سالهاست که تقابل جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی به یکی از مهمترین محورهای تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه تبدیل شده است بر همین اساس این رویارویی نهتنها در سطح نظامی و امنیتی، بلکه در ابعاد اقتصادی، دیپلماتیک و روانی نیز قابل بررسی است. رژیم صهیونیستی به عنوان یک قدرت منطقهای، با اتکای گسترده به حمایتهای خارجی، بهویژه کمکهای نظامی و اقتصادی ایالات متحده و کشورهای غربی، توانسته است جایگاه خود را در منطقه تثبیت کند. با این حال، وابستگی اسرائیل به منابع خارجی یک ضعف راهبردی جدی محسوب میشود.
اسرائیل به شدت به تجهیزات نظامی پیشرفته وارداتی و حمایتهای دیپلماتیک بینالمللی نیاز دارد و در صورت کاهش یا توقف این کمکها، قدرت نظامی و اقتصادی آن به خطر میافتد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر توانمندیهای بومی و استقلال اقتصادی و نظامی خود، موفق شده است موقعیت مستحکمی در مقابله با تهدیدات خارجی ایجاد کند. نیروهای نیابتی ایران در مرزهای اسرائیل، از جمله حزبالله لبنان، بهطور مستقیم تهدیدات امنیتی جدی برای رژیم صهیونیستی محسوب میشوند. از سوی دیگر، کشورمان با توانمندی موشکی، پهپادی و حملات سایبری، توانسته است بهگونهای تهاجمی در نزدیکی مرزهای اسرائیل حضور داشته باشد و با بهرهگیری از این شرایط، یک قدرت بازدارنده قوی ایجاد کند.
با توجه به این موارد، سعی داریم ضعفهای راهبردی و تاکتیکی اسرائیل در برابر ایران را مورد بررسی قرار دهیم و بر پایه تحلیل شرایط کنونی اثبات کنیم قدرت وارداتی رژیم صهیونیستی هر لحظه ممکن است دچار اختلال شود.
تحلیل ضعف راهبردی و تاکتیکی رژیم صهیونیستی در برابر ایران
چندی پیش، ری تکیه، عضو شورای روابط خارجی آمریکا و رئول مارک گرشت، افسر سابق سازمان سیا در تحلیل مشترکی که از سوی وبسایت «مطبوعات آزاد» منتشر شده، نوشتند: «آیا برای جنگ غزه و تمام رویاروییهای تکمیلی آن پایانی وجود دارد؟ نیروهای نظامی اسرائیل در حال مقابله با حماس- مهمترین عضو سنی محور مقاومت ایران- هستند. اما ضربه زدن دورهای اسرائیل به دشمنانش در لبنان، سوریه، غزه و کرانه باختری، دشمنانش را از بین نمیبرد. عزم اسرائیل برای ادامه جنگ، بهرغم کمپین فشار تهاجمی فزاینده دولت بایدن برای توقف آن، بازدارندگی اسرائیل در خاورمیانه را باورپذیرتر میکند، حتی اگر ویرانی در غزه یک فاجعه برای روابط عمومی باشد. اما این پیروزیهای تاکتیکی کوتاهمدت، مزیتهای جمهوری اسلامی را تغییر نمیدهد و مزیتها برای ایران بسیار است.»
اکنون که پس از واقعه ۷ اکتبر، بیش از هر چیز ضعف رژیم صهیونیستی بر جهانیان آشکار شده است؛ ما نیز به تحلیل دقیقتر از ضعف راهبردی و تاکتیکی اسرائیل می پردازیم که در ادامه آن را می خوانید:
* ضعف راهبردی اسرائیل
الف) عدم موفقیت در بازدارندگی
یکی از ضعفهای کلیدی اسرائیل در مواجهه با ایران، ناتوانی در ایجاد بازدارندگی مؤثر در برابر توان موشکی و پهپادی ایران است. ایران با توسعه برنامههای موشکی خود و ایجاد زیرساختهای تولید موشکهای دوربرد و پهپادهای پیشرفته، توانسته دست برتر را در این زمینه به دست آورد. این امر نشان میدهد که علیرغم تلاشهای اسرائیل برای استفاده از سیستمهای ضد موشکی مانند گنبد آهنین، این کشور هنوز در برابر موج گسترده حملات احتمالی ایران آسیبپذیر است. در صورت وقوع جنگ گسترده، ظرفیت ایران برای انجام حملات موشکی و پهپادی علیه زیرساختهای حیاتی اسرائیل مانند نیروگاههای برق و تأسیسات نظامی، یکی از مهمترین چالشهای راهبردی برای اسرائیل خواهد بود.
ب) وابستگی به حمایتهای خارجی
یکی دیگر از نقاط ضعف راهبردی اسرائیل وابستگی شدید این رژیم به حمایتهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده است. این موضوع در بحرانهای مختلف منطقهای مشهود بوده است؛ به ویژه زمانی که آمریکا مجبور به مداخله مستقیم برای حمایت از اسرائیل میشود.
این وابستگی راهبردی، اسرائیل را به شدت آسیبپذیر میکند، زیرا در صورت تغییرات جدی در سیاستهای خارجی آمریکا یا کاهش تعهدات امنیتی آن، اسرائیل به تنهایی قادر به مدیریت تهدیدات منطقهای نخواهد بود. از این منظر، جمهوری اسلامی توانسته با ایجاد شبکهای از ائتلافها و حمایتها در منطقه به قدرتی مستقل تبدیل شود که به کمکهای خارجی نیاز ندارد.
ج) عدم کنترل بر تحولات منطقهای
تحولات منطقهای در دو دهه اخیر به نفع ایران تغییر کرده است، بهویژه در سوریه و عراق که اتفاقا تلاشهای اسرائیل برای محدود کردن این نفوذ ناموفق بوده است.
اسرائیل نه تنها نتوانسته جلوی حضور ایران در سوریه و عراق را بگیرد، بلکه مجبور به پذیرش این واقعیت شده که ایران در این کشورها حضور نظامی مستحکم دارد. این موضوع یک ضعف راهبردی برای اسرائیل محسوب میشود زیرا این کشورها به پایگاههای احتمالی ایران در صورت بروز درگیری مستقیم با اسرائیل تبدیل شدهاند.
ضعف تاکتیکی اسرائیل
الف) ناتوانی در مهار گروههای مقاومت
اسرائیل با وجود تلاشهای گسترده خود، نتوانسته گروههایی همچون حزبالله و حماس را مهار کند. حزبالله به ویژه به عنوان بازوی قدرتمند ایران در لبنان شناخته و تهدیدی دائمی برای اسرائیل محسوب میشود.
در جریان جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست حزبالله را شکست دهد و این گروه همچنان به عنوان یک نیروی مهم مقاومت در برابر اسرائیل فعال است. این مسئله ضعف اسرائیل در مقابله با جنگهای چریکی و نامتقارن را نشان میدهد. همچنین گروههای مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی نیز با حمایتهای ایران، به طور مداوم اسرائیل را به چالش کشانیده اند.
ب) آسیبپذیری در جنگهای غیرمتعارف
اسرائیل همچنین در مقابل حملات سایبری و پهپادی خود را آسیبپذیری نشان داده است. حملات سایبری ایران به زیرساختهای اسرائیل و تلاش برای نفوذ به سیستمهای دفاعی اسرائیل، نشاندهنده ضعف تاکتیکی رژیم صهیونیستی در برابر جنگهای غیرمتعارف است. از سوی دیگر، تواناییهای پهپادی ایران نیز تهدید جدیدی برای امنیت اسرائیل محسوب میشود، زیرا این پهپادها میتوانند بدون نیاز به عملیات زمینی مستقیم، اهدافی استراتژیک را در عمق اسرائیل هدف قرار دهند.
در نهایت، ضعفهای راهبردی و تاکتیکی اسرائیل، به ویژه در مواجهه با قدرت منطقهای ایران و نیروهای نیابتی آن، ناشی از ناتوانی در هماهنگی بین سیاستهای داخلی و خارجی این رژیم است.
اسرائیل به دلیل وابستگی به حمایتهای خارجی و عدم توانایی در مقابله با جنگهای نامتقارن، در برابر ایران آسیبپذیرتر شده و نتوانسته بازدارندگی مؤثری ایجاد کند.
کنترل پایگاههای آفندی رژیم صهیونیستی توسط ایران
در ادامه باید به مساله مهم دیگری که ضعف رژیم صهیونیستی در برابر ایران را نمایان میکند؛ اشاره کنیم و آن شرایط جغرافیایی و موقعیت استراتژیک اسراییل در منطقه است که باعث میشود جمهوری اسلامی ایران به راحتی بتواند بر تهدیدات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی تسلط پیدا کند که البته این امر به چند عامل اصلی مرتبط است:
الف) نزدیکی و حضور ایران در کشورهای همسایه اسرائیل
ایران از طریق نیروهای نیابتی خود در سوریه و لبنان، بهویژه حزبالله، موفق به ایجاد حضور نظامی قدرتمندی در نزدیکی مرزهای اسرائیل شده است. پایگاههای آفندی اسرائیل در این مناطق بهطور مستقیم تحت نظارت و کنترل ایران و نیروهای مقاومت قرار دارند. این حضور به ایران امکان میدهد که نه تنها به طور بالقوه حملات آفندی را علیه اسرائیل بهسرعت آغاز کند، بلکه قابلیتهایی برای انجام عملیاتهای اطلاعاتی و شناسایی داشته باشد.
ب) آسیبپذیری جغرافیایی اسرائیل
اسرائیل به لحاظ سرزمینی، کوچک با تراکم جمعیتی و تأسیسات استراتژیک بالا است. ایران به واسطه شبکهای از نیروهای نیابتی و حضور منطقهای، توانایی بالقوهای برای هدفگیری نقاط حیاتی اسرائیل دارد. این آسیبپذیری سرزمینی از دو جهت به ایران فرصت میدهد:
فاصله کم جغرافیایی: نزدیکی پایگاههای ایران و نیروهای نیابتیاش به مرزهای اسرائیل، زمان واکنش رژیم صهیونیستی را کاهش داده و فرصت دفاع سریع را از آنها میگیرد.
استفاده از موشکهای دقیق: ایران با استفاده از موشکهای دقیق و کوتاهبرد که قابلیت شلیک از خاک سوریه و لبنان را دارند، میتواند تأسیسات استراتژیک اسرائیل مانند پایگاههای نظامی، فرودگاهها و زیرساختهای انرژی را مورد حمله قرار دهد.
ج) توانمندی آفندی و تهاجمی ایران
جمهوری اسلامی ایران نه تنها توانسته زیرساختهای دفاعی خود را تقویت کند، بلکه قابلیتهای آفندی خود را نیز در مناطقی نزدیک به اسرائیل گسترش داده است. توانایی ایران برای استفاده از پهپادها و موشکهای بالستیک در نزدیکی مرزهای اسرائیل به جمهوری اسلامی این امکان را میدهد که به صورت پیشدستانه یا در واکنش به هرگونه تهدید، حملات گستردهای انجام دهد.
در نهایت باید گفت ایران در طول سالها توانسته فناوریهای موشکی خود را به ویژه در بُرد و دقت افزایش دهد. استفاده از پهپادهای تهاجمی و شناسایی از پایگاههای نزدیک به اسرائیل، برتری تاکتیکی را در مقابله با هرگونه حمله اسرائیل به ایران ایجاد میکند همچنین ایران علاوه بر توانایی نظامی سنتی، در زمینه حملات سایبری نیز قابلیتهای برجستهای دارد. این نوع حملات میتواند زیرساختهای حیاتی اسرائیل را مختل کرده و کارایی دفاعی این رژیم را به شدت کاهش دهد.
د) مانور ایران بر شرایط سرزمینی
باید به این نکته اذعان کرد که ایران میتواند به صورت گستردهای روی این موضوع مانور دهد و تا به امروز از طریق حضور در مرزهای اسرائیل و توانایی موشکی و پهپادی خود، یک سیستم بازدارندگی قوی ایجاد کرده است که هرگونه اقدام آفندی از سوی اسرائیل را با تهدیدهای جدی و بلافاصله روبهرو میکند. این توانمندی بازدارنده میتواند مانع هرگونه عملیات بزرگ نظامی اسرائیل علیه ایران شود.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی میتواند به طور گسترده از توان خود در تهدید پایگاههای نظامی اسرائیل استفاده تبلیغاتی و روانی کند. تضعیف روحیه نیروهای اسرائیلی و به چالش کشیدن امنیت داخلی این کشور، میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در جنگ روانی به کار گرفته شود.
همچنین ایران از طریق حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم از نیروهای مقاومت در سوریه و لبنان، به صورت پیوسته توانایی تهاجمی خود علیه اسرائیل را تقویت میکند. این پشتیبانیها به ایران امکان میدهد که در صورت هرگونه تشدید تنش، با همکاری نیروهای نیابتی خود، جنگهای چندجبههای را علیه اسرائیل هدایت کند.
بنابراین باید یادآور شد که ایران با توجه به موقعیت سرزمینی خود و حضور در مرزهای اسرائیل، از مزایای آفندی برخوردار است که میتواند به طور مؤثری در جلوگیری از اقدامات نظامی اسرائیل و افزایش قدرت نفوذ منطقهای خود استفاده کند.
قدرتِ وارداتیِ رژیمِ جعلی
بر کسی پوشیده نیست که متحد و حامی اصلی اسرائیل، ایالات متحده است که پایگاههای نظامی در خلیج فارس و عربستان و تاسیسات اضافی در کشورهایی از جمله عراق، اردن، سوریه و ترکیه ایجاد و در طول دو دهه گذشته بهطور گسترده از ناوگان پنجم برای جنگهای تجاوزکارانه در خاورمیانه و افغانستان استفاده کرده است. از این رو باید گفت، یکی از نقاط ضعف راهبردی مهم اسرائیل، وابستگی این رژیم به کمکهای نظامی، مالی و دیپلماتیک خارجی، بهویژه از سوی ایالات متحده و کشورهای غربی است. این وابستگی عمیق، باعث شده که قدرت نظامی و اقتصادی اسرائیل تا حد زیادی به حمایتهای وارداتی متکی باشد و این موضوع تهدیدی دائمی برای پایداری و دوام این قدرت محسوب میشود.
وابستگی به کمکهای نظامی آمریکا
اسرائیل به شدت به تجهیزات نظامی پیشرفتهای که از آمریکا وارد میکند وابسته است. ایالات متحده سالانه میلیاردها دلار کمک نظامی به اسرائیل اختصاص میدهد که شامل تسلیحات، تجهیزات پیشرفته نظامی مانند هواپیماهای جنگی، موشکهای ضد بالستیک و سیستمهای دفاعی از جمله گنبد آهنین است. این حمایتهای نظامی نقش کلیدی در بقای امنیتی اسرائیل ایفا میکنند اما با این حال یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که در صورت تغییر سیاستهای آمریکا یا عدم ثبات در مناسبات بینالمللی، کمکهای نظامی به اسرائیل میتواند به سرعت قطع یا کاهش یابد. به عنوان مثال، تغییرات در رویکرد دولتهای آینده ایالات متحده یا تغییرات در اولویتهای جهانی میتواند منجر به کاهش این حمایتها شود، که این امر ضربه بزرگی به قدرت نظامی اسرائیل وارد خواهد کرد.
وابستگی به فناوری خارجی
اسرائیل به فناوریهای پیشرفته وارداتی برای حفظ برتری نظامی خود در منطقه نیازمند است. در صورت بروز بحران در زنجیرههای تأمین یا تحریمهای بینالمللی، این رژیم با چالشهای جدی در بهروزرسانی و نگهداری تجهیزات نظامی خود مواجه خواهد شد. این در حالیست که ایران با اتکا به تولیدات داخلی و توان بومی توانسته استقلال بیشتری در زمینه نظامی خود ایجاد کند.
از سوی دیگر اقتصاد اسرائیل نیز به طور گستردهای به بازارهای بینالمللی و سرمایهگذاریهای خارجی وابسته است. سرمایهگذاریهای کلان کشورهای غربی و آمریکا در بخشهای مختلف اقتصاد اسرائیل، از فناوریهای پیشرفته گرفته تا صنعت دفاعی، موجب رشد اقتصادی این رژیم شده است اما مساله این است که در صورت تشدید فشارهای بینالمللی یا بحرانهای اقتصادی جهانی، اقتصاد اسرائیل به سرعت آسیبپذیر خواهد شد. این کشور در صورت بروز تحریمها یا توقف سرمایهگذاریهای خارجی، با چالشهای جدی در تامین مالی و تولید روبرو خواهد شد همچنین هرگونه تغییر در روابط دیپلماتیک یا نوسانات سیاسی بینالمللی میتواند منجر به خروج سرمایهگذاران خارجی از اسرائیل شود. به ویژه در مواقعی که درگیریها و تنشهای نظامی افزایش مییابد، اعتماد سرمایهگذاران به امنیت اقتصادی رژیم کاهش یافته و احتمال خروج سرمایهها بیشتر میشود.
نیاز مداوم به حمایتهای دیپلماتیک و سیاسی
اسرائیل علاوه بر کمکهای نظامی و اقتصادی، به حمایتهای دیپلماتیک آمریکا و متحدانش در سازمانهای بینالمللی نیز وابسته است. این حمایتها نقش کلیدی در جلوگیری از تصویب قطعنامههای ضد اسرائیلی در سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی ایفا میکند با این همه هرگونه تغییر در رویکرد سیاست خارجی ایالات متحده، به ویژه در صورت روی کار آمدن دولتهای مخالف با مداخلهگرایی، میتواند حمایتهای دیپلماتیک از اسرائیل را کاهش دهد. برای مثال، در صورت کاهش نفوذ آمریکا در منطقه یا افزایش اختلافات بینالمللی، اسرائیل ممکن است به تدریج حمایتهای دیپلماتیک کلیدی خود را از دست بدهد.
از طرفی با تشدید انتقادهای جهانی نسبت به سیاستهای اسرائیل، بهویژه در مسئله فلسطین و درگیریهای نظامی، این رژیم با خطر افزایش انزوای بینالمللی مواجه است بنابراین تحریمهای احتمالی یا بایکوتهای بینالمللی میتواند فشار زیادی به این رژیم وارد کند.
قدرت ایران در بهرهبرداری از وابستگی اسرائیل
از این رو باید توجه کرد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است به خودکفایی نظامی و اقتصادی برسد که این نقطه قوت، برتری استراتژیکی در مقابل اسرائیل ایجاد میکند. برخلاف اسرائیل که به واردات و حمایتهای خارجی وابسته است، ایران با تکیه بر توانمندیهای بومی و تولیدات داخلی، قدرت مانور بیشتری در مواقع بحران دارد. تواناییهای بومیسازی شده در بخشهای مختلف از جمله موشکی، پهپادی، و صنایع دفاعی، باعث شده است که ایران بتواند مستقل از تحولات خارجی به رشد نظامی خود ادامه دهد.
این استقلال به ایران امکان میدهد تا در برابر تهدیدات و فشارهای بینالمللی مقاومت بیشتری نشان دهد و این در تقابل با اسرائیلی که هر لحظه ممکن است قدرتش متوقف شود، مزیت قابلتوجهی است.
وابستگی اسرائیل به حمایتهای خارجی یک ضعف راهبردی جدی است که میتواند در مواقع بحران به تضعیف قدرت این رژیم منجر شود. به دلیل این وابستگی، اسرائیل در برابر تحریمها، تغییرات در سیاستهای بینالمللی، و نوسانات اقتصادی بسیار آسیبپذیر است. در مقابل، ایران با تکیه بر توانمندیهای بومی و استقلال اقتصادی و نظامی، قدرت بیشتری برای مقابله با تهدیدات خارجی دارد. این نقطه ضعف کلیدی اسرائیل به ایران اجازه میدهد که در معادلات منطقهای دست برتر را داشته باشد و روی این مسئله مانور دهد.
ضعف راهبردی اسرائیل در برابر محور مقاومت
اسرائیل نه تنها در برابر ایران بلکه مقابل محور مقاومت نیز بهطور واضح دچار ضعفهای راهبردی است. یکی از عوامل اصلی این ضعف، عدم درک صحیح اسرائیل از قدرت و توانمندیهای ایران و متحدانش است. ایران با تواناییهای نظامی پیشرفته و استراتژیهای هوشمندانه، نه تنها از خاک خود دفاع میکند بلکه قدرت نفوذش را در سراسر منطقه گسترش داده است. این قدرت شامل گروههای مقاومت نظیر حزبالله در لبنان و گروههای حشد الشعبی در عراق میشود که به وضوح به تهدیدی جدی برای اسرائیل تبدیل شدهاند.
اسرائیل با استفاده از شیوههای نظامی سنتی و تلاش برای اجرای حملات پیشدستانه، نتوانسته است در برابر پیچیدگیهای جنگ مدرن و جنگ نامتقارن پاسخ مناسب دهد. محور مقاومت توانسته است از تجربههای گذشته استفاده کرده و در عرصههای جنگ سایبری، اطلاعاتی و اقتصادی به یک قدرت مؤثر تبدیل شود.
از دیگر جنبههای ضعف اسرائیل، بحرانهای اجتماعی و سیاسی درون این رژیم است. نارضایتیهای داخلی، تنشهای قومی و مشکلات اقتصادی، تمرکز این رژیم را از تهدیدات خارجی منحرف کرده و به کاهش توانایی آن در مواجهه با چالشها منجر شده است.
اسرائیل، ناتوان در ایجاد امنیت بلندمدت
استراتژی ایران و محور مقاومت بر پایهای از وحدت، قدرت و استقامت استوار است که بهطور چشمگیری اسرائیل را در موضع ضعف قرار داده است. این ضعفهای راهبردی میتواند بهطور مستقیم بر آینده امنیت و بقای رژیم صهیونیستی تأثیر بگذارد.ضعف راهبردی اسرائیل در برابر محور مقاومت به چندین عامل کلیدی مرتبط است که این محور (شامل گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس، و جهاد اسلامی فلسطین بهعلاوه حمایتهای جمهوری اسلامی ایران و سوریه) را در موقعیت بهتری نسبت به گذشته قرار داده است:
اسرائیل با وجود عملیات نظامی متعدد، نتوانسته است امنیت پایداری برای خود در برابر حملات موشکی و عملیات چریکی محور مقاومت ایجاد کند. بهویژه حملات موشکی از غزه و لبنان به شکل مستمر امنیت شهروندان اسرائیلی را تهدید میکند.
همچنین موقعیت جغرافیایی اسرائیل که از چندین جهت با کشورهای حامی محور مقاومت هممرز است، آن را در معرض تهدیدهای نظامی و اطلاعاتی قرار میدهد. هرگونه مداخله نظامی در غزه یا لبنان معمولاً با واکنشهای گستردهای همراه است که به محدودیتهای سیاسی در عرصه بینالمللی و داخلی برای اسرائیل منجر میشود. این در حالیست که گروههای محور مقاومت بهویژه حزبالله، توانایی نظامی خود را بهطور چشمگیری افزایش دادهاند. تجهیز به موشکهای دقیق و سامانههای دفاعی بهتر، این گروهها را قادر ساخته تا توازن نظامی با اسرائیل را بهبود بخشند. این امر اسرائیل را در برابر حملات موشکی و پهپادی آسیبپذیرتر کرده است.
ناتوان در جنگهای نامتقارن
محور مقاومت از تاکتیکهای جنگ نامتقارن بهره میگیرد که شامل عملیاتهای چریکی و حملات به زیرساختهای حیاتی است. اسرائیل، با داشتن ارتش بزرگ و مجهز، در مقابله با این نوع جنگها با چالشهای بزرگی مواجه است، زیرا نمیتواند با استفاده از نیروی نظامی سنگین، تهدیدات غیرمتعارف را بهطور مؤثر دفع کند. همچنین محور مقاومت با حمایت ایران، سوریه و برخی از گروههای دیگر بهطور مداوم تقویت میشود. این پایداری و حمایتهای لجستیکی و تسلیحاتی به این گروهها امکان میدهد که بهرغم فشارهای اسرائیل و حتی تحریمها، به مقابله با اسرائیل ادامه دهند. در ادامه باید یادآور شد که یکی از ضعفهای عمده اسرائیل در برابر محور مقاومت، فشارهای داخلی است. افکار عمومی اسرائیل به شدت از تلفات نظامی و حملات به شهرهای اسرائیل تحت فشار است و در نتیجه، دولتها بهطور مداوم با فشار افکار عمومی برای پایان دادن به این درگیریها مواجه میشوند، در حالی که محور مقاومت از چنین محدودیتهایی برخوردار نیست.
سخن پایانی
میتوان نتیجهگیری کرد که ضعفهای راهبردی و تاکتیکی اسرائیل در مواجهه با ایران و محور مقاومت، به وضوح نشاندهنده ناتوانی این رژیم در مدیریت چالشهای پیچیده منطقهای است. عدم توانایی در هماهنگی بین سیاستهای داخلی و خارجی، بهویژه در شرایطی که اسرائیل به شدت به حمایتهای خارجی وابسته است، موجب شده تا این رژیم نتواند بازدارندگی مؤثری در برابر تهدیدات ایران و متحدانش ایجاد کند. همچنین اسرائیل در سالهای اخیر به طور فزایندهای در برابر جنگهای نامتقارن و قدرتهای نیابتی ایران آسیبپذیر شده و می توان گفت این ناتوانی در واکنش به تهدیدات ناشی از محور مقاومت، نشاندهنده عدم درک صحیح این رژیم از تحولات میدانی و اجتماعی منطقه است. افزون بر این، محور مقاومت با توانمندیهای فزاینده نظامی و لجستیکی، نه تنها به یک قدرت منطقهای تبدیل شده، بلکه بهطور موثری بر امنیت و استقرار اسرائیل تأثیر منفی گذاشته است.
این ضعفهای استراتژیک، در کنار بحرانهای اجتماعی و اقتصادی داخلی اسرائیل، بهطور جدی بر کارایی این رژیم در تحقق اهدافش تأثیر میگذارد. با توجه به این عوامل، به نظر میرسد که آینده اسرائیل در معرض چالشهای بزرگتری قرار دارد و بهرغم تلاشهای نظامی و سیاسی، بهسختی میتواند به امنیت پایدار و ماندگار دست یابد. در نهایت، این شرایط نه تنها به تقویت محور مقاومت کمک میکند بلکه میتواند به تضعیف تدریجی موقعیت اسرائیل در منطقه منجر شود.