«محمدرضا پهلوى» به شکل رسمى سه بار ازدواج کرد. اولین بار با «فوزیه» خواهر «ملک فاروق» پادشاه مصر ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها دخترى به نام «شهناز» بود. دومین ازدواج شاه با «ثریا اسفندیارى» بود؛ اما انتظار تولد ولیعهد عملى نشد و در سال ۱۳۳۷ به دلیل نازایى ثریا، دومین ازدواج به طلاق انجامید.
سومین ازدواج محمدرضا پهلوى در سال ۱۳۳۸ انجام گرفت. دربار پهلوى و خود محمدرضا حدود دو دهه منتظر تولد ولیعهدى بودند که جانشین پادشاهى پهلوى شود. بنابراین، این ازدواج براى دربار مهم تلقى شد؛ زیرا شاه حدوداً چهل ساله بود؛ ولى ولیعهدى نداشت. از سوی دیگر، براى فرح نیز این ازدواج بااهمیت بود؛ زیرا براى او مسجل شده بود که درباریان و شخص محمدرضا انتظار به دنیا آوردن ولیعهد را از او داشتند و با این ذهنیت این ازدواج براى فرح نیز حساس شده بود و با خود فکر مىکرد اگر فرزندى که به دنیا مىآورد، مانند اولین فرزند محمدرضا دختر باشد، چه جوابى به درخواستهاى دربار و محمدرضا باید بدهد یا اگر همچون ازدواج دوم محمدرضا، او نیز نازا باشد چه کار باید بکند! مجموعه این مسائل موجب نگرانى محمدرضا، دربار و فرح شد. نویسنده مجموعه کتاب «زنان دربار به روایت اسناد ساواک» در جلد پنجم این اثر که به معرفی «فرح پهلوی» اختصاص دارد، مینویسد:
«آشنایى محمدرضا با فرح دیبا و ارتباطات آنان از تابستان ۱۳۳۸ شروع و ازدواج آن دو در اواخر آبان صورت گرفت و خبر حاملگى که در اواخر اسفند ماه ۱۳۳۸ اعلام شد بسیار حساس بود. در این مدت اقدامات گوناگونى براى حاملگى فرح انجام گرفت و از جمله این اقدامات دعوت از پزشکان خارجى بود. در این بین، نقش پزشکان و متخصصان رژیم صهیونیستى براى بچهدار شدن فرح مؤثر بود؛ زیرا در آن دوران پزشکان صهیونیستی براى درمان پادشاهان وابسته و زنانشان از آن جمله فرح اهمیت ویژهاى داشتند. این اهمیت از آن نظر بود که دربار ایران نمىتوانست مشکل نازایى ملکه و زن شاه را رسماً اعلام کند یا به صورت علنى موضوع درمان را دنبال کند.»