امسال فیلم «در آغوش درخت» از طرف سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شد. به نظر میرسد، این فیلم در میان گزینههای دیگر، خیرالموجودین است و بهترین گزینه ارزیابی میشود.
سالهاست که انتخاب و معرفی فیلم از ایران برای اسکار به چالش تبدیل شده است. چالشی که حدود ۴۰ سال است هر سال تکرار میشود، اما جز دوبار و هر دو هم ساخته های «اصغر فرهادی» نتیجه ای نداشته است! البته یک بار هم فیلم «بچههای آسمان» ساخته «مجید مجیدی» به جمع نامزدهای کسب اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان راه یافت.
نکته مهم این است که هر دو فیلم اصغر فرهادی که برنده جایزه اسکار شدند، در آمریکا اکران شده و در آن کشور دارای پخشکننده هایی قوی و پشتیبانانی بودند و فضای تبلیغاتی به سود آن فیلمها بود. این یک واقعیت است که مراسم اسکار، محفلی آمریکایی و در خدمت صنعت سینمای آمریکاست. از ایران نیز تنها فیلمهایی امکان دیده شدن در این مراسم را خواهند داشت که به نوعی در زمین سینمای آمریکا بازی کرده باشند و حداقل اینکه از نظر ایدئولوژیک و بازنمایی جامعه ایرانی، با آنچه آمریکا میخواهد، موافق باشد. به همین دلیل هم در چهار دهه گذشته، به جز دو مرتبه که هر دو هم از یک فیلمساز بوده اند، اسکار به فیلمساز ایرانی دیگری تعلق نگرفته است.
بنابراین، دچار یک وضعیت متناقض هستیم؛ اگر بهدنبال دریافت جایزه اسکار باشیم، باید به خواسته های اهالی اسکار تن بدهیم و اگر بخواهیم تصویر ایرانی قدرتمند و شرافتمندانه را به جهان ارائه دهیم، باید چشم بر جایزه اسکار ببندیم؛ به همین دلیل کارشناسان حوزه سینما نظرهای متفاوتی در مواجهه با این آکادمی دارند.
گروهی از کارشناسان معتقدند، سینمای ایران باید از اسکار دل بکند و معرفی سالانه فیلم به اسکار را نیز ترک و تعطیل کند. گروه دیگر معتقدند، ما در مواجهه با اسکار باید راه خودمان را برویم و بدون درنظر گرفتن شاخصههای مدنظر اسکار، فیلم مطلوب خودمان را معرفی کنیم. با این روش حداقل احترام و استقلال فکری و فرهنگی خود را حفظ کردهایم. ضمن اینکه معرفی فیلم به اسکار و سایر محافل جهانی نیز همچون اعطای جایزه به یک فیلم، جریانساز است و ناخودآگاه نوعی تعیین خط مشی برای جامعه سینمایی و بهویژه نسل جوان هنرمندان سینما نیز به شمار میآید. به این معنا که وقتی نظام سینمایی یک نوع فیلم با محتوا و جهت خاصی را به اسکار معرفی میکند، انگار سایر سینماگرها نیز به ساخت فیلم مشابه تشویق میشوند؛ چنانکه پس از معرفی چند باره فیلمهای اصغر فرهادی به اسکار، خیلی از سینماگران جوان برای رشد و پیشرفت و بهتر دیده شدن، سبک فیلمسازی اصغر فرهادی را الگو قرار دادند. معرفی فیلم با تصورسازی منفی به اسکار، بازی باخت ـ باخت است؛ چون افزون بر اینکه احتمال موفقیت آن فیلم تقریباً هیچ است، شکل نامطلوب از سینما نیز به جامعه سینمایی القا میشود.
با این اوصاف، به نظر میرسد، انتخاب فیلم در آغوش درخت اگرچه احتمالاً نتیجهای در اسکار نخواهد داشت، با توجه به اینکه فیلمی در جهت مصالح فرهنگی ما و به ویژه توجه به نهاد خانواده است، میتواند در داخل، جنبه تبلیغی مثبتی داشته باشد.