بزرگ ترین خطای سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره کن این بود که به جای تسویه حساب با شر و حمایت از آرمان های انسانی، به تسویه حساب علیه یکدیگر پرداختند و به مهم ترین مسئله این روزهای جامعه انسانی، یعنی بحران در فلسطین بی توجهی کردند.
هیچ اتفاق تازه ای نیافتاد؛ هفتاد و یکمین دوره جشنواره فیلم کن نیز با وقایعی مشابه دوره های اخیر این رویداد سینمایی به خط پایان رسید. امسال هم خودنمایی ها، واکنش های سیاسی و تسویه حساب ها محور اصلی اخبار این جشنواره را تشکیل می داد و همچون همیشه «سینما» آخرین چیزی بود که موضوع اخبار مربوط به کن بود. چرا که جشنواره کن چند سالی است که به طور مبتذلی به سیاست آلوده شده است و بیش از هنر و سینما، درگیر کشمکش ها و تبلیغات ایدئولوژیک است. البته جای تردیدی نیست که سینما به خاطر ماهیت رسانه ای و خاصیت بازتاب واقعیت های جامعه انسانی، ذاتا سیاسی است یا حداقل اینکه می توان از هر فیلم یا جریان سینمایی، تفسیر سیاسی هم داشت. اما اگر فرایند عمل سیاسی جشنواره فیلم کن در دوره های دورتر پوشیده تر اعمال می شد، چند سالی است که به شدت سطحی و شعارزده شده است. شاید هم این اتفاق نتیجه سطحی شدن سینمای غالب بر جهان در دهه های اخیر باشد. همان طور که عده ای سال هاست ناقوس مرگ سینما را به صدا در آورده اند، می توان حکم مرگ جشنواره های سینمایی را نیز صادر کرد.
غلبه نگاه ایدئولوژیک و سیاست زده در جشنواره فیلم کن تنها به حواشی این جشنواره محدود نیست بلکه در متن و محتوای فیلم هایی که به این جشنواره راه می یابند و همچنین جوایزی که تقسیم می شود هم زد و بندهای سیاسی آشکار است. سال ها قبل، آثار معترض به نظام سلطه جهانی هم گاهی در این جشنواره به عنوان بهترین فیلم انتخاب می شد، اما از سال 2013 که یک فیلم نه چندان مطرح صرفا به خاطر همنوایی با سیاست های جنسیتی دولت فرانسه در حمایت از ازدواج همجنس گراها نخل طلای بهترین فیلم جشنواره کن را دریافت کرد، دم خروس سیاست زدگی این گردهمایی بیش از پیش بیرون زد. سال های بعد از آن هم جشنواره کن محل پروپاگاندای فیلم هایی با مضامینی چون همجنس گرایی، تجاوز یا مهاجرت بوده است. همچنان که سال قبل، فیلمی با موضوع دگرباش ها جایزه برترین فیلم را گرفت و سال قبل از آن هم «فروشنده» اصغر فرهادی با روایتی درباره تجاوز در جامعه ایران با جوایزی همراه شد و ...
یک پای همیشگی سواحل کن و جشنواره سینمایی آن در اردیبهشت هر سال، ایران است. همچنانکه امسال این جشنواره با فیلم «همه می دانند» اصغر فرهادی که البته یک فیلم اسپانیایی محسوب می شود افتتاح شد. فیلم «سه رخ» به کارگردانی جعفر پناهی نیز در بخش مسابقه این جشنواره حضور یافت. دولت فرانسه که در عرصه مجادلات بین المللی معمولا در صف بدخواهان ایران قرار می گیرد و طی سال های اخیر در دشمنی با کشور ما بیشترین قرابت را با آمریکا و اسرائیل نشان داده، اما توجه ویژه ای به سینمای ایران دارد. البته این توجه فقط به افراد خاصی محدود است. درباره سینمای ایران، نگاه سیاسی غلیظ تر است و در مواجهه با سینمای کشور ما صرفا سینماگرانی حق پا گذاشتن بر فرش قرمز این جشنواره را دارند که دارای حواشی سیاسی بیشتری هستند، هر چند که از نظر هنری و توانمندی های سینمایی، چندان مهم نباشند. به همین دلیل است که فیلمسازهای درجه سه ای همچون جعفر پناهی و محمد رسول اف و برخی های دیگر، نور چشم این جشنواره هستند. فیلمسازهایی که آثارشان در ایران روی پرده نمی رود، اما نمایش چند باره فیلم های این کارگردان ها در شبکه های ماهواره ای و انتشار آن ها در شبکه زیرزمینی قاچاق در داخل کشورمان و همچنین امکان دریافت اینترنتی این آثار، دستشان را نزد مردم ایران رو کرده است. کمتر کسی پیدا می شود که بتواند حتی نیم ساعت از فیلم های جعفر پناهی را تحمل کند! چون فیلم های او از نظر تکنیکی و هنری به شدت فقیر هستند و حتی یک قصه ساده هم ندارند. به عبارت ساده، همه اعتنایی که در این گونه جشنواره ها به این فیلمساز ایرانی می شود، به خاطر همین حواشی سیاسی است. امسال نیز مثل برخی دوره های جشنواره کن، برای جعفر پناهی صندلی خالی تعیین شد! البته بازار جعفر پناهی در این دوره از کن کمی به هم خورد، چون او یک رقیب تازه هم پیدا کرده است. «کریل سربرنیکوف» فیلمساز روس که مثل همتای ایرانی خود یک مجرم است اما برخلاف پناهی، آزاد نیست و در حصر به سر می برد. آن طور که در خبرها آمده فیلم جدید پناهی نیز همچون آثار قبلی وی پر از مشکلات ساختاری و فنی است. مثلا یکی از منتقدان خارجی از وجود یک گاف ابلهانه در این فیلم خبر داده است. یکی از منتقدان مجله اسکرین دیلی درباره این فیلم نوشته :«...فیلم بر روی تغییرات اتفاقی میچرخد... «سه رخ» میتواند بعضی مواقع مثل یک احمق خیالباف بدون کمترین حرکت به جلو، حسی را ایجاد کند اما این متانت، یک مقدار معینی از تسلیم مالیخولیایی بخش جعفر را برای خودش و سرزمینش برعکس نشان میدهد.»
همچنان که منتقدان این مجله سینمایی معتبر، در ارزیابی آثار هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن، پایین ترین امتیاز را به فیلم جدید اصغر فرهادی داده اند. فیلم «همه می دانند» فرهادی همراه با یک فیلم مصری، در قعر جدول امتیازات این مجله قرار گرفته است. اما از آنجایی که این فیلم، محصول سفارشی «یورو ایمیج» که بخش سینمایی شورای اروپا (وابسته به اتحادیه اروپا) محسوب می شود است و به نوشته برخی رسانه های خارجی، محتوایی ضدمذهبی دارد، توانست به بخش مسابقه جشنواره کن راه یابد.
جشنواره فیلم کن 2018 در این دوره البته جنبه های مثبت سیاسی هم داشت. مثلا جمعی از عوامل فیلم «مرده و دیگران» (محصول مشترک سینمای پرتغال و برزیل) به نسل کشی سرخ پوستان در قاره آمریکا توسط استعمارگران اروپایی اعتراض کردند. این جشنواره با اوج گیری اقدامات ضدبشری در فلسطین همزمان شد. قتل عام گسترده مردم در سرزمین های اشغالی با واکنش یک بازیگر فرانسوی و با اصالت لبنانی را در پی داشت. «منال عیسی» که با فیلم «نقش مورد علاقه من» در این جشنواره حضور یافته، با تابلویی که روی آن نوشته بود کشتار انسان ها در غزه را پایان دهید روی فرش قرمز این جشنواره حاضر شد. اهمیت اقدام این بازیگر در نفوذ صهیونیست ها در جشنواره کن است. سال گذشته وزیر فرهنگ و ورزش رژیم اشغالگر قدس با لباسی که به تبلیغ این رژیم می پرداخت در محل جشنواره کن حاضر شد.
اما بزرگ ترین خطای سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره کن این بود که به جای تسویه حساب با شر و حمایت از آرمان های انسانی، به تسویه حساب علیه یکدیگر پرداختند و به مهم ترین مسئله این روزهای جامعه انسانی، یعنی بحران در فلسطین بی توجهی کردند. از طرفی اصغر فرهادی به گلشیفته فراهانی بی اعتنایی کرد و از سوی دیگر فراهانی نیز وقتی در یک برنامه تلویزیونی مرتبط با جشنواره کن حاضر شد، به جای اینکه فرصت را مغتنم بشمارد تا با اعتراض به نسل کشی در فلسطین نشان دهد هنوز هم انسانیت برای او مهم است اما به صحبت علیه اصغر فرهادی پرداخت تا از هموطن خودش انتقام بگیرد. وقتی کسب جایزه و خودنمایی هدف غایی یک سینماگر باشد، به چنین وضعیتی دچار می شود.