صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۲  ، 
شناسه خبر : ۳۶۲۹۰۱

 

کارشناس هم که نیستند! 

دکتر محمدحسین محترم
۱-خودِ مسئولین دولت روحانی می‌گفتند«وزرای دولت یازدهم و دوازدهم در طول ۴سال، شاید یک بار فرصت دیدار با روحانی را داشتند، معاونان و استانداران که هیچ»!، و وزیر مستعفی آموزش و پرورش روحانی می‌گوید«به منِ وزیرِ دولت ۲۰ دقیقه هم وقت نداد تا در‌باره رتبه‌بندی معلمان با او صحبت کنم و من بعد از این رفتار توهین‌آمیز استعفایم را نوشتم»! همان زمان نمایندگان از جمله نماینده زاهدان در مجلس نیز می‌گفتند«رئیس‌جمهور وقتی به نمایندگان برای ارائه مشکلات حوزه‌های انتخابیه‌شان نمی‌دهد»!. این یعنی رئیس‌جمهور کانالیزه! روحانی خودش، خودش را کانالیزه کرد و با زیر کولر نشستن از پشت عینک دودی مردم را نگاه کردن، این مدل فرنگی و غربی را پیاده کرد. حال در دولت چهاردهم می‌خواهند رئیس‌جمهور منتخب را نیز کانالیزه کنند! نکته مهم‌تر اینکه در دولت روحانی وزرا نه تنها امکان ارتباط و گفت وگو با رئیس‌جمهور را نداشتند بلکه مسلوب‌الاختیار هم بودند و یک تیم چند نفره در ریاست جمهوری به وزرا می‌گفتند که چه بکنند و چه نکنند و وزرای مربوطه توان به کارگیری توانایی‌های خود و نظرات علمی کارشناسان خود را نداشتند و نتیجه همان ناکارآمدی با انباشت مشکلات و عملکرد فضاحت‌بار و فاجعه بار دولت روحانی شد که همه شاهد آن بودند. لذا اینکه پس از انتخابات شاهد قطع ارتباط رئیس‌جمهور منتخب با مردم و لغو جلسه مطبوعاتی و رسانه‌ای ایشان و بیان دیدگاه‌های دولت چهاردهم از زبان اطرافیانش بودیم، همان مدلی است که در آمریکا به آن می‌گویند «رئیس‌جمهور سایه»(shadow president)!.یعنی دولت در سایه به رئیس‌جمهور می‌گوید چه وقت چه بگوید و چه وقت چه نگوید و یک نوشته جلو او می‌گذارند تا بخواند. چیزی که متاسفانه در تبلیغات انتخاباتی و بعد از آن شاهد آن از سوی آقای پزشکیان بودیم، تا جایی که در حرم حضرت امام(ره)یک مرتبه متن کسل و خسته‌کننده‌ای که به او داده بودند تا بخواند را نیمه کاره رها کرد و گفت«به پیر و پیغمبر من بلد نیستم این چنین عمل کنم»! آنهائی که می‌گفتند باید بساط دولت سایه‌ای که می‌تواند کار کارشناسی را در اختیار رئیس‌جمهور قرار دهد، را جمع کنیم، حالا هنوز نیامده خود دولت سایه تشکیل داده و کار را به جایی رسانده‌اند که تصور می‌کنند منتخب مردم بازیگر خارجی است که نیاز به دوبله و صداگذاری دارد! این امر تا بدان جا پیش رفته که برخی از اصلاح‌طلبان و کارگزاران مسئله‌دار و بانی مشکلات کنونی کشور که در پشت پرده انتقال دولت و انتخاب وزرا قرار دارند، علنا با توهین به رای ملت ایران و رئیس‌جمهور منتخب، وی را «گورباچف ایرانی»، و «پزشکیان بینوا» خواندند تا جایی که برخی از خودشان صدایشان درآمد و اطرافیان رئیس‌جمهور منتخب را سهم‌خواهان افتاده به جان گوشت قربانی خواندند! واقعیت امر این است که اولا اطرافیان پزشکیان زمانی خاتمی را نیز گورباچف ایران خوانده بودند، اما با عبور از او، لقب شاه سلطان حسین را به او دادند! رهبرمعظم انقلاب همان زمان سرنخ گورباچف خواندن رئیس‌جمهور کشور را در خارج از کشور و نشان از یک توطئه دانستند و گفتند«متأسفانه یک عدّه هم در داخل این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به طریق اولی نفهمیدند! به مغرضان و آنهائی که می‌فهمند چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آنهائی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد»! ثانیا ظریف ویترین اطو کشیده دعواهای اطرافیان آقای پزشکیان و به عبارتی «مجاهدان شنبه»! با «مجاهدان جمعه»! است که براساس اخبار درز کرده خودش سه بار از جلسات پر تنش برای تعیین وزرا قهر کرده و سران پشت این ماجرا برای حفظ ظاهر به طور نمادین حکم رئیس کمیته راهبری برای او را به پزشکیان پیشنهاد داده‌اند!
۲-آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی مکرر تاکید می‌کرد که من کارشناس نیستم و در هر حوزه‌ای هر چه کارشناسان بگویند همان را عمل می‌کنم.اما با توجه به این اذعان رئیس‌جمهور منتخب، سؤال اساسی این است که اولا ظریف که ادعای کارشناس بودن در حوزه سیاست خارجی را داشت‌، ولی آن فضاحت را در برجام رقم زد و روابط خارجی را در آستانه فروپاشی قرار داد، حال که در سیاست داخلی هیچ تخصص و مدارج علمی ندارد، بر اساس چه منطق و عقل سلیمی به عنوان مسئول انتقال دولت و تعیین وزرا گمارده شده است؟ گماردن ظریف به این مسئولیت نقض غرض هم شعار وحدت ملی و هم شعار سپردن امور به دست کارشناسان است! ظریف با نداشتن هیچ تخصصی در امور داخلی و اظهارات خطرناکش درخصوص چینش دولت عملا به شعار رئیس‌جمهور منتخب مبنی بر وحدت ملی ضربه اساسی و به گسل‌های مذهبی و جنسیتی و قومیتی نیز دامن زده است و درصورت ادامه این مسیر موجب فروپاشی وحدت ملی خواهد شد! آیا این نقض غرض اعتقاد رئیس‌جمهور منتخب به امامت و ولایت امیرالمؤمنین و ولایت فقیه که منبعث از ولایت امیرالمؤمنین است، نیست؟ لذا آقای پزشکیان باید پاسخ دهد چگونه از روی نهج‌البلاغه و نامه امیر مؤمنان به مالک اشتر، به ظریف و افاضات خطرناک او رسیده است؟ آقای پزشکیان که در مناظرات بر اجرای منویات ولی فقیه زمان تاکید داشت، چگونه این پروژه طراحی شده ظریف را با بیانات رهبری جمع کرده که با پیش‌بینی حکیمانه این روزها خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری از جمله شخص خود او فرمودند«آن کسی که دلبسته‌ آمریکا باشد و تصور کند که بدون لطف آمریکا نمی‌شود قدم از قدم برداشت در کشور، برای شما همکار خوبی نخواهد بود. او از ظرفیت‌های کشور استفاده نخواهد کرد و خوب مدیریت نخواهد کرد... آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بی‌اعتنائی قرار دهد، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود... کسی را انتخاب کنید که اهل دین، اهل شریعت، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد». مردم خیلی مایلند به آقای پزشکیان اعتماد کنند، اما تکرار عبارات «رنگین‌کمان»،«قومیّت‌ها» و «مذاهب»، و «امتیاز بیشتر به زنان و غیرشیعه» و «آمریکا و غرب» و... از سوی اطرافیان ایشان حسی جز به هم زدن امنیت روانی جامعه و آشوب و حل نشدن مشکلات اقتصادی و معیشتی‌شان و نگرانی از آینده را تداعی نمی‌کند! ثالثا رئیس‌جمهور منتخب با توجه به اینکه گفته است من کارشناس نیستم، اگر افرادی که کارشناس نیستند، به عنوان کارشناس به وی غالب و معرفی کردند، چگونه می‌خواهد کارشناس واقعی را از کارشناسان رنگ کرده تشخیص دهد؟  آنچه مردم در شورای به اصطلاح راهبری و کمیته‌های آن شاهد هستند، حضور مفسدان سیاسی و اقتصادی و مالی و امنیتی به عنوان کارشناس‌نماهای رنگ شده به جای کارشناس واقعی است و با آشکار شدن عدم اشراف کامل رئیس‌جمهور به مسائل کشور و پیرامون خود، مردم نگرانند منافع ملی و حل مشکلات آنها تحت‌الشعاع دعواهای درون‌حزبی و منافع حزبی حامیان وی قرار گیرد.
۳-و نکته آخر اینکه اولا ملت ایران چگونه می‌توانند در صداقت کسانی که در دولت‌های ‌هاشمی و خاتمی و روحانی همه کاره بودند و هیچ‌گاه از وجود زنان و جوانان و اقوام و مذاهب در کابینه‌های خود استفاده نکردند شک نکنند؟ آیا نباید انتظار داشت که مردم بگویند اینها همان کسانی هستند که هیچ اعتقادی به توانمندی‌های زنان و جوانان کشور از هر قوم و مذهبی نداشته و ندارند، و همان کسانی هستند که ادعا داشتند و دارند جوانان و زنان ایرانی از هر قوم و مذهبی توان ساخت آفتابه و تولید آبگوشت بزباش را هم ندارند، و حتی می‌گویند مشاور و کارشناس را نیز باید از خارج وارد کنیم؟ حتی خود آقای پزشکیان در اولین مناظره انتخاباتی گفت«ما مدیران با تجربه آن قدر نداریم که بگوییم داریم... چهار نفر از خارج بیاوریم تا نسخه بنویسیم و حلش کنیم...گفتیم باید نسخه بانک جهانی را اجرا کنیم... ترکیه‌ای‌ها در یک جاده ۱۲۰ کیلومتری ۸۰ تونل زدند، اما ما چهارتا تونل می‌زنیم، افتخار می‌کنیم...»!؟ ثانیا در این ادعا هم صادق نیستند که برای اولین بار می‌خواهیم با چنین فراخوانی کابینه را بچینیم. چراکه برای اولین بار در دولت‌های نهم و سیزدهم بود که چنین فراخوان‌هایی داده شد و کارگروه‌های اینچنینی تشکیل شد، البته بدون پروپاگاندا و حاشیه‌سازی‌های اینچنینی. مزید بر آن این رهبرمعظم انقلاب بودند که برای اولین بار از وجود یک نیروی کارآمد اهل سنت و از قوم شریف کُرد در یکی از حساس‌ترین مسئولیت‌های کشور، به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش استفاده کردند. ثالثا بجاست تا دیر نشده رئیس‌جمهور منتخب که ان‌شاءالله در تدین و شعارهای خود صادق است، جلوی این جاهلیت مدرن بیرون آمده از دیگ سفارتخانه‌های خارجی بخصوص انگلیس را بگیرد. سخنان خود آقای پزشکیان را به خودشان گوشزد می‌کنیم که در اولین مناظره گفت«با این نسخه دل و روده مملکت را بیرون می‌ریزیم و نمی‌توانیم جمع کنیم. چرا آدمی که کارشناس نیست سر کار می‌گذاریم. اینکه یک عده آدم از دوست و جناح و حزب خود بگذاریم،همین اتفاقاتی می‌افتد که در این چهل سال شاهد آن هستیم.هر تئوری درست را دست کسی که اسم کارشناس دارد بدهیم، اصلاً امکان ندارد درستش کند، خرابش می‌کند...»! 
 
 

ثبات اقتصادی در گرو نفی تندروی

مهدی حسن زاده
 بیانات دو روز قبل رهبر انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس که با حضور رئیس جمهور منتخب نیز همراه بود از منظر سیاسی اهمیت فراوانی داشت و گام مهمی در مسیر ایجاد همدلی بین دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم تلقی می شود. نفی تندروی در تعامل طیف مخالف با دولت جدید و توصیه صریح برای تعیین کابینه ای دور از تندروی، هر دو پیام هایی روشن به دو طیف سیاسی عمده داشت که کشور بیش از هر دوره دیگری نیازمند به آرامش و پرهیز از حاکم شدن ادبیات تند و فضای تخریب است. اگر بخواهیم ردپای این موضوع را در حوزه اقتصاد دنبال کنیم، می بینیم که بخش اقتصاد ما با وجود گذر از شرایط سال 1397 به بعد و بازگشت تحریم ها، به یک ثبات نسبی رسیده است اما آن چه این ثبات نسبی و رشد متوسط سال های اخیر را تهدید می کند، تغییرات سیاسی در آمریکا و بازگشت احتمالی ترامپ و تشدید تحریم های موجود است. با این پیش فرض و این که با نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی لغو تحریم های هسته ای در برجام در سال آینده، احتمال فشار غرب و استفاده از ابزار مکانیسم ماشه (اسنپ بک) علیه کشورمان زیاد است، آن چه موجب می شود این موضوع و اثر آن بر تشدید تحریم ها خنثی شود، همبستگی داخلی و صدای واحد در داخل برای مقابله با تحریم هاست. موضوع مواجهه با تحریم ها با گذشت بیش از 13 سال از شکل گیری نسل جدید تحریم ها، متاسفانه به یک درک مشترک فنی در بین سیاسیون تبدیل نشده است. برخی تصورات غلط مبنی بر نقش کم تحریم ها و امکان کنار آمدن با آن و سپس نگاه فانتزی به مذاکرات و توافق های حقوقی با غرب و اطمینان کامل از تعهد آن ها موجب شد تا نگاه شعاری از نفی مذاکرات و توافقات تا اطمینان کامل به هر نوع مذاکره و توافقی، جای نگاه کارشناسی و دور از افراط را بگیرد. اکنون و با تجربه 13 سال مواجهه اقتصاد ایران با نسل جدید تحریم ها، ضرورت رسیدن به یک نگاه واحد در کشور ضروری است و این نگاه واحد با سردمداری چهره های تند و افراطی ممکن نیست. در حقیقت اصلاح نگاه غلط در مواجهه با تحریم ها و عبور از تحریم ها به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر مزاحم ثبات اقتصادی، ایجاب می کند که در مواجهه با تحریم ها از برداشت های سیاسی و جناحی تندی که از اصالت دادن صرف به مذاکره و نفی هرگونه تلاش برای خنثی سازی یا ناکارآمدسازی آن تا نفی مذاکره و اطمینان کامل به دور زدن تحریم ها و محدود کردن روابط با صرفا بخشی از قدرت های جهان را شامل می شود، پرهیز کنیم. علاوه بر این سایر موضوعات و چالش های کشور نیز در سایه طیف های پرسروصدا و کم خردی که دعوا، اتهام زنی و تخریب در فضای مجازی را کارویژه سیاسی خود می پندارند، همچنان به شکل استخوان لای زخم و حتی زخمی عفونت کرده می تواند فضای اجتماعی و سیاسی و به تبع آن فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار دهد، لذا نفی تندروها از هر دو جناح عمده کشور، شرط اول موفقیت هر دولت و مجلس و هر حاکمیتی است،لذا با لحاظ این واقعیت تحقق توصیه های صریح رهبر انقلاب در پرهیز مجلس از تقابل با دولت و پرهیز دولت جدید از اتکا به چهره های سیاسی تند، بخش مهمی از مسیر موفقیت دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم در اداره کشور را تضمین می کند.  
 
 
در قامت یک کل منسجم

مهدی سعیدی 

همزمانی آغاز به کار دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم، را می‌توان به مثابه فرصتی پیش روی نظام سیاسی دانست که می‌تواند مسیر دستیابی به اهداف متعالی کشور را هموار سازد. فصلی نو برای خدمت و انرژی مثبت اولیه آغاز به کار این دو بازوی حکمرانی، امید‌های فراوانی را برای روز‌هایی خوب پیش روی کشور فراهم آورده است که حکایت از کار و تلاش دوچندان برای ساختن کشور و حل مشکلات مردم دارد. مجلس باید تلاش کند در مسیر قانونگذاری کشور تحولاتی مثبت و معطوف به کارآمدسازی نظام سیاسی را رقم زند و دولت با به دست‌گیری امور اجرایی، عملاً بر مشکلات فایق آید. 
تحقق این مهم البته با توجه به ملاحظاتی ممکن خواهد بود و بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری برای کشور داشته باشد و احیاناً فرصت به دست آمده را به تهدیدی علیه منافع ملی بدل سازد. بالاخص آنکه اولین مواجهه مجلس و دولت در روز‌های آتی رقم خواهد خورد؛ آنگاه که رئیس‌جمهور قرار است اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کند و از نمایندگان مردم رأی اعتماد بگیرد.
یکی از الزامات موفقیت در این امر، همدلی، هم‌افزایی و همکاری حداکثری آنهاست. دولت و مجلس باید در قامت یک پیکر واحد و کل منسجم عمل کنند و همه توان خود را در مسیر اهداف واحدی قرار دهند و به نحوی با هم کوک شوند که خروجی آن هم‌افزایی حداکثری باشد. به تعبیر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس «بخش‌های مختلف نظام باید در کنار هم یک "کل" را تشکیل بدهند، یک "مجموعه واحد" را تشکیل بدهند»، تلاش برای تعامل و همگرایی به معنای کنارگذاشتن مماشات و وظایف قانونی نیست، بلکه به فرموده رهبری «اگر لازم باشد که یک کل از این‌ها به وجود بیاید، پس باید با هم تعامل داشته باشند، باید با هم کار کنند، باید به هم کمک کنند، یک جا‌هایی باید نسبت به هم اغماض کنند، یک جا‌هایی بایستی به همدیگر تذکر بدهند، کمک کنند به یکدیگر». کنار گذاشتن تعلقات سیاسی و تقدم منافع ملی بر منافع جناحی، شرط دیگر حرکت در مسیر همکاری حداکثری دو قوه است. آن‌طور که مشخص است گرایش سیاسی اکثریت نمایندگان ملت و رئیس‌جمهوری منتخب مردم متفاوت است و از دو جناح سیاسی متفاوت‌اند. همین امر موجب شده نگرانی‌هایی در این زمینه به‌وجود آید و اگر قرار باشد خوی جناحی و سیاسی بر روابط این دو حاکم شود، بدون شک منازعات سیاسی اوج می‌گیرد و حاصل آن قفل شدن امور کشور خواهد شد. حادثه ناگوار و پرهزینه‌ای که در برخی از ادوار گذشته نمونه‌هایی از تجربیات تلخ آن به خاطر مانده است. 
در این میان توصیه‌های حکیم انقلاب در دیدار نمایندگان کار را تا حدودی آسان کرده است. معظم‌له تلاش کردند ضمن دعوت به همدلی و تعامل، شاخص‌هایی را برای تشکیل کابینه دولت آینده ارائه دهند که توجه به این شاخص‌ها می‌تواند محور رایزنی و تعاملات مجلس و دولت باشد. شاخص‌هایی که مورد توجه هر دولت قوه بوده و مبتنی بر آن باید با این مسئله مهم مواجه گردند. معظم‌له در مواجهه با این سؤال که «چه کسی می‌خواهد میدان‌دار باشد؟» شاخص‌هایی را چنین برمی‌شمارد:
آن کسی را باید میدان‌دار کرد که «امین» باشد، «صادق» باشد، «متدین» باشد، از بن دندان «معتقد به جمهوری اسلامی و به نظام اسلامی» باشد. «ایمان» یک شاخص مهم است. «امید به آینده»، نگاه مثبت به افق، یکی از شاخص‌های مهم است... «تشرع»، متشرع بودن، یکی از معیار‌های مهم است. «اشتهار به پاکدستی و صداقت» یک معیار است... «سابقه سوء» نداشته باشند؛.. «نگرش ملّی» داشته باشند؛ یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی و مانند این‌ها نشوند، نگاه ملّی به کشور داشته باشند. «کارآمد» باشند... این‌ها لازم است. 
شاخص‌های برشمرده شده وظایف دوگانه‌ای را برای دولت و مجلس تعریف کرده است. رئیس‌جمهور باید افرادی با چنین ویژگی‌هایی را معرفی کند تا در قامت وزارت مشغول به کار شوند و از دیگر سو مجلس نیز ضمن آنکه اصل را بر تعامل و همکاری گذاشته است، باید وجود این شاخص‌ها در نامزد‌های پیشنهادی را مورد بررسی دقیق قرار دهد، چراکه مسئولیت در نظام اسلامی امانت است و امانت‌ها را باید به صاحبان آن‌ها سپرد. 
امید است که تعاملات مجلس دوازدهم و دولت چهاردهم در مسیری درست قرار گیرد که حاصل آن هم تحقق منافع ملی گردد و هم کابینه‌ای کارآمد در تراز جمهوری اسلامی شکل گیرد که این امر موجب رضایت مردم و رهبری خواهد بود.

معادله انتخابات آمریکا در چنگ کارزار جمهوریخواهان

محمد قادری / عضو شورای سردبیری
چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا تب رقابت‌های تبلیغاتی میان دو حزب اصلی این کشور به بالاترین سطح خود رسیده است. درهمین حین و به یک‌باره حادثه ترور دونالد ترامپ در سخنرانی او در پنسیلوانیا سطح دعوا را تغییر داد و فضای قبلی را کاملا متاثر از خود کرد.

فارغ از این‌که ترور او یک سناریوی از پیش طراحی شده از سوی کارزار جمهوری‌خواهان بوده یا یک عملیات تروریستی واقعی و از پیش تعیین شده، این اتفاق عملا مسیر انتخابات آتی را در ریل جدیدی قرار داد که به اذعان بسیاری از کارشناسان و مقامات سیاسی داخلی آمریکا و فضای بین‌المللی، مسیر رسیدن مجدد ترامپ را به کاخ سفید هموارتر کرد.
به بیان دیگر؛ هم اکنون معادله انتخابات در آمریکا بیش از هر چیز مرهون فضایی است که هر یک از دو کارزار دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان از این پس بتوانند بر موج آن سوار شوند. این در حالی است که فراتر از حس افکار عمومی نسبت به این اتفاق، همچنان در بخش قابل توجهی از نخبگان سیاسی آمریکا نسبت به اصل این ماجرا شک و تردید جدی وجود دارد. انصراف بایدن از ادامه حضور در رقابت‌های انتخاباتی را شاید بتوان یکی از اولین تغییرات در فضای انتخابات پس از این حادثه دانست، زیرا بر او و هم‌حزبی‌هایش مسجل شد که دستِ‌کم در این مقطع توان رقابت با ترامپ و تفوق بر او را ندارند و شاید دموکرات‌ها بتوانند با تغییر گزینه تا حدودی روند رو به افزایش آرای ترامپ را به نوعی متوقف کنند. با این حال؛ شوک عملیات ترور علیه یک نامزد ریاست جمهوری؛ آن هم کسی در اندازه ترامپ، همچنان به عنوان یک مسأله مهم و تعیین‌کننده نزد افکار عمومی داخل آمریکا مطرح است و از همین رو، سرویس مخفی آمریکا که بیش از یک قرن است وظیفه حفاظت از جان روسای‌جمهور و نامزد‌های ریاست‌جمهوری آمریکا را بر عهده داشته، پس از حمله روز شنبه گذشته به جان دونالد ترامپ، با سوال‌ها و سرزنش‌های بسیاری مواجه شده است.
ابتدا یک بار اصل آن اتفاق را مرور کنیم: توماس متیو کروکس، مظنون مسلح رأس ساعت ۱۸:۱۵ به سمت دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه ریاست‌جمهوری تیراندازی کرد. گلوله‌های این مهاجم ۲۰ ساله در یک گردهمایی تبلیغاتی در باتلر پنسیلوانیا، قبل از دخالت سرویس مخفی آمریکا گوش ترامپ را خراشید، یک مرد را کشت و دو نفر دیگر را زخمی کرد. سپس محافظان امنیتی ترامپ به سمت تریبون دویدند و در حالی که صدای شلیک گلوله‌های کروکس از بالای سرشان شنیده می‌شد، او را روی زمین کشیدند. تک‌تیرانداز‌ها به سمت کروکس شلیک کردند و اوراکشتند، آن هم در حالی که ترامپ خون‌آلود، در محاصره ماموران ایستاده و مشت خود را به سمت جمعیت گرفته بود.
حال سوالاتی که افکارعمومی وبه ویژه نخبگان و اهالی رسانه از سرویس مخفی آمریکا دارند این است که چگونه یک مرد مسلح ۲۰‌ساله توانسته به راحتی از سقف ساختمان مجاور بالا برود و با یک تفنگ پرقدرت به سمت ترامپ شلیک کند؟
جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا روز یکشنبه در واکنش به این اتفاق گفت که به کیمبرلی چیتل، مدیر سرویس مخفی آمریکا دستور داده تا تمام اقدامات امنیتی را برای کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان که ترامپ در آن شرکت خواهد کرد، بررسی کند. او همچنین دستور داد تیراندازی روز شنبه بررسی شود. قانون‌گذاران جمهوری‌خواه نیز خواهان پاسخ‌گویی سرویس مخفی آمریکا شده‌اند، در همین رابطه مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا روز شنبه در بیانیه‌ای گفت که چیتل و سایر مقامات مناسب از وزارت امنیت داخلی اف‌بی‌آی در اسرع وقت برای جلسه استماع در کمیته‌های ما حاضر خواهند شد. او همچنین وعده داد که در مورد تیراندازی به ترامپ تحقیق کامل انجام خواهد شد تا مشخص شود کجا نقص امنیتی وجود دارد. البته پلیس ایالت پنسیلوانیا روز یکشنبه تأیید کرد، پشت‌بامی که کروکس روی آن خزیده و به ترامپ شلیک کرده بود، خارج از محیط امنیتی سرویس مخفی آمریکا قرار داشته است. با این حال فرانک فیگلیوزی، یک مقام ارشد سابق اف‌بی‌آی به نیوزویک گفت که سقف باید مورد وارسی امنیتی قرار می‌گرفت. با این حال سؤال این است که چرا سرویس مخفی، افسرانی را در ساختمان مستقر نکرده تا اطمینان حاصل شود که هیچ‌کس قادر به بالارفتن از پشت‌بام نیست؟
ضمنا چرا مرد مسلح توانست قبل از این‌که تک‌تیرانداز‌ها او را بکشند، به ترامپ شلیک کند؟ نکته آن‌که دو گروه از تک تیرانداز‌های قانونی روی پشت‌بام ساختمان پشت سن قرار داشتند و با تفنگ‌های‌شان به سمت سقفی که مرد مسلح روی آن خزیده بود، شلیک کردند. با وجود این، کروکس توانست چند گلوله شلیک کند. کروکس ترامپ را مجروح کرد، یک مرد را کشت و دو نفر دیگر را زخمی کرد. فیلم‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها قبل از سوءقصد به ترامپ بالای پشت‌بام‌ها مستقر شده بودند. گرچه برخی کاربران شبکه اجتماعی عنوان کرده‌اند برخی موانع مانع دید تک‌تیرانداز‌ها شده بود، اما این سؤال مطرح است که چرا آن‌ها قادر به دیدن کروکس مسلح قبل از شلیک گلوله به ترامپ نبودند؟
علاوه بر اینها، پرسش دیگر این است که چراهشدار‌های شاهدان عینی نادیده گرفته شد؟ شاهدان عینی گفته‌اند دقایقی قبل ازشلیک گلوله به ترامپ، مرد مسلح رادرحال خزیدن روی پشت‌بام دیده‌اند. فیلم‌های شهروندان حاضر درمراسم نیز این واقعیت را تایید می‌کند. به گفته شاهدان، آن‌ها ۳ تا ۴دقیقه قبل از آغاز تیراندازی، کروکس مسلح را دیدندوتلاش کردند توجه پلیس را به او جلب کنند. بعد از سوءقصد به ترامپ، ویدئو‌هایی از چند شاهد عینی پخش شد که فریاد می‌زدند: «او اسلحه دارد» و یکی می‌گفت: «او روی پشت‌بام است.» حال چگونه شرکت‌کنندگان در تجمع مرد مسلح را دیدند، اما مسئولان نظم و قانون مراسم متوجه او نشدند و به سرویس مخفی آمریکا هشدار ندادند؟ چراافسر پلیسی که گفته می‌شود تیراندازرادیده بود، کروکس رامتوقف نکردیا به سرویس مخفی ایالات‌متحده هشدار نداد؟
مشخص‌تر این‌که؛ شرکت‌کنندگان در تجمع متوجه مردی شدند که به بالای پشت‌بام ساختمان مجاور رفت و به پلیس محلی هشدار دادند. زمانی که یکی از افسران محلی به پشت‌بام رفت و با کروکس روبه‌رو شد، او تفنگ خود را به سمت افسر گرفت. در حالی که افسر از نردبان پایین می‌رفت، کروکس به سرعت به سمت ترامپ که روی صحنه صحبت می‌کرد، شلیک می‌کند. تحقیقات باید پاسخ دهد که چرا این افسر پلیس نتوانست کروکس رامتوقف کندیا به سرویس مخفی آمریکا هشداردهد تاترامپ را از روی سن خارج کنند؟
فارغ از اینها، این‌که چرا پس از شلیک به ترامپ اجازه داده شد برای عکاسی مکث کند؟ به ویژه این‌که هنگامی که تیراندازی می‌شود، دستورالعمل‌های حفاظت از شخصیت سرویس مخفی آمریکا تاکید دارد که محافظان با بدنشان رئیس‌جمهور یا نامزد را محاصره کنند و جلوی اصابت گلوله را بگیرند. 
بر همین اساس به محض شلیک گلوله از سوی کروکس، وقتی ترامپ زیر تریبون رفت، شش نفر از بادیگارد‌ها روی صحنه دویدند تا او را بپوشانند. ۳۰ ثانیه بعد به او کمک شد تا بایستد، آن هم در حالی که محافظان بازو‌ها را به دور بدنش چسبانده بودند، اما به یک باره در لحظه‌ای که فورا به نماد بدل شد و در سراسر جهان پخش گردید، ترامپ سر خون‌آلود خود را از بالای سر ماموران بلند کرد تا قبل از این‌که از صحنه خارج شود، مشت خود را به سمت جمعیت بکوبد. بر این اساس؛ حتی اگر سرویس مخفی می‌دانست مرد مسلح کشته شده است، باید پاسخ دهند چرا به ترامپ اجازه دادند سر، سینه و مشت خود را در معرض دید جمعیت قرار دهد، آن هم در حالی که ممکن بود فرد مسلح دومی وجود داشته باشد. انگیزه کروکس از تلاش برای ترور ترامپ هنوز مشخص نشده و اطلاعات کمی در مورد سوابق او وجود دارد. به غیر از این‌که او یک یهودی مذهب است و سال۲۰۲۲ از دبیرستان بتل پارک فارغ‌التحصیل شده، نامش به‌عنوان یک رای‌دهنده جمهوری‌خواه ثبت شده و سه سال پیش ۱۵دلار به کارزار چپ‌گرا کمک کرده، اطلاعات بیشتری از او در دست نیست.
از سویی؛ گرچه بایدن روز یکشنبه به تحقیقات کاخ سفید اشاره کرده و گفته که تحقیقات در مورد عملیات امنیتی در حال انجام است و همزمان از مردم خواسته درباره انگیزه فرد مسلح گمانه‌زنی نکنند، اما آنچه مسلم است این‌که؛ این اتفاق مهم در تاریخ سیاسی ایالات متحده دستکم تا الان مسیر پیروزی را برای جمهوری‌خواهان و شخص ترامپ هموارتر از گذشته کرده و چنانچه نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند، روند افزایش رأی او سرعت بیشتری به خود گرفته است. البته درباره روند انتخابات در آمریکا و متغیر‌های موثر در آن، مولفه‌های متعدد دیگری نیز وجود دارد که هر یک به سهم خود در تعیین نتیجه ایفای نقش خواهند داشت. از جمله این مولفه‌ها می‌توان به وزن، جایگاه، سخن‌وری و توانمندی دیگر نامزد‌های احتمالی دموکرات از جمله کاملا هریس و میشله اوباما اشاره کرد، به ویژه این‌که در مقابل آن‌ها کسی قرار گرفته که نه تنها این بار سابقه یک دور ریاست جمهوری را دارد، بلکه بر خلاف سال ۲۰۱۶ از حمایت بزرگان حزب جمهوری‌خواه برخوردار است و همچنین سخن‌وری قابل و مدیری کارآمد است که سابقه‌اش نشان داده می‌تواند آنچه را می‌خواهد اجرایی سازد. بر این اساس و با توجه به آنچه آخرین نظرسنجی‌های معتبر انتخاباتی داخل آمریکا نشان می‌دهند، می‌توان این‌گونه ارزیابی کرد که دستکم تا امروز یعنی سه ماه مانده به روز برگزاری انتخابات ۲۰۲۴ در ماه نوامبر، این کارزار جمهوری‌خواهان بوده که توانسته گوی رقابت را در عرصه تبلیغاتی از رقیب سرسخت خود برباید و مسیر پیش رو را برای پیروزی نامزد خود آماده‌تر سازد. 

شخصیت خاص و منحصربفرد “پزشکیان”

هوشمند سفیدی

 از آغاز فرآیند انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری تاکنون که طی آن دکتر مسعود پزشکیان به عنوان یکی از نامزدها وارد صحنه انتخابات شد و تا امروز که تحت عنوان رئیس جمهور منتخب، نقش آفرینی می کند و طی یک هفته آینده که به عنوان رئیس جمهور، رسماً کار خود را آغاز خواهد کرد، جامعه ما با یک شخصیت خاص و منحصربفرد مواجه شده است، به گونه ای که بعضی ها را به بهت و بعضی دیگر را به تحسین واداشته است.
همچنین، حضور وی در هیئت های مذهبی، سینه زنی، شعرخوانی مذهبی، و حتی حرکات بدن او، انجام دیدارهای خاص، حضور در بعضی از محافل و جلسه ها، خیلی ها را به تعمق و درنگ وا داشته است. بی تردید، آنانی که رئیس جمهور منتخب را به طور کافی می شناسند، کمتر شگفت زده شدند و اما خیلی ها هنوز، فاصله زیادی با شناخت کافی و وافی او دارند، همینطور، جامعه به عنوان یک کل، هنوز آشنایی کافی از ابعاد و زوایای شخصیتی دکتر پزشکیان ندارد و هر چه میزان شناخت از رئیس جمهور جدید بیشتر شود، بی تردید میزان محبوبیت وی افزایش خواهد یافت.
در همین دوره ای که وی نامزد ریاست جمهوری شد، تا امروز محبوبیت وی در مسیر رشد و ارتقاء بوده است. به یاد دارم در سال ۱۴۰۰ از یکی از دوستانی که هم اینک حمایت قاطعی از دکتر پزشکیان دارد، خواستم تا به کمپین ایشان بپیوندد اما وی از شانس کم دکتر پزشکیان برای موفقیت حرف زد اما وقتی او با شخصیت پزشکیان بیشتر آشنا شد، در سال ۱۴۰۳ در صف اول حمایت از این شخصیت منحصربفرد برآمد و لذا، می توان پیش بینی کرد که در آینده نیز شاهد چنین تغییر رویکردها و رویش هایی خواهیم بود.
بی تردید، در این یادداشت، بنا نیست از دکتر پزشکیان، اسطوره سازی شود، چرا که اولاً با شخصیت وی و منویاتش ناسازگار است و خود او نیز همواره بر این نکته تأکید دارد که اگر از من یک شخصیت عجیب و غریب بسازید، باعث می شوید تا خودم از خودم بترسم.
در همین دوره، ما هم مصاحبه ای را منتشر کردیم با تیتر “مانیفست گورباچف ایرانی” که بعضی ها به اشتباه و شتابزده و البته با توجه به سابقه تشابه آقای خاتمی به گورباچف در سالیان دور ، احساس کردند ما همان حرف را می زنیم، در حالی که شخصیت پزشکیان، مبرا از این شائبه ها است، پزشکیان فردی ذوب شده در انقلاب اسلامی، متدین، فدایی نظام مقدس جمهوری اسلامی، باورمند به پاسخگویی دین به نیازهای روزمره و جدید جامعه، تعامل گرا، صبور، و معتقد به نقش و توانایی مردم در عبور از بحران هاست.
لذا، همانطور که در متن آن مطلب آمده بود، تأکید داشتیم به هیچوجه این شخصیت خاص و منحصربفرد را نمی توان با هیچکس دیگر تشبیه کرد، متأسفانه خیلی ها روی تیتر موج سواری کردند و باعث تأسف شدند، بنده نیز واقعاً متأثر شدم که کاش تیتر دیگری می زدیم، کوتاه سخن آنکه که خود را مبرا از هرگونه تشابه این دو شخصیت می دانیم، و نگاه ما در این زمینه، همان نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و نیز مقام معظم رهبری است و بس.
لذا، بنده که این فرصت را داشتم تا آقای پزشکیان را به شکل کاملتری نسبت به خیلی ها بشناسم براین باورم که با گذشت زمان، زوایای بیشتر و عمیق تری از این شخصیت خاص برملا خواهد کرد، شخصیتی که نیاز زمانه بود و می تواند فضای جدید و هوای تازه ای در جامعه ما شکل دهد، در همین جا، بر این نکته هم تأکید دارم که نباید نگران برخی از افراد قلیلی شد که بنا به شرایط زمانی، در نقش حامی، دور ایشان گرد آمده اند، بی تردید، کابینه چهاردهم انتخاب خود ایشان خواهد بود، و همکاران دولت پزشکیان را باید نمایی از این شخصیت منحصربفرد تلقی کنیم، نمایی حاوی پاکدستی، فساد ستیزی، مردم خواهی، مردم گرایی، علم، تجربه، تدین، باور عمیق و بدون زاویه با نظام و انقلاب اسلامی، باورمند به امکان حل مسائل مردم و…

 

 

فاز سوم طوفان

جواد شاملو 

از پاییز سال گذشته سریالی شروع به پخش شد که در سرتاسر جهان بینندگان زیادی داشت و هنوز هم چشمان مردم دنیا را به خود خیره کرده است. این سریال در حقیقت آخرین فصل از سریالی است که می‌توان نامش را «اضمحلال غاصب» گذارد. سریالی خون‌آلود که هیچ‌کدام از قتل‌هایش غیر واقعی نیست. دست و پای کسی در آن با جلوه‌های ویژه قطع نمی‌شود؛ هیچ خانه‌ای به‌صورت کامپیوتری ویران نمی‌شود؛ هیچ انفجاری در استودیو صورت نمی‌گیرد. سریال سرتاسر واقعیت و حقیقت «اضمحلال غاصب» در پانزدهم مهر سال گذشته به فصل آخر خود رسید؛ فصلی که جز «طوفان الاقصی» هیچ نامی برازنده آن نیست. اگر بخواهیم برای این فصل سه قسمت در نظر بگیریم؛ قسمت اول حکایت عملیات بی‌سابقه حماس بود؛ همان طوفان‌الاقصی. قسمت دوم، حمله بی‌سابقه جمهوری اسلامی ایران به خاک رژیم غاصب بود. حمله‌ای همه‌جانبه و نمایانگر خواستن و توانستن فرزندان ام‌القرای محور مقاومت. قسمت سوم نیز به تازگی اکران شد: حمله پهپادی یمن به تل‌آویو به قصد هدف قرار دادن سفارت آمریکا. 
سرتاسر این عملیات مثل یک اثر هنری قابل موشکافی است. تازه‌ترین حلقه محور مقاومت، دورترین حلقه این محور و فقیرترین آن؛ پایتخت اسرائیل را هدف قرار می‌دهد آن‌هم به‌قصد حمله به سفارت آمریکا! یعنی این حمله می‌شد حمله به دو کشور باشد. این‌یکی از زیباترین مصادیق ضرب‌المثل با یک تیر، دو نشان زدن بود. 
پس‌ازاین حمله رژیم غاصب تلاش کرد به انحای مختلف خود را دلداری دهد. مثلا اینکه پهپاد مورداستفاده حوثی‌ها ایرانی بوده است. قبول؛ اما اراده حوثی‌ها یمنی‌الاصل است. که اگر ما فرزندان سلمانیم، آنان فرزندان اویس‌اند. یمن در مقاومت سبک خودش را دارد که به وقتش آن را به همه عالم صادر خواهد کرد. ما ایرانی‌ها در انقلابی‌گری و استکبارستیزی ادعا داریم و ادعایمان هم به حق است؛ اما آن قومی که هرگز خنجر را از کمر خود باز نکرد، حوثی‌های یمن هستند. یمنی‌ها در رزم شناسنامه و اثر انگشت خود را دارند؛ هرچند ادوات جنگشان را از اطراف‌واکناف جهان گرفته باشند.
همچنین اینکه پهپاد به هدف خورد یا نه مهم نیست. مهم این است که یمنی‌جماعت در سلحشوری اهل قناعت نیست؛ هرچند که از سال‌ها معیشت و قحطی قناعت را به احسن وجه آموخته باشد. سال‌هایی که یمن تحت ظلم سعودی‌ها بود، حریص شد اما نه نسبت به آب و نان و عافیت؛ بلکه به جنگ با ظالمان جهان و در رأس آن‌ها، ریشه شیطنت. 
رژیم غاصب البته حمله شیران حوثی را تلافی کرد. تأسیسات نفتی و برقی یمن مورد اصابت قرار گرفت، اما تأسیسات اراده و اعتقاد آنان یک ترکش هم نخورد. فراموش نکنیم مبارزه یمن با رژیم اشغالگر را سخت می‌توان با منطق ژئوپولیتیک یا رئالیسم تفسیر کرد. برخی تحلیلگران خصومت ایران یا سوریه یا حزب‌الله با صهیونیست‌ها را ژئوپولیتیکی برآورد می‌کنند اما انگیزه حوثی‌ها از نگاه هر ناظری، چیزی جز ظلم‌ستیزی ناب محمدی و علوی نیست. تحت حمله بودن برای یمنی‌ها بعد از سال‌ها تجاوز همسایه‌شان چیز جدیدی نیست. اما آنچه از این مظلومیت هم قدیمی‌تر است، شور جهاد و حمایت از مسلمین است که در خون این مردم جریان دارد.
 
 
کارآمدی دولت در مدار مجلس
درنگی بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر نمایندگان مجلس با ایشان
 
محسن جبارنژاد
هر نظام سیاسی و بالطبع هر دولتی، هر اندازه در ذهن مردم خود از مشروعیت و حقانیت برخوردار باشد، بی‌نیاز از کارآمدی نخواهد بود؛ چه اینکه با فرض تحقق کارآمدی نظام سیاسی، پایه‌های مشروعیت نظام سیاسی و دولت نیز مستحکم‌تر خواهد شد و بدون تحقق آن، با بحران مشروعیت مواجه خواهیم شد. امروز صرف‌نظر از حقانیت یک نظام سیاسی، آنچه منشأ اصلی قضاوت یک جامعه درباره دولت و نظام سیاسی حاکم بر آن جامعه محسوب می‌شود، کارنامه عملی و عملکرد آن است. از این‌ رو کارآمدی، یک عنصر بسیار مهم و راهبردی در ساحت حکمرانی محسوب می‌شود.
یکی از ابعاد  عموما مغفول کارآمدی دولت، نقشی است که نهاد پارلمان در این زمینه می‌تواند داشته باشد. مجلس با ریل‌گذاری، می‌تواند بسترساز کارآمدی دولت باشد؛ امری که در دیدار اخیر نمایندگان با رهبر انقلاب مورد اشاره ایشان نیز قرار گرفت. مجلس شورای اسلامی  2 شأن اصلی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طبق اصول 71 تا 90 دارد: اول قانون‌گذاری و دوم نظارت.  اینکه قانون‌گذاری و نظارت مجلس، چگونه می‌تواند در ارتقای کارآمدی دولت نقش داشته باشد، دلالت‌هایش را می‌توان در توصیه‌های اخیر رهبر معظم  انقلاب به مجلس نشان داد. ابتدا در رابطه با  نقش قانون‌گذاری مجلس در ارتقای کارآمدی دولت اشاراتی خواهیم داشت.
* قانون و کارآمدی 
 اولا باید به این نکته توجه داشت که رهبری یک تصویر کلان از قانون ارائه می‌دهند که می‌تواند مبنایی برای فهم جزئیات نقش مجلس در کارآمدی دولت محسوب شود. ایشان قانون‌گذاری توسط مجلس را با استعاره ریل‌گذاری بیان می‌کنند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقش مجلس را در این زمینه، ایجاد نقشه راه برای حرکت اجرایی کشور می‌دانند که البته هدف این قانون‌گذاری، پیشرفت کشور و خدمت به مردم است. با این وصف، فهم این نکته راحت‌تر است که چرا ایشان، قانون خوب را بنیاد و بستری برای ارتقای کارآمدی دولت می‌دانند. 
آیت‌الله خامنه‌ای  ویژگی‌هایی برای قانون خوب به‌مثابه بنیاد کارآمدی دولت قائلند که در دیدار اخیر به آنها اشاره داشتند. نخستین ویژگی قانون خوب از منظر ایشان، ابتنای آن بر کار کارشناسی است. کار قانون‌گذاری اساسا از جنس سیاست‌گذاری (policy) است. امروز بسیاری از مراکز سیاست‌گذاری نظیر اندیشکده‌ها، مراکز پژوهشی و... به عنوان بازوی کارشناسی پارلمان‌ها محسوب می‌شوند که این کار در ایران بر عهده مرکز پژوهش‌های مجلس است. یکی از کارهای مرکز پژوهش‌ها، تدوین متون سیاستی است که می‌تواند پشتیبان مناسبی برای طرح‌ها و لوایح محسوب شود. به بیان دیگر، خروجی مرکز پژوهش‌ها، ورودی تصمیمات نمایندگان محسوب می‌شود. واضح است تصمیمی که مجلس با ابتنا بر یک کار سیاستی اندیشیده شده اتخاذ کند، مصداق ریل‌گذاری درست محسوب می‌شود و می‌تواند دولت را در ارتقای کارآمدی‌اش یاری رساند. 
ویژگی دوم قانون‌گذاری کارآمد در بیان رهبر انقلاب، تاویل‌ناپذیری قانون است. این به این معناست که قانون باید در اوج صراحت باشد و نباید خلل و فرج و راه دررویی از حیث تفسیر باقی بگذارد. به همان میزان که قانون غیرقابل تاویل  می‌تواند باعث کارآمدی دولت شود، قانون قابل تاویل و نامصرح نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد. رهبر انقلاب در این باره چنین بیان می‌دارند: «قانونی که صریح نباشد و قابل تأویل باشد، کسانی که اهل سوء‌استفاده هستند، که بنده تعبیر کردم از آنها به «قانون‌دانان قانون‌شکن»، می‌توانند سوء‌استفاده کنند. نگذارید؛ قانون را تأویل‌ناپذیر و صریح [وضع کنید]. دیگر اینکه با توجه به ظرفیت کشور، قابل اجرا باشد. گاهی مجلس قانونی را تصویب می‌کند که دولت قادر [به اجرا] نیست؛ یعنی امکانات کشور و استعدادهای کشور، یا به خاطر بودجه یا به خاطر مسائل گوناگون دیگر، توان کشیدن این بار را ندارد. این هم باید رعایت بشود». (بیانات اخیر)
ویژگی سوم قانون خوب که می‌تواند بستری برای کارآمدی دولت شود، دوری از تورم و تراکم قوانین است. این به این معناست که تورم و تراکم قانون، خود نوعی ناکارآمدی محسوب می‌شود. رهبر انقلاب در توصیف این آسیب و نقش آن در ایجاد  ناکارآمدی چنین توصیفاتی دارند: «یک مساله دیگر درباره قانون، [این است که] تراکم ایجاد نکند، که حالا من مساله تراکم را بعداً باز عرض می‌کنم، تکرار می‌کنم. تراکم قانونی یکی از مشکلات ما است. گاهی در یک موضوع واحد، قوانین متعددی تصویب شده با مشترکاتی و موارد افتراقی که از آن موارد افتراق، افراد سوء‌استفاده‌چی خیلی می‌توانند استفاده کنند. تراکم قانونی واقعاً یک چیز مشکلی است برای کشور. حالا گاهی پیشنهاد می‌شود که ما به مجلس بگوییم بنشینید تراکم قانونی را برطرف کنید؛ بنده می‌ترسم نصف عمر مجلس را این کار بگیرد، اگر بخواهند بنشینند تراکم را کم کنند! لکن به هر حال در قانون‌گذاری مراقب این معنا هم باشید». تراکم قانون، علاوه بر اینکه مجلس را از کارکرد لازم ساقط می‌کند، دولت را نیز در عرصه اجرا سردرگم و منفعل و در نتیجه با ناکارآمدی مواجه خواهد کرد. شرایطی را تصور کنیم که دولت از طرفی وظیفه دارد قانون مصوب مجلس را عملی کند و از طرف دیگر، در عرصه اجرا با قوانین متعدد و متراکم و بعضا متناقض مواجه شود. تشخیص اینکه در چنین شرایطی کدام قانون اجرا شود و اولویت با کدام‌یک از قوانین متعددی است که درباره یک موضوع واحد وضع شده‌اند، اساسا کار دولت نیست. 
* نظارت و کارآمدی
دومین کارویژه اساسی نهاد مجلس که می‌تواند برای دولت بستر کارآمدی را تامین کند، وظیفه نظارتی این نهاد است. مجلس اساسا ابزارهای متعددی جهت اعمال نظارت و پاسخگو کردن دولت در اختیار دارد که یکی از مهم‌ترین ابزارهای آن، ابزارهای نظارتی نظیر سوال، استیضاح، تحقیق و تفحص و... است. البته طبق اصل 156 قانون اساسی، نظارت بر حسن اجرای قوانین بر عهده قوه ‌قضائیه  است اما در اصل این وظیفه بر عهده مجلس است. نکته مهمی که رهبر انقلاب درباره بعد نظارتی مجلس در دیدار اخیر یادآور شدند، این بود که هدف از نظارت، ارتقای کارآمدی دولت است. اساسا نظارت مجلس وقتی اولا به قصد یاری رساندن به دولت باشد و ثانیا در جهت پاسخگو کردن دولت در برابر مردم باشد (چنانکه تکلیف وکلای ملت نیز همین است) و ثالثا در جهت تامین خیر عمومی و نه در خدمت اغراض و غایات شخصی و باندی و جناحی باشد، موجب همگرایی، همدلی و تسهیل در باز کردن گره‌های مردم خواهد شد. نکته مهم اما در این میان چنانکه رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر تصریح داشتند، پرهیز از اهداف شخصی در مقوله نظارت است. ایشان در جهت ضرورت پرهیز از افراط و تفریط یا اعمال ملاحظات شخصی درباره وظیفه نظارتی مجلس تصریحات مهم و کارگشایی داشتند: «هدف از نظارت، «ارتقای کارآمدی دولت» است. برای این است که چنانچه اشکالی در کار دولت وجود دارد، این را شما به عنوان مجلس بشناسید، تشخیص بدهید، تذکر بدهید، کارآیی [دولت] ارتقا پیدا کند و کار پیش برود؛ هدف از نظارت این است. مبادا خدای نکرده نظارت ناشی بشود به هدفی غیر از این؛ یعنی فرض کنید که انسان با یک وزیری یک مشکل پیدا کند، تذکر [بدهد]، سؤال پشت سر سؤال یا حتی استیضاح و امثال اینها؛ مسائل جناحی، مسائل شخصی، مسائل سیاسی مطلقاً نباید دخالت کند. نظارت فقط ناشی از همین است: احساس یک کمبود در قوه‌ اجرایی، و تذکر و توجه به آن و سعی برای برطرف کردن آن؛ این یک مطلب در باب نظارت. مطلب دیگر اینکه در باب نظارت نه افراط کنیم، نه تفریط. گاهی به ملاحظات، آنجایی که باید نظارت انجام بگیرد انجام نمی‌گیرد؛ این هم غلط است. گاهی هم نظارت زیادی انجام می‌گیرد؛ سؤال‌های متعدد [می‌شود]. من به شما عرض بکنم، در این سال‌ها ـ در این چند سالی که ما مسؤولیت داریم ـ الان که فکر می‌کنم، تقریباً در همه‌ دولت‌ها وزرا به بنده مراجعه می‌کردند و شکایت می‌کردند از کثرت سؤال در مجلس؛ می‌گفتند چه در صحن مجلس، چه در کمیسیون‌ها می‌برند ما را، چند ساعت از وقت ما را صرف می‌کنند، سؤال می‌کنند، سؤال‌پیچ می‌کنند، و کارهایی از این قبیل. افراط نباید بشود. البته تفریط هم نباید بشود؛ یعنی آنجا که باید سؤال کنید، آنجایی که باید نظارت را اعمال کنید، باید اعمال کنید لکن منصفانه باشد؛ نظارت‌ها منصفانه انجام بگیرد؛ ملاحظات شخصی و سیاسی و مانند اینها وسط نیاید». (بیانات در دیدار اخیر)
 البته رهبر انقلاب، پیش‌تر نیز در پیامی به منتخبان مجلس یازدهم برای اثربخشی و کارآمدی بیشتر راهبرد نظارت، به رعایت تقوا و انصاف و اجتناب از حب و بغض‌های شخصی و جناحی در نظارت بر دولت اشاره کردند تا  نه حقی از مدیر و مجری خدوم و زحمتکش ضایع شود و نه اغماض و اهمال بی‌مورد صورت گیرد.
از نکات گفته شده چنین به دست می‌آید که هم عدم اعمال نظارت و هم افراط و تفریط در اعمال نظارت، هر دو می‌تواند به ناکارآمدی دولت منتهی شود. امید است هم مجلس کنونی با کنشگری منطقی و خردمندانه در اعمال وظایف تقنینی و نظارتی خود، موجبات کارآمدی دولت را فراهم کند و هم دولت منتخب (که این روزها همه وظیفه داریم به کمک آن بشتابیم)، راهبرد نظارت و تقنین را در جهت ارتقای کارآمدی دولت  بداند و با آن همراهی کند. برآمد سخن آنکه مجلس با ایفای کارویژه‌های خود می‌تواند زمینه‌ساز کارآمدی دولت باشد و اعتماد به نفس لازم را به دولت جهت اتخاذ تصمیمات بزرگ ملی بدهد.