صبح صادق >>  فرهنگ >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۷  ، 
شناسه خبر : ۳۸۴۲۲۶
نگاهی به وضعیت آثار طنز در سینمای ایران
پایگاه بصیرت / مهدی امیدی

نزول کیفیت آثار کمدی در سینمای ایران، موضوع جدیدی نیست؛ اما مسئله، تداوم و تشدید روزافزون این نزول است. سال ۱۴۰۴ را می‌توان سال عریان‌تر شدن این بحران دانست؛ سالی که در آن، با وجود حجیم‌تر شدن آثاری با رنگ و لعاب ابتذال، گیشه لاغرتر شد و ژانر کمدی که می‌توانست آینه‌ای تمام‌نما برای نقد و اصلاح اجتماع باشد، به ابزاری برای گذران وقت با توسل به سطحی‌ترین و گاه سخیف‌ترین شوخی‌ها تقلیل یافت.
این یک گزاره تکراری و کلیشه‌ای، اما حقیقی است که کمدی، در تعریف اصیل خود، نه فقط خنداندن، که در انداختن اندیشه با ظرافت و لطافت است. این ژانر ظرفیتی عظیم برای واکاوی ناهنجاری‌ها، انتقاد از کژی‌های سیاسی و اجتماعی و طرح مفاهیم عمیق انسانی در لفافه‌ای شیرین و دلنشین دارد. آنچه امروز در قالب «کمدی» به خورد مخاطب داده می‌شود، غالباً آثاری هستند که از کمبود شدید خلاقیت در فیلمنامه و فقدان هرگونه دغدغه اجتماعی رنج می‌برند.
به جای طنز موقعیت، طنز کلامی هوشمندانه، یا کمدی شخصیت‌پرداز، فیلم‌ها به تکرار مکررات و شوخی‌های نخ‌نمای فیزیکی و کلامی روی آورده‌اند. هدف صرفاً تیک‌زدن لحظاتی برای خنده گرفتن است، حال به هر قیمتی. این رویکرد، در نهایت به خلق آثاری می‌انجامد که پس از اتمام، هیچ نکته یا پرسشی در ذهن مخاطب باقی نمی‌گذارند، جز تأسف برای هدر رفتن وقت و پول.
نکته دردناک‌تر اینجاست که این تهی بودن از محتوا، اغلب با پر کردن خلأ به وسیله شوخی‌های جنسی و غیراخلاقی همراه شده است. متأسفانه، برخی سازندگان فیلم‌های کمدی ساده‌ترین راه برای تضمین گیشه را در عبور از خطوط قرمز اخلاقی و عرفی دیده‌اند. این نوع از کمدی، به جای ارتقای سلیقه مخاطب و رشد سینمای ملی، موجب یک رقابت ناسالم در ابتذال می‌شود.
در سال جاری، فیلم‌هایی، چون «آقای زالو» (هرچند با بازیگران پرآوازه)، «ناجورها»، «قسطنطنیه» و «قرمز یواش» و... با تکیه بر فرمول‌های تکراری و متأسفانه بهره‌گیری بیش از حد از دیالوگ‌ها و موقعیت‌های دوپهلو یا صریح جنسی، حتی نتوانسته‌اند فروش‌های قابل توجهی را به دست آورند. طوری که آمار تعداد مخاطبان سینما‌ها در سال ۱۴۰۴ در مقایسه با سال قبل کمتر شده است. اینکه این بار به جای یک فیلم کمدی، فیلمی تراژیک و تلخ در صدر جدول فروش قرار دارد، گویای عمق فاجعه درباره فیلم‌های کمدی است.
 این آثار به جای ارائه قصه‌ای منسجم، به زنجیره‌ای از سکانس‌های متصل تبدیل شده‌اند که در آن، بار اصلی خنده‌سازی بر دوش اشارات جنسی، یا تحقیر و تمسخر شخصیت‌های خاص و کلیشه‌های سطحی است.
«آقای زالو با وجود تلاش برای پوشاندن لایه‌های اجتماعی، در نهایت قربانی تب گیشه‌گرایی شد و نتوانست به عمق مورد انتظار دست یابد و بیشتر بر شهرت بازیگران و همان شوخی‌های کلامی متکی بود. فیلم‌هایی مانند «قسطنطنیه» نیز که می‌کوشند از طریق اغراق‌های فانتزی مخاطب را جذب کنند، در پیچ و خم شوخی‌های جنسی، رسالت اصلی خود را فراموش می‌کنند.
این روند نه تنها شأن سینمای کمدی را پایین می‌آورد، بلکه با نادیده گرفتن «طنز ملی» و فرهنگ شوخ‌طبعی فاخر ایرانی، به ترویج ابتذال در خانواده‌ها می‌انجامد و سینما را از یک مرکز فرهنگی به یک بنگاه صرفاً تجاری (با استاندارد‌های نازل) تبدیل می‌کند.
این سقوط ناگهانی و روزافزون، مسئولیت‌هایی را متوجه نهاد‌های ناظر، تهیه‌کنندگان و حتی مخاطبان می‌کند:
اول، نهاد‌های نظارتی که لازم است در اعطای مجوز نمایش، استاندارد‌ها به شدت بالا برده شوند. تفکیک بین «کمدی» و «ابتذال» باید به صورت جدی و بدون رودربایستی، با خط‌کش فرهنگی و اخلاقی صورت گیرد. شوخی‌هایی که به دلیل محتوای جنسی، غیراخلاقی و ترویج بی‌بندوباری یا تمسخر اقشار مختلف جامعه، خانواده‌ها را از دیدن فیلم در کنار هم منع می‌کنند، نباید از فیلتر عبور کنند.
دوم، تهیه‌کنندگان و فیلمنامه‌نویسان هستند که باید درک کنند گیشه امروز، لزوماً موفقیت فردای سینمای آنها نیست. تکیه بر سوژه‌های عمیق‌تر، طنز موقعیت و پرداخت درست شخصیت، راهی است که کمدی‌های ماندگار سینمای جهان طی کرده‌اند.
سوم هم مخاطب است که باید مسئولیت‌پذیر باشد؛ مخاطبان نیز با نادیده گرفتن این آثار سخیف و استقبال از کمدی‌های اندیشمند (مانند معدود آثار درام- کمدی موفق سال‌های اخیر)، می‌توانند به فلمسازان این پیام را برسانند که سطح سلیقه بالاتر از آن چیزی است که تصور می‌شود.
سینمای کمدی ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازگشت به ریشه‌های خود، یعنی طنز اندیشمند، اجتماعی و انتقادی است.