به گزارش فارس، عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که به بیان رساتر باید آن را "شورای واگرایی خلیج فارس" نامید، درصدد است در نشست آتی این شورا طرح الحاق بحرین به عربستان را مطرح کند تا پایهگذار طرح اولیه تشکیل "کنفدراسیون کشورهای عربی حوزه خلیج فارس" باشد، اما کارشناسان و صاحبنظران تشکیل چنین اتحادیهای به تبعیت از "اتحادیه اروپا" را غیرممکن میدانند و مهمترین و بزرگترین مانع در این راه را اختلافات ریشهای بین کشورهای عضو این شورا میدانند، مطلب زیر نگاهی به تاریخ شورای همکاری خلیج فارس و خصومتورزیهای آن با جمهوری اسلامی و اختلافات داخلی میان اعضای آن دارد.
شورای واگرایی خلیجفارس
شورای همکاری خلیج فارس، یک پیمان منطقهای است که همانند هر پیمان سیاسی، نظامی و اقتصادی، براساس یک سری منافع مشترک منعقد شده است. این بدان معنا نیست که هیچگونه اختلافی بین اعضای پیمان منطقهای شورای همکاری خلیج فارس وجود ندارد، بلکه منافع مشترک اختلاف بین اعضا را تحت الشعاع قرار داده، زیرا کشورهای عضو، همکاری جمعی منطقهای را مؤثرترین راه تحقیق امنیت و مفیدترین راه وصول به منافع مشترک دیدهاند.
کشورهای عضو
نشست شورای همکاری
این شورا از شش کشور عربی جزیره العرب یا شبه جزیره عربستان، شامل امارات عربی متحده، بحرین، عربستان سعودی، عمان، قطر و کویت تشکیل شده است.
اهداف تاسیس
بر پایه مواد اساس نامه شورای همکاری خلیج فارس اهداف تشکیل شورا به این شرح است:
1. تحقق هماهنگی، تکامل و همبستگی بین کشورهای عضو در همه زمینهها تا دستیابی به وحدت کامل
2. تعمیق و تحکیم مناسبات و وجوه متعدد همکاریهای موجود بین ملتها و کشورهای عضو در همه زمینهها
3. تدوین اساسنامههای مشابه در حوزههای گوناگون از جمله امور اقتصادی، مالی، بازرگانی، گمرکی، ترابری وامور قانونگذاری
4. پیشبرد برنامههای پیشرفت علمی و فنی در زمینههای صنعت، معدن، کشاورزی، منابع آبی، جانوری، تأسیس مراکز پژوهش علمی
تشکیلات شورای همکاری خلیجفارس
آرم شورای همکاری
شورای همکاری خلیج فارس از سه نهاد شورای عالی، شورای وزارتی و دفتر دبیرکل تشکیل شده است.
شورای عالی مرکب از سران شش کشور عضو است که بالاترین مرکز قدرت و عالیترین مرجع تصمیمگیری شورای همکاری است. این شورا دو بار در سال برای حل و فصل امور تشکیل جلسه میدهد و ریاست آن بر حسب حروف الفبا تغییر میکند.
شورای وزارتی ترکیبی از وزیران خارجه اعضاست که هر سه ماه یکبار دورهم گرد میآیند. دفتر دبیرکل که اجرای سیاستها و هماهنگی امور شورا را بر عهده دارد، از سوی یک دبیرکل اداره میشود. دبیرکل از شهروندان یکی از کشورهای عضو و به مدت سه سال انتخاب میشود. همچنین شورا دارای پنج کمیسیون در موضوعات مختلف و یک کمیسیون برای حل اختلافات میان اعضا است.
تاریخچه اندیشه تاسیس شورا
گرچه برخی حوادث سالهای اواخر دهه 70 میلادی به شکلگیری شورا سرعت بخشید اما اندیشه یک اتحادیه منطقهای به سالهای آغازین دهه 50 میلادی و به عبارت دیگر به دوره پایان حضور انگلیس در شرق کانال سوئز برمیگردد.
به هر روی شورای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که به نام "شورای همکاری کشورهای عرب خلیج (فارس)" شناخته شده در 25 می 1981 با گردهمایی کشورهای بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به طور رسمی تشکیل شد.
این شورا در حالی تاسیس شد که همه کشورهای حوزه خلیج فارس در آن حضور نداشتند. به رغم اینکه ایران و عراق در حوزه خلیج فارس قرار دارند اما این دو کشور در شورای همکاری خلیج فارس عضو نیستد.
همچنین به گفته مقامات این شورا موضوع عضویت یمن در شورای همکاری خلیج فارس مورد بحث و بررسی قرار دارد و این کشور امیدوار است تا سال 2016 به این شورا بپیوندد.
علل پیدایش شورای همکاری خلیجفارس
دلایل اصلی پیدایش این شورا را در سه عامل اقتصادی، تهدیدات داخلی و تهدیدات خارجی میتوان خلاصه کرد.
مسئله تأمین امنیت داخلی و خارجی اصلیترین زمینه و علت تأسیس شورای همکاری است، ولی در اساس نامه شورا کمتر به امنیت، بلکه بیشتر به همکاریهای اقتصادی تکیه شده است. بنابراین، آشکارا هدفهای اقتصادی ولی در خفا هدفهای نظامی در اولویت قرار گرفتهاند.
تهدیدات داخلی از جمله تهدیداتی است که در پیدایش شورای همکاری نقش آفرین بوده است. این تهدیدات به خطری جدی برای رژیمهای غیر دموکراتیک قبیلهای و موروثی منطقه تبدیل شد.
تهدیدات داخلی از سوی مخالفان بومی و غیربومی ساکن در منطقه صورت میگرفت. این مخالفان غیربومی عجم ( پاکستانی، هندی، بنگلادشی) و عرب ( مصری، اردنی و فلسطینی) که در مشاغل حساس مالی، اجرایی و نفتی اشتغال داشتند، جبهه ضد دولتی قوی و واحدی را پدید آوردند.
به هر حال همه مخالفان در چارچوب تشکلهای سیاسی چون اخوان المسلمون، جامعه جزیره العرب، سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره، کمیته حقوقی شرعی (در عربستان سعودی)، جبهه آزادی بخش، سازمانهای جهاد ملی (در قطر)، جبهه آزادی بخش اسلامی، جبهه نجات اسلامی (در بحرین)، جبهه آزادی بخش ظفار (در عمان) و حرکت اسلامی (در کویت)، به مبارزات سیاسی، نظامی و فرهنگی علیه دولتهای مستبد حاشیه جنوبی خلیج فارس شدت بخشیدند. به این جهت، اولین اقدام شورا،بررسی طرحی بود که عضو مهم و مؤثر آن، یعنی عربستان سعودی در خصوص کنترل مخالفان داخلی ارائه کرد.
اقدامات شورا برای مقابله با تهدیدات داخلی دورن کشورهای عضو
به طور کلی در جهت تقویت امنیت داخلی و مبارزه با مخالفان موجود و بالقوه، سه مسئله پیشروی کشورهای شورا قرار داشت:
- اول، چگونگی تواناییهای اطلاعاتی کشورهای عضو
- دوم، سرعت نیروهای امنیتی در سرکوب خشونت و حرکتهای مخالف
- سوم، حفاظت از اهداف احتمالی مورد حمله از سوی مخالفان
بخشی از این مسائل با افزایش نیروهای امنیتی، تجدید نظر در تشکیلات، توسعه اقدامات رفاهی، مبادله اطلاعات بین اعضا، کنترل و یا سرکوب مخالفان برطرف شد.
تهدیدات خارجی
از نظر اعضای شورا کشورهای ایران، عراق، اتیوپی، یمن جنوبی، شوروی (سابق) تهدید خارجی بالقوه به حساب میآمدند. البته میزان تهدید هر یک از این دشمنان بالقوه نسبت به همه کشورها یکسان نبوده است. اما تجاوز به یک کشور خلیج فارس، امنیت ملی سایر کشورهای عضو را با خطر جدی مواجه میکرد.
دکترین دفاعی شورا بر پایه این اصل استوار شد که مسؤلیت امنیت خلیج فارس بر عهده کشورهای منطقه است و منطقه باید از کشمکشهای بین المللی و وجود ناوگانها و پایگاههای نظامی دور بماند. از اینرو یکی از علل مهم پیدایش شورای همکاری، کشمکشهای منطقهای بود. این کشمکشها از دیدگاه اعضای شورا عمدتا از دو منشأ انقلاب اسلامی ایران و اقدامات شوروی ناشی میشد.
به زعم کشورهای عربی حوزه خلیجفارس:
- منطقه پیام و موج انقلاب اسلامی میتوانست مخالفتهای داخلی ضد دولتی را در کشورهای منطقه برانگیزد
- مردم آن کشورها را در بهرهمندی از مزایای یک حکومت دموکراتیک تشویق کند
- تفسیر جدیدی از اسلام و نوعی اسلام انقلابی را توسعه دهد؛
- مبانی مشروعیت آنان و حامیان خارجی شان را زیر سؤال ببرد
- و حتی در تهییج دشمنان خارجی چون یمن جنوبی برای حمله به کشورهای منطقه مؤثر باشد.
از این جهت، وزرای دفاع شورای همکاری خلیج فارس در دومین اجلاس خود، تغییر قابل ملاحظهای در سیاستهای دفاعی خود به عمل آوردند و به موجب آن ایران به عنوان نخستین سرچشمه تهدید علیه امنیت کشورهای خلیج فارس در نظر گرفته شد. در واقع آنان میاندیشیدند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تماما تصویر امنیتی منطقه خلیج فارس را تغییر داده است.
دبیران کل سابق شورای همکاری خلیجفارس
1- عبدالله بشاره (کویت) از 26 مه 1981 تا آوریل 1993
2- فهیم بن سلطان القسیمی (امارات) از آوریل 1993 تا آوریل 1996
3- جمیل بن ابراهیم الحوجیلان (عربستان) آوریل 1996 تا 31 مارس 2002
4- عبدالرحمان بن حمد العطیه (قطر) از اول آوریل 2002
شورای همکاری خلیجفارس و جنگ تحمیلی
اولین گامهای اساسی برای تأسیس شورای همکاری عملا دو ماه بعد از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ( آبان 1359 / نوامبر 1980) برداشته شد. از آن پس زمینههای شکل گیری شورا چنان با سرعت اتفاق افتاد که شش ماه بعد از جنگ، این شورا پا به عرصه حیات سیاسی منطقه گذاشت.
به عبارت دیگر، زمانیکه حملات اولیه عراق بر اثر مقاومت نیروهای مردمی ایران متوقف و احتمال پیروزی ایران و صدور انقلاب اسلامی بیشتر شد، روند شکلگیری شورای همکاری به منظور جلوگیری از شکست عراق در جنگ سرعت بیشتری یافت. به گفته "آنتونی کردزمن" در کتاب "درسهایی از جنگ مدرن": "کویت، بحرین، قطر و عربستان سعودی، دو روز قبل از آغاز حمله عراق به ایران موافقت کرده بودند که از نظر مالی به عراق کمک کنند".
نگاهی به اختلافات اعضای شورا
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از نظر بسیاری از مسائل سیاسی و مرزی دارای اختلافات بیشماری هستند، به عنوان مثال از آنجا که در بسیاری از مناطق، نقاط مرزی کاملا مشخص نیست، همین مسئله موجب ادعاهای کشورهای عضو علیه یکدیگر شده است. نگاهی به سوابق تاریخی 8 کشور عرب حوزه خلیج فارس به ما ثابت میکند که در میان این 8 کشور حدود 23 اختلاف سرزمینی وجود دارد.
این اختلافات مرزی و سیاسی بر روند عملکرد و فعالیت شورای همکاری تأثیر منفی گذاشته است که در زیر به مواردی از این اختلافات اشاره میشود:
اختلافات مرزی امارات- عربستان بر سر منطقه نفت خیز"بوریمی"
کشور امارات عربی متحده به علت تازه تاسیس بودن دارای اختلافات فراوانی با همسایگان خود است که علت این اختلاف به نظر کارشناسان ریشه در دو نکته مهم دارد.
برخی بر این باورند، نوع مرزبندی که انگلستان طراح آن بوده و در بسیاری از مناطق خاورمیانه پیاده شده، موجب بروز اختلافات قومی، زبانی، طایفهای و قبیلهای شده که نمونه آن را در قالب ادعاهای امارات در قبال سرزمینهای کشورهای همجوار ملاحظه میکنیم.
گروهی دیگر از کارشناسان نیز اعتقاد دارند، این اختلافها از خصوصیات و ویژگیهای کشورهایی تازه شکل گرفته است، به ویژه زمانی که منابع زیر زمینی یا منابع فسیلی در مرز مشترک دو کشور واقع شده باشد و در این صورت کشوری که دارای تاریخ سیاسی طولانیتری باشد، ادعای مالکیت بر بخشهایی از سرزمین کشور تازه تاسیس را می نماید.
اما درباره امارات عربی متحده علاوه بر ذکر دو علت یاد شده، باید علت دیگری را نیز به آن اضافه کرد و آن اینکه امارات متشکل از چند امیرنشین دارای اختلافات ریشهای فراوانی درون خویش نیز میباشد، به همین دلیل سران این کشور سیستم فدرالی را برای اداره سرزمین چند تکه خود اتخاذ کردند، تا بتوانند با وجود اختلافات امارتهای هفتگانه تحت یک پرچم واحد قرار گیرند.
با این حال در طول حدود چهار دهه این کشور شاهد اختلاف نظر بسیاری بین هفت امیرنشین بوده و تنها زمانی که اختلافات خارجی امارات با دیگر کشورها مطرح شده، نوعی اتحاد میان هفت امارت بوجود آمده است.
به همین دلیل امارات عربی متحده هر از چندگاهی با طرح ادعاهای واهی بر مالکیت خطهای از سرزمین کشورهای همجوار خود توانسته به صورت موقت از شعلهور شدن اختلافات در داخل خود جلوگیری کند.
این درحالی است که صرف نظر از اختلافات داخلی امیرنشینهای امارات با یکدیگر، در داخل هر یک از امیرنشینها نیز اختلافات داخلی دیده میشود و گواه بر این مدعی درگیری "شیخ راشد آل مکتوم"، نخستوزیر امارات با دو فرزندش "حمدان" و "مکتوم" است که در نهایت نیز یکی از فرزندان پدرش را در اثر شدت اختلافات مورد ضرب و شتم قرار داد.
شدت این اختلافات به حدی بود که در تمام امارت دبی که مملو از تصاویر نخستوزیر وفرزندش بود، تمامی تصاویر فرزندان نخستوزیر به دستور پدر جمعآوری شدند و امروز در دبی فقط تصویر حاکم دبی و نخستوزیر امارات نصب میشود. همچنین هر یک از امارتها در بین خود و با امارت مجاور نیز اختلافات مرزی دارند.
سکونت اقوام با تنوعات قومی مختلف که با هم سنخیت چندانی هم ندارند و وجود پیروان مذاهب مختلفی چون حنبلیها، شافعیها، مالکیها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مجزا و بافت اجتماعی مختلف و متعارض، از جمله عواملی است که باعث جدایی کامل هریک از امارتها از یکدیگر و بروز اختلافات میان آنها میشود.
برخی از این اختلافات عبارتند از:
- اختلافات مرزی بین شیخ نشینهای هفتگانه با یکدیگر
- ممانعت اعضای فدراسیون از پرداخت سهم خود به اتحادیه بر خلاف تعهدات اولیه
- بیتوجهی کشورهای عضو به رعایت و اجرای مقررات و تصمیمات شورای عالی اتحادیه
- رقابت برای اجرای برنامههای عمرانی در ابعاد صنعتی و اقتصادی
- عدم مشورت و رایزنی حاکمان امارات با یکدیگر در برخی اقدامات
- تفاوتهای فرهنگی و عقیدتی بین رئیس و نخستوزیر امارات که دارای دو طیف فکری متفاوت قرار دارند و به تشدید درگیریها دامن میزنند.
در ابتدا دو کشور قطر و بحرین نیز جزو امارات بودند، اما این اختلافات موجب جدایی قطر و بحرین از امارات برای همیشه شد.
جدای از اختلافات داخلی امارتها با یکدیگر این کشور خود با سه کشور عمان، عربستان و ایران دارای اختلافات ارضی است که هر از چندی این اختلافات منجر به تیرگی روابط امارات با همسایگان میشود.
اختلافات ارضی امارات - عربستان
- بوریمی
"بوریمی" منطقهای است، پر آب و سرسبز دارای ذخایر نفتی که در فاصله صد مایلی جنوب شرقی ابوظبی واقع شده است و چند دهکده سرسبز و مناطق آبادان ونخلستانها را دربرمیگیرد.
اختلاف بر سر حاکمیت بوریمی به سال 1952 باز میگردد که به تدریج ابعاد بین المللی نیز به خود گرفت. اگرچه در سال 1974 میلادی این اختلاف با توافقنامهای که بین سه کشور منعقد شد، به ظاهر فیصله پیدا کرد، اما همواره به عنوان منبع بالقوه درگیری بین سه کشور باقی مانده است.
در تاریخ 22 فوریه 2005 میلادی نیز این اختلاف مرزی بین عربستان و امارات جدی شد. مسئولین عربستانی معتقد بودند که امارات بر خلاف قرارداد " 1974 جده" درباره مرزهای دو کشور عمل کرده است، در حالیکه برخی تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که منشا بحران به تلافی اقدام عربستان در راستای فشار بر امارات به دلیل خروج این کشور از پول عربی بوده است.
به بیان دیگر پس از آنکه دبیرخانه شورای همکاری خلیج فارس مقر بانک مرکزی پول واحد کشورهای این شورا را به عربستان واگذار کرد، دولت امارات در اعتراض به این امر خود را از این طرح کنار کشید. به دنبال این اقدام امارات تشکیل پول واحد عربی تا حدودی به حاشیه رفت و اجرای این طرح برای مدتی به فراموشی سپرده شد و با وجود سفر چند مقام بلند پایه عربستانی به امارات و گفتگو برای بهبود روابط دو کشور که درپی این تصمیم بوجود آمد، روابط ریاض - ابوظبی همچنان تیره است.
وزارت خارجه امارات از شهروندان خود خواسته است، برای سفر به عربستان باید گذرنامه تهیه کنند و عربستان نیز در آگوست 2009 میلادی در اقدامی غیرمنتظره تردد اتباع دو کشور را با کارت شناسایی ممنوع کرد و اتباع امارات را که تا پیش از این فرمان وارد عربستان شده بودند، وادار به دریافت مجوز خروج از سفارت امارات در ریاض کرد که سرگردانی تعداد بیشماری از اتباع امارات در مرزهای عربستان را به دنبال داشت و آنها را واداشت برای دریافت مجوز فاصله یک هزار کیلومتری مرز عربستان تا ریاض را طی کنند.
دلیل دیگر این واکنش عربستان ترسیم نقشهای از کشور امارات بر روی کارت شناسایی شهروندان این کشور بود که با مرزبندی کنونی صورت گرفته توسط دو کشور و قرارداد مرزی سال 1974 مغایرت داشت. دولت امارات در نقشه روی کارتهای ملی اتباع خود خاک امارات را متصل به قطر ترسیم کرده بود.
- خور العدید
عربستان پیش از این نیز در سال 2006 میلادی با احداث خط لوله "دلفین" برای انتقال گاز قطر به امارات مخالفت و ادعا کرده بود که این خط لوله از آبهای سرزمینی عربستان (منطقهای به نام گذرگاه خور العدید) عبور میکند.
عربستان بر این باور است که بر اساس توافقنامه 1974 جده منعقده بین عربستان و امارات این منطقه نیز به عربستان تعلق دارد. امارات نیز نگران است، عربستان مدعی آبهای سرزمینی محدوده 20 مایلی شود که راهرویی بین امارات و قطر است و نتیجه آن تعلق منابع نفتی "زرکوه" به عربستان سعودی است که امارات و قطر درحال حاضر از آن بهره برداری میکنند.
این منطقه دارای ذخائر نفتی فراوانی است که در امتداد خط ساحلی به طول 25 کیلومتر به سواحل خلیج فارس در حد فاصل مرزهای خاکی ابوظبی و قطر به خاک عربستان افزوده شده است که 80 درصد ذخائر نفتی منطقه "خیز الشیبه" است که طبق برآوردها دارای بیش از 15 میلیارد بشکه ذخایر قطعی نفت و حدود 650 میلیون متر مکعب گاز طبیعی است.
- سبرخه مطی
این منطقه نیز از جمله مناطقی است که در توافق جده به خاک عربستان الحاق شد، امارات عربی متحده مدعی است، این توافقنامه در شرایطی امضا شده است که امارات در حال استقلال بوده و عربستان نیز اعلام کرده بود تا زمانی که امارات شروط توافقنامه 1974 را قبول نکند، این کشور را به رسمیت نخواهد شناخت، یه همین دلیل امارات تحت فشار این توافقنامه را پذیرفته و اکنون به آن توافقنامه پایبند نیست.
امارات - عمان
صرف نظر از واحه "بوریمی" که مورد ادعای عربستان است، امارات با عمان نیز بر سر این منطقه اختلاف دارد، به عبارت دیگر سه کشور عربستان، امارات و عمان مدعی این منطقه حاصلخیز هستند.
عمان و عربستان همچنین بر سر مناطق "العین" در امارت شارجه و مناطق مرزی "ربع" و "روضه" در امارت راس الخیمه نیز با یکدیگر اختلاف دارند. منطقه العین که از شهرهای عمان بوده است در قدیم به نام "عین عمان" مشهور بوده و دارای چشمهها و قنوات متعددی است.
عربستان سعودی – قطر
پیشینه اختلافهای مرزی و سرزمینی عربستان سعودی با قطر به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد و باریکهای از زمینهای جنوبی قطر را دربرمیگیرد. عربستان سعودی مدعی مالکیت 23 مایل از سواحل جنوب شرقی قطر است و دو کشور در مورد مرزهای جنوب غربی و خلیج "سلوا" واقع در این منطقه نیز با یکدیگر اختلافات ارضی دارند.
بنابراین، اختلافات مرزی و سرزمینی میان دو کشور از خلیج "سلوا" واقع در جنوب غربی قطر آغاز و تا "خورالعدید" واقع در جنوب خاوری قطر امتداد مییابد.
به همین دلیل اختلافهای موجود میان عربستان و قطر را باید یکی از جدیترین اختلافها و درگیریهای مرزی و ارضی بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به شمار آورد که هراز چند گاهی تشدید و موجب بروز تنش میان دو کشور میشود که بارزترین نمونه آن به اوت سال 1992 بازمیگردد که درگیری مسلحانه بین دو کشور را به دنبال داشت و در نتیجه آن یک نظامی سعودی و 2 نظامی قطری کشته شدند.
این درگیری مسلحانه موجب شد، قطر در نوامبر همان سال (1992) شرکت در جلسات شورای همکاری خلیج فارس در سطح وزیران را تحریم کند، اما در 20 دسامبر 1992 ریاض و دوحه با امضای موافقتنامه 1965 و اجرای آن به طور موقت بر اختلافات خود سرپوش گذاشتند و به موجب این قطعنامه عربستان سعودی چند کیلومتر از خاک خود را به قطر داد.
اختلاف بر سر منطقه ابو الخفوس
از سال 1965 تاکنون دو کشور عربستان و قطر در نقطه "ابو الخفوس" با یکدیگر درگیری دارند. منطقه الخنفوس در نزدیکی راهی قرار دارد که به یک پایگاه دریایی منتهی میشود که عربستان سعودی آن را در "خور العدید" ایجاد کرد و خور العدید خلیج کوچکی است که در جنوب قطر واقع شده است که پیش از قرار گرفتن آن تحت حاکمیت عربستان سعودی از آن کشور امارات متحده عربی بود.
اما منطقه ابوالخفوس از این جهت برای قطر مهم شمرده میشود که از این طریق میتواند به امارات، بزرگترین شریک تجاری خود مرتبط شود و قطریها اعتقاد دارند، تصرف این منطقه توسط عربستان موجب میشود، تمام راههای زمینی قطر به عربستان منتهی شود و برای ارتباط و دستیابی به کشور امارات باید از خاک عربستان عبور کنند.
همچنین از دیگر نقاط محل اختلاف عربستان و قطر جزیره "حالول" است. فاصله دریایی این جزیره از "خارک" 250 کیلومتر و از جزایر "قوین" 229 کیلومتر است. حالول در شرق قطر واقع شده و میدانهای نفتی "مَهزَم" و "العِدّ الشَرقی" از جمله چاههای نفتی نزدیک به آن هستند. جزیره حالول همچنین دارای ذخایر و تأسیسات نفتی است.
اختلاف برسر منقطه خور العدید
باز از دیگر موارد اختلاف میان قطر و عربستان منطقه "خور العدید" است که در جنوب شرقی قطر واقع شده و به دلیل طبیعت بیابانی و ساحلی بسیار زیبایش در قطر "جواهر خلیج" نامیده میشود و 158 نفر جمعیت دارد.
قطر به توافقتنامه 1974 منعقده بین ریاض و امارات عربی متحده بر سر "خور العدید" معترض است و درگیری فوق همچنان ادامه دارد.
به گفته پایگاه اینترنتی "ایلاف" وابسته به عربستان سعودی در جریان نشست مشورتی سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ماه مه 2005 در شهر ریاض، پایتخت عربستان مسئله برقراری آشتی میان عربستان و قطر مطرح و از شیخ "صباح الاحمد الجابر الصباح"، امیر کویت خواسته شد برای آشتی ریاض و دوحه گامهایی برداشته و تلاشهایی انجام دهد.
لغو تابعیت افراد قبیله بنی مره
در ادامه این اختلافها در آغاز سال 2005 دولت قطر تابعیت قطری حدود 4 هزار نفر از قبیله "بنی مره" را به اتهام دست داشتن در ناآرامیهای سال 1997 لغو و تمامی داراییهای آنها را ضبط و آنها را از قطر اخراج کرد.
قبیله بنی مره را باید از جمله قبایل سرزمین جزیره العرب یعنی عربستان کنونی برشمرد که افرادی از آن از سالها پیش در مناطق جنوبی قطر سکنی گزیده و پس از تشکیل کشوری به نام قطر به تابعیت این کشور در آمده بودند، اما پس از بروز اختلافات ارضی و مرزی میان قطر و عربستان، دوحه در اقدامی تابعیت قطری حدود 4 هزار نفر از افراد این قبیله را لغو کرد، به طوری که تعداد زیادی ازاین افراد به سمت مناطق شرقی عربستان و تعداد دیگری در صحرا سکونت گزیدند. این مسئله مورد اعتراض شاهزاده "طلال بن العزیز"، برادر پادشاه عربستان و رئیس برنامه خلیج فارس در پشتیبانی از نهادهای رشد و توسعه وابسته به سازمان ملل متحد واقع شد و از قطر خواست در اخراج هزاران قطری که صدها سال در آن منطقه زندگی کردهاند، تجدید نظر کند.
به همین دلیل باید گفت که اختلاف میان ریاض و دوحه از درگیریهای سرزمینی و ارضی فراتر رفته و وارد عرصه ساختاری شده است، به طوری که این دو کشور در بسیاری موارد در سطح منطقهای و بین المللی مواضعی متضاد و در تعارض با یکدیگر اتخاذ میکنند.
اختلافات سیاسی و رفابت برای کسب حوزههای جدید نفوذ
در اجلاس شانزدهم سران شورای همکاری خلیج فارس، اختلاف عربستان و قطر بر سر انتخاب دبیرکل شورای همکاری شدت گرفت. هر یک از دو کشور قطر و عربستان دو نفر را داوطلب این سمت کرده بودند که نماینده عربستان "ابراهیم حجیلان" با 5 رأی موافق در مقابل رأی مخالف قطر به عنوان دبیرکل شورا برگزیده شد.
امیر قطر در اعتراض به انتخاب نماینده عربستان به عنوان دبیرکل شورا اجلاس پایانی را تحریم و اعلام کرد، هر اجلاسی که حجیلان دبیرکل سعودی در آن حضور داشته باشد، توسط کشور قطر تحریم خواهد شد که این موضوع به منزله خروج موقت قطر از شورای همکاری تلقی شد.
این دو کشور که هرکدام داعیه رهبری جهان عرب و تقویت نفوذ خود در بین کشورهای این منطقه را دارند در تلاشند که دایره نفوذ رقیب خود را محدود کنند و نفوذ خود را گسترش دهند.
پیش از این منابع آگاه عربی از سفر محرمانه وزیر امور خارجه امارات به عربستان برای هشدار درباره توطئه قطر علیه امارات و عربستان سعودی خبر دادند.
این منابع افزودند: عربستان هدف بعدی توطئه قطر است بویژه که دوحه در توطئه خود علیه سوریه شکست خورده است و آرزوی قطر این است که تنها کشور باثبات در جهان عرب باشد.
البته عربستان نیز از رقیب خود جان نمانده و در این زمینه تلاش دارد که قطر را بی ثبات نشان دهد و نزاع خانوادگی در خاندان این کشور را هر از گاهی در رسانه های خود مطرح می کند که نمونهاش خبر طرح کودتا در این کشور بود که اخیرا از سوی شبکه خبری العربیه وابسته به ریاض منتشر شد.
سعودیها نیز از گذشته به دلایل مختلف از جمله سیاستهای قطر در قبال منطقه، سیاستهای شبکه الجزیره و رقابتهای خانوادگی بین خود، از بیثباتی در قطر استقبال میکنند و ریاض حال حاضر را زمان مناسبی دانست که با تولید خبر، فضای داخلی قطر را به چالش بکشد.
این واکنش سعودیها نشان میدهد کشورهای امیرنشین علیرغم گرفتن ژستهای همبستگی در روابط که در شورای همکاری از خود نشان میدهند، بسیار شکننده بوده و تا حد براندازی یکدیگر و تمایل برای بیثباتی برای کشور مقابل پیش میروند.
اختلافات مربوط به سیاستهای منطقهای بین قطر و عربستان و رقابت برای کسب حوزههای جدید نفوذ باعث درگیریهای آنها شده و قطریها با تکیه بر فقدان آزادی و از طریق رسانه الجزیره به شدت به سعودیها حمله میکنند که این اقدامات خشم سران سعودی را به همراه داشته است.
دخالتهای منطقهای شورا
در حالیکه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هنوز نتوانستهاند، به وحدت کلمهای در میان خود دست یابند و اختلافات خود را حل و فصل کنند، با آغاز بیداری اسلامی در کشورهای عربی راه مقابله با آن را در کشورهایی که شاهد این بیداری بود را در پیش گرفتند. تونس، مصر، لیبی و بحرین نمونه دخالتهای این شورا به شمار میآید. در این راستا شورای همکاری خلیج فارس مارس سال گذشته و با ورود بیداری اسلامی به بحرین نیروهای خود موسوم به "سپر جزیره" را راهی بحرین کرد تا رژیم آلخلیفه را در سرکوب مردم مظلوم و بیدفاع بحرینی کمک کند.