تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۱:۲۴  ، 
کد خبر : ۱۳۸۸۸۶

رژه دکتروف در مخالفت با جنگ‌افروزی آمریکا


تاکنون بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان از کشورهای مختلف جهان و حتی از خود آمریکا مخالفتشان را با جنگ‌طلبی آمریکا به هر شیوه ممکن نشان داده‌اند و مستقیم یا غیرمستقیم به آن پرداخته‌اند. در این میان «ای.‌ال.‌دکتروف» رمان‌نویس مشهور آمریکایی که در ایران او را با دو رمان ترجمه‌شده‌اش «رگتایم» و «بیلی باتگیت» می‌شناسیم با انتشار آخرین اثرش «رژه» در میان بهت و تعجب طرفداران سیاست‌های آمریکا، به جرگه مخالفان جنگ‌طلبی‌های آمریکا پیوست.
رژه‌ نگاهی انتقادی و کنایه‌ای به جنگ دارد و ردپای اعتراض و عصبیت به جنگ‌افروزی آمریکا در فصول مختلف کتاب به چشم می‌آید. کتابی که جای خالی آن در میان آثار ترجمه شده به چشم می‌خورد.

ادگار لارنس دکتروف (ای.‌ال. داکتورو) در تاریخ 6 ژانویه سال 1931 در شهر نیویورک به دنیا آمد. والدین وی از دومین نسل نژاد روسی بودند. وی در این خانواده رشد یافت و بعدها وارد دبیرستان علوم برانکس شد و در سال 1952 با درجه ممتاز از دانشکده کنیون مدرک لیسانس گرفت، سپس به ارتش فراخوانده شد و او را به آلمان فرستادند. ادگار تحصیلات عالی خود را در دانشگاه کلمبیا ادامه داد. وی در اوایل دهه 1960 به عنوان ویراستار در کتابخانه جدید آمریکا شروع به کار کرد و از سال 1964 تا 1969 با همین عنوان در روزنامه دایل به فعالیت پرداخت.
در سال 1971، دکتروف «کتاب دانیل» را منتشر کرد، اثری داستانی در مورد پسری که والدینش به خاطر افشای اسرار هسته‌ای تحت شرایطی مشابه شرایط پرونده روزنبرگ اعدام شده بودند. این کتاب تقریبا یک دهه بعد به صورت فیلم با عنوان «فیلم دانیل» در آمد. کتاب‌های بعدی وی از جمله «رگتایم»‌ و «بیلی باتگیت» به ترتیب در سال‌های 1975 و 1989 انتشار یافتند و از آنها فیلم‌هایی تهیه شد.
ادگار از سال 1969 به بعد به طور کامل خود را وقف نوشتن و تدریس کرد. وی با چندین دانشکده و دانشگاه از جمله: دانشگاه کالیفرنیا، ایروین، دانشکده ساره‌لارنس، دانشکده نمایش دانشگاه بیل، دانشگاه پرینستون و همچنین دانشگاه نیویورک همکاری کرد، این همکاری با دانشگاه اخیر هنوز هم ادامه دارد. وی در این محیط علمی صاحب کرسی گلاکسمن در رشته ادبیات آمریکاست.
همچنین دکتروف در سال 1984 عضو مؤسسه ملی و دانشگاهی هنر و ادبیات آمریکا شد. کارهای دکتروف از سوی تحقیقات فلسفی بسیار مورد توجه و بحث‌انگیز است زیرا سبک نثر وی دقیق و متنوع است و از واقعیت‌های تاریخی به طرز غیرمعمول و باور نکردنی استفاده می‌کند. برای مثال، کتاب «به دوران سختی خوش آمدید» (1960) یک وسترن است. وی موارد مربوط به دشت‌های بزرگ را با تمثیل انسان و شیطان شکل می‌دهد. شاید نوشتن این کتاب به صورتی دقیق ناشی از شغل وی به عنوان مصحح متون در سینمای کلمبیا بین سال‌های 1956 تا 1959 باشد.
دکتروف در دومین رمان خود با نام «با عظمت مثل زندگی» یک اثر عملی ـ داستانی خلق کرده است، این کتاب مربوط به سال 1966 مجموعه طنزی درباره آینده نیویورک است. ادگار با کتاب «کتاب دانیل» که در سال 1971 انتشار یافت خود را به عنوان یک نویسنده اصیل به اثبات رساند.
موج کتاب «رگتایم» مربوط به سال 1975 دنیای ادبی را فرا گرفت. این کتاب هنگامی نوشته شد که دکتروف عضو گاگن‌هایم و گروه هنرمندان خلاق بود. اثر اخیر یک دهه پیش از جنگ جهانی به رشته تحریر در آمد و گروهی از شخصیت‌های تاریخی را دست انداخت، که هودینی، ویلیام هوارد تافت، جی‌پی‌ مورگان، زیگموند فروید و سایرین را در برمی‌گرفت. وقایع تاریخی و تخیلی در این کتاب بسیار ماهرانه مطرح می‌شوند و در انتهای داستان ماهیت این واقعیت تاریخی زیر سؤال برده می‌شود. رگتایم جایزه انجمن منتقدین کتاب ملی را در سال 1976 و نیز جایزه هنر و ادبیات را از سوی مؤسسه ملی و آکادمی هنر و ادبیات آمریکا را برای دکتروف به ارمغان آورد.
دکتروف در داستان «غواص دریاچه» (1980) سبک خود را دنبال کرد، بدین صورت که دوره تاریخی دیگری از تاریخ آمریکا، یعنی بحران سال 1929، را مورد کندوکاو قرار داد. این رمان که در آدیرونلاکس اتفاق می‌افتد، خط مستقیمی را دنبال نمی‌کند بلکه در دوایر متحدالمرکز، رویایی آمریکایی را در بافت کابوس آمریکایی قرار می‌دهد. در سال 1982 نیز کتاب «سرود آمریکایی» از وی به بازار آمد.
در سال (1984) دکتروف دوباره خوانندگان را با چیزی مواجه کرد که سالیان طولانی انتظارش را داشتند، یعنی یک رویداد شگفت‌انگیز ادبی از لحاظ شکل، محتوا و هدف. او با نثری زیبا و روان، چارچوب ادبی جدیدی را پیش گرفت که به صورت خاطره‌نویی با عنوان «انصاف دنیا» به رشته تحریر درآمد و جایزه کتابی ملی سال 1986 را به خود اختصاص داد.
دیگر کارهای او عبارتند از:‌«داستان‌های شیرین وطن» نگاشته شده در سال 2004، دو جلد از مقاله‌های منتخب وی با نام «گزارش دنیا» در سال 2003 و «جک لندن، همینگوی و قانون اساسی» در سال 1993، و نمایشنامه‌ای تحت عنوان «نوشیدنی قبل از شام» در سال 1976، که تولید این آثار را جشنواره شکسپیر نیویورک به عهده گرفت. دکتروف همچنین متن «تأسف: 11/9، مربوط به سال 2002، و یک نسخه از عکس‌های دیوید فین را آماده کرد که مدرک مستدلی برای پوسترها، تابلوها، تصاویر و دیگر پیام‌های شخصی‌ای بود که بعد از حادثه مرکز تجارت جهانی به سراسر شهر نیویورک فرستاده شد.
دکتروف در گذشته دریافت کننده تقدیرنامه ادیت وارتون مریت برای رمان بود و از سال 1989 تا 1991 به عنوان نویسنده دولتی نیویورک مشغول بود.
رمان «بیلی باتگیت» در فوریه سال 1989 منتشر شد که بار دیگر دوره‌ای تاریخی، یعنی دوره داچ شولتز، را به صورت اسطوره و با یادآوری منظم مسائل فرهنگی آمریکا وضوح می‌بخشد. این کتاب در سال 1990 برنده جایزه پن/ فالکنر و نامزد دریافت جایزه پولیتزر شد.
همچنین در سال 1994 «داستان‌های آبی» که نیویورک دهه 1870 را بیان می‌کرد، منتشر شد.
وی در سال 2000 نیز «شهر خدا» با مضمونی عقیدتی و ایمانی مربوط به اواخر دهه قرن بیستم، را آفرید.
آخرین اثر او مربوط به سال 2005 و با عنوان «رژه» است. این داستان درباره حمله ارتش مشهور ژنرال ویلیام تکومسه شرمن از خرابه‌های سوخته آتلانتا به اقیانوس آتلانیک، و درشمال بسوی کارولیناز است، همچنین شرح می‌دهد که چگونه مسیری از خرابی و ویرانی را بجا گذاشتند تا نسل‌های جنوبی را تحت تأثیر قرار دهد. این داستان جایزه پن/ فالکنر و جایزه انجمن منتقدین کتاب طی سال 2005 را دریافت کرده است و آخرین اثری بود که در سال 2005 جایزه کتاب ملی را به خود اختصاص داد.
در حالی که ارتش شرمن در سال 65 – 1864 تمام مسیر آتلانتا تا کارولیناز رابه آتش کشید، گروهی متشکل از برده‌های آزاد شده، رؤسا و صاحبکارها، زنان مطلقه و فرزندان زمین‌داران و حتی چند فرصت‌طلب آنها را همراهی می‌کردند، تمام آنها رژه این ارتش را با حالتی حمایت‌جویانه از دشمن ناشناخته تماشا می‌کنند.
ای‌ ال دکتروف در این داستان رژه سربازان را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد و علایق گوناگون آنها، جنگ و ستیزها، ترس‌ها و اهدافشان را مورد توجه قرار می‌دهد و به جای اینکه بر جنگ و نبرد و مانورهای ارتش تأکید کند، تصویری واضح و وسیع ایجاد می‌کند که چگونه غیرنظامیان نیز مانند سربازان به تخریب و ویرانی این جنگ وحشتناک عکس‌العمل نشان می‌دهند. دکتروف به وسیله مجموعه‌ای از توصیف‌های فوق‌العاده، زندگی خانواده‌های بسیاری از راهپیمایان را شرح می‌دهد و زمینه‌ای ایجاد می‌کند تا توجه خواننده را به آینده شخصیت ها جلب کرده و حس کنجکاوی او را تحریک کند.
متی جمسون، همسر یک برده‌دار بی‌رحم است که چشمانش را روی نفرت و انزجار حاصل از برده‌داری بسته است که زمین و ملکش در آتش سوخته،‌ شوهرش کشته شده و پسران 14 و 15 ساله‌اش بالاجبار به عضویت ارتش ایالات متحده آمریکا در آمده‌اند او، جایی برای رفتن ندارد جز اینکه در این رژه سهیم باشد. پرل یتیم، که متی او را به عنوان بچه شروری می‌شناخت، فرزند دو رگه همسرش جان جمسن و یکی از برده‌هایش است، اکنون او نیز یکی از راهپیمایی‌کنندگان است.
امیلی تامسون، دختر باهوش قاضی دیوان عالی جرجیا، نیز بعد از مرگ پدرش به گروه راهپیمایان می‌پیوندد تا به دکتر رد سارتوریوس، جراح هنگ اتحادیه، کمک کند، کسی که معروف است یک ساق پا را در عرض 12 ثانیه (بدون بیهوشی) قطع می‌کند. این عمل برای یک بازو فقط 9 ثانیه طول می‌کشد.
دو فرصت‌طلب، یعنی آرلی مودنی و ویل ساده‌لوح، زندگی مضحک و پر از آسودگی را می‌گذراندند و سر فرصت اونیفورم‌های خاکستری خود را می‌فروشند و آبی‌رنگش را می‌خریدند تا روزی کاملاً متقاعد شوند که اینها به درد نمی‌خورد و لازم است دوباره لباس‌های قبلی را تنشان کنند. آنها بالاخره به کالوین‌ هارپر؛ همکار سیاه‌پوست عکاس جنگ، خوزیا کالپ، برمی‌خورند که از صحنه‌های جنگ و جنگجویان حاضر در آن عکس می‌گیرد تا به عنوان اسنادی در تاریخ ثبت شود.
دکتروف در این اثر هم مردم را با شخصیت‌های داستانی در هم می‌آمیزد و به داستان روح زندگی می‌بخشند و اعمال را مفهوم ملموسی می‌دهد. ژنرال شرمن و عموبیلی، از نظر سربازان، نیروی وحدت‌بخش و انسجام‌دهنده رمان هستند. شرمن بدون اینکه فردی کینه‌توز باشد، هر آنچه را ضروری می‌پندارد، انجام می‌دهد و به هر آنچه به او دستور داده‌اند عمل می‌کند تا در جنگ پیروز شوند، خانواده شرمن مانند دیگر خانواده‌های حاضر در جنگ سختی می‌بیند. بر عکس، ژنرال یادسن کیلپاتریک به جنگ عشق می‌ورزد. در پایان داستان کامئوس، اولیسس اس گرنت و آبراهام لینکلن نیز اضافه می‌شوند و حتی کارگر معدن زغال سنگ زمانی که ویلما، خدمتکار قبلی امیلی تامسون، را ملاقات می‌کند، در داستان ظاهر می‌شود.
شخصیت‌های داستان، مدام در حال تغییر هستند، برخی از شخصیت‌هایی که خواننده بر آنها تاکید می‌کند در طول داستان محو می‌شوند، آنها درست زمانی ناپدید می‌شوند که در زندگی واقعی تحت شرایطی در حال تغییر ممکن است از نظرها دور بمانند. دکتروف دقت می‌کند که شخصیت‌های مهم مثل پرل، ردسارتو یوس و ژنرال شرمن را هم‌چنان نگه دارد و سعی می‌کند حرکت داستان هرگز کند نشود و جهت خود را از دست ندهد. دقت و ظرافت او در مورد جزئیات و توانایی‌اش برای بیان مفاهیم، جوی ایجاد می‌کند که در آن واقعیت‌های تلخ هرج و مرج حاصل از جنگ در ذهن خواننده تداعی می‌شود.
در این جنگ یک ماجراجویی نیست و دلیل جدی ندارد این جنگ چیزی جز خشمی احمقانه نیست، دلیلش هم هر چه می‌خواهد باشد اخلاقی، عقیدتی و...»
رژه، با دیگر داستان‌هائی که در مورد جنگ نوشته شده است تفاوت اساسی دارد. دکتروف در این رمان لایه‌های اصلی بروز جنگ و تبعات آن را با حضور در محل ثابتی نشان داده است و به بهانه رژه موضوعات وسیعتری را کاویده است از جمله بهای انسان در این جنگ و پیامدهای آن.
دکتروف اگرچه برای گریز از سانسور، داستانش را با پیروزی اتحادیه به پایان برده اما به وضوح نشان داده است که هیچ برنامه‌ای برای دست و پنجه نرم کردن با عواقب آن وجود ندارد. عواقبی چون بی‌خانمانی هزاران تن از مردم بروز فجایع انسانی، زیان‌های اقتصادی، ناامیدی مردم و گرفتن روحیه آزاده زیستن از مردم.
حالا دیگر بیشتر منتقدان دریافته‌اند که «رژه» هشداری است نسبت به جنگ هائی که آمریکا در خاورمیانه به راه انداخته است و اعتراضی است به سیاست های جنگ‌طلبانه آمریکا. او در بخشی از داستان از زبان شرمن که کنایه‌ای از سردمداران آمریکاست می‌گوید: «در این سیاره سرد بی‌معنی به نشانه‌های حاصل از جنگ ما احتیاج دارد تا به آن ارزش داده شود و اگرچه نتیجه این جنگ ویرانگر استخوان‌های پسران ماست، اما جنگی بعد از یک جنگ و جنگی قبل از جنگ دیگری است و همیشه باید باشد...»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات