تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۸  ، 
کد خبر : ۲۳۲۷۰۲

متن کامل پاسخ دکتر یزدی به سخنان آقای محمد منتظری (بخش اول و دوم)

بسمه‌تعالی مقدمه: در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، در روز سه‌شنبه 7 اردیبهشت ماه 60 یکی از نمایندگان نوبت نطق قبل از دستور خود را به آقای محمد منتظری واگذار نموده بود. آقای محمد منتظری با تمهیدات قبلی مطالبی را عنوان کردند که نه مقید بود و نه ضروری، و دقیقاً در خلاف جهت توصیه‌های امام مبنی بر خودداری از ایجاد تشنج بود و سخنان ایشان نه تنها مجلس را متشنج نمود، بلکه در سطح جامعه نیز موجبات اعتراضات وسیعی را فراهم ساخت. در جلسه روز 5‌شنبه، سه نفر‌ آقایان مهندس بازرگان، دکتر یزدی، و مهندس هاشم صباغیان با استفاده از ماده 66 آئین‌نامه داخلی مجلس توضیحات دادند، متن زیر، شرح کامل سخنان آقای دکتر ابراهیم یزدی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است که قسمت اعظم آن به علت ضیق وقت در مجلس خوانده نشد ولی بدلیل اهمیت ویژه‌ای که این مطالب دارند با آنکه قسمتی از آن‌ها قبلاً چاپ شده است عیناً نقل میشوند. ضمناً برای آنکه تصویر کامی بدست آید عکس‌العمل نمایندگان نیز منعکس میشود.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
اعوذبالله‌من‌الشیطان‌الرجیم

برادران و خواهران سلام ‌علیکم.
پناه میبرم بخدای قادر متعال از شیطانهای بزرگ و کوچک رانده شد.
با اظهار تشکر از وقت و فرصتی که داده شده است. در جلسه گذشته مجلس آقای شیخ محمد منتظری مطالبی را بیان کرده‌اند که دور از واقع و بدور از شأن نماینده، مجلس مظهر عدل علی میباشد.
این اولین بار نبود که ایشان چنین مطالبی را بیان کرده‌اند. سایرین هم در موارد دیگر، بمناسبت‌ها و بی‌مناسبت، ما را مورد الطاف خود قرار داده‌اند. تهمت زده‌اند، در روزنامه و صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم بکرات نوشته و گفته‌اند، از بدو پیروزی انقلاب و روی کار آمدن دولت موقت وضع به همین منوال بوده است.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، بخاطر دارند که من بارها در جلسات عمومی، خصوصی، علنی و غیرعلنی گفته‌ام و بارها شما این درخواست پیشنهاد مرا شنیده‌اید که اگر بررسی عملکردهای دولت موقت و اینجانب بعنوان وزیر امور خارجه آن دولت بنظر شما لازم و ضروری و مفید است، خوب، یک جلسه علنی و عمومی بگذارید و نمایندگان محترم هر سؤال و ایرادی دارند مطرح کنند، ما هم جواب بدهیم و مراتب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم پخش بشود تا مردم یعنی صاحبان اصلی این انقلاب از تمامی ماوقع خبردار شوند و کسی هم تنها به قاضی نرود اینگونه برداشتهای یک‌جانبه و اینگونه تهمت‌ها که جز ضرر و زیان از دنیا و آخرت نتیجه‌ای برای گویندگان آن ندارد.
من نمیخواهم الان از مطالبی که به کرات در روزنامه‌ها نوشته و در سخنرانیهای این آقایان گفته شده است نقل قولی بیاورم. من نمیخواهم از مجله پیام شهید که آقای محمد منتظری منتشر کرده در اینجا اشاراتی بیاورم و اسامی اشخاصی را که مرتب در آنجا اسم برده‌اند و انواع و اقسام تهمت‌ها و دروغها را بآنها نسبت داده‌اند تکرار کنم. من میخواهم بگویم این کارها جز خسران و زیان هیچ نتیجه‌ای در دنیا و آخرت ندارد. اگر واقعاً مطلبی است، ابهامی است هیچ اشکالی ندارد. دولت موقت در بحرانی‌ترین و حساس‌ترین شرایط تاریخی کشورمان روی کار آمد.
تمام نهادهای اداری - سیاسی، اجتماعی - نظامی و انتظامی ما بعد از انقلاب بهم ریخته بودند. خیلی طبیعی است که شما نسبت به برخی از مسائل و اقدامات ما دچار ابهام شده باشید ایراد داشته باشید. روشن نباشید، حق دارید سؤال بکنید. اما حق توهین، افتراء و نسبت دروغ را ندارید. حق قضاوت یکطرفه را ندارید، میتوانید سؤال بکنید، اگر این مسائل برای شما مهم هستند یک جلسه مخصوص بگذارید.
من امروز در حضور شما نمایندگان مردم در این مجلس که مظهر عدل علی است اعلام میکنم و به تمام مردم ایران که صدای مرا میشنوند اعلام میکنم که ما حاضر هستیم در اینجا یا در هر کجای دیگری هر مقدار وقتی که لازم باشد بگذاریم، این مسئله امروز بصورت یک «بحران عمومی درآمده است، که شما در کشور بوجود آورده‌اید، اگر مسائل برایتان مهم هستند بیائید قبول کنید چنین بحثی را. بعد از بحث هم اگر معلوم شد که جرمی اتفاق افتاده است، مجرم و متخلف مجازات شود، مرگ یکبار و شیون یکبار، مملکت بیش از این تحمل تشنجات روانی و اختلافات داخلی را ندارد.
اگر هم چنانچه چنین بحثی را لازم و مفید و ضروری نمیدانید، خوب پس دیگر چرا آنرا مرتب مطرح میکنید و موجبات تشنجات را فراهم میآورید!
بنده از جانب خود و از جانب برادران دیگر به شما اعضای مجلس شورای اسلامی، و به تمامی ملت ایران که صدای مرا میشنوند، با قاطعیت، اعلام میدارم که ما هر آن حاضریم در چنین بحثی شرکت کنیم و آنرا ضروری و مفید میدانیم. آنرا که حساب پاکست از محاسبه چه باک.
بگذارید تا ما هم برای شما توضیح بدهیم به عنوان نمونه در همین مساله که جناب مهندس بازرگان توضیح فرمودند یکی از اتهاماتی که به امیرانتظام زده شده این است که لوازم مختلفی را که مال ایران بوده و آمریکائیها میخواستند ببرند اجازه داده است که ببرند. خیر این دروغ است مسئول این کار در فرودگاه مهرآباد 70 تا 80 برگ اسناد مربوطه را برده به دادگاه ویژه انقلاب به آقای محمد گیلانی به دادگاه تسلیم کرده است.
همهمه گروهی از نمایندگان درگرفت. خلخالی با صدای بلند خطاب به هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس: هاشمی خیلی شل میگیری با این لیبرالها.
(در این هنگام رئیس به دکتر یزدی تذکر داد که از خودتان دفاع بکنید، یزدی گفت: دفاع از خودمان است برای اینکه، از یک طرف میگویند وقت بدهید از یک طرف میخواهم بگویم آقا من مسئول فرودگاه بودم، مسئولیت فرودگاه زیرنظر معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب بوده است و من میگویم این حرفها را که میزنید درست نیست، آن نامه‌ای که اینجا خوانده شد درست نیست به آن صورتی که ایشان توضیح دادند و این 70 تا 80 تا صندوق، یکایک در ترمینال دقیقاً تمام آنها باز شده، صورتجلسه شده در حضور نمایندگان مختلف دادستان تهران، نیروی‌ هوائی، سپاه پاسداران، کمیته مرکزی انقلاب و همه صورت مجلس شده به مسئولین مربوط در نیروی هوائی تحویل داده شده است (همهمه نمایندگان و اعتراض آنها: از خودتان دفاع کنید.
دکتر یزدی ادامه داد: اگر تقاضای ما منطقی است بپذیرد، و اگر هم نمیخواهید آنرا بپذیرد حداقل درخواستی را که در اولین جلسه غیرعلنی، بعد از حمله و تجاوز عراق به ایران پیشنهاد دادیم، که تا پایان جنگ در جبهه داخلی آتش‌بس داده شود، بپذیرید، بگذارید اعصاب مردم کمی آرام باشد. اما من در دفاع از خودم آنچه را که آقای منتظری گفتند، که اسم ببرید که کسانی هستند در این مجلس که آنان همین ویژگی‌ها را دارند و باید محاکمه شوند آمریکائی‌ هستند، میخواهم چند نکته را باطلاع شما برسانم و توجه شما را جلب نمایم.
نکته اول: شعار نه شرقی و نه غربی
شعار نه شرقی و نه غربی انقلاب اسلامی و نقشه‌های شوم دشمنان برای نفی و مخدوش ساختن آن.
یکی از بزرگترین و اساسی‌ترین شعار انقلاب اسلامی ما، اصل نه شرقی و نه غربی بوده است. این شعار عصاره فلسفه سیاسی در جهان‌بینی توحیدی است. در تفکر اسلامی، فلسفه سیاسی براساس استقلال و عدم وابستگی و بازگشت به فطرت الهی است. در جهان‌بینی شرک و کفر فلسفه سیاسی عدم استقلال و وابستگی و ازخودبیگانگی است.
بموجب قرآن مجید هرگاه رسولانی به قومی وارد میشوند که پیام الهی را بمردم ابلاغ کنند، یکی از اولین عکس‌العمل‌های مردم کفر زده این است که:
و عجبوا آن جاؤهم مندرمنهم - فقال الکافرون هذا ساحرء کذاب،
یا این که: پس چرا از فرشتگان رسولی فرستاده نشده است.
این عکس‌العمل‌ها ریشه در احساس عدم استقلال و نفی خویشتن دارد. در این‌گونه جوامع نه تنها خود گرفتار، و اسیر اندیشه وابستگی هستند، بلکه بمصداق کافر همه را به کیش خود پندارد، کفرزدگان هر حرکت مستقلی را وابسته میخوانند و فریاد میزنند و متهم میکنند که: فهمی نملی علیه بکره و اصیله (فرقان - 5).
بنابراین یکی از بزرگترین توطئه‌های دشمنان انقلاب اسلامی ایران این است که انقلاب اسلامی ایران و شعار نه شرقی نه غربی را بهر قیمت که باشد مخدوش سازند، و نگذارند این فلسفه در میان مردم مستضعف جهان جا بیفتد. و این یکی از شگردها و ترفندهای اساسی شیطان بزرگ در شرایط کنونی است. من فرصت بحث و تحلیل و ارائه بسیاری از شواهد و اسناد را ندارم تا بشما نشان بدهم که چگونه مروجین مذهب کفر علیه انقلاب اسلامی ایران تبلیغ میکنند که این انقلاب وابسته است و مستقل نیست. تمامی شایعه‌سازیها و برنامه‌ریزیها در همین زمینه است. من از فرصت استفاده کرده یک سند را بشما ارائه میدهم و اگر خواستید و میل داشتید و فرصت بود مدارک و اسناد بیشتری را ارائه خواهم داد.
کتابی را که ملاحظه می‌کنید (دکتر یزدی کتابی را بنمایندگان نشان داد) بنام «گروگان خمینی» یا «در گرو خمینی» نام دارد که در آمریکا در میلیونها نسخه چاپ شده است. و حداقل بزبان عربی نیز ترجمه و در دنیای اسلام بطور وسیعی توزیع شده است. روی جلد این کتاب عکسی است از امام با شخصی که در کنار ایشان ایستاده است (راجع باین شخص بعداً صحبت می‌کنم) آنطرف در عکس مرحوم شهید استاد مطهری ایستاده است.
این عکس احتمالاً حوالی فروردین سال 58 قبل از شهادت استاد مطهری برداشته شده است. در داخل کتاب عکس دیگری است از دو سرباز عراقی که در داخل خاک ایران هستند، و عکس امام را روی زمین انداخته بر روی آن پا گذاشته‌اند. نویسنده این کتاب شخصی است بنام روبرت دریفوس - یک یهودی و صهیونیست شناخته شده در آمریکا و عضو برجسته حزب کارگر آمریکا که یک سازمان مارکسیستی یا مدعی مارکسیستی است. اما کسانی که در آمریکا با طرز کار این سازمان و سایر اطلاعاتی که در دسترس میباشد آشنا هستند میدانند که این گروه ساخته و پرداخته سیای آمریکا و در کنترل صهیونیست‌ها میباشد.
در دوران جنگ ویتنام، نقش مخرب این حزب نقاب از چهره وی برگرفت و عملاً در خدمت نظام حاکم قرار گرفت. همانطور که میدانید در زمان جنگ ویتنام حرکت وسیعی در آمریکا علیه دخالت و شرکت دولت آمریکا در جنگ ویتنام بوجود آمد. و تظاهرات پی‌‌در‌‌پی و گسترده‌ای در تمام آمریکا برگزار شد. در این تظاهرات اعتراض‌آمیز مردم علیه جنایات دولت آمریکا در ویتنام زد و خوردهائی میان مردم و نیروهای نظامی درگرفت. که در یک مورد در دانشگاه کنت نظامیان به دانشجویان حمله و تیراندازی کردند و چندین نفر کشته شدند.
سازمانهای پلیسی آمریکا کوشش زیادی بکار بردند تا با رخنه در این سازمانها آنها را متلاشی سازند. حزب کارگر آمریکا چنین نقشی را ایفا نمود. علاوه بر این میدانید که در آمریکا حرکت اسلامی بسیار قوی است. حتی قوی‌تر از حرکت مارکسیستی. در حرکت اسلامی، نقش اول را سیاهان برعهده دارند. سیاهان و سرخ‌پوستان آمریکا مبارزات وسیع و فراوانی علیه نظام ظالم و حاکم آمریکا دارند. سازمانهای متعددی در این مبارزات شرکت دارند. اما هیچ حرکتی در آمریکا باندازه حرکت مسلمانان سیاه ایجاد رعب و وحشت در نظام حاکم ننموده است.
صهیونیست‌ها از رشد حرکت اسلامی در آمریکا وحشت فراوان دارند. برای اینکه حرکت اسلامی، سیاهان را روزبروز به موضع‌گیری‌ علیه اسرائیل و بنفع اعراب وادار ساخته است. در گذشته یهودیان آمریکا روابط بسیار نزدیکی با سیاهان داشتند. یهودیان که خود از اقلیت‌های مذهبی محروم محسوب میشدند، با شعار حمایت از منافع اقلیت‌ها، خصوصاً حمایت از مبارزه سیاهان برای کسب آزادی‌های مدنی و برابری با سفیدان به تامین آزادی‌های خود و کسب قدرت پرداختند. در بسیاری از موارد یهودیان حامیان جدی سیاهان بودند.
اما بتدریج که یهودیان به هدفهای خود می‌رسیدند، سیاهان را بحال خود رها می‌کردند. اشتیاق سیاهان باسلام و مسلمان شدن بسیاری از شخصیت‌های برجسته و مبارز سیاه آمریکا، روابط سیاهان را با یهودیان بکلی بر هم زد. و در مواردی درگیری‌هائی نیز بوجود آورده است بهمین دلیل صهیونیست‌ها بصور مختلف سعی و کوشش کرده‌اند که حرکت اسلامی را مخدوش و یا خفه سازند. و بالاترین دشمنی را در حق کسانی میکنند که در حرکت اسلامی در میان مردم آمریکا نقش سازنده و تعیین‌کننده داشته‌اند.
درگیری و دشمنی با مبارزین مسلمان در آمریکا بعضی اوقات به قتل و کشتار کشیده می‌شود. از جمله قتل رهبر حرکت اسلامی آمریکا شهید مالکوم ایکس است.
علاوه بر سیاهان، در سالهای اخیر سرخ‌پوستان آمریکا نیز در همین خط حرکت را آغاز کرده‌اند. که نمونه چنین حرکتی، سفر یکی از رهبران سرخپوست آمریکا به فیلی‌پین در چند سال قبل بود. وی مدت سه سال در میان مسلمانان فیلی‌پین زندگی کرد. در کنار آنان علیه ارتش مارکوس جنگید. وقتی به آمریکا برگشت خطاب به سرخپوستان گفت: ما باید راهی را برویم که مسلمانان فیلی‌پین رفتند. تنها راه رهائی ما اسلام است. این مرد هم‌اکنون در زندان آمریکاست.
در تمامی اقدامات ضداسلامی صهیونیست‌ها در صف مقدم قرار داشته‌اند. حزب کارگر آمریکا در فعالیتهای ضداسلامی نقش داشته است در تخریب مبارزات مردم آمریکا علیه جنگ ویتنام نقش داشته است. بهمین دلیل است که این حزب به نام «چپ‌های فاشیست» یا «فاشیست‌های چپ» معروف است. و این سازمانی است در دست سیا و صهیونیست‌ها و به تعبیر مصطلح خودمان همان «مارکسیست‌های آمریکائی» انقلاب اسلامی ایران در روند تکاملی و رو به رشد حرکت اسلامی در تمام جهان و بخصوص در آمریکا موثر بوده است. و دشمنی صهیونیست‌ها و سیا و مرتجعین آمریکا با انقلاب اسلامی و دست‌اندرکاران و فعالیت و یاران صادق این انقلاب نیز کاملاً قابل درک و فهم میباشد.
این جناحها سعی بر آن داشته و دارند که انقلاب اسلامی ما را مخدوش سازند. با سندسازی، با جعل سند، با ساختن و انتشار شایعات بی‌اساس یاران صادق انقلاب اسلامی را منزوی سازند. و این ساده‌ترین کاری است که سازمانهای سیا و صهیونیست‌ها انجام میدهند. برخی از مراکز فعالیت این سازمانها در دانشگاههای آمریکا از جمله پرینستون میباشد. بسیاری از فعالیت‌های ضداسلامی از اینجا سرچشمه میگیرد. از موسسه راند (RAND) در کالیفرنیا سرچشمه میگیرد.
در کتاب یاد شده، در کنار عکس امام، عکس شخصی است بنام «روغنی» که بعضی از آقایان او را می‌شناسند یا نام او را شنیده‌اند. آقای روغنی کسی است که امام در سال 42 بعد از آزادی از زندان چند ماهی و یا چند هفته‌ای در منزل ایشان بوده‌اند.
چرا نویسنده کتاب از میان هزاران عکسی که از امام در دسترس است برای روی جلد این عکس را انتخاب کرده است؟ برای فهم و ارتباط این قضایا با هم به مرور سندی از لانه جاسوسی، که دانشجویان آنرا منتشر ساخته‌اند می‌پردازیم.
(اعتراض و همهمه نمایندگان) دکتر یزدی: دفاع از خودم است و مربوط به مطلب است. کدام دینار را چرتکه نیانداخته رد کردیم؟
روغنی و اسناد لانه جاسوسی
دکتر یزدی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: این حرفهائی که آقایان به ما می‌زنند یک سند تا حالا نیامده‌اند ارائه بدهند که ما قراردادی را با این خارجیان امضاء کردیم یا دیناری را چرتکه نیانداخته رد کرده‌ایم، قبول کردیم، هیچ ابداً بارها ما گفته‌ایم اگر این آقایانی که به من این ایرادات را می‌گیرند یک سند دارند که ما یک حقی را از این ملت ضایع کردیم و به دیگران واگذار کردیم بیایند ارائه بدهند بارها گفته‌ایم و الان هم داریم می‌گوئیم.
اما برای اینکه ثابت بکنیم، برادر عزیز من، دارند خط برایتان پیاده می‌کنند. شیطان بزرگ یک چهره ندارد، چهره‌های مختلف دارد یک چهره آن این است که از طریق این حرفها ثابت بکند که این انقلاب، انقلاب مستقلی نبوده و به همین دلیل مهم است که من این یک مطلب را برای شما بگویم.
بخش دوم:1
در اطلاعیه افشاگری شماره 19 مورخ 17/9/58 از دانشجویان سندی است از سفارت آمریکا در ایران به وزارت امور خارجه واشنگتن:
آمده است که:
گروهی به رهبری آقای روغنی در نظر دارند که یک کمیته بزرگی را بوجود بیاورند تا بتوانند رابط بین دولت موقت بازرگان و کمیته امام خمینی باشد. امید است که تا تاریخ دهم مارس (19 اسفند 57) ترتیب زمانی آن داده شود.
روغنی،‌‌ معتمد خمینی،‌‌ به مامور سیاسی سفارت،‌‌ استمپل،‌‌ در صبح پنجم مارس (14 اسفند) گفت که وی (روغنی) تعطیلات آخر هفته را در قم سپری کرده و در آنجا مشغول تشکیل کمیته هماهنگی وساطت میان دولت موقت و کمیته امام خمینی بوده است. او اظهار داشت که از تاریخ چهارم مارس (13 اسفند 57) رابطه بین دولت بازرگان و کمیته امام بسیار بد و خراب بوده است. هم‌چنین اظهار داشت که هم‌اکنون در بسیاری از مکانها کمیته امام از دولت بازرگان اطاعت نمی‌کند.
روغنی بدنبال تشکیل دادن گروهیست که مشتمل بر 100 نفر در واحدهای 8 تا 10 نفره میباشد که در مسائل مشخص مورد اختلاف مسئول باشند.
روغنی از این افراد اسمی نمیبرد ولی گفت که متشکل از عناصر معتبر و با نفوذی از تمام جناحهای موجود در جنبش انقلابی میباشند مرکز این کمیته رابط در تهران است. هم‌چنین اظهار داشت که هدف اصلی این کمیته این است که کمیته امام را به خطی بکشاند تا قدری بیشتر با دولت بازرگان ارتباط و همکاری داشته باشند. وی امیدوار بود تا در تاریخ 9 و 10 مارس (18 و 19 اسفند 57) سفری به قم نماید تا ترتیب نهائی را بدهد.
هم‌چنین گفت که امام این عقیده را پسندیده است و الان گفتگو با دولت بازرگان ادامه دارد. از وی پرسیده شد (توسط مامور سیاسی) که آیا تشکیل یک کمیته دیگر جوابگوی مشکلات خواهد بود یا نه؟ روغنی بوضوح نسبت به مشکلات و عدم وجود قانونمندی در سه هفته بعد از انقلاب ناراضی بود جواب داد که امیدوار است و باید کارهائی حتماً انجام پذیرد.
در سند دیگری بنام روغنی از همین منابع آمده است که:
«از سفارت‌خانه آمریکا در تهران به وزیر امور خارجه،‌‌ ونس موضوع ملاقات با روغنی.
1- این مطلب بکلی محرمانه است
2- روغنی صبح امروز تهران را برای یک سفر چهار تا شش هفته‌ای» به مقصد آمریکا ترک کرد. مامور سیاسی به او اسم پرشت و شماره تلفن او را داد و به روغنی قویا پیشنهاد کرد که با این یک جریانی است که ساخته شده جوی است که در کشور ما ساخته شده است از ابتدای پیروزی انقلاب برای مغشوش ساختن این انقلاب. مسئله ما مطرح نیست. من این حرف را تنها در اینجا نزدم در قبل و در سخنرانیهای مختلف هم گفته‌ام که این حملاتی که به ما می‌کنند. هدف ما نیستیم. اگر هدف تنها شخص من یادگیری بود جهنم بگذارید اشخاص قربانی شوند. اما هدف آنها مخدوش ساختن کل انقلاب است.
این اولین باری نیست که در دنیا انقلابی رخ داده و اینگونه مسائل عنوان می‌شود. نمونه‌ای که من ارائه می‌دهم تنها موردی نیست که ما از آن یاد کنیم.
نویسنده این کتاب و گروه همکارانش نشریاتی منتشر می‌کنند یکی بنام «بررسی اطلاعات جاسوسی اجرائی از آمریکا و دیگری بنام «فورین ریپورتس،‌‌ فاینانشیال تایمز - از لندن - هر دوی این نشریات از جانب صهیونیست‌ها و سیای آمریکا میباشد. (برای اطلاعات بیشتر در مورد این‌گونه سازمانها به کتابهائی از قبیل سرگذشت سیا رجوع کنید. نام و مشخصات بسیاری از سازمانهائی از این قبیل آمده است)
در هر دوی این نشریات از ماهها قبل از پیروزی انقلاب،‌‌ از زمانی که بنده در خدمت امام در پاریس بودم،‌‌ انواع و اقسام تهمت‌ها و دروغها بما زده می‌شد. و بعد از انقلاب هم ادامه داشته است.
یک مروری بر محتویات این دو نشریه و هم‌چنین تهمت‌هائی که در این کتاب بما زده شده است و مقایسه با آنچه در مطبوعات ایران آمده است نشان میدهد که چگونه دشمنان انقلاب اسلامی ایران عوامل اصلی شایعه‌سازی بوده‌اند و بخشی از مطبوعات کار انتشار شایعات ساخته شده آن مراکز را برعهده داشته‌اند. برای مثال محتویات روزنامه‌هائی از قبیل آیندگان،‌‌ پیغام امروز،‌‌ چلنگر،‌‌ کار،‌‌ به پیکار و... و با نشریات و کتاب یاد شده مقایسه کنید. در موارد متعددی نه تنها منابع مطبوعات چپ یا چپ‌نمای ایران همین نشریات بوده‌اند،‌‌ بلکه حتی رادیوی مسکو نیز از همین مراکز و منابع تغذیه می‌شده‌اند.
برای روشن شدن مسئله باز نمونه‌ای را ذکر می‌کنم.
نویسنده کتاب «گروگان خمینی» درباره برادرمان دکتر چمران می‌نویسد که:
«چمران از آمریکا به لبنان رفت - در آنجا او رهبر و فرمانده یک گروه بسیار افراطی شیعه بنام امل شد - که هم با کلنل قذافی لیبی وابسته بود و هم با سوریه و شیعیان افراطی ایران و لبنان. چمران با گروهی از چریکهای فلسطینی که با سازمان جاسوسی اسرائیل در رابطه بوده،‌‌ همکاری میکرد. وقتی انقلاب ایران شروع شد چمران بعراق رفت تا خمینی را ببیند و همراه او به پاریس رفت!!
از آنزمان است که امل بطور آشکار طرفدار اسرائیل و ضدفلسطینی شده است!!». خوب واضح است که چقدر دروغ و راست در اینجا کنار هم آمده‌اند تا دکتر چمران و امل را بدنام سازند. بسیاری از حرکتهای مشکوک ضد امام موسی‌ صدر و امل از همین منابع سیا گرفته شده است. نویسنده پا را حتی از این فراتر می‌گذارد و می‌نویسد:
«چمران و یزدی با موساد تماس دارند!»
همانطور که گفته شد جنگ سیاسی روانی سیای آمریکا و صهیونیست‌ها علیه انقلابیون و مبارزان مسلمان از بعد از پیروزی انقلاب آغاز نشده است. از سالهای قبل از آن آغاز شده است. از زمانی که برادرمان دکتر چمران به لبنان رفت و بهمراهی و در کنار امام موسی ‌صدر موثرترین سازمانهای انقلابی را بوجود آوردند،‌‌ این دشمنی آغاز شد. و در بسیاری از روزنامه‌ها و منابع گروههای چپ یا چپ‌نما در لبنان همین داستانهای باطل و اکاذیب ساخته و پرداخته توزیع می‌شود. بدون آنکه کسی زحمت پی‌گیری و کشف عاملان آنرا بخود بدهد».
سپس کیهان فتوکپی سندی را که از سفارت ایران در بیروت بدست آمده است چاپ کرده و نشان میدهد که:
«بررسی اسنادی که در این زمینه بدست آمده نشان میدهد که همه این کتابها توسط مزدوران ساواک و سازمان‌های سیا در ایران منتشر شده است... در اواخر سال 56 و اوائل سال 57 یعنی به هنگامیکه جوشش انقلاب اسلامی ایران آغاز شده و در عین حال امام موسی ‌صدر نیر با همکاری با جوانان و گروههای انقلابی ایران فعالیت خود را به اوج رسانیده است کتابهائی توسط منصور قدر سفیر شاه مخلوع در بیروت و عنصر کثیف ساواک تهیه و بدفتر مخصوص شاه ارسال شده تا به موقع خود بر ضد امام موسی ‌صدر و جنبش وی در جنوب لبنان مورد استفاده قرار گیرد.
اسناد موجود تهیه و ارسال این کتابها از سوی منصور قدر به ایران را ثابت می‌کند. ولی ظاهراً ساواک با اوج گرفتن انقلاب فرصت چاپ و انتشار آنرا نمی‌یابد. پس از پیروزی انقلاب مزدوران ساواک این کتابها و جزوات را در ایران منتشر می‌کنند. تا عامه مردم مبارز ایران را بسمت به جنبش امل و دکتر چمران بدبین نمایند».
جالب این‌‌جاست که این کتاب (اسناد فاجعه لبنان) و جزوه از شاه تا شمعون،‌‌ قبل از تکثیر آن توسط قدر،‌‌ در خارج از کشور بنام «بخشی از دانشجویان مسلمان خارج از کشور» منتشر شده بود.
در این کتاب علاوه بر امام موسی ‌صدر و دکتر چمران به نهضت آزادی ایران و پیام مجاهد ارگان آن نخست حمله شده است و انواع دروغها را نسبت داده‌اند. مطلبی که عیناً در نشریات وابسته به سیا و صهیونیست‌ها آمده است و بعد از انقلاب از طریق همین منابع در روزنامه‌های وابسته داخلی نیز منعکس می‌شده است.
همانطور که گفته شد،‌‌ حتی مراکز خبری روسی نیز از همین منابع تغذیه می‌شده‌اند. بعنوان نمونه خبرگزاری تاس از مسکو در 18/7/59 تفسیری نوشت تحت عنوان دکتر مصطفی چمران بروایت ولدویمیر گونچارف - مفسر سیاسی تاس و با کمال وقاحت عنوان کرد که:
«چمران پس از فارغ‌التحصیل شدن توسط دولت شاه برای ادامه تحصیل به آمریکا اعزام شد و در دانشگاههای کالیفرنیا مشغول تحصیل گردید. سپس چمران در برنامه‌های هسته‌ای پایگاههای هوائی آمریکا در برکلی و نیوجرسی شرکت کرد و او خود اذعان کرده است در تهیه سلاحهائی که آمریکا بوسیله آن فلسطینی‌ها و ویتنامی‌ها را نابود کرده است همکاری داشته است.
او هنگامی که در آمریکا بود در تشکیل انجمن‌های دانشجوئی که تحت کنترل سازمان سیا بود شرکت کرده است؟
چمران سپس عازم لبنان شد و ریاست یک مدرسه ضد«جاسوسی را بعهده گرفت». بودجه این مدرسه تماماًً توسط ساواک تامین میشد. چمران بعداً عضو کادر رهبری سازمان نظامی امل شد که بهمراه فالانژیست‌های لبنان نیروهای چپی لبنان را بارها مورد تهاجم قرار دادند. علیرغم اظهارات عوام‌فریبانه‌اش تمام رفتارهای مصطفی چمران دارای مارک ارتباط با سیا و ساواک دارد.»
هر کس که با سازمانهای دانشجویان در آمریکا و فعالیتهای انجمنهای اسلامی دانشجویان و با موسسه جبل‌العامل در صور آشنا باشد میداند که سخنان مفسر سیاسی تاس تا چه اندازه مغرضانه و بدور از حقیقت و تحریف است. و در واقع تکرار حرفهای همان آقای دریفوس در کتاب «گروگان خمینی» است. که قبل از آنهم در نشریات همین گروه بنام‌های یاد شده در بالا می‌آمده است. بدنبال تحریکات و شایعه‌سازی همین منابع غربی و شرقی است که مطبوعات حزب توده نیز شایعه‌پراکنی را تشدید می‌کنند.
کار ارگان چریکهای فدائی (اکثریت) در 14 آبانماه 59 می‌نویسد:
«از 13 آبانماه پارسال که سفارت آمریکا تسخیر شد» موضوع بازداشت کارکنان جاسوس سفارت آمریکا به وسیله‌ای برای افشای سیاست آمریکا و طرد لیبرال‌ها بدل شد.
این عمل نه تنها از سازش بازرگان و شرکاء و اجرای عملی طرح برژینسکی - یزدی - چمران - بازرگان ممانعت «به عمل آورد و لیبرال‌ها را به شدت به عقب‌نشینی وادار کرد...».
روزنامه مردم ارگان حزب غیروابسته! توده هم اباطیلی از همین قبیل را بارها تکرار کرده است نشریات گروهکهای وابسته بارها و بارها یاران صادق انقلاب را «که هم‌اکنون هم در سنگرهای جنوب علیه متجاوزین عراقی می‌جنگند قاتل تل‌زعتر و قاتل کردستان نامیدند».
برادران - خواهران،‌‌ دشمنان حیله‌گر انقلاب اسلامی چگونه می‌توانسته‌اند این انقلاب را از درون متلاشی سازند و آنرا در دنیا مخدوش نمایند و اسطوره «نه شرقی و نه غربی» را بشکنند مگر جز با تشبث به این شیوه‌ها ممکن بوده است؟ پس چرا کمی عاقلانه‌تر عمل نمی‌کنید،‌‌ چرا کمی بیشتر دقت نمی‌کنید!
در رابطه با این منابع و مأخذ و اسناد و مراکز وابسته به صهیونیزم و سیای آمریکا و روسها،‌‌ من تعداً نخواستم در دفاع از خود چیزی بگویم. اما من بشما می‌گویم تمامی دروغها و شایعاتی را که برای ما ساخته‌اند و در مطبوعات داخلی پخش کرده‌اند چه در مطبوعات راست و یا چپ،‌‌ توسط دشمنان انقلاب اسلامی و یا دوستان نادان و بیمارگونه از این مراکز ساخته و پراکنده شده‌اند.
بعنوان نمونه القابی از قبیل «راسپوتین» توسط همین آقای دریفوس در نشریاتش بما داده شده است. عنوانی که آقای محمد منتظری نیز در جمله پیام شهید برای ما بکار برده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات