تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۲  ، 
کد خبر : ۲۶۱۷۲۱
چرايي رسوخ اعتدال به ادبيات اصولگرايان

جواد لاريجاني: اتفاقات گذشته را ناديده بگيريم حرف منطقي است


نويسنده: ثمينا رستگاري

دوران جديدي آغاز شده است. نام اين دوران را هر كسي بنا بر خاستگاه جناحي و سياسي خود انتخاب مي كند. بازگشت به دوم خرداد، خيزش اصلاحات، دوران اعتدال، دوران فراجناحي بودن، حذف تندروها و... نام ها و نشانه هايي است كه براي دوران جديد برمي شمارند. اما فصل مشترك همه اين نام ها اين است كه دوران جديد با 8 سال گذشته تفاوتي اساسي دارد.

ديگر اصلاح طلبي معادل برانداز بودن نيست، ديگر تمام آن ادبيات تندي كه در دوران پيشين بر فضاي سياسي چيره شده بود بايد رخت بربندد و قانون و اعتدال جايگزين آن شود. براي توصيف ويژگي هاي اين دوران بايد به مصاحبه هاي اصولگراياني كه اين روزها منتشر مي شود توجه كرد. آنها كه به دلايل متعددي از جمله اصولگرا بودن، صدماتي كه جريان انحرافي بر پيكره جناح متبوع شان وارد كرده و همچنين عدم كاميابي در انتخابات سال 88 در تعليق سياسي به سر مي برند به خوبي در گفتارشان نشانه هاي دوران جديد و چرايي تن دادن شان به اين دوران را مي توان يافت.

روز گذشته محمدجواد لاريجاني، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه كه دو برادرش عهده دار دو قوه مقننه و قضاييه اند در گفت وگويي مفصل به تشريح تغييرات اساسي در ساختار سياسي پرداخت. محمدجواد لاريجاني دوران جديد را «دوره پسافتنه» نام نهاد و روحاني را رييس جمهور توانايي ناميد كه اين دوران را كليد زده است.

دكتر روحاني «دوره پسافتنه» را كليد زدند. البته فرد مناسبي هم براي اين كار هستند، يعني كسي است كه هم مورد احترام جناح اصلاح طلب و هم مورد وثوق جناح اصولگراست و خاستگاه جناح اصولگرا را با خود دارد. او در حرف هايش گفته كه اتفاقات گذشته را ناديده بگيريم و بگذريم. چارچوب هايي كه گفته اند قانون پايه است، شوراي نگهبان پايه است، رهبري ستون خيمه است و نظام جمهوري اسلامي اساس است، منطقي است. در اين چارچوب ما بايد دوره «پسافتنه» را شروع كنيم. اقتضائات دوره پسافتنه اين است كه درباره آنهايي كه آنچنان در اين قضيه وارد نبودند، اغماض صورت بگيرد و ميدان فعاليت داشته باشند.

اذعان به قانون معنايش اين است كه كساني كه ضدقانون عمل كردند، اشتباه كردند. به نظرم اين چيز بدي نيست. در طراز منافع ملي ما اين است كه بعد از حماسه سياسي و اين پيروزي عظيمي كه پس از فتنه88 پيدا شد، آغاز دوره پسافتنه است. اين البته يك اقدام با مصلحت و معقولي هم هست. اين اقدام غير از فهم خود پديده است.»

لاريجاني با گفتن اين جملات با روحاني همراه مي شود كه در تمام دوران تبليغات رياست جمهوري و بعد از آن حاضر نشد در زمين تندروها بازي كند و از حوادث سال 88 محك و معياري براي طرد و جذب افراد بسازد. روحاني با فهم آنچه در انتخابات گذشته رخ داد با گفتمان اعتدال هر گونه تندروي از هر دو بخش درگير در ماجرا را خطاب قرار داد و از قانون و اعتبار آن دفاع كرد. در مقابل او كانديداها و جريانات سياسي قرار داشته و دارند كه هيچ لفظي كمتر از براندازي و خيانت براي حوادث 88 قايل نيستند و در جريان بررسي صلاحيت وزراي روحاني به خوبي نشان دادند كه كينه هايشان نقطه پاياني ندارد. از چنين زاويه يي سخنان لاريجاني بسيار با اهميت است. او از «ميدان فعاليت دادن» به كساني سخن مي گويد كه اصولگرايان تندرو به هيچ عنوان حاضر به حضور آنها در صحنه نيستند و مهم ترين سوال و چالشي كه بر سر راه دولت روحاني ايجاد كرده موضع گيري درباره حوادث 88 است. لاريجاني در واكنش به اين تفكر مي گويد: دولت و مسوولان سياسي مسوول تحليل حوادث تاريخي نيستند: آنها نبايد زياد راجع به اين مسائل بحث كنند كه چه ميزان از فتنه تقصير چه كسي بود، منتها از لحاظ فهم سياسي بحث ديگري است يعني در كارهاي علمي، بحث هاي سياسي و آكادميك مان بايد اين باشد.

اما از آنچه لاريجاني قبل و بعد از اين جملات مي گويد هم نمي توان چشم پوشي كرد. او به خوبي واقف است كه گذار از دوران پيشين يك شبه صورت نمي گيرد. آن حجم انبوه از اتهام و افتراقي كه در بدنه سياسي ايران رشد كرد و ريشه گرفت هنوز هم وجود دارد و آمدن روحاني فعلاآنها را در حوزه دولت بي رمق كرده است.

نكته ديگري هم در مواجهه با اين اظهارات مي توان مطرح كرد و آن اينكه چه شده است كه فردي مانند جواد لاريجاني اين گونه سخن مي گويد؟ ورود كلماتي مانند اغماض به ادبيات اصولگرايان به چه دليل است؟

عمده ترين دليلي كه مي توان براي اين مساله برشمرد شكستي است كه جريان اصولگرايي از خودش خورد. در واقع جريان اصولگرايي درست همان زماني كه اصلاح طلبان را متهم به انحراف و خروج از نظام مي كرد در درون خودش با جرياني روبه رو شد كه نامش به گفته اصولگرايان «جريان انحرافي» بود.

جواد لاريجاني در توصيف اين جريان مي گويد: «مسيري كه آقاي احمدي نژاد و مشايي طي كردند، انحرافي از نوع غلات بود. انحراف بود و البته بايد بگويم كه اين غير از مساله هيات دولت است. وزرايي كه در هيات دولت از مجلس هم راي اعتماد گرفته بودند، آدم هاي متدين و دور از انحراف بودند. هرگز پاي انحراف را امضا نكردند و شايد چندين بار با من شخصا تماس گرفتند و گفتند: ما فكر مي كنيم خلاف شرع است در اين دولت باشيم، و خواستار اين بودند كه سوال شود اگر خلاف شرع است بيرون بيايند. البته اين جور نبود و خلاف شرع نبود و تا وقتي كه دولت مورد تاييد رهبري و ولي امر باشد، خلاف شرع نيست. مي خواهم بگويم حساب عزيزاني كه وزير بودند با حساب آنها جدا بود.

در اينجا نكته يي را مي گويم كه مي خواهيم نحوه عمل اصولگرايان را ببينيم: اصولگرايان نه تنها خود را به انحراف نسپردند بلكه همه بسيج شدند براي اينكه جلوي انحراف را بگيرند و محور اين انحراف نشدند: البته بهايش را هم پرداختند و رياست جمهوري را واگذار كردند.»

لاريجاني با وجود آنكه در ابتداي مصاحبه سبقه روحاني را اصولگرايي مي داند، در اين بخش از مصاحبه صراحتا به عدم موفقيت اصولگرايان اذعان مي كند و شكست اصولگرايان را بهاي مقابله با جريان انحرافي مي داند. جريان انحرافي كه توسط اصولگرايان مهار شد مساله مهمي را براي اصولگرايان روشن كرد و آن اين بود كه تندروها در هر جناحي كه حاكم شوند قاعده بازي را به هم مي زنند. چاره كار تن دادن به رقابت جناحي و پذيرفتن راي اكثريت است.

حسن روحاني و دولت تدبير و اميد و كابينه او نماد و تجسم اين فضايي است كه همزيستي در آن حرف اول را مي زند. در اين دوران آنگونه كه جواد لاريجاني اذعان مي كند بايد ميدان فعاليت براي همه كساني كه قاعده بازي را قبول دارند فراهم باشد. البته پيش از او وزير اطلاعات كابينه حسن روحاني با ادبياتي مشابه از عدم برخورد با كساني كه در حوادث 88 جرمي مرتكب نشده اند و به خارج از كشور مهاجرت كرده بودند سخن گفته بود: سخني كه با اعتراض شديد تندروها مواجه شد. اما وزن سياسي جواد لاريجاني در مقابل معترضين آنقدر بالاتر هست كه بتوانيم سخنان او را مهم تر ارزيابي كرد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات