مسعود اکبری
روزنامه کیهان سهشنبه 19 تیرماه در گزارشی با عنوان «اسب زینشده زیر پای دولت چهاردهم» نوشت:«دولت چهاردهم در حالی سکان اداره کشور را به دست میگیرد که وضعیت کشور در مقایسه با شرایط اسفناکی که در مرداد ۱۴۰۰ به دولت سیزدهم تحویل داده شد تغییرات مثبت بسیار زیادی داشته است.»
در گزارش مذکور با مستندات متعدد و غیرقابل انکار تاکید شد که ایران ۱۴۰۳ که از دل آوارهای سنگین هشت ساله دولت یازدهم و دوازدهم برخاست، اکنون کمتر شباهتی با روز اول ریاست جمهوری شهید رئیسی دارد.
این گزارش با واکنش گسترده جریان مدعی اصلاحات مواجه شد و به قول معروف، جیغ آنان را بلند کرد. این طیف با عصبانیت نسبت به این گزارش مستند واکنش نشان داد. این واکنش عصبی و خشمگینانه نشان داد که تیر به هدف اصلی اصابت کرده و یک نقشه مهم را نقش بر آب کرده است. یک سؤال؛ این نقشه مهم، چه بود؟!
برای یافتن پاسخ این سؤال، کمی به عقب برمیگردیم. به مقطعی که چهارسال از دولت اول روحانی(دولت یازدهم) سپری شده بود. به این موارد دقت کنید:
- دولت یازدهم(چهار سال اول روحانی) صرفا آواربرداری کرد. (اسحاق جهانگیری؛ معاون اول دولت روحانی؛ ۲۱ اردیبهشت ۹۶؛ چهارمین سال فعالیت دولت روحانی)
- ۴ سال در حال آواربرداری بودیم. (بیژن زنگنه؛ وزیر نفت دولت روحانی؛ ۱۴ اردیبهشت ۹۶)
- چهارسال مشکلات آواربرداری و ریلگذاری را تحمل کردیم. (شهیندخت مولاوردی؛ معاون رئیسجمهور؛ ۲۳ اردیبهشت ۹۶)
- روحانی در این ۴ سال آواربرداری کرد. (سیدرضا صالحی امیری، وزیر ارشاد دولت روحانی؛ ۲۱ اسفند ۹۵)
- هنوز مشغول آواربرداری هستیم. (مسعود سلطانیفر؛ معاون رئیسجمهور؛ ۵ مهر ۹۴)
- دولت روحانی در چهار سال نخست مشغول آواربرداری دولت گذشته بود. (احمد مازنی؛ نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم)
مدعیان اصلاحات در حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ به دفعات مدعی شده بودند که همچنان مشغول آواربرداری بوده و مردم نباید انتظار بهبود اوضاع را داشته باشند. یک سؤال دیگر، آیا دولت یازدهم و دوازدهم که دربست در اختیار مدعیان اصلاحات بود(بخوانید دولتهای سوم و چهارم خاتمی) واقعا مشغول آواربرداری بود؟! پاسخ قطعا منفی است؛ چرا؟! کارنامه دولت روحانی نشان میدهد که این دولت نه تنها مشغول آواربرداری نبود، بلکه به طرز فاحشی کشور را به عقب برد و ما در این دولت «به عقب برگشتیم».
به عنوان نمونه، دولت روحانی کشور را با شاخص فلاکت ۴۶درصدی به دولت سیزدهم تحویل داد. این یعنی دولت روحانی، کشور را با بدترین وضعیت شاخص فلاکت به دولت آینده تحویل داد. نکته قابل تأمل اینجاست که طولانیترین رشد اقتصادی منفی سه دهه اخیر در دولت روحانی رقم خورد.
دولت روحانی با واگذاری رانتهای هنگفت، حراج ۶۰ تن طلا (سکه) و ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی را رقم زد. در دولت روحانی نقدینگی حدود ۹ برابر افزایش یافت و این مسئله به نابودی تولید و اشتغال منجر شد. دولت روحانی از بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی، اغماض و چشم پوشی کرد. در دولت روحانی بیش از ۵ هزار واحد صنعتی تعطیل شد و یا به حالت نیمه تعطیل درآمد.
قیمت مسکن در دولت روحانی حدود ۷۰۰ درصد افزایش یافت. براساس آمار، قیمت اقلام خوراکی در دوره ۸ ساله دولت روحانی حدود ۷ برابر افزایش یافت. قیمت دلار در دولت روحانی ۷۸۰ درصد گران شد و خودرو نیز حدود ۷۰۰ درصد گران شد. در مرداد ماه ۱۴۰۰ که دولت تغییر کرده بود ولی وزرا هنوز رای اعتماد نگرفته بودند. وزرای دولت روحانی به رئیسی گفته بودند که حتی توان پرداخت حقوق مرداد را هم نداریم.
در دولت روحانی به دلیل قصور و تقصیر در مدیریت کالاهای اساسی شاهد قحطی برخی اقلام و تشکیل صفهای عریض و تحویل برای خرید برخی اقلام خوراکی بودیم. به واسطه عملکرد دولت روحانی تعداد کشتههای کرونا به روزی ۷۰۰ نفر افزایش یافت.
پس با یک بررسی مختصر و کوتاه درباره عملکرد دولت روحانی(دولت مدعیان اصلاحات) به این مسئله پی میبریم که در این دولت، اقدامی در راستای آواربرداری صورت نگرفت. حالا این مسئله را اضافه کنید به ماجرای حقوقهای نجومی و همچنین پرونده اشخاصی از جمله حسین فریدون، مهدی جهانگیری، شبنم نعمتزاده، مهدی آخوندی، هادی رضوی و پروندههایی از جمله خسارت محض برجام، واگذاری غلط و مسئلهدار هفت تپه، فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، فساد کرسنت، قرارداد خسارتبار توتال و...
حالا برمیگردیم به سؤال نخست و آن اینکه، محتوای گزارش «اسب زینشده» کدام نقشه را نقش بر آب کرد؟! این گزارش، پروژه عملیات روانی مدعیان اصلاحات برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدیهای احتمالی و ترک فعلهای احتمالی و قصور و تقصیرهای احتمالی در دولت چهاردهم را نقش بر آب کرد و آن را سوزاند.
نشان به آن نشان که افراطیون مدعی اصلاحات، در شرایطی که هنوز دولت چهاردهم تشکیل نشده، به دنبال آن هستند تا با کلیدواژههایی از جمله «زمین سوخته»، ضمن سیاهنمایی دوران درخشان دولت سیزدهم، باب بهانهجویی را بگشایند و از فشار افکار عمومی بر مدعیانی که احتمالا با همان کارنامه رفوزه به دنبال حضور در دولت چهاردهم هستند، بکاهند.
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، افراطیون مدعی اصلاحات در پی آن هستند تا با دروغ «تحویل گرفتن زمین سوخته از دولت سیزدهم»، ضمن رها کردن ادامه مسیر شهید رئیسی، دوران سیاه اقتصادی دهه 90 را تکرار کنند.
براساس مستندات موجود، دولت شهید رئیسی خزانه را خالی تحویل گرفت؛ هم خزانه ریالی و هم خزانه کالاهای اساسی را. در حالی که دولت سیزدهم برای آرامش جامعه در ابتدای کار حرفی از آن نزده بود، این موضوع مدتها پس از شروع به کار دولت با انتشار نامهنگاریهای بین مسئولان دولت قبل برملا شد. محمود واعظی، رئیس دفتر وقت رئیسجمهور در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۰ در پاسخ درخواست بودجه از سوی رئیس سازمان برنامه و بودجه نوشته بود:«همه موجودی خزانه بر اساس درخواستهای جنابعالی تخلیه شده است موجودی وجود ندارد.»
پرکردن خزانه خالی، فائق آمدن بر بحران نقدینگی، رایگان شدن بیمه 5 دهک اول درآمدی، چندجانبهگرایی و حضور ایران در جبهه جدید قدرت جهانی، دیپلماسی منطقهای هوشمندانه، مواجهه با اقتصاد بحران زده، عبور از بحران خاموشی و ناترازی، رسیدن به خودکفایی در گندم و صادرات مرغ، کلیدزدن طرح مسکن ملی، پایان همهگیری کرونا با ورود مستقیم شهید رئیسی برای واردات واکسن و تولید انبوه واکسنهای داخلی، افتتاح ابَربیمارستانها و تحویل 16 هزار تخت بیمارستانی، کاهش تورم، اجرای طرح عظیم آبرسانی در خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان، همدان، افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی و...تنها بخشی از کارنامه موفق دولت سیزدهم است.
بنا بر مستندات غیرقابل انکار، ما اکنون در میانه دوران بهبود و درمان هستیم. درمان بیماریای که دولت مدعی تدبیر و امید- بخوانید دولت مدعیان اصلاحات- آن را به کشور تحمیل کرد و دولت رئیسی به بهبود آن پرداخت و شهادت رئیسجمهور و هیئت همراه، درمان این بیماری را نیمه کاره گذاشت.
واقعیت این است که حساب جناب آقای پزشکیان، رئیسجمهور منتخب از حساب طیف افراطیون مدعی اصلاحات که برای دولت چهاردهم چنگ و دندان تیز کردهاند، جداست. پروژه عملیات روانی ذکرشده نیز در اتاق فکر افراطیون مدعی اصلاحات پخت و پز شده است.
با این وجود لازم و ضروری است که رئیسجمهور منتخب برای جلوگیری از وارد شدن خسارت از جانب افراطیون مدعی اصلاحات، به صورت جدی و اساسی با این جریان بدسابقه مرزبندی کرده و حساب خود را از آنان جدا کرده و اجازه ندهد که این جریان خطرناک، در دولت چهاردهم جا خوش کند.
خطر دستورکارهای غلط در پساانتخابات!
مهدی حسن زاده
کشورهای مختلف در فرایند توسعه و گذار از بحران های اقتصادی و تبدیل این بحران ها به فرصت های اصلاحات ساختاری، بیش از ضعف نظری درباره تصمیمات فنی اقتصادی با موانع سیاسی و چگونگی اجماع سازی برای انجام اصلاحات مواجه بوده اند و بخشی از تجربه انباشته توسعه در کشورهای مختلف به چگونگی ایجاد این اجماع بر می گردد. مروری بر ادبیات محقق شده در فضای انتخاباتی پیش و پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری نشان داد که رقابت سیاسی می تواند فضای سیاسی پیرامون تصمیمات اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. دو مثال بارز آن را در ادامه توضیح خواهیم داد. نخست، موضوع افزایش قیمت بنزین است. واضح است که نگارنده اعتقادی به ضرورت و الزام افزایش قیمت بنزین در شرایط فعلی ندارد اما در وضعیتی که روند مصرف بنزین در حال رشد شتابان است و امکان افزایش ظرفیت تولید بنزین حداقل در کوتاه مدت و حتی میان مدت چندان فراهم نیست، افزایش قیمت را نمی توان از روی میز سیاستگذار به کلی حذف کرد و شاید در شرایطی که برآورد اختصاص سالانه 3 میلیارد دلار به واردات بنزین وجود دارد، بتوان با افزایش نسبی قیمت جلوی این مسئله را گرفت؛ اما تبلیغات انتخاباتی به گونه ای جلو رفت که عملا دولت جدید در این مسیر به لحاظ سیاسی کار سختی را پیش رو دارد. دوم، استقراض دولت از مردم و انتشار اوراق بدهی است. برخی تحلیل های غلط چه در سال ای اخیر و چه در روهای اخیر، استقراض و انتشار اوراق مالی را امری مذموم و بازپرداخت آن توسط دولت سیزدهم را دستاوردی بزرگ نشان می داد، در حالی که از منظر اقتصادی به گواهی همه کارشناسان نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی، شاخص اصلی است و اگر به تناسب افزایش تولید ناخالص داخلی، میزان خالص انتشار اوراق افزایش یابد، بد نیست و چه بسا از منظر کاهش کسری بودجه و تامین مالی تکمیل طرح های عمرانی نیمه تمام از محل اوراق بدهی ضرورت هم داشته باشد. مروری بر همین دو مثال نشان می دهد که چگونه فضاسازی رسانه ای و تبلیغات سیاسی و انتخاباتی می تواند حتی فضای کار در عرصه اجرا را سخت کند. واقعیت این است که عملکرد هر دولتی چه دولت اصولگرا و چه اصلاح طلب، چه دولت شهید رئیسی و چه دولت پزشکیان، در نهایت زندگی مردم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. توفیقات هر دولت از زندگی مردم گره گشایی و ناکامی های آن ها، گره در زندگی مردم خواهد انداخت. از این رو فارغ از معدودی افراد سیاست زده که سعی در سیاه نمایی علیه دولت قبل یا پمپاژ انتظارات غیرواقعی از دولت جدید دارند، انتظار می رود فعالان رسانه ای و نخبگان دغدغه مند، به جای درگیر شدن در حواشی سیاسی، بر سر حکمرانی خوب، تشکیل کابینه ای کارامد و تمرکز دولت بر حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران هم پیمان شوند و از هدر دادن توان رسانه ای خود پای دستورکارهای غلط طراحی شده در کمپین های سیاست زده پرهیز کنند و تمرکز خود را بر حل مسائل اساسی و مطالبات ملی از دولت جدید قرار دهند.
داستان کسانی که سرنوشتشان کربلایی نشد
مهدی سعیدی
فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین و یاران شهیدش فرصتی است تا بار دیگر ابعاد این حماسه عظیم تاریخی مورد توجه اهل دقت و تأمل قرار گیرد و عبرتهایی برای هدایت امروز جامعه اسلامی حاصل آید. در این میان سؤالاتی که همواره مطرح بوده، این است که چرا فقط ۷۲ نفر در بزرگترین صفآرایی تاریخی جبهه حق و باطل، در صف حامیان امام جبهه حق به میدان آمده بودند، چرا از میان امت پیامبر که آن روزها مرزهای سرزمینی خود را تا آفریقا و آسیای میانه و شبه جزیره هند گسترش داده بودند، فقط این تعداد معدود به صف نهضت حسینی پیوستند و هزاران هزار غایب بودند، چرا سرنوشت مسیر آنان را تا رسیدن به کربلا و خیمههای اباعبدالله هموار ننمود و از عظیمترین توفیق بشریت محروم ماندند؟ برای پاسخ به این سؤال باید فهرست غایبان کربلا را مرور کرد.
۱. تودههای عوام: بخش عمدهای از آنان که نیامدند، تودههای عوامی بودند که مصاف حق و باطل، جزئی از زندگیشان نیست. آنان مشغول حیات روزمره شان هستند و دنیایشان کوچکتر از آن است که دغدغههای حسین بن علی (ع) در آن بگنجد. بنابراین، همواره در طول تاریخ و در بهترین حالت، نظارهگر صحنهها بودهاند یا سیاه لشکریانی که عمله ظلم گردیدهاند. بخش عمدهای از مردمان سال ۶۱ هجری از این قبیل بودند. آنان تحولات و فراز و نشیبهای قدرت در حکومت اسلامی را میدیدند، اما هیچ گاه تلاش نمیکردند که خود در این امور نقشآفرین باشند.
این دسته در خوشبینانهترین حالت در مواجهه با حماسه کربلا اشکی بر چشمانشان جاری شد و نفرینی را گریبانگیر بنی امیه کردند.
۲. خواص عافیتطلب: این جمله مشهور حضرت اباعبدالله علیهالسلام را حتماً شنیدهاید که فرمودند: «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیانون»؛ مردم بنده دنیاییاند و دین لقلقه زبانشان. اما وقتی ابتلا و آزمایش سخت پیش آید، دینداران چه کم خواهند بود. بسیار بودند کسانی که حسین بن علی (ع) را میشناختند و حتی روزگاری در رکاب امیرالمؤمنین (ع) شمشیر زده بودند، و تفاوت حق و باطل و مکتب اهل بیت (ع) و جریان بنیامیه را به خوبی میدانستند، اما دنیاگرایی آنان مانع آن شد که در آن معرکه بزرگ حاضر شوند و در رکاب امام و برای دفاع از حقیقت شمشیر بزنند و به شهادت برسند. نمونههای فراوانی از این طیف را میتوان برشمرد که برخی نامشان در تاریخ مانده است و بسیاری که نامی از آنان نیست، اما رسم و مرامشان به مثابه لکه ننگ سیاهی در صفحات تاریخ مانده است. عبیدالله بن حر جعفی از جمله این افراد است که دست رد بر سینه فرزند رسول خدا میزند و اسبش را پیشکش میفرستد. دیگری همچون عمرو بن قیس، در جواب دعوت امام، خانواده خود را بهانه میکند و توفیق دفاع از حرم آلالله را از دست میدهد. هرثمه بن ابی مسلم نیز بهانهاش دخترانش هستند که در کوفه ماندهاند و او از جانشان بیم دارد که اسیر دست ابن زیاد نگردند. اما خود میماند و اسارت دختران صدیقه طاهره را نظاره میکند.
۳. خواص بیبصیرت: دسته سوم، اما خواص بیبصیرتی هستند که توان تشخیص صحنه صفآرایی حق و باطل را در معرکه سیاست ندارند. آنان، چون گروه دوم، بیماردلانی نیستند که حب دنیا و جاه و مقام مانع رسیدن آنان به کربلا باشد، بلکه عدم شناخت است که موجب محرومیت آنان از قرار گرفتن در جبهه حق میگردد. اغلب آنان خود عمارپندارانی هستند که توهم دانایی دارند و حتی فصلالخطاب امام جبهه حق را نیز پذیرا نیستند و ترجیح شان عمل به تشخیص خود است؛ تشخیصی که آنان را از حسین علیه السلام جدا میسازد.
اسامی غایبان بسیاری را میتوان در ذیل این عنوان فهرست کرد. از سلیمان بن صرد خزاعی بزرگ شیعیان کوفه که وقتی حق را از باطل تشخیص داد که دیر شده بود، تا ابن عباسها که امام را به رفتن به یمن توصیه کردند. یا، چون خواجه ربیعها که حتی از فاتحهای بر حسین بن علی (ع) دریغ میورزد و کنج عزلت را بر شمشیر زدن بر رکاب رحمت واسعه الهی ترجیح میدهد.
اینها غایبان معرکه بزرگ تجلی شرافت و آزادگی و انسانیت هستند. غایبانی که داغ و حسرت غیبت را در یوم تبلی السرائر علی الدوام خواهند خورد.
اهمیت دیپلماسی مقاومت در جهان امروز
محمد مهدی ایمانی پور
وقوع جنگ غزه در عین فجایع و آثار تلخی که در برداشته ، مولد بیداری جهانی علیه رژیم اشغالگر قدس و بسترساز نوعی گفتمان مشترک، فطری و فرامرزی علیه جریان استبداد صهیونیستی و سلطه آمریکایی بوده است. بنا به تعبیر گویای رهبر معظم انقلاب، امروز از رزمندگان فلسطینی در غزه گرفته تا دانشجویان معترض آمریکایی در کالیفرنیا و تگزاس، جملگی به جبهه مقاومت تعلق دارند.
بنابراین دیپلماسی مقاومت و اضلاع آن درحوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیش از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده است. دراین خصوص چند نکته اساسی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گیرد:
نخست اینکه ارتباط میان آرمان، راهبرد و رفتار در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کاملا مشخص است. انقلاب اسلامی، دارای گفتمان و آرمانی جهانی است. گفتمان و آرمانی که برگرفته از آموزه های مکتب اهل بیت(ع) بوده و قابل گذشت وچشمپوشی نمی باشند.پس ما آرمانگرا هستیم، اما معتقدیم این آرمانگرایی باید واقع بینانه باشد.به این معناکه فرصتها،ظرفیتها و تحولات بوجودآمده درمناسبات جهانی را باید بشناسیم و در یک ارتباط منطقی با آرمانها ، بهترین تصمیم ممکن رادرحوزه سیاست خارجی بگیریم. آزادی قدس شریف در اینجا آرمان ماومقاومت،راهبرد ما محسوب می شود.تحولات جنگ غزه نشان داداین آرمان وراهبرد،می تواند تبدیل به پلی برای هم افزایی و ارتباط ما بادیگر دولتهای آگاه و حتی بازیگران غیردولتی اما موثردر جهان شود.
نکته دوم اینکه دیپلماسی مقاومت به معنای اقناع افکارعمومی دنیادرقبال ماهیت نامشروع دشمن صهیونیستی ودرمقابل،مطالبات مشروع وحقوقی ملت فلسطین است.تاکید سردار مقاومت، شهیدسلیمانی عزیز در مبارزه باداعش،این بودکه همزمان باحضور میدانی می بایست افکار عمومی کشورها را درخصوص چرایی مواجهه باتروریستهای تکفیری درمنطقه قانع ساخت. پس اقناع افکارعمومی یکی از ارکان ماندگاری و استمرار حضورمیدانی است. آنچه منجر به بسط و تثبیت جبهه مقاومت جهانی و متعلقات آن طی ماههای اخیر گردید، اقناع افکار عمومی دنیا نسبت به واقعیت مسئله فلسطین و ادراک آنها نسبت به رنج و درد ساکنان غزه و متعاقبا ظلم بی حد و حصر رژیم اشغالگر قدس و حامیان این رژیم کودک کش بود. دیپلماسی مقاومت،یک فرامتن است که دیگر متون و وقایع جاری در نظام بین الملل را تحت تاثیر خود قرارمی دهد. پس باید در بطن این فرامتن، دست به خلق دیالوگهای پایدار زد و تضادهای آنتاگونیستی میان خیر و شر را به صورتی دقیق برای مخاطبان بی شمار جهانی تشریح کرد.
نکته سوم، معطوف به مجاری وابزارهایی است که درخلق و تثبیت دیپلماسی مقاومت باید از آن استفاده کرد.اگرچه دیپلماسی رسمی وحتی دیپلماسی عمومی،دوظرفیت و مجرای اصلی مراودات خارجی دولتها محسوب می شود، اما دیپلماسی مقاومت کالبدی است که بدون روح آگاهی بخشی و اقناع معنایی ندارد.مخاطبان دیپلماسی مقاومت صرفا دولتها و نهادهای رسمی در دنیا نبوده ودامنه شمولیت آن افکارعمومی جهان رادربرمیگیرد.درچنین شرایطی دیپلماسی فرهنگی واستفاده از ابزارهای فرهنگی و هنری،بهترین مسیر انتقال پیام های جمهوری اسلامی ایران در این عرصه خطیر و سرنوشت سازمحسوب می شود.سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با تاکید بر نقش قرارگاهی خود در حوزه دیپلماسی فرهنگی،عزم خود را در میدان داری و پیشبرد این آگاهی بخشی جهانی جزم کرده است.
نکته پایانی مربوط به بازخورد مثبت دیپلماسی عمومی رییس جمهور منتخب با مردم و کشورهای منطقه خصوصا جهان عرب است.دکتر پزشکیان پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد برخلاف گمانه زنیهای رسانهای،«دیپلماسی همسایگی» را دردستور کارخود قرار خواهد داد.در یادداشتی که ایشان با عنوان «با هم برای ساختن منطقه ای قوی و شکوفا» دریکی ازرسانه های پرمخاطب جهان عرب منتشر کرده اند،آمده است: درمان زخم دیرینه اشغال فلسطین و حل مسئله آن،مسئله همه ماست...برای ایجاد صلح و ثبات درمنطقه، باید حق مقاومت همه جانبه ملت فلسطین برای رهایی از اشغال، به رسمیت شناخته شود»
پیام انتخاب پزشکیان به جامعه بین الملل
سید محمد حسینی
دکتر پزشکیان در انتخابات اخیر حاوی پیام هایی برای جامعه بین الملل است. مردم ایران بدیلی برای جمهوری اسلامی ایران نمیشناسند.آنها به دنبال انقلاب و براندازی نیستند. مشی اعتدال و اصلاحات تدریجی را به تغییر حاکمیت ترجیح میدهند، چنانچه در دور دوم انتخابات ۶ میلیون نفر یعنی ۱۰ درصد بر تعداد رأیدهندگان اضافه شد.
تبلیغات سنگین معاندین خارجنشین برای افزایش تعداد تحریمیها در دور دوم شکست خورد.
مردم ایران خواهان تغییر در جهتگیری سیاست خارجی دولت هستند. آنها عمیقأ متوجه شدند که اصول کلی سیاست خارجی موضوعی حاکمیتی است اما در عین حال تجربه کردهاند که رویکرد دولتها در سیاست خارجی میتواند جهتگیری حاکمیت در سیاست خارجی را تغییر دهد. چنانچه مردم در دولتهای سازندگی، اصلاحات، اصولگرایی، اعتدال و نواصولگرایی شاهد تغییر جهتگیری سیاست خارجی بودند.
مردم ایران متوجه شدند که سیاست همسایگی و نگاه به شرق به تنهایی و منقطع از ماشین ظالمانه تحریمها به نتیجه نمیرسد.
مردم ایران برجام را خسارت بار نمیدانند. نقصهای فنی آن را نیز متوجه تیم مذاکره کننده نمیدانند. آنها عمیقأ درک میکنند که دیپلماسی، چانهزنی است که یک طرف «ما» و یک طرف «دیگری» است. برجام چنانچه ترامپ هم گفته بود، برای امریکا خسارت بود لذا از آن خارج شد.
آقای دکتر پزشکیان وعدهای برای احیاء برجام نداد اما گفت رویکرد دولت او، مذاکره و تلاش برای حل و یا کاهش تحریمهاست. بر این اساس دولت جدید ایران همه تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات نخواهد گذاشت.
دولت جدید ایران تغییری در سیاستهای منطقهای ایران ایجاد نخواهد کرد. پزشکیان مدافع سیاست همسایگی و نقش ایران در جبهه مقاومت است.
دولت جدید ایران سیاست خارجی خود را بر اساس منافع اقتصادی ایران و بر اساس برد- برد تنظیم خواهد کرد بر این اساس مذاکرات پیشرو در مسئله هستهای بر اساس آوردههای اقتصادی برای ایران به پیش خواهد رفت.
میدان و دیپلماسی در دولت جدید به نقطه تعادل و قوامبخشی نسبت به یکدیگر خواهد رسید و دوگانه میدان و دیپلماسی به ضرر منافع و مصالح کشور است.
سه اصل عزت؛ حکمت و مصلحت؛ راهنمای سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان خواهد بود. بر این اساس دولت چهاردهم تؤامان رویکرد تعاملی و تقابلی خواهد داشت. منافع ملی ایران به خصوص منافع اقتصادی مشخص خواهد کرد که دولت کدام یک از رویکردهای تقابلی و تعاملی را دنبال کند.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آماده است با هر تصمیمی در دولت همراهی کند
میراث، میزبان دولت چهاردهم
سیدامین صانعی
از آغاز به کار دولت سیزدهم پس از معرفی کابینه دولت عنوان شیخالوزرا در عامه به سید عزتالله ضرغامی تعلق گرفت. عنوانی غیررسمی اما تصمیمساز در دولت. در بازه زمانی سهساله فعالیت این عضو کابینه در اخذ مصوبات متفاوت از هیئت وزیران بود که میتوان مهمترین آنها را مواردی مانند مجوز آغاز مجدد فعالیت پروازهای گردشگری پیش از اعلام رسمی پایان پاندمی کرونا در سال 1400 و با وجود مخالفت برخی از اعضای کابینه، لغو یکطرفه روادید با 28 کشور که در مقایسه با دولتهای قبل بیسابقه بوده، تصویب بیمه 10 هزار نفر از هنرمندان صنایع دستی و راهنمایان گردشگری، تصویب معافیت پیمانسپاری ارزی برای صادرکنندگان صنایع دستی، ایجاد سرفصل مجزا در سه حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه برای نخستین بار در مقایسه با شش برنامه قبلی، اعلام کرد. اینها بخشی از مهمترین اقدامات شیخالوزرای کابینه دولت سیزدهم بود. کنشها و مواضع متفاوت سیاسی و اجتماعی سید عزتالله ضرغامی در مباحثی مانند حجاب و نیاز به شناخت نسل «z» و درک درست از خواستههای این نسل و رسیدن به زبان مشترک بین حکومت و آیندهداران ایران از دیگر تفاوتهای این عضو کابینه بود. همچنین ورود مستقیم ضرغامی به موضوعاتی مانند پلمب تأسیسات گردشگری برای رعایتنکردن حجاب و حمایت تمامقد از مدیر بازداشتی در حافظیه شیراز به دلیل رعایتنکردن شئونات از سوی گردشگران همه و همه چهره و جایگاه متفاوتی را نزد ذینفعان این حوزه رقم زده است. حضور چندباره رئیس دولت سیزدهم ازجمله در موزه ملی ایران، نمایشگاه بینالمللی گردشگری و ستاد خدمات سفر و حضور رئیس دستگاه قضا و سازمانهای ذیربط در موزه ملی ایران نمایانگر جایگاه شیخالوزرا در حاکمیت است که اکنون رو به پایان است.
اما حالا با آغاز فرایند بررسی انتخاب وزرا در دولت چهاردهم یکی از شعارهای اصلی مسعود پزشکیان، منتخب مردم ایران، کاهش تنشهای بینالمللی و توسعه همهجانبه روابط در سطح بینالمللی است. یکی از مهمترین آثار این روابط مستقیما بر روی حوزه فعالیت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است و انتخاب این وزیر و جایگاه او در کابینه دولت بسیار حائز اهمیت است.
انتخاب فردی در جایگاه شیخوخیت میتواند در بسیاری از بزنگاههای مهم در هیئت وزیران تصمیمسازی ارزندهای کند و مستقیم و غیرمستقیم میلیونها نفر از ذینفعان این وزارت را بهرهمند یا متضرر کند. از ابتدای هفته گذشته گمانهزنیهای جدی در انتخاب وزیر آتی این وزارتخانه مطرح است. نخستین گزینه خود عزتالله ضرغامی است که برخی رسانهها به دلیل برخی از مواردی که در ابتدای یادداشت اشاره شد او را کاندیدای جدی این وزارتخانه میدانند و معتقد هستند که او در کابینه دولت چهاردهم باقی میماند.
سیدمحمد بهشتی، رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی که سوابق طولانی در حوزه میراث فرهنگی و هنر دارد، دیگر کاندیدای این حوزه است. احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت محمد خاتمی، دیگر شخصی است که از او بهعنوان کاندیدای احتمالی نام برده میشود. زهرا احمدیپور، اولین خانم سکاندار سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دولت یازدهم و علیاصغر مونسان، نخستین وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پس از تشکیل این وزارتخانه در دولت دوازدهم، از دیگر کاندیداهای محتمل هستند. همچنین گمانهزنیهایی از حضور سیدرضا صالحیامیری، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت یازدهم و حجتالله ایوبی، رئیس پیشین سازمان سینمایی ایران در دولت یازدهم، بهعنوان کاندیدای این حوزه یاد میشود. سعید اوحدی نیز که پیشتر ریاست بنیاد شهید را بر عهده داشت دیگر کاندیدای تصدی این پست است.
در ادامه از علیرضا تابش که هماکنون رئیس کمیته انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت چهاردهم نیز هست، بهعنوان کاندیدای تصدی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی این روزها در فضای مجازی یاد میشود. این اسامی صرفا در حد گمانهزنی در فضای مجازی است. نکته درخورتوجه این است که فضای مجازی با واقعیت این روزهای بهارستان متفاوت است و کار سختی پیشروی برخی از اسامی مطرحشده برای گرفتن رأی اعتماد از منتخبان ملت است. اما آخرین کلام با تصمیمسازان انتخاب وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، اهمیت جایگاه ویژه این وزارت در دولت چهاردهم است؛ وزارتی که اگر اهمیت آن از وزارت نفت بیشتر نباشد، کمتر نیست. بسیاری از کشورها صرفا توسعه پایدار خود را برمبنای اقتصاد گردشگری برنامهریزی کردهاند؛ اقتصادی که تحریمپذیر نیست. امید است که فردی شایسته با قدرت چانهزنی در هیئت دولت و حاکمیت با مشورت اصناف، ذینفعان هر سه حوزه انتخاب و وزیر آتی بتواند راه سخت پیشروی صنعت نوپای گردشگری را هموار، از آثار تاریخی که نشان تمدن تاریخی ایران عزیز است، محافظت و سبد صادرات هنر هنرمندان صنایع دستی ایران را در جهان گسترش دهد.
در تکریم مواضع خارجی پزشکیان
محمدکاظم انبارلویی
۱- نیم قرن است نام ایران و ایرانی تیتر اول رسانههای جهان است.
آن هنگام که در دو سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوی اخبار فریادهای رهاییبخش و اسلامخواهی ملت ایران در سال ۵۶ و ۵۷ مورد بحث اندیشکدههای جهان و مراکز قدرت آن روزگاران بود. این اخبار از نفس نیفتاد اکنون که درجنگی نرم و سخت ملت ایران پنجه به پنجه استبداد و استعمار جهانی دارد هنوز ملت ایران سوژه اصلی مباحث جهانی است.
۲- هگل ، فیلسوف آلمانی میگوید :« ایران جایی است که در آن افراد منفرد میتوانند با یکدیگر باشند.» او از یک نور خدایی و روح ابژکتیو مشترک ایرانی یاد میکند و میگوید : «ایرانیان نخستین مردمان تاریخ هستند که پویش و تداومیافتگی را با خود حفظ کردهاند.»
این پویش و تداومیافتگی بهویژه بعد از ظهور اسلام باعث قوام، قدرت، عزت و اقتدار ایرانیان شده است.
نسیم حیات بخش اسلام در محرم و صفر و نیز رجب، شعبان و بهویژه در رمضان را بهخوبی میشود حس کرد. ایرانیان در کنار هم در مساجد و تکایا و حسینیهها یک مفهوم از حیات معنوی را حس میکنند. این حس در روزهای عاشورا و تاسوعا و نیز شبهای قدر بیش از هر زمان در ایران دیده میشود و به اوج خود میرسد.
۳- استعمارگران از ۴۰۰ سال پیش در مقابل این پرسش قرار داشتند که ایران کجاست ؟ و ایرانی کیست؟ آنها به این واقعیت دست یافتند ایران به شکل فیلی است به قد و قواره بیش از ۱۰ میلیون کیلومترمربع از هندوستان تا شمال قفقاز و ازآنجا تا سواحل مدیترانه را در برمیگیرد. کاخ این امپراتوری روی دو پایه اسلام و زبان فارسی و رنگآمیزی شیعی استوار است نام این ایران را ایران فرهنگی نهادند.
استعمارگران با جنگهای خانمانسوز این جغرافیای وسیع را محدود به ایران سیاسی کردند که با دو قرارداد ترکمانچای و عهدنامه گلستان در دوران قاجار و توافقات در زمان پهلوی اول و دوم تکههای بزرگی از ایران را جدا کردند.
ایران سیاسی شبیه شیری بود که هنوز در صحنه و سرای تاریخ میغرید.
نتیجه تجاوزات ارضی و فرهنگی بهویژه در دوران مدرنیته که از مشروطه به بعد شروع شد این شیر به شکل گربهای درآمد که ما ایرانیان اکنون در وسعت جغرافیایی یکمیلیون و ۶۴۸ هزار کیلومترمربع در آن زندگی میکنیم.(۱)
جرم ملت ایران در تبعیت از امامین انقلاب اسلامی این است که این «گربه» را به «شیر» و «شیر» را تبدیل به «فیل» کردهاند.
شکلگیری محور مقاومت همین ایران سیاسی و شیر بیدار شده است.
عملیات طوفان الاقصی و پسازآن عملیات وعده صادق و شورش تمامعیار در دانشگاههای اروپا و آمریکا و فریادهای ملتهای جهان در ۵ قاره جهان آن «فیل» را تبدیل به اژدهایی کرده است.
این اژدها، کابوس استعمارگران شده است. همین کابوس باعث شده است جنگ سخت و نرم را همراه با تحریمهای اقتصادی به هم آمیزند و به یک جنگ تمامعیار علیه ملت ایران دست زنند.
این هماوردی باعث شده است نام ایران و ایرانی زندهترین نام و یاد در تاریخ نیمقرن اخیر باشد.
۴- انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در ایران برگزار شد آرامش این برگزاری در قبل و حین و بعد از برگزاری، ویژگی این دوره از رقابتها بود.
ما اکنون دارای رئیسجمهوری هستیم که به روایت دیدگاههای او به سمت وحدت ملی، اجرای دقیقتر قانون اساسی و اجرای اصلاح سیاستهای کلی رهبری در حوزههای اقتصاد، فرهنگ ، سیاست داخلی و خارجی و ... حرکت میکنیم.ما دارای رئیسجمهوری هستیم که در همین چند روز پس از انتخابات مواضع آشتیناپذیر جمهوری اسلامی را با استکبار جهانی شجاعانه تکرار و فریاد میزند.
استقبال رقبا و شخصیتهای برجسته سیاسی و مذهبی و لایههای اجتماعی و سیاسی کشور از چنین گزینشی موجی از آرامش و امنیت در ایران پدید آورده که شاید در این پنج دهه اخیر کمسابقه باشد.
شیر محور مقاومت اگر بخواهد زنده بماند باید امنیت ملی و اقتدار ملی در ایران تضمینشده باشد این یک درک از مفهوم حیات انقلاب اسلامی است که همگان برآن واقف هستند. پیام رئیسجمهور منتخب به حزبالله لبنان و حماس و دیگر محورهای مقاومت و پاسخهای آنها نشان داد که هیچ تغییری در سیاستهای ایران در منطقه پدید نیامده است.
استقبال کشورهای جهان منهای آمریکا و سه کشور شرور اروپایی نشان داد که درب مناسبات ایران و غرب همچنان بر پایه خصومت و خشونت علیه ملت ایران میچرخد.
حرف آمریکا و سه کشور شرور اروپایی در عدم به رسمیت شناختن حیات انقلاب اسلامی این است .
این عصای موسایی که امامین انقلاب برای بلعیدن مارهای سحره فرعون و طاغوتیان عصر ما انداختند بهصورت اژدها دارد پیش میرود.
آنها میگویند؛ این فیلی که در غرب آسیا تا گستره شرق آسیا و آفریقا و ... ظاهرشده باید مهار شود این شیر بیدار شده که در یمن ، عراق، افغانستان، سوریه و لبنان مدام میغرد باید خاموش شود و ایران و ایرانیان باید در وسعت جغرافیایی به شکل گربه فرو کاسته شوند تا با هر تهدیدی ۲ گام به عقب بنشینند!
۵- غنیسازی فرهنگ مقاومت در ایام محرم و صفر زیر سقف مساجد، تکایا و حسینیهها یک امر مخفی نیست. اینکه ما به قول شهید قاسم سلیمانی ملت امام حسینیم امر پنهانی نیست. اگر امام حسین (ع) با مثل یزیدی بیعت میکرد ما هم به تبعیت آن امام این کار را میکردیم. ملت ما امروز مثل ملت امام حسین هستند و محال است با مثل یزیدی چون آمریکا بیعت کنند. آنهایی که فکر میکنند با گفتوگوی دیپلماتیک یزید زمان را به عقبنشینی وادار کنند یا تاریخ نمیدانند یا حقایق تاریخ بهویژه تاریخ شیعی را انکار میکنند. مقابله با یزید زمان فقط در میدان تعیینکننده است. پیروزی از آن کسانی است که فشار دست خود را بر شمشیرها شُل و رها نمیکنند. ما ایرانیان در نیم قرن اخیر هویتی جدید یافتیم، دنیا ما را با هویت حسینی میشناسد. ایران باید امن و قدرتمند بماند تا بتواند آن هویت الهی و حسینی را حفظ کند. تمام پیام مقاله آقای دکتر پزشکیان در روزنامه تهران تایمز در باب سیاست خارجی بیان همین هویت ملی و الهی است.
پینوشت :
۱- تعبیر فیل و شیر و گربه از استاد عزیز و ارجمند – جناب آقای دکتر موسی نجفی است.
جنون کشتار
مهدی بختیاری
با افزایش اختلافات میان مقامات عالیرتبه رژیم صهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و داوید بارنیا و رون بار (روسای موساد و شاباک) که طی روزهای اخیر خبرساز شده است، احتمال دستیابی به توافق با حماس برای پایان جنگ نیز کمرنگتر شده و آنها رفتار و رویکرد نتانیاهو در این موضوع را رفتاری کارشکنانه معرفی کردند.
همانطور که بارها در یادداشتهای پیشین راقم این سطور نوشته شد، نتانیاهو پایان جنگ را در مقطع فعلی و در حالی که هیچکدام از اهداف اعلامیآنها محقق نشده به منزله پایان عمر سیاسی خود و دولتش میداند و برای فرار از این مرگ زودرس و ادامه جنگ به هر نحو، دست به هر کاری میزند. کشتار جدید در خانیونس که به شهادت دهها نفر و مجروحیت صدها انسان بیگناه اعم از زنان و کودکان ختم شد، در همین راستا به حساب میآید. بنا بر اخباری که تاکنون منتشر شده، جنگندههای رژیم اسرائیل چادرهای آوارگان فلسطینی را در منطقه «مواصی» خانیونس بمباران کردند و همزمان، تیمهای امدادگران و دفاع مدنی را هم هدف قرار دادند که بیش از 300 شهید و مجروح به جا گذاشت.
سازمان امداد و نجات فلسطین در غزه نیز اعلام کرد در بمباران ساختمانهای مسکونی در خانیونس، «محمد اسامه حمد» جانشین مدیر بخش آتشنشانی و نجات این سازمان به شهادت رسیده و 8 نیروی دیگر نیز زخمی شدند که حال 3 نفر آنها وخیم است. این سازمان اعلام کرد جنگندههای اسرائیلی این ساختمانها را برای بار دوم و زمانی که نیروهای امدادی در تلاش برای نجات مجروحان و خارج کردن شهدا بودند، هدف حمله قرار دادند. ارتش اسرائیل اعلام کرد این بمباران سنگین را با هدف ترور و حذف «محمد ضیف» فرمانده گردانهای شهید عزالدین قسام (شاخه نظامیحماس) و «رافع سلامه» فرمانده تیپ خانیونس انجام داده اما منابع حماس شهادت آنها را تکذیب کردند.
کشتار بیگناهان و تاکید نتانیاهو بر ادامه جنگ، حتی صدای مخالفان او در داخل سرزمینهای اشغالی را هم درآورده و از جمله خانواده اسرای اسرائیلی در دست حماس معتقدند نتانیاهو باید این رویکرد را کنار بگذارد تا توافق انجام شود، چرا که فقط این راه میتواند اسرای اسرائیلی را به خانوادههایشان بازگرداند.
نتانیاهو کمکم متوجه شده نبرد در غزه برایش آوردهای جز گذاشتن هزینههای زیاد روی دست این رژیم نخواهد داشت و برای همین به در و دیوار میزند تا یک دستاورد حداقلی برای ساکت کردن مخالفان سرسخت داخلیاش دست و پا کند.
به رغم جنایات بیسابقه و گسترده اسرائیل در غزه، نه تنها ساختار و سازمان نظامیحماس بههمنریخته، بلکه ارتباطات این گروه حتی با خارج از غزه نیز قطع نشده است و این را از تاثیر افرادی نظیر «یحیی سنوار» بر مفاد توافقنامه پایان جنگ میتوان فهمید.
نتانیاهو دیر یا زود باید دستهایش را بالا ببرد اما نمیخواهد این تسلیم پرهزینه را به راحتی قبول کند و کشتار زنان و کودکان بیدفاع فلسطین را باید آخرین دست و پا زدن جنایتکاران ساکن تلآویو دانست.
ارتش اسرائیل تاکنون بیش از 860 نیروی نظامیخود را از آغاز نبرد توفان الاقصی از دست داده است و این هزینه سنگین را میخواهد با گرفتن تلفات زیاد از مردم بیگناه غزه جبران کند.
حمله به مدارس، بیمارستانها و مراکز غیرنظامیدر هر جنگی غیر قابل قبول است اما ارتش اسرائیل بارها به صورت مبسوطالید به همه این اماکن در مقیاسی گسترده حمله کرده است که یکی از آخرین نمونههای آن حمله هوایی به مدرسهای تحت حمایت سازمان ملل در منطه خانیونس بود که تصاویر کشتار دهها زن و کودک بیگناه در آن از رسانههای جهان پخش شد.
تاریخ 76 ساله رژیم صهیونیستی مملو از جنایتهای سنگین علیه انسانهای بیگناه فلسطینی است اما این رژیم در جنگ غزه با قتلعام نزدیک به ۴۰ هزار غیرنظامی، رکورد بیسابقهای را به ثبت رسانده و هنوز هم جنگ متوقف نشده و پیشبینی میشود هر چه به پایان آن نزدیکتر شویم، ماشین کشتار اسرائیل هم تعداد بیشتری از زنان و کوکان بیگناه غزه را به خاک و خون بکشد