تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۳۱۶۳۰

جزئیات پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا

اشاره: در آستانه آغاز دهه‌ دوم حضور جامعه‌ جهانی در افغانستان، موضوع قرارداد همکاری‌های استراتژیک میان افغانستان و آمریکا در زمینه‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی به یکی از موضوعات اساسی در گفتمان و سخن سیاسی تبدیل شده است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه بی.بی.سی، این موضوع سوالات، عکس‎العمل‌ها و نگرانی‌هایی را در داخل افغانستان، منطقه و پایتخت‌های کشورهای غربی به وجود آورده است.

از اعلامیه تا قرارداد
مذاکرات موجود بین واشنگتن و کابل در مورد مواد و رژیم حقوقی سند و روابط استراتژیک میان دو کشور، ادامه سیر تکاملی روابط افغانستان و آمریکا می‌باشد. این روابط را می توان در شش دوره مختلف به شرح ذیل طبقه‌بندی کرد:
1. قبل از جنگ جهانی دوم: علاقمندی افغانستان و عدم علاقه آمریکا
2. جریان جنگ سرد: روابط عادی و حداقلی
3. اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ: حمایت آمریکا از گروه‌های مجاهدین، پاکستان، و عربستا
4. جنگ‌های گروهی و ظهور طالبان: خروج سیاسی و روانی آمریکا از بحران افغانستان
5. مبارزه ضدتروریسم بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001
6. آغاز تلاش‌ها برای تدوین روابط استراتژیک.
قدمهای عملی برای ایجاد روابط استراتژیک در سال 2005 با امضای اعلامیه مشترک روابط استراتژیک توسط روسای جمهوری افغانستان و آمریکا برداشته شد. این اعلامیه در دو مرحله‌ دیگر نیز در سالهای 2008 و 2009 توسط وزرای خارجه وقت دوکشور، تجدید گردید.
وقتی رنگین دادفر اسپنتا، وزیر امور خارجه افغانستان شد، سامان بخشیدن و تحکیم روابط استراتژیک و بلندمدت افغانستان با شرکای منطقه‌ای و جهانی این کشور به یکی از اولویت‌های اساسی دستگاه دیپلماسی افغانستان مبدل شد.
در همین راستا، مذاکرات ابتدایی با کشورهای هند، آمریکا، انگلستان و همچنین سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و اتحادیه اروپا آغاز شد. با آغاز به کار دوره‌ دوم ریاست جمهوری حامد کرزای و همچنین به قدرت رسیدن ‌باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مذاکرات برای تجدید اعلامیه مشترک سال 2005 و تقویت محتوا و رژیم حقوقی آن سرعت گرفت.
آخرین دور این مذاکرات در واشنگتن در ماه سپتامبر 2011 برگزار شد. طرفین در مورد محتوای این سند و همچنین مدت زمان آن به توافق کلی رسیدند.
این سند روابط دو کشور را در چهار حوزه تعریف و تبیین کرده است: الف. همکاری‌های نظامی و امنیتی ب. کمکهای اقتصادی و توسعه زیربناهای اقتصادی افغانستان ج. تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و د. گسترش روابط فرهنگی، اجتماعی و آموزشی.
مهمترین و جنجالی‌ترین بخش، حوزه همکاری‌های نظامی و امنیتی می‎باشد. مطابق با این سند، همکاری‌های نظامی- امنیتی در سه بخش تنظیم خواهد شد:
1. تجهیز نیروهای نظامی افغانستان
2. آموزش نیروهای نظامی افغانستان
3. کمک به نیروهای نظامی افغانستان درعملیات‌های ضدتروریسم ازجمله عملیات‌های مشترک در صورت نیاز و درخواست افغانستان.
با توجه به نیاز نیروهای آمریکا به امکانات و فضای فیزیکی برای پیشبرد مسئولیت‌های خود، این نیروها از پایگاه‌های نظامی افغانستان به صورت مشترک استفاده خواهند کرد.
برخلاف بعضی از اطلاع‌رسانی‌های نادرست، موضوع تاسیس پایگاه‌های مستقل و دائمی نظامی آمریکا در مذاکرات دوجانبه مطرح نشده است. طرفین همچنین مدت زمان 10 ساله ( 2024) را که قابل تمدید و تغییر است، چارچوب زمانی سند انتخاب کرده‌اند.
موضوع مهم دیگر رژیم حقوقی این سند است. درخواست صریح کابل الزامی بودن حقوقی سند است. پاسخ آمریکا اما یک پاسخ بروکراتیک بوده است. آنها این پاسخ را به کنگره آمریکا ارجاع کرده‌اند که یک روند طولانی و پیچیده است.
این پاسخ و تعلل می‌تواند ناشی از چهار مسئله دیگر نیز باشد:
1. چانه‌زنی دیپلماتیک 2. تفاوت‌ها میان بخشی از نهادهای غیرنظامی آمریکا با پنتاگون 3. تمایل آمریکا مبنی بر عدم تحمیل چنین سندی بر کابل و 4. عدم اطمینان واشنگتن از وجود یک شریک قابل اعتماد در کابل.
از آنجا که در سفر اخیر رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی حامد کرزای به آمریکا به عنوان رئیس تیم مذاکره کننده افغانستان، مقام‌های آمریکا چراغ سبز و امیدوارکننده‌ای به کابل نشان داده‌اند، قرار است در سالهای آتی سندها و موافقت‌نامه‌های دیگری برای نهادینه کردن و عملی کردن مفاد اساسی این سند به امضا برسد.
انتظارات افغانستان
دلایل و انتظارات افغانستان برای ایجاد روابط استراتژیک با آمریکا را می‌توان در دو زمینه جستجو کرد:
الف. نیازهای افغانستان
ب. مسئولیت‌های آمریکا

افغانستان بنا به دلایل مختلف، در دهه‌های اخیر در نظام بین‌الملل و مناسبات منطقه‌ای از منظر ژئوپولیتیک، منزوی بوده است. منزوی به معنای محرومیت از داشتن شرکای مطمئن و قدرتمند در رقابتهای ژئوپولیتیکی است. این انزوا، در کنار وجود دولت ناقص و ضعیف، با نظام‌های سیاسی مستبد و ناسیونالیسم محور، عوامل ساختاری و بستر بروز مشکلات متعدد از جمله اشغال خارجی، دخالت‌های بیگانه و جنگ‌های داخلی را در پی داشته است.
تحکیم و تقویت روابط استراتژیک با شرکای منطقه‌ای و جهانی وسیله‌ای است برای غلبه بر مشکلات متعددی که افغانستان با آن مواجه است. برای این امر الگوهای موفقی چون کره جنوبی، تایوان، ژاپن، ترکیه و آلمان می‌توانند الهام‌بخش روابط افغانستان و آمریکا باشند.
مسئولیت‌های سیاسی، اخلاقی و تا اندازه‌ای حقوقی آمریکا برای کمک به افغانستان یکی از انتظارات روابط استراتژیک دوجانبه می‌باشد. آمریکا نقش چشمگیری در خلق مشکلات موجود افغانستان بازی کرده است؛ از جمله تحریک اتحاد جماهیر شوروی سابق برای مداخله نظامی در افغانستان، حمایت از گروه‌های افراطی و تندرو در جریان اشغال افغانستان، دادن کلید کابل به اسلام آباد، بعد از پایان اشغال و همچنین اعتماد به پاکستان بعد از سال 2001.
کمک آمریکا به افغانستان تنها خواست کابل نیست، بلکه حق افغانستان و مسئولیت آمریکا و سایر کشورهای غربی در قبال افغانستان است.
انتظارات آمریکا
تصمیم‌های مهم و استراتژیک آمریکا معمولا متاثر از سه مساله اساسی است: افکار عمومی، سیاست‌های داخلی از جمله انتخابات سراسری و سیاست‌گذاری‌های کلان.
انگیزه اصلی و مهم آمریکا در داشتن روابط استراتژیک با افغانستان، نگرانی‌های امنیتی این کشور است و عواملی چون رقابت‌های این کشور با روسیه، چین و ایران و یا دسترسی به منابع طبیعی افغانستان و منطقه در درجه‌های بسیار پایین‌تر قرار دارند.
مهمترین تهدید جدی امنیتی علیه آمریکا، تروریسم است. منطقه جنوب آسیا مرکز سه نوع تروریسم است: تروریسم بین‌المللی، تروریسم دولتی، و تروریسم هسته‌ای.
وجود افغانستان امن و باثبات مهمترین و موثرترین وسیله برای مقابله با این سه تهدید می‌باشد. با توجه به تشدید بحران در روابط اسلام آباد و واشنگتن، افغانستان بهترین همکار آمریکا برای مقابله و مدیریت منطقه و پاکستان است.
نبود یک شریک قابل اعتماد در کابل، یکی از مهم‌ترین نگرانی‌ها و ناامیدی‌های واشنگتن است. هرچند که سیاست‌های اشتباه واشنگتن نیز در ایجاد چنین وضعیتی نقش مهمی ایفا کرده است. به استثنای موارد محدود، طبقه‌ سیاسی موجود در کابل بیشتر نمایندگان و مدافعان منافع کوچک فردی و گروهی می‌باشند تا اینکه نمایندگان و مدافعان سیاسی کابل.
به نظر می‌رسد بار دیگر تاریخ تکرار می‌شود. در سال 1953 معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا برای ارزیابی آمادگی افغانستان برای پیوستن به بلوک غرب، سفری به افغانستان داشت؛ در پایان‌ این ‌سفر‌ وی چنین گزارش داد: حاکمان بی‌تفاوت و سوءاستفاده‌گر و جامعه‌ای مملو از مشکلات و نیاز.
عکس‌العمل‌های داخلی
عکس‌العملهای داخلی در برابر امضای قرارداد استراتژیک با آمریکا را می‌توان در چهار گروه طبقه‌بندی کرد:
1. حمایت‌های جریان‌های سیاسی
2. مخالفت‌های ایدئولوژیکی
3. احساسات ملی
4. اقدامات تحریک‌آمیز وبرنامه‌ریزی شده توسط سازمان‌های اطلاعاتی رقبای افغانستان و غرب.
موضع‌گیری‌های رسمی و رسانه‌ای و همچنین غیررسمی اکثر فعالان و جریان‌های سیاسی نشان می‌دهد که این جریان‌ها موافق و پشتیبان امضای چنین قراردادی هستند اما در کنار چنین موضوع گیری‌های موافق، مخالفت‌های ایدئولوژیک نیز وجود دارد.
عده‌ای از فعالان سیاسی چپ که هنوز آمریکا را "امپریالیسم جهانی" تلقی می‌کنند، در کنار بعضی از گروه‌ها که آمریکا را نماینده "کفر جهانی" می‌دانند، مخالفان ایدئولوژیک این طرح می‌باشند.
درماه‌های اخیر بعضی اقدامات رسانه‌ای در مخالفت با امضای این سند نیز به وجود آمده است که در اکثر موارد سفارتخانه‌های بعضی کشورها در انجام چنین اقداماتی نقش اساسی داشته‌اند.
عکس‌العمل‌ها و نگرانی‌های احساساتی و ملی‌گرایانه، بخشی دیگر از عکس‌العمل‌های داخلی می‌باشند. استقلال‌گرایی، خواسته ایده‌آل هر فرد و جامعه‌ای می‌باشد اما در واقعیت‌های تلخ و رقابتی سیاست بین‌المللی، مستقل بودن امری است غیرممکن.
در جهانی که حتی ابر قدرت‌ها نیاز به شرکای منطقه‌ای و جهانی دارند، دولتهای ضعیف و در حال ظهوری چون افغانستان نمی‌توانند مدعی استقلال عمل باشند.
نکته دیگر فرهنگ سیاسی ناسالم و اغراق‌آمیز افغانستان است که نمی‌تواند بین واقعیت‌های افغانستان و تصورات و قرائت‌های اسطوره‌ای از تاریخ را تفکیک کند. یکی از‌ واقعیت‌های تلخ افغانستان، وابستگی تمام نظام‌ها و دولت‌ها از زمان تاسیس دولت مدرن ملی در این سرزمین بوده است. درصورتی که برای عده‌ای از افغان‌ها و قرائت اسطوره‌ای آنها از تاریخ، افغانستان، قبرستان امپراطورها و سرزمین آزادگان مردپرور می‌باشد.
نگرانی‌های منطقه‌ای
عکس‌العمل‌ها و نگرانی‌های منطقه‌ای را می‌توان در سه دسته طبقه‌بندی کرد:

1. حمایت کامل هند، تاجیکستان، ترکمنستان
2. حمایت‌های مشروط و سوال‌برانگیز چین، روسیه، ازبکستان
3. مخالفت‌های استراتژیک پاکستان
هم متن سند و همچنین مذاکرات دوجانبه و اظهارات رسمی مقام‌های دو کشور بر سه موضوع تاکید کرده‌اند: الف. ضد تروریسم بودن روابط ب. افغانستان ‌محور بودن آن و ج. تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و از جمله تلاش مشترک برای احیای دوباره جاده جدید ابریشم در منطقه.
چشم‌انداز آینده
توانایی افغانستان در غلبه بر انبوهی از مشکلات و استفاده از فرصت‌های داخلی و بیرونی مستلزم اتخاذ و پیاده کردن سیاست‌های عقلانی و انتخاب‌های استراتژیک می‌باشد. تقویت دولت ملی مقتدر و مشروع، ناسیونالیسم شهروند محور، جامعه دموکراتیک، ظهور طبقه سیاسی مترقی ملی و عاری از فساد و وابستگی، اولویت‌های استراتژیک افغانستان هستند.
در بعد سیاست خارجی، افغانستان نیاز به دو بال دارد: تقویت همکاری‌ها و همگرایی‌های منطقه‌ای، حسن همجواری، تدوین و تقویت همکاری‌های استراتژیک با شرکای منطقه‌ای و جهانی افغانستان.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات