صبح صادق >>  راهبرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۶۶۱۲۸
پایگاه بصیرت / جک واتلینگ

جنگ غزه مهمترین رویداد نظامی و امنیتی یک سال گذشته غرب آسیا به شمار می‌آید؛ چراکه در این جنگ، یک ارتش تا بن‌دندان مسلح در مقابل یک نیروی نامتقارن و مردمپایه قرار گرفته است. حال اگر به‎دنبال برشمردن درس‌های مفیدی از این جنگ برای ارتش انگلیس باشیم، بدون شک مهمترین درس‌ها به این شرح خواهند بود:

۱ ـ مبارزه پیاده‌نظام در محیط شهری: ارتش اسرائیل با چالش‌های بسیاری در زمینه مبارزه نزدیک در محیط شهری روبه‌رو شد. به دلیل خطر حمله به نیرو‌های خودی (آتش خودی) هنگام عملیات همزمان یگان‌های مختلف در یک محور، توصیه شده است مرز‌های غیر متصل بین یگان‌ها برقرار شود. این به معنای آن است که هر یگان باید یک کریدور حرکتی و یک کریدور آتش برای هر طرف خود داشته باشد؛ همچنین لازم است عناصر مشترک رزمی (مانند تانک و پیاده‌نظام) از سطوح پایین تا سطح گروهان با یکدیگر همکاری داشته باشند.

۲ ـ چالش‌های ناشی از ویرانی محیط (Rubblisation): یکی از مشکلات عمده در غزه، ویرانی‌ها و خرابی‌های گسترده بود که حرکت نیرو‌ها را سخت کرده و توصیف دقیق زمین را برای فرماندهان دشوار می‌کرد. فرماندهان ارتش اسرائیل به این نتیجه رسیدند که باید تمرین‌های خاصی برای مقابله با چنین شرایطی که به «نبرد در زمین ویران‌شده» معروف است، انجام شود.

۳ ـ عملیات همزمان سطحی و زیرزمینی: ارتش اسرائیل فهمید که رویکرد ترتیبی (یعنی ابتدا پاک‌سازی سطحی و سپس زیرزمینی) باعث کندی عملیات و از دست دادن ابتکار عمل می‌شود. به همین دلیل، عملیات سطحی و زیرزمینی باید بهصورت همزمان انجام شوند، که این مسئله به مدیریت دقیق‌تر فضای نبرد نیاز دارد.

۴ ـ اهمیت طبقات پایین در ساختمان‌ها: ارتش اسرائیل دریافت که ارزش تاکتیکی پاک‌سازی (هدف قرار دادن) طبقات بالاتر از طبقه دوم در ساختمان‌ها بسیار محدود است و بیشتر تمرکز باید بر طبقات پایین باشد.

۵ ـ افزایش قدرت آتش نزدیک: یکی از تاکتیک‌های رزمندگان حماس، تلاش برای درگیری سریع با واحد‌های پراکنده ارتش اسرائیل و سپس عقب‌نشینی بود؛ اما بهدلیل نداشتن تمرکز کافی قدرت آتش، این تاکتیک معمولاً موفق نبود. نتیجه‌گیری مهم برای ارتش انگلیس این است که یگان‌های رزمی باید قدرت آتش ارگانیک بیشتری داشته باشند تا در درگیری با واحد‌های پراکنده دشمن امکان وارد کردن حداکثر تلفات و خسارات به آنها را داشته باشند.

۶ ـ چالش‌های طیف الکترومغناطیسی (EMS): با گسترش استفاده از پهپادها، ارتش اسرائیل به مشکل شناسایی دوست و دشمن برخورد کرد. همچنین استفاده از تجهیزات الکترونیکی باعث اشباع طیف الکترومغناطیسی شد و درنتیجه فرماندهی و کنترل میدان را با چالش روبه‌رو شد. تدبیری برای رفع این چالش در نظر گرفته شود.

۷ ـ اهمیت پشتیبانی هوایی: ارتش اسرائیل توانست توانایی حماس برای تمرکز بخشی نیروهایش را بهدلیل دسترسی به قدرت هوایی با چالش روبه‌رو کند. این مسئله نشان داد که ساختمان‌ها نمی‌توانند بهطور کامل از حملات هوایی جلوگیری کنند، زیرا بمب‌های دقیق به راحتی می‌توانند این موانع را از بین ببرند. برای ارتش انگلیس، نتیجه حاصل از این درس این است که دفاع شهری باید مبتنی بر سامانه‌های دفاع هوایی بیش از پیش توسعه یابد.

پی‎نوشت: ترجمه اختصاصی هفته‌نامه «صبح صادق» از مقاله اندیشکده سلطنتی مطالعات امنیتی و دفاعی انگلیس (RUSI)