* 1ـ معلم شهید دکتر شریعتی، طی مکتوباتی همه احسانها را بطور عام و نیز شما را بشکل خاص ادامهدهنده راهش معرفی مینماید، در مسیر این وظیفۀ مهم، پس از شهادت دکتر چه کردهاید؟
** ج ـ تا پیش از شهادت جانگداز معلم و مراد، در ایران به رشد خویش با خودسازی و آموختن مکتب و زبان عربی بمنظور پیوستن به مبارزه مسلحانه تودهای میپرداختم لیکن پس از آزادی موقت دکتر و اوج جریان اپورتونیستی چپنما با رهنمود پدر، و برحسب اتفاق رابطهام گسسته گشت و به خارج سفر نمودم و در آنجا چشمانداز فعالیتها را معلم در مکتوبات با مخاطبهای آشنا ترسیم نموده است.
لیکن پس از 9 ماه که او به هجرت و انتخاب شهادت همت گماشت ناگهان و زودرس مواجه با مسئولیت عظیم تداوم راه و آرمانهای دکتر و اینبار تنها و بدون یاری هدایت وی گشتم در آن هنگام بارزترین وظیفه ممانعت از سوءاستفادههای رژیم دیکتاتوری وابسته و مبارزه با آن بود، که بدین مناسبت طی مراسمی در اروپا و سوریه و لبنان به افشای جنایات شاه پرداختیم پس از اعتصاب غذای پاریس بمنظور آزادی زندانیان سیاسی و شهادت آقامصطفی دیگر حرکتی که پس از شهادت معلم در خارج و داخل پدید آمده بود، تبدیل به یک نهضت تودهای گشت.
در این فاصله ما به یاری برادران دانشجوی مسلمانمان در اروپا به تدوین و انتشار مجموعه آثار معلم بعنوان یکی از آرزوهای وی که پس از هجرتش مطرح نموده بود میپرداختیم تا آنکه امام بعلت فشارهای رژیم عراق به پاریس عزیمت نمودند، و در بدو ورود با ایشان ملاقاتی نمودم و در مورد نقش شریعتی سئوالاتی نمودم امام معتقد بودند که شخص من نمیتوانم یا نفی نمایم بدلیل بهانههائی که ممکن است مخالفین بتراشند و قضیه کتاب شهید جاوید تکرار شود و شاه که دشمن مشترک همه است باید سرنگون گردد، سپس به طرح اینگونه مسائل پرداخت.
سفر من به خارج علاوه بر فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه و... و شیوههای کار تحقیقاتی در فلسفه و تاریخ و...، به آشنائی ملموس با نیروهای سیاسی و شخصیتها و درک تمایز حرکت و اندیشه معلم با هر کدام، انجامید و تجارت پربهای بیشماری را به کف آوردم.
پس از ورود امام به ایران، ما نیز بسوی ایران آمدیم و پس از پیروزی، مدتها در شهرستانهای مختلف به ایراد سخنرانیهائی و آشنائی با تمامی جریانات داخلی و مسائل زندان و جناحبندیها مشغول گردیدم. متاسفانه پس از پیروزی، جو فرصتطلبی بدلیل نبودن محکهای مبارزاتی و فکری دقیق و ضعف سازماندهی انقلاب رشد نمود و برخی واپسگرایان و سازشکاران شروع به نفوذ در ارگانهای مختلف نمودند، که از اینرو ما با تکیه بر جریانات مترقی مکتبی که از سابقه شناختهشدهتری برخوردار بودند در مقابل هرج و مرج گروهکهای قارچمانند روز شنبهای، برای ایجاد جبههای که پیرامون راه معلم حلقه میزند، حمایت مینمودیم و با ایشان مراسم بزرگداشت هجرت و شهادت را برپا داشتیم.
از آنجا که بعدها در هریک ناتوانیها و نقاط ضعفی در عدم تداوم راه معلم دیدیم کانون نشر ابلاغ اندیشههای شریعتی را پی ریختیم تا از راسترویها و چپرویهای افراطی و تحت نام و پوشش شریعتی ممانعت نمائیم و رهنمودهای پدر طالقانی نیز در این باب و سایر علمای انقلابی و روشنفکران متعهد موثر بود.
کار مجموعه آثار معلم که بعلت اوجگیری انقلاب و حرکت امام در پاریس به تعویق افتاده بود، مجددا آغاز گشت و ما بطرق گوناگون به مرزبندی و خندقکنی میان شبهۀ استحماری باطل حق پیرهن و بینه حجتآفرین روشنگر حق یا راه شریعتی آنچنان که در چه باید کرد و مکتوباتش مشخص نموده بود، پرداختیم و نشریۀ ارشاد را بمنزلۀ تشکل ضابطهدار همه پویندگان طریقت معلم و روشنفکران انقلابی و علمای متعهد منتشر نمودیم تا امتی بسازیم و حزب تشیع علوی را که ارشاد بنیان آن و اسلام نبوی علوی مکتب و جهانبینی آن میباشد به تک تک خانههای این مرز و بوم گسترش دهیم و اشتباهات و ضعفهای دیگران را بتدریج در خویش اصلاح نمائیم و با انحرافاتی که در نهضت پدیدار گشته بود مبارزه کنیم.
از آنجا که ما علاوه بر حرکت تشکیلاتی در امتسازی به ایجاد دانشگاه آزاد رساله مکتب (یا تعلیم و تربیت اسلام) معتقدیم دست همکاری همۀ متفکران و متخصصان متعهد و صادق به راه پیامبرگونه ارشاد را میفشاریم و نیز در جبهه مشترک ضد استعمار و استبداد دست همه استقلالطلبان و آزادیخواهان را، در بسیج و آموزش مردم
اینچنین بود که راه شریعتی علیرغم تمام اشتباهات و نارسائیهای حرکت ما بفراموشی سپرده نشد و تا حدود بسیاری تداوم یافت و ما اکنون در تحقق چه باید کرد او به فعالیتهای ذیل میپردازیم:
الفـ در بعد «اسلامیات»: 1ـ ترجمه و تفسیر تمامی متون اساسی مکتب قرآن نهجالبلاغه و اقوال ائمه و احادیث و روایات معتبر (با راهنمائیهای امثال استاد محمدتقی شریعتیها)
2ـ تدوین تبیین طرح اسلامشناسی فلسفی (حکمت در جهانبینی)
3ـ کلاسهای دروس اسلامشناسی طرح هندسه مکتب (حسینیه ارشاد)
4ـ اسلامشناسی تاریخی از تاریخ ادیان اسلامشناسی بزرگ مشهد تاریخچه و مجموعه آثار امام علی و ائمه سپس نهضتهای شیعی، صفویه و نقش سیدجمال اقبال شریعتی و خطوط مکتبی دیگر، (همچون میرزای شیرازی، امام خمینی، گاندی، عبده، کواکبی، رشیدرضا، بدوی، سیدقطب، ناصر، مصدق، سون یاتسن، مشروطه و نهضت جنگل و مجاهدین و نهضتهای الجزائر و فلسطین و آزادیبخش مکتبی)
بـ در بعد کویریات: 1ـ کلاسهای انسانشناسی، روانشناسی جمعی، کویر و هبوط.
2ـ کلاسهای اخلاقیات و خودسازی انقلابی
3ـ عرفان و کلاسهای مثنوی و اقبالشناسی
4ـ هنر و ادب از دیدگاه شریعتی
ج ـ در بعد اجتماعیات: 1ـ آموزشهای سیاسی و تشکیلات
2ـ طرح اقتصاد قسط توحیدی
3ـ جامعهشناسی شهر و روستا
4ـ تاریخ سیاسی ـ اجتماعی
جهان (تاریخ تمدن، تاریخ اروپا، تاریخ قرون جدید و انقلابات صنعتی و فرانسه و اکتبر و جنبشهای آزادیبخش)
* سئوال ـ چه خاطرات و برداشتی از جریان حسینیه ارشاد در زمان شریعتی دارید؟
** 2- در آغاز نه رژیم و نه بسیاری از سیاسیون نقش سترگ حسینیه ارشاد در صف مقدم نهضت فکری و اسلامی مترقی و بیدارکننده تودههای جوان را در نمیافتند لیکن از آنجا که حسینیه با خون و فکر و شخصیت شریعتی عجین شده بود بنیاد یک حزبی شد و برای اولین بار مسائلی از قبیل شیعه یکحزب تمام، توحید، تاریخ وراثت آدم، امت و امامت، مکتب، وحدت، عدالت، سجاد، آگاهی، عشق، نیاز و جهاد نیایش، انتظار، عدل و خلافت علوی و صفوی، ایدئولوژی، عرفان، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، ذکر، عترت، قرآن، سنت، وصایت، غیبت، مهدویت، تقیه، جهاد اجتهاد، رسالت نیابت، اجماع، مالکیت، آزادی، تعهد، علم، هنر، ادب، روشنفکر، مردم، زن، مکاتب و ادیان تمدن، ماشینیسم، سرمایهداری، اگزیستانسیالیسم تصوف، تسنن، بودیسم، مسیحیت شرقی و غربی، کمونیسم، مارکسیسم، طرح میگشت و از پس آن این حزب خدایی خلق، مجاهدانی میساخت مطمئن و مسلح در جبهه افکار شرق و غرب، متکی به منابع فرهنگی و اعتقادی خویش و حاضر در صحنه تضادهای اجتماعی و کشاکشهایی فکری، از اینرو رژیم ارتجاع، سرمایهداری وابسته و دلال، اپورتونیستهای چپ و راست، را به وحشت میافکند و در مقابل پراگماتیسم و کمبود کار ایدئولوژیک نسل جوان روشنفکر و مجاهد را مصونیت میبخشید و عظیمترین تولید فکری در آن مقطع و بزرگترین پایگاه تبلیغاتی و نخبهگیری برای انقلابیون، هدایت و ارشاد یافته میگشت، لذا دشمنان قاسط و مارق و ناکث ارشاد دست بدست توطئه تعطیل آنرا طراحی نمودند و پلیس بدان حمله نمود، معلم متواری گشت ولی حرکت جهش یافت.
با زندان و شکنجه و خفقان، صیقل خورد و شاگردانی همچون حسن و محبوبه و هوشی، پویندگان راه شریف واقفیها و حنیفها با تبیین شریعتیوار راه را برای ما گشودند. آنهم در سختترین شرایط ترور پلیسی و فاشیستی حاکم در سرزمین ما و اینچنین بود که ارشاد که جز راه شریعتی نبوده و نیست دست به بنبستشکنی تاریخ خویش زد و از پس آن امواج خروشان انقلاب، آغازیدن گرفت و مبارزه آن، دستاوردهای عظیم میباشد پس هر سخنی از معلم، هر پلیکپی، هر کنفرانسی، هر مجاهد مجتهدسازیی و هر هجوم امپریالیسم و استبداد و ارتجاع به ارشاد یک خاطره درسآموز و قابل مطالعهست که ما آن را در بیوگرافی معلم در یادواره سال گذشته منتشر ساختیم.
* سئوال: آیا حسینیه اکنون میتواند «چه باید کرد» دکتر را تحقق بخشد و هیئت مدیره آن؟
** 2- پس از آن غروب جمعه 24 آبان (تعطیل ارشاد) آنچه را که همایونها، بنا کرده بودند در آغاز یک «ساختمان» بود اما هر آجری که آنجا بر روی هم نهاده بودند امروز یک دل شده است و آن بنا یک ایمان و از اینجاست که شریعتی وقتی میشنود که حسینیه را بستهاند خندهاش میگیرد. (ص 139 با مخاطبهای آشنا) که آنها یک مکتب را با یک عمل اشتباه کردهاند. حسینیه ارشاد حوادث زیادی بر خویش دیده است، شکست انتخابات سقیفه علیه معلم عمل خوارج و دفع ضوابط و رفع موانع و وقف شبانهروزی دکتر ـ بیکار و بیخانه و خانواده ـ به حسینیه و از اینروست که موسس حقیقی حسینیه و مدیر و مدبر و مسئول آن خداست.
اساسنامه حسینیه ارشاد، مبانی تفکر پویای معلم است و برهنه کردن پوستین وارونه مذهب، حسینیه ارشاد ساختمان، چند سال پیش ذوب شد با کیمیاگری اعجازآمیز خدایی ماهیت یافت، یک نهضت و یک جریان فکری شد یک ایدئولوژی و حزب شد، پیمان عقبه شد تبدیل نه آن کوه نزیدک منا، بلکه هجرت شد، لذا حسینیه، متولی ندارد و در مورد اعضای هیئت مدیره حسینیه ارشاد و مسئولین آن باید گفت به همانگونه که ساختمان به تک تک خانههای این مملکت منتقل شد تک تک آدمهای راستین و حقپرست این جامعه اینک در شمار موسسان آن میباشند و نه ساختمان موجود و افراد مخصوص.
لذا طرح چه باید کرد یا هدف «ارشاد حسینیه روشنفکران» اولاً به عنوان خط مشی علمی اسلامی در ایران اعلام میشود و به شور عمومی گذاشته میشود و ثانیاً، بسیج همه نیروها همه موسسات کوچک و بزرگ بدنبال طرح معلم خواهند رفت و این از محدوده گروههای کوچکی از همفکران، دورههای اختصاصی، جلسات دوستانه، حتی خانوادگی، انفرادی خارج گشته است و یک سازماندهی سترگ را میطلبد.
* سئوال: چه گروههائی و افرادی را در راه شریعتی میبینید؟ نظرتان در مورد گروههای مدعی راه شریعتی چیست؟
** 3- تاکنون افراد و نیروهای بیشماری در زوایای جامعه و حتی جهان ما راه شریعتی را دنبال نمودهاند این نیروها را باید سازماندهی نمود تا در زمینههای متون و رشتههای مختلف فلسفی تاریخی انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق انتشارات، ترجمه، شعائر، مطبوعات کتابخانهها و اسناد و آمار کنگرهها و سمینارها و مصاحبهها و کنفرانسها و ابلاغ تحقیق و آموزش دست زنند. متآسفانه تاکنون گهگاه برخی گروها با ذهنیگرایی و ضدیتگرایی و (دوستان نادان) زمینههای برای دشمنان مغرض تدارک دیدهاند که اینان شیوههای محکومی دارند و بدلیل نداشتن سابقه مبارزاتی به شریعتی متوسل میگردند علاوه بر اینها آفت دیگر که راه معلم را تهدید میکند روشنفکران بزمیاند که هر نوع حرکت جمعی را نفی مینمایند و نیز سوءاستفادههای چپ و راست دیگری که امیداوریم تا رفع کامل آنها و انحلال و پاکسازیشان بکوشیم همچون آن سه نیروی ریشهبراندازی که معلم در کتاب ما و اقبال مینمایاند.
1- دشمنان مردم و استثمارکنندگان 2- تعصب و جمود ارتجاع مذهبی 3- روشنفکران لیبرال بورژوالیکن مبارزه خصمانه