صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۳  ، 
کد خبر : ۱۳۳۸۶۰

سایه حماسه حسینی بر سر انقلاب اسلامی

جواد رضایی اشاره: حوادث و وقایع مهم تاریخی بسته به اهمیت شان تنها در یک مقطع مشخص و گذرا مهم جلوه نمی کنند، هستند وقایع مهم تاریخی که امواج خروشان برآمده از آنها جاودانه و بدون فروکش و آرامش است تا جایی که می توانند صدها سال بعد از خود خالق وقایعی از جنس خود باشند و به شکل زنده و پویا در تاریخ حضور داشته باشند و به ایفای نقش بپردازند. این وقایع، فرازمانی سیر و عمل می کنند و تاکنون هیچ گاه تلاش بداندیشان بر محو و نابودی آنها نتیجه نداده است. در صدر این وقایع، واقعه عظیم و جاودان عاشورا قرار دارد که در طول تاریخ حدود 1400 ساله منشأ قیام های ضد ظلم فراوانی بوده و کسانی که در طی این تاریخ طولانی از تفکر و اندیشه و مشی به کار گرفته شده در عاشورا آسیب دیدند و برای مقابله با آن کمر همت بستند، نتوانستند اندک لطمه ای به آن وارد کنند و عاشورا همچنان به عنوان درخشان ترین و برجسته ترین حرکت برای مقابله با سلسله ظالمان و جباران بر ترک آفرینش به گونه ای دست نیافتنی می درخشد و پیوسته الهام می بخشد و دعوت به قیام و مبارزه در برابر زورمداران و چپاولگرانی که به احکام الهی بی اعتنا هستند، می کند. انقلاب اسلامی ایران ملهم از این واقعه بی بدیل است که با مشی عاشورایی امام راحل (ره) پیروز و تثبیت شد و گواهی شد بر اینکه تبعیت از مشی حضرت سیدالشهدا (ع) به پیروزی و رستگاری منتهی می شود. پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی سایه حماسه جاویدان حسینی بر سر انقلاب اسلامی همچنان سایه گستر است. مرور هر باره این حماسه و درس آموزی و سرمشق قرار دادن آن ضامن تداوم این سایه گستری است. این نوشتار به دنبال بررسی سه عنصر فرصت، استقامت و عزت در این حماسه است تا در دوره حساس کنونی انقلاب اسلامی با دریافت رهیافتی نو از عاشورا برای غلبه بر مشکلات و فتنه های دشمن مجدداً بنیه خود را تقویت کند.

فرصت
پس از سپری شدن دوره خلفا و رویارویی حضرت امیر (ع) با معاویه و شهادت حضرت علی (ع) و ادامه راه آن بزرگوار توسط امام حسن (ع) و صلح آن امام همام که نتیجه سستی، بی بصیرتی و دنیاطلبی اطرافیان آن حضرت بود، معاویه پایه های حکومتش را محکم ساخت و با بیعت گرفتن از بزرگان برای یزید به عنوان جانشین خود عملاً به حکومت وراثتی روی آورد و به آن مشروعیت بخشید. حکومت و قدرت معاویه که از تاریک ترین و سیاه ترین دوره های حکومت در تاریخ اسلام است از آن رو میسر شد که مردم به سفارش پیامبر (ص) عمل نکردند و مشغول به امور دنیوی شدند. این نکته مهم را امام حسین (ع) در گفت وگو با مروان بن حکم اینگونه نقل فرمود: لقد سمعت جدی رسول الله (ص) یقول: «الخلافه محرمه علی ال ابی سفیان فاذا رأیتم معاویه علی منبری فابقروا بطنه» و قدراه اهل المدینه علی المنبر فلم یبقروا فابتلاهم الله بیزید الفاسق. از جدم رسول خدا شنیدم که می فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را بالای منبر من دیدید بکشید، ولی مردم مدینه او را بر منبر پیامبر (ص) دیدند و نکشتند و خداوند آنان را به یزید فاسق مبتلا و گرفتار کرده است.
مرگ معاویه در نیمه ماه رجب شصتم هجری مقدمه ای بود برای به خلافت رسیدن یزید. پس از مرگ معاویه، یزید با فرستادن نامه به استانداران و فرمانداران نقاط مختلف اطلاع مرگ معاویه آغاز حکومت و خلافتش را اعلام کرد. یزید با ارسال نامه ای به ولیدبن عتبه استاندار مدینه به وی دستور داد تا از شخصیت معروف حاضر در مدینه که در زمان معاویه حاضر به بیعت با یزید نشده بودند، بیعت بگیرد. این سه نفر عبارت بودند از: امام حسین (ع) ، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر. این درخواست متکبرانه یزید فرصتی شد برای اینکه امام حسین (ع) آشکارا با حکومت یزید مخالفت کند و از بیعت با وی خودداری ورزد و عملاً وارد مسیری شود که به کربلا و عاشورا ختم شد. امام حسین (ع) می توانست با این موضوع به گونه دیگری برخورد کند تا هم با یزید بیعت نکند و هم عاشورایی پیش نیاید، اما حضرت از این صحنه به عنوان فرصتی برای مخالفت علنی با حکومت ناحق یزید استفاده کرد.
استقامت
امام حسین (ع) هنگامی که راه مخالفت با یزید را برگزید با مخاطرات و موانع و مصائب آن آگاه بود. یکی از اولین موانعی که پیش پای حضرت قرار گرفت و قابل پیش بینی بود، نصایح و مواعظ دوستان و آشنایان بود که غالباً از سر خیرخواهی ابراز می شد و هر یک به نوعی حضرت را از اجرای تصمیمش باز می داشت. برخی از این افراد عبارت بودند از: «عمر اطراف» یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع)، ام سلمه همسر گرامی پیامبر اعظم (ص)، محمد حنیفه فرزند دیگر حضرت امیر (ع)، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و ابن عباس اما به غیر از سخنان بازدارنده این افراد حوادثی نیز در طول مسیر مکه تا کربلا رخ داد که هر یک می توانست مانع اجرای تصمیم امام شود، اما امام با مقاومت در برابر آنها اجازه نداد عزمش را سست کنند، حوادثی مانند شهادت مسلم بن عقیل سفیر امام (ع) به سوی مردم کوفه، شهادت قیس بن مسهر، محاصره شدن توسط سپاه حر، جدا شدن بخش قابل توجهی از یاران امام حسین (ع) از حضرت در منزل زباله پس از اطلاع از شهادت حضرت مسلم (ع). بی توجهی سپاه کوفه به سخنان آن حضرت، شهادت تعداد قابل توجهی از یاران حضرت در آغاز حمله سپاه کوفه به سپاه حضرت، شهادت نزدیکان امام از بنی هاشم یکی پس از دیگری، شهادت حضرت علی اکبر (ع) شهادت حضرت اباالفضل(ع)، یکه و تنها شدن حضرت در برابر سپاه کوفه، وضعیت حزن انگیز و مصیبت بار اهل حرم در زمانی که حضرت عازم میدان بود، هیچیک از این موارد و مصائب بزرگ نتوانست مقاومت حضرت را برای حرکت در مسیر انتخاب شده در هم شکند. امام (ع) از ابتدا یزید را برای این منصب ناشایست می دانست و تا انتها بر این نظر پای فشرد و تسلیم نشد. یکی از جاهایی که توجه به آن می تواند سر و منشأ این مقاومت ناشکستنی را آشکار کند، آنجاست که در زمان اعزام جناب مسلم به کوفه پس از خطاب چند جمله به مسلم فرمود:« و انا ارجوأن اکون أنا و انت فی درجه الشهداء» امیدوارم من و تو در رتبه شهدا باشیم.
هنگامی که برای مسلم در مسیر کوفه مشکلی پیش آمد و با ارسال پیامی به امام (ع) درخواست می کند در اعزام وی به کوفه تجدیدنظر کند، حضرت (ع) اینگونه پاسخ می دهد:« می ترسم انگیزه تو در نوشتن این نامه و استعفا و اعتذار از مأموریتی که به تو محول کردم، چیزی جز ترس نباشد، ولی ترس را کنار بگذار و آن مأموریتی را که بر تو واگذار کردم انجام ده. والسلام
عزت
زمانیکه توسط سپاه حر راه بر کاروان امام حسین (ع) بسته شد و حر گفت دستور دارد تا کلیه راه ها را بر امام (ع) ببندد تا اینکه حضرت (ع) به خواسته یزید گردن نهد، معلوم شد که یزید و فرماندهانش به دنبال آن هستند تا با شکستن مقاومت حضرت (ع) وی را وادار به تسلیم کنند تا عزت حضرت (ع) مخدوش شود. این قضیه با مقاومت امام حسین (ع) همچنان به نفع آن حضرت باقی ماند تا اینکه حضرت (ع) در روز عاشورا در دومین سخنرانی اش در زیباترین و رساترین کلام آن را بیان کرد و بزرگترین شکست را بر یزیدیان وارد ساخت و آن را به عنوان برجسته ترین اثر از خود برای ابد برجای گذاشت آنجا که فرمود: «الا ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین: بین السله و الذله و هیهات من الذله!» آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد) و فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلت برویم.
اگر گفته شود همه عاشورا با تمامی زشتی و زیبا یی هایش در همین فراز جمع شده است حرف گزافی نیست این کلام پر صلابت و قدرتمند که سرشار از معرفت و شجاعت است در هر نقطه ای از تاریخ به گوش هر آزاده ای برسد او را در مسیر عاشورائیان قرار می دهد. این طنین رسا فریادی است که برای همیشه تاریخ را به تسخیر خود در آورده و کابوسی است برای تمامی مستکبران و جباران که از رویارویی با آن درمانده اند و انقلاب اسلامی در دیروز و امروز که فتنه از هر سو و به ویژه از ناحیه همراهان نا اهل و بازی خورده علیه اش باریدن گرفته است با گوش سپردن به این طنین حیات بخش میراث دار عاشورا باقی مانده است. شیخ کاظم ازری زیباترین تعبیر را از این حس عزتمداری امام حسین (ع) بیان می دارد آنجا که سرود: قدغیرالطعن منهم کل جارحه الا المکارم فی امن من الغیر نیزه ها تمام اعضا و جوارح آنها را تغییر داد مگر مکارم و اراده و شخصیت شان را که این صفات آنان از تغییر و تحول در امان است.
معرفت عمیق پیدا کردن نسبت به اقیانوس معارف عاشورا و مکتب حسینی از سوی مردم ایران که عاشق مکتب و مرام امام حسین (ع) هستند، می تواند ارزشمندترین ضامن بقای ساده حماسه حسینی بر سر انقلاب اسلامی ایران باشد. ایران اسلامی با داشتن حسین (ع) و عاشورا اجازه نمی دهد عزتش بازیچه دست آموزان اجنبی و بازی خوردگان آنان قرارگیرد. یا حسین.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات