صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۸۴۷۷۶
پایگاه بصیرت / آرش فهیم

آلودگی هوا سال‌هاست که به عنوان یک «بحران زیست‌محیطی» و چالش مدیریتی در بسیاری از کلان‌شهر‌های جهان، ازجمله تهران خودمان شناخته می‌شود. تیتر‌های خبری معمولاً پر از آمار‌های نگران‌کننده درباره ذرات معلق، وارونگی دما و شاخص‌های ناسالم است؛ اما در پسِ پرده این دود خاکستری، حقیقتی نهفته است که کمتر به آن پرداخته شده است: آلودگی هوا پیش از آنکه یک معضل فنی یا صنعتی باشد، یک «بحران فرهنگی» است.
نگاه صرفاً تکنولوژیک به محیط زیست، ما را از ریشه‌های اصلی رفتار انسان غافل می‌کند. واقعیت این است که آسمان شهر، آینه تمام‌نمای سبک زندگی و فرهنگ ساکنان آن است. هر چقدر جامعه‌ای با ابزار‌های اصیل فرهنگی مأنوس‌تر باشد و «فرهنگ» در تار و پود رفتار‌های روزمره آن تنیده شود، مواجهه آن جامعه با محیط زیست، اتمسفر و هوایی که تنفس می‌کند، اخلاقی‌تر، مسئولانه‌تر و عقلانی‌تر خواهد بود.
رابطه فرهنگ و محیط زیست، رابطه‌ای دوسویه و عمیق است. فرهنگ تنها به معنای خواندن کتاب یا تماشای تئاتر نیست؛ فرهنگ یعنی «چگونه زیستن». وقتی از رابطه فرهنگ و آلودگی هوا سخن می‌گوییم، دقیقاً به الگو‌های رفتاری اشاره داریم که به تولید آلاینده‌ها منجر می‌شوند. استفاده بی‌رویه از خودرو‌های تک‌سرنشین، مصرف انرژی فراتر از نیاز در منازل (که به کارکرد بیشتر نیروگاه‌ها منجر می‌شود) و بی‌تفاوت بودن نسبت به معاینه فنی خودرو، همگی نماد‌هایی از فقر فرهنگی در حوزه زیست‌محیطی هستند.
جامعه‌ای که ابزار‌های فرهنگی را به کار می‌گیرد، به سطحی از «بلوغ اجتماعی» می‌رسد که در آن، حفظ هوای پاک نه یک اجبار قانونی، بلکه یک ارزش اخلاقی و حتی شرعی تلقی می‌شود. در چنین جامعه‌ای، شهروندان درک می‌کنند که هوا، یک سرمایه مشاع و بخشی از «حق‌الناس» است. آلوده کردن هوا، در واقع تعرض به حقوق تک‌تک شهروندان است و فرهنگ دینی و ملی ما به شدت با تضییع حق‌الناس مخالفت دارد.
یکی از کارکرد‌های اصلی ابزار‌های فرهنگی (رسانه، هنر، ادبیات، تریبون‌های مذهبی و آموزشی)، آموزش و جامعه‌پذیری است. ما می‌توانیم با بهره‌گیری از این ابزارها، به جامعه بیاموزیم که چگونه از هوایی که مایه حیات است، مراقبت کند.
تغییر الگوی مصرف، یکی از این موارد مهم است. ابزار‌های فرهنگی می‌توانند زشتیِ «اسراف» را در حوزه انرژی برجسته کنند. وقتی جامعه از طریق محصولات فرهنگی بیاموزد که گرمایش بیش از حد خانه در زمستان یا استفاده غیرضروری از وسایل نقلیه شخصی، تیغ کشیدن به روی سلامت کودکان و سالمندان است، رفتار خود را اصلاح می‌کند. فرهنگ‌سازی، یعنی تبدیل کردن «صرفه‌جویی» از یک رفتار اقتصادی به یک فضیلت اخلاقی و نجات‌بخش.
ترویج مسئولیت‌پذیری هم با فرهنگ امکان‌پذیر است. ابزار‌های هنری و رسانه‌ای قادرند قهرمانانی خلق کنند که دغدغه محیط زیست دارند. وقتی در سریال‌ها، داستان‌ها و حتی تبلیغات شهری، شهروندِ نمونه کسی باشد که از حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کند و به درختان احترام می‌گذارد، این الگو به مرور در ذهن مخاطب نهادینه می‌شود.
بخش دیگری از کارکرد فرهنگ، آماده‌سازی جامعه برای «مواجهه با بحران» است. آلودگی هوا در کلان‌شهر‌ها گاهی به مرز هشدار می‌رسد. در این وضعیت، جامعه‌ای که از نظر فرهنگی پربار شده باشد، واکنشی متفاوت از یک جامعه هیجانی یا بی‌تفاوت نشان می‌دهد. ابزار‌های فرهنگی باید پیشاپیش به مردم آموزش دهند که در روز‌های آلوده چه باید کرد؟
خودکنترلی و ایثار، یکی از این شاخص‌های فرهنگی است؛ در روز‌های اوج آلودگی، شهروند بافرهنگ، خودروی شخصی خود را حتی اگر پلاک زوج و فرد اجازه دهد، از خانه خارج نمی‌کند. او می‌داند که امروز، روزِ ترجیح دادن «منافع جمعی» بر «راحتی فردی» است. این گذشت و ایثار، در فرهنگ و باور‌های دینی ما ریشه دارد.
پرهیز از فعالیت‌های تشدیدکننده هم مستلزم آموزش و فرهنگ است. فرهنگ‌سازی به مردم می‌آموزد که در روز‌های وارونگی دما، هرگونه فعالیتی که بارِ آلودگی را بیشتر کند (مثل عملیات عمرانی گرد و خاک‌زا، سوزاندن زباله یا استفاده از شومینه) یک ناهنجاری بزرگ است.
مراقبت از گروه‌های حساس، دیگر موضوع فرهنگی است. فرهنگ صحیح حکم می‌کند که در این شرایط، هوای یکدیگر را داشته باشیم. مراقبت از کودکان، سالمندان و بیماران ریوی و آموزش به آنها برای ماندن در خانه، بخشی از مدیریت فرهنگی بحران است.
در پایان باید تأکید کرد، بازگشت به مؤلفه‌های اصیل «سبک زندگی ایرانی- اسلامی» می‌تواند قوی‌ترین پادزهر برای آلودگی هوا باشد. در آموزه‌های دینی ما، زمین و آسمان امانت‌های الهی هستند. شکستن شاخه‌ای از درخت به شکستن بال فرشتگان تشبیه شده و اسراف در آب و انرژی نکوهش شده است.