صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۸۰۲۳۶
پایگاه بصیرت / محمدتقی بهارلو

حکمرانی (Governance) مفهومی است که در دهه‌های اخیر در علوم سیاسی، مدیریت، جامعه‌شناسی و حتی اقتصاد و حقوق به یکی از کلیدواژه‌های اصلی تبدیل شده است. برخلاف مفهوم سنتی «حکومت» که بر اقتدار دولت‌محور تمرکز دارد، حکمرانی به توزیع قدرت میان سه رکن اصلی «حکومت»، «بخش خصوصی» و «جامعه مدنی» می‌پردازد. این مفهوم، فرآیند تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات را در بستری از تعامل و هماهنگی میان این سه بازیگر با منافع و اولویت‌های متفاوت تعریف می‌کند. سازمان ملل متحد، حکمرانی را مجموعه‌ای از اقدامات فردی و نهادی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور معرفی کرده که در آن، نهاد‌های رسمی و غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. حکمرانی خوب، که در سال‌های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، به‌عنوان یکی از پیش‌نیاز‌های توسعه پایدار شناخته می‌شود. کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و اقیانوسیه (ESCAP) سه نوع رابطه را برای تحقق حکمرانی خوب ضروری می‌داند: روابط توسعه‌ای برای رشد اقتصادی، روابط شهروندی مبتنی بر مشارکت و حفظ حقوق، و روابط اجتماعی مبتنی بر آزادی‌های اساسی و مشارکت حداکثری مردم. این روابط با اصولی، چون عدالت، برابری فرصت‌ها، شفافیت، پاسخگویی، قانون‌مداری و کارایی تقویت می‌شوند. در این چارچوب، دولت از تصدی‌گری‌های غیرضروری فاصله می‌گیرد و نقش خود را به تأمین خدمات عمومی، امنیت و اجرای قانون محدود می‌کند.
در این میان، فلسفه سیاسی علامه شهید محمدباقر صدر، نگاهی بدیع به حکمرانی ارائه می‌دهد که ریشه در نگرش توحیدی به هستی و انسان دارد. او با تکیه بر منابع اسلامی، نظریه‌ای جامع برای حکمرانی اسلامی تدوین کرد که در آثارش، از جمله «الإسلام یقود الحیاه»، به اوج تکامل رسید. این نظریه بر سه رکن اعتقادی استوار است: نخست، نگرش توحیدی که جهان را هدفمند، قانون‌مند و مسئولیت‌آفرین می‌بیند؛ دوم، حاکمیت مطلق الهی در ابعاد تکوینی و تشریعی که انتخاب‌های انسان را در هماهنگی با اراده الهی معنا می‌بخشد؛ و سوم، کرامت ذاتی انسان که بر اساس عقل، اختیار و آزادی به او اعطا شده و او را قادر به تغییر سرنوشت خود می‌کند. شهید صدر در نظریه خود، مفهوم «خلافت انسان» را مطرح می‌کند که بر اساس آن، انسان‌ها به‌عنوان جانشینان خدا در زمین، مسئول اداره سرنوشت جمعی خود هستند. این خلافت، همراه با «شهادت انبیا و فقها» به‌عنوان ناظران و راهنمایان مسیر، ساختاری را شکل می‌دهد که در آن حاکمیت از آنِ مردم است، اما در چارچوب قوانین الهی و با نظارت فقیهان عمل می‌کند. این ساختار که صدر آن را «جمهوری اسلامی» می‌نامد، بر اصولی، چون عدالت، برابری، مسئولیت‌پذیری، آزادی مسئولانه و نفی سلطه‌جویی استوار است.
این اصول، شباهت‌های شگفت‌انگیزی با ویژگی‌های حکمرانی خوب در ادبیات مدرن دارند. در فلسفه صدر، توحید به‌عنوان محور، به هماهنگی روابط انسان با خود، دیگران و طبیعت منجر می‌شود و ارزش‌هایی، چون عدالت، شفافیت و مشارکت را تقویت می‌کند. این نگاه، نه‌تنها پاسخگوی نیاز‌های جوامع اسلامی است، بلکه می‌تواند به‌عنوان الگویی جهانی برای حکمرانی مطلوب مطرح شود. ترکیب خلافت مردمی و نظارت شرعی، تضمین‌کننده نظامی است که در آن، هم حقوق الهی و هم حقوق انسانی حفظ می‌شود و جامعه به سوی رشد اخلاقی و توسعه پایدار حرکت می‌کند.