بهشتی کوچک در نزدیک شهر قم، که به یمن نام صاحب اصلی شهر، «بهشت معصومه» نام گرفته است، کوچک شده ایرانی است که نامآوران بینام و نشانی در آن خفتهاند. میگوییم ایران کوچک، چون معتقدیم هر قلبی که اندیشه انقلاب اسلامی بر ذهن و جانش نفوذ کرده، ایمان و اعتقاد به اسلام جایی در سیره زندگیاش جای گرفته و این دو، یعنی عشق به ایران و اسلام را با عمل نشان داده است، یک ایرانی اصیل است. به وفور هموطنهایی را میتوان در این بهشت کوچک یافت که اگرچه نام ایرانی ندارند، اما نشانی از ایرانی بودن و مسلمان حقیقی بودن را دارا هستند. از «کمال کورسل» فرانسوی گرفته تا شهدای افغانستانی روزهای دفاع مقدس و حتی عراقیهایی که در جریان جنگ «صدام» علیه ایران حاضر به جنگ با ایرانیها نشدند. ماجرای دفاع مقدس تنها حمله نظامی یک کشور به کشور دیگر نبود، قرائت تاریخ دوران دفاع مقدس و رویدادهای آن نگاه ما به جنگ را متفاوت میکند. جنگ تحمیلی جنگ یک ملت با ملت دیگر نبود، بلکه حمله صدام و هم قبیلههای او در «رژیم بعث» با چندین هدف و حمایت دهها کشور دیگر برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران بود. بهانه صدام برای حمله به ایران اگرچه به نام مرزها و جغرافیا رقم خورد، ولی واضح بود که این جنگ، جنگ عقیدههاست. وجود ایرانی که به تازگی معادلات جهانی را به همریخته بود، برای غرب خطر داشت، این موضوع دیکتاتورهایی، چون صدام را هم نگران کرده بود که نکند مردم عراق هم با الگوگیری از ایرانیان پایههای حکومت او را سست کنند. برای همین دیکتاتور همسایه با حمایت کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه، تصمیم گرفت به ایران حمله کند تا شاید با این اقدام بتواند جلوی نفوذ و بسط انقلاب اسلامی را بگیرد و نام خود را نیز در بین کشورگشایان تاریخ ثبت کند.
برادری دو ملت
صدام بارها نشان داده بود که به هیچ حد و مرز اخلاقی و انسانی پایبند نیست. هر کسی را که با او به مخالفت برمیخاست، به بدترین شکل قلع و قمع میکرد. نمونههای زیادی از استبداد او در تاریخ عراق وجود دارد. از سرکوب کردن «انتفاضه شعبانیه» گرفته تا کشتار کردهای شرق کشورش. صدام تنها در عملیات «انفال» که علیه کردها انجام گرفت، ۱۸۰ هزار کرد عراقی را قتل عام کرد، برخی از این کشتهشدگان در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده شدند که سالها بعد پیکرهای آنان کشف شد. در نتیجه انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال ۱۳۶۹ و پس از جنگ این کشور علیه ایران، حدود سیصد هزار نفر کشته و حدود ۲ میلیون نفر آواره شدند. بسیاری از علمای بنام خطه عراق نیز در جریان این انتفاضه دستگیر شده و به شهادت رسیدند. در این حملات حرمهای مطهر اهلبیت (ع) نیز در امان نبودند و حرم حضرت علی (ع) و حرم امام حسین (ع) به توپ بسته شدند.
ارتباط دو کشور ایران و عراق به واسطه مرجعیت نجف در علوم اسلامی و تمرکز شیعیان و علمای شیعه در این شهر از دیرباز حائز اهمیت بود. تعداد زیادی ایرانی به واسطه عشق و علاقه به اهلبیت (ع) به شهرهای زیارتی، چون «کاظمین»، «نجف» و «کربلا» مهاجرت کرده و چند نسل از آنان در عراق به دنیا آمده بودند. در کنار این علمای بسیاری از ایران برای گذراندن دورههای دینی به نجف نقل مکان میکردند، چرا که حوزه علمیه نجف محل اصلی تمرکز علمای شیعی بود؛ بنابراین ارتباط ایرانیها با مردمان عراق به واسطه این هم دینی و وجود حرمهای اهلبیت (ع) و حوزه علمیه نجف همواره مستحکم و پایدار بوده است.
عراقیها علیه صدام
پس از روی کار آمدن صدام و آغاز جنگ علیه ایران، به دستور او بسیاری از مردمان ایرانیتبار، اما ساکن عراق که سالها قبل به عراق مهاجرت کرده و چندین نسل از آنان در این کشور زندگی میکردند، مجبور به ترک خانههای خود شدند. بسیاری از مردان جوان این گروهها که به «معاودین» مشهور بودند، دستگیر و زندانی و سپس اعدام شدند؛ چرا که صدام میترسید در جریان جنگ این جوانان شورش کرده و به جبهه ایران بپیوندند. آوارگی و پناه آوردن به ایران نیز سهم بخش عمدهای از این معاودین شد و زندگی بدون پشتوانه مالی و خانوادگی سختی را در ایران آغاز کردند. در کنار این گروه، تعدادی از رزمندگان ارتش عراق که میدانستند حضور در جبهه صدام و جنگ با ایران نامشروع است، از شرکت در جنگ سر باز میزدند. اینها نیز از سوی صدام شناسایی و دستگیر میشدند یا با حضور در جنگ از تیراندازی مستقیم سر باز میزدند. شاید نمونه معروف این افراد خلبانان پایگاه «شعیبیه» عراق بودند که از کشیدن پیم ضامن بمبهایی که قرار بود در شهرهای ایران بر سر مردم فرود آید، خودداری کردند. این را گروهی از نیروهای خنثیسازی بمب ارتش در بررسی بمبهای ریخته شده در برخی از شهرها متوجه شدند که به عمد پیم ضامنها کشیده نشده است. بعدها در جریان ساقط شدن یکی از هواپیماهای جنگی ارتش عراق، خلبانی عراقی به دلیل اجکت کردن زنده مانده و به اسارت نیروهای ایرانی درآمد. پس از اینکه نیروهای ایرانی متوجه شدند او یکی از خلبانان پایگاه شعیبیه است، ماجرای ضامن بمبها را از او میپرسند و متوجه میشوند استخبارات عراق متوجه نکشیدن پیمهای ضامن بمبها از سوی نیروهای پایگاه شکاری شعیبیه شدهاند و ۷۰ نفر از اعضای پایگاه را شناسایی و دستگیر کرده و به جرم خیانت تیرباران کردند.
مجاهدان عراقی علیه رژیم بعث
دستور حمله صدام به ایران، نه فقط برای مردم کشور ما، که برای مردم عراق هم اتفاق سختی بود. بسیاری از جوانهایی که به جنگ فراخوانده شدند، به خوبی میدانستند جبههای که در آن میجنگند، جبهه باطل است؛ عدهای به اجبار به دستور مافوق خود تن میدادند؛ عدهای خود را به اسارت نیروهای ایرانی در میآوردند؛ عدهای که مخالف صدام و اقدامات او بودند و جنگ با ایران را اقدامی ناپسند میدانستند و دل در گرو راه پیر خمین داشتند، به جبهه ایران
پیوستند. از این رو سپاه پاسداران سازکاری را ترتیب داد تا جوانهای عراقی حاضر در ایران که تصمیم به مبارزه علیه صدام گرفته بودند، در پادگان «شهید صدر» در ۲۰ کیلومتری «اهواز» استقرار یافته و آموزش ببینند. همچنین پس از آزادسازی «خرمشهر» و در پاسخ به پیام امام خمینی (ره) که عراقیها را به سازماندهی گروههای بسیجی دعوت کرده بودند، یگان «بسیج مجاهدین عراقی» در همان پادگان شهید صدر اهواز تشکیل شد. دوره آموزشی مجاهدین در اواخر سال ۱۳۶۱ مصادف با سالگرد شهادت «آیتالله سیدمحمد باقر صدر» آغاز شد و در اوایل سال ۱۳۶۲ پایان یافت. در پایان این دوره آموزشی، یک گردان رزمی به نام «گردان شهید صدر» و دو گروهان دیگر شکل گرفتند.
احرار و مجاهدان
نیروهای «لشکر بدر» شامل دو دسته میشدند، دسته اول، مجاهدانی بودند که از ابتدا در شکلگیری این تیپ نقش داشتند. این دسته نیز شامل دو گروه بود. یک گروه نیروهای نظامی متشکل از افسران، درجهداران و سربازان عراقی بود که اوایل جنگ پناهنده شدند، اینها افراد با ایمانی بودند که بیشتر جنبه نظامی داشتند. گروه دوم نیروهای مردمی بودند که بیشترشان تحصیلات بالایی داشتند (دانشجو و فارغالتحصیل مهندسی و رشتههای دیگر) و دارای بینش سیاسی خوبی بودند. فرماندهی تیپ به طور مطلوبی این افراد را با توجه به تواناییهایی که داشتند، به کار میگرفت. یکی از معروفترین نیروهای این لشکر که در سالهای بعد و پس از سقوط صدام و در نتیجه حمله داعش به خاک عراق توانست نقش مهمی در دفاع از کشورش ایفا کند، «شهید ابومهدی المهندس» بود که در کنار «سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» توانستند هدایت و فرماندهی نیروهای مردمی عراق برای دفع شر داعش و تکفیریها را از سر سرزمین عراق برعهده بگیرند. دسته دوم «احرار» یا تواب بودند که در جنگ به اسارت رزمندگان ایرانی درآمده بودند. رزمندگان ایرانی به خصوص «سردار شهید اسماعیل دقایقی» آن افرادی را که به اجبار به جنگ آمده بودند، شناسایی و با تک تک آنها صحبت میکرد و در نتیجه این عراقیها وارد یگان بدر شدند و احرار نام گرفتند.
دو هزار شهید عراقی
آمار تقریبی شهدای عراقی حاضر در جبهه دفاع مقدس ایران حدود دوهزار شهید و نزدیک به پنج هزار مجروح است. آنها در قالب لشکر بدر در عملیاتهای گوناگونی شرکت کردند که از آن جمله میتوان به عملیاتهای کربلای ۲ در منطقه «حاج عمران» اشاره کرد. این عملیات در نیمه شهریور سال ۱۳۶۵ اجرا شد. «تیپ ۹ بدر»، با سه گردان عملیاتی (شهید صدر، شهید دستغیب، شهید بهشتی) و «گردان حمزه» که گردان احتیاط بود، توانست ارتفاع شهید صدر را تصرف کند. در همین عملیات دهها مجاهد عراقی به شهادت رسیدند که اغلب پیکرهای آنان در شهر قم و در بهشت معصومه (س) این شهر به خاک سپرده شد. در این عملیات، «محمود کاوه»، فرمانده تیپ ویژه شهدا نیز به شهادت رسید.