صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۶۷۹۰۴
گفتاری از حجت الاسلام سیداحمد دارستانی

دین خدا اقامه‌اش به‌عهده افراد خاصی است؛ یعنی خدا دینش را به‌گونه‌ای درست کرده که اگر هیچ‌کس پای دین نایستد، دین زمین نمی‌خورد. برای نمونه کاروان اسرا که از کربلا حرکت کرد، احتمالاً دوازده نفر بودند، زیرا آقا زین‎العابدین (ع) فرمود: «قبل از اینکه وارد کاخ یزید بشویم، دوازده نفر بودیم که به ریسمان بسته شده بودیم»؛ یعنی از این هشتاد و چهار نفر زن و بچه فقط دوازده نفر به ریسمان بسته شدند؛ زیرا قرار نیست تمام رسالت را این هشتاد و چهار نفر بردارند. اینها هر کدام در این مسیر رزقی دارند، برخی از خانواده‌های شهدای کربلا که اهل کوفه بودند، در کوفه شفاعت شدند و یکی یکی رفتند، قبول هم کردند بروند. فقط بنی هاشم ماند. تعدای از بنی هاشم هم در مسیر جان دادند و به خاک سپرده شدند.

اصل رسالت این کاروان به دوش یک نفر و آن هم شخصیتی بی‌نظیر و بی‌بدیل بعد از چهارده معصوم عقیله بنی‌هاشم، زینب کبری (س) بود. باید در کربلا تمام حواس‌ها به قتلگاه امام حسین (ع) باشد تا زینب کبری (س) حرکت کند. اگر حواس‌ها به زینب کبری بود که ایشان را از کربلا حرکت نمی‌دادند. پنجاه و پنج سال هیچ حرکتی از حضرت زینب (س) ظهور پیدا نکرد. در این پنجاه و پنج سال آنچه از زینب کبری (س) دیده شد، عفت و حیا و دوری از نامحرم است که دقیقاً همین اتفاق برای مادرش افتاد. قصه حضرت زینب (س) هم همین‌طور بود و دشمن دقیقاً اینها را نمی‌فهمد. آنها شناختی روی حضرت (س) نداشتند، حواس‌شان نبود کسی اینجاست که تربیت شده عصمت و طهارت است. عالمه غیر معلمه است. آمده تا تمام بار را به دوش بکشد و حکومت بنی‌امیه را متزلزل کند و ماهیت آنها را برای بشریت رو کند. از حضرت زینب کبری (س) غافل شدند. گاهی انسان در شخصیت حضرت (س) غور می‌کند، می‌خواهد به این برسد که خود امام حسین (ع) هم مدیون زینب (س) است، اما دقت که می‌کنی، می‌بینی این‌گونه نیست. تمام زحمات زینب کبری (س) مدیون قتلگاه اباعبدالله (ع) است. آقا تا قتلگاه نرود، اجازه اسارت به این خانواده داده نمی‌شود، اصلاً از مدینه آوردن‌شان اجازه می‌خواهد، کسی قدم از قدم بر نمی‌دارد مگر با اجازه ولی خدا.
مقایسه‌ای با زمان امیرالمؤمنین (ع) کنیم. در آن زمان سلمان تماشاچی شد، مقداد تماشاچی شد، ابوذر تماشاچی شد، آیا فکر می‌کنید مقداد دوست نداشت قربانی بشود؟ سلمان دوست نداشت در کوچه‌ها قربانی شود؟ چند بار سلمان در این نود و پنج روز کتک خورد، ابوذر را تا پای مرگ زدند، مقداد را چند بار تا لب مرگ زدند، اما اذن شهادت از امام نداشتند؛ از این رو نتوانستند کاری بکنند؛ ولی خدا به زینب کبری (س) اجازه داده است که به اسارت برود؛ و الّا زینب (س) نمی‌تواند قدم از قدم بردارد. حرف اول این است که دین خدا بر روی زمین نمی‌ماند؛ خداوند تبارک و تعالی وجود‌های نازنینی را خلق کرده که اینها بار دین را به دوش می‌کشند و به من و شما نیازی نیست. نظری به این تقسیم کار کنید؛ از کوفه می‌روند به شام، در شام یک نفر دفن می‌شود؛ «آیت الله جواد آقای تبریزی» می‌فرماید: «اگر رقیه (س) در خرابه‌ها دفن نمی‌شد، امروز برای اثبات اسارت زینب (س) و رفتن به شام، باید دلیل اقامه می‌کردیم. دفن این کودک حقانیت اسارت این کاروان به شام است.» ... دین خدا محکم و پا بر جاست. حضرت زینب کبری (س) اواخر خطبه‌اش به یزید گفت: «بیچاره هر چه می‌خواهی بکنی بکن، هر چه کم گذاشتی بیشتر کن، هر چه عذاب و شکنجه و ناراحتی کم بود، بیشتر کن، هیچ غلطی نمی‌توانی بکنی. برادرم عَلمی را برداشته که همه عالم هم اگر جمع شوند که آن را خاموش کنند، نمی‌توانند.»