پایگاه بصیرت: مذاکرات ایران و گروه 1+5 در مسکو و تلاشهای رسانهای و غیررسانهای مقامات صهیونیست برخی ارزیابیها را با عنوان جدید 1+1+5 مواجه کرد. اگرچه این موضوع در گذشته نیز ظهور و بروز داشته؛ ولی از نشست استانبول تا مسکو از گستره رسانهای قابل اعتنایی برخوردار گردید. رژیم صهیونیستی که در ادبیات تعاملات جمهوری اسلامی با نظام بینالملل، محلی از اعراب ندارد؛ دیدگاههای خود را در پرونده هستهای ایران به شرکای غربی دیکته کرده تا از زبان آنها در نشستهای مختلف بیان گردد.
اکنون این پرسش مطرح است که تلاش صهیونیستها از مداخله در پرونده مذکور با ارائه گزارشهای جعلی و کذب در راستای چه اهدافی دنبال میشود؟
جمهوری اسلامی ایران که همواره فعالیتهای هستهای خود را در چارچوب انپیتی تعقیب کرده است و فراتر از تعهداتش با آژانس بینالمللی انرژی هستهای همکاری داشته تا از این رهگذر، حسننیت خود را به طرف غربی اثبات کند، در معرض اتهامات بیاساس و فاقد وجاهت حقوقی قرار دارد. از سوی دیگر، تهران تاکنون بارها دکترین دفاعی خود را بدون تکیه بر سلاح هستهای عنوان کرده است که فتوای حرمت شرعی ساخت سلاح هستهای از سوی امام خامنهای(مدظلهالعالی) مهر تأییدی بر صحت و وثاقت این ادعا است. این در حالی است که رژیم اشغالگر قدس با بیش از 200 کلاهک هستهای که به هیچ یک از معاهدات بینالمللی پایبند نیست، تلاش میکند با فضاسازی کاذب، بازیگران عرصه تعاملات هستهای و افکار عمومی را نسبت به موضوع هستهای ایران بدبین کند تا سازوکار حقوقی بر مبنای منطق، عقلانیت و احترام متقابل تحتالشعاع سازوکارهای امنیتی قرار گیرد.
«بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر این رژیم غاصب، در مورد ایران معتقد است: «بهنظر من ایران مرکز بنیادگرایی و ترورریسم است و در حال حاضر خطرناکتر از نازیسم است؛ زیرا «هیتلر» بمب هستهای نداشت در حالیکه ایرانیها برای دستیابی به فناوری تولید بمب هستهای تلاش میکنند.» نتانیاهو، دستیابی ایران به بمب هستهاى را نقطهعطفى در تاریخ بشریت ارزیابی میکند و معتقد است بمب هستهاى مىتواند منزلت راهبردی ایران را در منطقه ارتقا دهد و توازن منطقهای را به نفع ایران رقم زند. بهنظر میرسد این رژیم بهعنوان مهمان ناخوانده و بازیگر نامشروع و فعال، در نهان این پروژه، اهدافی را دنبال میکند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
1- ایرانهراسی
تلآویو بهعنوان عمله سیاسی و امنیتی واشنگتن در منطقه تلاش میکند همسایگان و کشورهای اسلامی عربی را نسبت به ایران بدبین کند و آنها را از رفتار ایران بترساند و از جمهوری اسلامی با بزرگنمایی، یک کشور زیادهخواه و افزونطلب ارائه کند. ایران را که همواره در پی همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان و رعایت حسن همجواری است، بهعنوان یک دولت توسعهطلب معرفی و از این طریق، پروژه هستهای ایران را مبهم ارزیابی کند، بهنحوی که «شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی در همایش کمیته امور عمومی آمریکا- اسرائیل «ایپک» در واشنگتن در سال ۲۰۰۹ از مسئله سلاح ایرانی و برنامه هستهای ایران نه فقط بهعنوان خطری برای این رژیم، بلکه برای ایالاتمتحده آمریکا، اروپا و جهان یاد کرد.» این در حالی است که جمهوری اسلامی بهعنوان یک بازیگر متعهد و مسئولیتپذیر در عرصه مناسبات پیرامونی و جهانی، همواره بر ارتباط متقابل با دیگر کشورها تأکید داشته است.
1-1 – افزونطلبی ایران؛ مخالفان تهران تلاش میکنند تا سیاستهای منطقی و حقوقی ایران را بهگونهای فزونخواهی دولتمردان جمهوری اسلامی جلوه دهند تا از این منظر بتوانند به تشکیل ائتلاف ضدایرانی دست یابند بهگونهای که شیمون پرز در اظهاراتی گفته بود: «نباید گذاشت که ایران سودای تسلط بر خاورمیانه و جاهطلبیهای امپریالیستی خود را در زیر ردای مذهب در منطقه و جهان عملی کند.» بدون شک توسعهطلبی با اهرم تهدید و تطمیع قابل تحقق است که تهران تاکنون کشوری را تهدید نکرده است؛ بلکه این کارگزاران و جیرهخواران واشنگتن در منطقه هستند که مرزهای خیالی برای دستاندازی به سرزمین دیگران ترسیم میکنند و برخی بازیگران منطقه را با تطمیع، راهی کلوپهای شبانه نیویورک و واشنگتن میکنند.
2-1 - میلیتاریست معرفی کردن ایران؛ دشمن قسمخورده ایران در یارگیری علیه تهران موضوع نظام میلیتاریستی را مطرح کرده است تا حلقه ایرانهراسی را تکمیل کند. بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی از بدو تولد در معرض انواع تهاجمات و تعرضات امنیتی و نظامی بوده است و تمامی تلاش دولتمردان بر این موضوع متمرکز است که اقتدار ایران در مقابل تعرضات بیگانگان حفظ شود. بر اساس برخی مستندات، سرمایهگذاری و اختصاص بودجه به طرحهای امنیتی در کشورهای خاورمیانه بیشتر از ایران است. قراردادهای نظامی عربستان و دیگر دول حاشیه خلیجفارس با کشورهای غربی مؤید این ادعا است. به عبارت دیگر، کشورهای مذکور به میزان ایفای نقش در جورچین آمریکا و رژیم صهیونیستی بر پروژههای نظامیگری متمرکز گردیدهاند.
3-1- رزمایشهای جمهوری اسلامی؛ پر واضح است که رزمایش در هر کشوری با دو رویکرد انجام میپذیرد یا کشورها برای بهروز کردن تجهیزات، آزمایش دستاوردهای نوین نظامی و آمادگی نیروهایشان رزمایش انجام میدهند و یا اینکه رزمایشها در پاسخ به یک تهدید بیگانه صورت میپذیرد که در جمهوری اسلامی هر دو گزینه به فراخور زمان، قابل توجیه است. تفاوت رزمایش ایران با دیگران در این مؤلفه نهفته است که جمهوری اسلامی بهتنهایی در این زمینه ایفای نقش میکند؛ ولی دیگر کشورها بدون حضور ائتلافهای نظامی بیگانه و فرامنطقهای، از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند. خناسان، رزمایشهای نیروهای مسلح ایران که نوعی بازدارندگی محسوب میشود را برای دیگران تهدید معرفی میکنند که مسئولان امر، بارها بر پیام صلح و دوستی این رزمایشها تأکید کردهاند.
4-1 - دستاوردهای تکنولوژیک جمهوری اسلامی؛ کشورهای پیرامونی ایران، جهان سوم، همواره در زمینه نظامی و نیازمندیهای دفاعی وابستگی گستردهای به جهان اول دارند. شعار استقلالخواهی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، عدم وابستگی در شئون گوناگون به بیگانگان بود که امروزه این مهم در عرصههای مختلفی تجلی و تبلور دارد. اکنون بنا به باور اکثر صاحبنظران، موج سوم صحنه داناییمحوری است و هر کشوری به تناسب برخورداری از علم و دانش میتواند جایگاه خود را تبیین کند؛ به نحوی که امام خامنهای(مدظلهالعالی) در ملاقات با پژوهشگران رویان فرمودند: «امروز کشورهای جهان سوم میتوانند رابطه سنتی شمال - جنوب را از طریق پیشرفت علمی از بین ببرند.»
5-1- پیشرفتهای هستهای؛ فرزندان غیور و متعهد این مرزوبوم توانستند باوجود تحدیدها و تهدیدها با وجود عدم انجام تعهدات در مقررات آژانس بینالمللی انرژی هستهای و حذف فیزیکی دانشمندان هستهای به دستاوردهای باورنکردنی نایل شوند که این موضوع بر نگرانیهای دشمنان افزوده است؛ زیرا با این اقدام ایران، مرزبندیهای استعماری گذشته آنها مخدوش و جمهوری اسلامی با اتکا به خداوند و آموزههای دینی، پرچم پیشرفت و توسعه را بدون نیاز به جهان برخوردار به اهتزاز در آورده است. جوانان این مرزوبوم نیازمندیهای وارداتی را پس از مدت کوتاهی بومیسازی میکنند که با نسخه اصلی آن بعضاً دارای تفاوت مشهودی است که این امکان در کشورهای جهان سوم وجود ندارد. موفقیتهای حوزه فناورانه ایران، سیاست سنتی شمال - جنوب را مخدوش کرده و نشان داده است که کشورهای نابرخوردار میتوانند بدون همراهی بلوک قدرت، نیازمندیهایشان را بومی کنند و میتواند الگوی نوینی از پیشرفت بدون الگوهای جهانخواران ارائه کند.
2- انتقام از بیداری اسلامی
بیداری اسلامی صاعقهای بود که در سپر سیاست بر سر دولتمردان مستبد و وابسته به غرب در جغرافیای جهان اسلام فرود آمد و کشورهای وابسته را به اندازه درجه و میزان وابستگی و خیانت به آرمان ملتهایشان نگران و مضطرب کرد. تلآویو بازنده بیداری اسلامی است و جمهوری اسلامی برنده این صحنه معرفی میگردد؛ بنابراین مقامات این رژیم انتقام این موضوع را در پرونده هستهای ایران تعقیب میکنند. بیداری اسلامی یعنی:
1-2 - احیای آرمان امام خمینی(ره)؛ گفتمان حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با بیداری امت اسلامی اکنون تحقق یافته است که این موضوع، حقانیت جمهوری اسلامی را در افکار عمومی ملتها بیش از بیش تقویت کرده است و بار دیگر این واقعیت را اثبات نموده که تنها گزینه دستیابی به استقلال، محور قرار دادن آموزههای دینی، تکیه بر ملتها و دوری از حاکمان وابسته است. همان نگرانی که سردمداران رژیم صهیونیستی از اندیشههای امام (ره ) داشتند، اکنون به وقوع پیوسته است و فرزندان فکری و معنوی روحالله برای عملیاتی کردن مطالبات دینی خود به صحنه آمدهاند.
2-2- زلزله سیاسی در پایگاههای آمریکا و همپیمانانش؛ موضوع حضور ملتها در صحنه برای احیای مطالبات دینی و اقتصادی در مناطقی رخ داده است که واشنگتن، آنها را با سرمایهگذاریهای کلان در راستای اهداف و سیاستهای کاخ سفید هدایت میکرد. خیزش ملتها، کشورهایی را در بر گرفت که حاکمان آنها به کاخ سفید وابسته بودند و یا مراودات آشکار و پنهانی با ولیده نامشروع واشنگتن در منطقه داشتند. این زلزله، دولتمردان تلآویو را نگران و همپیمانانش را در خاورمیانه مستأصل کرد. به بیان دیگر، شعار اسلامگرایان که عامل وحدتبخش است، با نفرت نسبت به صهیونیستها ارتباط مستقیم دارد. خواستههای مردم در کشورهایی که بیداری اسلامی را تجربه کردند، در سپهر دیانت توأم با مرگ و نیستی برای رژیم غاصب صهیونیستی است.
3-2- دگرگونی نظم موجود در ائتلاف عربی – صهیونیستی؛ برخی کشورها با این برآورد که آرمان اسلامخواهی در میان طبقات جامعه مرده و اکنون مسیر تعامل با جهان در همسویی با تلآویو و حامیان آن است، در تقویت پیوند با رژیم نامشروع مسابقه گذاشته و هر صدای منتقدی را خاموش کردهاند تا در قضاوتهای کاخ سفید و تلآویو، نمره قابل قبول سرسپردگی کسب کنند. اکنون با آغاز روند جدید یعنی حضور پر شور جوانان انقلابی و مؤمن، نظم طراحی شده گذشته از بین رفت و بار دیگر نگاه به وحدت و انسجام اسلامی جایگزین دولتمردان مرعوب و خائن قرار گرفت؛ این واقعیت برای همگان اثبات گردید که شکلگیری محور ضداسرائیلی در پایگاههای رژیم اشغالگر قدس بیانگر تولد موج جدیدی از گرایشهای استقلالطلبی منهای سیاست سازشکارانه عربی است؛ از اینرو نظم گذشته عربی - صهیونیستی فرو ریخته و استمرار خیزشها بیانگر معرفی نمونه جدیدی از الگوی انسجام اسلامی مبتنی بر پارادایم صهیونیستستیزی است.
4-2- حمایت از آرمان ملت فلسطین و تقویت محور مقاومت؛ بیداری اسلامی، ملت مظلوم فلسطین را در دستیابی به آرمان استقلالخواهی و مبارزه با رژیم غاصب مصمم کرد و این موضوع را به آنها اعلام داشت که برای احیای آرمان عزت اسلامی باید هزینه مالی و جانی در این مسیر متقبل شد که این مهم، اکنون در برخی کشورهای اسلامی به ثمر نشسته است. خون جوانان مصر، بحرین، یمن و ... مبارزان جهاد اسلامی و حماس را در پیگیری مطالبات فلسطین ترغیب کرد و به آنها این امواج را ارسال کرد که تنها راه استیفای حق، استقامت در مبارزه است. از سوی دیگر، باید به این موضوع اذعان داشت که بیداری اسلامی برای مردم مبارز فلسطین بهمنزله گشایش جبهه جدیدی علیه رژیم صهیونیستی است.
5-2- بیداری اسلامی الگوی بیداری در غرب؛ امواج توفنده حضور ملتهای مسلمان در گستره جغرافیای جهان اسلام، سرمشقی برای دیگر ملتهای در بند استعمار مدرن گردید؛ به نحوی که آنها نیز با تأسی به مسلمانان، غل و زنجیر دموکراسی و مؤلفههای استعماری آن را گسستند و خواهان احیای مطالبات و حقوق ضایع شده خودشان گردیدند. حضور نتیجهبخش جوانان انقلابی، بستر زایش و رویش موج فزاینده بیداری را در کشورهای اروپایی و آمریکا رقم زد. بدون تردید، اگر این واقعیت اذعان گردد که گسترش موج بیداری از جهان اسلام به جهان مستضعفین، موضوع پیشبینی امام راحل(ره) بود که در آغازین سالهای قرن 21 به وقوع پیوست، سخنی به گزافه نیست.
6-2- رسوایی و افشای رفتار دولتمردان غربی؛ بیداری اسلامی و قضاوتها و مداخلات سیاسی، رسانهای، امنیتی و حمایت از مزدوران گذشته نشان داد برخی دول غربی مردم و آرمان آنها را هیچ انگاشتهاند و تلاش میکنند برای استمرار سلطه، حاکمان وابسته گذشته را به قدرت برگردانند و یا با چراغ سبز نشان دادن به حاکمان مزدور در قدرت، دست آنها را با تفاسیر جعلی حقوقی برای به خاک و خون کشیدن مردم باز گذاشته تا از این رهگذر، خوی ددمنشانهشان را اثبات کنند. همین واقعیات سبب خشم مردم در کشورهای غربی گردید تا آنها نیز حاکمان را متجاوزان به حقوق خودشان ارزیابی کنند که با حضور میدانی خود و اعتراض به سیاستهای موجود، مراتب نارضایتی خود را به نمایش گذاشتند.
7-2- شکلگیری موازنه جدید قدرت؛ رژیم صهیونیستی همواره در تلاش است تا نظم موجود در آسیای جنوب غربی بر وفق مراد آن رژیم باشد. به همین منظور، کشورهای عربی را از عرصه مبارزه میدانی با وعدههای واهی به صحنه مذاکرات کشانده و در گفتوگوهای موسوم به روند صلح خاورمیانه، با ژست صلحطلبی، اعراب را از صف مبارزه جدا کرده و با ندادن امتیاز به آنها، خواستههای نامشروعش را در عرصه رویارویی جدید پیگیری کرده است. به عبارت دیگر، در مرحله جدید رویارویی نرم، برتری رژیم اشغالگر قدس بر کشورهای عربی اثبات گردید که همین موضوع مورد مخالفت جمهوری اسلامی واقع شد. لذا بیداری اسلامی بار دیگر محور طرفدار صلح را دگرگون و یا در معرض چالش جدی قرار داده است که لاجرم خروجی حوادث کنونی را میتوان تضعیف و روبه اضمحلال نهادن جبهه سازش قلمداد کرد که نتیجه آن، شکلگیری موازنه جدیدی از مقاومت در حال تکوین است که تلآویو را بیش از پیش منزوی کرده است.
3- امتیاز به ایران تقویت محور مقاومت
پر واضح است که جمهوری اسلامی خواهان امتیاز نیست؛ بلکه آنچه که نمایندگان ارشد دیپلماسی ایران تعقیب میکنند، احقاق حق ملت ایران بر مبنای چارچوبهای پذیرفته شده بینالمللی آژانس است؛ اما ادبیات تلآویو پذیرش حق مردم ایران را نوعی باج و امتیاز برای ایران تلقی کرده و این امتیاز را سبب تقویت محور مقاومت ارزیابی میکند. آنها معتقدند باید ریشه مقاومت در منطقه خشکانده شود، تضعیف و یا مخدوش گردد. به همین دلیل، تلاش میکنند تا با طرح اتهاماتی نظیر مبارزه با تروریسم، اجماع جهانی علیه محور مقاومت شکل گیرد. تقویت محور مقاومت یعنی:
1-3 - تثبیت قدرت فائقه حزب الله در لبنان؛ بر اساس محاسبات دولتمردان رژیم جعلی، اگر موضوع هستهای ایران از بنبست خارج شود و مسیر تفاهم را طی کند، این خروجی منجر به تقویت نیروی مقاومت در لبنان به عنوان عمق راهبردی جمهوری اسلامی خواهد گردید؛ لذا باید آنها از تمام ظرفیت در عرصه رسانهای، سیاسی، امنیتی استفاده کنند تا امکان دستیابی به یک توافق را غیر ممکن سازند. بدون تردید پیروزی ایران در هر عرصهای نهتنها جنبش مقاومت لبنان، بلکه دیگر گروههای سیاسی مرتبط با آرمان حضرت امام خمینی(ره) و دیدگاههای امام خامنهای(مدظلهالعالی) را تقویت خواهد کرد.
2-3- تحکیم موقعیت بشار اسد در سوریه؛ نظام سیاسی کشور سوریه به دلیل همراهی با سیاستهای ایران و موضعگیریهای مستقل در منطقه، نگرانیهای تلآویو و هم پیمانان عرب این رژیم را بر انگیخته است و آنها بعد از بیداری اسلامی در جهان اسلام که نگران از دست دادن پایگاههایشان شدند، تلاش کردند با تقویت اپوزیسیون در دمشق، انتقام بیداری اسلامی را از ایران بگیرند و از این رهگذر به جمهوری اسلامی ضربه وارد سازند؛ از اینرو تمامی تلاشهای حامیان رژیم غاصب صهیونیستی در غرب، اعم از سازمان ملل، آمریکا و اروپا همگی در یک موضع واحد درصدد هستند با براندازی نظام سیاسی سوریه و جایگزین کردن یک چهره وابسته، محور مقاومت را تضعیف و ایران را منزوی سازند که تاکنون در این مسیر توفیقی کسب نکردهاند. لذا دولتمردان رژیم غاصب معتقدند استمرار گفتوگوها در موضوع هستهای ایران منجر به تقویت همپیمانان جمهوری اسلامی از جمله رژیم سوریه خواهد شد.
3-3 - تقویت موقعیت مالکی در عراق؛ نوری مالکی، نخستوزیر عراق، چهره همسو با جمهوری اسلامی است و رژیم صهیونیستی از یک سو و رژیم عربستان از سوی دیگر، عمدهترین نگرانی را از به قدرت رسیدن گزینههای شیعه همانند مالکی در عراق داشتند. به همین دلیل، ریاض در انتخابات گذشته عراق با سرمایهگذاری بر علاوی تلاش کرد از به قدرت رسیدن یک گزینه همسو با جمهوری اسلامی جلوگیری کند که این خواسته شیوخ عربستان در سایه اراده پولادین افکار عمومی عراق دفن گردید. وحشت کشور عربستان از مالکی شیعه بهگونهای بود که ملک عبدالله، پادشاه این کشور، در اظهاراتی عمق نفرت و دغدغه خود را از شیعیان عراق این گونه بیان کرد: ما در زمان جنگ عراق علیه ایران 30 میلیارد دلار به عراق کمک کردیم؛ اما اکنون برای ساقط کردن مالکی آمادهایم 100 میلیارد دلار هزینه کنیم. بدون تردید مواضع ریاض در عراق همسو با رژیم صهیونیستی است؛ زیرا مخرج مشترک هر دو دشمنی با ایران و عدم قدرتیابی جریانات سیاسی همفکر جمهوری اسلامی است. بنابراین تلآویو که نگاهی به شمال عراق برای سرمایهگذاری دارد وتلاش میکند از اطریق کردهای شمال عراق، کردستان این کشور را جولانگاه شرکتهای صهیونیستی قرار دهد، نیازمند عراقی بدون مالکی است؛ لذا یکی از آثار موفقیتهای ایران در پرونده هستهای را تحکیم موقعیت مالکی بهعنوان یک همپیمان ایران ارزیابی میکند که محاسبات رژیم صهیونیستی در عراق را با دشواریهایی مواجه میسازد.
4- انحراف افکار عمومی از بحرانهای موجود
منطق رسانهای و شگردهای جنگ روانی در طول تاریخ و در هنگامه تشدید بحرانها و فشارها به حاکمان، به آنها مدد رسانده و کاستی عرصه عینی را با فضاسازیهای ساختگی جبران کرده است. دنیای غرب و نماینده نامشروع آنها در منطقه در این زمینه، تجربیات فراوانی دارند که در زمان مقتضی عملیاتی کردهاند. مخالفت رژیم نامشروع با پرونده هستهای ایران معطوف به سطور فوق است. موضوع ایران، موضوع مناسبی برای کاستن از بار فشارها بر حاکمان در غرب و تلآویو است تا از این طریق، ضمن انحراف اذهان عمومی از مشکلات داخلی، با بزرگنمایی موضوع ایران افکار عمومی را به پرونده هستهای جمهوری اسلامی معطوف کنند.
1-4- انحراف از بحرانهای داخلی رژیم صهیونیستی؛ بحرانهای داخلی نظیر وضعیت اقتصادی وخیم، هزینههای سنگین نظامی و پیامدهای شکست حمله 22 روزه به باریکه غزه در اواخر سال 2008 و خسارتهای مالی و فیزیکی ناشی از آن، از قبیل: فرار نظامیان، مهاجرت معکوس، تحریم کالاهای صهیونیستی، کاهش درآمد صنعت توریسم، گسترش بیکاری و فقر و کسری بودجه و... رژیم اشغالگر قدس را بهشدت آسیبپذیر و آینده سیاسیاش را تیره و تار کرده است. لذا سران این رژیم، معطوف کردن اذهان به موضوع هستهای ایران را وجهه همت خویش ساختهاند تا از این منظر، با انحراف افکار عمومی و برجستهسازی خطر خودساخته ایران، فرصت بازسازی و ترمیم مشکلات را بیابند.
2-4 - انحراف از بحرانهای غرب؛ از آنجا که کشورهای غربی بهویژه برخی کشورهای اروپایی و آمریکا در زمره حامیان تلآویو محسوب میشوند، شکستها و موفقیتهای آنها دولتمردان این رژیم را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ از اینرو سردمداران سرزمینهای اشغالی در راستای کاستن از آلام اربابان خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند که در اوضاع کنونی، موضوع ایران که در دستور 1+5 قرار گرفته است، فرصتی مغتنم برای اسرائیل غاصب است تا با ارائه پیشنهادهای غیر حقوقی، پرونده حقوقی را وارد مرحله امنیتی کنند و مردم کشورهای اروپایی با احساس خطر امنیتی ایران، از فشار بر حاکمیت بکاهند و برخورد با ایران را به عنوان یک خطر جهانی(؟!) از دولتمردان کشورشان مطالبه کنند.
الف – بحران اقتصادی اروپا؛ از اوایل سال گذشته میلادی و در ادامه بحران اقتصادی سال 2008 و 2009 آمریکا و بازارهای مالی جهانی، برخی کشورهای اروپایی با چالشهایی در حوزه اقتصاد مواجه شدند که این امر، سقوط دولتها و به تبع آن، برخی بحرانهای اجتماعی را در پی داشت. این بحران، کشورهای یونان، ایتالیا، اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی را تحت تأثیر قرار داد؛ مشکل حادی که سران اروپا با برگزاری جلسات متعدد کارشناسی و ارائه راهحلهای اقتصادی نیز نتوانستند مردم را از رویارویی با دولتها باز دارند. کشورهای مدعی تمدن و دمکراسی که در زمره صاحبان اصلی قدرت قرار دارند، الگوی پلیسی را جایگزین پاسخگویی به معترضان نمودند.
ب - جنبش وال استریت؛ کاخ سفید در طول سالیان گذشته، با بهرهگیری از امپراطوری رسانهای، کشورهای دیگر را به نقض حقوق بشر، دیکتاتوری خشونت و قهر علیه ملتهایشان متهم میکرد. اکنون این مدعی در جایگاه متهم نه، بلکه در جایگاه مجرم قرار گرفته است. اعتراضات گسترده به نابرابریهای شدید اقتصادی و تقابل منافع ۹۹ درصد از جمعیت آمریکا در برابر جمعیت یک درصدی سرمایهداران بزرگ کارتلها و تراستهای صهیونیستی در کنار حرکت گسترده و رو به رشد بیداری اسلامی در خاورمیانه و انقلابهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی افکار عمومی در نظامهای سلطه را به مطالبه حقوقشان ترغیب کرده است.
5- زنده کردن اپوزیسیون
مقامات تلآویو تلاش میکنند تا با دادن امیدهای واهی به اپوزسیون بیرمق در آن سوی مرزها، این ظرفیت رو به اضمحلال را از ناامیدی و یأس خارج سازند و همچنان آنها را به عنوان یک اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی در صحنه نگه دارند. اکنون که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و صهیونیسم جهانی به ناکامی در پیگیری خرابکاریها، براندازی نرم اذعان کردند، دشمن تنها گزینه تعقیب براندازی را از طریق اپوزیسیون خارجنشین ارزیابی میکند؛ از اینرو فعال شدن رژیم صهیونیستی در پرونده هستهای ایران را میتوان تلاشی برای خارج کردن مخالفان بیرونی نظام از بنبست تلقی کرد.
1-5 - تأثیر تحریمها؛ دشمن در پی تلقین این موضوع است که تحریمها در جامعه ایران اثر گذاشته و تلاشهای جامعه جهانی برای انزوای ایران روزبهروز بیشتر میشود؛ از اینرو به عناصر فعال خارجنشین القا میکنند که دیری نخواهد پائید که جمهوری اسلامی تسلیم خواستهای کشورهای غربی میگردد و از مواضع خود عقبنشینی میکند. در بیانیهی یکی از تشکلهای اپوزسیون آمده است: «پس از ماهها کشمکش و در پى شدت یافتن تحریمهای بینالمللی و عیان شدن تأثیرات مخرب آنها بر زندگى مردم، سرانجام حکومت ایران به میز مذاکرات بازگشته و نشانههایی دال بر احتمال توقف ماجراجوییهای هستهاى حاکمیت دیده میشود.» جمهوری اسلامی از بدو تولد تاکنون تحریم فراوانی را از سوی بیگانگان تجربه کرده است. اگر ایران پیشرفتهایی داشته که دارد، در همین وضعیت تنگنا و تحریم به آنها دست یافته است. واقعیتها بیانگر این موضوع است که اکنون کشورهای جهان با یک بحران اقتصادی درگیر هستند که جمهوری اسلامی نیز از این موضوع مستثنی نیست؛ اما باوجود این مشکلات اقتصادی و اعمال تحریمها علیه ایران، تهران تاکنون توانسته است به دستاوردهای چشمگیری دست یابد که این یافتههای علمی، ایران را در ردیف معدود کشورهای جهان قرار داده است.
2-5 - القای اجماع در 1+5؛ القای این موضوع که تصمیم جدی کشورهای 1+5 در نشستهای آتی و یکپارچگی مواضع آنها، دولتمردان جمهوری اسلامی را مرعوب کرده و آنها کلیه فعالیتهای هستهای خود را متوقف خواهند کرد و پرچم تسلیم را به اهتزاز در خواهند آورد. این در حالی است که طرف غربی همواره نگران اجماع علیه ایران است که تاکنون دست نیافتن به این مهم، آنها را در پیگیری خواستههای غیر حقوقی با بنبست مواجه کرده است. دولتمردان جمهوری اسلامی همواره با سه عنصر عزت، حکمت و مصلحت توانستهاند ضمن صیانت از منافع ملی و امنیت ملی با بهرهگیری از اصول دیپلماسی، مانع اجماع طرف خارجی گردند.
3-5 - القای اختلاف در جامعه ایران؛ جوسازی در مورد وجود اختلاف نسبت به موضوع هستهای، گزینه دیگری است که در دستور کار دولتمردان رژیم صهیونیستی است تا از این رهگذر، مخالفان خارجنشین را به ادامه حیات امیدوار سازند. آنها هر از چند گاهی با کوبیدن بر طبل اختلاف مسئولان، سعی میکنند اینگونه بهرهبرداری کنند که برخی از چهرههای شاخص در جمهوری اسلامی خواهان مدارا و عقب نشینی هستند و از اینرو دولتمردان جمهوری اسلامی از موضع واحدی در این زمینه برخوردار نیستند و از سوی دیگر، مردم نیز به تبع این موضعگیریها حمایت یکپارچه ندارند. پر واضح است که دشمنان در این فضای جنگ نرم با بهرهبرداری از ظرفیت رسانهای خویش، واقعیات را وارونه جلوه میدهند و با فضاسازی کاذب در پی یارگیری هستند که در این زمینه توفیقی بهدست نیاوردهاند. موضوع هستهای در ایران به یک مطالبه ملی تبدیل شده و خواسته افکار عمومی از حاکمیت است و تاکنون همین حمایتهای عمومی سبب دستیابی به موفقیتهای چشمگیری شده که دشمن را وادار کرده ایران هستهای بپذیرد.