صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۳:۰۸  ، 
کد خبر : ۱۱۲۱۴۴

چالش‌ها و فرصت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت دهم (بخش دوم)

م. حق گو مقدمه: استراتژی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم چیست؟ این پرسش همواره برای آنان که دغدغه فرهنگ در دل داشته اند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده است. این پرسش انگیزه ای شده تا با مروری بر نقاط قوت و ضعف وزارت ارشاد در دولت نهم کمکی هر چند ناچیز به وزیر محترمی که قرار است بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زند، کرده باشیم. باشد که وزیر محترم ارشاد دولت دهم جهت رفع مشکلات موجود و تقویت هر چه بیشتر نقاط مثبت، وظیفه ای را که رهبر معظم انقلاب و مردم متدین خواهان آن هستند به نحو احسن انجام دهد.

انجمن سینمای جوان
بی شک نقش فیلم کوتاه در تبیین و رسیدن به سینمای ملی و اسلامی در دنیای کنونی می تواند به مراتب بیشتر از فیلم بلند باشد و شکوفایی آن سرآغاز حرکت هایی سازنده و ثمربخش در آینده، به شرط آنکه مدیران و متولیان این امر آنچه در توان دارند را به کار گیرند و در مسیر تحقق اهداف متعالی نظام گام بردارند. رونق سینمای کوتاه در گوشه و کنار کشور و استقبال شگفت انگیز بین المللی برای حضور در این جشنواره، حکایت از آن دارد که سینمای کوتاه می تواند ابزاری مناسب برای تعامل و تبادلات فرهنگ ساز باشد و فراتر از تصورات واهی آنان که سودای انزوا و تحریم را در سر می پرورانند به بیان حقایق راستین ایران اسلامی بپردازد.
به عبارتی فیلم کوتاه می تواند بی پروا از گیشه، مجالی برای نوآوری و تجربه گرایی باشد. عرصه ای گسترده که در آن ناب ترین تجربه های هنری بر مبنای مضامین متعالی پدید آید، حقایق زمان به تصویر کشیده شود، شکوه و برازندگی استعدادها و قابلیت های بی پایان جوانان این دیار متجلی شود و فرهنگ و هنر سترگ و هویت متعالی مردمان این سرزمین به نمایش درآید. در شرایطی که در دنیا فیلم کوتاه بیشتر از فیلم بلند موثر است، نقش فیلم کوتاه در تبیین و رسیدن به سینمای ملی و اسلامی می تواند به مراتب بیشتر از فیلم بلند باشد. باید اعتراف کرد که اگر خواستار سینمای ملی و اسلامی هستیم باید بذرهایمان را در حوزه فیلم کوتاه و مستند و تجربی بیافشانیم.
تا کنون بیست و پنج دوره جشنواره فیلم کوتاه توسط انجمن سینمای جوان برگزار شده است که به نوبه خود افتخار بزرگی برای سینمای کشور محسوب می شود. سینمای جوان ایران در طول این سالها با نقاط قوت و ضعف فراوانی روبرو بوده که توجه به آنها می تواند آینده مناسب و روشن تری را برای سینمای ایران رقم زند. مروری بر نقاط ضعف و ناکارآمدی هایی که در طول این سالها به وقوع پیوسته بی شک می تواند مسئولان را در برنامه ریزی آینده خود یاری دهد.
فیلم های شرکت یافته در جشنواره های فیلم کوتاه مضامین مختلف و متنوعی را به تصویر کشیده اند که به نوبه خود جنبه های مثبت و منفی را می توان در آن مشاهده کرد. مضامین تعلیمی و خانوادگی ممزوج در نحله های تفکر شرقی و نیز ایسم های مدرن به وفور در محتوای فیلم ها دیده می شد. از جمله این مفاهیم و نحله ها می توان به گلایه از فریبکاری، ریاکاری، تدلیس و سوء استفاده از مشغول شدن به لذت های دنیوی، مهر مادری و مهر به همسر، تجویز آنارشیسم، تبیین نهیلیسم، اومانیسم و فمنیسم، جهان وطنی، عشق پیری، شکوه از آثار جنگ تحمیلی و جنگ آدمیان علیه آدمیان، بی عدالتی و همچنین تایید و تبلیغ عرفان های غیر دینی، عشق مجازی در برابر عشق واقعی و بی هویتی اشاره کرد.
بحران بی هویتی در فیلم کوتاه
ضعف و ناکامی نظام اجتماعی در ایجاد زمینه ای برای شکل گیری احساس هویت اجتماعی در نوجوانان، به احساس بی هویتی اجتماعی آنان و در نتیجه، هویت یابی در قالب گرایش های کنشی و نمادی (ظاهری) به الگوهای غربی می انجامد. منظور از هویت اجتماعی، تصور، درک و ارزیابی فرد از خودش در منظر دیگران است. اگر این تصور و ارزیابی، مثبت باشد و فرد احساس کند در منظر دیگران یا جامعه، دارای جایگاه، ارزش و احترام است، احساس هویت اجتماعی مثبت خواهد یافت. در غیر این صورت احساس بی هویتی اجتماعی کرده و در نتیجه از الگوهای نظام اجتماعی خود رویگردان می شود و برای جبران بحران بی هویتی اجتماعی خود به الگوهای غیرخودی گرایش پیدا خواهد کرد.
گرایش برخی نوجوانان به الگوهای غربی و تبیین آن با احساس بی هویتی اجتماعی نسبت به نظام اجتماعی، تنها در پوشش ظاهر خلاصه نمی شود، بلکه در سطوح مهم تر و حساس تر اندیشه و طرز تفکر، حتی در بین نوجوانانی که در ظاهر گرایش به غرب ندارند نیز وجود دارد. متاسفانه گاه مشاهده می شود که فرهنگ ملی، امروزه با پرده دری های متعدد روبه رو شده است. در چنین آشفته بازاری که مرزهای تعهد و اخلاق و ایمان مداری فرو می ریزد، خلأ بسیاری از ارزش ها خود را نشان می دهد. ریشه همه این بحران ها، بحران بی هویتی و سرگردانی است. جوان هایی که توسط دستهای پیدا و پنهان دشمن، از ریشه اصلی یعنی معنویت و آموزه های دینی بریده شده اند و به دنبال هنرمندان خودباخته، چشم به دروازه های غرب دوخته و به تقلید از آنان با بحث های بی فایده، در آرزوی جهانی شدن پای در باتلاق های بلعنده می گذارند، دچار بحران بی هویتی اند.
در واقع یکی از مهم ترین مبانی فلسفه اومانیسم که امروزه از آن با عنوان «دهکده جهانی» یاد می شود، از بین بردن فرهنگ های ملی در جوامع گوناگون است. بر مبنای این اعتقاد دیگر در دنیا نباید بحثی از وحدت فرهنگی میان انسان ها وجود داشته باشد بلکه هر انسانی به تنهایی باید فرهنگ و اعتقاداتی که تنها مختص به خود اوست را دارا باشد. در حقیقت گسترش بحث پلورالیسم نیز منشعب از همین نگاه می باشد. این مباحث از آن رو مطرح شد که متاسفانه در جشنواره های فیلم کوتاه تهران شاهد به نمایش درآمدن انبوهی از آثار بودیم که در تولید آنها کوچکترین اعتنایی به هویت ملی نشده بود. به عبارتی دیگر کارگردان ها با تکیه بر نمادهای غیر ایرانی زمینه های گسترش تفکراتی که سرانجام به کثرت گرایی و پذیرش نظام «جهان وطنی» مطلوب غرب منجر می شود را فراهم آورند. تولید انبوه چنین آثاری در جشنواره فیلم کوتاه که در حقیقت نشان از گسترش این قبیل تفکرات در میان قشر جوان جامعه که قرار است آینده سازان مملکت باشند، دارد ما را با این پرسش جدی مواجه می کند که آیا مادام که اندیشه اصالت منافع فردی به جای مصالح جمعی مقدم می شود و انسان محوری بر پایه اومانیسم در جامعه گسترش می یابد، جامعه به سر منزل مقصود و سعادت خواهد رسید و بالاخره این کشتی طوفان زده به ساحل نجات پهلو خواهد گرفت؟
پویانمایی «بادکنک سارا» کاری از مجید پناهی، پویانمایی «روز هفتم» ساخته خلیل صدیقی، پویانمایی «شب رنگی» ساخته حسین معماری، پویانمایی های «آلامد» ساخته امیر سحرخیز، «عروسک گمشده» ساخته معین صمدی و «سلطان» ساخته مهدی قاسمی بحث بحران بی هویتی کاملا مشهود است. اما این موضوع تنها به ساخت انیمیشن ها و نمادهای به کار رفته در آنها محدود نمی شود بلکه شاهد بروز و ظهور آن در روابط اجتماعی مردان و زنان به تصویر درآمده در برخی فیلم ها نیز هستیم. روابطی که نخستین دستاورد تجویز آن در جامعه، نابود شدن کانون خانواده، انحطاط اخلاقی و تجویز ناهنجاری های اخلاقی است. فیلم »زیر پلک» ساخته بیژن میرباقری، فیلم »هفت خاطره» ساخته بهزاد خداویسی، فیلم »تبریز، تصاویر دنیای فراموش شده» ساخته محمد احسانی، فیلم »فقط اومدم تلفن کنم» ساخته عبدا... قهری بحران بی هویتی در جامعه کاملا مشهود است.
دهری انگاری عالم معنا
افسانه ها، همواره رابطه مستقیمی با طرز زندگی و فکر مردم داشته است. به عبارتی افسانه ها از یک سو از طرز فکر، زندگی و نیازهای اجتماعی مردم نشات گرفته و از جانب دیگر این افسانه ها خود بر زندگی اجتماعی، فردی و تنظیم روابط مردم تاثیر داشته اند.
آنچه از اشعار هومر (حدود 900 سال قبل از میلاد مسیح) و هزوید (حدود 700 سال قبل از میلاد مسیح) برمی آید مردم یونان قدیم به توحید (یک خدائی) اعتقاد نداشتند و خدایان متفاوتی را می پرستیدند. خدایان یونان در کوه المپ زندگی می کردند و به همین خاطر خدایان المپ نیز نامیده می شدند. آنان در قصرهائی که هفائیستوس، خدای آهنگری و آتش آخته برایشان ساخته بود، زندگی می کردند و برخلاف آنچه که در ادیان دیگر به خدایان نسبت داده می شد، قدرت بی پایان و لایزال نداشته و قدرت آنان توسط سرنوشت محدود می شد.
آنچه از مرور افسانه ها و اساطیر یونان باستان که به بخشی از آن اشاره شد، بر می آید آنکه در این افسانه ها همواره تلاش شده تا عالم ماوراء یا به قولی عالم قدسی با معیارها و میزان های مادی و زمینی ارزیابی شود و به قولی تفاوت های میان عالم ماوراء و عالم ماده از میان برود. نخستین دستاورد این تفکر نیز تقابل انسان و خداوند و توهم توانمندی انسان در تصرف تمامی امور مادی و ماورائی است. به یقین ریشه های اساسی اومانیزم در تمدن کنونی مغرب زمین نیز بر اساس همین پندار یونانیان درباره جایگاه منحصر به فرد و بی بدیل انسان در گیتی است. ریشه های این تفکر را می توان در برخی به اصطلاح عرفان های جدیدی که هر روزه در غرب متولد می شود مشاهده کرد. بحث دهری کردن یا به معنای دیگر فیزیکی کردن عالم ماوراء متاسفانه در جشنواره های فیلم کوتاه نیز بارها و بارها مورد تاکید قرار گرفته است. در فیلم«زیر پلک» ساخته بیژن میرباقری، «بارش شهابی، ساخته ماکان عاشوری، »شاید وقتی دیگر، ساخته نوید صولتی، در پویانمایی «ده فرمان» ساخته مرضیه خدیوی، فیلم «روایت فرشته مرگ در پنج پرده پی در پی» به کارگردانی امیر شبگیر، و«آبی پشت صورتک» این موضوع به خوبی مشاهده می شود.
سیاه نمایی به بهانه نقد
برای شناخت ماهیت نظام جهانی سلطه و باطن حقیقی سیاست در غرب و فهم جوهر فلسفه ها، اندیشه ها و دکترین های سیاسی غربی باید به درک حقیقت مدرنیته نائل آمد و آن میسر نخواهد شد مگر آنکه ویژگی های مدرنیته به خوبی درک شود. آنچه که در مجموع باید به آن اشاره کرد آنکه مدرنیته ویژگی های خاصی چون حاکمیت نظام سرمایه، دموکراسی بر پایه نظام پول و قدرت، زایش مکاتبی چون فمنیسم، پلورالیزم، سکولاریسم و ... را در خود پرورانده است که در حقیقت شرط نخست ورود به دنیای مدرن برای هر جامعه و فرهنگی، پذیرش و سر سپردن به آن قوانین و باورهاست. بدون شک این اهداف محقق نخواهد شد مگر آنکه فکر و اندیشه حاکم بر یک جامعه و به عبارتی فرهنگ عمومی جامعه آمادگی پذیرش آن را پیدا کند.
اندیشمندان غرب به منظور تلقین باورهای دنیای مدرن خود به سایر جوامع و فرهنگ ها، شیوه های مختلفی چون بدبین ساختن جامعه نسبت به مسئولان با بزرگ نمایی مشکلات و نکات منفی موجود در جوامع هدف، ناکارآمدی سیستم و نظام حاکم بر آن کشورها، ایجاد جو ناامیدی، اضطراب و فقدان امید به آینده ای روشن و همچنین ناکارآمد نشان دادن دین در هزاره سوم و عدم توانایی آن در پاسخگویی به جنبه های مختلف زندگی انسانی (مادی و معنوی) از آن به عنوان مانعی جهت پیشرفت علم و تکنولوژی را به کار می گیرند.
هنگامیکه موفق به القا یاس و ناامیدی در ذهن مخاطبان خود شدند، نوبت به اجرای فاز دوم طرح، یعنی ارائه راه حل برای نجات از این وضعیت نابسامان و به اصطلاح خفقان آور می شود. در این مرحله است که با مسائلی چون تشویق به آنارشی، ابراز مخالفت و پذیرفتن یک باور جدید که ریشه در مباحث سکولاریستی و پلورالیستی دارد، روبرو می شویم. فیلم های «ادامه دارد» ساخته کاوه ساسانی، «سوت های تاریکی» ساخته مهدی نادری،«تصاویر دنیای فراموش شده»، ساخته محمد احسانی، و «نزدیکتر از نفس» ساخته پریوش نظریه نمونه های آشکاری از گسترش این تفکر است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات