صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۳۳۵۱
عملیات ترکیبی ویژه در مدار ۳۶۰ درجه، مقدمات یک پاسخ قاطع!، «مقاومت» پس از اسماعیل؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های شنبه ۱۳ مردادماه می‌باشد.

عملیات ترکیبی ویژه در مدار ۳۶۰ درجه

محمد ایمانی
 
۱) اقدامات تروریستی، همان قدر که دشوار می‌نماید، سهل هم هست. نمونه نزدیک، ترور دونالد ترامپ، آن هم بدون دخالت هیچ سرویس خارجی و با وجود شدیدترین حفاظت‌های امنیتی است. تیری که از سوی یک جوان آمریکایی در پنسیلوانیا شلیک شد، می‌توانست رئیس‌جمهور سابق (و احتمالا آتی) آمریکا را از پا درآورد. موضوع مهم در ماجرای ترور شهید اسماعیل هنیه، شناسایی و بستن رخنه‌های امنیتی است و مهم‌تر از آن، زدن ضربات دردناک و پشیمان‌کننده به بانیان ترور، در عمق موجودیت آنهاست.
۲) ایران، رژیم اسرائیل را چگونه مجازات خواهد کرد؟ گمانه‌ها بسیار متنوع‌، و برای رصدگران صهیونیست سردرگم‌کننده است. اکنون، دیگر مسئله این نیست که آیا موشک‌ها و پهپادهای ایران (و مقاومت لبنان و یمن و عراق و سوریه) می‌توانند از تور راداری و پدافندی اسرائیل و حامیانش عبور کنند؟ و آیا ایران و متحدانش، اراده چنین کاری را دارند یا نه؟ پاسخ هر دو سؤال، آری است و ایران، این پاسخ صریح را 25 فروردین ماه گذشته نشان داد؛ هنگامی که دو پایگاه نظامی و یک مرکز جاسوسی را در عمق سرزمین‌های اشغالی درهم کوبید. این عملیات بی‌سابقه طی هفت دهه گذشته، چنان سهمگین بود که تا چند هفته، در کانون تحلیل رسانه‌های غربی و عبری قرار داشت، از جمله:
- آلون بن دیوید تحلیلگر نظامی روزنامه معاریو: ایران، روز قیامت را به اسرائیل نشان داد. در حین حمله، لحظات سختی را تجربه کردیم. ترس، تمام وجود سربازانی را که در پایگاه‌‌ها حضور داشتند، فرا گرفته بود. 
- اکونومیست: در عملیات‌‌‌ موشکی و پهپادی ایران، شاهد همکاری دوستان اسرائیل بودیم. اما ایران، تابوی حمله به اسرائیل را شکست.
- نیویورک تایمز: مقامات اسرائیل نسبت به شدت پاسخ ایران، دچار اشتباه محاسباتی شدند. چند مقام آمریکایی و یک مقام ارشد اسرائیلی گفتند: اسرائیلی‌‌ها به شدت اشتباه محاسباتی کرده بودند و فکر می‌‌کردند ایران، واکنش شدیدی نشان نخواهد داد.
-‌ هاآرتص، به قلم آلون پینکاس (کنسول پیشین اسرائیل در نیویورک): بازدارندگی اسرائیل که با حمله حماس در 7 اکتبر آسیب جدی خورده بود، با حمله 14‌‌آوریل ایران، از بین رفت.
- بی‌بی‌سی: تحقیقات ما، خسارت‌های حمله ایران به پایگاه نواتیم اسرائیل را تأیید می‌‌کند. این حمله بی‌‌سابقه، از نظر نظامی- اطلاعاتی پُراهمیت است. ایران با ۱۷۰ پهپاد، ۱۲۰ موشک بالستیک و ۳۰ موشک کروز به اسرائیل در سه مرحله حمله کرد... پایگاه هوائی نواتیم، یکی از پایگاه‌‌های اصلی اسرائیل در ۲۰ کیلومتری مرکز هسته‌ای دیمونا است و حمله به آن می‌‌تواند حامل پیامی تهدید‌آمیز باشد.
- نیویورک تایمز: اسرائیل با پاسخ پیچیده و تسلیحات پیشرفته ایران رو‌به‌رو شد. در این حمله ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک شد.
- یورونیوز: پهپادهای شاهد در حمله به اسرائیل مورد استفاده قرار گرفتند. این پهپاد‌ها، به ابزار کارآمد جنگی تبدیل شده‌اند و هنگام اصابت، همه چیز را نابود می‌کنند. پهپادهای مهاجم به اسرائیل، تسلیحاتی ویرانگر و مخوف هستند.
- گاردین: ایران می‌تواند در هر زمان، دوباره حمله کند. سیاست بازدارندگی اسرائیل، تکه ‌تکه شده و سقوط کرده. ایران، اسطوره قلعه تسخیرناپذیر اسرائیل را در هم شکست. 
- اسپوتنیک: موشک ‌های ایران به حفاظت‌شده‌‌ترین نقطه دنیا اصابت کرد. گستردگی اقدام، اسرائیل را وادار کرد تا سامانه‌های ضد موشکی خود و آمریکا را در سراسر منطقه رو کند. حالا نقشه کامل این سیستم دفاع موشکی در اختیار ایران است.
- شبکه ABC News: حداقل ۹ موشک بالستیک به پایگاه‌های هوائی استراتژیک اسرائیل اصابت کرد و به باند اصلی، یک هواپیمای ترابری C-130 و چندین انبار آسیب رساند.
- اسرائیل هیوم: ایران دیگر هیچ هراسی از جنگ ندارد و این بدترین خبر برای آمریکا و اسرائیل است.
- یدیعوت آحارونوت: مهم‌ترین پایگاه هوائی اسرائیل، در حالی هدف حملات موشکی ایران قرار گرفت که اسرائیل دو هفته است از ترس عملیات تلافی ایران، فلج شده است.
- رویترز: ایالات متحده به اسرائیل هشدار داد که توان جنگ با ایران را ندارد.
- نشریه هیل: ژنرال مکنزی فرمانده سابق سنتکام هشدار داد نیروهای آمریکایی در برابر حمله ایران یا نیروهای نیابتی آن آسیب‌پذیر هستند.
- اسکات ریتر افسر سابق ارتش آمریکا: موشک‌های ایران، دو پایگاه نواتیم و رامون را هدف قرار دادند. بهترین رادار جاسوسی دنیا که با پیشرفته‌ترین پدافند ضد موشکی کار می‌کند، در مقابل حمله ناتوان بود. پایگاه نواتیم، حفاظت شده‌ترین نقطه زمین در برابر حملات موشکی و حتی محافظت شده‌تر از کاخ سفید و کاخ کرملین است. ایران، آنجا را درهم کوبید و به همه از جمله آمریکا ثابت کرد که هیچ دفاعی در برابر موشک‌های ایرانی وجود ندارد. این، یکی از برترین نمایش‌‌های نظامی تاریخ بود.
۳) اما ایران اکنون، چند گام جلوتر از 5 ماه قبل است و مجازات صهیونیست‌ها این بار متنوع‌تر، ترکیبی‌تر و دردناک‌تر خواهد بود. حملات پنج ماه قبل، فقط از چند شهر ایران صورت گرفت و در قیفی تنگ (محدوده به مرز شرقی فلسطین اشغالی/ حداکثر 60 درجه) انجام می‌شد، اما اکنون رژیم صهیونیستی، با تهدید ۳۶۰ درجه‌ای مواجه است و صهیونیست‌ها از هیچ سمتی (شمال، جنوب و غرب/ دریای مدیترانه) احساس امنیت نمی‌کنند. پهپادهای حزب‌الله و انصار‌الله طی چند ماه اخیر بارها وارد سرزمین‌های اشغالی شده‌اند. حزب‌الله ده روز قبل، تصاویر نفوذ پهپاد تجسسی هدهد 3 به آسمان الجلیل و حیفا را منتشر کرد که ضمن طی کردن مسافتی طولانی، از خیابان‌ها و ساختمان‌ها و اماکن نظامی تصویربرداری کرده بود. این نفوذ موفق در حالی انجام شد که اسرائیل، در اوج آماده‌باش بود و سامانه‌های راداری و پدافندی فعال بودند. در این عملیات همچنین از پایگاه رمات داوود، در ۵۰ کیلومتری مرز لبنان تصویربرداری شده بود. این، سومین تصویر منتشره از نفوذ به داخل سرزمین‌های اشغالی بود.
۴) از جهاتی مهم‌تر، عملیات تهاجمی پهپادی بود که مقاومت یمن دو هفته قبل در تل‌آویو ترتیب داد، تا جایی که رسانه‌های صهیونیستی گزارش دادند: «یک پهپاد ارتقا یافته ایرانی، با سرعت ۱۰۰ گره‌، ۱۶ ساعت پرواز کرد و از طریق فضای دریایی و کانال سوئز وارد تل‌آویو شد. تهدید‌ها اکنون به شکل ۳۶۰ درجه، اسرائیل را احاطه کرده‌اند». پهپاد مهاجم که دست کم 12 کشته و مجروح در پایتخت اسرائیل  بر جا گذاشت، به ساختمانی در ۱۰۰ متری سفارت آمریکا و در نزدیکی مجتمع امنیتی- سیاسی کریا اصابت کرد؛ جایی که نهادهای مهم نظامی، امنیتی و سیاسی قرار دارند. رسانه‌های صهیونیستی پس از اصابت و انفجار پهپاد مقاومت گفتند پهپاد غول پیکر با پرواز در ارتفاع پایین از سمت دریا، توانست به تل‌آویو برسد و در منطقه‌ای بسیار حساس در خیابان «بن یهودا» منفجر شود. در حالی که سخنگوی ارتش صهیونیستی عنوان کرد «حمله، با پهپاد صماد۳ صورت گرفته»، سخنگوی نیروهای مسلح یمن گفت: «مقاومت یمن با یک پهپاد جدید به نام یافا، تل‌آویو را هدف قرار داده و غیر قابل شناسایی توسط رادارها است».
۵) همان زمان، تحلیلگر نظامی وبسایت عبری «والا» نوشت: «ارتش، همچنان بُهت زده است. پس از ۹ ماه جنگ، یک پهپاد، ۹ ساعت به سمت تل‌آویو آمد. این، یک شکست بزرگ است. نیروی هوائی ما با تمام سیستم دفاعی خود تا زمانی که پهپاد منفجر نشد، از خواب بیدار نشد هیچ کس در ارتش نمی‌داند چه اتفاقی افتاده! شما مثل حمله 7 اکتبر، خواب بودند! انفجار شبانه، اتفاقی دیوانه‌کننده است. نیروی هوائی با تمام سامانه‌‌های پدافندی خود، نتوانست تا لحظه انفجار بیدار شود و نمی‌دانست که پهپاد، به قلب اسرائیل نفوذ کرده است». کانال دوازدهم تلویزیون اسرائیل هم در این باره گفت: «پهپاد مهاجم [به جای حرکت مستقیم]، از سه کشور آفریقایی اریتره، سودان و لیبی عبور کرده و آنگاه از طریق دریای مدیترانه، به عمق اسرائیل وارد شده است». مقارن این رویداد، روزنامه انگلیسی تلگراف هشدار داد: «پهپاد‌های ایران، ارتش‌های غربی را تهدید به ورشکستگی می‌کنند و در سودان هم دیده می‌شوند. یمنی‌ها از عبور کشتی‌ها از دریای سرخ و رسیدن به اسرائیل جلوگیری می‌کنند. این پهپاد‌ها بسیار منعطف هستند و می‌توانند از پلتفرم‌های مختلف پرتاب شوند».
۶) موشک‌ها و پهپادهای «دورزن/ نقطه‌زن» ایران، امتحان خود را با موفقیت پس داده‌اند و حتما جزو گزینه‌های تهاجم هستند. اما احتمالا، گزینه‌ها به دو یا سه مدل موشک و پهپاد شلیک شده از فاصله 1500 کیلومتری و از یک جهت (سمت ایران) در فروردین محدود نمی‌شوند. عملیات انتقامی، طبیعتا این بار متنوع‌تر، پراکنده‌تر و غیر قابل رهگیری‌تر است؛ هم از دور و هم از نزدیک. دردناک‌ترین ضربات، ضربات کوبنده‌ای است که از مسافت نزدیک‌تر زده می‌شوند. شلیک موشک‌های فراصوت، تعارضی با غافلگیری در عمق سرزمین‌های اشغالی که می‌تواند تلفات گسترده‌ای بگیرد، ندارد. تفاوت مهم و محتمل دیگر، این که در عملیات فروردین ماه، فقط چند پایگاه در بیرون شهرهای صهیونیستی هدف قرار گرفت، اما این بار،عمق مناطقی مانند تل‌آویو و حیفا و مراکز راهبردی و به ویژه اقامتگاه برخی مقامات متهم در جنایات اخیر هم، جزو اهداف است.
 همچنین، این بار علاوه بر زدن خسارات راهبردی، گرفتن تلفات دردناک انسانی هم باید در کانون توجه عملیات ویژه باشد. دیگر اهداف انتقامی که در فهرست مجازات قرار می‌گیرند، کشتی‌های رژیم صهیونیستی هستند که مجبورند از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه تردّد کنند و اگر تاکنون مورد اصابت جزئی قرار می‌گرفتند، اکنون با هدفِ گرفتن تلفات سنگین و غرق شدن، آماج حملات زهرآگین قرار خواهند گرفت. اقتصاد اسرائیل هم از عملیات انتقامی مصون نخواهد بود. همین حالا -که هنوز عملیات شروع نشده- شرکت‌های هواپیمایی اروپایی و آمریکایی، سفر به سرزمین‌های اشغالی را لغو کرده‌اند.
۷) رژیم آمریکا نمی‌تواند خود را از عملیات انتقامی جبهه مقاومت مصون تصور کند، چرا که پشتیبان و شریک جرم جنایات اخیر است. جنایات تروریستی اسرائیل با هماهنگی و حمایت آمریکا انجام می‌گیرد و به تنهایی امکان‌پذیر نیست. حتی برخی از اقدامات تروریستی که خارج از توان اسرائیل است، توسط آمریکا انجام می‌شود؛ اما صهیونیست‌ها گردن می‌گیرند تا هم رفع مسئولیت از تروریست‌های سنتکام شده باشد و هم حیثیت خاکمال شده ارتش اسرائیل ظرف ده ماه گذشته را ترمیم کنند. اما حتی اگر اسرائیل متهم اول و آخر جنایات ده ماه اخیر هم بود، باز هم به عنوان سگ زنجیری، مسئولیت جنایاتش متوجه کاخ سفید بود. اسرائیل بدون حمایت آمریکا حتی یک هفته هم دوام نمی‌آورد، چه رسد به اینکه اقدام به عملیات تروریستی کند. نیروها و پایگاه‌های آمریکا نمی‌توانند دائما به ارتکاب شرارت و جنایت از سوی اسرائیل کمک برسانند و با این وجود، در حاشیه امنیت باقی بمانند.

مقدمات یک پاسخ قاطع!

دکترحامد رحیم‌پور
در روزهای اخیر با کمپین ترور توسط صهیونیست ها مواجه هستیم . از ترور ناکام محمد الضیف در بمباران خان یونس گرفته تا ترور فواد شکر درضاحیه بیروت، تهاجم به شیعیان پاراچنار، سوء‌قصد به ژنرال برهان متحد ایران در سودان،حمله به مقر حشدالشعبی در عراق تا ترور هنیه در تهران که در جای‌جای این ترورها می توان ردپای صهیونیست ها را به وضوح دید. مشخص بود رژیم صهیونیستی پس از عقب‌نشینی محسوس از جنگ با ایران، به اقدامات معمول خود یعنی ترور رو خواهد آورد. اما واقعیت این است که کسی تصور نمی‌کرد ترور یک شخصیت بلند پایه خارجی با مدلی شبیه به شهادت شهید فخری‌زاده در تهران صورت گیرد.در اینجا باید به چند نکته توجه جدی داشت:1-مروری گذرا بر ترورهای انجام شده چند روز گذشته توسط رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که این ترورها پس از بازگشت «بنیامین نتانیاهو» از سفر به آمریکا انجام می‌شود، گویی نتانیاهو از واشنگتن یک چراغ سبز برای آغاز فصل جدیدی از عملیات‌های تروریستی دریافت کرده است. نتانیاهو حتی پس از بازگشت از واشنگتن نه تنها دست به دو ترور پرهزینه در بیروت و تهران زد، بلکه همزمان تایید کرد که ترور مهم دیگر یعنی ترور محمد ضیف در جنوب غزه را هم چند هفته قبل انجام داده بود. 2. رژیم صهیونیستی و آمریکا از طوفان الاقصی تا امروز در تلاش هستند تا خطوط استراتژیک از بین رفته را به نفع خود بازیابی کنند.نقطه ثقل این بازیابی انتقال از مرحله حملات ‏هوایی شدید در غزه به حملات متمرکز و هدفمند است که البته مختص رهبران حماس یا فرماندهان حزب‌ا... نیست ‏بلکه همه اضلاع مقاومت را در بر می‌گیرد.ترورسریالی سران نظامی حزب‌ا... در لبنان و حمله به کنسولگری ایران در دمشق، بخشی‌هایی از این پازل بوده است که در برخی موفق و در برخی ناموفق بوده‌اند. 3. گسترش جبهه جنگ  به خارج از غزه  فشار افکارعمومی جهانی بر نتانیاهو با هدف توقف جنگ در غزه را کمتر خواهد کرد. این تصور نتانیاهو از قمار این روزها  در دست زدن به عملیات‌های ترور در تهران و بیروت است. اکنون بسیاری خواستار کاهش تنش درزمینه پاسخ احتمالی ایران به اسرائیل هستند و به نظر می‌رسد درخواست‌های جهانی از تاکید بر آتش بس در غزه،  حول خویشتنداری تهران و حزب  ا... لبنان در پاسخ به اسرائیل متمرکز شده است.اما در طرف جبهه مقاومت، اصل همان است که آمریکا تا جای ممکن وارد جنگ نشود و جنگ منطقه‌ای رخ ندهد. اضلاع مقاومت به علت مصالح عمومی از جنگ گسترده ابا دارند درحالی که از آن ترسی ندارند اما خط‌کشی توسط رژیم و آمریکا هم مورد پذیرش نخواهد بود ولو به جنگ منتهی شود. آن هم زمانی که رژیم در وسط تهران به قلب محور مقاومت حمله کرده و عملا هتک حرمت ایران را صورت داده است. البته باید ابراز تاسف شدید داشت که موضوعات حفاظتی و امنیتی سران مقاومت چه در تهران و چه در بیروت به درستی اعمال نشده و ظرفیت اجرای چنین عملیات‌هایی را به دشمن داده است. همچنین باید دقت داشت که در قضایای ترور، مسئله اصلی نه شلیک گلوله بلکه جرئت شلیک گلوله است. این جا محاسبات و تصور از طرف مقابل مهم تر از اصل حمله است که کار می‌کند. با این توضیحات واضح است که باید پاسخ جدی داد. پاسخ باید با نگاهی یکپارچه از تمام اضلاع مقاومت و کاملا معقول صورت گیرد.گرچه به نظر می رسد جنس پاسخ،پاسخ امنیتی نیست چرا که توان امنیتی آن طور که‌ متوقع هستیم برای زدن فرد وجود ندارد، اکنون توان نظامی فراتر از وعده صادق۱ مورد بحث و نظر است.خوشبختانه با «وعده صادق1» در 14 آوریل، نیروهای امنیتی و نظامی کشورمان، شناخت کامل تر و دقیق تری از محدودیت ها، مشکلات ، چالش ها و حتی خطرات متعدد عملیاتی گروه های مقاومت و اقدامات موشکی و پهپادی ایران در سطح منطقه و به ویژه در چارچوب یک رویارویی مستقیم، طولانی و گسترده با اسرائیل پیدا کردند.حالا می‌توان از هدفی بزرگ تر سخن گفت که همانا ضربه برای تلفات‌گیری و آسیب به دارایی‌های ارزشمند رژیم است. یعنی آن قدم و تثبیتش، باعث شده تا قدمی بسیار بزرگ تر پیش پای ما گذاشته شود.البته همان طور که در وعده صادق، یک مشروعیت بین‌المللی برای پرتاب آن همه موشک و پهپاد تولید شده بود، این جا هم لازم است وجه رسانه و دیپلماسی به درستی فعال شود.جنگ روایت ها و جنگ روانی رسانه ای مانند اقدامات نظامی امنیتی مهم است از همین رو لازم است سریع تر روایت رسمی ایران از ترور هنیه برای تثبیت حق مشروع کشورمان در پاسخ قاطع به رژیم صهیونیستی صورت گیرد و در رسانه های منطقه و دنیا پخش شود. این امر هم صرفا با بیانیه دادن انجام نمی شود و نیاز به استفاده از ظرفیت های رسانه ای دیگر دارد. خوب است مسئولان نیز  با رسانه های غربی و عربی مستقیم صحبت کنند،همان طور که اشاره شد، پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق فضایی شکل گرفت که غیرقانونی بودن حمله رژیم و مشروع بودن پاسخ گویی ایران تا حدی جا افتاد اکنون هم باید چنین تلاشی شود تا در مرحله بعد درباره مدت زمان و نحوه پاسخ تصمیم گیری شود؛ ان‌شاءا....
 
«مقاومت» پس از اسماعیل
عباس حاجی‌نجاری
اگر ترور شیخ احمد یاسین، رهبر و بنیانگذار حماس از سوی صهیونیست‌های جنایتکار در فروردین سال۱۳۸۳ موجب ازهم‌پاشیدگی و حتی ضعف نیروی مقاومت فلسطین شد، ترور ناجوانمردانه شهید اسماعیل هنیه هم می‌تواند به ضعف یا تسلیم مقاومت فلسطین بینجامد. 

مقایسه ظرفیت، توان، نفوذ و گسترش مقاومت فلسطین از سال۱۳۸۳ تا به امروز که با پیروزی‌های مقاومت فلسطین در چند جنگ علیه صهیونیست‌ها طی این دو دهه همراه و باعث به بایگانی سپرده‌شدن آرمان بزرگ صهیونیست‌ها، یعنی نیل تا فرات شده است، نشان‌دهنده آن است که شرایط کنونی مقاومت فلسطین باید درس عبرتی برای صهیونیست‌ها و حامیان غربی‌اش باشد که بدانند تأثیر مستقیم این ترور‌های کور، باعث افزایش قدرت مقاومت و تعمیق آن در میان ملت فلسطین شده و همراهی و همگرایی بیشتر جهان اسلام و دیگر کشور‌ها با مقاومت فلسطین را در پی داشته و سبب شده است امروز مسئله فلسطین به مسئله اصلی جهان تبدیل شود و حمایت جهانی از فلسطین نیز به اوج خود برسد، البته صهیونیست‌ها در این حماقت تنها نیستند؛ نفوذ آن‌ها در ارکان سیاستگذاری امریکا سبب شده است این به اصطلاح ابرقدرت جهانی را هم به دنبال خود بکشند و آن‌ها تمام ظرفیت، آبرو و توان خود را نیز به پای حمایت از صهیونیست‌ها هزینه کنند. آنچه در روز‌های اخیر در جریان سفر رئیس جنایتکار رژیم‌صهیونیستی به امریکا و سخنرانی‌اش در کنگره امریکا که با تشویق حاضران مواجه شد، نتیجه آن اجرای سناریوی مشترک سازمان سیا و موساد در انجام عملیات موشکی علیه بخش دروزی‌نشین منطقه جولان بود و به بهانه آن رژیم‌صهیونیستی به لبنان حمله کرد که شهادت یکی از فرماندهان میدانی حزب‌الله را در پی داشت، حمله به مقر حشدالشعبی در عراق و ترور هنیه در تهران بخش‌های دیگر این سناریو است. 
نگاهی به موقعیت و شرایط رژیم‌صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی و نفرت جهانی که علیه این رژیم در جهان ایجاد شده است، در کنار ناتوانی و شکست این رژیم در برابر مقاومت مردم مظلوم غزه و ناتوانی در از‌بین‌بردن حماس و آزادسازی اسرا به رغم شخم‌زدن غزه، درستی این مدعا را اثبات می‌کند، به ویژه آنکه روند همگرایی ایجادشده در میان نیرو‌های جبهه مقاومت در مقابله با صهیونیست‌ها و تشدید مخالفت کشور‌های عرب و مسلمان با رژیم‌صهیونیستی و به حاشیه رفتن طرح‌های صلح، جلوه‌ای دیگر از این تحول است و این در حالی است که این رژیم در داخل نیز با بحران‌های متعدد اقتصادی، مهاجرت معکوس و تشدید چالش‌های سیاسی مواجه شده است. 
اما چند تحول نمایانگر آن است که در آینده نزدیک شرایط برای صهیونیست‌ها سخت‌تر می‌شود و همانگونه که اخیراً یکی از صهیونیست‌های باسابقه وعده داده، باید فروپاشی زودهنگام خود را شاهد باشند:
۱- ناتوانی حامیان رژیم‌صهیونیستی در تداوم حمایت از این رژیم به دلیل استمرار جنایت‌هایش علیه مردم مظلوم غزه که آن‌ها را با مخالفت‌های مردمی مواجه کرده است و حتی آثار آن را در تغییر حکومت‌ها در فرانسه و انگلیس هم می‌توان دید، به گونه‌ای است که حتی نامزد دموکرات‌ها در انتخابات امریکا جلسه سخنرانی نتانیاهو را ترک و پس از دیدار با وی، برقراری آتش در غزه را برنامه اصلی خود اعلام می‌کند و این در حالی است که مخالفت دیگر کشور‌ها با صهیونیست‌ها بسیار جدی‌تر شده و رژیم‌صهیونیستی هیچ گاه مانند شرایط کنونی در جهان منزوی نبوده است. اجرای سناریوی مشترک موساد و سیا در ترور فرماندهان مقاومت، خروج از انزوای صهیونیست‌ها و القای موفقیت آن‌ها در ادامه جنگ را دنبال می‌کند.
۲- تعمیق مقاومت مردم فلسطین به رغم تحمل بیش از ۳۰۰روز جنایات صهیونیست‌ها چه در غزه و چه در کرانه باختری، سبب شده است سران رژیم‌صهیونیستی هیچ چشم‌انداز موفقی را برای آینده خود نبینند، به ویژه آنکه این ترور‌ها عزم مردم فلسطین را در استمرار مقاومت جدی‌تر کرده و تداوم راه شهدا به آرمان اصلی بازماندگان تبدیل شده است.
۳- عزم نیرو‌های مقاومت برای مجازات سخت رژیم‌صهیونیستی و خونخواهی این شهیدان، به کابوسی برای سران رژیم و ساکنان سرزمین‌های اشغالی تبدیل شده است و از هم اکنون می‌توان رعشه آن را در مواضع سران کاخ سفید دید، زیرا به رغم شراکت در طراحی و اجرای جنایات صهیونیست‌ها، از آن اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و تمام ظرفیت دیپلماسی و نفوذ خود را در میان سران کشور‌های منطقه به کار گرفته‌اند تا نیرو‌های مقاومت را از خونخواهی شهدا و مجازات جنایتکاران بازدارند. 
۴-، اما پدیده بسیار مهم دیگر که روز پنج‌شنبه جهان شاهد آن بود، تشییع بی‌نظیر رهبر سنی‌مذهب مقاومت فلسطین در ام‌القرای شیعیان جهان و نماز رهبر شیعیان جهان بر جنازه این رهبر مقاومت فلسطین بود. این نماز پیام خاصی برای جهانیان در وحدت جهان اسلام و آن هم در میدان مقاومت دارد و به جرئت می‌توان گفت از صدراسلام تاکنون بی‌سابقه است. این وحدت و همگرایی که آثار آن در ابعاد دیگر نیز بروز یافته و سبب شده است در ماه‌های اخیر شیعیان بیشترین شهید را در حمایت از مقاومت فلسطین تقدیم کنند، چشم‌انداز روشنی را برای اعتلای اسلام در جهان و تحقق آرمان بلند امام (ره) در وحدت جهان اسلام ایجاد کرده است.

اسماعیل هنیه زنده است
محمدمهدی ایمانی‌پور
ترور ناجوانمردانه و مظلومانه رئیس دفتر سیاسی حماس، شهید اسماعیل هنیه موج خونخواهی این بزرگمرد جبهه مقاومت را در منطقه و جهان شعله‌ور ساخته است.
رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی در بیانیه اخیرشان، مختصات انتقامی سخت علیه دشمن قسم‌خورده جهان اسلام و بشریت یعنی رژیم غاصب صهیونیستی را به این شکل ترسیم فرموده‌اند: «رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست با این اقدام زمینه مجازات سختی را برای خود فراهم ساخت و خونخواهی او را که در حریم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، وظیفه خود می‌دانیم.»
در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مد نظر قرار گیرد:
 
نخستین موضوع، معطوف به اصل انتقام از دشمن صهیونیستی است؛ انتقامی که نه‌تن‌ها قاطع و اجتناب‌ناپذیر خواهد بود، بلکه مصداق خونخواهی شهادت اسماعیل هنیه در حریم سرزمینی ایران است. رژیم اشغالگر قدس و اصلی‌ترین حامی نظامی ــ امنیتیآن یعنی آمریکا، دو جرم بزرگ را مرتکب شده‌اند؛ یکی ترور شهید هنیه و دیگری، ارتکاب این عمل تروریستی در حریم جمهوری اسلامی ایران. بدیهی است که هریک از این جرائم، دارای آثار و تبعات سختی برای دشمن خواهد بود و منظومه مقاومت در منطقه در تحقق انتقامی جدی از عوامل شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس از هیچ‌گونه اقدام و ابتکار عملی فروگذار نخواهد کرد.
 
دومین نکته، مربوط به سکوت و انفعال سازمان‌های بین‌المللی در قبال نقض قواعد و اصول مصرح و مدونی است که در کنوانسیون وین آمده و تکرار آن از سوی دشمنان آمریکایی و صهیونیستی تبدیل به یک عادت وقیحانه شده است. شهید هنیه به‌عنوان فردی حقوقی و با گذرنامه‌ای دیپلماتیک، جهت حضور در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور کشورمان حضور یافته بود. همگان به یاد دارند که دشمن صهیونیستی چگونه سردار حاج‌قاسم سلیمانی را در ماموریتی رسمی (که به دعوت دولت عراق صورت گرفته بود) در فرودگاه بغداد به شهادت رساند. حمله صهیونیست‌ها به کنسولگری سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق را نیز باید به این سیاهه اضافه کرد. به‌راستی کسانی که در قبال نقض ساده‌ترین تبصره‌های کنوانسیون وین (در راستای صیانت از نمایندگان سیاسی کشورها) سخت‌ترین بیانیه‌ها را صادر می‌کنند، چگونه در برابر صریح‌ترین جرم حقوقی صهیونیست‌ها و آمریکا در قبال این موارد واکنشی نشان نمی‌دهند؟ تاسف‌بارتر این‌که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس به‌جای قرارگرفتن در کسوت متهمین و مجرمینی که باید مشمول مجازات شوند، در مقام مفسر کنوانسیون‌های بین‌المللی در قبال رخداد‌ها و پدیده‌های تروریستی ساخته و پرداخته دست خود ایفای نقش می‌کنند. تحمل این تناقض و تعارض آشکار دیگر از عهده ملت‌های آگاه جهانخارج است.
 
سومین و آخرین نکته، معطوف به سیر تکامل جبهه مقاومت و نقش خون شهدای بزرگواری مانند اسماعیل هنیه و فواد شکر در طی‌شدن آن است. ما در تبلوروتکمیل منظومه مقاومت، ازیک‌سو با نقش عملیاتی و از دیگرسو با نقش تبیینی شهدای این منظومه پویا و مقدس مواجه بوده‌ایم. با شهادت رهبران مقاومت، نقش میدانی و عملیاتی آن‌ها به‌صورت ظاهری از بین می‌رود و به فرماندهان و سیاستمداران مجاهد و متقی دیگری واگذار می‌شود. بااین‌حال نقش تبیینی رهبران شهید مقاومت نه‌تن‌ها پس از شهادت آن‌ها از بین نمی‌رود، بلکه اتصالات درونی منظومه مقاومت به یکدیگر را محکم‌تر خواهد کرد. آری! اسماعیل هنیه زنده است.

چگونگی نفوذ چین در میان فلسطینی ها

محمد مهدی مظاهری

چندی پیش، یکی از تحولات مهم غرب آسیا با میانجی گیری چین رقم خورد؛ چهارده گروه فلسطینی از جمله حماس و فتح، با میانجی‌گری پکن موافقت‌ کردند پس از جنگ، یک «دولت موقت آشتی ملی» در غزه تشکیل دهند. البته طرح چین تنها مربوط به ایجاد دولت آشتی ملی نیست؛ این طرح متشکل از سه گام درباره غزه است؛ گام اول تلاش برای تحقق آتش‌بس دائم و جامع در غزه در سریع‌ترین زمان ممکن و تضمین ورود کمک‌های بشردوستانه است. گام دوم پایبندی به اصل «فلسطینی‌ها در فلسطین حکمرانی می‌کنند» و تلاش و همکاری برای تقویت حکومت بعد از جنگ غزه است و گام سوم تلاش برای دستیابی فلسطین به عضویت کامل در سازمان ملل و اجرای راه حل تشکیل دو دولت است.
هر چند توافقات گروه‌های فلسطینی به ویژه دو گروه اصلی فتح و حماس مسبوق به سابقه است و در گذشته دوام و پایایی چندانی نداشته، اما به نظر می رسد در مقطع کنونی که جنگ در غزه با شدت و حدت تمام در جریان است، این تحول دارای پیام‌های جدید باشد و می‌تواند پیامدهای جدی برای منطقه و ساختار نظام جهانی داشته باشد.
در درجه نخست به نظر می رسد این توافق در مقابل طرح چند هفته پیش (۱۱ خرداد) جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا مطرح شده است که شامل آتش‌بس کامل، خروج نظامیان رژیم صهیونیستی از نواحی پرجمعیت در نوار غزه، آزادی برخی از اسیران و تحویل اجساد برخی از اسیران، بازگشت غیرنظامیان فلسطینی به منازل خود در نوار غزه و افزایش کمک‌های انسانی می‌شد. در حالی که طرح بایدن حاوی پیشنهاداتی زود هنگام و چه بسا موقت برای آتش بس در غزه می‌شد، طرح رئیس جمهور چین ایده‌هایی برای آینده تعاملات سیاسی گروه‌های فلسطینی و نحوه اداره کشور مستقل فلسطین دارد؛ رویکردی که نشان می دهد چین دیگر آن ابرقدرت منزوی نیست که تنها به دنبال رشد اقتصادی صرف باشد؛ بلکه نیم نگاهی نیز به بازیگری در مقیاس های جهانی و حل و فصل چالش های مزمنی همچون بحران فلسطین و اسرائیل دارد.
هر چند مخالفت اسرائیل با این توافق، احتمال عملیاتی شدن آن را کاهش می دهد، اما صرف ورود چین به این عرصه حاکی از آن است که این کشور در مسیر تبدیل شدن به یک ابرقدرت اثرگذار جهانی قرار گرفته و می‌کوشد در حوزه‌های مختلف اقتدار و یکه تازی ایالات متحده را به چالش بکشد.
نکته دیگری که از توافق گروه‌های فلسطینی در چین قابل برداشت است، این است که بر خلاف آمریکا که محدودیت های بسیاری برای مهار اسرائیل دارد و حتی در شرایط فعلی که جهان در برابر جنایات اسرائیل در غزه زبان به اعتراض گشوده، باز هم می‌کوشد منافع و خواسته‌های این رژیم را در طرح‌های خود لحاظ کند؛ چین ابر قدرتی بی طرف‌تر است، تحت تأثیر و فشار لابی صهیونیستی نیست و در نتیجه دلایل و منافع خاصی برای اعطای امتیازات ویژه به اسرائیل ندارد و تنها چیزی که برایش مهم است، امن کردن منطقه غرب آسیا برای پیشبرد طرح های تجاری و اقتصادی متنوع خویش است.

وزارت ارشاد و فصل اعتماد به مردم

مهرداد احمدی شیخانی
همیشه افتخارم این بوده که خود را یک فعال صنفی دانسته‌ام و ترجیحم آن است که هرجا خود را معرفی می‌کنم یا اگر دیگران صفتی برایم به‌ کار می‌برند، بگویند که فلانی یک فعال صنفی است. نمی‌دانم داستان «راچدایل» را می‌دانید یا نه؟ داستان راچدایل، سابق بر این و در زمانی که ما دانش‌آموز بودیم، یکی از مطالب درسی در کتاب فارسی بود که بعد از انقلاب از کتاب‌های درسی حذف شد. راچدایل شهری کوچک در انگلستان است که در قرن نوزدهم، 28 کارگر در آن یک شرکت تعاونی راه‌اندازی کردند و مقدمه‌ای شد برای یک کار گروهی که منافعش به صاحبان مشترک آن برسد. همان اتفاقی که به‌نوعی برای همکاران طراح گرافیک در کشور ما رخ داد و در ابتدای دهه 70، یک تعاونی تأسیس کردند و با تجربه حاصل از آن، «انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» را در سال 76 بنا نهادند؛ اولین نهاد صنفی در بین صنوف هنرهای تجسمی. یک نهاد واسط بین مردم و حاکمیت که مهم‌ترین کارش، تجمیع و هدفمندکردن خواسته‌ها و مطالبات اعضای خود از نهاد حکومت است و بیرون‌رفتن از فعالیت اتمیزه. از طرفی انتقال‌دهنده خواسته‌ها و نظرات حاکمیت به بدنه خود نیز هست و برای همین به آن نهاد واسط می‌گویند. نهادی که مطالبات هر دو سو را تبدیل به یک گفتار قابل فهم می‌کند؛ گفتاری که حدی از عقلانیت در آن نهفته است و مهم‌ترین ثمره‌اش دورشدن از خیال‌پردازی است. اما رسیدن به این سطح از گفتار و پرهیز از خیال‌پردازی، پروسه‌ای زمان‌بر است و ای‌بسا که از حوصله خارج شود و سر به ناکجاآباد ببرد. حتما می‌دانید که مجلس شورایی که پس از انقلاب مشروطه روی کار آمد، متشکل از نمایندگان صنوف بود و صنوف بنا بر آنچه در بالا آمد، تشکل‌های واسط بین مردم اتمیزه و حکومت متشکل هستند، اما به هزاران دلیل این روش برای نمایندگی مردم دیرپا نبود و هر‌چه بود، با کودتای 1299 بساطش جمع شد. اما واقعیت این است که نیاز به نهادهای واسط، یک نیاز ناگزیر برای تحکیم مدرنیته است؛ مدرنیته‌ای که چه بخواهیم، چه نخواهیم ناچار به ورود به آنیم؛ یعنی نمی‌توان اتومبیل داشت، خیابان داشت، چراغ راهنمایی و خط‌کشی عابر پیاده داشت، ولی فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی‌مان، پیشامدرن باشد، که حاصلش می‌شود همین نحوه رانندگی در کشورمان که به گفته‌ای بالاترین تلفات جاده‌ای جهان را داریم. 

و نمی‌شود که فقط انتظار داشته باشیم که رفتار اجتماعی‌مان در رانندگی مدرن شود و باقی موارد پیشامدرن باشد، که هرچه هست، در تمام وجوه زندگی‌مان این تغییر ضروری است؛ والا در همه سطوح، حاصل کارمان شبیه همان تلفات جاده‌ای‌مان خواهد شد. این مقدمه را گفتم که به مقصودم از نوشتن یادداشت برسم. انتخاباتی در کشور برگزار شده که نتیجه‌اش برگزیدن رئیس‌جمهوری است که طور دیگر رفتار می‌کند و طور دیگری حرف می‌زند. طور دیگر حتی اینکه در کشوری که دینی است، وقتی از نهج‌البلاغه شاهد مثال می‌آورد، گویی از کتابی جدید شاهد آورده است و سکناتش طوری است که اعتماد جلب می‌کند و امید می‌آفریند. نمونه‌ای برای مثال می‌آورم. سه سال پیش، وقتی در همین ایام، رئیس دولت سیزدهم مشغول معرفی اعضای کابینه خود بود، در بین اهالی هنر و فرهنگ ولوله افتاد در مخالفت با آن کسی که قرار بود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شود و بیانیه‌ها نوشته شد با ادبیاتی گاه تند و گاه ملایم در این مخالفت . اما حالا با انتخاب رئیس‌جمهور جدید و شیوه‌ای که در گزینش وزرا شکل گرفته، شاید برای اولین بار باشد که آن تشکل‌های صنفی که قرار است نهاد واسط بین مردم و حاکمیت باشند، خود را در آن جایگاه می‌بینند که نه به‌عنوان مخالف‌خوان، بلکه در کسوت مطالبه‌گر، از وزیر مطلوب خود حمایت کنند و این همان جایی است که تشکل صنفی معنا پیدا می‌کند، مطالبه براساس اثبات و نه نفی. به گمان من این از برکات این انتخابات و حتی مهم‌ترین وجه آن است که مثلا هفت نهاد صنفی تجسمی، به‌ طور مشخص از یک کاندیدا حمایت می‌کنند و به من هم این انگیزه را می‌دهند که به‌عنوان یک عضو از مجموعه صنوف تجسمی، دست به قلم ببرم و در پشتیبانی از این حرکت صنفی یادداشت بنویسم. اتفاقی که برای شخصی مانند من مایه مباهات است که صنوف تجسمی، نه به راه نفی بلکه در مقام اثبات قرار گرفته‌اند و این یعنی گامی بلند در راستای مدرن‌شدن یک جامعه. هرچند در‌این‌میان باز هم هستند کسانی که رفتارهای پیشامدرن دارند، اما اگر در نهایت، آنچه حاصل می‌شود معرفی کاندیدای صنوف باشد، صنوفی که اثباتا بیانیه داده‌اند و آن‌هم این‌قدر منسجم و هفت‌گانه، می‌توان امیدوار بود که دولت جدید در راستای وعده‌های خود گام برمی‌دارد و نتیجه کارش، اعتماد به مردم است. مردمی که دیگر نه اتمیزه، بلکه متشکل سخن می‌گویند. باشد که  چنین باشد.

قوام مقاومت بیش از قبل است

سیدمحمد بحرینیان

بزرگ‌ترین تشییع پیکر یک شخصیت اهل تسنن در تمام تاریخ، به دست شیعیان رقم خورده است. این رکورد صبح پنج شنبه ۱۱ مرداد ثبت شد. مردم تهران، چند روز پیش با لباس عزا، دور تابوت شهید هنیه همچون نگین انگشتر حلقه زدند و او را چنان تشییع کردند که گویی برادر یا پدر خود را از دست داده‌اند. پیش از این، بزرگترین تشییع مربوط به شیخ احمد یاسین و با حضور نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر بوده است. پیام چنین وحدت شکوهمندی که از ملیت و مذهب فراتر رفته چیست؟
یک. از ابتدای تأسیس حرکت مقاومت اسلامی(حماس) در سال ۱۹۸۷، عموم رهبران و فرماندهان آن به شهادت رسیده‌اند. بنیان‌گذار و اولین رهبر حماس، شیخ احمد یاسین بود که همراه خانواده و اطرافیانش، در سال ۲۰۰۴ ترور شد و به شهادت رسید. پس از او، عبدالعزیز رنتیسی رهبری حماس را به عهده گرفت که در کمتر از یک ماه به شهادت رسید. پس از آن، جنبش حماس تصمیم گرفت برای جلوگیری از ترور، رهبران تشکیلات خود را معرفی نکند. شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و در واقع چهره بین‌المللی و نماینده حماس در مذاکرات و در تعاملات خارجی بود که در تهران به شهادت رسید.
دو. بین شهادت هنیه و شهادت رهبران پیشین حماس، تفاوت بسیار است. از همین روست که با وجود غم بزرگی که از شهادت او و تحولات اخیر فلسطین بر دلمان نشسته، می‌گوییم اوضاع فلسطین دردناک هست اما ترسناک نیست. اتفاقا آینده برای ملت فلسطین به‌شدت روشن و برای اسرائیل، ترسناک و تاریک است.
سه. پزشک معالج امام خمينی(ره) که در سال‌های پس از انقلاب تا پايان عمر مبارک ایشان، علائم حیاتی را اندازه می‌گرفت، نقل می‌کند که به تجربه متوجه شده بودیم فشار خون و ضربان امام با حوادث بزرگی مثل آغاز جنگ صدام علیه ایران یا شهادت بزرگان انقلاب هیچ تغییری نمی‌کرد. اما وضعیت عمومی ایشان با شنیدن خبر اختلاف امام جمعه و استاندار در یک استان کم‌جمعیت کشور دگرگون می‌شد. این یعنی امام بزرگوار ما، از جنگ و ترور و تجاوز خارجی نمی‌هراسید اما به شدت نگران اختلاف بود.
چهار. اسرائیل پیش از این نیز رهبران حماس را ترور کرده و چون توانسته بود با این ترورها، محور وحدت را از میان بردارد، عملا به اهداف خود رسیده بود. یادمان هست در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، حماس و فتح به عنوان دو گروه بزرگ فلسطینی، با هم به اختلاف افتادند و دامنه این اختلاف، به درگیری مسلحانه در خیابان‌ها هم رسید. تصور کنید که در حضور رژیم اشغالگر، دو گروه آزادی‌بخش میهنی، دشمن را رها کنند و به هم مشغول شوند. آن روزها سران صهیونیست، خنده مستانه سر می‌دادند اما باور نمی‌کردند روزی وضعیت معکوس شود.
پنج. واقعیت امروز چیست؟ آن مهم‌ترین اتفاقی که سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ را از تمام سال‌های پیشین متفاوت کرده کدام است؟ درست است که جبهه اسلامی و در کانون آن غزه، هزینه بسیاری داده اما دستاوردهایی بزرگ‌تر ایجاد کرده است. حقیقتا می‌توان گفت روزنه‌های روشنایی پایان اشغالگری امروز دیده می‌شود. این در حالی است که تا همین چند سال پیش، هیچ آینده‌ای برای مقاومت فلسطینیان متصور نبود.
شش. دستاوردهایی که از آن سخن می‌گوییم کدامند؟
الف. جریان مقاومت از ملیت‌ها عبور کرده است. در همین یک سال گذشته، حداقل از ۵ کشور مبدأ و به دستان رزمندگانی از بیشتر از ۵ کشور، به رژیم غاصب صهیونیستی حمله شده است. کنار هم قرارگیری فلسطین، لبنان، یمن، عراق، ایران و سوریه در برابر اسرائیل، اتفاقی بی‌همتاست.
ب. جریان مقاومت از مذاهب عبور کرده است. امروز به عکس سال‌های پیش، اصلا شیعه و سنی مطرح نیست. فعالان عرصه مقاومت، همه اعضای این جریان عظیم و رو به گسترش را برادر خود می‌دانند. رهبر شیعیان جهان بر رهبر شهید حماس که سنی مذهب است نماز می‌گزارد و بزرگ‌ترین تشییع تاریخ در میان رهبران اهل تسنن، برای شهید هنیه و روی دوش عزاداران شیعه انجام می‌شود.
پ. مقاومت از ادیان هم عبور کرده است. آزادی‌خواهانی از دین مسیح و یهود در کشورهای اروپایی و آمریکایی چفیه فلسطینی به گردن می‌اندازند و مواضع ضد اسرائیلی دارند.
هفت. از چه چیز باید ترسید؟
از اختلاف و چند دستگی. بدیهی است شهادت برای رهبران مقاومت و برای امت اسلامی افتخار است و ترس ندارد.
چه زمان باید خوشحال بود؟
زمانی که صدای بلند مظلومیت در حال شنیده شدن و اتحاد جریان حامی مظلوم رو به گسترش است. امروز همان روز است، الحمدلله.
 
تروریسم نتانیاهوی مستاصل
ثمانه اکوان
 آخرین تصاویر از اسماعیل هنیه در سفر به تهران، بعد از ترور او در محل اقامتش به ‌عکس‌ها و فیلم‌های ترند روز در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های بین‌المللی تبدیل شد. رهبر سیاسی حماس در سفر به تهران دیدارهای صمیمانه‌ای با مقامات عالی‌رتبه ایرانی داشت و بعد از آن با حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران، تصاویری را از همدلی و همراهی و اتحاد بین گروه‌های مقاومت و دولت و ملت ایران را به نمایش گذاشت که برای صهیونیست‌ها بشدت دردناک بود. نتانیاهو که سعی داشت با سفر به آمریکا و سخنرانی در کنگره آمریکا، اوج همراهی ایالات‌متحده با اسرائیل را به نمایش بگذارد، شاهد تصاویری از مجلس شورای اسلامی ایران بود که نشان می‌داد رهبران و نمایندگان گروه‌های مقاومت در صف اول میهمانان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور ایران، همگی از نطق آتشین و کوبنده مسعود پزشکیان علیه صهیونیست‌ها استقبال کرده و با مشت‌های گره‌کرده شعار «مرگ بر اسرائیل» سر می‌دهند. این تصاویر البته اگر ترور شهید هنیه در تهران اتفاق نمی‌افتاد، شاید به این حجم و وسعت در رسانه‌های بین‌المللی بازتاب نمی‌یافت. 
رسانه‌ها حالا با اشاره به این تصاویر، این سوال را مطرح می‌کنند: آیا واقعا هنیه و کشورهای مقاومت پیروز میدان مبارزه با رژیم صهیونیستی بوده‌اند یا ترورهای سریالی انجام شده توسط این رژیم در غزه، بیروت و تهران، این رژیم را در آستانه پیروزی قرار داده است؟
تردیدهای زیادی درباره اثرگذار بودن ترورهای انجام شده بر عزم و اراده مردم فلسطین و همچنین گروه‌های مقاومت در منطقه در مقابله با جنایت‌ها و اشغالگری رژیم صهیونیستی وجود دارد. رسانه‌های بین‌المللی، از جمله رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی که بارها درباره احتمال پایین پیروزی نهایی بر مقاومت در غزه و منطقه به دولت نتانیاهو هشدار داده‌ بودند، حالا نیز نگرانی‌های جدیدی را مطرح کرده‌اند. تحلیلگران بر این عقیده‌اند ترورهای هدفمند و کور نمی‌تواند جایگزین پیروزی در میدان نبرد در غزه باشد. 10 ماه جنایت، کودک‌کشی و نسل‌کشی در غزه و ویران کردن ساختمان‌ها و از بین بردن اماکن مختلف این منطقه، نتوانسته در نهایت باعث پیروزی رژیم صهیونیستی در میدان نبرد شود. این رژیم نه‌‌تنها در عرصه نبرد میدانی توانایی از بین بردن گروه حماس یا آزاد کردن اسرای خود را ندارد، بلکه در عرصه بین‌المللی نیز با وجود حمایت‌های بی‌شائبه آمریکا در مجامع بین‌المللی، آبرویی برای خود باقی نگذاشته است. نتانیاهو که می‌داند پایان جنگ غزه، پایان عمر سیاسی او است و باید بعد از آن از عرصه قدرت کنار رفته و در سناریوی بدتر به زندان برود، تلاش دارد شکست در عرصه نبرد با نیروهای نظامی حماس را با ترور رهبران این گروه جبران کند اما ترور رهبران در هیچ برهه تاریخی، نتوانسته عزم ملت فلسطین را برای مقابله با اشغالگری دچار خدشه کند. بر همین اساس است که رسانه‌ها اعلام کرده‌اند تصویر اسماعیل هنیه در مجلس ایران و نمایش علامت پیروزی توسط او و رئیس‌جمهور ایران، تصویری است که سال‌ها در ذهن جهانیان باقی خواهد ماند. نتانیاهو می‌داند دیر یا زود باید شرایط آتش‌بس در غزه را بپذیرد و به‌ قول تحلیلگر اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS)، پیروزی نتانیاهو تنها می‌تواند این باشد که پایان عملیات نظامی در غزه یا کاهش این عملیات را با شرایطی که خود مطرح می‌کند، بپذیرد. در ادامه این مطلب آمده است: «با این حال مرگ هنیه به‌ احتمال‌ زیاد روی عملیات‌های نظامی آینده حماس در غزه تأثیری نخواهد داشت. هنیه مداخله‌ای در عملیات‌های نظامی روزانه حماس نداشته و یحیی سنوار، رهبر نظامی این گروه مسؤول انجام این عملیات‌هاست. مرگ هنیه اما تأثیر بیشتری روی افزایش تنش‌ها در منطقه داشته و عدم قطعیت بیشتری را درباره آینده جنگ رقم خواهد زد». شکست صهیونیست‌ها در رسیدن به اهداف‌شان از جنگ در غزه را می‌توان با بررسی این اهداف به آسانی مشخص کرد. در روزهای ابتدایی این جنگ، نتانیاهو اهداف مختلفی را برای حمله به غزه اعلام‌کرد. او گفته‌ بود: «اگر صلح می‌خواهید، حماس را نابود کنید. اگر امنیت می‌خواهید، حماس را نابود کنید. اگر آینده‌ای برای فلسطین و منطقه خاورمیانه می‌خواهید، حماس را نابود کنید». به گزارش جروزالم پست، او در سخنرانی‌اش در کنگره آمریکا نیز خواهان پیروزی کامل بر حماس و از بین رفتن این گروه در غزه شده بود. 
او گفته ‌بود غزه باید غیرنظامی و غیررادیکال شود تا بتوان درباره صلح طولانی‌مدت سخن گفت. در همان زمان کارشناسان هشدار دادند رژیم صهیونیستی نمی‌تواند تمام نیروهای مبارز حماس و تمام شبکه‌های اجتماعی، مذهبی، آموزشی - نظامی و سیاسی حماس را نابود کند. 
در واقع نکته‌ای که به آن اشاره نمی‌شود این است که از بین بردن رهبران حماس، به ‌معنای از بین رفتن حماس، غیرنظامی شدن این گروه یا از بین رفتن تاثیرش بر مردم غزه نیست. در گزارش اندیشکده مطالعات استراتژیک و بین‌المللی آمده است: «کشتن اسماعیل هنیه راهی بوده است که نتانیاهو بر آن اساس می‌توانست ادعای پیروزی کرده و عملیات نظامی در غزه را کاهش دهد... قتل اخیر توسط اسرائیل، یک عملیات پرخطر و سرشار از ریسک برای شخص نتانیاهو بوده است؛ کسی که به نظر می‌رسد شخصا انجام این عملیات را تایید کرده است. با وجود اینکه این اقدام خطر افزایش تنش بین اسرائیل و ایران و گروه‌های مقاومت در منطقه را افزایش داده است اما در عین حال به نتانیاهو کمک کرده در بین افکار عمومی شهروندان اسرائیل، خود را پیروز میدان مبارزه با حماس جا بزند... با این حال هنوز مشخص نیست این استراتژی موفقیت‌آمیز باشد، چرا که این احتمال وجود دارد تلاش‌های اسرائیل برای از بین بردن رهبران حماس، با واکنش‌های شدیدی روبه‌رو شود. سال 2004 نیز زمانی که اسرائیل دست به حذف فیزیکی شیخ‌احمد یاسین، از موسسان حماس زد، راه برای ارتباطات کامل و بدون محدودیت حماس با ایران باز شد و به همین ترتیب روزبه‌روز بر خطر حماس برای اسرائیل افزوده شد. حذف رهبران حماس در طول تاریخ نشان داده این گروه همواره بعد از هر ترور، خود را بازسازی کرده است».
اندیشکده «چتم هاوس» نیز در تحلیلی بعد از شهادت اسماعیل هنیه در تهران نوشت: «اقداماتی از این دست تنها دشمنی و مخاصمه بین اسرائیل و محور مقاومت بویژه لبنان و ایران را تشدید می‌کند و باعث تأخیر در مذاکرات و برقراری آتش‌بس و آزاد کردن اسرای اسرائیلی می‌شود». البته این تشدید تنش‌ها به نفع رژیم صهیونیستی نیست اما تاکنون به نفع منافع شخصی نتانیاهو عمل کرده است. تحلیلگر این اندیشکده در ادامه آورده ‌است: «حذف فیزیکی هنیه به حماس لطمه چندانی وارد نمی‌کند، چرا که شاخه نظامی حماس و رهبران آن به ‌صورت مستقل عمل می‌کنند».
در ادامه این مطلب به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا اشاره و خاطرنشان شده‌ است: «شاید تشویق‌های پیاپی نمایندگان کنگره آمریکا به‌ دلیل نوع نگاه آنها به انتخابات ریاست‌جمهوری در داخل کشورشان باشد و ذهن آنها مشغول این انتخابات و نتایج آن باشد (منظور نوع تأثیرگذاری لابی صهیونیستی بر منابع مالی نامزدهای انتخاباتی است) اما آنها توجهی ندارند که این تشویق و اجرایی شدن اهداف نتانیاهو در گسترش جنگ به‌ کل منطقه، جلوی آتش گرفتن و انفجار در منطقه را نمی‌گیرد. نتانیاهو هیچ تردیدی در کشاندن آمریکا به درگیری با ایران یا گسترش و تشدید تنش‌ها در منطقه ندارد، زیرا اهداف سیاسی محدود و شخصی‌ای را دنبال می‌کند. او می‌داند لحظه‌ای که گلوله‌ها از حرکت بازایستند و جنگ پایان یابد، باید پاسخ شهروندان خشمگین اسرائیلی را بدهد که چطور باعث تضعیف دموکراسی در منطقه و ناتوانی در پیش‌بینی حملات 7 اکتبر شد».
مقامات ارشد حماس بر همین اساس اعلام کرده‌اند اسرائیل با کشتن رهبران این گروه پیروز میدان نخواهد بود و این پیروزی، یک «پیروزی جعلی» است، زیرا تنها اهداف مدنظر نتانیاهو برای باقی ماندن در قدرت را تأمین می‌کند، نه اهداف رژیم صهیونیستی را. سامی ابوزهری از مقامات ارشد حماس ضمن بیان این مطلب، در گفت‌وگو با رویترز گفته ‌است: «حماس جنبش نهادهاست، وقتی رهبرانش می‌میرند، این جنبش از بین نمی‌رود». بر همین اساس است که آخرین تصویر اسماعیل هنیه در تهران، تصویر ماندگاری در عرصه بین‌المللی خواهد شد، زیرا به‌خوبی پیش‌بینی کرده است که پیروزی از همان نخستین دقایق روز هفتم اکتبر، برای حماس و مردم فلسطین به ‌دست آمده و اقدامات شخصی و رادیکال نتانیاهو و جنایت‌های ارتش این رژیم نمی‌تواند پیروزی‌ای برای این رژیم به ‌دنبال داشته ‌باشد؛ حتی یک پیروزی جعلی!