گسترش زندگی شهری و آپارتماننشینی و همچنین هجوم سرسامآور رسانههای جدید به جامعه امروز، تغییراتی را در روش گذران اوقات فراغت و تفریحات نسل ما به وجود آورده است. این روزها اغلب مردم در ساختمانهای درهمتنیده و به هم چسبیده و خانههای کوچک و محدود زندگی میکنند. بیشتر ما صبح از خانه بیرون میرویم و گاهی برای تأمین مخارج زندگی مجبور هستیم دو یا سه جا کار کنیم و شب وقتی به منزل برمیگردیم، دیگر حال و حوصله چندانی برای گفتگو و صحبت با اعضای خانوادهمان را نداریم. از طرفی هم اصلیترین تفریح و منبع کسب اطلاع ما شده است همین گوشیهای تلفن همراه و فضای مجازی! گوشی را باز میکنیم و در صفحات مختلف شبکههای اجتماعی سیر میکنیم؛ اما به جای اینکه سرمان گرم شود و به آرامش برسیم، آنقدر محتویات و اخبار و تصاویر مغشوش و در همجوش میبینیم و میخوانیم که ذهن و ذهنیتمان بیشتر مغشوش و پریشان میشود. فضای مجازی مانند باتلاق میماند؛ هر چه در آن دست و پا بزنیم، بیشتر در آن غرق میشویم. گاهی حالمان از این باتلاق به هم میخورد؛ اما مانند معتادان، باز هم سراغش میرویم و ما را بیشتر در خودش فرو میبرد!
اما این مسائل به معنای استفاده نکردن یا مسدودسازی مطلق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نیست. میدانیم که همه ما کم یا زیاد، بخشی از امورمان از طریق این رسانهها قابل پیگیری و انجام است. ما حق داریم که از اخبار آگاهی یابیم و به اطلاعات روز دسترسی بیابیم؛ اما باید همان قدر هم به خودمان حق دهیم که از روح و روان و ذهنمان در مقابل آسیبهای فضای مجازی محافظت کنیم. یکی از مباحث اولیه در این زمینه، این است که آگاهی خودمان را از کارکردها و روشهای فریب مخاطب در صفحات و رسانهها بالا ببریم. خیلی وقتها دلیل اعصاب خوردی و به هم ریختگی ما هدف بمباران قرار گرفتن از سوی اخبار جعلی و ساختگی و به اصطلاح فیک نیوزهاست.
اما قدم دیگر این است که باید برای حضور و پرسه زدنمان در فضای مجازی، برنامه و حد و مرز داشته شویم؛ یعنی برای کار یا تحقیق خاصی به آنها وارد شویم و نه برای گذران وقت! عمر ما بسیار کوتاه است و حیف است که اندک زمان خالی خودمان را به دیدن مطالب بیهوده و بیفایده در شبکههای اجتماعی بگذرانیم.
یکی از کارهایی که به اصلاح سبک زندگی ما در عرصه رسانه کمک میکند، این است که هر بار برای وقت گذرانی سراغ فضای مجازی میرویم، به خودمان یادآوری کنیم که این وقت میتواند صرف مطالعه یک کتاب خوب یا تماشای یک فیلم یا مستند برتر یا گفتگو با همسر و فرزند و پدر و مادر و خواهر و برادرمان یا ورزش اختصاص یابد. این گونه بعد از مدتی خواهیم دید که نه تنها از عوارض و سیگنالهای اعصاب خرد کن رسانهها در امان خواهیم ماند، بلکه چه لحظات خوب و آرامشبخشی را برای خودمان ثبت کرده یا چه مطالب و نکات مفیدی را آموختهایم.