در جستجوی مدرس
بصیرت:روزنامههای صبح امروز ایران در سرمقالههای خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداختهاند از جمله؛ در جستجوی مدرس، ایران و نقشه راه هسته ای، قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی، نامزدها از روی پوستر شناخته نمیشوند و... که برخی از آنها در زیر میآید.
کیهان: «تار و پود انتخابات»
«تار و پود انتخابات» عنوان یادداشت روز کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید:
انتخابات در «ایران جدید»، جشن مردم سالاری است. مردمی که قرن ها سرکوب شده و بهره ای از حاکمیت ملی نداشتند، انقلاب اسلامی 57 را با اراده خود نقش زدند تا از آن پس آقا و نوکر خود باشند. بدین ترتیب 22 بهمن، سر فصل «حاکمیت ملی» در ایران و ضمانت سالانه «جشن مردم سالاری» شد. اگر به طور متوسط، سالانه یک انتخابات در ایران برگزار شد، مردم روشن ضمیر ما هر سال در نقطه طلایی 22بهمن و با جوش و خروش تمام به «خیابان» آمدند و خون تازه در رگ های مردم سالاری دینی جاری کردند. یعنی که «میزبان» و «میهمان» این جشن بزرگ یکی بیش نیست؛ مردم.در طول این سال ها، جشن مردم سالاری ما غالبا در معرض چالش ها و تهدیدها و فشارها بود و با همه این چالش ها، سنت جشن انتخابات به عنوان «بهار ایران» قضا نشد و فراموش نگردید.
درست مثل همین امسال که جبهه ای چند سر از خارج و داخل خیز برداشتند تا به موازات جنگ روانی و ترور و تحریم اقتصادی، جشن ملت ما را در 22 بهمن و 12 اسفند به هم بزنند و نگذارند این آیین پویا و پرنشاط برپا شود.
اما این تک سنگین، با پاتک کوبنده مردم در 22 بهمن به هزیمت گرایید. بزم با رزم معمولا یکجا جمع نمی شود اما این هنر شگفت مردم ماست که هم برای عزت و سیادت و استقلال خود رزم کنند و هم سر خوان بزم این سیادت بنشینند. هم پیروزی ها را جشن بگیرند و هم به پاسداشت جشن حاکمیت خود، رزمنده باشند. البته شماری در این میان رزمنده ترند. همواره جامه رزم به تن دارند و کمتر در بزم ملی دیده می شوند.
برای آنها همین قدر که جشن های ملی را تمهید کنند، پاسدار امنیت و مصونیت کشور باشند و شادمانی و نشاط مردم خود را - مثلا در فصلی مانند انتخابات- ببینند، شیرینی جشن را دارد. این گروه، نخبگان اجتماعی و سیاسی و فرهنگی هستند که شب و روز ندارند برای مرزبانی سیاست کشور و البته که مرزداری و مرزبانی، اقتضائات و آدابی فراتر از نخبگی و سیاست ورزی های معمول دارد.جمعه 14 بهمن 1390 هنوز حدود یک ماه تا انتخابات باقی مانده بود که مقتدای امت در آن نمازجمعه شورانگیز، ضمن مرور نقاط قوت انقلاب فرمودند «مهم ترین نقطه قوت ما در این 32سال عبارت است از غلبه بر چالش ها؛ این خیلی مهم است. ما یک ملتی نبودیم که سرمان را پایین بیندازیم، راهمان را برویم، کسی با ما کاری نداشته باشد.نه، از روز اول، قدرت های مجهز جهانی، مسلطین جهانی با ما کار داشتند؛ بنای بر اذیت گذاشتند، بنای بر مانع تراشی گذاشتند. علیه ما جنگ تحمیل کردند، صدام را به جان ما انداختند، تروریست آوردند، تحریم کردند.
ما تا امروز بر همه این چالش ها غلبه پیدا کرده ایم. یعنی هیچ کدام از این چالش ها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشیمان کند، به زانو دربیاورد. ما بحمدالله راهمان را با قامت استوار ادامه داده ایم... ما در مقابل دشمنی ها مضطرب نمی شویم، نگران نمی شویم، دغدغه پیدا نمی کنیم، بنیه نظام و بنیه کشور، بنیه مستحکمی است». هشت روز بعد، در حالی که دشمن آتش تهیه سنگینی ریخته بود تا «بزم-رزم» 22 بهمن را از رونق بیندازد، ملتی دم غنیمت شمار و زمان شناس، تصویری از حضور ساختند که قاب شکن شد.
تا روزنامه صهیونیستی- هاآرتص- با حیرت و تحسین بنویسد «تحریم ها هیچ تاثیری بر ایران ندارد و فقط ایرانیان را متحدتر می کند. انقلاب ایران 33 ساله شد. مردم ایران روز پیروزی انقلاب را در حالی جشن گرفتند و به حمایت از نظام خود به خیابان ها آمدند که شب گذشته، تهران سرمای سه درجه زیرصفر را تجربه کرده بود. ایرانی ها در مقابل تحریم ها و تهدیدها هیچ ترسی به دل راه نداده اند».
این نیز هنر شگفت مردم ماست که با برگزاری جشن در سرمای سه درجه زیر صفر، جواب دندان شکن به هجمه انبوه دشمن بدهند. وقتی ورق برگشت و جنگ مغلوبه شد، فقط نتانیاهو نبود که به اعضای کابینه خود گفت «درباره تهدید نظامی علیه ایرانی وراجی و گزافه گویی نکنند و اسرائیل را در خط مقدم مقابله با ایران قرار ندهند» بلکه اکنون به گزارش رادیو اسرائیل «پرزیدنت شیمون پرز در سفر به ایالات متحده به پرزیدنت اوباما خواهد گفت که تهدیدهای اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران بیهوده است و نباید به چنین اقدامی دست زد».
کجای دنیا با 3-2 ساعت عرض اندام یک ملت، این چنین ورق های تهدید برگشته است؟ این می شود هنرنمایی در آوردگاه به غایت پیچیده جنگ نرم. جشن 22 بهمن امسال نیز با این وصف، مینیاتوری چشم نواز و مسحورکننده از بصیرت ملت ما شد؛ تابلویی ریزبفت از روح جمعی و اراده ملی با «تار» بزم و «پود» رزم! آیا می توان به زیبایی چنین تابلو و تصویری شهادت نداد؟!به فاصله 20 روز، از 22 بهمن جشن دیگری در پیش است، جشن مردم سالاری زیر نگاه بدخواهان و بددلان. میهمان و میزبان یکی است. آنها که ولی نعمت این ضیافت و میزبان این جشنند، کمترین توقع را دارند هر چند که این بزرگواری میزبان (ملت)، مسئولیت رقبای انتخاباتی و منتخبان را دو چندان سنگین می کند. در این جشن، مسئولیت مرزداری و مرزبانی اصالتا متوجه نخبگان عرصه سیاست و رسانه و خطابه است تا جشن مردم سالاری را بزم خصوصی خود نپندارند و بر این پندار، در تار منیت های خود نتنند.
مرزداری و مرزبانی و پاسداری و امانتداری، اصالتا با فریفتگی دنیا و مال جمع نمی شود. حضرت سیدالساجدین و زین العابدین علیه السلام در دعا برای مرزداران فرمود که «و انس هم عند لقائهم العدوّ ذکر دنیا هم الخدّاعه الغرور و امح عن قلوبهم خطرات المال الفتون واجعل الجنه نصب اعینهم. یاد دنیای خدعه گر فریبنده را به هنگام ملاقات دشمن، از ذهن آنها ببر و زرق و برق گمراه کننده مال را از دلهای آنان محو کن و بهشت را نصب العین آنها قرار ده»! (دعای 72 صحیفه سجادیه).
رزمندگی و پاسداری مرزهای امنیت از شبیخون دشمن ذاتا با غنیمت طلبی و سهم خواهی و منازعه در تعارض است.تا دست و پای پاسداران تنگه در «کوه عینین» از دیدن غنایم سست نشده بود، دورنمای جنگ احد برای جبهه اسلام چیزی جز پیروزی نمی نمود اما آن هنگام که خواهش ها، چشم تنگه داران را از پشت سر برداشت و به زرق و برق غنیمت انداخت، ماموریت خطیر به فراموشی سپرده شد و تنگه برای شبیخون دشمن گشوده ماند.
«خداوند وعده خود را درباره پیروزی شما بر دشمن تحقق بخشید آن هنگام که دشمنان را به اذن پروردگار به هلاکت می رساندید.حتی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر... تا اینکه سست شدید و (بر سر رها کردن سنگرها) در کار خود به نزاع با یکدیگر پرداختید و نافرمانی کردید بعد از آن که خداوند آنچه (از پیروزی) درست داشتید به شما نشان داد. بعضی از شما خواهان دنیا بودند و بعضی خواهان آخرت؛ بنابراین خداوند شما را از دشمنان منصرف ساخت (و پیروزی شما به شکست منتهی شد) تا شما را آزمایش کند...» (آیه 251 سوره آل عمران).
این گونه از دل یک پیروزی، چالشی سهمگین سر برآورد و جان گرامی سرداران و شجاعانی چون جناب حمزه عموی بزرگوار پیامبر(ص)، لگدکوب غنیمت طلبانی شدند که عنان و افسار خویش از کف داده بودند و بارقه غنیمت، چشم بصیرت آنان را کور ساخته بود.هیجان های سیاسی معمولا چاشنی انتخابات است. این هیجان ها- اگرچه نه در شأن نخبگان و سیاست گران- قابل اغماض است تا آنجا که مظهر نیرنگ زدگی و فریب خوردگی نباشد.
مظاهری از این دست، قلب مردم خوب ما و بدنه اجتماعی اصولگرا را رنج می دهد؛ از جانب هر طیف و جبهه و نامزدی که می خواهد باشد. اگر سیاست گران هیجان زده درباره این قصور معفو باشند که نیستند، نخبگان و بدنه اجتماعی به طریق اولی باید مراقب باشند به تعاملات منجر به منازعه و فشلی رسمیت نبخشند. «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» (آیه 64 سوره انفال).
انتظار از دلسوزان کشور و ملت به ویژه نخبگان اجتماعی آن است که بتوانند افق بعد از ایستگاه انتخابات را هم رصد کنند و برای آینده- آمیزه فرصت ها و چالش های پیش رو- بیاندیشند.اگر سازمان منهزم فتنه در بده بستان عملیاتی با جبهه خارجی، تاکتیک «موتور روشن با چراغ خاموش» را برگزید، به این گزینه رسیده بود که ولو در ظاهر نباید در عرصه انتخابات آفتابی شود تا شاید فرصت اجرای استراتژی «تعمیق شکاف» میان طیف های گوناگون جبهه اصولگرایی فراهم آید. مسئولیت متقابل چیست؟ میدان را خالی از دشمن ندیدن و انسجام و اتحاد جبهه را با همه نقد و نظرها پاس داشتن. مردم در این باره کم نگذاشتند و با درایت به میدان آمدند و حالا نوبت نخبگان است. در حلقه جنگ روانی به غایت پیچیده خصم نباید افتاد. فضیلت و مصلحت بزرگتر، همین اتحاد و همدلی است.
دور شدن از موضع ابهام و اتهام به سمت صداقت و صراحت به این اتحاد کمک می کند؛ همچنان که اغماض از برخی کم گذاشتن ها، اگر در حوزه اصول و اولویت ها نباشد البته در این میان حساب غلّ و غش و خیانت جداست.
«و من یغلل یات بما غلّ یوم القیامه ... هرکس خیانت کند، روز قیامت با همان خیانت خود می آید، سپس به هرکس آنچه را فراهم کرده می دهند و بر آنها ستم نخواهد رفت» (آل عمران، آیه 161)قرن ها به سیاهی و تباهی و نکبت گذشت تا آفتاب عزت و سیادت در ایران دمید. حالا خیلی ها با نگرانی و امید چشم به ایران دوخته اند. سرنوشت تاریخ را به دست ما سپرده اند تا ریل آن را به سوی کرامت و سعادت انسان بگردانیم.
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
رسالت: «گریوه !»
«گریوه !» سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید:
گریوه یعنی گردنه، یعنی یک پیچ تند و پرخطر ! بارها این سخن را که ما در سر راه یک پیچ بزرگ و تند تاریخی قرارداریم از سوی مقام معظم رهبری شنیدهایم. تردیدی نیست که در «برون» در برابر این واقعیت قرارداریم. اما در «درون»هم این حقیقت انکار ناپذیر وجود دارد که گردنه های سخت تر و صعب تری وجود دارد که باید از آن به سلامت بگذریم . اگر این توفیق حاصل نشود عبور از مرحله پیچ تند تاریخ که امروز در برابر آن قرارداریم ممکن نخواهد بود.
هر شبنمی در این ره صد موج آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد
انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم.بدون شک عبور از این انتخابات آن هم با مشارکت گسترده که سخت مورد توجه دشمن است و بسیار مهم میباشد ، ما را به آن گردنه و مختصات آن نزدیک تر می کند نامزدهای این دوره پس از فرونشستن گردوغبار فتنه سال 88 اغلب اصولگرا هستند. دشمن در فتنه سال 88 با تنظیم «دُز رقابت» تفاوت را به «تضاد» و تضاد را به «تخاصم» تبدیل کرد و امنیت ملی را در معرض خطر قرار داد.
ما از این مهم غافل بودیم که راهبرد دشمن چیست و آنها کجا را هدف قراردادند؟ آخرین این راهبرد «فروپاشی» و ضدیت با نظام بود ! دشمن عده ای غافل را درچاه ویل بی بصیرتی فرو برد و آنها را در برابر نظام قرار داد.
اکنون این فرصت را داریم که خود «دُز رقابت» را تنظیم کنیم و وارد وادی «تضاد» و «تخاصم» نشویم.
رهبر معظم رهبری زمانی مشفقانه فرمودند ؛ نامزدها مواظب باشند آن کلاهی که سر شکست خوردگان انتخابات در سال 88 رفت سرآنها نرود. رسیدن به پست و مقام نمایندگی مردم ادب و آدابی دارد اگر آنها نادیده گرفته شوند ، سقوط حتمی است.
حافظ می فرماید:در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسی است آن به کزین گریوه سبکبار بگذری
برای رسیدن به جاه و بزرگی نباید هرخطری را پذیرفت حتی خطر سقوط در دره تباهی، جاه طلبی و خودپرستی را ! در روایت از رسول الله (ص) داریم که آخرین چیزی که از دل مومن خارج می شود حب جاه است .(عده الداعی صفحه 78) باید خود را مهیای کاری کنیم که سبکبار از آن بگذریم.
نامزدهای انتخاباتی باید بدانند اگر رای آوردند تکلیف گرانسنگی به دوش آنهاست که بخشی از آن در سوگند نمایندگی آمده است و اگر هم رای نیاوردند این تکلیف بزرگ ازدوش آنها برداشته شده و باید خیلی هم مسرور باشند.
اگر آن که رای آورد مسرور شود به گونه ای که مستی قدرت او را از انجام تکالیف الهی که بردوش دارد بازدارد ، معلوم می شود از این گردنه به سلامت عبور نکرده است.اگر آن که رای نیاورد محزون شود به گونه ای که افسردگی سیاسی بگیرد و گوشه ای بخزد و یا خدای نکرده دیگران و نهادهای مسئول را متهم کند و بنای یک شرارت سیاسی را بگذارد معلوم می شود در سر پیچ این گردنه سرعت خود را تنظیم نکرده و به دره خودپرستی سقوط کرده است.
حافظ در این مرحله هم نصیحتی دارد و آن اینکه ؛
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
صلح با خود و صلح با دیگران بویژه رقبا تنها راه برون رفت از این «گریوه» است. پایان رقابت ها باید آغاز رفاقت ها باشد.چون قرار است بعد از انتخابات، فصلی از همکاری و همیاری در سایه وحدت ملی و انسجام اسلامی برای پیشبرد گفتمان پیشرفت ، خدمت و عدالت صورت گیرد کِش دادن اختلافات درحین برگزاری انتخابات و پس از آن، بزرگترین آسیب برای امنیت ملی است.دشمن هم برای نفوذ دربین مردم و نامزدها از همین «معبر» وارد خواهد شد. برای گزینش اصلح یک راه روشن و شفاف وجود دارد که در همه رساله های عملیه برای انتخاب مرجع هر انسان بالغی انجام می دهد.
1- اول خود انسان یقین کند خودش اهل تشخیص باشد.
2- اگر یقین نکرد دو نفرد عادل را پیدا کند که در این مورد به او کمک کنند به شرط آنکه دو نفر عادل دیگر با این نظر مخالفت نکنند.
3- مرحله سوم آن است که به عده ای از اهل علم و عدل که می تواند به گفته آنها اطمینان کند رجوع نماید.
اگر انسان این مسیر رادرست عمل کند مشکلی پیش نخواهد آمد و همگی ماجور خواهند بود. هر کس که در این سه منزل به اصلح برسد لزوما با دیگری به منازعه و اختلاف کشیده نمیشود.
مسیر انتخاب درست ازاین سه منزل می گذرد و منزل سوم مطمئن ترین راه برای رسیدن به صحیح ترین تصمیم است.
جمهوری اسلامی: «در جستجوی مدرس»
«در جستجوی مدرس» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسمالله الرحمن الرحیم
مطلق انگاری درباره عملکرد انسانهای عادی، چه با وجه منفی و چه با وجه مثبت، امری غیرمنطقی است. انسان، جایزالخطاست و به همین دلیل، عملکردها معمولاً مجموعهای هستند از امور مثبت و منفی یا نقاط قوت و ضعف بنابراین، قضاوت درباره افراد و مجموعهها و عملکردهای آنها وقتی میتواند مقرون به صحت باشد که با بررسی همه جانبه و لحاظ کردن کلیه بخشهای قوی و ضعیف و مثبت و منفی همراه باشد.اکنون که مباحث مربوط به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی مطرح است، درباره عملکرد مجلس هشتم و مجالس قبل از آن نیز مطالب زیادی گفته میشود.
درخصوص مجلس هشتم، قضاوتهایی براساس مطلق انگاری شنیده میشود. عده ای، به ویژه آنها که خود در این مجلس هستند، آن را مجلسی قوی میدانند و عملکرد آن را مثبت ارزیابی میکنند و عدهای نیز آن را مجلسی بیخاصیت که بود و نبود آن یکسان است میدانند. واقعیت اینست که مجلس هشتم ضعفهای زیادی دارد ولی اینطور نیست که فاقد نقاط مثبت باشد. اینکه نمایندگان مجلس در یک دوره چهار ساله، دوبار قانون مصوب خود را در اثر فشارهای خارج از مجلس به فاصله مدت کوتاهی پس بگیرند، یک ضعف بزرگ است. چه گفته شود اصل تصویب غلط بوده و یا پس گرفتن آن غلط بوده، در هر دو صورت چنین واقعهای نشانه ضعف این مجلس است.
همینطور، عدم قاطعیت مجلس در برابر نافرمانیهایی که رییسجمهور نسبت به اجرای قوانین مصوب نشان داده و مهمتر از آن، ناتوانی تأسف باری که این مجلس تاکنون در زمینه احضار رئیسجمهور و سؤال از وی داشته، از نقاط ضعف آن هستند.
شاید ضعفی که مجلس هشتم در استیضاح وزیر اقتصاد از خود نشان داده از سایر ضعفها شدیدتر باشد، زیرا موضوع از یکطرف به ضعف عملکرد وزیر مربوط میشد که تردیدی در آن وجود نداشت و از طرف دیگر به موضوع بسیار مهم فساد بزرگ اقتصادی مرتبط بود که در زیرمجموعه وزارتخانه تحت اشراف این وزیر رخ داده بود.
با اینهمه نباید انکار کرد که مجلس هشتم در بخشهائی از قبیل تصویب بعضی قوانین مفید داخلی، ایستادگی در برابر طمع ورزیهای خارجی و تصویب قوانینی برای خنثی کردن توطئههای بیگانگان و تلاش برای جلوگیری از تخلف عناصر اجرایی، با موفقیت به وظایف خود عمل کرده هر چند به دلیل موانع موجود، توفیق چندانی در دست یابی به نتایج مطلوب نداشته است. اینکه رییس جمهور، به هر دلیل، موقعیت را برای به زبان آوردن این مضمون که مجلس در رأس امور قرار ندارد مناسب میبیند، نشان از شرایط خاصی دارد که بخشی از آن به این واقعیت که مجلس هشتم را نمیتوان مطلقاً یک مجلس قوی با دست باز دانست مربوط میشود. قدرت و هیبت مجلس شورای اسلامی باید در حدی باشد که هیچکس جرأت نکند به خود اجازه دهد کوچکترین چیزی که این قوه را حتی ذرهای از جایگاه در رأس امور بودن آن، پائینتر جلوه دهد به زبان بیاورد.
این جایگاه شایسته را که قانون اساسی برای مجلس شورای اسلامی در نظر گرفته است، خود نمایندگان مجلس باید حفظ کنند و نباید از خارج مجلس انتظاری داشته باشند. اینکه امام خمینی بر روی دو نکته مهم در رأس امور بودن و ضرورت همچون مدرس عمل کردن درباره مجلس شورای اسلامی تأکید میکردند به این دلیل بود که دو خطر بزرگ را در همان دوره اول مجلس انقلاب، احساس کرده بودند.
خطر اول، نافرمانی و گردن کشی بنی صدر در برابر مجلس بود و خطر دوم به وجود عناصری در مجلس مربوط میشد که از جنس مجلس انقلاب نبودند.امام فرمودند مجلس در رأس همه امور است، تا با این جمله به نمایندگان مجلس بفهمانند که باید در برابر تخلف از قانون و نافرمانیهای دولتمردان بایستند و برروی شهید مدرس به عنوان الگوی نمایندگان مجلس تأکید کردند تا ایستادگی وی در برابر رضاخان، سرمشقی باشد برای سد کردن راه بازگشت استبداد و دیکتاتوری.
آنچه درباره انتخابات مجلس باید گفت اینست که اینک کشور ما به مجلس نیاز دارد که نمایندگان آن همچون مدرس باشند و خود مجلس بگونهای باشد که بتواند واقعاً شایسته عنوان «در رأس امور» قرار داشتن باشد.
در اینکه مجلس باید داشته باشیم و انتخابات باید برگزار شود و البته سالم هم باید برگزار شود و رقبای انتخاباتی و طرفداران آنها باید موازین اخلاقی را رعایت کنند و در تبلیغات انتخاباتی نباید با نفی همدیگر و تخریب این و آن درصدد اثبات خود یا افراد مورد نظر خود بود، تردیدی نیست.
اینها از بدیهیات و از اصول اولیه هر انتخاباتی هستند و در نظام جمهوری اسلامی نیز 33 سال است که همواره بر آنها تأکید شده است. انتظار اینکه به این توصیهها کاملاً عمل شود و تخلفی از این ضوابط صورت نگیرد نیز چندان دست یافتنی نیست هر چند باید برای رسیدن به آن تلاش کرد اما مجلسی که در رأس امور نباشد، شایسته نظام انقلابی جمهوری اسلامی نیست بنابراین درباره انتخابات، حرف اصلی اینست که همه باید به دنبال مدرس بگردند و اگر احساس میشود که مدرس کمیاب است باید خودمان را سرزنش کنیم که چرا بعد از پیروزی انقلاب در پرورش دادن انسانهائی همچون مدرس کوتاهی کرده ایم. اگر در این 33 سال هر سال فقط 10 نفر مثل مدرس ساخته شده بودند، امروز مجلس ما پر از مدرس بود.
تهران امروز: «چرا جبهه متحد مورد اقبال است؟»
«چرا جبهه متحد مورد اقبال است؟» یادداشت روز تهران امروز به قلم محمد نبی رودکی عضو لیست جبهه متحد اصولگرایان است که در آن می خوانید:
فرآیند تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی آغاز شده و کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان بر اساس آخرین نظرسنجیها همچنان در صدر اولویتها و اقبال افکار عمومی مردم قرار دارند.
طی چند روز گذشته گزارشهای زیادی از سراسر کشور در مورد وضعیت و فضای انتخاباتی در سطح رسانهها منعکس شد که همگی از شور و شوق انتخاباتی مردم حکایت دارند.ستادهای انتخاباتی به محل تجمیع هواداران کاندیداها تبدیل شده و مناظرهها و مباحث صریحی بین طرفداران کاندیداهای رقیب در جریان است. در این بین همانگونه که اشاره شد تمام نظرسنجیها از پیروزی گسترده کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان خبر میدهد.
اما چرا استقبال مردمی از جبهه متحد اصولگرا نسبت به سایر گروهها بیشتر است؟ در پاسخ باید نکاتی چند را متذکر شد:
1 - کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان متشکل از افرادی با تجربه و دارای سوابق مدیریتی عالی بوده که با اندوختههای چندین ساله خود در مناصب مهم ملی، ظرفیت بالایی برای پاسخ دهی به انتظارات و توقعات عمومی داشته و بدیهی است که در عرصههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صاحب نظر میباشند و در این راستا گزینههایی مناسب برای نمایندگی ملت در مجلس به شمار میروند.
2 - رویه عمومی جبهه متحد اصولگرایان و جهت گیریهای استراتژیک این جریان بر اساس نقطه نظرهای رهبر معظم انقلاب و توصیههای راهبردی بزرگان نظام بوده و برنامههای انتخاباتی کاندیداهای متعلق به این طیف نیز مطابق با اسناد بالا دستی و راهبردی ملی تدوین گشتهاند. بر این اساس، برنامههای متنوع ارائه شده توسط این جریان و کاندیداهای وابسته به آن جذابیت ویژهای برای اقشار مختلف مردم دارند.
3- حمایت عام تمامی بزرگان متنفذ اصولگرا و بسیاری از شخصیتهای مهم دینی و سیاسی کشور از جبهه متحد اصولگرایان، چشمانداز ویژهای برای این طیف در میان اقشار مختلف نخبگان و عامه مردم ایجاد نموده است. طی چند ماه گذشته بسیاری از اساتید حوزههای علمیه و همچنین صاحب منصبان سیاسی،نظامی و اقتصادی کشور اعلام نمودند که بنا بر رویه و برنامههای جامع جبهه متحد اصولگرایان، از فعالیتهای این جبهه در عرصه انتخابات کشور حمایت کامل به عمل میآوریم.بنابر این طبیعی است که مردم نسبت به جبهه متحد اصولگرایان توجه بیشتری داشته باشند
4 - ساز و کار انتخاباتی تعبیه شده توسط جبهه متحد اصولگرایان که تحت نظارت تام و دقیق آیتالله مهدوی کنی به پیش رفته و سرانجام منجر به تهیه لیستهای انتخاباتی این جبهه در سراسر کشور شد، از نظر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، توانسته است به ایجاد فرآیندی وحدت آفرین منجر شود وهمچنین شمولیت عامی در میان غالب طیفها و گروههای مختلف اصولگرا پیدا کند. از این منظر میتوان اقبال خیل عظیمی از عامه مردم ارزشی و اصولگرای کشورمان به لیست انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان را تبیین و توجیه نمود.
سر انجام باید گفت که اقبال عمومی مردم نسبت به کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان،کارآمدی مدیریتی وابستگان این طیف را نشان داده و پیروزی نهایی مجلس نهم شورای اسلامی را برای آنان رقم خواهد زد.
ابتکار: «تکثر در لیستها، تشتت در گفتمان»
«تکثر در لیستها، تشتت در گفتمان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می خوانید:روز جمعه، صحنه نمایش مشارکت مردمی خواهد بود. در این روزها، نامزدها هرآنچه را که در آستین داشتند، به میدان آوردهاند.در این دوره، ساحت سیاست نشان از تفاوتهایی مهم با دورههای قبل دارد؛ گرانیگاه این تفاوت، همانا به هم خوردن آرایش مرسوم سیاسی و خالی شدن میدان از رقیب دیرینه؛یعنی اصلاحطلبان است.
با دگرگونی پیشآمده، سپهر سیاست نیز دستخوش تغییرات مهمی شدهاست: یکی از این تغییرات، تعدد و تکثر لیستها در بین اصولگرایان میباشد؛ تکثر و تعددی که با تشتت گفتمانی همراه است.در ابتدا، گمانه این بود که رقابت در این دوره «سهضلعی» خواهد بود: ضلعی با محوریت جبهه متحد اصولگرایان، ضلع دیگر با محوریت جبهه پایداری و ضلع سوم نیز با محوریت اصلاحطلبان باقیمانده در صحنه سیاست اما روند تحولات نشان داد که این دوره، آنچنان تکثری را به همراه دارد که با هیچ قاعده و شکل هندسی سازگار نخواهد بود.
نگاهی اجمالی به صحنه انتخابات فعلی، بیانگر این است که جبههها و به تبع آن، لیستهای متعدد که هیچکدام هم حاضر به تمکین از گفتمان دیگری نیست، قد برآوردهاند؛ جبهه متحد اصولگرایان، جبهه پایداری، جبهه ایستادگی ، جبهه بیداری و بصیرت ـ که توسط آقای شهابالدین صدر اعلام موجودیت کرد ولی با رد صلاحیت ایشان، معلوم نیست در چه وضعیتی خواهد بود ـ.، صدای ملت، لیست حامیان دولت تحت عنوان حامیان انقلاب اسلامی و...
یقیناً تعدد لیست در آستانه انتخابات سابقهای دیرینه دارد اما هیچگاه این تعدد، به تکثر و تشتت گفتمانی منجر نمیگشت در حالی که اکنون علائم این تشتت، در حال خودنمایی است.
یکی از ویژگیهای گفتمان اصولگرایان، انعطافپذیری، مصلحتاندیشی و «ریشسفید»پذیری بود؛ همان خصلتی که اکنون فراموش شدهاست، بهگونهای که ریشسفیدی و پادرمیانی بزرگان نیز نتوانست عاملی برای ائتلاف گردد.
گروههایی که تا دیروز به صورت یک «طیف» در زیر چتر اصولگرایی جمع شده بودند، حال هرکدام علم دیگری به دست گرفته و در مسیر انکار و نفی دیگری گام برمیدارد.
به عبارت دیگر، گفتمان اصولگرایی در حال تجزیه شدن است. عناصر دیروزی با گسست مبانی، هرکدام تلاش دارند تا اجزاء گفتمان جدیدی را خلق نمایند. همین چند روز گذشته بود که از طریق همین جریده، صحبتهای «علی مطهری» نامزد منتقد دولت منعکس شد. وی گفته بود: «اگر اصولگرایی این است که آقایان میگویند و عمل میکنند، من به هیچوجه اصولگرا نخواهم بود.» از سوی دیگر، شرط جبهه پایداری برای تعامل با جبهه متحد، حذف نمایندههای آقایان لاریجانی، قالیباف و کنار گذاشتن کسانی چون علی مطهری، عباسپور، کاتوزیان و حتی محمدرضا باهنر بود؛ از سوی دیگر، اعضای جبهه متحد، مدعی خروج حامیان دولت از گفتمان اصولگرایی میباشند.
اکنون، بسیاری معتقدند که گپ کنونی در ساحت گفتمانی اصولگرایان، معلول پیروزی «احمدینژاد» در انتخابات 88 است. آنان مدعیاند که احمدینژاد، خود بیاعتمادی به گروههای شناسنامهدار اصولگرا را بنیان گذاشت، سنت «گریز از اصول» آنان را رواج داد و همچنین «مشی» و «منشی» را انتخاب کرد که با روشهای دیگر اصولگرایان ناسازگار افتاد.
بر این اساس، انتخابات روز جمعه، آوردگاههای متفاوتی به همراه خواهد داشت: نخست اینکه، گپ و تشتت کنونی «خمیرمایهای» برای شکلگیری قطبهای جدید سیاسی، پس از انتخابات خواهد بود و آرایش سیاسی ریاستجمهوری یازدهم را متأثر خواهد کرد؛ دوم اینکه، آنچه در این مجال گفته شد، خاص کلانشهرها به خصوص «تهران» است. شرایط در شهرستانها به طور کلی متفاوت خواهد بود.آنجا، لیست و سرلیستها تعیینکننده نخواهند بود بلکه موقعیت شخصی، نگاه مردم به عملکرد نماینده دوره هشتم و مناسبات قومی فاکتورهای مهم پیروزی در آن مناطق به حساب میآیند.و نکته آخر آنکه، این احتمال که «مجلس نهم» بدون حضور اکثریت قاطع و با حضور اقلیتهای متعدد و تکثرهای فکری و سیاسی شکل بگیرد، بیش از پیش قوت یافتهاست.
مردمسالاری: «اکنون نوبت مردم است اگر...»
«اکنون نوبت مردم است اگر...» سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری به قلم میرزا بابامطهری نژاد است که در آن می خوانید:دوره تبلیغات نامزدهای نمایندگی مجلس نهم از دو روز قبل آغاز شده است. بیش از سه هزار و سیصد نامزد نمایندگی از حوزه های انتخابیه سراسر کشور برای نشستن برصندلی های بهارستان رقابت می کنند که به واسطه محدودیت های نه چندان قانونی، اکثر این نامزدها از جبهه های اصولگرایی هستند که خیلی زودتر از آنچه که پیش بینی می شد به اختلا ف درون گروهی رسیدند و اینک در فصل مهم انتخابات با هم به رقابت برخاسته اند.
اصلاح طلبان با همه ایثاری که کردند و گردنه های پرابهام تردید را پشت سر نهادند، حداکثر در یک سوم کرسی ها امکان رقابت، آن هم رقابت نا عادلا نه را یافتند. نا عادلا نه از این نظر که خیلی از آنها در هیات های اجرایی و هیات های نظارت رد صلا حیت شدند، تا با پی گیری های نفس گیر صلا حیت داشته خود را به اثبات برسانند، فرصت ارتباط بامردم و سازماندهی ستادهای خود را از دست دادند و برخی هم به این توقیف هم نائل نشدند و از قافله رقابت باز نگه داشته شدند!
در هر حال زمینه بودن یک اقلیت منتقد در مجلس را برای جامعه به وجود آوردند. اینک نوبت مردم است که برای پاسداری از آزادی ها، نهادینه کردن حاکمیت قانون، ایجاد مانع برای خود کامگی ها، ممانعت از شکستن حرمت ها و جلوگیری از تجاوز به حقوق و آزادی های قانونی، مبارزه با قانون شکنی و خشونت، صراحت و شفافیت در وضع مقررات، توسعه موزون و شتاب هماهنگ، نهادینه کردن مشارکت مردمی، رقابت با دیدن نقاط ضعف و وقوت در کنار یکدیگر، صیانت از نیروی انسانی به عنوان محور توسعه و تداوم رشد اقتصادی و همگام با آن توسعه سیاسی و شکوفایی فرهنگی و حاکمیت شایسته سالا ری و... به شناخت و رای دادن به اصلاح طلبانی که صحنه را خالی نکرده اند و عمدتا در فهرست انتخاباتی جبهه مردم سالا ری در تهران و حزب مردم سالاری در سراسر کشور معرفی شده اند رای دهند یا به هر علت از جمله قهر کردن با مهمترین جلوه مردم سالاری و با معنی ترین رویدادی تجلی و اراده مردم امکان حضور چهره های منتقد و ناظر را از میان بردارند که در آن صورت در پاسخ به تاریخ شرمنده خواهند شد.
این مهم و این مسوولیت وقتی حساس تر می شود که ببینیم رسانه های وابسته به کانون های قدرت در یک سویه عمل کردن گوی سبقت را از تاریخ یک سویه نگران گرفته اند. هفته گذشته برای شرکت در میزگرد و مناظره به دعوت جامعه اسلا می دانشجویان یکی از دانشگاه ها به اهواز رفته بودم.
در میزگرد دانشجوی عزیزی بعد از استماع سخنان من سوالی مکتوب را به این شرح از من پرسید: «با وجود دولت اصولگرا ورود جبهه اصلا ح طلب به مجلس سبب دو دسته شدن نمی شود؟ مجلس قانونی تصویب کند و دولت رغبت به اجرای آن نداشته باشد چه می شود؟» از متن سوال معلوم است که توضیحات من او را به اقناع رسانده است ولی تبلیغات یک سویه رسانه ای به او اینطور القاع کرده است که حضور دو گرایش در مجلس سبب دعوی می شود، حال آن که در ادبیات سیاسی و تجربی جهان و در روش و سیره امام راحل(ره) برای صیانت از حقوق مردم و جلوگیری از تک گوئی و تک روی وجود گرایش های مختلف در حاکمیت و در مجلس نه تنها خوب، بلکه یک ضرورت است.
یادمان هست در زمان حیات امام راحل وقتی «روحانیون مبارز» خواست اعلام موجودیت کند، در حالی که «روحانیت مبارز» فعال بود، امام بسیار تایید و حمایت کردند و وقتی یکی از نزدیکان بیت امام علت را از ایشان پرسیدند، امام به برکات اداره کشور با تفکرات مختلف و ضرورت های آن تاکید فرمودند.یا سوالات دیگری پرسیده شد که اصلاح طلبان را عامل چالش های پشت سر گذاشته شده جامعه مثل چالش سال 77 یا 88 و امثال آن می دانسته و حضورشان در انتخابات را نفی می کردند، که این هم نشان از عملکرد غیرمنصفانه رسانه های ارتزاق کننده از بیت المال و یک سو نگر دارد و اصلا دانشجویان که باید کنجکاوترین عناصر جامعه باشند حتی از دسترسی به رسانه های محدود اصلاح طلب هم باز نگهداشته شده اند.
پاره ای از سوالات با آدرس عوضی دادن رسانه های یکسونگر، اصلاح طلبان را وابسته به کانون های قدرت و ثروت فرضی برشمردند و از کانون های شناخته شده وعینی ثروت و قدرت در جبهه های نوظهور اصولگرایی و وابسته به دولت بی اطلاع نگهداشته شده اند.
در چنین شرایطی ساکت و بی تحرک ماندن اندیشه اصلاح طلبی جز خدمت به تمامیت طلبان و اقتدارگرایان مست از قدرت هیچ ثمری نخواهد داشت و علاوه بر این، هزینه ظهور دوباره این اندیشه را به شدت بالا خواهد برد. توانگر بودن یک جامعه، نه به وسیله اشیایی است که مالک آنها است، بلکه با مقدار اندیشه هایی که در خود دارد سنجیده می شود. کارایی اندیشه ها تابع عامل مهمی به نام شبکه روابط بین آنها است تا بتوان کار همگونی از اشخاص واندیشه و اشیا را تصور کرد. ارزیابی ثروت و سرمایه اجتماعی. یک جامعه معین به کمیت اندیشه های آن و چگونگی شبکه روابط بین آنها بستگی دارد. یکی از بهترین شرایط روانی و زمانی برای انجام فعالیت مشترک بین اندیشه ها، انتخابات است.
به شرایط امروز جامعه خودمان نظری بیفکنیم، عدم شرکت در انتخابات به سمت بالا بردن درجه پیوستگی و انسجام اندیشه اصلاح طلبی است یا برعکس؟ حال که به واسطه محدودیت های رسانه ای ناعادلانه، تعداد روابطی که هر فرد اصلاح طلب را به دیگر افراد و اعضا پیوند می دهد به کمترین و نازلترین سطح رسیده و تحرک و پویایی بین آنها را به شدت کاهش داده است، شرکت درانتخابات فرصتی است گرانبها تا اندیشه ها یکدیگر را بازیافته و شبکه ارتباطی گسترده گذشته را بازسازی کنیم و رقیب را از آسوده خاطری برهانیم.
حمایت: «نامزدها از روی پوستر شناخته نمیشوند»
«نامزدها از روی پوستر شناخته نمیشوند» عنوان یادداشت روزنامه حمایت به قلم شکور اکبرنژاد نماینده تبریز، اسکو و آذرشهر است که در آن می خوانید:تبلیغات سالم برای انتخابات مشخصههایی دارد که لازم است تمامی نامزدهایی که صلاحیت آنان از سوی شورای نگهبان تایید شده است، خود را ملزم به رعایت آن بدانند و در دوران تبلیغات اقدامی نکنند که مانند سال 88 کشور با چالش مواجه و فضای کشور متشنج شود.
نامزدها باید در سخنرانیهایی که در جمع مردم ایراد میکنند تنها از برنامه های خود بگویند و از تخریب کردن و تهمت زدن به نامزدهای دیگر پرهیز کنند البته بهتر بود ساز و کاری تعبیه شود که بساط تبلیغات پوستری برچیده شود و همه نامزدها با دادن مبلغی به صدا و سیما از طریق رسانه ملی به بیان برنامه های خویش بپردازند؛ تبلیغات از طریق پوستر و عکس روش غلطی است که در کشور باب شده است؛ زیرا کسانی که توانایی مالی دارند با پر کردن در و دیوار شهر به معرفی چهره خود میپردازند و از سوی دیگر نامزدهای چه بسا اصلحی که این توانایی مالی را ندارند و همچنین حاضر نیستند وامدار مراکز ثروت باشند، در موضع ضعیفتری قرار میگیرند.
یکی از علتهایی که اکنون میبینیم بسیاری از دلسوزان کشور از حضور در عرصه انتخابات کنار کشیدهاند، همین تبلیغات پرهزینه است؛ کسی که قصد خدمت به مردم را دارد حاضر نیست به هر قیمتی شده به مجلس راه یابد؛ بنابراین وقتی میبیند نمیتواند از عهده مخارج سنگین تبلیغات برآید، ترجیح میدهد کنار رود. صلاحیت و کارآمدی نامزدها از روی عکس و پوستر شناخته نمیشوند، بلکه مردم با مطالعه مجلات و روزنامهها و همچنین از طریق رسانه ملی با افکار نامزدها و برنامههای آنان آشنا میشوند و آنگاه است که میتوان از مردم انتظار رای آگاهانه و از روی شناخت درست.
با این حال اگر زمانی نامزدهای انتخابات مجلس همانند نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری امکان معرفی خود از طریق رسانه ملی را پیدا کردند، باید به این نکته نیز توجه داشت که صدا و سیما باید به همه نامزدها وقت یکسانی دهد تا عدالت رعایت شود و حق کسی ضایع نشود.
نباید اینطور باشد که عده ای در صدا و سیما حضور یابند و عده ای دیگر از داشتن این حق محروم شوند. فعال نبودن احزاب در طول سال نیز یکی از دلایل تبلیغات پرهزینه نامزدها است؛ اگر احزاب در طول سال طبق قانون آزادانه فعالیت کنند بسیاری از مشکلاتی که در فصل انتخابات به وجود میآید، رفع میشود. از آنجا که مردم فعالیت و اقدامات احزاب را میبینند، خود قضاوت میکنند و به انتخاب درست نامزدهایی که وابستگی حزبی دارند، دست میزنند که به این ترتیب دیگر نیازی نیست دستکم این دسته از نامزدها برای معرفی خود و برنامههایشان زیاد خرج کنند یا این که به مراکز قدرت و ثروت متصل شوند.
خراسان: «قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی»
«قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم هادی محمدی است که در آن می خوانید:
کمتر از یک هفته تا انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده و همزمان با آغاز رسمی تبلیغات انتخاباتی چهره کشور شور و حال انتخاباتی به خود گرفته است. ناظرات و فعالیت های جدی و گرم جبهه ها و گروه های سیاسی با گرایشات مختلف نیز همه و همه بیانگر یک رقابت واقعی و در جهت انتخاب افراد اصلح برای خانه ملت است.
در این میان سوالی که همیشه و در مورد هر انتخاباتی مطرح بوده و هست علت حضور در آن انتخابات است و اگرچه می توان دلایل بسیاری را برای این مهم برشمرد اما در این نوشته سعی بر آن بوده تا از یک منظر دیگر که از جمله منافع ملی و حیاتی کشورمان به شمار می رود، به انتخابات نگریسته شود.
در علم سیاست رابطه ای میان قدرت و میزان بازدارندگی و میزان تهدید و تهاجم برای هر کشوری وجود دارد که اساسا رابطه ای معکوس است، بدین معنی که هر چه قدرت یک کشور در ابعاد مختلف آن بیشتر باشد میزان تهدید علیه آن کشور کمتر شده و به عبارتی بازدارندگی تهدید هم افزایش خواهد یافت.
اما برای باز شدن بیشتر مطلب باید اشاره کوتاهی به شاخص های قدرت در جهان امروز داشت.
به صورت کلاسیک اندیشمندان سیاسی قدرت را دارای چهار بعد سیاسی- توان تاثیرگذاری سیاسی در جهان به عنوان مثال داشتن حق وتو- اقتصادی- داشتن اقتصادی بزرگ و تاثیرگذاری در بازارهای اصلی مالی جهان- نظامی- مثلا دارا بودن توان تسلیحات هسته ای به صورت گسترده و فرهنگی- قدرت رسانه ای که بتواند رهبری فرهنگی و رسانه ای دنیا را در اختیار بگیرد، می دانند و بر این مبنا هر کشوری که دارای یک یا چند بعد از قدرت باشد را ابرقدرت در آن زمینه می شناسند.
از این حیث به عنوان نمونه علی رغم حرکت آمریکا به سمت افول شاخص های قدرت، هنوز ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت چهاربعدی در جهان مطرح است و به روسیه کنونی به لحاظ نظامی و سیاسی ابرقدرت گفته می شود و یا ژاپن یک ابرقدرت اقتصادی در جهان است.
اما انقلاب اسلامی ایران و حرکت های مردمی به تبع آن و خصوصا جریان بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه عربی و سرنگونی دیکتاتورهای وابسته در این کشورها ضرورت توجه به بعد موجود اما کمتر پرداخته شده دیگری از قدرت را بیشتر کرده است.
این بعد کمتر توجه شده، قدرت مردم و توانایی آن ها در تغییرات بزرگ در پیش بینی ها و معادلات سیاستمداران است و از سوی دیگر حضور مردم در صحنه هایی که صرفا ریشه در حمایت از نظام سیاسی یک کشور دارد و می تواند بسیاری از برنامه های دشمنان آن ملت را بی اثر کند.
توضیح آن که اگرچه در بسیاری از جوامع غربی قدمت انتخابات بیشتر است اما هیچ گاه جنبه حمایتی از نظام و قدرت بخشی به آن را نداشته و صرفا به عنوان حرکتی در جهت بیان مشروعیت آن نظام سیاسی و مهره چینی های حکومتی به کار رفته است.
جمهوری اسلامی ایران شاید در هیچ کدام از ابعاد کلاسیک قدرت در جهان ابرقدرت نباشد اما در بیش از سه دهه از عمر خود نشان داده در بعد مردمی قدرت، دارای توانی است که می تواند بر بسیاری از پیش بینی ها و محاسبات ابرقدرت های زمانه فائق شود.
امروز در دنیا غیر از مردم ایران، ملتی نیست که به انتخابات علاوه تاثیرات چرخش قدرت و اعمال اصلاحات در ساختار سیاسی، به دیده یک تکلیف دینی، حرکت پیام دار برای دشمنان و حتی یک جهاد سیاسی نگاه کنند و برای رای خود ارزشی بدین بزرگی قائل باشند.
امروز مردم ایران به این درک و شعور بالای سیاسی رسیده اند که حضورشان در صحنه های مختلف انقلاب توانسته تا امروز این نظام و انقلاب را از گزند دشمنان مصون نگاه داشته و این نمایش های متعدد قدرت مردمی بوده که سبب شده تا از بسیاری تجاوزات و بدخیالی های آن ها را که نمونه های زیادی نیز حتی در همسایگی ما دارد در امان باشند.
بدون شک پشتوانه و قدرت چنین مردمی همان گونه که بزرگان نظام جمهوری اسلامی فرموده اند از هر سلاح هسته ای و هر قدرت مادی، برتر و در زمینه افزایش میزان بازدارندگی نسبت به تهاجم و تهدید دشمنان یک کشور اثرگذارتر است.
حضور حداکثری ملت ایران در صحنه های مختلف از انقلاب اسلامی تا جبهه های دفاع مقدس و راهپیمایی ها و انتخابات های گوناگون توانسته تا امروز حریم امنی برای این آب و خاک ایجاد کند که دشمنان با همه امکانات و تجهیزاتی که دارند از این قدرت نهفته و بازدارندگی مردمی هراس داشته و توانایی انجام هرگونه تهاجم به ایران را در خود نبینند.
حرکت معنادار مردم در دوازدهم اسفند 90 می تواند بار دیگر در شرایطی که فشارهای مختلف علیه کشورمان برای شکستن توان مردمی و قدرت بازدارندگی ملت ایران در بالاترین حد خود قرار دارد به دنیا اعم از دشمنان نظام اسلامی و دوستان نشان دهد که می توان بسیاری از شاخص های مادی قدرت را نداشت اما در دنیا استقلال و حریت خود را حفظ کرد و بدون وابستگی به شرق و غرب عالم به سمت پیشرفت و رسیدن به همان شاخص های قدرت حرکت کرد و البته بی شک در کاهش این فشارها و زورگویی های غیرمنطقی هم تاثیر داشته و برگ برنده ای برای نظام اسلامی و نمایندگان کشورمان در عرصه بین المللی خواهد بود.
با این نگاه ملی و فراجناحی اگر تنها همین یک دلیل را برای حضور در انتخابات داشته باشیم، می توان پای صندوق های رای آمد و با وجود همه مشکلات و ضعف های داخلی که خود بهتر از دیگران بر وجودشان آگاه هستیم و همچنین گلایه ها و دلخوری هایی که شاید برخی از انتخابات دوره قبل دارند بار دیگر این قدرت بازدارندگی ملی را افزایش دهیم.
آفرینش: «ایران و نقشه راه هسته ای»
«ایران و نقشه راه هسته ای» عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می خوانید:
بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای دومین بار به تهران آمدند تا پیرو پرونده هسته ای کشورمان به بررسی و بازرسی از تاسیسات اتمی بپردازند.
با حضور تیم بازرسان آژانس درتهران انتظار می رفت با مطرح شدن ازسرگیری مذاکرات بین طرفین، گزارش مفید و مثبتی از این حضور به دست آید، که متاسفانه چنین امری محقق نشد.
تقاضا برای بازدید از مراکز نظامی ایران درپارچین و مذاکره با دانشمندان هسته ای درخواست هایی بود که از سوی بازرسان مطرح گردیده است و مسولان کشورمان با درنظر گرفتن مسائل امنیتی و اختیارات قانونی که آژانس به اعضا داده است از این کارجلوگیری کردند لذا سفر بازرسان آژانس همچون دفعات قبلی به دون هیچ دستاوردی به پایان رسید.
اما این مهم است که نگاهی به نقشه راه هسته ای کشورمان داشته باشیم و نتایج این روند کنونی را مورد بررسی قرار دهیم.
مدتی است که به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی، روابط ایران با غرب به سردی کشیده و فاصله دیپلماتیک ما با آنها بیشتر و بیشتر می شود.
از سوی دیگر تلاویو از این فاصله استفاده کرده و هرروز با تهدید نظامی نسبت به تاسیسات هسته ایران، موجی از اضطراب و استرس را بر غرب مستولی می کند و شکاف میان ایران و غرب را افزایش می دهد.
متاسفانه تلاش های رژیم صهیونیستی برای خطرناک جلوه دادن ایران در جهان موثر واقع شده و اتحادیه اروپا را به طور کامل به رویارویی با کشورمان کشانده است.
نمونه بارز این تقابل تحریم واردات نفت و بانک مرکزی ایران بود. این درست است که غرب ممکن است نتواند این تحریم ها را اجرایی کند، اما نکته مهم اینجاست که قبول کنیم برخورد آنها با ما خصمانه است و اگر منافع حیاتی خودشان درمیان نبود از هیچ فشاری حتی اقدام نظامی علیه ایران ابایی نداشتند.
این نکته نشان می دهد که ما از ابزارهای بازدارندگی سیاسی و اقتصادی برخوردار هستیم اما متاسفانه تاکنون از آنها به درستی استفاده نکرده ایم.
ما نتوانسته ایم با اختیارات قانونی خود جلوی ایران هراسی رایج در دنیا را بگیریم و این نقطه ضعف ما تبدیل به بهترین فرصت برای دشمنان شده است.
متاسفانه با این نقشه راه کنونی تمام راه ها به بن بست ختم شده و ما نتوانسته ایم راهکارهای خروج از بحران را بیابیم.
برخی معتقدند که ایران با این روند کنونی وقت کشی می کند تا بتواند به دستاوردهای هسته ای بیشتری دست یابد و قدرت رایزنی خود را بالا ببرد.
به فرض قبول این ادعا باید تاکید کنیم که در این وقت کشی و فرصت های به دست آمده، طرف مقابل نیز بیکارننشسته است و هرلحظه به اجماع جهانی علیه ایران نزدیک تر می شود.
این وقت کشی نیست بلکه فرصت سوزی است. همانطور که گفته شد ما نیز از پتانسیل ها و قدرت چانه زنی برخوردار هستیم اما چرا به درستی ازاین فرصت ها استفاده نمی شود جای سوال است.
این توقع وجود دارد تا ما پیشقدم در امر شفاف سازی ها باشیم و با افزایش تحرکات سیاسی به شروع کننده مذاکرات و ملاقات های دیپلماتیک مبدل گردیم تا بتوانیم قدرت عمل بیشتری داشته باشیم و افکارعمومی جهان را متوجه عملکرد خود نماییم.
اینکه ما بخواهیم در دسته بندی های سیاسی قدرت قرار بگیریم و یا روسیه و چین را همراه با خود بینیم اشتباهی بزرگ است.
در روند معادلات سیاسی آن کشوری موفق است که بتواند از تمامی فرصت های موجود استفاده کند و با عدم سمت گیری یکجانبه خود را از امتیازات دیگر محروم نکند.
به هرحال ما باید فعالیت های هسته ای خود را در راستای اهداف آژانس پیگیری کنیم و در این میان لازم است سنگ اندازی های سیاسی را با تدبیر و درایت خود مرتفع سازیم و مانع از ایجاد جبهه های ضد ایرانی در جهان گردیم.
دنیای اقتصاد: «پیرامون اهمیت نظارت بر بودجه»
«پیرامون اهمیت نظارت بر بودجه» سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می خوانید:
مرکز پژوهشهای مجلس، بررسی خود را از لایحه بودجه سال 1391 منتشر کرده است.
روند کاری در مجلس قابل تقدیر است؛ زیرا ابتدا کارشناسان و متخصصان اقتصاد، لایحه بودجه را مورد بررسی قرار داده و نظر کارشناسانه خود را به مجلس ارائه میدهند و در مرحله بعد کمیسیونهای تخصصی بخش بخش لایحه را مورد ارزیابی قرار میدهند و پس از آن است که با گذر از این مراحل، بودجه به تصویب میرسد.
اما نکاتی که مرکز پژوهشها روی آن دست گذاشته، به نظر میرسد به گونهای است که باید مجلس به طور کلی لایحه را رد و بار دیگر آن را برای اصلاح به دولت عودت دهد، البته با وجود اندک زمان باقیمانده تا سال جدید، شاید این سناریو امکانپذیر نباشد و کمیسیونهای مجلس باید کار طاقتفرسایی را برای نگارش بندهای تازه آغاز کنند.
هنگامی که بهزعم مرکز پژوهشهای مجلس، لایحه اصولا در مورد بزرگترین برنامه اصلاحی دولت یعنی قانون هدفمندی یارانهها ساکت است، این پرسش پیش میآید که اصولا هدف بودجه ریزان از نوشتن بودجه چه بوده است؟ وقتی تنها در سالجاری دولت برای تحقق هدفمندی یارانهها، بدهی هشت هزار میلیارد تومانی خود را در حساب دارایی بانک مرکزی به ثبت رسانده و خود به خود موجب افزایش پایه پولی شده، مگر میتوان سخنی از منابع این درآمدها به میان نیاورد؟ درحالی که یکی از دغدغههای سیاستی دولت، پرداخت یارانهها است، قوه مجریه کل این سیاست را از چشم نظارتی مجلس خارج کرده است و با عدم نظارت است که استقراض از بانک مرکزی و تورم، دامان اقتصاد را میگیرد.
جالب آنجا است که به ادعای مرکز پژوهشهای مجلس، دولت تنها درآمد و هزینه سازمان هدفمندی یارانهها را نوشته و آن را در حدود 31 میلیارد ریال تخمین زده است!
از موارد دیگری که مرکز پژوهشهای مجلس بر آن تاکید کرده است، نحوه استفاده از منابع صندوق توسعه ملی است که در بودجه، دولت بدون در نظر گرفتن آنکه این صندوق برای حمایت از بخش خصوصی راهاندازی شده و دولت حق استفاده از آن را ندارد، به تخصیص منابع آن برای پروژههای دولتی روی آورده است البته این مورد پیش از این نیز وجود داشته و عدم شفافسازی از ترازنامه این صندوق عملا آن را از جایگاهی که قانونگذار برایش در اقتصاد ایران در نظر گرفته بود، پایین آورده است.
به هر رو به نظر میرسد که با وجود مبارزات انتخاباتی پیش رو، مجلس با آنکه فرصت کمی برای تصویب لایحه دارد، اما همچنان خواهان آن است تا با دیدی کارشناسانه، لایحه را به تصویب رساند.
با این وجود مجلس نباید فراموش کند که تصویب بودجه تنها مرحله، برای نظارت بر اجرای سیاستهای مالی نیست.
مجلس همواره و در طول اجرای مصوبات بودجه باید نسبت به عملکرد کارآی آن مطمئن شود و اگر این اطمینان وجود نداشته باشد و اصولا ابزار مناسبی برای این اطمینان بخشی تعریف نشود، چه بسا با تمامی تلاشها برای تصویب قوانین کارآمد ذیل بودجه، در مقام اجرا، انحراف معناداری با مصوبات به وقوع بپیوندد.
در آن زمان دیگر تمامی تلاشهای فعلی کارشناسان مرکز پژوهشها و جلسات کمیسیونها و بحثهای نمایندگان، اثر خود را از دست خواهد داد بنابراین به نظر میرسد که مجلس با در نظر گرفتن نقش حیاتی خود در به اجرا گذاردن بودجهای موثر در حل معضلات اقتصادی، باید به تعریف و تعیین ابزاری برای نظارت مستمر بر حسن اجرای مصوبات بودجه اقدام کند و در عین حال قدرت آن را داشته باشد که در صورت انحرافی معنیدار، باز عملکرد دستگاهها را به سوی هدف بودجه بچرخاند و این ناهماهنگی را جبران کند. آن زمان است که در این اقتصاد دولتی، بودجهریزی میتواند کارساز افتد.
جام جم