسیار باارزش مثل اصفهان به مخاطره افتاده است. آیا رواست که نامزدهای رئیس‌جمهوری همراه کارشناسان‌شان از رؤیاهای اقتصادی بگویند که زیربناهای آن در حال نابودی است و آنها بی‌خیال آن شده‌اند؟

بگذریم از آنان که ادعا می‌کنند در طول سال‌های گذشته به‌عنوان دولت سایه برنامه‌ریزی کرده‌اند، مجوز دولت سایه بودن را از کجا آورده‌اند؟ چرا این برنامه‌ها را ارائه ندادند و آن را در گاوصندوق خود پنهان کرده‌اند؟ اگر به قانون احترام می‌گذاریم همین برنامه پنج‌ساله هفتم می‌تواند ملاک کار باشد با این توجه که اولویت‌های لازم در اجرای برنامه همراه با امکانات و تدبیر برای خلق و پرده‌برداری از امکانات جدید رعایت شود. در همین برنامه هفتم موادی در جهت حفظ و حراست ایران دیده می‌شود که می‌توان آنها را در اولویت قرار داد و البته این امر را باید با صداقت در میان مردم مطرح کرد و توجه آنان را به شأن ایران جلب کرد. اگر نامزدها بتوانند فرهنگ رعایت شأن ایران را در میان مردم بگسترانند، بی‌گمان کاری سترگ و بزرگ کرده‌اند و مردم نیز درمی‌یابند که روی شاخه‌ای نشسته‌اند که بیخ آن را خود با دستان خود اره می‌کنند و صدالبته به اره‌کشی از سوی حاکمیت و دولت و مسئولان به خاطر فقط بقای خود تشویق می‌شوند و الا اگر دلسوزی باشد دست‌های اره‌کننده شاخه را قطع می‌کند و بقای ایران و حفظ کشور را بر همه چیز مقدم می‌دارد. امید که نامزدهای ریاست‌جمهوری در فرصت باقی‌مانده، فرهنگ رعایت شأن ایران را به مردم ایران بگویند و چنین است که شأن مردم نیز به خوبی برای خود آنان و برای نسل‌های آتی  حفظ خواهد شد.

روزنامه تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۳

لایه چهارم منازعه در اراضی اشغالی

حنیف غفاری

انحلال کابینه جنگ از سوی نتانیاهو، به معنای تسری منازعات به آخرین و چهارمین لایه قدرت در این رژیم است. تا قبل از انحلال کابینه جنگ، اختلافات جاری در رژیم اشغالگر قدس در سه سطح تعریف‌شده بود: موساد-کابینه نتانیاهو ،کابینه نتانیاهو-مخالفان سیاسی  و کابینه جنگ( کابینه اضطراری).برخی تحلیلگران صهیونیست مدعی بودند اختلافات از لایه سوم( کابینه جنگ) فراتر نخواهد رفت و در همین مرحله مدیریت خواهد شد. اما بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس  کابینه جنگ ۶ نفره این رژیم  را که از آغاز جنگ غزه نقش محوری در گرفتن تصمیم‌های جنگی داشت، منحل کرد.نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس  به وزیران دولت خود اعلام کرد که با انحلال کابینه جنگ، ازاین‌پس «تصمیم‌های حساس» را پس از مشورت با یک گروه «محدود» از وزیران خواهد گرفت.نتانیاهو گفته است که برای گرفتن تصمیمات حساس و مهم در ارتباط با جنگ از مشورت افرادی مانند خاخام آریه درعی، دبیرکل حزب «شاس» استفاده خواهد کرد.خاخام درعی اگرچه به‌دلایل قضایی عضو کابینه اسرائیل نیست اما حزب او دارای وزیرانی در کابینه رژیم صهیونیستی است. 
بدون شک حضور پررنگ‌تر آریه درعی در تصمیم‌گیری‌های کابینه جنگ، به مذاق افرادی مانند بن گویر، وزیر امنیت داخلی و اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم اشغالگر قدس خوش نخواهد آمد! درعی خواستار مبادله اسرا ء میان رژیم صهیونیستی و حماس در ازای آتش‌بس است. بااین‌حال بن گویرو اسموتریچ خواستار حملات  گسترده‌تر به رفح و حتی لبنان هستند. در چنین شرایطی چهارمین سطح منازعه، یعنی منازعه داخلی کابینه نتانیاهو شکل‌گرفته است. این بار، خبری از مخالفان نظامی ، امنیتی و سیاسی نتانیاهو نیست و مجادله میان افرادی مانند نتانیاهو و بن گویر شکل می‌گیرد. 
اگر نتانیاهو بخواهد طبق خواسته‌های اسموتریج و بن گویر پیش برود، هزینه‌ها و تبعات شکست میدانی و فرامتنی رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه افزایش خواهد یافت.
اما اگر نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس بخواهد طبق دست‌فرمان آریه درعی آتش‌بس را بپذیرد، بن گویر و اسموتریج کابینه نتانیاهو را ترک خواهند کرد و این به معنای انحلال این کابینه و برگزاری انتخابات زودهنگام خواهد بود. نظرسنجی‌های صورت گرفته در اراضی اشغالی تصریح می‌کند که اگر انتخابات دوباره‌ای در این خصوص برگزار شود، نتانیاهو و احزاب ائتلافی با لیکود، به‌سختی در مقابل مخالفان شکست‌خورده و قدرت را واگذار خواهند کرد. 
نکته پایانی اینکه نتانیاهو قادر به مدیریت اختلافات و منازعات جاری میان آریه درعی و زوج بن گویر-اسموتریچ نیست.یعنی راهکار سومی اساسا وجود ندارد که نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس بتواند با استناد به آن طرفداران آتش‌بس و ادامه جنگ در کابینه را راضی نگاه دارد. بی‌دلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران مسائل داخلی در اراضی اشغالی، سقوط و اضمحلال کابینه اضطراری( موسوم به کابینه جنگ ) را مقدمه‌ای برای انحلال کابینه نتانیاهو در آینده‌ای نزدیک قلمداد می‌کنند. این در حالی است که بقا یا سقوط نتانیاهو و همراهانش تأثیری در اعلام رسمی شکست اسرائیل در جنگ غزه نخواهد داشت. سرنوشتی که تل‌آویو چاره‌ای جز تن دادن به آن ندارد.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات