خروج «بشار اسد» از سوریه و تسلط «تحریرالشام» بر دمشق فصل جدیدی از تحولات پرشتاب غرب آسیاست که بارقه امیدی برای آمریکا و متحدانش ایجاد کرده است. اتاقهای فکر غربی که سالهاست برنامهریزیهایشان برای تضعیف محور مقاومت به ثمر ننشسته، این تغییر را فرصتی بیبدیل برای احیای نفوذ از دست رفته آمریکا در غرب آسیا میدانند و امیدوارند گروهی که زمانی تروریست خواندهاند، برای مقابله با جبهه مقاومت به یاریشان بشتابد. در این راستا، «جاناتان پنیکوف» عضو اندیشکده شورای آتلانتیک نوشت: «فارغ از آنچه در سوریه رخ خواهد داد، پیامدهای کنارهگیری اسد از قدرت در سراسر منطقه پژواک خواهد داشت. برای اسرائیل این موضوع ابهامات زیادی دارد، اسرائیلیها از این موقعیت استفاده کرده و به تعامل محرمانه و بیسر و صدا با رهبران نوظهور سوریه میپردازند. اگر اسرائیل بخواهد امنیت خود را در مرزهای شمالی خود تضمین کند، باید توافقات محرمانهای با دولت جدید سوریه انجام دهد تا مانع از آن شود که از خاک سوریه برای انتقال تسلیحات به حزبالله و بازسازی این گروه استفاده شود. ایجاد لبنانی که تحت سلطه حزبالله نباشد و سوریهای که متحد ایران نباشد، بهترین بازدارندگی و تضمین برای حفظ امنیت بلندمدت اسرائیل است.» «توماس اس. وریک» از مقامات ارشد سابق دفتر مقابله با تروریسم وزارت امنیت داخلی آمریکا، آشکارا خواستار ارسال کمکهای مالی برای گروههای سوری همراستا با منافع واشنگتن شد و نوشت: «امید است یک سوریه با ثبات و مستقل از ایران و روسیه که پذیرای پناهندگان سوری باشد، محور ترانزیت ارسال کمک به حزبالله نباشد، و در کنار اسرائیل در صلح زندگی کند و شاید در آینده، به توافقات ابراهیم بپیوندد، محقق شود؛ اما این اتفاق بدون کمک و حمایت خارجی به طور خودجوش نخواهد افتاد. آمریکا روابط محدودی با تحریرالشام دارد، چرا که واشنگتن آن را سازمان تروریستی خارجی میداند، اما تحریرالشام تنها گروهی نیست که اکنون کنترل دمشق را در دست دارد. اینکه کدام گروهها برتری دارند، بستگی به نوع کمکی دارد که از خارج دریافت میکنند. سؤال این است که آیا دولت بایدن به سرعت اجازه ارسال کمک به سوریه توسط آژانس توسعه بینالمللی آمریکا و دیگر آژانسهای کمکرسانی آمریکایی را صادر میکند یا خیر.» اندیشکده «چتم هاوس» ضمن اشاره به ضرورت پذیرش تحریرالشام از سوی غرب نوشت: «بزرگترین مانعی که پنج سال پیش در مسیر پیشبرد (اهداف غرب در) سوریه قرار داشت، دیگر نیست و جای خود را به مانعی به شدت دشوارتر داده است؛ یعنی رهبر نظامی گروه تروریستی تحریرالشام که تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد. امید دولتهای خارجی برای تشکیل دولت انتقالی پس از اسد با حضور گروههای مخالف سیاسی مدنی و بدون حضور تحریرالشام باید بازنگری شود. باید چند صندلی اضافی برای تحریرالشام، شاخه سابق القاعده که در سوریه به شدت محبوب است، در نظر گرفت.»
وحشت از نفوذ دوباره ایران
یکی دیگر از محورهای گمانهزنی اتاقهای فکر غربی، واکاوی سیاست آتی ایران در سوریه است. اندیشکده «کارنگی» با بیان اینکه در اوایل سال ۲۰۲۴، هم ایران و هم روسیه رویکردهایشان در قبال اسد را بازنگری کرده بودند، ادعا کرد: «ایران شاهد کاهش مستمر نفوذ اسد در دمشق بود. همچنین به دنبال ترور مقامات سپاه در خاک سوریه، سوءظن نسبت به درز اطلاعاتی توسط اسد ایجاد شد. امتناع بشار اسد از صدور مجوز برای مقابله با اسرائیل در بلندیهای جولان و محدود کردن فعالیتهای مذهبی شیعیان نیز از عواملی بود که ایران به دفاع تمام قد از بشار اسد برنخاست.» این اندیشکده همچنین ادعا کرد: «با توجه به مهارت اثبات شده ایران در بهرهبرداری از آشوبهای منطقه، ممکن است ایران در دوران گذار سوریه از اسد فرصتهای جدیدی برای نفوذ به دست بیاورد. خصومت کردهای سوریه با نفوذ ترکیه در سوریه میتواند یکی از این فرصتها باشد. توانایی ایران در همکاری با گروههای سنی نیز میتواند منجر به تشکیل ائتلافهای عملی حول مخالفت با اسرائیل شود، به ویژه با توجه به اینکه اسرائیلیها اکنون منطقه حائل غیرنظامی را که از طریق توافقنامه جدایی ۱۹۷۴ در جنوب سوریه ایجاد شده بود، تصرف کردهاند.» «دنیه سیترینوویتس» پژوهشگر اندیشکده شورای آتلانتیک نیز با این ادعا که ایران باید مسیر جدیدی در پیش بگیرد تا توانایی خود را برای بازدارندگی اسرائیل و آمریکا به طور مستقل و بدون حمایت نیروهای نیابتی خود تقویت کند، نوشت: «به احتمال زیاد ایران اکنون به دنبال تقویت قابلیتهای متعارف خود خواهد بود، از جمله تسریع در قرارداد سوخوـ ۳۵ با روسیه و بازسازی سیستم دفاع هوایی. تهران احتمالاً استراتژی هستهای خود را به روزرسانی میکند، چه برای حرکت به سمت ساخت بمب هستهای و چه برای مصالحه با غرب با امید به رسیدن به توافق هستهای.»