محمدهادی صحرایی
میلاد و مبعث پیامبر مکرم اسلام، تکامل اسلامی بود که همه پیامبران پیش از ایشان، مردم و جامعه را به آن بشارت داده و رهنمون کرده بودند. حقیقت و اصل دین یکی و آن هم اسلام است ولی شریعتها نظیر یهودیت و مسیحیت مثل شریعهها و آبشخورها مختلف است. هر پیغمبری با توجه به سطح فهم و کشش عقل مردم زمانش، قسمتی از همان اسلام یگانه را بیان نمود و رعایت احکامش را از آنان خواست. هر شریعتی نسبت به شریعت پیش از خود، کاملتر بود و نسبت به بعد از خود، خیر. تا در نهایت، اسلام، توسط پیامبر خاتم تکمیل و توسط امامان پس از او تشریح گردید و برای هدایت انسانِ تا انتهای تاریخ کافی شد، چراکه این مجموعه منظم میتواند عقل و هوش بشر را سیراب و اقناع کند و سعادت دنیا و آخرت او را تضمین نماید. سلام خدا و خوبان نثار پیامبران امامان.
پیامبر ما که جامع پیامبران گذشته است در شرایطی به دنیا آمد که جهان غرق در ظلمت بود و جهالت موج میزد و مردم عالم، ناامید از نجات خود از ستم شاهان و خشونت و تبعیض و فساد و تباهی و فقر، به امید مُردن، زندگی میکردند. شریعتهای گذشته تحریف شده و هرگز عقل بشر را سیراب نمیکردند. پرستیدن بتها عادت بود و تمکین به اراده مستکبران و راضی شدن به طبقه تحمیل شده از جانب سرمایهداران قانون زندگی شده بود. پادشاهان و سرمایهداران و اربابان کنیسه و کلیسا و بتخانهها همکار و همراه در ظلم شده بودند. تنها راه نجات از آن زندگی سیاه و تباه، مرگ بود و تنها فرشتهای که مردم بیچاره میشناختند، همان بود که جان ده ده و صد صد آنها را در گرسنگی و جنگ و بیماری میگرفت.
میلاد پیامبر اسلام زمانی اتفاق افتاد که توان فهم و استدلال بشر، رشد کرده و برای دریافت معارف حقیقی از تشنگی به عطش رسیده بود، ولی با دین تحریف شده و عقل عقیم شده و شکم گرسنه و گُرده ستمکِش، سیراب و قانع نمیشد. و جاهلیت، هوائی بود که جهان در آن نفس میکشید. اگرچه تنها به اعراب پیش از اسلام نسبتش دادند ولی جاهلیت هرگز منحصر در اعراب نبود. گزارشهای تاریخی از تمام نقاط دنیای کشف شده آن روز، گویای انحطاطی بود که به نهایت رسیده بود. اگر اعراب جاهلی سوسمار میخوردند، به گواه «ویل دورانت» تا چندصد سال بعد از آن هم، گوشت انسان را برای خوردن در بازارهای اروپا خرید و فروش میکردند. رازهای اروپای وحشی آن زمان را میتوان درکتاب «تعالیم اسلام در اروپا» که رساله دکتری «زیگرید هونکه» است جست و خواند و دید و فهمید که سطح فکر و فهم اروپاییان هم در آن زمان چندان نبوده است.
اگرچه مجلس و سنا و تقسیم قدرت داشتند ولی همانها را هم به خدمت جاهلیت درآورده و در خشونت و خون امثال«کلوسئوم» ذبح کرده و دانشمندان و اندیشمندان و هنرمندان خود را هم، مثل بسیاری از نقاط جهان، به اسارت خواست خود گرفته بودند. از این نیز میگذریم که برخی معتقدند سقراط و افلاطون و ارسطو فلسفه را از حکمت ایرانیان به ارث برده بودند و برخی معتقدند از همین فلاسفه کسانی بودند که با اسکندر همراه شده و پیش از سوزاندن کتابخانهها، منابع را غارت میکردند و به یونان میبردند. بماند.
عبارت قرآن در مورد جاهلیت، به تعبیر علامه طباطبایی به منظور دوران «قبل از بعثت» است نه اینکه اعراب، در جاهلیت غرق بودند ولی غرب و شرق عالم در علم غلت میزدند. اگر پیامبر مکرم اسلام در اروپا مبعوث میشد هم عبارت جاهلی به کار برده میشد چراکه این عبارت به معنی دورهای است که جاهلانهها زیاد و رسمهای احمقانه رایج بوده است. امروزه مگر باتوجه به رشد سرسامآور علم و دانش، اقدامات جاهلانه کم است؟ همین رسم کشتار دلفین و نهنگی که در دانمارک با بدترین شیوه انجام میشود؛ آزار و شکنجه گاوها در مسابقات گاوبازی اسپانیا؛ بردهداری جنسی و بهرهکشی از زن و... و همین نسلکُشی بینظیر یک سال اخیری که اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و برخی قارونهای خرفت، علیه مردم بیدفاع و زن و کودک فلسطین انجام میدهند و برای چادرهای برزنتی، بمب دوهزار پوندی استفاده میکنند. این عقلانیت است یا جاهلیت و یا به خدمت گرفتن علم برای جهل؟
گرچه باید بین عقل و علم، تفاوت گذاشت ولی جنایاتی که در دوره به ظاهر علمی و عقلی توسط انسان کراواتی و رژ مالیده صورت گرفته، هرگز قابل مقایسه با جنایات دوران جاهلی اعراب نیست. جنگ جهانی اول و دوم و قحطی انگلیسی در ایران، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و نبرد وردن و بوسنی، کشتار مسلمانان میانمار و... در همین صدسال اخیر، توسط چه کسانی انجام شده و اینها به چه مشهورند؟ زنده به گور کردن دختران وحشتناکتر بود یا عروسک لولیتا؟ عصبیت در کشتار «سن بارتلمی» فرانسه شرمآور است یا عصبیت عرب جاهلی؟ اگر اروپای قرن 9 میلادی که در آن، ساعت شماطهدار اهدائی خلیفه عباسی به شارلمانی پادشاه فرانسه را به بهانه «حلول جن و ارواح خبیثه» در آن، از پیشانی کاخ پایین کشیده و خراب کردند را در دوره جاهلی اروپا بدانیم، توسل و تبرک جستن به فلان عضو «گاو وال استریتی» در قلب نیویورک امروزی را باید چه بنامیم؟ اگر قرون وسطی را دوران سیاه و تباه و تقابل با علم و عقل بدانیم، ممنوعیت اظهارنظر در مورد صهیونیزم و برخورد خشن با اساتید و دانشجویان حامی آزادی و فلسطین در دانشگاههای آمریکا را چه میتوان نامید؟
دوره انگیزیسیون اگر شرمآور است، یک بار دیگر میتوان سؤالات سناتورهای آمریکایی از مدیر «تیک تاک» را مرور کرد و معنی تفتیش عقاید را فهمید. اگر دادگاه ادعائی گالیله صحت دارد، نحوه برخورد غرب با دانش هستهای ایران را هم میتوان ملاحظه نمود. اگر«سانسور» در قرون وسطی نماد گزینشهای ناروا شد، میتوان رویکرد رسانههای ضدانقلاب را در ضریب صد به خبر بد و ضریب صفر به خبر خوب ایران را دید که «هرگز» از ایران خبر خوب نمیدهند. خشونت حیرتآور و واقعی صهیونها علیه زنان و کودکان را بایکوت میکنند ولی از« افزایش خشونت در ایران» خبر واهی میبافند. اگر اتحاد کلیسا و کاخ، باعث جنگهای 196 ساله صلیبی علیه مسلمانان شد، امروزه میتوان اتحاد نهادهای حقوق بشری و برندگان صلح نوبل با سران مستکبر جهان در« لال مانی» در برابر جنایات اسرائیل در فلسطین را دید. و از اینگونه مثالها فراوان است.
اگر زمانی بردگان را برای پارو زدن کشتیهای استعمار به کار میگرفتند، اکنون، گروه گروه «بردگان رسانهای» را برای سیاهنمایی ایران در رسانهها و فراخوانهای خود استخدام میکنند که مأموریت سیاهنمایی، اغراق و دروغگویی دارند و برای این کار پول و اعتبار و مجوز اقامت میگیرند. با جعل آمار و ضریب اخبار مرتبط با افاغنه در ایران، افکار عمومی ایرانیان را تحریک و مخدوش میکنند و از آن سو گروهی دیگر از همین رسانههای ضدانقلاب، از برخورد خشن پلیس ایران با همین اتباع، خبرسازی میکنند و افکار عمومی جهان و افغانستان و محافل حقوق بشری را تحریک و مغشوش میکنند. و حال آنکه هر دو گروه این رسانهها از یک اتاق فکر و فرمان، دستور و حقوق میگیرند. این همان تبادل آزاد اطلاعات و اخباری بود که میگفتند.
در داخل هم فتنهگران توبه نکرده که دستِ نَشُسته بر سفره نشستهاند داریم. مردم در شهر، گشت ارشاد نمیبینند ولی «یائسگان سیاسی» که کاسب و غوغازیستاند، دروغ میبافند تا دیده شوند و از چشم نیفتند. معرکه در خیابانهای تلآویو و نیویورک و شهرهای اروپاست و مهلکه در فلسطین؛ ولی این بردگان رسانهای در ایران چشم میگردانند و تجسس میکنند و پلیس عزیز و خدوم را چنگ میکشند. مثل نفرتی که دزدها از کلانتری و رانندگان بیگواهینامه از پلیس و دزد از قاضی و... دارند. پس جاهلیت در اعراب پیش از اسلام منحصر نبود و جنایات قرون وسطایی خاتمه نیافته و علم سرگردان امروز برای سعادت بشر کافی نیست. علمِ از خدا بیخبر، فقط تیغ ستمگران را تیزتر میکند و ستمدیده را تکه پارهتر. سخن باید عالمانه باشد نه شادانه. ستمگر تا ستمگر است هرگز با ستمدیده دوست نمیشود چه رسد به برادر. این آموزه عقل و قرآن است.
پیامبر ما به تصریح قرآن با دشمنان حربی، شدید و خشن بود و با مردم و مؤمنین، مهربان. خدایی که مسلمانان را برادر میداند، فتنه را بدتر از قتل و دشمنان دست به قبضه بیامان میداند. انسان، همیشه به «محمد» محتاج بوده و امروز محتاجتر است. و مسلمانان به صادق آلمحمد همیشه محتاج بودهاند و امروزه محتاجتر. انسان، هم برای فهم کلیات حقیقت خدا و خلقت و خود، به حضرت مصطفی محتاج است و هم در فهم جزئیات دین به امام صادق. سلام خدا و خوبان نصیب این دو مولود مبارک که با دین و مذهب، بشر را از دوره جهل و آفت تحریف و توطئه مرجئه نجات دادند.
پیامبر اسلام یا رحمت برای عالمیان
کورش شجاعی
کدامین ذهن و اندیشه وبیان و قلم توان شکر این بزرگ ترین نعمت الهی را دارد،نعمت و عطیه بی مثال تجلی وجود حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص)،این برترین خلق خداوند خالق هستی،این مهربان ترین که در مهر وعطوفت،مانند ندارد،در زهد و تقوا و پارسایی،بی همانند است،در علم الهی و دانایی،شهر علم است ،در وقار و متانت و صولت پیامبری،جمیع خصال و فضایل انبیا را یکجا دارد،چنان «نیک نگاه» و «نیکو روش» و«خوش گفتار»است که حتی بدکاران، خبیث طینتان و دشمنان در پناه بخشایش اش در امان هستند،پیامبری که «کریم السجایا»،«جمیل الشیم»،«بنی البرایا»است و «شفیع امم». دردانه هستی که جان وابسته به جانان هستی اش و قلب مطهرش«مهبط وحی» است و جایگاه فرود«جبرئیل»،مبارک وجودی که خداوند هستی،او را «بهانه آفرینش» دانسته و در وصف و حق اش فرموده:«لولاک لم خَلَقتُ الافلاک» همان یگانه گوهر عالم وجود که حضرت رحمان رحیم در چهارمین آیه سوره مبارکه قلم در منزلت و منقبت اش می فرماید:«انّکَ لعلی خُلُقٍ عظیم» آری محمد«ص»آن نبی،رسول و گران قدر پیامبر عظیم الشأن که نه تنها برای مسلمانان و نه تنها برای مومنان، بلکه به فرموده خداوند حکیم علی اعلی«رحمت» است برای «عالمیان» و چه زیبا و چه حکیمانه خداوند جلّ واعلی در آیه107 سوره انبیا این معنا را بیان می فرماید که «وما ارسلناک الّا رحمه للعالمین» که جا دارد برای چنین عطیه الهی و «نگار» به مکتب نرفته ای که به «غمزه»مسئله آموز صد مدرس شد و وجود مبارکش رحمت است برای «عالمیان»هر آینه هزاران هزار «سجده شکر» به درگاه الهی به جای آورد و شُکر اصلی«دل»به «دل» حضرت مصطفی دادن و دست به دامان شریعت پاکش شدن و قرآن نازل شده بر قلب مطهرش را در گوش دل و جان ریختن و جاری کردن آیات نور در ذهن و گفتار و کردار و منش هایمان است. دست به دامان شدن و دل به دل پیامبری دادن که اطاعت از سنت پاک و عترت طاهرینش مایه تقرب به حضرت رحمان رحیم است و «کمال آفرین»و«سعادت» بخش اطاعت و مودت با پیامبر و اهل بیت اطهرش که به فرموده قرآن کریم از هر «رجس » و«پلیدی»پاک و مبرایند،سزاوارترین شکر به درگاه الهی است برای پاس داشت و بزرگداشت این برترین عطیه خداوند عالمیان،آری پیروی و اطاعت و گام در راه و مسیر پیامبر اعظم،حضرت ختم رُسُل،حبیب خداوند رحمان رحیم،زیبنده ترین شکر به درگاه خداوند کریم است که محمد(ص)را «بهانه آفرینش»،«حبیب خود»،«برترین مصطفی و برگزیده»،«ختم رُسُل » وخاتم الانبیا می داند واز خشنودی اش،خشنود می شود و از اندوهگینی اش،ناخشنود است و چنان برای وجود نازنین حضرت محمد مصطفی حرمت قائل است که در سومین آیه سوره شعرا می فرماید:«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین» و چه زیبا و حکیمانه آفریدگار هستی در این آیه با پیامبرش نه تنها سخن می کند، بلکه بر لزوم حفاظت از جان گرامی اش تاکید دارد و چه شکری بالاتر و ارزنده تر از گرامی داشت و پاس داشت«قرآن» و«عترت» پیامبر و عمل به سنت حضرت ایشان و اهل بیت مطهرشان و هر روز بر معرفت و ایمان خویش افزودن وتلاش برای انجام «عمل صالح» و گره گشایی از کار مردمان برای رسیدن به کمال و سعادت تحت لوای آیین پاک محمدی،رسول و پیامبری که خداوند حکیم به او کسوت «خاتم الانبیایی»پوشانده،همان مهربان و عطوفت پیامبری که رحمه للعالمین است و حتی در معراج و آن گاه که در «سدره المنتهی» جبرئیل از او بازماند و حضرتش «قاب قوسین»،«او ادنی»را درک کرد به فکر انسان،عالمیان و امتش بود. هزاران هزار سلام و درود و صلوات بر روان حضرت محمد مصطفی که طبق صریح قرآن،خداوند و ملائکه اش از «ازل» تا ابد بر او صلوات می فرستند،خداوندا به برکت این روزهای مبارک و تقارن آن با ولادت حضرت ختمی مرتبت نام ما را در زمره صلوات فرستادگان به پیامبر خاتم و تسلیم امر او شدگان که تسلیم امر الهی شدن است ثبت و ضبط بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وحدت» پادزهر توطئهها
حمیدرضا شاهنظری
شاید اندکی از ایرانیان تصور کنند به علت مخالفت با سیاستهای جمهوری اسلامی یا مخالفت با اسلام، اهمیتی ندارد که دشمن چه ضرباتی به این کشور میزند و نهایتاً این حکومت است که ضربه خواهد خورد، ولی این عده از این غافل هستند که در تقسیمبندی دشمنان ایران اسلامی، همه ایرانیان فارغ از اعتقادات شخصیشان یا دیدگاه سیاسیشان، یک ایرانی مسلمان خاورمیانهای هستند که باید تحت سلطه آنان قرار گیرند و در خدمت آنان باشند!
با همین نگاه است که دشمنان ملت ایران در هر ضربه و آسیبی که به کشور میزنند، هیچگونه تفکیکی بین آحاد مردم قائل نیستند و نخواهند شد. اگر تحریمی باشد، دود آن به چشم همه ایرانیان فارغ از اعتقاد، نژاد و ترجیح سیاسی آنان خواهد رفت و اگر ضربه امنیتی یا نظامی نیز باشد، به همین صورت. شاید یکی از یاوهترین و در عین حال صادقانهترین سخنان مقامات غربی از حیث نگرش واقعی و قضاوت مغرضانه آنان نسبت به همه ایرانیها را ترامپ جمهوریخواه، رئیسجمهور پیشین امریکا بر زبان آورد که در یک مصاحبه رسانهای چندین بار از لفظ «ملت تروریست ایران» استفاده کرد؛ مشابه سخنان خبیثانهای که وندی شرمن دموکرات، مذاکرهکننده ارشد امریکایی در کوران مذاکرات هستهای منتهی به برجام درباره ایرانیان گفت؛ «فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است.» واجب است بر هر ایرانی که این سخنان را به صورت روزانه با خود مرور کند تا نسبت امریکا و دشمنانش با خود و ایران را به درستی بشناسد.
«وحدت» علاوه بر اینکه یک ضرورت توصیهشده دینی برای مسلمانان است، یک قاعده صددرصد عقلی نیز است. هر جا تفرقه و چنددستگی است، گروهها و جوامع تضعیف میشوند و به فروپاشی میرسند و در هر جا و هر جامعهای وحدت حاکم بوده، آن جامعه بر مشکلات فائق آمده و نتایج شگرفی گرفته است. اگر تاریخ را مطالعه کنیم، ملاحظه میشود که هر جا ملتها و امتها با وحدت عمل کردهاند، به موفقیت دست پیدا کردهاند و هر جا که اسیر اختلافات شده یا در دام تفرقهافکنی دشمنان افتادهاند، شکست را پذیرا شدهاند و به همین خاطر هم امتها و ملتهای زیادی در طول تاریخ دوام نیاورده و از بین رفتهاند. برای نمونه نقشه فعلی کشورهای اسلامی ماحصل سیاستهای دشمنان امت اسلامی است. تجزیه ایران بزرگ به چندین کشور که امروز اختلافات متعدد مرزی بین برخی از این کشورها وجود دارد تا تجزیه حکومت عثمانی به چند کشور کوچک ماحصل سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» دشمنان اسلام است.
در سطح جهان اسلام، اگر به تاریخ سیاسی- کلامی مراجعه شود، مشاهده میشود که در قرون اولیه اسلام، تفکر سلفی- تکفیری که ریشه در جریان اهل حدیث دارد، در همان قرون اولیه از سوی خود اهل سنت مورد استقبال قرار نگرفت و حاشیهنشین شد و حتی بعدها که در قرون هفتم و هشتم با نظرات ابنتیمیه و شاگردش ابنجوزی رشد یافت، مجدداً با عدماستقبال از سوی اهل سنت مواجه شد و مجال توسعه پیدا نکرد، ولی بعدها با هدایت سرویسهای جاسوسی غربی و انگلیسی تلاش شد در قالب وهابیت احیا شود، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی که یک انقلاب بزرگ جهانی بود که همه مسلمانان را به اتحاد فرا میخواند و از آنان میخواست در برابر دشمنان اسلام به صورت یکپارچه عمل کنند و از ماحصل این انقلاب و این تفکر، جبهه مقاومت اسلامی در برابر غرب و صهیونیسم به وجود آمد، مجدداً با هدایت سرویسهای اطلاعاتی غربی، جریانات تکفیری در جهان اهل سنت و جریانات شیعه انگلیسی در میان شیعیان برای ایجاد شکاف و اختلاف بین مسلمانان به شدت توسعه پیدا کردند. در این باره حتی اعترافات مقامات امریکایی از جمله هیلاری کلینتون و ترامپ هم موجود است که به صراحت داعش را دستساخته سرویسهای اطلاعاتی امریکایی و غربی معرفی میکنند، حتی در عرصه راهبردی و میدانی نیز مدیریت جریانات تکفیری به گونهای رقم خورد که نوک پیکان حملات آنان به جای جبهه استکبار و نظام سلطه به سمت محور مقاومت و تشیع باشد. ادعای جریان «داعش» مبنی بر اولویت داشتن جنگ با شیعیان و محور مقاومت به عنوان «عدو قریب» به جای امریکا و رژیمصهیونیستی به عنوان «عدو بعید» به روشنی نشاندهنده صحنهگردانان واقعی و نیت اصلی این جریانات به ظاهر اسلامی است، حتی بیانیه اخیر این گروه علیه حماس و مبارزان فلسطینی در اوج نبرد شرافتمندانه این مبارزان و مجاهدان علیه دشمنان بشریت نیز گویای این واقعیت است.
علاوه بر وحدت میان مسلمانان، در سطح ملی و بینالمللی نیز وحدت داخلی و بین کشورهای اسلامی یک ضرورت اساسی است. امروز در سطح ملت ایران و حتی سایر ملل منطقه نیز تلاش برای ایجاد تفرقه و جلوگیری از اتحاد و همبستگی ملی از سوی دشمنان به روشنی قابل مشاهده است. تلاش برای ایجاد اختلافات سیاسی، مذهبی، قومی و جغرافیایی در بین ایرانیان که امروز با روشها و شگردهای مختلف به شدت در جریان است، از تلاش برای ایجاد اختلاف سیاسی و دوقطبیسازی جامعه تا تلاش برای ایجاد اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی با محوریت برخی جریانات مشکوک، از تلاش برای اختلافافکنی قومی بین فارس، ترک، لر، بلوچ و سایر اقوام ایرانی که به صورت پرشدت در رسانههای سنتی و به خصوص در بستر شبکههای اجتماعی در جریان است تا تلاش برای ایجاد اختلاف بین تهرانی، شمالی، پایتختنشین و شهرستانی که بر اهل تحقیق، دستهای سرویسهای امنیتی دشمن و واحدهای سایبری دشمنان ایران و اسلام در این دسیسهها کاملاً نمایان است. امروز حتی تلاشها برای ایجاد اختلاف بین ملت ایران با ملتهای منطقه کاملاً مشهود است که قبلاً بر ایجاد اختلاف بین ایرانیها و عراقیها متمرکز شده بود و با رشد راهپیمایی اربعین کاملاً خنثی و کمرنگ شد و امروز بر ایجاد اختلاف بین ایرانیان و افغانستانیها متمرکز شده است. روشن است که هر ایرانی فارغ از قومیت خود در وهله اول ایرانی است و ایران امروز ماحصل رنجها و تلاشهای همه اقوام، پدران و مادران همه ایرانیان در طول تاریخ بوده و سرنوشت همه ملت ایران نیز به هم گره خورده است، پس تأکید بر ارجحیت هر قومیت یا توهین به هر قومیتی باطل است و برای همه ایرانیان، ایرانیبودن اولویت و شاخصه اصلی هویتی است.
امروز باید هوشیار بود و در دام تفرقهافکنانی که از همه ایرانیان از هر قوم و مذهبی و در هر جغرافیایی و با هر نگرش مذهبی، فرهنگی و سیاسی به یک اندازه نفرت داشته و دشمنی دارند، نیفتاد. وحدت یک ضرورت اسلامی، ملی، عقلی و تأمینکننده حتی منافع شخصی نیز است. شایسته است با هر نگرشی «هفته وحدت» را که در آن هستیم، ارج نهیم و از آن به عنوان فرصتی برای خنثیسازی توطئهها استفاده کنیم و وحدت و همبستگی ملی و اسلامی را توسعه بیش از پیش دهیم.
تلاش رژیم صهیونیستی برای پاسخ به دستاوردهای حزبا...
سیدرضا صدرالحسینی
هدف اصلی رژیم صهیونیستی در اقدام تروریستی اخیر پاسخ دادن به حزبا... بوده است، زیرا آنها در عملیاتی بسیار موفق مقر اطلاعاتی ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی را منهدم کردند. درباره دلایل اقدام اخیر دولت تروریست اسرائیل میتوان به نکاتی اشاره کرد.
در این بین به نظر میرسد مهمترین علت این اقدام تروریستی پوشش شکستی است که رژیم صهیونیستی در عملیات اربعین متحمل شد. علاوه بر این میتوان به مواردی، چون روبهرو شدن رژیم صهیونیستی با بنبستی راهبردی در مدت نزدیک به یکسال گذشته نیزاشاره کرد. درواقع به دلیل چنین مسائلی است که مقامات رژیم صهیونیستی ناچارشدهاند، دست به این اقدامات تروریستی بزنند. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با این اقدام تروریستی اهداف حاشیهای را هم دنبال میکرده است، برای نمونه از آن برای جلوگیری از پرداختن به موضوع ناتوانی پدافند هوایی در مقابل موشک هایپرسونیک ارتش ملی یمن نیز استفاده کرده است؛ البته لازم به یادآوری است که بعد از عملیات وعده صادق بخش قابل توجهی از امکانات مورد نیاز و جدید رژیم صهیونیستی در حوزه پدافندی از جانب کشورهای غربی به ویژه آمریکا تامین شد. در واقع آنها تلاش کردند باگها و در حقیقت نقاط کور پدافند هوایی رژیم صهیونیستی مانند گنبد آهنین را برطرف کنند. افزون بر این بعد از جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران یعنی شهادت اسماعیل هنیه و تهدید جمهوری اسلامی به مجازات و خونخواهی این شهید مجددا برای رژیم صهیونیستی امکانات جدیدی فراهم شد. برای نمونه تعدادی از ناوچههای نظامی آمریکا و انگلیس با هدف تقویت پدافند رژیم صهیونیستی به منطقه گسیل شد.
این درحالی است که این چترپدافندی بهدرستی عمل نکرد، زیرا درعملیات پیروزمندانه ارتش ملی یمن (اصابت موشک هایپرسونیک) و همچنین در عملیات اربعین، چتر پدافندی نتوانست به امنیت رژیم صهیونیستی کمک کند و حزبا... در عملیات اربعین توانست با استفاده از موشکهای کوتاهبرد خود ضربات سنگینی به رژیم صهیونیستی بزند. به همین دلیل باید به این نکته توجه داشت که هدف اصلی رژیم صهیونیستی در اقدام تروریستی اخیر پاسخ دادن به حزبا... بوده است، زیرا آنها در یک عملیات بسیار موفق مقر اطلاعاتی ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی را منهدم کردند.
البته در این بین باید به دستاوردهای دیگر حزبا... نیز پرداخت. برای نمونه بخش قابل توجهی از ساکنان شهرکهای اشغالی آواره شده و شرایطی را رقم زدهاند که رژیم صهیونیستی بهشدت در حال اضمحلال درونی است. در واقع تظاهرات گوناگون، فرار نیروهای نظامی، استعفای فرماندههای لشکرها، اختلاف بین دولتمردان، اختلاف بین دولتمردان و ارتشیها و استعفای وزیر دفاع همه به این دلیل است که حزبا... توانسته عمق عملیاتی خود را برای حمایت از مردم غزه از پنج کیلومتر به بالای ۴۵ کیلومتر برساند. افزون بر این چنین مسائلی نشان میدهد امکان حرکت رژیم صهیونیستی برای حمله به جنوب لبنان تقریبا متوقف شده و شمال سرزمینهای اشغالی خالی از سکنه شده است. لازم به یادآوری است که فعالیت مدارس رژیم صهیونیستی نیز نزدیک به ۱۰ روز است که آغاز شده، اما هیچ یک از مدارس و دانشآموزان مناطق شمالی نتوانستهاند فعالیتی داشته باشند. به همین دلیل باید توجه داشت که این فشار غیر قابل تحمل برای رژیم صهیونیستی از سوی حزبا... با مدیریت تحولات در منطقه شمال انجام شده است.
روز خونین لبنان
صلاح الدین خدیو
حزب الله به دلیل هراس از هک شدن مدتهاست که استفاده از تلفن های هوشمند را برای اعضای خود ممنوع کرده است.
حزب الله بجای آن از سیستم قدیمی پیجر استفاده می کند که تا قبل از اختراع تلفن های هوشمند رواج بسیار داشت.
در حملات سه شنبه، هزاران دستگاه پیجر از دره بقاع تا ضاحیه جنوبی بیروت منفجر شدند.
دامنه انفجارها به سوریه هم رسید و افراد مرتبط با حزب الله را در مغازه ها، خانه ها، خودروها و آرایشگاه ها و اماکن ورزشی هدف قرار داد.
این حمله بی سابقه و بزرگ مقیاس چیزی جز اعلان جنگ تمام عیار به حزب الله نیست.
امری که این سازمان به شدت از آن اجتناب می کند و مایل به ادامه جنگ فرسایشی موجود در یک محدوده معین به قصد کمک به حماس است.
در حالی که به نظر می رسد، طرف اسرائیلی به دلایل سیاسی و استراتژیک خواهان فرا رفتن از قاعده فعلی و گشودن جبهه شمالی است.
از نقطه نظر راهبردی، اسرائیل در ماه های گذشته مرحله به مرحله از خطوط قرمز حزب الله عبور کرده و با واکنشی بازدارنده مواجه نشده است. این امر باعث شده که هر بار اندکی نسبت به قبل پیش روی کند.
پس از یک سلسله ترور هدفمند فرماندهان کلیدی، هنگامی که نوبت به فواد شکر مهم ترین چهره نظامی حزب الله رسید، پاسخ آن کوتاه، تلگرافی و محدود بود و عملا بازدارندگی لازم را ایجاد ننمود.
این روند و پیامدهای آن استراتژیست های اسرائیلی را به این نتیجه رسانده که ضاحیه بیش تر از تل آویو نگران گسترش نامحدود جنگ است.
از منظری دیگر، دولت کنونی اسرائیل و نخست وزیر آن که به لحاظ سیاسی مرده محسوب می شوند، محتاج جنگی دیگر به منظور نجات خود هستند.
آتش بس در غزه و مبادله اسیران با حماس، معنایی جز جان بدر بردن این جنبش و پیروزی آن نخواهد داشت.
همچنین تداوم بن بست فعلی و باقی ماندن گروگان ها در غزه هم مطلوب دولت نتانیاهو نیست و چه بسا غیر ممکن هم هست.
فشارهای داخلی و بین المللی هم به اوج خود رسیده و چیزی از اعتبار سیاسی و اخلاقی اسرائیل باقی نگذاشته است.
از این رو تل آویو به جنگ لبنان به عنوان مولفه ای برای نجات خود و ادامه جنگ در غزه می نگرد.
گسترش درگیری البته مطلوب دولت آمریکا و تیم کامالا هریس نیست.
اما معلوم نیست که نوعی هدیه تبلیغاتی ارزشمند برای تیم ترامپ محسوب نشود و آتش بس در غزه هم عملا تا نوامبر و پس از آن به تعویق بیفتد.
دشواره اصلی اما واکنش حزب الله است و این اتفاق استراتژیک که بعد از حمله بزرگ مقیاس دیروز، چگونه میخواهد از پاسخ دادن اجتناب کند؟!
راز بوسه بر توسکا در محوطه دانشگاه تهران
ترانه یلدا
روز 26 شهریور 1403 دکتر حسین آخانی، استاد بینالمللی گیاهشناسی دانشگاه تهران، در فیلمی وایرالشده بر درخت توسکای جنگل کوچک جنب سردر اصلی دانشگاه تهران بوسه میزد و با خوشحالی اعلام میکرد که در ممانعت از احداث بناهایی که بدون مجوز و برخلاف قانون داشتند در این محوطه سبز ورودی دانشگاه ساخته میشدند، پیروز شدهایم. او میگفت این یک پیروزی کوچک نیست. هر سه بنا که احداثشان با اسکلت آهنی تا نازککاری پیش رفته و رو به اتمام بود، همین امروز از طرف مأموران، تخریب و پاکسازی شدهاند. او در فیلم درختان توسکا، نمونههای اصیل و بومی جنگل هیرکانی را نشان میداد که در فیلمهای روز قبلش لای دیوارهای ساختمانها گیر کرده اما اکنون آزاد شده بودند و آرزو میکرد ریشههای آسیبدیدهشان را بشود سریعا درمان کرد. خوشحال بود و از کسانی که برای رسانیدن صدایش به مقامات کمک کرده بودند، اسم میبرد. اطهره نژادی همکار دکتر فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی، پیروز حناچی همکارش در دانشگاه و شهردار سابق تهران، و دیگرانی که دخالتشان در جلوگیری از این ساختوساز عجیب همه دست در دست هم مؤثر افتاد تا بالاخره معجزه اتفاق بیفتد و ساختمانهای تمامنشده، فورا خراب و جمعآوری شوند. من اضافه میکنم که عزیزان سازمان میراث فرهنگی آقایان دکتر علی دارابی معاون میراث، دکتر جانفشان مدیرکل اداره میراث تهران، و معاون ایشان آقای دکتر سعادتی که پنجشنبه بعدازظهر به اتفاق دوستان یگان حفاظت میراث خود را به دانشگاه تهران رساندند و دستور توقف کار را دادند.البته کوشش برای توقف احداث این سه بنا از قبل آغاز شده بود. در تاریخ هفتم شهریور آقایان دکتر حامد مظاهریان رئیس دانشکدههای هنرهای زیبا، شاهین حیدری دبیر شورایعالی معماری و فنی دانشگاه تهران و دو نفر از رؤسای دانشکدههای معماری و شهرسازی نامهای به آقای دکتر جابر سلطانی، مدیرکل طرحهای عمرانی و پشتیبانی دانشگاه تهران، نوشته بودند که در آن با اشاره به احداث بناهای مرتبط با نمازجمعه در محوطه مرکزی دانشگاه محجوبانه خواستار توقف و خودداری از هرگونه اقدام ساختمانی قبل از اخذ مجوزهای رسمی و قانونی شده و با احترام و ملاحظه یادآور شده بودند: «همانطور که مستحضرید بنای دانشگاه (تهران) در زمره آثار ثبتشده ملی است و مطابق قانون احداث یا گسترش یا تغییر در اعیان و عرصه آن مستلزم بررسی و اخذ مجوز رسمی وزارت میراث فرهنگی... است. مزید استحضار، دانشگاه تهران در فهرست موقت ثبت میراث جهانی نیز قرار دارد». و چنین ادامه داده بودند که «ایجاد سه بنا به مساحت هریک 160 متر مربع، آنهم در مکانی حساس، نیازمند دخالتهای کارشناسی حوزه فنی دانشگاه است و مسئولیت باید از سوی مقامات دانشگاه صادر و تفویض شود» و الی آخر... . واضح است که چنین نامهای بدون هیچ انعکاس بیرونی، بعد از بیش از سه هفته بیپاسخ میماند. و اگر تلاشهای روزهای اخیر صورت نمیگرفت و آن اتاقهای بزرگ ساخته و بهرهبرداری میشدند، آنگاه گله از رئیس دانشگاه بهحق میبود که چرا ساکت مانده است.داستان این است که تا وقتی همه مردم یک شهر یا یک مملکت به اهمیت برخی فضاهای شهری و مکانهای مهم نمادین و متشخص پی نبرده باشند، باید منتظر این غافلگیریها باشیم که چند نفر بدون علم و آگاهی هر روز در گوشهای آتش به اختیار تصمیم بگیرند و بلایی بر سر شهر بیاورند. یک روز محله تاریخی عودلاجان را سرتاپا زرد و آبی و بنفش رنگ بزنند و ...در اینجا باید یادآوری کنم قصه پرسوز و گداز دیگری را درباره پروژه توسعه دانشگاه تهران که برخلاف این سه اتاقک بزرگ اما ناچیز، تخریب سه بلوک بزرگ شهری اطراف دانشگاه را نشانه رفته بود و به همت جمعی دیگر توانست بهموقع متوقف شود. انگار دستی پنهانی سر بزنگاه به یاری و حفاظت از این کالبد ارزشمند 90ساله میآید تا نسلهای آینده ببینند و بدانند که این کشور با تمدن باستانی، پیشرفت خود در «دوران مدرن» قرن گذشته را مدیون چه فضای معماری باشکوهی بوده است. پروژه گسترش احداث ساختمانهای بلند متعددی را تحت عنوان فضاهای علم و فناوری و خدماتی برای اطراف محوطه دانشگاه تهران (از شرق تا خیابان وصال، از غرب تا کارگر شمالی، و از شمال تا بلوار کشاورز) تدارک دیده و توانسته بود طی حدود 20 سال در سکوت کامل رسانهای، مثل خوره تمام بافتهای اطراف محوطه دانشگاه را بجود و بیرحمانه منتظر نگه دارد تا بالاخره با اعتراض دانشجویان، اهالی، اعضای شورای پنجم، فعالان مدنی و مهمتر از همه دکتر فرزانه صادق (که امروز به خاطر همین شجاعتها و دلسوزیهایش به مقام وزارت راه و شهرسازی رسیده است) ختم به خیر و جلویش گرفته شود.
پرده ای جدید از جنایت علیه بشریت
سیدمحمد بحرینیان
یک. رژیم کودک کش صهیونیستی، آتش جنگ را به میان مردم کوچه و بازار کشانده و از سبک جدیدی از تروریسم پردهبرداری کرده است. در دو روز گذشته، هزاران دستگاه الکترونیکی شخصی اعم از پیجر، رایانه شخصی، تلفن همراه و حتی دستگاههای اداری و ارتباطی ساده در لبنان منفجرشده و چندین شهید و هزاران مجروح بر جای گذاشته است.
دو. رژیم صهیونیستی، عملا چکیدهای از تمام رذالتهای تاریخ است. جلاد غزه پیشازاین نیز مبدع جنگهای ناجوانمردانه نوظهور اعم از جنگ بیولوژیک، جنگ جمعیتی و فشار برای تغییر بافت جمعیتی، تغییر مسیر آب، آلودهسازی منابع و انواع دیگری از جنگ مستقیم علیه مردم بوده است.
سه. واضح است که گسترش دامنه و افزایش حیطههای جنگ، از سوی طرف پیروز ماجرا پیگیری نمیشود. این یعنی دولت یا رژیمی که احساس قدرت و تسلط به اوضاع دارد، دست به چنین اقداماتی نمیزند و حاضر نیست هزینه چنین رفتارهای بیشرمانهای را بپردازد. اسرائیل، که قبلا طی چند روز، پنج ارتش عربی را شکست میداد، امروز آنقدر محاصره را تنگ میبیند که سبکسرانه تلاش میکند به چهره رقبا چنگ بیندازد. چه کسی است که نداند تداوم جنگ در جبهههای شمالی و جنوبی فلسطین اشغالی به سود بقای رژیم اسرائیل نیست. اما دورنمای تاریک سران صهیونیست آنها را واداشته برای بقای خود به هر جنایتی دست زنند. این طبیعی است که جلاد غزه با هر گام نزدیک شدن به پایان وحشیتر و عصبیتر عمل کند. بالاتر رفتن شعله جنایت، بیشک نشانهای بر افول و پایان ابدی آتش است. تا همین جای کار هم به نظر میرسد اغلب اهداف میانمدت رژیم صهیونیستی همچون عادیسازی روابط با اعراب، خلع سلاح حماس، اخراج مردم از غزه و بازگشت به دوره رشد ۴ درصدی جمعیت کاملا نابودشده است.
چهار. ماجرای انفجار هزاران دستگاه الکترونیک شخصی در لبنان و سکوت سازمان ملل، سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و دولتهای غربی، پرده دیگری از رسوایی و دروغگویی این سازمانها و دولتهاست.
در خبرها آمده که پیجرهای منفجرشده در روز سهشنبه عمدتا مورداستفاده رزمندگان بوده اما انفجارهای روز چهارشنبه، مربوط به دستگاههای شخصی افراد مختلف و مردم عادی بوده است. حتی تصاویری وجود دارد که تلفن ثابت منازل، رایانه مغازهها و دستگاه ثبت انگشت ورود و خروج ادارات نیز در برخی نقاط منفجرشدهاند. این سطح از تروریسم دولتی آنهم علیه مردم عادی، کمترین واکنشی از سوی سازمانهای حقوق بشری برنینگیخته است. سازمان ملل که گاهی برای مرگ یک نفر در برخی کشورها بازرس ویژه تعیین میکند، این بار تنها به واکنشی در سطح سخنگو بسنده کرده که با اظهار تأسف، اعلام کرده هنوز اطلاعات بیشتری به دست ما نرسیده است!
پنج. با ورود جنگ به سطح ابزارهای شخصی مورداستفاده مردم، ضرورت بازنگری در سیاستهای حوزه فناوری و تجاری بیشازپیش رخ نموده است. بهرهگیری از ابزارهای تولیدشده از سوی متحدین اسرائیل، هزینه ما را در ایستادگی در برابر این رژیم بهشدت بالا میبرد. جنگ غرب آسیا، جنگی در تمام ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی، رسانهای و علمی است و طبیعتا به ارتقای توانمندی در تمام این حوزهها نیازمند است.
انفجار پیجرها و نقض حقوق بینالملل
رضا رحمتی
انفجار پیجرها با استفاده از موادی که روی باتری این دستگاهها نصب و منجر به شهادت 12 نفر و جراحت و آسیب جدی نزدیک به 3000 نفر شد، همگی به صورت هماهنگ و در ساعت 3 و 30 دقیقه روز 17 سپتامبر 2024/27 شهریور 1403 در جایجای لبنان بهوقوع پیوست. این اقدام فصل جدیدی از مواجهات در منطقه خاورمیانه را بهوجود آورد. گفته میشود احتمال گسترده شدن دامنه این انفجارها به کشورهای دیگری مانند سوریه، عراق و ایران نیز وجود دارد.
اینکه حملات با سلاحهای جدید یا سایبری بیش و برجستهتر از پیش در دستور کار مخاصمان قرار گرفته است و به نظر میرسد در آینده باید شاهد جنگهای آخرالزمانی و استفاده از ابزارهای تکنولوژیک به عنوان «سلاحهای جنگی جدید» باشیم، اینکه چگونه میتوان به این ابزارها، عنوان «سلاح» داد، اینکه در صورت استفاده از این سلاحها، آیا «حمله مسلحانه» یا «توسل به زور» طبق حقوق بینالملل صورت گرفته است و دامنه این توسل به زور چیست و متعاقبا در چه صورتی و با چه ابزارهایی دولت آسیبدیده میتواند عمل متقابل انجام دهد و چه عملی متناسب خواهد بود، اینکه چگونه این حملات قابل انتساب به دولت خاطی است، و بسیاری موارد دیگر، مباحثی هستند که از زمان انفجار پیجرها در فضای حقوقی و سیاسی شکل گرفتهاند. در این یادداشت، هر جا صحبت از پیجرها میشود، منظور استفاده از چاشنیهای انفجاری موجود در پیجرها است. با این مقدمه، تلاش میشود به برخی از این سوالها پاسخ داده شود.
***
1- آیا انفجار پیجرها مصداق «حمله» در حقوق بینالملل است؟
برای اطلاق عنوان «حمله» به انفجار پیجرها، ابتدا باید ببینیم این انفجارها میتواند ذیل عنوان حمله و توسل به زور قرار گیرد یا خیر. «ماده 2» بند 4 منشور ملل متحد چکیده تلاشهای بشری برای نیل به سازوکاری صحیح برای «ممنوعیت توسل به زور» قلمداد میشود. این ماده نتیجه تجربه بشری برای تحدید زور به عنوان ابزار سیاست ملی و محلی بوده است. برای فهم اینکه عملیات سایبری میتواند ذیل عنوان «توسل به زور» که در قاعده «ممنوعیت توسل به زور» موضوع ماده منشور ملل متحد ترسیم شده است، گنجانده شود یا خیر، ابتدا باید مشخص شود «زور نظامی» چیست و چه تفسیری از زور، توسل به همه انواع آن را در بر میگیرد؟ حقوق بینالملل نشان میدهد در حالی که تعریف زور باید به نوع نظامی آن محدود شود، باید تفسیر موسعی از تعریف زور نظامی صورت گیرد. «ایان براونلی» از یک تعریف 2 بخشی که نیاز به «سلاح» دارد، استفاده کرده و «از بین بردن زندگی و اموال مردم» به عنوان معرف سلاح به کار رفته است. «باوت» به توسل احتمالی به تسلیحات خشونتآمیز اشاره میکند که «صدمات انسانی» به بار میآورد. یکی از دلایلی که برای تعریف سلاح به این ابعاد «پیامدمحور» توجه شده است، ورود تسلیحات شیمیایی و میکروبی، به عنوان ابزارهای نظامی در قرن بیستم بوده است؛ بنابراین به طور کلی از نظر هلثر و هاریسون 2 نفر از حقوقدانان بینالمللی، برای توضیح «زور» 2 رویکرد «پیامدمحور» و «چارچوب/ ابزارمحور» وجود دارد. منظور از رویکرد پیامدمحور، دیدگاه غایتمحورانه است که ناظر به تاثیر نهایی زور است و منظور از دیدگاه چارچوب/ ابزارمحور این است که مستقل از پیامد و نتیجه نهایی، ممنوعیت شامل هرگونه ابزار و چارچوبی میشود که در آن از زور استفاده شده است. در اینجا دو دیدگاه در «تفسیر موسع از زور» و «تفسیر مضیق از زور» بررسی میشود: یکی از مواد مترقی که محصول تلاشهای بسیاری حقوقدانان و یک رویه قوی بینالمللی برای ممنوعیت توسل به زور است، ماده 4 منشور ملل متحد است.
ماده 4 منشور میتواند انواع زور را در بر گیرد. اطلاق عنصر «نظامی» در این سطح بسیار مهم است، زیرا آن را از دیگر اشکال فشارها و نیروها نظیر فشار اقتصادی و سیاسی متمایز میکند و از طرف دیگر این همان نیروی نظامی فیزیکی است که میتواند طبق بند 2ماده 4 منشور ممنوعیت توسل به زور قلمداد شود. هنگامی که یک دولت از مواد بیولوژیک یا شیمیایی نه به عنوان سلاح نظامی، بلکه به مثابه ابزاری علیه کشور دیگر استفاده میکند که میتواند پیامدهای زیانباری در بر داشته باشد، احتمالا به سبب به بار آوردن صدمات و تلفات متوسل به زور شده است. هر چند این کار در ظاهر استفاده فیزیکی از ادوات و سلاحها یا حتی زور نظامی تلقی نمیشود ولی میتواند مشمول ماده 4 منشور شود (رحمتی، 1401)1.
بنابراین در برخی شرایط، استفاده خصمانه از اشکال غیرنظامی زور فیزیکی، میتواند مشمول بند2 ماده 4 منشور شود، بویژه اگر نتایجی عظیم مثلا معادل یک حمله اتمی به بار آورد که طبق ماده 51 منشور، حق دفاع از خود را به دنبال خواهد داشت.
2- آیا پیجرها، سلاح محسوب میشوند؟
در تعریف سلاح نیز دو رویکرد وجود دارد؛ نخست رویکرد مضیق که به ما میگوید سلاح تنها سلاحهای نظامی را در بر میگیرد، شبیه تانک، گلوله یا بمب. تعریف دوم موسع است و مستقل از ابزار و ادوات، آثاری که هر ابزار به بار میآورد، عنصر تعیینکنندهای برای سلاح محسوب میشود. مثال معروف چاقو در اینجا راهگشاست. چاقو تا زمانی که در دست آشپز است، ابزاری برای آشپزی است اما هنگامی که به یک تبهکار داده میشود و از آن استفاده میکند، ابزار صدمه است، بنابراین همچون تعریف از «حمله»، تعریف سلاح نیز نتیجهمحور است. در نهایت از نظر حقوقی «هر آنچه را باعث خسارت فیزیکی و صدمات انسانی شود» سلاح مینامند. این تعریف در میان تعاریف مختلف، نزدیکترین تعریفی است که میتواند به ما کمک کند پیجرها را در آن ببینیم.
3- انفجار پیجرها، حملات سایبری و سلاح
آیا پیجر سلاح محسوب میشود؟ بیانیه 1868 سنتپترزبورگ سلاحهای ناشی از فناوری را بخوبی معرفی کرده است. «هر سلاحی که منتهی به رنج یا ناتوانی نیروی نظامی طرف مقابل شود، مغایر حق انسانی است». همین رویکرد در پروتکل اول الحاقی 1977 به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو 1949، تحت «سلاحهای جدید» (ماده 36) گنجانده شد. این ماده دولتها را موظف میکند قبل از به کارگیری هر سلاح، ابزار یا روش نوین جنگی، از قانونی بودن آن اطمینان یابند. در این تعریف «شرایط بهکارگیری سلاح» است که آن را مشمول قانونی بودن یا غیرقانونی بودن میکند. ماده 36 بیان میکند بهکارگیری یک سلاح، ابزار یا روش جدید جنگی ناقض حقوق بینالملل و ممنوع است. یکی از مهمترین تلاشهای جامعه حقوقدانان بینالمللی برای مقید کردن رفتارهای دولتها در فضای سایبری، دستورالعمل سال 2013 تالین در استونی است. این دستورالعمل درباره حقوق بینالمللی فضای سایبر در مواد مختلف از جمله ماده 42 به مساله حملات سایبری و عملیات سایبری بر اساس همین تعریف اشاره میکند.
4-آیا انفجار پیجرها حمله نظامی محسوب میشود؟
در پاسخی کوتاه به این پرسش باید گفت «وقتی سلاح یا ابزار یا حتی یک فناوری (بدون آنکه ذاتا آسیبزا باشد) میتواند سبب وارد آوردن صدمه جانی یا خسارت مادی شود، به شکلی زور نظامی یا مسلح را تشکیل میدهد» و در نتیجه مشمول بند2 ماده 4 منشور قرار گرفته و توسل به زور محسوب میشود. برای اطلاق حمله به انفجار پیجرها، مقررات حقوق بینالملل عرفی و معاهدهای شبیه به پروتکل اول الحاقی، معاهدات خلع سلاح، قواعد مربوط به عدم مداخله و... قابل اعمال در فضای ساببری نیز هست. فعل یا ترک فعل متخلفانه یک دولت زمانی «حمله» محسوب میشود که متفاوت با اقدامات عادی (و البته خسارتبارتر) با «شدت» همراه باشد. «خسارت»، «شدت»، «فوریت» و «مصدومیت» از جمله مسائلی هستند که در «نظامی» بودن حملات با سلاحهای جدید، موثرند. در انفجار پیجرها تمام این اوصاف وجود دارد (رحمتی، 1401).
الف - شدت انفجار پیجرها: یک منبع ارشد امنیتی لبنان اظهار کرد سازمان جاسوسی موساد اسرائیل مواد منفجرهای را داخل چند هزار پیجر جاسازی کرده است. به گفته این منبع امنیتی لبنانی، زمانی که یک پیام کدگذاری شده به پیجرها ارسال شد، ۳ هزار پیجر به طور همزمان منفجر شدند و مواد منفجره داخل آنها فعال شد، بنابراین شدت انفجار پیجرها، بسیار زیاد بوده است.
ب- خسارت انفجار پیجرها: برآورد اولیه این بوده است که پیجرها توان آسیبرسانی به 3000 نفر را داشته است و هر عضو حزبالله لبنان که از این ابزار استفاده کرده است، به عنوان هدف در نظر گرفته شده است. بنابراین حملهکننده کاملا نسبت به حجم و گستره خسارت انفجار پیجرها، آگاه بوده است.
ج- فوریت در انفجار پیجرها: اینطور که رسانهها: منعکس کردهاند پیجرها ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه بعدازظهر سهشنبه بهصورت هماهنگ پیامی دریافت کردند که به نظر میرسید از سوی رهبری حزبالله ارسال شده است اما در اصل پیامی برای فعال کردن مواد منفجره داخل پیجر بود. انتخاب زمانبندی برای انفجار پیجرها موید «فوریت حملات» بوده است.
د- مصدومیت انفجار پیجرها: میکو هیپونن، متخصص تحقیقات در شرکت نرمافزار ویتسکیور و مشاور جرائم سایبری یوروپل، میگوید پیجرها احتمالا به نحوی اصلاح شدهاند تا این نوع انفجارها را ایجاد کنند. اندازه و قدرت انفجار نشان میدهد فقط باتری نبوده است و البته آسیب به دست و چشمها هنگام استفاده از مهمترین مقولاتی بوده است که در ذهن طراحان وجود داشته است. حجم شهدا و مجروحان نیز نشاندهنده توان ایجاد مصدومیت بالای این انفجارها بوده است.
5- انتساب حملات به اسرائیل
با توجه به این موضوعات، انفجار پیجرها، مصداق حمله مسلحانه و توسل به زور و نقض حقوق بینالملل محسوب میشود و با توجه به امارهها و قرینهها، شواهد، منبع حملات و نیات حملهکنندگان، شناسایی عامل ارتکاب این عمل متخلفانه بینالمللی محرز و انتساب این حملات به رژیم اسرائیل مشخص است. با این وضعیت موضوع پاسخ متقابل لبنان به این موضوع میتواند به صورت متناسب یا با استفاده از ابزارهای دیگر صورت گیرد اما آنچه مشخص است اینکه منطقه خاورمیانه فصل جدیدی از نبردها و حملات را تجربه میکند و حالا ابزار تکنولوژی سایبری و دیجیتال به عنوان سلاح جنگی مورد استفاده قرار گرفته است.
*عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا
--------------------------------------
پی نوشت
1- رحمتی، رضا (1401)، «حملات سایبری و مسؤولیت بینالمللی دولتها»، فصلنامه سازمانهای بینالمللی، شماره 14.