پایگاه بصیرت:ناگفته پیداست که سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه خاورمیانه پس از به قدرت رسیدن حزب "عدالت و توسعه" شاهد رویکردهایی خاص بوده است که میتوان از آن تحت عنوان "بازتعریف سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه" یاد نمود که بخش عمدهای از آن نیز متأثر از نظریات و تجویزاتی بوده که توسط احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه کنونی ترکیه پردازش شده است. از این رو در مباحث نظری مربوط به سیاست خارجی دولت رجب طیب اردوغان عمدتاً به مباحثی که از سوی وزیر خارجه وی مطرح شده است استناد میشود. در واقع سیاست خارجی کنونی دولت آنکارا مبتنی بر آموزهها و انگارههایی است که اساساً نشأت گرفته از مبانی فکری و نظری داود اوغلو میباشد که هم اینک هدایت دستگاه دیپلماسی این کشور را در اختیار دارد.
احمد داود اوغلو که دارای مدرک فوق دکترای علوم سیاسی و روابط بین الملل بوده و دارای رسته دانشگاهی "پروفسور" در این حوزه میباشد، در کتابی با عنوان "عمق استراتژیک" به مباحثی اشاره میکند که مبنای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه را تشکیل میدهد. وی استدلال میکند که سیاست خارجی ترکیه در سالهای گذشته غیر متوازن بوده و تأکید زیادی بر روابط با اروپای غربی و ایالات متحده داشته، به نحوی که به غفلت از منافع ترکیه در دیگر کشورها به ویژه در خاورمیانه و کشورهای همجوار منجر شده است که باید آن را مورد بازبینی قرار داد.
داود اوغلو که از سال 1388 هدایت سکان دستگاه دیپلماسی آنکارا را در اختیار گرفته، اساساً بر این باور است که ترکیه در دهههای گذشته چشم به "درِ بسته اتحادیه اروپا" دوخته است که ورود به داخل آن بصورت یک خودی، هرگز برای ترکیه امکان پذیر نبوده است. از نظر وی غرب هرگز ترکیه را به عنوان کشوری خودی نپذیرفته و نخواهد پذیرفت، فلذا این ترکیه است که باید با تقویت جایگاه منطقهای و نقش جهانی خویش، خود را به مجموعه کشورهای جهان غرب و اتحادیه اروپا به عنوان یک وزنه غیر قابل چشم پوشی تحمیل کند. او معتقد است که ترکیه باید نه تنها در بالکانها و شرق میانه بلکه باید در حوزههای بیشتری در خاورمیانه و اوراسیا ایفای نقش نماید. از این رو در جهت تحقق ایدههای سیاسی داود اوغلو، با آغاز درگیریها در سوریه، دولت ترکیه به سرعت به مخالفت با نظام حاکم سوریه پرداخت؛ اقدامات ضد اسد به همین جا ختم نشد و ترکیه برای مخالفان اسد اردوگاه نظامی در خاک خود ایجاد کرد و حتی کنفرانسهای مخالفان را در اسلامبول کلید زد.
بنابراین نقش آفرینی دولت اردوغان در قاچاق سلاح به سوریه، حمایت تمام عیار از تروریستهای سوری، بمباران ارتش سوریه، بحران هواپیما با مسکو، جدالهای محکم لفظی با عراق و مسائل عدیدهای از این قبیل سبب شده است که حکومت ترکیه تحت رهبری حزب عدالت و توسعه به سیبل کشورهای منطقه تبدیل شود. عکس العملها نیز حول محور معمار این سیاست یعنی احمد داود اوغلو میچرخد. چه انتقادات خارج از کشور و چه انتقادات منتقدان داخلی، همه و همه، احمد داود اوغلو را مورد هدف قرار داده است. اما حقیقت این است؛ اگرچه سیاست خارجی دولت ترکیه که داود اوغلو طراح عمده و تئوریسین اصلی آن میباشد، از طریق اعمال تغییراتی چشمگیر میبایستی گام در مسیری مستقل از سیاستهای غربی میگذاشت، ولیکن با همه این ادعاها، چیزی که در عمل شاهد آن هستیم آن است که ترکیه تحت زعامت اردوغان، راه چاپلوسی و تملق غرب را میپیماید که این مسئله بویژه در رابطه با تحولات سوریه بیش از پیش مشهود میباشد بگونهای که ترکیه را به یکی از پیاده نظامهای اصلی غرب و بخصوص آمریکا در قبال مسئله سوریه تبدیل نموده است.
آنچه مشخص است این است که سیاست خارجی دولت اردوغان که با نام داوود اوغلو گره خورده است، منجر به آن گردیده که دولت ترکیه در مقابل همسایگان خود از جمله سوریه تمام قد بایستد. نحوه موضعگیری ترکیه در قبال تحولات خاورمیانه به ویژه در قبال نا آرامیهای سوریه در تضاد با سیاست اعلامی این کشور مبنی بر "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان" بوده است. چرا که مطابق با این سیاست، ترکیه میبایستی برای حل مشکلات با همسایگان و بهبود روابط با آنها تلاش میکرد. این درحالی است که مواضع ترکیه نسبت به تحولات سوریه نه تنها فرایند احیای روابط دو کشور بلکه ثبات کل منطقه را با تهدید روبرو کرده است.
نکتهای که نباید از آن غفلت نمود این است که تغییر موضع ترکیه با سرعتی غیرمجاز در قبال سوریه بخصوص طی دو سال گذشته، اساساً هیچگونه ربطی به دولت سوریه ندارد. هر چه باشد سوریه کنونی همان سوریه سه یا ده یا بیست سال قبل است و بلکه سی سال قبل، که سطح گسترده تعامل و مناسبات آنکارا با آن نیاز به توضیح ندارد که به چه شکلی بوده است. اما اینکه چرا موضع دولت اردوغان نسبت به سوریه به یکباره تغییر یافته و این دولت را بر آن داشته است تا با قدرت تمام درصدد براندازی دولت دمشق از طریق حمایتهای گسترده سیاسی، نظامی، تسلیحاتی و... از نیروهای معارض داخلی و تروریستهای سوری برآید، دقیقاً به همان نکاتی باز میگردد که در بالا به آن اشاره شد یعنی حاکمیت رویکردی جدید در سیاست خارجی ترکیه که داود اوغلو بنیانگذار اصلی آن میباشد. و آن کاملا عوامفریبانه است. این رویکرد، هزینههای سنگینی را در ابعاد گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی متوجه دولت اردوغان نیز نموده است. هزینههایی که هم اینک تاوان آن را در وهله نخست و در کمترین حالت، ملت ترکیه که بیش از پیش شأنیت، آبرو، حیثیت، اعتبار و جایگاه واقعی خود را در بین افکار عمومی منطقهای و بینالمللی بر باد رفته میبینند، میپردازند. جایگاهی که سیاستهای اردوغان بیش از پیش آن را در معرض ریزش و فروپاشی قرار داده و صدای ملت و گروههای مختلف ترکیه را نیز در آورده است به طوریکه تنها برای یک نمونه، "باغچه لی" رهبر حزب حرکت ملی ترکیه نیز با انتقاد از سیاستهای جنگ طلبانه اردوغان در میان تظاهرکنندگان بیان میدارد: "حکومت حزب عدالت و توسعه مداوم تلاش کرده است که در حوزه جغرافیایی منطقه شامل ایران، عراق، سوریه، فلسطین، لبنان و اسرائیل تنش آفرینی کند و بدان دامن بزند؛ چه اتفاقی افتاده است که اردوغان از ناتو درخواست کرده که موشکهای پاتریوت در مرزهای ترکیه با سوریه مستقر شود؟ آیا موشکهای سوریه به طرف ترکیه نشانه رفته است؟ آیا نگرانی عبدالله گل درباره تهدیدات احتمالی موشکهای سوریه با کلاهکهای سلاح شیمیایی واقعیت دارد؟ ولی مسئله شک برانگیز این است که آیا تحت پوشش مقابله با سوریه، دفاع از اسرائیل رخ خواهد داد؟!" در واقع هم اینک قریب به اتفاق افکار عمومی ترکیه اعم از مردم عادی، اقوام و مذاهب مختلف، علویها، کردها، شیعیان، سنیها، ترکهای مقیم خارج، اتحادیهها و سندیکاهای کارگری و سایر احزاب و جریانهای سیاسی همه یکصدا علیه سیاستهایی شعار میدهند که آبرو و حیثیت و جایگاه ترکیه و ملت ترکیه را در جهان به دست تندباد حوادث سپرده است. اما واقعیتی که نمیتوان آن را انکار نمود این است که ترکیه اردوغان هم اینک به یکی از قربانیان اصلی تحولات منطقهای خاورمیانه و بصورت اخص تحولات مربوط سوریه تبدیل شده است. سیاست خارجی ترکیه که با شعار "تنش صفر با همسایگان" که داود اوغلو وزیر خارجه کنونی سوریه تئوریسین و پردازشگر اصلی آن بود، شروع گردید، گرچه گامهایی را در ظاهر در این راستا برداشته اما این شعار در قبال تحولات سوریه به یکباره به محاق رفت و جز نام و ننگ چیز دیگری از آن باقی نماند که فرسایش رو به افزایش مناسبات مسالمتآمیز آنکارا با همسایگان خود بویژه با بازیگران مطرح منطقهای خاورمیانه از جمله مسکو و تهران میتواند به وضوح دلیلی بر اثبات این مدعا باشد.
سیاست خارجی داود اوغلو که به ایدئولوژی "عثمانی گری" تکیه داده و بدنبال بازآفرینی روزهای درخشان گذشته و احیای مجدد شأن و شوکت ترکیه به مثابه یک امپراتوری عثمانی جدید از طریق دروازه دمشق میباشد، در قبال تحولات سوریه نه تنها با شکست و ناکامی مواجه شده است بلکه افزون بر آن به ضرر منافع ملی ترکیه نیز تمام شده و آن را با تهدیدات ساختاری عدیدهای مواجه ساخته است. ترکیه امروزی در تمامی جبههها با مشکلاتی جدی روبرو شده است که به قول "پاتریک سال" تحلیلگر برجسته مسائل بینالمللی، ستاره احمد داود اوغلو نیز در این راستا خاموش شده است بطوریکه دیگر نمیتوان او را یک "استراتژیست ماهر" نامید بلکه او را باید یک "سیاستمدار ناشی" دانست که هم اینک برای رهایی از سقوط، دست و پا میزند. به اذعان بسیاری از ناظران بینالمللی داود اوغلو در روند انقلابهای عربی- اسلامی محور سیاست خارجی ترکیه را به یک محور رادیکال سنی تبدیل کرده است. این سیاست خواسته متفقان خاورمیانهای ترکیه نیست بلکه سیاستی مطابق با سیاست خارجی آمریکا و متفقان اوست که در زمینه مناسبات دو جانبه با سوریه و چند جانبه با سایر کشورهای همجوار، یک پسرفت به شمار میآید. جالب اینکه آمریکا نیز در این میان بصورت معنادار، ترکیه را از گود خارج نموده و دولت رجب طیب اردوغان را به عنصری بیخاصیت تبدیل کرده است. به این معنا که برنامه آماده شده آمریکا برای معارضان سوری و اخراج ترکیه از صف، تمامی سیاستهای سوری حزب عدالت و توسعه را به آغوش باد سپرد.
جالب است که در این راستا چند ماه پیش در قطر نشستی با موضوع سوریه برگزار شد که این نشست واقعاً برای ترکیه مهم بود. در این نشست آمریکا اعلام کرد که شورای ملی سوریه که با حمایت و هماهنگی آنکارا تشکیل یافته است پتانسیل لازم برای رهبری معارضان سوری را ندارد و باید به جای این شورا یک گروه دیگر جایگزین شود و اینگونه نیز شد. در واقع شورای ملی سوریه که بر مبنای اندیشههای داود اوغلو شکل گرفته بود، از سوی واشنگتن به مهره بیارزش تبدیل شد. آمریکا بر شورای ملی سوریه نقطه پایان نهاد، شورایی که بر اساس سیاست حزب عدالت و توسعه بنیان نهاده شده بود و این شکست دردناکی بود که عدالت و توسعه از آمریکا خورده است. بدین ترتیب مشاهده میشود که ترکیه دیگر در سوریه بازیگر نقش اول نیست و در نتیجه سیاستهای خارجی افراطی، خیال پردازانه و غلط متأسفانه این امکان را از دست داده است. بنابراین در خاتمه باید تأکید داشت که دولت اردوغان در فهم پیچیدگیهای تحولات سوریه دچار اشتباه راهبردی شده است و برخی از شاخصهای تاثیرگذار در معادلات سیاسی منطقهای لحاظ نشده است. همچنین سلوک رفتاری شتابزده و افراطی دولت اردغان در قبال تحولات سوریه، آنان را تنگنای بحران داخلی قرار داده است؛ به گونهای که احزاب مخالف دولت اردوغان به اتحاد نسبی اعلام مخالفت با سیاست خارجی این دولت رسیدهاند.
لذا شاید تنها راه باقی مانده برای دولت اردوغان برای خروج از این بحران، همان راهی است که "جادار"، یکی از نویسندگان روزنامه رادیکال ترکیه اخیراً در یادداشت خود به آن اشاره داشته است. وی پیشنهاد میکند "تنها یک دروازه برای نجات از گردابی که ترکیه در آن قرار گرفته است وجود دارد و آن دست برداشتن ترکیه از رفتارهای کنونی خود در قبال سوریه و گام نهادن در مسیر همراهی با ایران است."
*حمید خوش آیند
*دولت اردوغان در فهم پیچیدگیهای تحولات سوریه دچار اشتباه راهبردی شده است
*اردوغان قصد دارد با عبور از دروازه دمشق، سیاست خارجی ترکیه را بر اساس محور رادیکال سنی پایهگذاری کند
*ترکیه تحت زعامت اردوغان، راه چاپلوسی و تملق غرب را میپیماید
*سیاست خارجی دولت اردوغان که با نام داود اوغلو گره خورده، منجر به آن گردیده که دولت ترکیه در مقابل همسایگان خود، از جمله سوریه، تمام قد بایستد
* آیا غیر از اینست که ترکیه در پوشش مقابله با سوریه، سیاست دفاع از اسرائیل را عملیاتی میکند؟!
جمهوری اسلامی