کودتای سوم اسفند 1299 و حوادثی که طی پنج سال تا سال 1304ش و برآمدن رضا پهلوی رخ داد، حکایت از آن دارد که مجلس پنجم شورای ملی از اهمیت و حساسیت ویژهای برای رضاخان برخوردار بوده و در تاریخ معاصر ایران جایگاه منحصر به فردی داشته است. رضاخان، سردار سپه که در انجام کودتا همکار سیدضیاءالدین طباطبایی و از عاملان اصلی آن بود، توانست از فردای کودتا نفوذ چشمگیر و مؤثری به دست آورد و در دستیابی به آنچه میخواست از همه توان خود بهره ببرد. در چند کابینه متوالی، وزارت جنگ را بر عهده گرفت که کسب موفقیتهای نظامی و انتظامیاش در این سالها جای پای محکمی را در ارکان حکومتی برای او به ارمغان آورد و گذشته از فرماندهان و صاحب منصبان نظامی، بسیاری از اعضای هیئت دولت را نیز گوش به فرمان وی كرد. مداخله هواداران او كه بیشتر كارگزاران دولتی را تشكیل میدادند، در انتخابات مجلس دوره چهارم آغاز شد؛ اما در روزهای پایانی همین مجلس، که مقدمات انجام انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای ملی فراهم میشد، دخالتهای آنان گسترش فزایندهای یافت. ملکالشعرای بهار در جلد اول کتاب «تاریخ احزاب سیاسی تا انقراض قاجاریه» مینویسد:
«با تلاش هواخواهان رضاخان در مجلس در اسفند 1301 اعتباری به مبلغ صد هزار تومان برای انجام انتخابات اختصاص پیدا کرد. همچنین مقرر گردید که انتخابات از فروردین 1302 شروع شود؛ اما با تکاپوی عوامل سردار سپه زمان رأیگیری دو مرتبه به تعویق افتاد. در این فاصله طرفداران وزیر جنگ که بیشتر فرماندهان لشکر و فرمانداران نظامی در شهرهای مختلف بودند، انتخاب حامیان سردار سپه را تدارک دیدند و تصمیمات کمیسیونی که برای تجدید نظر در قانون انتخابات و جلوگیری از دستبرد صاحبان نفوذ در امر رأیگیری تشکیل شده بود، به جایی نرسید. تنها در تهران چند نفر به تعداد انگشتان یک دست به عنوان نماینده واقعی مجلس پنجم برگزیده شدند که انتخاب آنان هم در زمانی انجام گرفت که هنوز چند روزی از عمر مجلس چهارم باقی بود. در دیگر نقاط کشور هم انتخابات اغلب به دست فرماندهان لشکر و فرمانداران نظامی و گروههای متنفذ وابسته به وزارت جنگ صورت پذیرفت. در این میان، تعدادی از احزاب و دستههای سیاسی، همچون «تجدد» و «دموکراتهای مستقل» دست به دست هم دادند و ترکیب سیاسی و حزبی مجلس پنجم را به سمت و سویی بردند که به جز اجرای برنامههای رضاخان سردار سپهـ که پس از مدت کوتاهی به ریاستالوزرایی رسیدـ فرجام دیگری نداشت. رضاخان از همان روزهای پایانی مجلس چهارم به ترکیب کلی مجلس پنجم میاندیشید که توانست با اعمال نفوذ و وارد کردن هوادارانش به درون آن سلطنت قاجاریان را منقرض کرده، بر مسند حکومت نشیند.»