صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۶۳۱۰۷

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۸ مردادماه ۱۴۰۳

نگذارید از دولت فروشنده بدهکار بسازند، ۷ توصیه در طلیعه دولت چهاردهم، بیم‌ها و امید‌های عارف؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های دوشنبه ۸ مردادماه می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۸ مرداد

نگذارید از دولت فروشنده بدهکار بسازند

محمد ایمانی
۱)ریاست جمهوری آقای پزشکیان، دیروز با حکم رهبر انقلاب تنفیذ شد و فردا با انجام مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، نوبت به معرفی کابینه پیشنهادی برای اخذ رای اعتماد می‌رسد. نفس این تداول قدرت در یک روند قانونی آرام، نشانگر ثبات و امنیت و اقتدار کشور، در قلب منطقه‌ای بی‌ثبات و آشوب‌زده است. منطقه‌ای که چهار گوشه آن طی چند دهه اخیر، یا گرفتار جنگ‌های تحمیلی غرب بوده، یا مبتلا به کودتا و آشوب افکنی بیگانگان، و یا اساسا محروم از انتخابات. انقلاب اسلامی در متن چنین منطقه استعمار زده‌ای توانست آزادی و استقلال ملت ایران را اعاده کند و مردم را بر سرنوشت خویش حاکم سازد و به موقعیتی از اقتدار برساند که روزنامه انگلیسی گاردین ژانویه ۲۰۲۴ (اواخر دی ‌ماه گذشته) اذعان کند: «The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is. آمریکا دیگر، بزرگ‌ترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است».
۲) ترجیح آمریکا و انگلیس به عنوان دشمنان تاریخی ایران، این بود که ملت ما -مانند خیلی از ملت‌های محروم دیگر- اساسا حق انتخاب و انتخاباتی نداشته باشند. پس از انقلاب هم (به واسطه عناصر نیابتی) به تناوب سعی کردند یا زیر میز انتخابات بزنند و از اعتبار بیندازند (مانند سال ۱۳۸۸ و انتخابات اخیر که سلامت آن را زیر سؤال بردند و تبریک متعارف را هم به رئیس‌جمهور منتخب نگفتند)، یا در تشخیص مردم اثر بگذارند و زاویه‌دارترین‌ها سر کار بیایند، و یا دولت‌هایی را که سر کار می‌آیند، از طریق نفوذ و اختلال، از مسیر خدمتگزاری منحرف کنند. متاسفانه برخی عناصر و گروه‌های سیاسی، در هر سه نقشه دشمنان ملت ایران نقش‌آفرینی کردند و اگر موفق می‌شدند تا طبق هیجانات خود و بازیگردانی خارجی پیش بروند، هیچ اثری از انتخابات و مردم سالاری در کشور نمی‌ماند. ننگ شورش علیه جمهوریت در سال ۱۳۸۸، برای همیشه بر پیشانی این جماعت مانده است. رد پای آنها در بسیاری از تحریم‌ها و تهدید‌ها پیداست و اگر موفق می‌شدند، نه فقط انتخابات را تعطیل می‌کردند، بلکه عملا مسیر را برای فعالیت ویرانی‌طلبان ایران -که سال ۱۴۰۱ آفتابی‌تر شدند- هموار می‌کردند. اما رهبر حکیم انقلاب و توده‌های غیور ملت در مقابل انواع این فتنه‌ها ایستادند و انتخابات را پاس داشتند؛ تا همین ماه‌های اخیر که شهادت رئیس‌جمهور خدمتگزار، برگزاری انتخابات فوق‌العاده را اقتضا کرد و جناب آقای پزشکیان توانست طی دو مرحله انتخابات، حائز اکثریت آرا شود و به عنوان نهمین رئیس‌جمهور در مسند خدمت قرار گیرد.
۳) اگر دعاوی گذشته برخی افراطیون مدعی حمایت از آقای پزشکیان درست بود -که نه دعاوی گذشته‌شان درست است و نه در ادعای حمایت‌شان از ایشان، سر سوزنی صداقت وجود دارد- 
آقای پزشکیان هرگز نباید رئیس‌جمهور می‌شد. اما جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال تا به امروز، با رای مستقیم مردم، نُه رئیس‌جمهور با گرایش‌ها و سوابق و کارنامه‌های به غایت متنوع و متفاوت را تجربه کرده است. اکنون هیچ خردمندی، ادعاهای سستی مانند مهندسی شدن انتخابات و تدارکاتچی بودن رئیس‌جمهور را از این جماعت نمی‌پذیرد. در عین حال، آنها به اعتبار سوابق ممتد خیانت و جفا در حق ملت ایران و جمهوری اسلامی، در موضع اتهام هستند. خیانت آنها از همان جنسی است که امیر مؤمنان‌(ع) درباره اشعث بن قیس فرمود: «مردی که شمشیر دشمن را به سوی قوم خود دلالت كند و مرگ را به سوی آنان کشاند، سزاوار است نزدیکان، او را دشمن دارند و دیگران، از شر او ایمن نباشند». (خطبه ۱۹ نهج‌البلاغه)
۴) موفقیت آقای پزشکیان، موفقیت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است؛ و خدای ناکرده ناکامی او در مسیر خدمتگزاری، خسارت برای ملت و نظام است. بنابراین هم باید از صمیم قلب برای او دعا کرد و هم از مشورت ناصحانه دریغ نورزید. در مسیر خیرخواهی و دلسوزی، کدام مشورت فراتر از سیره امیر مؤمنان علیه‌السلام؟ حضرت درباره گماشتن یا طرد افراد از منصب، یک معیار جامع بیشتر نداشت و آن تقوا بود. همان روز اول که مردم برای بیعت شتافتند، فرمود: «ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ... آنچه مىگويم به عهده مىگيرم، و خود به آن پای‌بندم... أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ، أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ. آگاه باشيد همانا گناهان چون مركب‌هاى بد رفتارند كه سواران خود را عنان رها شده در آتش دوزخ مىاندازند. اما تقوا، چونان مركب‌های فرمانبردارى هستند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان مىكنند» (خطبه ۱۶ نهج‌البلاغه)
۵) آنان که در گفتار و رفتار، اصرار بر بی‌پروایی و بی‌تقوایی داشته باشند، نمی‌توانند مشاور و معاضد امانتداری باشند؛ به سان مرکب ناهمواری که راکب را به پرتگاه می‌راند. در این چند هفته، برخی عناصر سیاسی مدعی مهره‌چینی شدند که مجرمان امنیتی محکوم شده در محاکم بودند. عناصری که به مردم یک شهر بزرگ مانند اصفهان را به صرف رای دادن به نامزدی دیگر مورد توهین و تحقیر قرار دادند، یا با مفسدان اقتصادی مانند شهرام جزایری نشست و برخاست داشتند، یا در پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان محکوم شدند، یا از خانواده خود در خارج کشور کشف حجاب کردند و به عنوان حرمت شکنی به نمایش گذاشتند، یا در صفحات مجازی به ترویج همجنس‌گرایی طبق الگوهای غربی پرداختند (و اسناد آن در صفحات‌شان موجود است)، در دوران مدیریت خود به نساختن مسکن مباهات کردند و مسکن مهر را به سخره گرفتند و هزینه‌های کمرشکن به مردم تحمیل کردند، و یا کسانی که آمریکای عهدشکن در توافق را تبرئه کردند. چنین کسانی حتی اگر همسو نشان دهند، همراهی نخواهند کرد. درباره یکایک این افراد می‌توان از دستگاه قضائی و مراجع اطلاعاتی و امنیتی مسئول، استفسار کرد. معیار رفتاری امیر مؤمنان‌(ع) درباره عناصر زاویه‌دار روشن است؛ آنجا که بارها به استناد آیه قرآن فرمود: «و ما کنتُ مُتخذ المضلّین عَضُداً. من گمراهان را به یاری نمی‌گیرم».
۶) ظرف چند هفته اخیر، نه فقط از سوی منتقدان، بلکه از طرف حامیان و طرفداران آقای پزشکیان، اخبار بسیاری توام با نگرانی منتشر شده، مبنی بر این که گروکشی، سهم‌خواهی و غنیمت‌طلبی به شدت بر شورا و کمیته‌های پیشنهاد وزیر غالب شده است. برخی فعالان حزبی با وقاحت گفته‌اند رئیس‌جمهور را فلان طایفه سیاسی سر کار آورده و بنابراین عمده وزیران باید از آن طایفه (قبیله) باشند. اگر این عناصر سر جای خود نشانده نشوند، رمق برنامه‌ریزی مستقل ملی و کار و تلاش مجاهدت‌آمیز را از دولت جدید که مرکب و پیشران اصلی آرمان‌ها و آرزوهای رئیس‌جمهور است، خواهند گرفت. خدمتگزاری به مردم، یا تامین مطامع سیری‌ناپذیر برخی خواص، دو راهی معارض هم است و رفتن در یکی از دو مسیر، لاجرم مستلزم پشت کردن به مسیر و مطالبه دیگر است. به تعبیر قرآن حکیم «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ. خداوند در درون سینه انسان، دو قلب نگذاشته است».
۷) اگر امیر مؤمنان‌(ع) بده- بستان مناصب را مباح می‌دانست، دلیلی نداشت اشعث بن قیس را با خود دشمن کند و چند سال بعد، او را در دو فتنه صفین و نهروان، در مقابل خود ببیند. اما هنگامی که خبر رسید اشعث در امانت «ولایت آذربایجان» خیانت می‌کند، با عتاب به او نوشت: «إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ. همانا قدرتی که در دست توست، طعمه تو نيست، بلكه امانتى بر گردن توست». 
(نامه ۵ نهج‌البلاغه). غنیمت طلبان و سهم خواهان، هرگز نمی‌توانند در تراز خدمت به مردم قرار بگیرند، چون جنس مطالبات آنها، ضد عدالت و انصاف است. شرط عمل به سیره امیر مؤمنان‌(ع)، طرد خواص زیاده‌طلب و افزون‌خواه است. اعتدال و میانه‌روی راستین، در ترجیح منافع و مصالح مردم بر منویات و مطالبات اطرافیان است؛ همان که مولای متقیان به مالک اشتر فرمود و آن را برای مردم علنی کرد: «ولیکن احبّ الامور الیک اوسطها فی‌الحق و اَعمّها فی‌العدل و اجمعها لرضا الرّعیه... دوست داشتنی‌ترین امور نزد تو باید میانه‌ترین آنها در حق و فراگیر‌ترین آنها در عدالت و جامع‌ترین در رضایت توده مردم باشد؛ که همانا خشم و نارضایتی مردم، رضایت خواص را از بین می‌‌برد. و نارضایتی خواص در صورت رضایت عامه مردم، قابل بخشش و اغماض است؛ و هیچ کس برای والی پرخرج‌تر از خواص بهنگام آسایش، و کم‌یاری‌تر بهنگام بلا و گرفتاری، و ناراحت‌تر نسبت انصاف، و اصرار‌کننده‌تر بهنگام خواستن، و ناسپاس‌تر هنگام بخشش و عطا، و عذر ناپذیرتر در زمان منع و محرومیت، و کم‌ طاقت‌تر هنگام حوادث روزگار نیست. و همانا ستون دین و جمعیت مسلمین و تدارک برای مقابله با دشمن، از میان عموم امت است؛ بنابراین گوش شنوا و تمایل تو باید به سوی آنها باشد.» (نامه ۵۳ نهج‌البلاغه)
۸) در حوزه اقتصادی به عنوان اولویت اول کشور، دو کارنامه پیش روی ماست. دولتی که ظرف هشت سال، معدل رشد اقتصادی نزدیک به صفر (۶ دهم درصد) را به ثبت رساند و موجب تعطیلی هشت هزار کارخانه، تعطیلی پیشران‌های پیشرفت در بسیاری از حوزه‌ها، و ناترازی‌های شدید در زمینه کسری بودجه و تولید و مصرف برق و بنزین و.. شد؛ و دولتی که در کمتر از سه سال توانست صادرات و درآمد‌های نفتی از دست رفته را احیا کند، شرکای اقتصادی را گسترش دهد، روابط مختل با همسایگان را بازسازی نماید، بر کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی چیره شود، ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی را تسویه کند، رونق نسبی را به تولید برگرداند، رشد اقتصادی را به بالای ۵ درصد برساند،از شتاب تورم افسار گسیخته 59 درصدی در پایان دولت قبل بکاهد، و بسیاری از پروژه‌های عمرانی سال‌ها معطل مانده را به سرانجام برساند. آنها که منافع نامشروعی در دولت ائتلافی مدعی تدبیر و امید داشتند و گرد نا امیدی بر زندگی مردم پاشیدند، قطعا این موفقیت‌ها را برنمی‌تابند و اگر بتوانند نوار موفقیت‌ها را در دولت جدید قطع می‌کنند و مدیریت را دوباره به سمت همان مدیریت فشل ملوک الطوایفی منحرف می‌سازند.
۹) ویژگی این طیف، انفعال و تسلیم در برابر غرب زیاده‌خواه و تقلا برای به تسلیم کشاندن ملت است. از قوطی آنها، فقط دولت ضعیف مطلوب دشمنان ایران بیرون می‌آید. آنها چنان دون‌ شأن ملت ایران در دهه قبل رفتار کردند که وب‌سایت رادیو فرانسه،۱۹ مهر ۱۳۹۲ به استناد رصد گران اطلاعاتی و دیپلماتیک نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی، صبوری خریدار، وضعیت فروشنده را دشوارتر و قیمت فروش را کمتر خواهد کرد. پیشنهاد سقف زمانی ۳ ماهه از سوی روحانی برای انجام معامله قطعی با غرب، نشانه وضعیت اضطراری او است که در ژنو در هیئت فروشنده ظاهر خواهد شد».
چنین عبرتی، هزاران بار از ساحت جناب آقای پزشکیان حفظه الله تعالی که خود را وامدار اسلام و انقلاب و سیره امیر مؤمنان‌(ع) می‌داند، دور باد، ان‌شاءالله.

 

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۸ مرداد

7 توصیه در طلیعه دولت چهاردهم

دکترسیدعلی علوی

رهبر انقلاب روز گذشته 7 مرداد ماه 1403 طی حکمی، منتخب مردم در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را به عنوان نهمین رئیس جمهور تنفیذ کردند. این مراسم که براساس بند 9 اصل 110 قانون اساسی است به معنای آغاز رسمی فعالیت دولت چهاردهم است.در این مراسم عموما رهبر انقلاب براساس اقتضائات کشور و ویژگی های دولت برآمده از رای مردم، نکات و توصیه هایی را به روسای جمهور منتخب بیان می کنند که می توان از آن به عنوان نقشه راه دولت ها یاد کرد. رهبر انقلاب روز گذشته نیز در مراسم تنفیذ آقای دکتر پزشکیان ، هفت توصیه به کارگزاران نظام بالاخص دولت چهاردهم مطرح کردند. 1.استفاده از ظرفیت عظیم مردمی اولین توصیه رهبر انقلاب بود که درباره آن بیان کردند:« ملت ما ملت بزرگی است. در میان ملت ما کسانی که صاحب فکرند، صاحب ابتکارند، صاحب تجربه‌اند، صاحب آراء جدیدند، بی‌شمارند؛ ...من عرض می کنم که این یک ثروت عظیم ملی است و از این باید استفاده کرد. دولت محترم و رئیس‌جمهور محترم ان‌شاءا... برای مردم، با مردم، در میان مردم از این «ظرفیت عظیم مردمی» استفاده کنند .» این توصیه رهبر انقلاب آن گاه اهمیت مضاعف می یابد که توجه داشته باشیم که «صداقت و مردمی بودن» دو ویژگی بارز دکتر پزشکیان است، ویژگی هایی که از عوامل اصلی رای آوری آقای پزشکیان بوده اند. در واقع یکی از مزیت های رقابتی آقای پزشکیان در بین سایر رقبا از منظر اکثریت رای دهنده به ایشان همین مردمی بودن ایشان و توجه به ظرفیت های مردمی است که به نظر می رسد می تواند اصلی ترین ظرفیت و امتیاز برای  موفقیت دولت چهاردهم باشد. 2.کار جهادی و رویکرد جهادی در کارها  دومین توصیه دیروز رهبر انقلاب به آقای پزشکیان و دولت آتی ایشان بود، توصیه ای که البته نشانه های آن را در سوابق اجرایی آقای پزشکیان می توان یافت. رهبر انقلاب کار جهادی را این گونه تعریف کردند«کار جهادی یعنی چه؟ یعنی خستگی‌ناپذیری، بی‌‌مزد و بی‌منت کار کردن، هدف را انجام وظیفه‌ انسانی و خدایی قرار دادن و پیش رفتن؛ این کار جهادی است. البته چهارچوب‌های قانونی و اداری وجود دارد، باید رعایت بشود». توصیه به کار جهادی و اهمیت آن در نمونه های موفق، همچون دفاع مقدس آن گاه دوچندان می شود که دریابیم موفقیت کار جهادی آن گاه به ثمر می نشیند که با ظرفیت های مردمی ترکیب شود در واقع خصوصیت های دکتر پزشکیان در مردم گرایی اگر با رویکرد کار جهادی هم افزا شود می توان این امید را داشت که دولت چهاردهم کارهای زمین مانده بزرگی همچون ناترازی انرژی ،بهبود ارزش پول ملی،افزایش   تولید،  رشد سرمایه‌گذاری و  بهبود فضای کسب‌وکار را در کشور به سرانجام برساند. 3. رویکرد تعاملی ارکان کشور دیگر توصیه دیروز رهبر انقلاب بود که البته علاوه بر دولت به سایر کارگزاران نظام نیز برمی گشت. ایشان با بیان این که، بدون تعامل ارکان کشور نمی شود کار کرد، تصریح کردند« مجلس باید به دولت کمک کند؛ دولت باید روی حساسیت‌های مجلس حساب کند؛ قوه قضاییه در هر نقطه‌ای که مورد نیاز است باید حضور فعال داشته باشد؛ نیروهای مسلح در هر جایی که دولت نیاز دارد و مردم نیاز دارند، طبق وظایفشان حضور داشته باشند؛ همه بایستی نقش‌آفرینی کنند» توصیه ای که البته رهبر انقلاب در دیدار هفته گذشته خود با نمایندگان مجلس دوازدهم به طور مفصل به آن پرداختند، مطالبه ای که به نظر می رسد اولین آزمون آن  را باید در معرفی وزرا و بررسی صلاحیت های گزینه های پیشنهادی آقای پزشکیان برای کابینه چهاردهم شاهد باشیم. 4.توجه ویژه به مسئله اقتصاد و برجسته کردن موضوع اقتصاد در بین مجموعه ای از مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی از نکات قابل تامل توصیه های رهبر انقلاب در مراسم دیروز بود. ایشان با تاکید بر اهمیت مسئله اقتصاد اشاره کردند«همه می دانند که بنده نسبت به مسائل فرهنگی خیلی حساسم؛ مسائل فرهنگی و مسائل اجتماعی مسائل بسیار مهمی است، شاید بیش از همه‌چیز اهمیت دارد؛ لکن امروز از لحاظ زمانی، اولویت با مسائل اقتصادی است. یک تحرک اقتصادی حساب‌شده‌ قوی پیگیر مورد نیاز است» به عبارتی این گونه می توان ارزیابی کرد که مهم ترین و اصلی ترین مسئله ای که رهبر انقلاب برای دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم به عنوان کار ویژه مجلس و دولت به صراحت تعیین کرده و نسبت به سایر مسائل فرهنگی و اجتماعی اولویت می دهند، مسئله اقتصاد و حرکت به سمت کارآمدی اقتصادی است. رویکردی که دولت و مجلس بایست عملکرد خود را نسبت به آن تنظیم کنند و نسبت به آن پاسخگو باشند. 5.در بین توصیه های روز گذشته رهبر انقلاب توصیه ای که ایشان برای آن از صفت « موکد» استفاده کردند، مسئله  پرهیز از دو قطبی سازی بود. مطالبه ای که با توجه به شرایط انتخاباتی و پساانتخاباتی و بالاخص ویژگی های مجلس دوازدهم و دولت چهاردهم و رقبای انتخاباتی همچون دولت سایه و برخی شیطنت ها در دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا، تبدیل به یکی از دغدغه های جدی رهبر انقلاب شده است، به گونه ای که روز گذشته ایشان تصریح کردند«مخاطب این [توصیه] آحاد مردم اند، فعالان سیاسی و اجتماعی‌اند. خب انتخابات طبعاً چالش‌برانگیز است دیگر؛ افرادی در انتخابات، در دو طرف قضیه قرار می گیرند، چالش هایی به وجود می‌آید؛ نباید به وسوسه‌های دوقطبی‌سازی اعتنا کرد و ترتیب اثر داد؛ این توصیه‌ مؤکد بنده است. نباید احساساتی که افراد را در دوره‌ انتخابات وادار به مجادله‌ با یکدیگر می کرد ادامه پیدا کند؛ نگذارید ادامه پیدا کند.» مسئله ای که اگر به آن توجه جدی نشود می تواند دولت چهاردهم را به حاشیه براند، از کارهای اصلی و اولویت دار باز دارد و امید مردم را ناامید کند و دشمن شادکن باشد. 6. تکیه بر توان داخلی و متوقف نکردن کارها به موضوعات خارجی، دیگر توصیه رهبر انقلاب به دکتر پزشکیان بود. توصیه ای که طبیعتا به معنای استفاده نکردن از ظرفیت های خارجی نیست، دغدغه ای که براساس بیانات رهبر انقلاب نبایست در آن دچار افراط و تفریط شد بدین گونه که تاکید کردند« «ما می توانیم» یک شعار همیشگی است؛ واقعش هم همین است. این حرف البته به معنای این نیست که ما از توان های خارجی استفاده نکنیم؛ هیچ عاقلی این حرف را نمی زند. خب باید از همه‌ امکانات استفاده کرد؛ امکانات داخلی، خارجی، دوستان. منتها توان داخلی را ندیده نباید گرفت؛ هیچ مسئله‌ داخلی را متوقف و آویزان به یک موضوع خارجی نباید کرد.» 7.برخورد فعال با تحولات جهانی نیز آخرین توصیه رهبر انقلاب به رئیس جمهور منتخب بود که به نوبه خود توصیه متفاوت و قابل تامل بود. برخورد فعال در برابر تحولات جهانی از عرصه علم همچون هوش مصنوعی تا تحولات ژئوپلیتیکی منطقه ، ایشان در آخرین توصیه خود در حوزه سیاست خارجی تاکید کردند« در مقابل امواج و حوادث جهانی و به خصوص منطقه‌ای، برخورد کشور، برخورد فعال باشد، برخورد اثرگذار باشد، نه برخورد منفعل. مسائل گوناگونی چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ علمی، چه از لحاظ پیشرفت ها و ابتکارات فوق‌العاده و عجیب علمی ــ فرض کنید مثل هوش مصنوعی ــ در دنیا اتفاق می‌افتد؛ با این، فعال برخورد کنید، منفعل برخورد نکنید؛ اثرگذار برخورد کنید. غفلت و تغافل از آن چه در دنیا پیش می‌آید، در منطقه پیش می‌آید، جایز نیست.» کوتاه سخن این که توصیه های هفتگانه رهبر انقلاب را  می توان مطالبات راهبردی ایشان از دولت چهاردهم و کارگزاران نظام در 4 سال پیش رو دانست که «توجه به ظرفیت عظیم مردم، پرهیز از دوقطبی سازی و اولویت دادن به مسئله اقتصاد»شاه بیت های این توصیه های هفتگانه بودند.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۸ مرداد

بیم‌ها و امید‌های عارف
تقی دژاکام

درست چندساعت بعد از مراسم تنفیذ، رئیس دولت چهاردهم طی حکمی دکتر محمدرضا عارف را به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور منصوب کرد. این انتصاب در حالی بود که تا پیش از آن، نام کسان مختلفی از آقایان لاریجانی و ظریف گرفته تا طیب‌نیا در مظان این عنوان قرار گرفته بودند و آخری تقریباً قطعی هم شده بود. 
انتخاب آقای عارف از همان ابتدا در بین حامیان آقای رئیس‌جمهور تنش‌هایی را موجب شد، بسیاری از اصلاح‌طلبان این انتخاب را ناامیدکننده دانستند، برخی او را به بی‌عملی و سکوت و شکست همیشگی متصف کردند، بسیاری استعفا‌های مکرر او را در سر بزنگاه‌ها یادآور شدند، یکی دو نفر تلویحاً از رانت کاری فرزند او یاد کردند و تعبیر «ژن مرغوب» را به‌کار بردند، تا جایی که احمد زیدآبادی طی دو متن پی‌درپی مجبور شد از عارف به عنوان بهترین گزینه معاونت اول حمایت کند. او در دومین متن خود در این باره به‌درستی کسی، چون علی لاریجانی را از آنجا که فقط به ایفای نقش اول گرایش دارد، برای معاونت مناسب ندانسته و گفته است انتخاب او به اصطکاک با شخص پزشکیان منجر می‌شده است. وی ظریف را هم زودرنج و تحریک‌پذیر و گرفتار حاشیه معرفی کرده و جالب اینکه در رد جهانگیری، او را موجب «انگ» تداوم دولت حسن روحانی دانسته است!

اما فارغ از انتقادات و حمایت‌های درون جبهه اصلاحات از این تصمیم، باید گفت دکتر عارف از شخصیت‌های سالم و خوشنام اصلاح‌طلبی است که در مسئولیت‌های قبلی خود از ریاست دانشگاه تهران تا وزارت علوم و بعد‌ها معاونت رئیس‌جمهور در دولت آقای خاتمی، خوش درخشیده و بدون حاشیه بوده است و اهداف کاری خود را تا حد زیادی خوب پیش برده است. او جناح‌گرایی افراطی ندارد و اصولاً در هیچ مسئولیتی به دامن تندروی و ضدیت با نظام نیفتاده است. با این‌همه بعضی نگرانی‌ها از این انتصاب را هم نمی‌توان نادیده گرفت. اولین نکته اینکه او با ۷۳ سال سن، برای این مسئولیت اجرایی زیادی پیر است و انتظار می‌رفت دکتر پزشکیان با وعده‌هایی که داده بود، برای این مسئولیت مهم از نیرویی جوان‌تر و قبراق‌تر استفاده کند، نه پیرترین معاون اول تاریخ جمهوری اسلامی را.

ضمن اینکه معمول و منطقی این است که بین رئیس‌جمهور و معاون اول، یکی عملیاتی‌تر و دیگری ستادی‌تر (هر کدام که) باشد تا کار‌ها بهتر پیش برود و به نتیجه برسد. با شناختی که از شخصیت هر دو بزرگوار وجود دارد، هر دو آدم‌های ستادی هستند و نه عملیاتی و وسطِ میدانِ کار‌های بزرگِ فراوان. این دومین نگرانی بزرگی است که وجود دارد. نکته سوم اینکه باز هم با توجه به شرایط کشور و وعده‌های رئیس محترم جمهور برای حل مشکلات معیشتی مردم و اقتصاد ایران، نه ایشان و نه آقای عارف سابقه و صبغه ورود به حوزه مسائل اقتصادی را ندارند و با توجه به نیاز جدی کشور به حل این موضوعات، معلوم نیست فرجام این مشکلات چگونه و به دست چه کسان آشکار و پنهانی قرار است رقم بخورد. آیا همان‌طور که آقای خاتمی بار‌ها تصریح کرده بود که کار اصلی من توسعه سیاسی است نه اقتصادی، حالا که سرنوشت کشور پس از گذشت ۲۰ سال مجدداً به معاون اول او گره خورده است، باز هم شاهد همان آش و همان کاسه خواهیم بود؟! 

اما مهم‌ترین نکته‌ای که توجه من خبرنگار را به خود جلب کرد، عبارتی در حکم انتصاب ایشان بود که آقای پزشکیان مرقوم فرموده‌اند «اداره جلسات هیئت وزیران» با آقای عارف است. اگر منظور مطابق اصل ۱۲۴ قانون اساسی در نبودِ احتمالی رئیس‌جمهور هنگامی که در سفر یا مأموریتی باشد که اداره جلسه دولت به عهده معاون اول ایشان است، اما اگر منظور اداره همه جلسات دولت باشد، معنی و مفهوم آن این است که آقای پزشکیان اصولاً در اداره هیئت‌دولت دخالتی نکند. این نکته البته ایرادی به دکتر عارف نیست و اگر اشکال وارد باشد، به حکم صادره از شخص آقای رئیس‌جمهور است و بس!

بیچارۀ توفیقند، هم صالح و هم طالح
درماندۀ تقدیرند، هم عارف و هم عامی
جهدت نکند آزاد،‌ای صید که در بندی
سودت نکند پرواز،‌ای مرغ که در دامی!

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۸ مرداد

وقتی عدد ۳بیشتر از ۸می‌شود

​​​​​​​حبیب‌ا... ترکاشوند

روز یکشنبه مراسم تنفیذ رئیس‌جمهور چهاردهم برگزار شد و بعد از مراسم تحلیف، عملا دولت چهاردهم در کشور مستقر می‌شود.

اگر بخواهیم با نگاه کارشناسی و فارغ از حب و بغض به عملکرد دولت سیزدهم بنگریم، باید عینک سیاسی را از چشم برداشته و به آمار و ارقام مستند نهاد‌های رسمی و بین‌المللی استناد کنیم تا ببینیم اولا دولت شهید رئیسی عزیز در چه شرایطی کشور را تحویل گرفته و حالا در چه شرایطی آقای مخبر دولت راتحویل آقای پزشکیان خواهد داد. کاهش عجیب فروش نفت کشور، تورم افسارگسیخته ۵۹درصدی که برخی کارشناسان معتقد بودند این تورم به بالای۱۰۰درصد نیزخواهد رسید، تعطیلی هرروزه کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، اخراج هرروزه کارگران، رشد ۱۰برابری نرخ ارز وکاهش ملموس قدرت خرید مردم طی چهارسال، رشد اقتصادی منفی طی چندین سال متوالی منتهی به ۱۴۰۰، خلق مدام پول و سقوط ارزش پول ملی درمقابل ارز‌های جهانی، کسری بودجه بیش از ۳۰۰هزار میلیاردی، خزانه منفی۴۴هزارمیلیاردی درتابستان۱۴۰۰، افزایش روزانه تحریم‌های آمریکا و غرب علیه ایران، به‌رغم امضای برجام و تعطیلی برنامه‌های هسته‌ای کشورمان و فشار بیشتر برای تعطیل‌کردن قدرت دفاعی و موشکی جمهوری اسلامی، کاهش روابط ایران با همسایگان، شرق، آفریقا و آمریکای‌جنوبی و تنها دلخوش کردن به لبخند چند کشور محدود غربی برای برداشتن تحریم‌ها که آن هم میسر نشد و ... تنها بخش کوچکی از عملکرد دولت هشت‌ساله روحانی است. شاید اگر بخواهیم دولت روحانی را در قاب کوچکی به همگان نشان دهیم، سخنان وزیران روحانی در اولین جلسه دولت شهید رئیسی، نماد این دولت است که مهم‌ترین دغدغه وزرا در جلسه فوق‌الذکر این بود که حقوق ماه آتی کارمندان را از کجا پرداخت کنید؟ در چنین شرایط بحرانی، آیت‌ا... شهید رئیسی دولت جدید را تحویل گرفت و فعالیت‌های دولت مردمی درعرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی آغاز شد. فروش نفت به‌تدریج افزایش یافت به‌گونه‌ای که درسال۱۴۰۳ فروش نفت به بالای دو میلیون بشکه در روز رسید آن هم در شرایطی که آمریکا و غرب مدعی اجرای تحریم‌های شکننده علیه کشورمان هستند و معترف هستند که امکان وضع تحریم جدید نفتی علیه ایران نیست. رشد اقتصادی علی‌رغم یک دهه رکود، مثبت شد وبه مثبت ۴ درصد درسال آخر دولت طبق آمار صندوق بین‌الملل پول رسید، بدهی‌های سرسام‌آور دولت قبل تسویه شد، چند هزارکارگاه و کارخانه تعطیل‌شده، احیا شد، آمار بیکاری به کمترین درصد در تاریخ ۶۰ ساله کشور رسید، ایران به عضویت دو پیمان مهم بین‌المللی یعنی شانگ‌های و بریکس بعد از سال‌ها چشم‌انتظاری درآمد با تلاش شخص شهید رئیسی ایران و عربستان به توافق تاریخی دست پیدا کردند. ارتباط ایران با همسایگان تقویت شد و مبادلات مالی بین ایران و این کشور‌ها چندین برابر شد. تورم سالانه در اردیبهشت امسال یعنی آخرین ماه حیات پربرکت شهید رئیسی به ۳۴ درصد رسید و اگر مشیت الهی بر ماندن ایشان بود، سال بعد تورم به زیر۳۰درصد می‌رسید و درصورت رای‌آوری مجدد در پایان دولت بعدی خود با این روند قطعا تورم تک‌رقمی می‌شد کمااین‌که در برنامه پنج‌ساله نیز بر این مهم تاکید شده است. در یک نگاه کلی دستاورد‌ها و تلاش‌های دولت سه‌ساله شهید رئیسی در حوزه‌های مختلف، طبق آمار و اسنادجهانی وداخلی، علی‌رغم همه سیاه‌نمایی‌های دشمن و مغرضان داخلی، چندین برابر دولت هشت‌ساله روحانی است. آری گاهی ممکن است سه سال بیشترازهشت سال بازدهی داشته باشد، اگر منصف باشیم.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۸ مرداد

ما و کاپشن های پزشکیان

صلاح الدین هرسنی

 این روزها بحث از پروتکل های رفتاری به ویژه سبک پوشش دکتر پزشکیان داغ و به سوژه اغلب رسانه ها و شبکه های اجتماعی بدل شده است.
ظاهرا جدای از افکار عمومی که پروتکل های رفتاری دکتر پزشکیان به ویژه سبک پوشش و ظاهر شدن با کاپشن ها رنگارنگ و آراستگی ظاهر و فرم نا مرتب موی سرش را نمی پسندند، برخی از اهالی هنر راضی به چنین سبک و ظاهری نیستند و توصیه هایی را گوشزد و سفارش کرده اند. این توصیه ها اولین بار به واسطه نگارش یادداشتی از طرف (رضا کیانیان) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر مطرح و داغ گردید.
می گویند که حرف منطقی جواب ندارد و نباید در قبال منطق و اصول عقلانی آن مقاومت کرد. لذا باید تسلیم شد.
بنابراین، آنچه را که جناب کیانیان ارجمند به عنوان پروتکل های رفتاری در پوشش به جناب دکتر پزشکیان تجویز و توصیه کرده است، با توجه به سبک و اسلوب پروتکل های رفتاری روسای جمهور و نخست وزیران خلاف عرف و قاعده نیست.
اجرای این پروتکل ها اگر چه نه شرط کافی بلکه شرط لازم برای انجام کار ویژه های ذاتی قوه مجریه است. چگونگی آراستگی رهبران جهان چه در گذشته و چه در زمان حاضر بزرگترین نشانه و دلیل این ادعاست.
از کت و شلوار اتو کشیده و کروات های رنگارنگ اردوغان، محمد شیاع السودانی، نجیب میقاتی،کی یر استامر،امانوئل ماکرون و ویکتور اوربان،اولاف شولتس، جاستین ترودو و اغلب روسای جمهور و نخست وزیران کشور جز (ولودیمیر زلنسکی) به جهت شرایط جنگی و (سرباز ملت) که بگذریم، در همین روز های گذشته وقتی قرار شد که بالاخره بایدن در رقابت با ترامپ برای انتخابات نوامبر ریاست جمهوری آمریکا کناره گیری کند، (کامیلا هریس) در کمال آراستگی در ظاهر و در زیبنده ترین شرایط فرم لباس ظاهر شد و پر قدرت و همچون طاووس مست خود را آماده رقابت با ترامپ دیده است و البته امید است که ترامپ را بتواند شکست دهد.
حالا به توجه به همنوایی افکار عمومی اینگونه به نظر می رسد که این خواسته منحصر و محدود به جناب کیانیان محترم نیست و شاید خواسته اغلب افکار عمومی همان خواسته و تقاضای جناب کیانیان باشد.
اما این هشدار و تذکر به جا به کسی که در طول عمر زندگی اجتماعی و سیاسی، اصولش را زندگی کرده است، به منزله دخالت در سلیقه شخصی و امر خصوصی و شاید نقض آن نوع از آزادی است که روزگاری (آیزا برلین) فیلسوف،مورخ فلسفه و منتقد انگلیسی در سال ۱۹۲۰ در کتاب (چهار گفتار در باره آزادی) از آن به (آزادی منفی) یاد کرده بود و آن را اساس لیبرالیسم می دانست.
آزادی منفی طبق دیدگاه های فکری و فلسفی برلین، اجبار فرد به انجام امری که خلاف میل باطنی اوست. به واقع برلین در تشریح مفهوم آزادی منفی این گونه تاکید می کند که: اگر دیگران مرا از آنچه بدون دخالت آنان انجام دهیم باز دارند، به همان اندازه آزادی خود را از دست داده ایم و اگر دیگران این حوزه را بیش از حد معینی محدود کنند، در آن صورت می توان گفت که تحت اجبار و شاید در بندیم.!
به این ترتیب و به جهت ضرورت عدم نقض آزادی منفی نباید به سبک زندگی و پروتکل های رفتاری دکتر پزشکیان به ویژه در سبک پوشش ایراد گرفت و او را وادار به انجام پروتکلی کرد که خلاف میل باطنی اوست.
در این میان آیا بهتر نیست که به جای وارد و مطرح کردن این ایرادات به سبک و پوشش دکتر پزشکیان، به آن جنبه از خصوصیات رفتاری منحصر به فرد دکتر پزشکیان یعنی تخصص و درجه علمی، سجایا و خصایل نیک انسانی،ادب و متانت، تساهل و مدارای سیاسی، سلامت،پاکدستی،عزت نفس و صداقت او توجه و تمرکز کنیم ؟ مثلا بگوییم که او جراح و …
…ثروت دیده نشده است. او اختلاس نکرده و ندزدیده و قرار هم نیست که بدزدد.
در ضمن آیا فقط حامیان ضرورت اجرای پروتکل های رفتاری مشکل کشور را در سبک لباس و پوشش آن دیده اند و همه حوزه ها گل و بلبل است و فقط مشکل کشور بر سر چنین پوششی است؟
چرا حامیان اجرای پروتکل های رفتاری از سوی دکتر پزشکیان چرا به مهمترین دغدغه و نگرانی او یعنی تشکیل یک کابینه ای کیفی و متشکل از افراد کارآمد، فکر نمی کنند و هشدار نمی دهند؟ چرا باید مسائل حاشیه ای در اولویت قرار بگیرد و به گونه ای متن در حاشیه گُم شود؟ چرا باید فردی چون پزشکیان را وادار به تغییر رفتار کرد که مایل به چنین تغییری نیست؟
به‌یقین آنهایی که می‌خواهند دکتر پزشکیان را در کت‌ وشلوار ببینند، نمی توانند ساده زیستی و سلامت شخصیت او را نادیده بگیرند. ‌به باور آنان این جنبه از شخصیت دکتر پزشکیان نیز برایشان پسندیده است.
تردیدی نیست که کت و شلوار ممکن است از کاپشن زیباتر و رسمی‌تر باشد و دکتر پزشکیان نیز در برنامه‌های انتخاباتی گاهی ملبس به آن بودند و در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در این لباس ظاهر شده و احتمالاً در آینده نیز بیشتر به این پوشش و پروتکل های امر پوشش تن خواهند داد، اما بهتر است که ما خود را از عادات فرمی و ظواهر امر رها کرده و به جای آن بهتر است که به ظاهر تمرکز نکنیم و در اندیشه اصل و کُنه و حقیقت ماجرا باشیم.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز شنبه ۶ مرداد

آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان

کیومرث اشتریان
اگر بخواهید با گروه یا جناح و فرقه‌ای صلح و سازگاری و اجماع ملی به پیش ببرید، نمی‌توانید به مبانی فکری و روش اندیشیدن آنان بی‌توجه باشید. ریشه اجماع و سازگاری در نحوه اندیشیدن است. انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری می‌تواند تحولی اساسی در بازآرایی سیاست در ایران پدید آورد و نقطه‌ای برای وفاق ملی باشد. آقای پزشکیان و تیمی که او را در این مهم همراهی خواهد کرد، نمی‌تواند بدون تحلیلی نظری از گروه‌های گوناگون، کار اجماع‌سازی را به پیش ببرد. به نظرم شگفتی انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، انتخاب آقای پزشکیان نبود، بلکه میزان آرایی بود که ظرفیت بالای 13 میلیونی برای لیدرهای «آخرالزمانی‌های ایرانی» دارد تا از آن میان یک بدنه اجتماعی پایدار برای خود برسازند. چنین انتظاری، بخت و اقبال سیاست را رصد و تخت سلطنت را شکار می‌کند. در این نوشتار یک گروه را به اجمال بررسی خواهم کرد: «آخرالزمانی‌های ایرانی» که فرقه از فرقت یار می‌سازند. در 20 سال گذشته در ایران گونه‌ای از«شبه‌علم» از طریق گروهی اندک اما تأثیرگذار رواج یافته است که در سیاست، فرهنگ، سینما، اقتصاد، روابط خارجی و... جلوه‌ها کرده و عیاری‌ها کرده است. این «شبه‌اندیشه» که آن را «آخرالزمانی‌های ایرانی» می‌نامیم، بدنه اجتماعی جدیدی نیز برساخته است؛ هرچند این بدنه اجتماعی، به صورت روشنی از اندیشه‌های این گروه اندک آگاه نیست و عمدتا به دلایل روان‌شناسی سیاسی، قضاوت‌های ناصواب و تصورات ذهنی به آن روی آورده است. «آخرالزمانی‌های ایرانی» با انتخاب آقای احمدی‌نژاد متولد شدند. هرچند این گروه با او در سیاست ایران ظهور کرد اما بعدها خود از آن کناره گرفت و راهی دیگر در پیش گرفت و آن را به صورت مبهم و چندپهلویی تحت عنوان «دولت بهار» و «انسان کامل» مطرح کرد. ویژگی‌ها و کارکردهای این گرایش اجتماعی-سیاسی این‌چنین است:

1- اشتیاق به «شبه‌علم» از پزشکی، علوم طبیعی و ریاضی تا فلسفه تاریخ و علوم اجتماعی مهم‌ترین ویژگی دستگاه معرفتی اینان است.

2- باور به خرافات سیاسی که در تئوری توطئه در سیاست داخلی و بین‌المللی نمایان شده است.

3- فرقه‌ای‌سازی همه وجوه زندگی سیاسی.

4- گذار از همه فیلسوفان دینی ایرانی از مرحوم مطهری و جوادی‌آملی گرفته تا حتی گذار از رویکرد فلسفی مرحوم مصباح‌یزدی و روی‌آوردن به «مجتهدان روایتی» و «منبری‌های شعائری» که ضد فلسفه و عرفان‌اند.

5- انطباق‌های عجولانه، پیشرسانه و نامعتبر روایات آخرالزمانی با حوادث روز و در نتیجه فراهم‌سازی زمینه برای درافتادن به تنش‌های بین‌المللی مانند جنگ اوکراین که موضوع اصلی استراتژی امنیت ملی ایران نیست. 6- هم‌راستایی با نظریه‌های «مدرنیته‌ستیزی» در سطح بین‌الملل به‌ویژه تأثیرپذیری آنان از اندیشه‌های ناسیونال-بلشویستی «آلکساندر دوگین».

برخی برنامه‌های سیاسی سیمای جمهوری اسلامی در طی این سال‌ها به صورت انحصاری در اختیار چنین تفکری بوده است؛ هرچند در یکی دو سال اخیر با درگذشت یکی از منادیان آن به طرز معناداری تعدیل شده است. «آلکساندر دوگین» کسی است که «پدر فکری» ناسیونالیسم روسی خوانده می‌شود و بر سنت‌گرایی، ایدئولوژیِ «ضدمدرن» و غرب‌ستیزی تأکید دارد. این همان چیزی است که هرچند اشتراکاتی با اقتضائات سیاسی ایران و وجوهی از حقیقت دارد، اما این دو ضرورتا یکسان نیستند. این اشتراکات ظاهری و فقدان اعتمادبه‌نفس سیاسی، «آخرالزمانی‌های ایرانی» را شیفته کرده و سبب شده است تا به اشتباه، خود را با انترناسیونالیسم آخرالزمانی «دوگینی» هم‌رزم و هم‌راستا تلقی کنند. این گروه که طی دو دهه از سخنرانان و سخن‌بازان سازمان‌دهی‌شده‌ای برخوردار بودند، خود را از یک گروه فکری به یک «شبکه سیاسی» ارتقا دادند و در انتخابات مجلس دوازدهم نیز حضور پررنگی داشتند. شماری از آنان برای گردانندگان اصلی خطرساز شدند بنابراین از سوی همانان که سازمان‌دهی‌شان کرده بودند، کنار گذاشته شدند، اما این جریان فکری هنوز از قدرت بالایی در جذب گروه‌های اجتماعی برخوردار است. نکته مهم آن است که تفکر «آخرالزمانی‌های ایرانی» به لحاظ نظری و اجتماعی هویت‌گرفته و ساماندهی شده است و می‌تواند موجی ایجاد کند که هم نظام و هم جریان اصلی روحانیت و هم نیروهای سیاسی توسعه‌گرای ایران را به چالش بکشد. این تفکر به دلایل ماهوی از هرآنچه غیر خود باشد، فاصله‌ای تزاحم‌آمیز می‌گیرد و فرقه در فرقه برمی‌سازد تا به شماری اندک و حلقه‌ای کوچک برسد. هر نیروی سیاسی در ایران که در پی بهره‌برداری سیاسی از اینان برآمده، درنهایت خود قربانی آن شده است. بدون آنکه بخواهم درباره آقای دکتر احمدی‌نژاد قضاوتی ارزشی داشته باشم، می‌توانیم او را یک نمونه منحصربه‌فرد تجربه‌شده در نظام سیاسی ایران به شمار آوریم. برخی با تصور اینکه می‌توان او را به استثمار سیاسی کشید، سعی کردند از او نردبانی برای ترقی خود یا پتکی برای منکوب‌کردن مخالفان بسازند اما در عمل او برای آنان و برای همه نیروهای سیاسی چالش‌برانگیز شد. او هنوز از محبوبیت بالایی برای «آخرالزمانی‌های ایرانی» برخوردار است. آخرین مصاحبه‌های مرحوم نادر طالب‌زاده در حمایت از دکتر احمدی‌نژاد به‌روشنی این را نشان می‌دهد. در ادبیات سیاست‌گذاری عمومی و در بحث «طراحی سیاست» شاخه‌ای وجود دارد که ذیل عنوان «جماعت‌های شناختی» و «جماعت‌های سیاستی» (community) توسعه داده شده است. جان سخن این است که گروهی با توسعه یک تفکر، یک «جماعت (یا اجتماع) شناختی» را برمی‌سازند. این گروه می‌تواند به‌تدریج از طریق فعالیت‌های تشکیلاتی و ائتلاف حامی در قالب یک فرقه سیاسی قد عَلَم کند و مهم‌تر آنکه به تسخیر دولت، رسانه، اقتصاد و... بپردازد. «آخرالزمانی‌های ایرانی» همین روند را در 20 سال اخیر در ایران طی کرده‌اند. آنان حجم انبوهی از «شبه‌دانش» در سیاست، علوم پزشکی، فرهنگ و... تولید کرده‌اند و در‌نهایت به شکل یک گروه سیاسی برای تسخیر ارکان مختلف تصمیم‌گیری درآمده‌اند. تلاش‌های آنان برای نشستن بر سر سفره وزارت نفت و صداوسیما و برخی دیگر از نهادهای حساس و تأثیرگذار حکایت‌های ناگفته بسیار دارد. اگرچه اینک نظام سیاسی به برخی پیامدهای آنان برای خود پی برده است، اما از نظر «جامعه‌شناسی معرفت» هنوز به درک نظری و جمع‌بندی تحلیلی از «آخرالزمانی‌های ایرانی» نایل نشده است؛ و از قضا همه ماجرا اینجاست. به این زیرساخت معرفتی که در پی می‌آید، توجه کنید: «دانش‌ها با پایین‌آمدن در سطح عوام شکل «شبه‌دانش» و خرافات به خود می‌گیرند. دانش «فلسفه تاریخ» نیز می‌تواند چنین باشد. در فلسفه تاریخ روندهایی به شکل فرضیه و نظریه شناسایی می‌شوند و بر‌اساس‌آن پیش‌بینی‌هایی انجام می‌شود. فلسفه تاریخ مارکسیستی با شناسایی پنج مرحله تاریخی از کمون اولیه، برده‌داری، فئودالیته و سرمایه‌داری، درنهایت حاکمیت طبقه کارگر را برای هوادارانش پیش‌بینی کرده و نوید می‌دهد. فلسفه تاریخ حق و باطل در نگاه دینی با اشاره به آیه شریفه «و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» و انتظار امام مهدی (عج) پیروزی و حکومت حق و مستضعفان را نوید می‌دهد. مرحوم مطهری مقوله مهدویت را به‌درستی به قالب فلسفه تاریخ برده و آن را به رویکرد روایتی محدود نکرده است. اما همین دانش پر‌ارزش می‌تواند در سطح عامه و با انطباق‌های تصنعی و روایات نامعتبر به یک «شبه‌علم» فریبنده برای «آخرالزمانی‌های ایرانی» تبدیل شود تا مرز‌بندی‌های تاریخی را جابه‌جا کند، تا به صورتی پیشرسانه و پیش‌دستانه قهرمانانی کاذب را به‌جای نیروهای حق جایگزین کند، تا کشور را مجهز به نیروی ضد‌توسعه کند، تا ایران و نظام را به ورطه نزاع‌های بین‌المللی ببرند و تا شماری از جوانان و پیرانِ شیفته انتظار را به سوی خود بکشاند و بدنه اجتماعی باورمندی برای خود برسازد؛ غافل از آنکه «لیلی این انجمن وهم است و مَحمِل، انتظار». این، همان وجه فکری است که در جامعه ایرانی، هم زنده است و هم بالنده؛ تولید‌مثل فرهنگی می‌کند، گروه سیاسی می‌سازد و مهم‌تر از همه ظرفیت بالایی برای ساخت‌و‌پرداخت بدنه اجتماعی دارد، اما همچنان زورقی سپرده به توفان حوادث سیاسی و انتخاب‌های اتفاقی است. آنان به شکل رهگذرند اما در بدنه اجتماعی، سنگ و صخره سیاست بر راه اجماع‌سازی می‌سازند. طرح اجماع‌سازی ملی پزشکیان مواجهه سختی با آنان خواهد داشت؛ «این حریفان، فصل می‌خواهند و دولت، وصلِ کار». از قضا هم اینان‌اند که در شبکه‌های اجتماعی بیشترین مقاومت را در برابر نظم سیاسی جدید از خود نشان می‌دهند و سعی می‌کنند آتش کینه‌های انتخاباتی را در میان عامه طرفداران خود دامن بزنند.

برگرفته از سخنرانی نویسنده در انجمن مطالعات صلح که در 03/05/1403 در خانه اندیشمندان علوم انسانی ایراد شده است.

روزنامه رسالت

دوگانه اقتصاد و معیشت

جواد شاملو 

شخصیت رهبر معظم انقلاب بیش از هر چیز صبغه‌ای فرهنگی دارد. چه به‌عنوان یک عالم و مرجع تقلید شیعه و چه به‌عنوان شخصیتی که در برابر هنر و خاصه ادبیات احساس شیفتگی دارد، می‌توان ایشان را انسانی فرهنگی برآورد کرد. 
ایران هم ازنظر فرهنگی شرایط پیچیده‌ای دارد. فرهنگ در ایران به امر معماگونه و پرمسئله‌ای تبدیل‌شده که می‌تواند تمام فضای فکری فرهنگ دوستان را تسخیر کند. 
اما ازآنجاکه نقطه ثقل حملات دشمن به ایران اسلامی اقتصاد است؛ گفتمان غالب رهبر انقلاب نیز سال‌هاست که اقتصادی است. این انعطاف است که عیار یک حکمران را مشخص می‌کند. برای حکمران واقعی مسائل یکسانی اهمیت دارند اما اولویت‌ها به‌شدت متغیرند. اهمیت زاییده اصول تغییرناپذیر است و اولویت زاییده حوادث و اقتضائات زمان.
از همین رو در مراسم تنفیذ ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان ، اولویت کشور از سوی رهبر انقلاب بار دیگر اقتصاد عنوان شد. اما باملاحظه‌ای که شایسته اندکی تأمل است.
در اقتصاد بین شاخص‌های کلی و وضع اقتصادی عموم‌ مردم تفاوت وجود دارد. ممکن است کشور ازنظر شاخص‌ها با آمار رو به رشد مواجه باشد اما در همین شرایط، سفره مردم بزرگ‌تر که نشود هیچ، با تهدیدهای بیشتری هم مواجه شود. شاید اوج این تضاد در دوران انقلاب صنعتی قابل‌مشاهده باشد. زمانی که انگلیس تحت تأثیر انقلاب صنعتی در اوج شکوفایی اقتصادی قرار داشت، چارلز دیکنز یکی از تکان‌دهنده‌ترین آثار خود را خلق کرد: اولیورتویست. داستان فقر و فلاکت مردمی که لابه‌لای چرخ‌دنده‌های انقلاب صنعتی له‌شده بودند و هزار برابر فقیرتر از زمانی اقتصاد بریتانیا، هنوز کوچک‌ و محلی و کارگاهی بود. 
پس‌ باید بین معیشت و اقتصاد و یا اقتصاد خرد و کلان نیز اولویت‌بندی کرد. به نظر می‌رسد اولویت دولت سیزدهم در عمر کوتاه سه‌ساله خود بیشتر اقتصاد کلان بود. اولویتی که دولت در آن موفق بود اما مردم نه طعمی از این موفقیت چشیدند و نه اصلا به چنین موفقیتی در حال حاضر اهمیت می‌دهند. 
بااین‌وجود بی دستاورد انگاشتن زحمات دولت سیزدهم با این حربه که «تأثیرش در سفره مردم چه بود؟» نه‌تنها بی‌انصافی است بلکه غیرعلمی است و بی‌اعتنایی به تفاوت اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. شاید اگر شهید خدمت، آیت‌الله رئیسی زمان بیشتر داشت، پس از سامان دادن به شاخص‌های اقتصاد کلان، اولویت بازوی اقتصادی دولت خود را بیشتر معطوف به اقتصاد خرد می‌کرد.
کشور به‌تصریح رهبر انقلاب به اقدامات اورژانسی و کوتاه‌مدت برای بهبود معیشت مردم نیاز دارد. در این میان رویکردهایی که تنها به جنبه کلان، عمومی و زیرساختی اقتصاد توجه می‌کنند باید خطرناک قلمداد شوند. در این دوران هم نفع «ایران» را باید در نظر گرفت و هم حال «ایرانیان» را. دیگر نمی‌شود با مردم با زبان آمار سخن گفت؛ در این دوران یگانه شاغول مردم برای سنجش کارآمدی دولت و نظام، سفره و جیب آن‌هاست. بی‌شک جهت صعودی آمارهای کلان و روند بهبود اقتصاد کشور که در دوران شهید رئیسی آغاز شد باید ادامه پیدا کند و برای ملت نیز روایت شود، جهاد تبیین را نباید تعطیل کرد، اما بهتر آن است که مردم خود تلاش‌های دولت را تصدیق کنند. رویکرد دولت در اقتصاد باید هم ملی‌گرایانه و هم مردم‌گرایانه باشد؛ هم جمع‌گرایانه و هم فردگرایانه. عبارت‌هایی مثل «جراحی اقتصادی» برای اوضاع کنونی، بیش‌ازاندازه کلان‌محور و جمع‌گراست و خارج از توان جامعه. امروز بیش از آنکه وقت تیغ جراحی باشد، وقت مرهم‌ گذاشتن و پرستاری است.
روزنامه وطن امروز
 
تنفیذ تضمین جمهوریت
جعفر علیان‌نژادی
در کنار جنبه‌های شرعی، فقهی و قانونی تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری توسط ولی فقیه، یکی از ابعاد بسیار مهم و کمتر پرداخته شده این آیین، تعمیق جمهوریت نظام و تضمین سالاربودگی مردم است. بر این مبنا تنفیذ، گره زدن رای و خواست مردم به بنیانی محکم و مرصوص است؛ بنیانی که حافظ مردمی ماندن نظام بوده و آرا و خواسته‌های مردم را با آرامش و امنیت منتقل و تثبیت می‌کند. خلأ چنین بنیانی در طول تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا وقوع انقلاب اسلامی، کشور را آبستن ۲ بلیه استبداد و هرج‌ومرج کرد.  بیان مقام معظم رهبری درباره 15 سال پربحران بعد از امضای فرمان مشروطیت که به دیکتاتوری رضاخان انجامید، اشاره به این مساله دارد.
انقلاب مشروطه که به نحوی حاصل اراده مردم بود، به دلیل عدم چنین بنیانی، دستخوش هرج‌ومرج و ناامنی و سپس‌ طلب نوعی نظم تحمیلی یا دیکتاتوری رضاخانی شد. آن تجربه نشان داد تداوم و تثبیت دخالت مردم در سرنوشت خود، بدون وجود تضمینی پایدار، ممکن نیست. ناامنی و امنیت تحمیلی یا هرج‌ومرج و دیکتاتوری، ۲ روی سکه چنین وضعیت‌هایی است. در وضعیت دهشتناک هرج‌ومرج، این کام‌طلبی‌های فردی و منفعت‌جویی‌های گروهی است که فضا را مستعد اصطکاک، خشونت و میل به قدرت رسیدن می‌کند، بازنده این وضعیت، جان و مال به خطر افتاده مردم است. در وضعیت استبداد نیز، احساس نیاز شدید و اورژانسی مردم به امنیت، آنان را مجبور به پذیرش نوعی نظم تحمیلی می‌کند.
استبداد پاسخی عاجل به چنین ترس غریزی‌ای بود اما تداوم وضعیت استبدادی، آن هم از نوع وابسته و متکی به قدرت‌های بیرونی، به بی‌اثر شدن نقش مردم در امور سیاسی و اجتماعی خود انجامید. قاعده چنین وضعیت‌هایی، ایجاد نارضایتی‌های متراکم، شورش و ناآرامی‌های بی‌هدفی است که یا سرکوب می‌شود یا مجددا منجر به تسلسل آشوب و رسیدن به نقطه هرج‌ومرج می‌شود. گویی یک چرخه جبری از استبداد و هرج‌ومرج وجود دارد که جامعه را در برابر خود منفعل کرده و یکی پس از دیگری این وضعیت بغرنج را تداوم می‌بخشد. در برابر این سیکل بسته و چرخه محتوم اما این حضرت امام خمینی(ره) بود که منفذ و راه برون‌رفت را به مردم نشان داد؛ انقلاب آن هم از نوع اسلامی خود، نقطه مقابل استبداد و هرج‌ومرج بود. مهم آن بود که امام، انقلاب را قیام‌الله تعریف کرد که لازمه آن نوعی تحول باطنی یا انقلاب درونی در مردم و سپس انقلاب بیرونی در برابر استبداد بود. 
چنین پدیده‌های تحمیلی‌ای، از انفعال و استضعاف مردم تغذیه می‌کردند. امام به‌درستی راه مبارزه را در ایجاد صفوف فشرده و مبارزه فعالانه با چنین واقعیت‌های تحمیلی‌ای تعریف کرد. حس احترام به خود و عزت نفس، انقلاب اول امام و مبارزه با استبداد و طاغوت توسط همین مردم متحول شده، انقلاب دوم امام بود. ثمره طبیعی انقلاب اسلامی، با هدایت امام(ره) و همت مردم، برقراری نوعی نظم ارادی و فاعلانه بود که در قالب مردم‌سالاری دینی یا جمهوری اسلامی متبلور شد. امام در دوران طاغوت با چنین آگاهی‌بخشی‌ای، زمینه ظهور اراده مردم در مبارزه با استبداد را فراهم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تعیین مدل نظم جدید (جمهوری اسلامی)، زمینه تداوم، شکوفایی این اراده عمومی و دخالت حداکثری مردم در سرنوشت خود را فراهم کرد. بر این مبنا، انتخابات در چنین نظم جدید، فاعلانه و ارادی‌ای، معنای مضاعفی می‌یافت. مردمی که با دخالت مستقیم و اراده نافذ خود چنین نظامی را سرپا کرده‌اند، مقاطع انتخاباتی را فرصت‌هایی حداکثری برای دخالت نظر و تثبیت نقش خود می‌یافتند و در میان فرصت‌های انتخاباتی هم، در انتخابات ریاست‌جمهوری احساس تاثیرگذاری بیشتری می‌کردند. حضور مردم در هر انتخابات فارغ از نتیجه، تثبیت چنین اراده و نظم فاعلانه و دوری‌گزینی از آن چرخه محتوم تاریخی بود. پس از روشن شدن نتیجه انتخابات و مشخص شدن فرد پیروز، هم تداوم چنین نظمی یعنی مردمی ماندن نظام سیاسی و هم مسؤولیت‌پذیری بیشتر فرد منتخب در قبال مردم، نیاز به یک تضمین جدی داشت. معنای تنفیذ در این لحظه خود را نمایان می‌کند؛ اینکه مردم با تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری توسط رهبری، رای خود را به چنین تضمین یا بنیانی گره می‌زنند. حالا فرد منتخب، فقط نامزد پیروز بخشی از مردم نیست، بلکه رئیس‌جمهور همه مردم ایران است؛ چه آنان که رای ندادند، چه آنان که نامزدشان در انتخابات پیروز نشد و چه آنان که نامزدشان پیروز شد؛ با تنفیذ رهبری، وی رئیس‌جمهور مشروع و قانونی کشور شد. ولی فقیه ضامن بقا و دوام مردم‌سالاری و حافظ رای مردم در انتقال آرام قدرت از دولت قبل به دولت جدید است.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات