صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۶۶۰۴۳
کدام دشمن را باید نشانه گرفت؟، مرگ نظم حقوقی جهانی با ترور نصرالله، نظم جدید نتانیاهو چه مولفه‌هایی دارد؟، یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

کدام دشمن را باید نشانه گرفت؟

حسن رشوند
مِّنَ المُؤمِنِينَ رِجَال صَدَقُواْ مَا عاهَدُواْ اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضَى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا.
«برخى از ميان مؤمنان، مردانى هستند كه به عهدى كه با خدا بستند وفا كردند، از آنان كسى است كه عهدش را به‌جا آورد [شهيد شد] و برخى از آنان [نيز] كسى است كه انتظار [شهادت] مى‌كشد و [اينان] به هيچ وجه عهدشان را تغيير ندادند.»
امروز در میان 8 میلیارد جمعیت جهان یقینا به اندازه انگشتان یک دست، پیدا نمی‌شوند شخصیت‌های تکامل‌یافته‌ای که ویژگی‌ها و خصوصیات رفتاری شهید بزرگوار سید حسن نصرالله را داشته باشند. قرآن کریم‌، این راهنمای همیشه جاوید‌، وقتی در سوره احزاب ویژگی شاخص این افراد را «وفای به عهد» معرفی می‌کند و این وفاداری تا پای جان دادن در راه حق و انتظار کشیدن برای رستگاری را که با شهادت رقم می‌خورد از خصوصیات بارز این افراد می‌داند. بر خود می‌بالیم در عصری زیست کرده‌ایم که قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله‌، 
عماد مغنیه و ده‌ها عزیز دیگر که مصداق بارز این آیه شریفه بودند، می‌زیسته‌اند. 
کم هستند آدم‌هایی که بیش از 30 سال رهبری امتی را عهده‌دار باشند و به‌جز عهد با خدا و عمل به دستورات الهی که مبارزه با ظلم مهم‌ترین آن است به چیزی نیندیشند. چقدر این آدم‌ها به هم شبیه‌اند. شهید سلیمانی در نامه‌ای به فرزند خود می‌نویسد: «سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت
 بر هم آمدن نداشته باشـد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند.» و شهید سید حسن نصرالله که در طول این سی سال همگام و همراه حاج قاسم ما بود همچون او خواب را بر خویش حرام کرده بود و در طول یک سال گذشته که کودکان مظلوم غزه در زیر آتش خصم رژیم کودک‌کش صهیونیستی قرار داشتند‌، لحظه‌ای آرام و قرار نداشتند و در عهدی که با خدای خویش برای نابودی جبهه کفر بسته بودند‌، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
روزی که سید حسن نصرالله با شهادت سید عباس موسوی در سال 1992 جایگزین آن عزیز سفر کرده شد‌، نه جنوب لبنان اشغال شده توسط صهیونیست‌ها پس از 18 سال آزاد شده بود و نه جنگ 33 روزه که لکه ننگ همیشگی بر پیشانی رژیم صهیونیستی است، با پیروزی حزب‌الله رقم خورده بود. او بود که با تحمیل تلفات سنگین بر اسرائیل در سال 2000 میلادی صهیونیست‌ها را مثل تفاله از جنوب لبنان بیرون ریخت و حقارت و شکست را برای این رژیم در سال 2006 با جنگ 33 روزه رقم زد. آنچه در شب شنبه در منطقه « ضاحیه» در جنوب بیروت اتفاق افتاد و منجر به شهادت این سید قهرمان و همراهانش شد‌، در نتیجه سه دهه مبارزه او و شکست خفت‌بار صهیونیست‌ها بود.
دو ویژگی برجسته در شهید سید حسن نصرالله او را از دیگران متمایز کرده بود و بودند افرادی که داعیه رهبری گروه‌های مبارز را داشتند ولی به جهت عدم برخورداری از این دو ویژگی نتوانستند تا پایان‌، راه مبارزه و جهاد با دشمن را ادامه دهند. سید مقاومت ما مصداق بارز آیه 139 سوره مبارکه آل‌عمران « وَ لَا تَهِنُواْ وَ لَا تَحزَنُواْ وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ»
(سستی مكنيد و غمگين نشويد، كه شما [از ديگران] برتريد‌،[البتّه‌] اگر با ايمان باشيد)‌، بودند. او از هیچ چیز جز خدا نمی‌ترسید. در طول 30 سال مبارزه با جبهه کفر، لحظه‌ای در راهی که می‌پیمود، تردید نکرد. طعنه بدخواهان او را از هدفی که دنبال می‌کرد‌، منصرف نساخت. همان‌گونه که در پیام رهبر حکیم انقلاب از خصوصیات شهید نصرالله بیان شده او یک عالم با فضیلت دینی و رهبر مدبّر سیاسی بود. آنجا که با توطئه سعودی‌ها «سعد حریری» نخست‌وزیر سابق لبنان به عربستان فراخوانده شد و اجازه خروج از عربستان را به او ندادند و عملا در زندانی خانگی محبوسش کردند و خشم مردم لبنان برانگیخته شده بود، با بازگشت حریری به لبنان‌، این سید حسن نصرالله بود که با مدیریتی مثال‌زدنی با چشم‌پوشی از رفتار او و سخنانش بر ضد حزب‌الله در عربستان‌، فضای لبنان را آرام و توطئه خناسان سعودی - آمریکایی و صهیونیستی را خنثی کرد.
دومین ویژگی برجسته سید مقاومت ما‌، ولایت‌پذیری او بود. او رهبری خود را با وجود آنکه در یک سرزمین دیگر اعمال مدیریت می‌کرد‌، در امتداد رهبری معظم انقلاب اسلامی می‌دید و هیچ وقت خویش را در عرض امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) تعریف نمی‌کرد. اصلا سید حسن‌، چیزی به عنوان رهبری برای خود قائل نبود و خویش را سرباز امام خامنه‌ای می‌دانست که باید همواره از چنین شخصیتی تبعیت کند. 
با چنین ویژگی‌های شخصیتی آیا عامل شهادت سید حسن نصرالله را باید تنها رژیم صهیونیستی دانست؟ کیست که نداند آنچه اسرائیل این رژیم جعلی در طول 8 دهه جنایت در فلسطین‌، غزه و لبنان انجام می‌دهد محصول پخت و پزی است که کاخ سفید در واشنگتن، اتاق‌های فکر گروه صهیونیستی آیپک در آمریکا، کاخ باکینگهام در انگلیس‌، الیزه در فرانسه انجام می‌دهند. اگر امضای «بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا پشت درخواست «نتانیاهو» نبود، رژیم صهیونیستی غلط می‌کرد دست به چنین جنایت بزرگی بزند. دیدیم که در کمتر از یک روز‌، دم خروس بیرون زد و رئیس‌جمهور مفلوک و روسیاه آمریکا با خوشحالی از ترور شهید نصرالله اعلام کرد: «کشتن نصرالله عدالت را برای قربانیان او از جمله هزاران غیرنظامی آمریکایی، اسرائیلی و لبنانی به ارمغان آورد. ما از حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر حزب‌الله‌، حماس، حوثی‌ها و هر گروه تروریستی مورد حمایت تهران حمایت می‌کنیم. به وزیر دفاع دستور دادم که موقعیت دفاعی نیروهای ما در خاورمیانه را تقویت کند تا خطر یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر کاهش یابد.» 
بایدن پس از خوشحالی از جنایتی که انجام داده‌اند‌، وقیحانه سخن از آرام کردن فضای منطقه از راه دیپلماتیک می‌کند و می‌گوید: «هدف نهائی ما آرام کردن درگیری‌های جاری در غزه و لبنان از طریق ابزارهای دیپلماتیک است.» و اعلام می‌کند که الان زمان آتش‌بس فرا رسیده است! 
از همان ابتدای جنگ غزه روشن بود که مقامات کاخ سفید در یک سناریوی کاملا هماهنگ به دنبال نابودی مردم غزه و جریان مقاومت در منطقه بودند تا جبهه مقاومت را در تنگنای امنیتی قرار دهند و نهایتا آتش‌بس را پس از آواره کردن بیش از دو میلیون مردم غزه از سرزمین‌شان، سرکوب فلسطینی‌های کرانه باختری و خنثی کردن مبارزه جریان مقاومت در منطقه، بر آنها تحمیل کنند. اما فراموش کرده‌اند که خون شهید همواره موجب جوشش و بیداری ملت‌ها و مبارزه با جبهه کفر بوده است و آیه مشهور «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْواتاً و...» گویای این واقعیت است که مغز کوچک مقامات کاخ سفید و تل‌آویو فاقد درک آن است. 
بنابراین؛ امروز در ترور سید مظلوم ما سید حسن نصرالله ما نتانیاهو یا دیگر مقامات رژیم کودک‌کش صهیونیستی را نمی‌بینیم‌، بلکه نوک پیکان اتهام متوجه دستگاه حاکم بر آمریکاست که نقشه ترور و در اختیار قرار دادن امکانات آن از جمله بمب‌های چند تنی سنگر‌شکن آن هم برای یک ساختمان چند طبقه را در اختیار صهیونیست‌ها قرار می‌دهد تا صهیونیست‌ها در مقام مجری، این جنایت‌ها را رقم زنند.
 
آوار «قره قوم» و ضعف دیپلماسی محیط زیستی

وحید تفریحی
 آن همه شکوه و زیبایی جنگل های گلستان را تصور کنید، وقتی زیر لایه ای ضخیم از خاک و ریزگرد باشد و همه آن زیبایی به لحظه ای رخ ببازد و تمام تصورت از لطافت هوای کوهستانی این جنگل ها را از بین ببرد یا مازندران زیبا وقتی آسمانش از گرد و غبار شدید تیره و تار شود! این بلایی است که «قره قوم» بر سر آسمان مناطق مختلف کشورمان آوار کرده است و روز به روز هم عمق نفوذ گرد و غبار برخاسته از صحرای قره قوم ترکمنستان به آسمان کشورمان، بیشتر و بیشتر می شود. سال های نه چندان دوری که پای گرد و غبار «قره قوم» برای اولین بار به آسمان مشهد باز شد و بی سابقه ترین شاخص های آلودگی هوا را در مشهد رقم زد، ریشه یابی کردیم، تحقیق کردیم و با گزارش های پیگیرانه، مطالبه جدی «رایزنی و دیپلماسی با ترکمنستان» برای جلوگیری از افزایش نفوذ این گرد و غبار به سایر نقاط کشور و البته برداشتن سایه شومش از هوای مشهد را مطرح کردیم، هر چه مطالبه گری بیشتر، وعده های محقق نشده بیشتر! سرانجامش هم شد افزایش نفوذ ریزگردهای این صحرا به آسمان کشورمان که امسال پایش به آسمان شهرهای شمالی و حتی مناطقی از تهران هم باز شد.
هرچند کانون های داخلی گرد و غبار نیز نقشی جدی در تشدید آلودگی هوا در شهرهای مختلف کشور از جمله مشهد و دیگر شهرهای استان خراسان رضوی از جمله سرخس دارد اما عامل اصلی وقوع این پدیده طی سال های اخیر بی شک منطقه قره قوم در ترکمنستان است که همین موضوع ضرورت جدی رایزنی با ترکمنستان برای کنترل پدیده گرد و غبار و بیابان زدایی در این منطقه را مورد تاکید قرار می دهد. پیگیری ها و مطالبه گری های رسانه ای به خصوص در روزنامه خراسان برای دیپلماسی جدی محیط زیستی با ترکمنستان طی سال های اخیر به خروجی های قابل قبولی رسید؛ از جمله در خردادماه سال 1401 همزمان با حضور رئیس جمهور ترکمنستان در تهران و در نشست سران دو کشور تفاهم نامه هایی در موضوعات مختلف به امضا رسید؛ تفاهم نامه هایی که یکی از مهم ترین آن ها برای استان خراسان رضوی، تفاهم محیط زیستی بود و طی آن مقابله با ریزگردها و توفان های گرد و غبار دررأس این تفاهم به امضای سران دو کشور رسید. حالا بیش از دو سال از امضای این تفاهم نامه و عزم دو طرف برای حل مشکل «قره قوم» می گذرد اما نه تنها وضعیت بهتر نشده بلکه پای گرد و غبار «قره قوم» به آسمان شهرهای شمالی و حتی پایتخت هم باز شد و آسمان مشهد هم گاه و بیگاه میزبان این مهمان ناخوانده! بارها و بارها در ماه ها و سال های بعد از امضای این تفاهم نامه، اجرایی شدن مفاد آن را پیگیری کردیم اما هربار بهانه ای سد راه تحقق آن بود، یک بار اهمال و بدعهدی ترکمنستان، یک بار رایزنی برای اعتبارات و منابع مالی و گاهی هم ضعف جدی در پیگیری تعهدات طرف مقابل.
آسمان مشهد این هفته دوباره تیره شد و شاخص کیفی هوا نیز در وضعیت قرمز قرار گرفت! مقصر بازهم «قره قوم» بود که حالا دیگر بیشتر از گذشته و پرقدرت تر از قبل به آسمان شهرهای کشورمان هجوم می آورد. یک سوی دیگر این تقصیر اما متولیان حوزه محیط زیست کشور و البته ضعف در دیپلماسی محیط زیستی کشورمان است که طی این سال ها خود را در الزام طرف ترکمنستانی به اجرای تعهداتش ناتوان نشان داده است. حالا انگشت مطالبه گری به سوی وزارت خارجه و سازمان محیط زیست کشور است؛ در دولت گذشته تفاهم خوبی با ترکمنستان برای الزام به کنترل گرد و غبار منطقه قره قوم در سطوح بالا امضا شد، نوبت پیگیری است، هرچند دیر شده اما تا اوضاع وخیم تر نشده و جنگل های سرسبز شمال کشورمان به شعبه دیگری از صحرای «قره قوم» تبدیل نشده است، تفاهم نامه را از «روی کاغذ» ماندن خارج کنید، موانع اجرای این تفاهم نامه را رفع و ترکمنستان را به اجرای تعهداتش ملزم کنید.

مرگ نظم حقوقی جهانی با ترور نصرالله 

دکتر احمد کاظمی 

شهادت سیدحسن نصرالله، رهبر پرافتخار حزب‌الله لبنان و مجاهد بی‌بدیل و نستوه میدان رزم و عزم مقاومت در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به منطقه غیرنظامی ضاحیه لبنان، در ادامه سلسله نسل‌کشی‌های ماشین جنگی صهیونیسم در فلسطین و لبنان و مشارکت مؤثر امریکا و برخی از کشور‌های غربی در این جنایات بین‌المللی، نشان از اوج ناکارآمدی «نظم حقوقی جهانی» است. صدور دستور ترور از نخست‌وزیر اسرائیل که جمیع حقوقدانان مستقل بین‌المللی او را جنایتکار جنگی می‌دانند، آن‌هم پس از سخنرانی در مقر سازمان ملل، سخره تلخ نظمی حقوقی است که پس از جنگ جهانی دوم و با اندوه از کشته شدن میلیون‌ها انسان بی‌گناه در کنفرانس‌های دامبارتن اوکس، یالتا و سان‌فرانسیسکو شکل گرفته بود و منشور ۱۱۱ ماده‌ای سازمان ملل نماد آن محسوب می‌شود. از منظر کرامت انسانی، حقوق بین‌الملل بشر و حقوق بین‌الملل بشردوستانه و ایجاد سازوکار‌های معاهده‌ای، رویه‌ای و عرفی برای آنها، دو پایه اصلی نظم حقوقی است که پس از جنگ جهانی دوم، نویدبخش صلح و امنیت بین‌المللی بود. 
 اگرچه «قواعد حقوق بین‌الملل» در مقابل «واقعیات روابط بین‌الملل» عمدتاً رئالیستی و حتی مورالیستی (اخلاقی) تلقی می‌شدند، اما در کلیت، منحنی تقویت حقوق بین‌الملل سیر صعودی داشت، حتی پس از دوره صلح مسلح و جنگ اول جهانی، در طی جنگ سرد و توازن وحشت میان بلوک شرق و غرب، هیچ‌گاه حقوق بین‌الملل بشر و بشردوستانه به این سطح امروزی نقض و تضعیف نشده بود. رژیم اسرائیل که مولود طرح‌های فتنه‌انگیز انگلیس و امریکا در غرب آسیاست، در ۷۶ سال اخیر به تنهایی بیش از مجموع دیگر کشور‌های جهان در تضعیف و نابودی نظم حقوقی جهانی نقش داشته است؛ حمایت بی‌قید و شرط دولت‌های امریکا، انگلیس و برخی از کشور‌های غربی از جنایات این رژیم، ضربات جبران‌ناپذیری بر پیکره نحیف حقوق بین‌الملل وارد ساخته است. 
 ترور شهید سیدحسن نصرالله، نماد و اسطوره مقاومت لبنان، ترور و حملات به غیرنظامیان از طریق پیجر‌ها و شهادت و زخمی کردن هزاران لبنانی در دو هفته اول حملات رژیم اسرائیل به لبنان، نقض فاحش حقوق بین‌الملل بشر از جمله حق حیات مورد تأکید در منشور جهانی حقوق بشر است. منشور سازمان ملل و منشور جهانی حقوق بشر بر کرامت انسانی، به عنوان قاعده‌ای آمره، سلب حق حیات انسان‌ها را غیرقابل پذیرش می‌داند. تروریسم دولتی جنون‌آمیز رژیم صهیونیستی و جوخه‌های ترور آن، نقض بنیادین اصول حقوق بین‌الملل بشر محسوب می‌شوند. 
از منظر حقوق بین‌الملل بشر دوستانه، تروریسم دولتی و حملات به افراد و مناطق غیرنظامی، نقض فاحش قواعد لاهه، کنوانسیون‌های چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو و پروتکل‌های الحاقی آن و بسیاری از قطعنامه‌های شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل در حوزه قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه است. اصول اساسی حقوق بشردوستانه نظیر اصل تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان، اصل انسانیت، اصل ضرورت و اصل تناسب به کرات و عامدانه توسط ماشین جنگی رژیم صهیونیستی نقض شده‌اند. 
 مطابق اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری (اساسنامه ۱۹۹۸ رم)، اقدامات جنون‌آمیز رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان و ترور رهبران حماس و حزب‌الله که بخشی از ساختار حاکمیت لبنان محسوب می‌شود، به همراه مواضع نتانیاهو و فرماندهان ارتش، عناصر مادی و معنوی جرایم بین‌المللی شامل جنایت جنگی و جنایت نسل‌کشی را دارند؛ بنابراین به لحاظ حقوقی نتانیاهو و سران ارتش باید به مانند جانیان جنگ جهانی دوم و دیگر جنایتکاران، در محاکم جهانی محاکمه و مجازات شوند؛ مطالبه‌ای که افکار عمومی جهان در تظاهرات ضدجنگ و حمایت از مقاومت در یک سال اخیر به کرات بر آن تأکید کرده‌اند. اما جهانیان شاهد هستند که چگونه دیوان بین‌المللی کیفری (ICC) و «کریم خان» دادستان کل آن به دلیل طرح درخواست «بازداشت با قید فوریت» نتانیاهو، گالانت و سران ارتش رژیم صهیونیستی، خود و خانواده‌اش آشکار توسط امریکا و رژیم اسرائیل تهدید شدند و همچنین مسئله انحلال این دیوان مطرح شد و نهایتاً خواست دادستان ارشد برای صدور حکم بازداشت در قبل از هفتادونهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، محقق نشد که در جری‌تر شدن این رژیم و تشدید جنایات آن نقش داشت. 
 از سویی به‌رغم گذشت حدود یک سال از شکایت ۲۹ دسامبر ۲۰۲۳ آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی به دلیل ارتکاب جرم نسل‌کشی و نقض کنوانسیون ۱۹۴۸ سازمان ملل در خصوص منع نسل‌کشی، به دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) و صدور چندین دستور موقت از سوی این دیوان برای توقف جنایت رژیم صهیونیستی، و به‌رغم لازم‌الاجرا بودن این آرا و الحاق و حمایت بسیاری از کشور‌ها از این شکایت، رژیم صهیونیستی به پشتوانه حمایت امریکا از اجرای آن‌ها خودداری کرده است. شورای امنیت که وفق بند ۲ ماده ۹۴ منشور ضامن اجرای تصمیمات دیوان مذکور است، نیز اقدامی نکرده است. بر اساس منشور سازمان ملل، شورای امنیت مسئول اولیه حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است و باید علیه هرگونه نقض یا تهدید صلح و امنیت بین‌المللی و تجاوز اقدام کند، اما در یک سال نسل‌کشی وحشیانه رژیم اسرائیل در فلسطین و تسری آن به لبنان، شورای امنیت حتی از صدور یک قطعنامه مؤثر برای توقف نسل‌کشی و محافظت از قواعد حقوق بشر و بشردوستانه، ناتوان بوده است، همانطور که برای توقف جنایات امریکا در افغانستان و عراق در ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ و جنگ‌های یمن و اوکراین ناتوان بوده است. 
 در نظم حقوقی محصور در زیاده‌خواهی‌های ناتو و اصطلاحاً «شمال جهانی»، به جز معدود کشور‌های محور مقاومت، هیچ کشوری جرئت استفاده از حق «صلاحیت شخصی جهانی» خود برای پیگیرد کیفری جانیان بین‌المللی را ندارد. بی‌دلیل نیست که بخشی از سخنرانی‌ها و مطالبات سران کشور‌ها در هفتادونهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بر لزوم بازنگری در ساختار سازمان ملل، شورای امنیت و حق وتو متمرکز بود. اغلب کشور‌ها واقف به بن‌بست در نظم حقوق جهانی هستند. 
 جنون حملات رژیم اسرائیل به لبنان و یمن و ترور سید محبوب محور مقاومت، جدیدترین اماره از استیصال «نظم حقوق جهانی» موجود و «مرگ» آن است، به طوری که در حال حاضر، در قالب حقوقی، در عمل، اهرم بازدارنده حقوقی مؤثر برای توقف تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی وجود ندارد. آینده بشریت، نیاز به بازسازی «نظم حقوقی جهانی» دارد که در دو سطح کلان، این نظم، به برکت خون شهید سیدحسن نصرالله و همرزمان شهیدش از نبرد تاریخی میان «محور مقاومت» با «محور نسل‌کشی» و همچنین تشدید فرایند افول امریکا در مصاف میان کشور‌های بریکس و اصطلاحاً «جنوب جهانی» با گروه جی هفت (G۷) در آوردگاه گذار به نظم نوین جهانی، سر بر خواهد آورد و به جای «نیواُوردر» (New Order) مورد نظر صهیونیسم، دادگاه نورمبرگ نوینی را برای مجازات آمران و عاملان نسل‌کشی ایجاد خواهد کرد؛ و پایان سخن، در این بحران نظم حقوقی و شرایطی که نخست‌وزیر کودک‌کش رژیم صهیونیستی آشکارا در مقر سازمان ملل به تهدید نظامی ایران می‌پردازد، دستور ترور و عملیات کشتار می‌دهد، و همزمان با ادامه شریان حیاتی سوخت رژیم صهیونیستی از مبدأ باکو، عملیات ایجاد زرادخانه نظامی و دپو انواع سلاح‌های سنگین تهاجمی ارسالی رژیم اسرائیل به جمهوری آذربایجان در کنار مرز‌های ایران ادامه دارد، بازنگری جدی در دکترین دفاعی ایران به ویژه در حوزه هسته‌ای و پایان صبر راهبردی در برابر شیطنت‌های خصومت‌آمیز برخی از رژیم‌های مؤتلف صهیون در منطقه، ضرورت دارد، موضوعی که به لحاظ حقوقی از مشروعیت، اعتبار و ضرورت برخوردار است.

نظم جدید نتانیاهو چه مولفه‌هایی دارد؟
محمد قادری
رژیم صهیونیستی پس از اقدام وحشیانه ترور شهید عالی‌مقام سیدحسن نصرا...، دبیرکل فقید حزب‌ا... لبنان اعلام کرد که این عملیات «نظم جدید» نام داشته است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر جنایتکار رژیم جعلی اسرائیل نیز در توضیح این مساله گفت: «اسرائیل با از بین‌بردن تمام مخالفان خود در‌پی ایجاد نظم جدیدی در منطقه است که صلح و آرامش را برای همگان به‌دنبال خواهد داشت».
در‌این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:
اول؛ چند‌سالی است که سمت‌وسوی تحولات بین‌المللی حکایت از یک اتفاق بزرگ در عرصه نظام جهانی دارد و آن این‌که نظم موجود با محوریت یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی در‌حال افول و فروپاشی است و نظم جدیدی با منطق جهان چندقطبی و ایجاد بلوک‌های قدرت نوظهور در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی در حال شکل‌گیری است. 
دوم؛ به اذعان عموم کارشناسان مسائل بین‌المللی، این نظم در‌حال شکل‌گیری واجد مؤلفه‌های متعددی است که از آن‌جمله می‌توان به تغییر موازنه قدرت در عرصه روابط بین‌الملل و ایفای نقش مؤثر سازمان‌ها و پیمان‌های بین‌المللی با محوریت قدرت‌های جدید در‌این عرصه اشاره کرد. چنانچه تحولات یک دهه گذشته در منطقه غرب آسیا نشان می‌دهد، بروز انقلاب‌های عربی و جنبش‌های بیداری اسلامی شاید از اولین اتفاقاتی بود که نظام سلطه را به‌این صرافت انداخت که نظم موجود دیگر قادر به تدبیر امور به‌نفع خواسته‌های آمریکا نیست. 
سوم؛ در‌چنین شرایطی، نظام سلطه با محوریت حکام غربی و با محوریت تفکر صهیونیستی، تمام ابزار خود را به‌کار بسته تا به‌هر شکل ممکن، مانع این تغییر بزرگ شده و جهان را هم‌چنان بر‌مدار نظم موجود که خود در آن نقش قدرت برتر و هژمون را دارد، اداره کند. یکی از مهم‌ترین ارکان این نظم موجود، طی چند دهه گذشته استقرار و تثبیت رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه غرب آسیا برای مدیریت این منطقه که از آن با‌عنوان قلب زمین یاد می‌شود، بوده است. 
چهارم؛ فرآیند‌هایی مانند «معامله قرن» یا «پیمان ابراهیم» اساسا با چنین هدفی پایه‌ریزی و در دو دولت جمهوریخواه ترامپ و دموکرات بایدن از سوی آمریکا و ایفای نقش مؤثر صهیونیست‌ها اجرا شد و اگر عملیات طوفان‌الاقصی بساط عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل را بر‌هم نمی‌زد، شاید این پروژه تا به امروز به نتایج نهایی خود رسیده بود. 
 پنجم؛ اگر بروز جنگ اوکراین را یکی از اقدامات غرب برای جلوگیری از بروز این تحول بزرگ بدانیم، بی‌تردید، رفتار رژیم صهیونیستی طی یک‌سال گذشته در غرب آسیا، گام بعدی آنها در همین راستاست و در ادامه همین مسیر هم هست که امروز نتانیاهو به عنوان ایفاگر نقش اصلی درحال تبدیل رفتار‌های خود به هنجار‌هایی تثبیت شده است تا جهان را مجبور به تداوم نظم موجود کند؛ و در آخر؛ امروز نتانیاهو با طرح مقوله‌ای با عنوان نظم جدید در پی ترور سیدحسن نصرا...، هم می‌خواهد مسیر نظم جدید در حال شکل‌گیری در جهان را از مسیر خود منحرف کرده و مانع تشکیل بلوک قدرت جدید با محوریت ایران و جریان مقاومت شود و هم این گزاره را به جهانیان القا کند که مانع اصلی تحقق صلح و امنیت بین‌المللی، تفکر انقلاب اسلامی و مقاومت است تا شاید از این رهگذر بتواند تداوم نظم موجود تک‌قطبی در جهان به رهبری آمریکا را به اسم یک نظم جدید به‌خورد جهانیان بدهد، غافل از این‌که تفکر مقاومت بسته به افراد نیست و ریشه در مکتب حسینی و اسلام ناب محمدی دارد.

راهبرد منطقه ای اسرائیل

عبدالرضا فرجی راد

 اسرائیل زمانی که به صورت نسبی خیالش از غزه راحت شد بر شدت حملات بر لبنان و حزب الله افزود.
آن ها بر اساس طرحی که از قبل آماده کرده بودند در مدت کوتاهی نتایج غیر منتظره ای از این حملات گرفتند. به نحوی که دیروز نخست وزیر لبنان آمادگی کشورش را برای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ اعلام کرد.
اجرای قطعنامه ای که به احتمال قوی از سوی لبنان اجرا خواهد شد و بسیار بعید است که اسراییل به رغم پذیرش آن موارد مربوط به خود را یعنی دوری گزیدن از مزرعه شبعا و عدم حضور هواپیماهایش در فضای هوایی لبنان را رعایت کند.
هر چند که حملات اسراییل در لبنان و در روزهای آینده ادامه خواهد یافت ولی با توجه به تسلط نظامی و سبک شدن تدریجی، تجاوزاتش به سمت یمن متوجه شده و احتمال حملات مستمر به صنعا و حدیده و دیگر شهرهای یمن بالاست.
به ویژه آن که بر اساس اخبار منتشره ایالات متحده امریکا نیز در حملات به یمن به اسراییل کمک می کند. آن ها دیروز به ده نقطه شمال یمن حمله کرده و پس از آن جان کربی مشاور امنیتی کاخ سفید به طور تهدید آمیزی با ایران صحبت کرد. طوری صحبت کرد که ایران نباید در حوادثی که اتفاق میافتد دخالت نماید و آمریکا آمادگی دفاعی خود را بالا برده است. این احتمال وجود دارد اسراییل همزمان حملاتی مستمر را به داخل سوریه برای تسلیم دولت اسد برای خاتمه دادن به حضور نیروهای مقاومت در آن کشور انجام دهد که بعید است روسیه مخالفتی با این سیاست اسراییل داشته باشد و اسد هم برای اینکه در قدرت بماند ناچارا همکاری خواهد کرد.
آن چه که مسلم است اسراییل و متحدین غربی اش و با چراغ سبز کشورهای عربی به دنبال تضعیف کامل جبهه مقاومت هستند و از فرصتی که به عمل آمده حداکثر استفاده را می کنند.
در این میان نخست‌وزیر دولت پیشبرد امور لبنان تصریح کرد که ارزیابی‌ها حاکی از آن است که شمار آوارگان لبنانی به دلیل بمباران‌های مستمر رژیم صهیونیستی به یک میلیون نفر رسیده است.
وی افزود که دولتش تمام امکانات را برای حمایت از بیش از یک میلیون آواره لبنانی بسیج کرده و بیش از ۷۰۰ مرکز و پناهگاه برای این شهروندان لبنانی اختصاص یافته است.
میفاتی تأکید کرد که «هیچ گزینه‌ای جز راه‌حل دیپلماتیک نداریم. ارتش لبنان آماده اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل در صورت فراهم‌شدن شرایط لازم، است»
این در حالی است که بر اساس قطعنامه شماره ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل، حزب‌الله لبنان باید به ساحل شمالی رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند تا راه را برای استقرار ارتش ملی لبنان و نیروهای حافظ صلح هموار سازد.

 

فرونشست دشت‌ها و فروپاشی کشاورزی

عبدالحسین طوطیایی

با بروز موجی از فرونشست‌ها و حتی فرو‌چاله‌ها در بیش از نیمی از دشت‌های کشور، خبر‌های خوبی از بخش کشاورزی نمی‌رسد. پیامد برداشت بی‌رویه آب‌های زیر‌زمینی سرانجام در سیمای اندوه‌بار این پدیده شوم نمایان شده و همچنان در حال گسترش است. در بخش‌هایی از اراضی کشاورزی استان‌های تهران، اصفهان، فارس، البرز، یزد، زنجان، قزوین، شمال شرقی کشور و... موج فزاینده ‌فرو‌نشست‌ها، آینده تاریکی را در الگوی تولید کنونی هشدار می‌دهد. الگویی که اگر در گذشته متولیان بخش کشاورزی بر طبل فریبنده خودکفایی نقاره‌ها زدند، ‌دیری نخواهد پایید که همچون مرثیه‌ای بر سفره خالی آیندگان ما نواخته خواهد شد. در حال حاضر حدود 800 هزار حلقه چاه فعال نزدیک به 46 میلیارد مترمکعب آب از سفره‌های زیرزمینی برداشت می‌کنند. 360 هزار حلقه از این چاه‌ها، با برداشت سالانه حدود 10 تا 15 میلیارد مترمکعب آب، بدون مجوز هستند. البته بررسی‌های دقیق‌تر در مناطق خشک مرکزی و جنوبی کشور حاکی از آن است که حتی چاه‌های مجاز نیز برداشتی بیش از ظرفیت تعادل از منابع زیر‌زمینی دارند. تنها در 15‌ سال گذشته، به دلیل برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیر‌زمینی، حدود 150 تا 200 میلیارد مترمکعب ناترازی نسبت به شرایط پایدار و تجدیدپذیر رخ داده است. اگر‌ اثرات تغییرات اقلیمی و افزایش دمای 1.5 تا دو درجه سانتی‌گراد که منجر به تبخیر بیش از 10 میلیارد متر‌مکعب منابع آب قابل دسترس می‌شود و مواردی از قبیل فرسایش سالانه دو میلیارد تن خاک را نیز در سیاهه این بحران لحاظ کنیم، با چشم‌اندازی بس نگران‌کننده روبه‌رو می‌شویم؛ دورنمایی که متولیان بخش کشاورزی را ناگزیر خواهد کرد ‌تن به پذیرش وجود بحران و مبادرت به دگرگونی روش‌های تولید بدهند.

با وجود جابه‌جایی‌های متعدد متولیان بخش کشاورزی، به‌خصوص در این چند سال‌‌، متأسفانه به نظر نمی‌رسد که حتی هشدار فرو‌نشست‌های اخیر هم اندکی از روزمرگی سیاست‌های رایج کاسته باشد. سفر و بازدید‌های پی‌درپی مدیریت جدید و در همین روز‌های آغازین، از آسودگی خاطر و فقدان اراده‌ای سترگ برای تغییر حکایت دارد. تغییراتی که نشان می‌دهد اگر پیشینیان با پیام، خشکیدگی تالاب و دریاچه‌ها را نشنیده‌اند،‌ این بار در طنین گام‌های‌های فرونشست‌ها باید به آن تن داده و باور کنند که مجالی برای بازدید و سفر‌های کم‌بازده و پرهزینه وجود ندارد. مدیریت بخش کشاورزی به‌جای تکرار ترسیم‌های رؤیایی از آینده آرمانی پیش‌روی بخش، باید پرده از چهره تلخ واقعیت‌ها برداشته و به تشکیل اتاق‌های فکر از تمامی نخبگان با دغدغه‌های ملی مبادرت کند. مخاطبان این پرده‌برداری نه‌‌تنها تولیدکنندگان بلکه تمامی جامعه هستند؛ جامعه‌ای که باید انتظارات خود را از بخش آسیب‌دیده کشاورزی تصحیح کند و تا حد امکان برای کاستن از فرسایش این عرصه حیاتی، در یک عزم ملی مشارکت کند. نهاد روابط‌عمومی به‌جای نمایش و آرایش‌ جذاب از فعالیت‌های جاری باید در مناسباتی دوسویه به انعکاس آسیب‌ها، آموزش و فرهنگ‌سازی تولیدکنندگان برای تطبیق با تغییرات اجتناب‌ناپذیر بپردازد. کاهش سهم بخش کشاورزی از منابع آب زیرزمینی، تغییر الگوی کشت با کمترین نیازهای آبی و بیشترین بهره‌وری اقتصادی و حمایت اقتصادی از تولیدکنندگانی که از کاهش منابع آب زیرزمینی متأثر می‌شوند از اصلی‌ترین فوریت‌های مدیریت جدید بخش کشاورزی است.

 

ساخت خود ترمیم!

محمدكاظم انبارلویی
امام خامنه‌ای در پیام کوتاه خود درباره تحولات منطقه روی ساخت مستحکم سازمان مقاومت، به‌ویژه حزب‌الله تأکید کردند و فرمودند : «سرنوشت جنگ را نیروی مقاومت و در رأس آن حزب‌الله رقم می‌زند.»
حزب‌الله طی هفته‌های اخیر ضرباتی را از دشمن دریافت کرد. ماشین تبلیغاتی دشمن روی این ضربات متمرکز شد و از این حملات وحشیانه به‌عنوان ضربه‌ا‌ی به «شناخت» و «ذهن» مخاطبان خود استفاده کرد. اما ضربات مهلکی که از حزب‌الله در تل‌آویو ، حیفا ، قدس و مجموعه‌ای از شهرک‌های شمال سرزمین‌های اشغالی دریافت کرد ، او را در این جنگ شناختی ناکام گذاشت.
ضربات حزب‌الله به پیکر پوسیده امنیتی ،نظامی و سیاسی دشمن صهیونیستی نشان داد سازمان حزب‌الله یک ساخت سلولی و خودترمیم دارد.
نه‌تنها حزب‌الله بلکه پیکره عظیم جبهه مقاومت که ظهور قدرتمند خود را روز‌به‌روز در غرب آسیا می‌گستراند یک ساخت خود ترمیم دارد.
سند این ادعا را می‌توان در کارنامه یک سال نبرد مستمر، پویا و  قدرتمند رزمندگان حماس و جهاد اسلامی در جریان طوفان‌الاقصی دید. رژیم صهیونیستی یک سال است با ارتکاب جنایت جنگی و کشتارجمعی خانه‌های مردم را ویران؛ بیمارستان‌ها و مدارس ، مساجد و کلیساها را تخریب کرده و بیش از ۴۰ هزار نفر از مردم بی‌گناه غزه را قتل‌عام کرده اما نبض مقاومت در غزه و کرانه غربی رود اردن منظم می‌زند.
هواپیماهای رژیم صهیونیستی از جنوب تا شمال و از شمال تا جنوب غزه را بارها با بمب‌های سنگرشکن اهدایی آمریکا شخم زدند. اما هنوز موشک‌پرانی از غزه به سرزمین‌های اشغالی متوقف نشده است.
ارتش اشغالگران در غزه هر روز تلفات می‌دهد. اسرای اسرائیلی همچنان در چنگ حماس هستند.
یمن تجارت دریایی رژیم را تعطیل و تل‌آویو را زیر چکش موشک‌های بالستیک خود گرفته است. حزب‌الله و مقاومت عراق در طول یک سال گذشته حتی یک لحظه نگذاشتند درب پناهگاه‌ها در سرزمین‌های اشغالی بسته بماند.
آوارگان شمال اسرائیل یک سال است در هتل‌ها اقامت می‌کنند به امید این‌که به شهرک‌ها برگردند. در حیفا ، تل‌آویو ، قدس و دیگر مناطق اشغالی وضع همین‌طور است. رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه طی ۷۰ سال گذشته حیات ننگین خود این‌طور مضطرب در وضعیت فوق‌العاده به سر نبرده است.
غرور نظامی،امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی شکسته شده است.
هیچ‌چیز جز پذیرش شکست، آن را ترمیم نمی‌کند.
زندگی در مناطق اشغالی که روزانه ده‌ها موشک جیره جنگی فرود آمده در محل‌های نظامی و خانه‌ها و کوچه‌ها دارد با مذاق صهیونیست‌ها سازگار نیست.
نتانیاهو به سازمان ملل رفت نمایندگان ملت‌ها در این سازمان او را هو کردند و به‌عنوان اعتراض سالن سخنرانی را ترک کردند. او آمده بود بگوید : «برای بقای خود به هر قیمت می‌جنگیم. آتش‌بس را بپذیریم نابود شدیم.»
امروز ذوالفقار علی در دست جبهه مقاومت است. ما در وسط معرکه یک دفاع مقدس هستیم دستاوردهای این نبرد تا همین حالا شگفت‌انگیز و بهت‌آور است.
اسرائیل غاصب از این معرکه جان سالم به در نمی‌برد.
شهادت مجاهد کبیر سیدحسن نصرالله یک نقطه عطف در تاریخ مبارزات علیه اشغالگران خواهد بود. او طی ۳۰ سال مجاهده مستمر، یک راه و یک مکتب را در ستیز با امپریالیسم و صهیونیسم در جهان پایه‌گذاری کرد، تا ابد این راه و نام او زنده است.
او یک عالم بافضیلت دینی و یک مرجع تقلید امر مبارزه با استبداد و استکبار جهانی است. تاکتیک‌ها و راهبردهای او در این ۳۰ سال در مجموعه‌ای به نام «رساله عملیه مقاومت» در ذهن و قلب رزمندگان جبهه مقاومت ثبت و ضبط شده است. او «علم مبارزه» با امپریالیسم جهانی را به مردم تحت ستم منطقه و جهان آموخت.
روح بزرگ او همانند همرزم شهیدش حاج قاسم سلیمانی در باطن جنگ و ملکوت نبرد با متجاوزان و اشرار جهانی پرچم‌داری می‌کند.
بزرگ‌ترین اشتباه دشمن این است که مجاهدان راه خدا را به این ایستگاه شهادت که آرزوی قلبی و همیشگی آنان است می‌رساند. ایستگاه شهادت ، تله جنگ رزمندگان اسلام برای دشمن است. رژیم صهیونیستی یک سال است در این «تله» گرفتار آمده است . آمریکا و اسرائیل نمی‌توانند در جنگی پیروز شوند که منطق رزمندگان آن جنگیدن تا آخرین نفر ، تا آخرین فشنگ و آخرین نفس باشد. راز ساخت خودترمیم سازمان نظامی جبهه مقاومت همین منطق است.
ژنرال‌های آمریکایی در اتاق جنگ پنتاگون این را فهمیده‌اند دستور عقب‌نشینی داده‌اند اما سیاستمداران خون‌خوار کاخ سفید نمی‌خواهند این واقعیت را بپذیرند. چون آمریکا دارد میدان را فرماندهی می‌کند. مظلومان جهان امروز به دنیای بدون سلطه و نقطه عطف پسا نصرالله می‌اندیشند. 

 

تضعیف مقاومت خیال باطل صهیونیست‌ها
مهدی گرگانی
 یکی از اهداف رژیم صهیونیستی از عملیات تروریستی علیه آیت‌الله شهید سیدحسن نصرالله، تلاش برای تضعیف جبهه مقاومت و از بین بردن گروه‌های مقاومت با ابزار تروریسم است. رژیم خونخوار صهیونیستی طی چند دهه گذشته از تمام تاکتیک و استراتژی‌های خود برای از بین بردن مقاومت و خلاصی از دست نیروهای مقاومت استفاده کرده است اما راه به جایی نبرده است. این بار صهیونیست‌ها با همکاری آمریکایی‌ها راهبرد حذف مقاومت از طریق حذف فرماندهان و رهبران را در پیش گرفته‌اند. این سیاست چند ماه پس از جنگ غزه و پس از آن اتخاذ شد که آمریکا و رژیم صهیونیستی به این درک رسیدند که از بین بردن مقاومت با جنگ زمینی و کشتار غیرنظامیان میسر نیست.  
روزنامه وال‌استریت ژورنال آذر ۱۴۰۲ درباره همین مساله نوشت: «سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل در حال آماده‌سازی برای حذف تمام رهبران حماس در سراسر جهان هستند تا تهدید این جنبش را برای امنیت اسرائیل از بین ببرند». به نظر می‌رسد این استراتژی اکنون درباره کل محور مقاومت صدق می‌کند.  
1- قبل از هر چیز باید به این مساله اشاره کنیم که ایدئولوژی مبارزه با استکبار که ستون اصلی ایده محور مقاومت را شکل داده هیچ پایه و اساس مادی و فیزیکی ندارد که با حذف عوامل آن از بین ببرد. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران این ایدئولوژی همواره وجود داشته و نه جنگ و نه ترور نتوانسته آن را از بین ببرد و در آینده نیز از بین نخواهد رفت. مبارزه با استکبار و مقابله با رژیم صهیونیستی بر یک فرد یا افراد متکی نیست که با ترور آنها از بین برود. این موضوع را خود مقامات غربی که منتقد سیاست‌های نظامی اسرائیل در غزه هستند نیز بارها به صهیونیست‌ها یادآوری کرده‌اند. جوزپ بورل، وزیر خارجه اتحادیه اروپایی در این باره خطاب به تل‌آویو می‌گوید جنبش حماس فقط یک گروه از افراد نیست، بلکه یک ایده و ایدئولوژی است که نمی‌توان آن را از بین برد. 
2- فارغ از مباحث ایدئولوژیک، تجربه نیز ثابت کرده سیاست ترور و حذف رهبران مقاومت از پیش شکست خورده است و این مساله نه تنها به تضعیف هیچ کدام از جبهه‌های مقاومت منجر نشده بلکه آن را تقویت نیز کرده است. مثال واضح آن همین حزب‌الله است.  حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعباس موسوی رهبر پیشین حزب‌الله فوریه ۱۹۹۲ هدف حمله تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به همراه همسر و فرزندش به شهادت رسید. شهادت رهبر حزب‌الله در حالی صورت گرفت که هنوز بیش از 10 سال از تشکیل حزب‌الله نگذشته بود و درخت مقاومت لبنان هنوز تناور نشده بود. با این حال این ترور نه تنها حزب‌الله را از بین نبرد بلکه علامه سید‌حسن نصرالله با رهبری حکیمانه و شجاعانه خود آن را به جایی رساند که چند سال بعد در سال ۲۰۰۰ و سپس در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ شکست‌های سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد آورد و باعث اخراج اشغالگران از مناطق اشغال‌شده لبنان شد.  
3- سیدحسن نصرالله رهبر شهید حزب‌الله در 3 دهه خدمت صادقانه خود حزب‌الله را از یک گروه شبه‌نظامی کوچک به یک سازمان سیاسی، اجتماعی و نظامی تبدیل کرد که نه تنها در مبارزه با صهیونیست‌ها، بلکه در معادلات سیاسی داخلی لبنان که همواره تحت تاثیر قدرت‌های بزرگ خارجی قرار داشته قد علم کند، بلکه در سیاست‌های منطقه‌ای و حتی بین‌المللی نیز اثرگذار باشد. اکنون حزب‌الله لبنان نه فقط در جنوب و مناطق شیعه‌نشین، بلکه در کل لبنان دارای طرفداران پر و پاقرص است. کسانی که همواره منتظر و پای ثابت سخنرانی‌های آتشین رهبر شهید حزب‌الله بودند. رسانه‌های صهیونیستی پس از شهادت سیدعباس موسوی از پایان حزب‌الله سخن گفتند و اکنون نیز پس از شهادت سیدحسن نصرالله همان اشتباه را تکرار می‌کنند و به نظر می‌رسد نمی‌خواهند از تاریخ درس بگیرند.  
4- حزب‌الله لبنان از لحظه تایید خبر شهادت آیت‌الله سیدحسن نصرالله نشان داد همچنان برقرار و استوار به راه خود ادامه خواهد داد. حملات موشکی و راکتی پی در پی به اراضی اشغالی پس از عملیات تروریستی علیه رهبران حزب‌الله یکی از نشانه‌های آن است. همچنین گزارش‌های غیررسمی نشان می‌دهد رهبر آینده حزب‌الله انتخاب و تعیین شده و به زودی معرفی خواهد شد.  شبکه بی‌بی‌سی اگر چه ترور سیدحسن نصرالله را یک رویداد استثنایی خوانده اما به نقل از تحلیلگران سیاسی لبنان نوشته: حزب‌الله «با وفاداری به آنچه نصرالله نماینده آن بود، به راهی که او تعیین کرده بود ادامه خواهد داد».   
5- ترور و به شهادت رساندن اسماعیل هنیه نه تنها خللی در رهبری و فرماندهی حماس به وجود نیاورد، بلکه حماس که تحت شدیدترین فشارهای نظامی قرار دارد، فورا رهبر بعدی خود را انتخاب کرد و به راه خود ادامه داد. شهادت سیدحسن نصرالله نیز اگر چه فقدان بزرگی است ولی قطعا به تقویت حزب‌الله منجر خواهد شد.