در هفته گذشته، بیشترین جستوجوهای کاربران در فضای مجازی به قیمت دلار و طلا اختصاص داشت. نوسانات این دو شاخص اقتصادی همواره مورد توجه مردم و فعالان بازار بوده و هر تغییر در این حوزه، نهتنها بر وضعیت معیشتی و اقتصادی تأثیر میگذارد، بلکه بازتابهای گستردهای در فضای رسانهای و گفتمان سیاسی کشور ایجاد میکند. این موضوع بار دیگر نشان داد، تحولات ارزی و مالی، همچنان در صدر نگرانیهای افکار عمومی قرار دارند و رسانههای داخلی و خارجی، هر یک با رویکرد خاص خود، این تغییرات را تحلیل و تفسیر میکنند.
رسانههای داخلی، از جمله خبرگزاریها و پایگاههای خبری رسمی، با انتشار تحلیلهای اقتصادی و مصاحبه با کارشناسان، تلاش کردند تا نوسانات بازار را از منظر عوامل داخلی و خارجی بررسی کنند. برخی از این رسانهها، افزایش قیمت ارز را ناشی از فشارهای خارجی و نوسانات بینالمللی دانسته و برخی دیگر بر سیاستهای اقتصادی دولت متمرکز شدند. در این میان، رسانههای معاند و شبکههای فارسیزبان خارج از کشور، فرصت را مغتنم شمرده و سعی کردند این تغییرات را به منزله نشانهای از بحران اقتصادی و بیثباتی در کشور جلوه دهند. این رویکرد در راستای تلاشهای مستمر آنان برای ایجاد ناامیدی در جامعه و تقویت فضای بیاعتمادی نسبت به سیاستهای اقتصادی کشور ارزیابی میشود.
اما واقعیت این است که اقتصاد ایران، با وجود چالشهایی که با آن مواجه است، همچنان ظرفیتهای متعددی برای مدیریت نوسانات ارزی دارد. سیاستگذاران اقتصادی، با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون مانند مدیریت عرضه و تقاضای ارز، تنظیم میزان بهره بانکی و مدیریت صادرات و واردات، به دنبال ایجاد تعادل در بازار هستند؛ اما آنچه در این میان اهمیت دارد، نحوه اطلاعرسانی رسانهای و تأثیر آن بر افکار عمومی است.
در کنار رسانههای رسمی، شبکههای اجتماعی نیز به بستری مهم برای بازنشر اخبار و شایعات درباره قیمت ارز و طلا تبدیل شدهاند. کاربران فضای مجازی، در بسترهایی، مانند توئیتر، اینستاگرام و تلگرام، به تحلیلهای شخصی و گمانهزنی درباره آینده اقتصادی دست زدند. برخی از این تحلیلها، مبتنی بر اطلاعات موثق بود؛ اما در بسیاری از موارد، شاهد انتشار اخبار غیررسمی و شایعاتی بودیم که میتوانست بر جو روانی بازار تأثیر بگذارد. یکی از ویژگیهای فضای مجازی، سرعت بالای انتشار اخبار و تأثیرگذاری فوری آن بر مخاطبان است. در چنین فضایی، یک شایعه درباره احتمال افزایش یا کاهش ناگهانی قیمت ارز، میتواند در مدت کوتاهی، موجب تغییر در رفتار خرید و فروش مردم شود. این مسئله بار دیگر اهمیت سواد رسانهای و نقش نهادهای نظارتی در مقابله با انتشار اطلاعات نادرست را نشان میدهد.
افزایش توجه به قیمت دلار و طلا، بار دیگر نشان داد که اقتصاد، یکی از محورهای اصلی جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران است و هرگونه تغییر در قیمت ارز، از سوی رسانههای مخالف نظام، نشانهای از ضعف مدیریت اقتصادی معرفی میشود، در حالی که بررسی عمیقتر نشان میدهد عوامل گوناگونی، از جمله تحولات اقتصادی جهانی، تحریمها و حتی عملیات روانی رسانهای، در این روند نقش دارند. برخی از رسانههای خارجی، بدون در نظر گرفتن عوامل متعدد مؤثر بر بازار، بهگونهای گزارش میدهند که گویی تمامی مشکلات اقتصادی ایران ناشی از سیاستهای داخلی است. این در حالی است که کشورهایی با اقتصادهای قویتر نیز در سالهای اخیر با بحرانهای ارزی مواجه شدهاند. نوسانات قیمت دلار در کشورهای اروپایی، بحران اقتصادی آمریکا در مقاطع گوناگون و تغییرات ناگهانی در بازارهای مالی جهانی، همگی نشان میدهند اقتصاد یک کشور، بهصورت مستقل عمل نمیکند و تحت تأثیر متغیرهای جهانی قرار دارد.
در این میان، دولت و سیاستگذاران اقتصادی نیز وظیفهای سنگین بر عهده دارند. تصمیمگیریهای اقتصادی باید بهگونهای باشد که از ایجاد التهاب در بازار جلوگیری کند. اتخاذ سیاستهای حمایتی از تولید، کنترل نقدینگی، تقویت صادرات غیرنفتی و کاهش وابستگی به ارزهای خارجی، از جمله راهکارهایی است که میتواند در مدیریت بهتر نوسانات بازار مؤثر باشد. از سوی دیگر، همکاری بیشتر میان نهادهای اقتصادی و رسانهها میتواند به کاهش تأثیر شایعات و انتشار اطلاعات غلط کمک کند. شفافسازی در زمینه سیاستهای ارزی، ارائه گزارشهای رسمی درباره وضعیت بازار و تقویت اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی، از جمله اقداماتی است که میتواند در کنترل فضای رسانهای پیرامون نوسانات ارزی نقش داشته باشد.
نوسانات بازار ارز و طلا، اگرچه بخشی از واقعیتهای اقتصادی کشور است، اما در فضای رسانهای و سیاسی نیز به عاملی برای جهتدهی افکار عمومی تبدیل شده است. از یکسو، رسانههای داخلی باید با تحلیلهای کارشناسی و اطلاعرسانی شفاف، از گسترش شایعات و ایجاد نگرانیهای غیرضروری جلوگیری کنند. از سوی دیگر، کاربران فضای مجازی نیز باید با افزایش سواد رسانهای خود، از پذیرش و بازنشر بیمبنای اخبار غیررسمی پرهیز کنند. هوشیاری در برابر جنگ رسانهای، مدیریت صحیح اخبار اقتصادی و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی برای کنترل بازار، میتواند به کاهش تنشهای روانی و تقویت ثبات اقتصادی کشور کمک کند. دولت، رسانهها و مردم، هر یک نقشی تعیینکننده در این روند دارند و با همکاری متقابل، میتوانند تأثیرگذاری فضای مجازی و رسانههای معاند را کاهش داده و مسیر توسعه اقتصادی کشور را هموارتر کنند.