تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۲۷۱۷۲

نگاهی به سیر زندگانی، مبارزات و اندیشه‌های مجاهدانه (بخش دوم و پایانی)

سیروس محمودیان اشاره: طلیعه: 9 شهریور سال 1357 سالروز ربوده شدن امام موسی صدر توسط معمر قذافی یهودی‌تبار است. امام موسی صدر که در هر شرایطی جهاد در مقابل امپریالیسم غرب و رژیم نامشروع صهیونیستی را یک تکلیف الهی می‌دانستند با تمام وجود سالیان متمادی به مبارزه همه‌جانبه با رژیم اشغالگر قدس همت گماشته‌اند. در سال‌های اخیر جریانات مختلفی در ایران تلاش کردند با مصادره نام امام موسی صدر و سوءاستفاده از محبوبیت آن بزرگوار برای خود و جریان سیاسی غربگرای خویش محبوبیت و مقبولیت سیاسی ـ اجتماعی کسب کنند که البته در این میان تلاش مذبوحانه برخی از سران فتنه‌جوی جریان منفعل دوم خرداد برای بهره‌برداری سیاسی از مناسبات فامیلی با امام موسی صدر، نشان روشنی از عمق خباثت سیاسی افراد یادشده دارد که واکاوی ابعادی وجودی و مبانی اندیشه‌های مبارزاتی امام موسی صدر خط بطلانی بر ادعاهای پوچ جریان آمریکایی تساهل و تسامح محور یادشده دارد. به هر حال در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با وجود پیگیری‌های مداوم امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری برای روشن شدن وضع امام موسی صدر و گذاشتن عنوان پرمعنای فاجعه از سوی حضرت امام(ره) بر موضوع ربایش تلخ امام موسی صدر توسط قذافی مخلوع، منتظری ساده‌لوح در همان سال‌ها در مصاحبه‌های رسانه‌ای عجیبی طرح و پیگیری ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر را به نفع آمریکا دانسته و مصرا خواستار مسکوت ماندن پیگیری‌های رسمی و غیررسمی مسئولان نظام جمهوری و حتی نهادهای بین‌المللی می‌شوند. اگرچه گذر زمان مشخص کرد سیدمهدی هاشمی معدوم به عنوان پادوی معمر قذافی در ایران نقش کلیدی در به بیراهه بردن منتظری داشت اما باید اذعان کرد با وجود اسناد متواتر تاریخی در حال حاضر تفاله‌های باقی‌مانده مهدی هاشمی معدوم و وابستگان فکری او همراه برخی سران پیدا و پنهان دوم خردادی با وجود دشمنی‌های بنیادین با افکار مبارزاتی امام موسی صدر، در یک چرخش استراتژیک پرچم دفاع از نام و یاد امام موسی صدر را ناجوانمردانه بر دوش گرفته‌اند. طبیعی است آنها در این ماجرا از اشک‌های تمساح‌گونه خویش هیچ طرفی نبسته و در نهایت با هوشیاری امت حزب‌الله به کنج خانه عنکبوتی خود خواهند خزید.

ربوده شدن امام موسی صدر
امام موسی صدر که اساسا فردی تشکیلاتی و برنامه‌ریز بودند همواره کوشش داشتند به پیروی از اندیشه‌های حکومتی امام خمینی‌(ره) سنگ‌بنای یک ‌دیپلماسی فعال سیاسی مبتنی بر دفاع مشروع اسلامی- نظامی را در جهان اسلام بازاحیا کنند. در این میان کاملا طبیعی بود که ایشان به عنوان‌ یک ‌چهره فعال بین‌المللی، رهبر شیعیان لبنان و مهم‌تر از همه فرزند معنوی امام خمینی‌(ره) در کنار مبارزه مسلحانه با عوامل صهیونیست‌ها، دیدار با سران کشورهای عربی در خاورمیانه و آفریقا و بیدارسازی اسلامی را در دستور کار قرار دهند. در حقیقت امام موسی صدر در طول سفرهای دوره‌ای متعدد بیداری‌بخش خویش به کشورهای مختلف می‌کوشد با استراتژی ایجاد وحدت فکری– سیاسی در میان دولت‌های اسلامی نسبت به روشنگری‌های راهبردی اقدام کرده و عملا زمینه مبارزه فراگیر مستمر با دولت نامشروع اسرائیل و دولت‌های استعمارگر غرب و شرق را فراهم کنند.
به هر شکل امام موسی صدر، رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان در ماجرای آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خویش به کشورهای اسلامی که بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی ستمگر و با اصرار رئیس‌جمهور وقت الجزایر صورت می‌گیرد، 3 شهریور 1357وارد کشور لیبی می‌شوند. امام موسی صدر همراه 2 تن از همراهانش در همان ایام توسط دولت تروریستی معمر قذافی ربوده می‌شوند که انتشار عمومی خبر ناپدید شدن این چهره ماندگار تاریخ جهان اسلام، جهانیان را در بهت و حیرت غیرقابل هضمی فرومی‌برد. متاسفانه با وجود پیگیری‌های دامنه‌دار شخص حضرت امام خمینی‌(ره)، مقام معظم رهبری، مسؤولان کشورهای سوریه و لبنان، مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین، الجزایر، مجامع مختلف بین‌المللی بویژه ایتالیا که به نوعی در مظان اتهام قرار داشت، رژیم دیکتاتوری لیبی تاکنون هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای درباره علت ربودن امام موسی صدر و زندانی کردن ایشان در اختیار کمیته‌های تحقیق بین‌المللی قرار نداده است اما با این وجود قرائن متعددی حکایت از در قید حیات بودن امام موسی صدر در سال‌های اخیر دارد که جهان اسلام کماکان چشم انتظار بازگشت امام موسی صدر به آغوش امت حزب‌الله است. امام موسی صدر شخصیتی چندبعدی است که در ادامه مطلب بخشی از ابعاد وجودی ایشان مورد بررسی قرار می‌گیرد.
راه‌اندازی مؤسسات اجتماعی ـ نظامی
شهید دکتر مصطفی چمران که سال‌های طاقت‌فرسایی را همراه با مراد خویش امام موسی صدر در لبنان گذرانده است درباره تبیین بخشی از اقدامات امام موسی صدر در تاسیس موسسات اجتماعی– نظامی در لبنان جنگزده به موارد متعددی اشاره می‌کنند که برای نمونه این شهید والامقام در بخشی از توضیحات خویش در این‌باره می‌گویند: «در مقابل فقر و فلاکتی که شیعیان را محاصره کرده بود امام موسی صدر فورا به این فکر می‌افتد که باید تاسیساتی به پا کرد تا راه‌های اقتصادی را به شیعیان آموخت. بنابراین 5 موسسه در عرض چند سال در جنوب لبنان به پا کرد که بزرگ‌ترین آنها مدرسه‌ای است به نام مدرسه صنعتی جبل‌عامل که خود من 8 سال مدیر این مدرسه بودم. این مدرسه، مدرسه‌ای است متعلق به یتیمان، محرومان و مستضعفان شیعه که بیشتر آنها خانواده‌شان مورد هجوم اسرائیل قرار گرفته و پدر و مادرشان کشته شده‌اند. این فرزندان یتیم در این مدرسه شبانه‌روزی به طور‌ مجانی درس می‌خوانند و 7 رشته ‌فنی مهم مانند نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق و الکترونیک و ماشین‌های کشاورزی و... را می‌آموزند و هنگامی که درس خود را پس از 4 سال تمام کردند، وارد اجتماع می‌شوند و حقوق مکفی دریافت می‌کنند تا بتوانند خانواده خود را اداره کنند». شهید چمران که خود سرآمد دانشمندان عصر یاد شده بوده و دانشگاه‌های وقت آمریکا با بهترین امکانات رفاهی خواهان استخدام وی بودند تنها بر اساس عشق زایدالوصف به اهداف و آرمان‌های الهی با تمام هستی به دنیای مادی غربی پشت پا زده و با کمترین امکانات اولیه و در زیر گلوله‌های آتشین صهیونیست‌ها و فالانژ‌های ددمنش لبنان بی‌نظیر‌ترین مدرسه لبنان بلکه تاریخ معاصر را تاسیس و خود به مدت 8 سال مدیریت آن را عاشقانه برعهده می‌گیرد.
شهید چمران در تشریح کیفیت این مدرسه که تنها نمونه‌ای کوچک از توانمندی‌های مدیریتی شهید چمران و امام موسی صدر است خاضعانه توضیح می‌دهد: «این یکی از مدارس عالی است که در جنوب لبنان از هر حیث بی‌نظیر است؛ از نظر عظمت و از نظر کیفیت درس. در بیشتر سال‌ها شاگردان اول لبنان از این مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شدند؛ شاگردانی که از نظر علمی و از نظر فکری و تئوری در لبنان بی‌نظیر بودند. شاگردانی که با کار خود در جوشکاری،‌ در تراشکاری، در ماشین و... در سراسر لبنان سرآمد دیگران بوده‌اند. حتی به خاطر دارم می‌خواستیم عده‌ای استاد بپذیریم،‌ عده زیادی از مدارس مسیحیان و حتی از اروپا آمدند. می‌خواستم این استادان را امتحان کنم. برای امتحان آنان به یکی از شاگردان مدرسه خود گفتم که از آنان روی ماشین تراش امتحان کند. شاگرد مدرسه ما که شاید سال سوم بود، از استادی که از خارج آمده بود به مراتب قوی‌تر و توانا‌تر بود».
بخشی از اقدامات اجتماعی امام موسی صدر در لبنان
امام موسی صدر در سال‌های حضور پربرکت خویش در لبنان با استمداد از الطاف الهی و تحت لوای شعار نه شرقی و نه غربی و با تکیه بر شعار تحول‌آفرین الله‌اکبر و توان مردم مستضعف لبنان منشأ خدمات بی‌شماری در منطقه فقیرنشین جنوب لبنان شدند. در مجموع می‌توان اقدامات‌ بسیار گسترده امام‌ صدر را در لبنان به‌ طور خلاصه‌ چنین‌ برشمرد: «تاسیس مو‌سسه‌ صنعتی‌ جبل‌‌عامل،‌ راه‌اندازی جمعیت‌ خیریه‌ احسان‌ و نیکوکاری، ‌رسیدگی‌ اقتصادی– فرهنگی به‌ وضع‌ زنان و کودکان‌ بی‌سرپرست و تاسیس‌ خانه‌ دختران‌، راه‌اندازی آموزشگاه‌ پرستاری‌، تاسیس درمانگاه‌ و مرکز پزشکی به‌ نام‌ مدینهًْ‌‌الطب‌، ایجاد کارگاه‌ قالیبافی، تشکیل ‌مرکز بررسی‌های‌ اسلامی‌ به‌ نام‌ معهد الدراسات‌ الاسلامیه‌، ایجاد ‌مجلس‌ اعلای‌ شیعیان‌ لبنان، تشکیل دارالایتام، سازمان‌ زنان، کلاس‌های‌ مبارزه‌ با بی‌سوادی، کودکستان، خانه‌ معلولان‌ و درماندگان، مدرسه‌ نمونه‌ دختران، باشگاه‌ ورزشی‌ جوانان‌ و مرکز تفریحات سالم براى جوانان در ساحل دریای مدیترانه، مرکز علمی‌- تحقیقی‌ لبنان‌ و ‌حرکت‌ المحرومین‌» که به فهرست بلندبالای یاد شده باید تشکیل «جنبش امل» و حمایت‌ تشکیلاتی از فلسطینی‌ها و دفاع‌ نظامی از شیعیان لبنان و تمامیت ارضی آن کشور و ایستادگی یکتنه در برابر تهاجمات سهمگین دولت جعلی اسرائیل‌ را افزود مجموع این موارد تنها بخش کوچکی از اقدامات گسترده امام‌ موسی‌ صدر در لبنان است.
پیگیری‌های امام خمینی(ره) درباره سرنوشت امام موسی صدر
امام موسی صدر که از منظر سیاسی دانش‌آموخته مکتب امام خمینی(ره) بوده و به فرمایش حضرت امام‌(ره) توسط ایشان بزرگ شدند، نزد معظم‌له دارای جایگاه و اعتبار غیرقابل وصفی بودند. امام موسی صدر در طول نهضت اسلامی امام خمینی‌(ره) همانند سربازی فداکار و جان‌نثار به خدمت صادقانه مشغول بوده و در برهه‌های مختلفی از جمله در زمان تبعید امام‌(ره) به عراق یا به شهادت رسیدن سیدمصطفی خمینی بویژه در سال‌های 56 و 57 به ایفای نقش حیاتی پرداختند که اسناد ساواک تنها مبین بخش کوچکی از کارنامه مبارزاتی ایشان بوده و عملا موید پایبندی او به اهداف و آرمان‌های انقلابی ملت بزرگ ایران اسلامی است. حضرت امام‌(ره) که هیچگاه اهل اغراق یا تعریف بی‌مورد از اشخاص نبودند در همان روزهای نخستین انتشار خبر ربوده شدن امام موسی صدر بشدت متاثر شده و آن را یک‌ فاجعه برای جهان اسلام نام می‌گذارند.
امام‌(ره) با داشتن سابقه دیرینه آشنایی با امام موسی صدر و اطلاع دقیق از نقش ماندگار ایشان در عرصه مبارزه با صهیونیسم جهانی و دفاع از حقوق شیعیان لبنان از همان روزهای نخست نسبت به موضوع ربوده شدن امام موسی صدر با جدیت عکس‌العمل نشان داده و به طرق مختلف پیگیر ماجرای ربوده شدن ایشان می‌شوند. حضرت امام‌(ره) در شهریور ۱۳۵۷ در بحبوحه نهضت انقلاب اسلامی ایران طی تلگرافی از نجف اشرف به یاسر عرفات خواهان روشن شدن سریع وضع امام موسی صدر می‌شوند. امام خمینی‌(ره) در تلگراف خویش می‌نویسند: «بسم الله الرحمن الرحیم، جناب آقای یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین، از سلامت جناب حجت‌الاسلام آقای سیدموسی صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است. از جنابعالی تقاضا دارم هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید. توفیق جنابعالی را در اهداف اسلامی خواستارم». یاسر عرفات نیز در پاسخ به تلگراف حضرت امام(ره) پاسخ می‌دهند: «مرجع عالیقدر دینی، آقای سیدروح‌الله موسوی‌الخمینی، تلگراف شما را راجع به برادر حضرت حجت‌الاسلام سیدموسی صدر، رئیس مجلس اعلای شیعی، امروز دریافت داشتم. اتخاذ مواضع دینی مهم ایشان نسبت به ما و برادرانمان در لبنان، معظم‌له را نزد ما موقعیتی ارجمند بخشیده است. از این روی، همه امکانات و تلاش‌هایمان را در این زمینه به کار گرفته و خواهیم گرفت. در خصوص این موضوع، نمایندگان و فرستادگان چندی را به نقاط گوناگون گسیل داشتیم و لحظه به لحظه آن جناب را در جریان اخباری که به دست آورم خواهیم گذاشت. با آرزوی توفیق نسبت به آنچه خواست و خشنودی خداست و با چشمداشت به دعاهای پربرکت و مستمر شما برای موفقیت. یاسر عرفات، رئیس‌کل کمیته اجرای سازمان آزادیبخش فلسطین، ۱۰شوال ۹۸».
از سوی دیگر امام خمینی‌(ره) که همانند جهان اسلام بشدت نگران سرنوشت امام موسی صدر هستند در اول مهر ۱۳۵۷ نیز طی تلگرافی به حافظ اسد، رئیس‌جمهور وقت سوریه که روابط بسیار نزدیکی با امام صدر داشته و گفته می‌شود امام موسی صدر را به دلیل آشنایی با خصوصیات ددمنشانه قذافی از سفر به لیبی منع کرده بود، نگرانی خود را ابراز داشته و خواهان تلاش جدی دولت سوریه و دیگر کشورهای اسلامی برای آزادی امام موسی صدر می‌شوند. امام‌(ره) خطاب به ایشان می‌نویسند: بسم الله الرحمن الرحیم، پس از اهدای سلام، اینجانب از غیبت جناب حجت‌الاسلام آقای سیدموسی صدر نگران و متاثرم. از جنابعالی تقاضا دارم این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده‌اند، در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید. ما و ملت ایران در این عصر، گرفتار رژیمی هستیم که با اتکا به پشتیبانی آمریکا، ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دسته‌جمعی و سلب همه آزادی‌ها می‌سوزاند. ما از شما سران دولت‌های اسلامی برای رهایی ملت بی‌پناه ایران کمک می‌خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده‌اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستان‌های مهم ایران برپاست، ملت را به جان آورده. از پیامبر اسلام(ص) نقل می‌شود: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته». همه افراد و از جمله شما سران دولت‌های اسلامی که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید، مسؤول هستید. والسلام علیکم و رحمهًْ‌الله و برکاته، روح‌الله الموسوی الخمینی». در واقع با گذشت ایام بر میزان نگرانی حضرت امام‌(ره) درباره سرنوشت نامعلوم امام موسی صدر نیز افزوده می‌شود. حضرت امام خمینی‌(ره) به ناچار در ۲۶ مهر ۱۳۵۷ مستقیما به سرهنگ معمر قذافی که متهم ردیف اول پروژه خیانت‌بار ربودن امام موسی صدر است نامه نوشته و با جدیت خواهان مشخص شدن سرنوشت امام موسی صدر می‌شوند. امام خمینی ضمن مسؤول دانستن دولت لیبی درباره سرنوشت امام موسی صدر با تندی خطاب به دیکتاتور لیبی می‌نویسند: «پس از اهدای سلام و تحیت، قضیه جناب آقای حجت‌الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است.
بستگان ایشان پس از بررسی، می‌گویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناح‌ها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست، مقتضی است در آن اهتمام نمایید و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده، نگرانی‌ها را رفع کنند. والسلام علیکم روح‌الله الموسوی الخمینی» به هر حال امام خمینی‌(ره) که از نتیجه‌بخشی اقدامات شبه‌تبلیغاتی سران دولت‌های عربی در پیگیری سرنوشت امام موسی صدر مایوس بودند خود مستقیما وارد میدان شده و با طرح جهانی موضوع امام موسی صدر خواهان روشن شدن وضع نامعلوم ایشان می‌شوند و در این میان سرعت تحولات سیاسی ایران و اشتغالات انقلابی امام راحل(ره) در فرانسه یعنی قرار داشتن در اوج مبارزات مردم ایران با رژیم ستمشاهی پهلوی هرگز موجب نمی‌شود معظم‌له از ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر غفلت کرده یا پیگیری آن را به بعد از پیروزی ملت ایران موکول کنند. حضرت امام (ره) در ۱۵آبان و ۲آذر ۱۳۵۷ با انجام 2 مصاحبه راهبردی با خبرنگاران روزنامه‌های لبنانی «المستقبل» و «السفیر» افکار عمومی جهانیان را که بشدت علاقه‌مند به شنیدن اخبار داخلی ایران بودند متوجه موضوع ربوده شدن امام موسی صدر می‌کند. حضرت امام‌(ره) در هر دو مصاحبه ضمن ابراز علاقه خاص به شخصیت ناب امام موسی صدر و اعلام امیدواری به نتیجه‌بخشی پیگیری‌های بین‌المللی بر بازگشت عاجل ایشان به آغوش امت اسلامی تاکید ویژه می‌کنند. در ادامه پیگیری‌های مستقیم حضرت امام(ره)، معظم‌له در ۶ آذر۱۳۵۷ در دیدار با نمایندگان سازمان امل لبنان و برخی شخصیت‌های شیعی لبنان ضمن تبیین جایگاه بسیار والای امام موسی صدر می‌فرمایند: «قضیه آقای صدر بسیار مهم و به ما هم لطمه وارد کرده لیکن امیدوارم بزودی بازگردد و کارها را که اسلامی است و به نفع شیعه انجام دهند. در غیاب ایشان نباید شما آقایان مایوس شوید. خدا با حق است. خداوند وعده نصرت داده است. حق با شماست. مردم را امیدوار کنید». به هر حال مجموع اقدامات عملی و مصاحبه‌های موثر امام‌(ره) درباره امام موسی صدر موجب شد نزد افکار عمومی جهان ماجرای ربوده شدن ایشان توسط دولت لیبی به مساله روز جهان تبدیل شود. در همان ایام خبرنگاران نروژی و روزنامه‌های فایننشنال تایمز لندن و الرای‌العالم تونس در فرانسه با امام خمینی‌(ره) مصاحبه کرده و جویای ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر می‌شوند. ۱۶آذر۱۳۵۷ نیز امام خمینی در پاسخ به سوال خبرنگار نشریه امل ارگان جوانان حرکت محرومین که سوال می‌کند: «چه اقداماتی راجع به امام موسی صدر فرموده‌اید، می‌فرمایند: «در زمانی که نجف بودم، تلگرافی به آقای یاسر عرفات و تلگراف دیگری به رئیس جبهه صمود در سوریه نمودم و اینجا هم وقتی سفیر لیبی آمده بود، راجع به ایشان صحبت کردم. امیدوارم هر چه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند.
من از این قضیه متاثرم و دعا می‌کنم که ختم به خیر شود». در ادامه در آذرماه ۱۳۵۷ حضرت امام(ره) با اعزام نمایندگانی به لیبی اقدام به تحقیق میدانی درباره ربوده شدن امام موسی صدر می‌کنند که در اسناد ساواک در این باره آمده است: «[امام] خمینی[ره] 2 نفر از نزدیکان خود را به لیبی فرستاده است تا درباره سرنوشت موسی صدر تحقیق کنند و در صورتی که نامبرده در لیبی بسر می‌برد تقاضای آزادی او را بنمایند ولی نامبردگان نتوانسته‌اند در ماموریت خود توفیق به دست آوردند ولی خبرهای قبلی در مورد اقامت موسی صدر در لیبی و زنده بودن وی تاکید شده است». به هر صورت کاملا روشن است که در طول این سال‌ها امام (ره) از کوچک‌ترین فرصت برای پیگیری مساله ربوده شدن امام صدر استفاده کرده و به باز طرح موضوع پرداخته‌اند. امام خمینی‌(ره) در ۷ اسفند ۱۳۵۷ خطاب به عبدالسلام جلود، نخست‌وزیر وقت لیبی می‌فرمایند: «ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و می‌خواهیم به محض بازگشت به لیبی، به سرهنگ قذافی بگویید هر چه زودتر درباره سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.» البته در همان دیدار عبدالسلام جلود از امام خمینی(ره) می‌خواهند ایشان اجازه دهند که سرهنگ معمر قذافی برای عرض تبریک پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بیاید اما امام‌(ره) که به خوبی از چهره ددمنشانه دیکتاتور لیبی شناخت داشتند پاسخ می‌دهند: «من فعلا به قم می‌روم و این دیدار را به وقت دیگری موکول کنید». به هر شکل سرنوشت امام موسی صدر به قدری اهمیت داشته که طبق اعلام یکی از مسؤولان وقت نظام در مصاحبه با فصلنامه مفید در زمستان ۱۳۷۷، امام(ره) با وجود اصرار برخی مسؤولان وقت نظام بر اهمیت ارتباط با دولت لیبی از پذیرفتن سرهنگ قذافی مخلوع خودداری کرده و می‌فرمایند: «قذافی هنوز مساله آقا موسی را حل نکرده است، چگونه او را بپذیرم؟!» فارغ از اهمیت نوع برخورد امام‌(ره) با شخص قذافی، معظم‌له در ۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۸ طی سخنانی دولت لیبی را مسؤول سرنوشت امام موسی صدر معرفی کرده و ضمن تاکید مجدد بر فاجعه بودن موضوع ربوده شدن امام موسی صدر صریحا بیان می‌دارند: «قضیه‌ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متاثر هستیم و این برای ما یک ‌معمایی است که این معما حل نمی‌شود الا به دست دولت لیبی».
در همان ایام معظم‌له در دیدار با سفیر سومالی می‌فرمایند: «و اما راجع به آقای صدر، ما از آن زمان که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم. آقای صدر در ایران متولد شده است و ایرانی است و با من سوابق زیاد دارد و بعد از اینکه ایرانی است، رفته است به لبنان و ما علاقه داریم، هم به اینکه ایرانی است و هم به اینکه در لبنان رئیس مجلس شیعی بوده است، علاقه داشتیم به اینکه معما را حل بکنیم و مکررا با لیبی اتصال پیدا کردیم بلکه آقای قطب‌زاده را یک ‌دفعه فرستادیم به لیبی دنبال این مطلب و بعد هم که اینجا آمدیم هم سفیر لیبی که آمد پیش من، راجع به این مساله صحبت کردم و هم نخست‌وزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم و مع‌الاسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقه‌مند به اسلام، این معما حل بشود». امام خمینی‌(ره) یک ‌سال بعد نیز در سال ۱۳۵۹ در دیدار با آیت‌الله شمس‌الدین و اعضای کادر مرکزی جنبش امل مجددا مساله ربوده شدن امام موسی صدر را مطرح کرده و بیان می‌دارند: «آقای صدر یک ‌مردی است که من می‌توانم بگویم او را بزرگ کرده‌ام. (او) به منزله یک ‌اولاد عزیز است برای من و من امیدوارم که ان‌شاءالله ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان و بسیار مورد تاسف است که ایشان را ما الان در بین خودمان نداریم ما امیدواریم یک‌ روزی با جنابعالی، با آقای سیدموسی صدر- سلمه الله تعالی– در قدس با هم نماز بخوانیم، ان‌شاءالله. ما مایوس نیستیم. مسلمین باید با قدرت پیش بروند».
مقام معظم رهبری و امام موسی صدر
مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران 17 مرداد 1359 با زبان روزه دعا می‌فرمایند: «در اینجا لازم است من اشاره بکنم به عزیز گمشده مسلمانان جنوب لبنان یعنی امام موسی صدر که به وسیله ایادی دشمن بزرگ و امپریالیست‌ها و عمال و مزدورانشان ربوده شده است. من در این روز جمعه، روز جمعه آخر ماه رمضان با این دهان روزه و این اجتماع عظیمی که شما دارید و در این جو تقدس و صفا و قدس و معنویت دعا می‌کنم: پروردگارا! به حرمت محمد و آل محمد، این فرزند خلف اسلام و این مرد رزمنده مسلمان را به سلامت به اهلش برگردان!» در واقع این مطلب تنها بخشی از دغدغه ایشان نسبت به سرنوشت امام موسی صدر را نشان می‌دهد. اگرچه آغاز تهاجم رژیم بعثی عراق تا مدتی اذهان عمومی و افکار مسؤولان نظام را به خود مشغول کرد ولی بر اساس اهمیت موضوع امام موسی صدر، مقام معظم رهبری در سفری که به عنوان رئیس‌جمهور وقت به لیبی داشتند خواستار روشن‌ شدن‌ سرنوشت‌ امام‌ موسی‌ صدر می‌شوند. در گزارش سفر ایشان آمده است: «ایشان درباره وضع امام موسی صدر از قذافی سوال کردند که او (قذافی) از پاسخ دادن طفره رفت. حتی وقتی آقای خامنه‌ای از وضع امام موسی صدر سوال می‌کنند، وی با دست گذاشتن روی شانه آقای خامنه‌ای، می‌گوید: أخی! از پرداختن به این مساله صرف‌نظر کنید! آقای خامنه‌ای در پاسخ می‌فرمایند: این یک ‌مساله شخصی نیست؛ مساله‌ای است که یک‌ ملت با آن درگیر است!» در واقع با وجود گذشت‌ چند سال از پایان جنگ تحمیلی‌ و عدم‌ پیگیری‌ جدی مساله از سوی مسؤولان دولت وقت سازندگی، مقام معظم رهبری در پیامی‌ به کنگره بزرگداشت امام موسی صدر، با عناوینی چون «اندیشمند پیشرو» و «علامه» از او یاد کرده و پس از مرور کارنامه وی در لبنان می‌نویسند: «‌یقینا محروم‌ شدن‌ صحنه‌ لبنان‌ از حضور چنین‌ عنصر ممتاز و ارزشمندی‌ یک ‌خسارت‌ بزرگ‌ بوده‌ و هست‌ که‌ متاسفانه‌ عکس‌العمل‌ مناسب‌ خود را از سوی‌ مدعیان‌ طرفداری‌ از حقوق‌ بشر دریافت‌ نکرده‌ و امیدواریم‌ بی‌خبری‌ها در این‌ قضیه‌ با همت‌ صاحبان ‌همت‌ و مسؤولیت‌ پایان‌ یابد». همزمان با برگزاری این همایش، برخی اعضای خانواده و دست‌اندرکاران موسسه امام موسی صدر به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌روند که از نظر کارشناسان این دیدار نقطه عطفی در پیگیری پرونده امام صدر محسوب می‌شود چرا که رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از اظهار تاسف از به تعویق افتادن پیگیری جدی و اقدام اساسی برای روشن شدن وضع امام موسی صدر با صراحت می‌فرمایند: «این وظیفه جمهوری اسلامی است که با جدیت مساله را پیگیری کند. در این سال‌ها غفلت شده است، باید جبران کنیم... آقای رئیس‌جمهور با جدیت پیگیری کنند.
باید تمامی راه‌ها را تا آخر برویم؛ و لو بلغ‌ ما بلغ...». در آن مقطع فرمایشات مقام معظم رهبری دستمایه تلاش‌های مسؤولان قرار می‌گیرد تا مساله با جدیت بیشتری پیگیری شود. یکی از نزدیکان امام موسی صدر در دیدار با نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی به ثمرات دیدار خانواده امام صدر با آیت‌الله خامنه‌ای اشاره کرده و می‌گوید: «در دیدار با رهبر معظم انقلاب، ایشان پرونده را به رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و رئیس قوه قضائیه وقت ارجاع دادند و در آن زمان مذاکرات سیاسی قوت بیشتری گرفت و دادگاه لبنان با مستنداتی که به ‌دست آورد احکامی نیز صادر کرد». فرزند امام موسی صدر نیز در این باره می‌گوید: «از جمله عواملی که متهمان پرونده ربوده‌ شدن امام موسی صدر را به عقب‌نشینی از مواضع دروغین خود واداشت، دخالت ایران بویژه شخص رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود». یکی از فعالان پیگیری پرونده امام صدر نیز در گفت‌وگویی رسانه‌ای دیدار با رهبر انقلاب را شیرین‌ترین خاطره خود در طول چندین سال پیگیری این ماجرا می‌داند. او می‌گوید: «یکی از شیرین‌ترین خاطرات من فضای امیدبخش یکی از جلسات‌ هیات مدیره بود که پس از دیدار خانواده امام صدر با مقام معظم رهبری برپا شده بود؛ همان دیداری که مقام رهبری گفته بودند مساله امام صدر را تا آخر، حتی تا پیگیری قضایی پی خواهند گرفت. غروب آن روز در منزل داماد امام صدر جمع شدیم. آقایان هرکدام جداگانه یک‌بار جزئیات دیدار را نقل و استنباط خود را بیان کردند. از جمله نقل کردند که در آن دیدار از وضع پیگیری قضایی مساله امام صدر و احتمال اعمال نفوذ برخی صاحبان قدرت مثل نخست‌وزیر وقت لبنان ابراز نگرانی کرده بودند. آقای خامنه‌ای بلافاصله با اقتدار جواب داده بودند: این مساله به ایران مربوط است و ما خود می‌دانیم که چگونه آن را پیش ببریم. خوب به یاد دارم وقتی دوستان این جملات را نقل می‌کردند، فضای شیرینی آکنده از امید، آرامش، غرور و این احساس که امام صدر و خانواده او تنها نیستند، بر جلسه حاکم شده بود». رئیس وقت کمیته‌ ایرانی پیگیری سرنوشت امام موسی صدر نیز معتقد است: «به دلیل همکاری نکردن قذافی، هیچ چیزی درباره سرنوشت امام موسی صدر مشخص نیست و هرچند مسؤولان رده‌بالای نظام از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این‌باره تلاش‌هایی کرده‌اند اما به دلیل همکاری نکردن برخی کشورها، پرونده تاکنون مسکوت مانده است».
در حال حاضر در عین حالی که به دلیل اهمیت ماجرای امام موسی صدر برای انقلاب اسلامی پیگیری پرونده امام موسی صدر در کمیته ویژه‌ای که به همین منظور در دولت و مجلس شورای اسلامی تشکیل شده همواره ادامه داشته اما باید گفت در طول 30 سال گذشته موضوع امام موسی صدر به طور ویژه و مستقیما از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی پیگیری شده است. برای نمونه نبیه بری، رئیس مجلس لبنان و دبیرکل جنبش امل در حاشیه سومین کنفرانس بین‌‏المللی قدس و حمایت از حقوق ملت فلسطین که در فروردین 1385 با حضور مقام معظم رهبری در تهران گشایش یافت رسما اعلام می‌کند: «در جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌‏الله خامنه‌‏ای توجه خاصی به مساله پیگیری سرنوشت امام موسی صدر دارند». سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان که خود را از پیروان امام موسی صدر و همزمان تحت‌تاثیر شخصیت‌های بی‌نظیری مانند حضرت امام‌(ره) و آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای می‌داند در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم می‌گوید: «از حضرت امام‌(ره) خواستیم در مساله لبنان کسی نماینده شما باشد که مزاحم وقت حضرتعالی نشویم. امام(ره) آن زمان فرمودند نماینده تام‌الاختیار من آقای خامنه‌ای هستند. آقا هم خیلی با ما مهربان بودند. از زمان انعقاد نطفه حزب‌الله، آقا مسؤول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل کارشناس‌تر از کارشناسان است. خلاصه کار را ادامه دادیم. اما امام(ره) فرموده بودند تا اخراج کامل ادامه دهید تا اینکه امام(ره) رحلت کرد. رسیدیم خدمت آقا که الان شما رهبر ما هستید، یک‌ نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: نه خیر، مساله اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول این مساله هستم». در خاتمه امید می‌رود با سقوط کامل رژیم دیکتاتوری سرهنگ معمر قذافی سرنوشت فرزند رشید انقلاب اسلامی روشن شده و ان‌شاءالله با بازگشت امام موسی صدر به آغوش میهن اسلامی شاهد رونق بیش از پیش بیداری اسلامی– انسانی در اقصی نقاط عالم باشیم.
9 شهریور سال ۱۳۵۷ سالروز ربوده شدن امام موسی صدر توسط معمر قذافی یهودی‌تبار است. امام موسی صدر که در هر شرایطی جهاد در مقابل امپریالیسم غرب و رژیم نامشروع صهیونیستی را یک‌ تکلیف الهی می‌دانستند با تمام وجود سالیان متمادی به مبارزه همه‌جانبه با رژیم اشغالگر قدس همت گماشته‌اند. در سال‌های اخیر جریانات مختلفی در ایران تلاش کردند با مصادره نام امام موسی صدر و سوءاستفاده از محبوبیت آن بزرگوار برای خود و جریان سیاسی غربگرای خویش محبوبیت و مقبولیت سیاسی– اجتماعی کسب کنند که البته در این میان تلاش مذبوحانه برخی از سران فتنه‌جوی جریان منفعل دوم خرداد برای بهره‌برداری سیاسی از مناسبات فامیلی با امام موسی صدر، نشان روشنی از عمق خباثت سیاسی افراد یاد شده دارد که واکاوی ابعاد وجودی و مبانی اندیشه‌های مبارزاتی امام موسی صدر خط بطلانی بر ادعاهای پوچ جریان آمریکایی تساهل و تسامح‌محور یاد شده دارد. به هر حال در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با وجود پیگیری‌های مداوم امام خمینی‌(ره) و مقام معظم رهبری برای روشن شدن وضع امام موسی صدر و گذاشتن عنوان پرمعنای فاجعه از سوی حضرت امام‌(ره) بر موضوع ربایش تلخ امام موسی صدر توسط قذافی مخلوع، منتظری ساده‌لوح در همان سال‌ها در مصاحبه‌های رسانه‌ای عجیبی طرح و پیگیری ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر را به نفع آمریکا دانسته و مصرا خواستار مسکوت ماندن پیگیری‌های رسمی و غیررسمی مسؤولان نظام جمهوری و حتی نهادهای بین‌المللی می‌شوند. اگرچه گذر زمان مشخص کرد سیدمهدی هاشمی معدوم به عنوان‌ پادوی معمر قذافی در ایران نقش کلیدی در به بیراهه بردن منتظری داشت اما باید اذعان کرد با وجود اسناد متواتر تاریخی در حال حاضر تفاله‌های باقی مانده مهدی هاشمی معدوم و وابستگان فکری او همراه برخی سران پیدا و پنهان دوم خردادی با وجود دشمنی‌های بنیادین با افکار مبارزاتی امام موسی صدر، در یک ‌چرخش استراتژیک پرچم دفاع از نام و یاد امام موسی صدر را ناجوانمردانه بر دوش گرفته‌اند. طبیعی است آنها در این ماجرا از اشک‌های تمساح‌گونه خویش هیچ طرفی نبسته و در نهایت با هوشیاری امت حزب‌الله به کنج خانه عنکبوتی خود خواهند خزید.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات