صبح صادق >>  دیدگاه >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۷۹۷۲۳
علی ودایع، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌و‌گو با صبح صادق
پایگاه بصیرت / محمدمهدی اسکندری

با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید موضوع روابط ایران با ایالات متحده و اساساً مسئله مذاکره بار دیگر برجسته شده است. با تجربه جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونی؛ بیش از پیش مذاکره در لایه‌ای از ابهام رفته و در این مورد افرادی به مخالفت و موافقت با آن برخواسته‌اند. در گفت‌و‌گو با «علی ودایع» تحلیلگر مسائل بین‌الملل به اهمیت موضوع پرداخته و برخی از زوایای چالش مذاکره را مطرح ساختیم. 

ودایع در ابتدا گفت: «در فرایند‌های بین‌المللی، موضوع جنگ دیپلماتیک در عرصه جهانی و وزن‌کشی‌های قدرت، به اندازه تقابل‌های نظامی در میدان واجد اهمیت و موضوعیت است. ما هرچقدر که در جنگ دیپلماتیک بتوانیم موفقیت کسب کنیم پیروزی‌هایی را در آن میدان بدست بیاوریم، ثمرات و نتایجش را در عرصه میدان خواهیم دید و بالعکس، یعنی رابطه میدان و دیپلماسی دوسویه و متقابل است. فرایند دیپلماتیکی که ایران در دستور کار قرار داده است دارای چند مؤلفه مهم است. در بخش نخست موضوع دیپلملسی همسایگی است. هر کشوری در مرحله ابتدایی نیاز دارد که روابط خودش را در منطقه زیست‌بومی‌اش توسعه بخشیده و تثبیت نماید.» 

وی افزود: «متأسفانه تنش‌های ما با برخی کشور‌های همسایه و منطقه موجب شد که فضا و بستری برای کشور‌های ثالث خارج از این حیطه ایجاد شود. پس در مرحله نخست التفات و توجه به این وجه از روابط دارای اهمیت و حساسیت بسیار است. یکی از میراث‌های مهم و اساسی شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیرامور خارجه دولت سیزدهم، بهبود روابط و بازگشت ارتباط دیپلماتیک ما با ریاض بود. این اقدام موجب تغییر رفتار عربستان سعودی با ایران و حتی در تبعات بعدی با خود آمریکایی‌ها شد؛ در نتیجه این اتفاقات بازگشت ارتباط دیپلماتیک ایران با امارات و مصر هم از دیگر نتایج این سیاست بود. در کل باید در نظر داشته باشیم که گسترش سیاست همسایگی می‌تواند در زیست‌بوم خودمان تنفس را از دشمن بگیرد.»
او اشاره داشت: «در مرحله بعدی ایران به سمت چندجانبه‌گرایی رفته است. این سیاست کمک می‌کند که ایران در وزن‌کشی‌های جدید روابط بین‌المللی، جایگاه و پرستیژ تازه‌ای را برای خود ترسیم کند. در این مرحله، یعنی در چندجانبه‌گرایی هرچقدر بتوانیم خوش بدرخشیم و موقعیت‌های خوبی را برای خود کسب کنیم؛ به تبع آن در لایه‌های بعدی نیز موفق‌تر خواهیم بود و شرایط برای ما مطلوب خواهد بود. به طور مثال حضور ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس یکی از مصادیق مهم و اصلی این سیاست چندجانبه‌گرایی است که البته دارای پیچیدگی‌هایی است. یک تذکر که باید در مورد این مرحله داده شود این است که صرف حضور در این سیاست و پیوستن به سازمان‌ها و پیمان‌های مربوطه بازدارندگی برای ما نخواهد داشت. ایران باید در زیرساخت‌های اقتصادی و امنیتی این سیاست‌ها، اولاً حضور جدی و فعال داشته باشد و ثانیاً نسبت به منافع و ظرفیت‌های موجود در آن سهم‌خواهی داشته باشد. عکس یادگاری و اینکه صرفا به شکل صوری نام ما در سازمان‌های سیاست‌ها چندجانبه‌گرا وجود داشته باشد فایده چندانی نخواهد داشت.»

تحلیلگر مسائل بین‌الملل بیان کرد: «در مرحله سوم؛ این بیان نکته حائز اهمیت است که ما در بی‌سابقه‌ترین سطح درگیری و تقابل با غرب هستیم. در این میان هرگونه تحرکی که موجب شود ایران میز مذاکره و دیپلماسی را ترک کند، به ضرر منافع کشور بوده و فرصت تنفس را به دشمنان ما (مشخصاً) رژیم صهیونی می‌دهد. ایران سابقا درباره این مسئله تجربه تلخ و ناخوشایندی دارد. در برهه‌ای از زمان، صدور قطع‌نامه‌هایی مکرر علیه ایران زمانی انجام شد که ایران میز مذاکره را ترک کرده بود. در جنگ غزه با رژیم صهیونیستی نیز وضعیت به همین شکل بود و شهید امیرعبداللهیان و دکتر عراقچی هر دو در پی ایجاد جبهه و نبرد دیپلماتیک علیه این رژیم هستند. اساسا در نظر باید داشت که فشار‌های دپیلماتیک علیه اسرائیل در این دو ساله بسیار پراهمیت بوده است و نمونه مهم آن را می‌تواند درمورد مسئله ICC و HCJ مشاهده نمود. در یک جمع‌بندی در این مورد می‌توان گفت به هر میزان که کشور‌ها در فرایند دیپلماتیک و وزن‌کشی‌های مربوط به تحولات جامعه جهای موفق‌تر باشند می‌توانند جایگاه و پرستیژ بهتر و مناسب‌تری را برای خودشان در نظر بگیرند و از این طریق منافع ملی خویش را حفظ کرده و در پی توسعه و گسترش آن قدم بردارند.»

ودایع گفت: «حال اگر بخواهیم وضعیت دیپلماسی ایران را در برابر دیپلماسی آمریکایی در تحولات اخیر مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم این نوع روابط دارای فراز و فرود‌های قابل توجهی بوده است. متأسفانه برخی از کارگزاران در جمهوری اسلامی نسبت به این موضوع با نگاه صفر و صدی نگاه می‌کنند این درحالی است که مسئله روابط ما با آمریکا نه تماما دارای مزیت بوده و مثبت تمام است و سراسر دارای نکات منفی و مخرب. گفتنی است در این مرحله از روابط، نقش کارگزار در دیپلماسی آمریکایی دارای اهمیت است. آمریکای ترامپ، فاصله و تفاوت چشمگیری با آمریکای بایدن و اوباما دارد. به هر میزانی که ذهن‌خوانی از تحولات کاخ سفید افزایش یابد و تحلیل از رفتار آمریکایی‌ها دقیق‌تر باشد در سناریو پلنینگ‌ها قرائت ما قوی‌تر و بهتر خواهد بود. در این راستا باید در نظر داشت که موضوع مذاکرات صرفا به این معنا نیست که ما بخواهیم هر آنچه که آمریکایی‌ها گفتند را بپذیریم! بلکه این می‌تواند در فهم تحلیل رویکرد آمریکایی‌ها و حتی در توسعه دادن سیاست دیپلماسی همسایگی برای ما مهم باشد و قدرت چانه‌زنی را بالا ببرد.» ودایع اشاره کرد: «با توجه به نوع رفتار ترامپ و اینکه در آستانه دور ششم مذاکرات به ظاهر ما را با جنگ غافلگیر نمودند، و با عنایت به نظریه مرد دیوانه و الگوریتم رفتاری دونالد ترامپ، در وضعیت پساجنگ نیاز است در ساختار مذاکراتی با آمریکا به تغییراتی رو بیاوریم.»

وی در انتها اشاره داشت: «شخصیت ترامپ دارای ویژگی‌های خاصی است که او را به شدت نسبت به سایر رؤسای جمهوری آمریکا متفاوت کرده است. بار‌ها گفته شده است که او از نظریه و رویکرد «مرد دیوانه» استفاده می‌کند. از این منظر دونالد ترامپ سعی دارد که در جبهه روبه‌رو آشوب فکری ایجاد نماید. با توجه و تکیه بر این نگاه، بیان این نکته مهم است که رویکرد و ذهنیت ترمپ را باید در مقیاس کلان‌تری مورد بررسی قرار داد. در این نگاه مسئله نظام تعرفه‌ای در قبال اروپا، رابطه با روسیه و شخص پوتین، مسئله جنگ اوکراین، چالش‌های مربوط به چین و دریای چین جنوب و... نیاز است که به شکل دقیق و مشخص مورد بررسی و کاوش قرار گیرند که بتوان در مقیاس خردتر، یعنی مسئله ایران، ذهن‌خوانی بهتر و دقیق‌تر از رفتار سیاسی ترامپ بدست بیاوریم. رفتار سیاسی ترامپ به شدت سینوسی و صفر و صدی است، به طوری که مخاطب نمی‌تواند به راحتی رویکرد و ذهن او را بخواند. او در روابط سیاسی سقف مطالباتش را بیان می‌کند و با انگیزه بالایی قصد دارد تا برای خود دستاوردسازی کند. برای نمونه او سعی کرد در رابطه با کره شمالی با یک عکس یادگاری کار را تمام کند یا با یک ملاقات با آقای پوتین دستاوردی برای خود بدست آورد. به طور کلی ترامپ عاشق عکس یادگاری گرفتن با دشمنان آمریکاست تا از این طریق دستاورد و پیروزی‌هایی را برای خود به ارمغان آورد. به شکل اساسی، در دوره‌های قبلی، اروپایی‌ها نقش کاتالیزور را در مذاکرات داشتند؛ اما این‌بار ترامپ دوست دارد با خود ایرانی‌ها بدون واسطه غربی‌ها به مذاکره بپردازد.»