قاعده بر این است که فیلم برگزیده در یک جشنواره، نظر مثبت بیشتر منتقدان را جلب کند. اما «یک تصادف ساده» و اعطای جایزه سیاسی به «جعفر پناهی» در جشنواره کن ۲۰۲۵ بهقدری مبتذل است که انتقادات زیادی را برانگیخته است. در ادامه، برخی از این نظرات را مرور میکنیم:
«مارکوس اوزل» سردبیر نشریه معروف «کایه دو سینما»: «.. این فیلم اثری بیش از حد نمادین و فاقد عمق احساسی است که ضمن استفاده نامناسب از ساختار روایی غیر خطی، مکرر از استعارههای سیاسی استفاده و اثری تکراری و فاقد نوآوری ساخته شده است...»
منتقد سینمایی وب سایت «اینترنشنال»: «.. فیلم از نظر سینمایی مشکلات قبلی فیلمهای اخیر پناهی را تکرار میکند، کماکان نوعی تصنعی بودن صحنهها و دیالوگها به فیلم آسیب میزند. مهمترین مشکل فیلم از صحنه بحث شخصیتها در کنار ون در بیابان آغاز میشود. جایی که هر کدام از شخصیتها دیالوگهایی شعاری و گلدرشت را تکرار میکنند. مشکل دیالوگها زمانی بیشتر به چشم میآید که ضعف در اجرا هم اضافه میشود. هیچکدام از بازیگران فیلم اجرای درخوری ندارند، باقی شخصیتها هم بیشتر به تیپ شبیه میشوند و فیلمساز نمیتواند به دل آنها نفوذ کند... تمهیدات کارگردان (مانند نمای بلند و دوربین ایستا) هم که فیلمساز میخواهد به مدد آنها به سبکی و سیاقی مستندگونه برسد، کارکرد لازم را ندارند و باور صحنه و موقعیت را حتی مشکلتر میکند...»
«سعید مستغاثی» رئیس پیشین انجمن منتقدان: «آنچه جشنواره کن مورد توجه قرار نداده و نمیدهد، همانا قابلیتهای هنری و سینمایی یک فیلم بوده و هست. چنانچه «تی یه ری فرمو» یکی از مسئولان این جشنواره قبل از آن اعلام کرده بود که همه فیلمهای جعفر پناهی در این جشنواره پذیرفته خواهند شد و وی برای همیشه داور تمامی جشنوارههای جهان است! این سخنان به این مفهوم بود که مهم نیست پناهی چه فیلمی بسازد، چگونه بسازد و چه از آب دربیاورد! مهم این است که او پناهی است! مقامی که حتی اساتید تاریخ سینما مانند «جان فورد» و «آلفرد هیچکاک» و «چارلی چاپلین» نیز از آن بیبهره بودهاند! یعنی در واقع سینما و فیلم در جشنواره فیلم کن، در حد «کشک» هم نیست!»
«محمد قربانی»، منتقد و مدرس سینما: «جامعه ایران در فیلمهای پناهی، جامعهای قرون وسطایی است که مستحق بدترین حاکمان و لایق هرگونه تحریم از جانب غرب و انسان بافرهنگ غرب است. پناهی در همه فیلمهایش در نقش یک ناظر ظاهر میشود و در مملکت خودش هم ترجیح میدهد توریست باشد. او تا میتواند خودش را از مردم ایران جدا میکند. در فیلمهای این فیلمساز، ایرانیها مشتی بربر هستند بی هیچ نشانی از مناسبات پیچیده تاریخی و فرهنگیشان؛ بنابراین تبریک گفتن به پناهی و افتخارآمیز خواندن جایزهاش برای ایران تأیید بربریت ایرانیان و توجیه بیوطنی است؛ لذا جایزه پناهی هیچ جای تبریکی به مردم ایران ندارد. ضمن اینکه حتی جایزه بگیران آبرودارتر سینمای ایران از «کیارستمی» تا «فرهادی» هم خاصیتی جز آدرس غلط دادن به فیلمسازان جوان ایرانی نداشتهاند چه برسد به جعفر پناهی که خودش هم میداند فیلمساز نیست... او یک دلال فرهنگی است که تصویر سفارشی غرب از ایران را به جشنوارهها میرساند.