در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«محاسباتی که به هم ریخت»نوشته شده توسط جعفر بلوری اختصاص یافت:
1- سی و یک روز از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه میگذرد. در این مدت، نزدیک به 2000 نفر از مردم این باریکه شهید و 10 هزار نفر نیز مجروح شدهاند. اکثر قربانیان غیرنظامی و حدود 410 نفر از شهدا کودک هستند. سن برخی از این کودکان در هنگام شهادت به یک روز هم نمیرسید!صهیونیستها در این مدت تقریبا هیچ نقطهای از این باریکه 12 در 40 کیلومتری را بدون حمله نگذاشتهاند. مدارس، بیمارستانها، خانههای مسکونی، مساجد، کارخانهها و حتی چاههای فاضلاب و ... همه جزو اهداف حملات اسرائیلیها هستند. به نوشته راشاتودی ساکنان غزه دیگر جایی برای پناه گرفتن ندارند.به رغم شرمآور بودن عملکرد سازمان ملل در مواجهه با نسلکشی غزه، خانم ناوی پیلای، نماینده ارشد این سازمان در امور حقوق بشر-احتمالا به خاطر حس مادرانه و طبیعی که در هر زنی وجود دارد - چند روز پیش نتوانست احساسات خود را درباره جنایات اسرائیل پنهان کند. وی پس از مشاهده آنچه بر سر مردم مظلوم غزه آمده گفت به عمر خود تا این حد نقض حقوق بشر ندیده است. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز بدون کوچکترین اشارهای به جنایات بیسابقه صورت گرفته در غزه، از حماس خواست، سرباز اسرائیلی را که حین جنگ – و به گفته وی در ساعات آتشبس- به اسارت گرفته آزاد کند آن هم«فوری»!
صهیونیستها با خیالی آسوده از بابت واکنشهای سازمان ملل، حقوق بشر، مجامع بینالمللی و... در این جنگ، از یک سو از هر نوع سلاحی- ممنوعه و غیرممنوعه - به طور گسترده استفاده کردند و به گفته نتانیاهو، تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهداف خود در غزه به کار گرفتند و از سوی دیگر در توجیه این جنایات، مهملات و اظهارات مضحکی بر زبان راندند از جمله اینکه گفتند: «حماس از کودکان به عنوان سپر انسانی استفاده میکند، حماس از مساجد، مدارس و بیمارستانها به سمت اسرائیل موشک شلیک میکند، حمله به اشتباه صورت گرفت و...» که در این باره نیز گفتنیهایی هست:
الف- یکی از مناطقی که در جنگ جاری حداقل دو بار از سوی رژیم صهیونیستی موشکباران شد، مدارس سازمان ملل در این باریکه بود. به گفته سخنگوی سازمان ملل این سازمان 50 بار با ارتش «اسرائیل» تماس گرفته و مختصات جغرافیایی این مدارس را به ارتش اسرائیل داده بود. فقط 33 تماس برای مدرسهای که در رفح به عنوان پناهگاه استفاده میشد و 17 بار هم برای مدرسه دیگر سازمان ملل که آن هم پناهگاهی شده بود برای غیر نظامیان و کودکان فلسطینی. آژانس آنروا (سازمان امداد و کاریابی سازمان ملل) نیز اعلام کرده بارها مختصات این مدارس را برای جلوگیری از هدف قرار گرفتن به ارتش اسرائیل داده بود! اما اسرائیلیها به هر دوی این مدارس حمله کردند و شمار زیادی از کودکان و دانشآموزانی را که در آن پناه گرفته بودند به خاک و خون کشیدند.
ب- رژیم صهیونیستی وقتی در سال 2009 طی 22 روز جنایت در غزه 1400 فلسطینی از جمله 300 کودک، 115 زن و 85 مرد بالای 50 سال را به شهادت رساند، قاضی «ریچارد گلدستون»، به عنوان رئیس کمیته حقیقتیاب سازمان ملل مامور بررسی این جنایات شد. وی پس از پایان تحقیقات خود نتیجه گرفت اسرائیل در غزه مرتکب جنایات جنگی شده و به «عمد» مدارس، مساجد، کارخانهها، چاههای آب، فاضلابها، خانههای مردم و به طور کلی زیرساختهای این باریکه را هدف حملات خود قرار داده است.
وی یکم اکتبر همان سال حین مصاحبه با یک مجله صهیونیستی- آمریکایی با نام «تیکن» وقتی با این جملات مواجه شد که «علت این فجایع و بالا بودن تلفات غیر نظامیان، سوءاستفاده فلسطینیها از مساجد و بیمارستانها و کودکان است» گفت: «محاصره غزه» به تنهایی مصداق بارز جنایت جنگی است و آنچه وی از نزدیک دیده، نشان میدهد بسیاری از اهداف غیر نظامی در غزه به عمد هدف قرار گرفتهاند. گلدستون گفت: «وقتی صحبت از تخریب زیرساختها شده است، آنها (صهیونیستها) واقعا نتوانستهاند پاسخ دهند و این مسئله یکی از بخشهای گزارش ما را تشکیل داده است. هیچ یک از مسئولین اسرائیلی حتی یک کلمه از تخریب اموال، نابودی زمینهای کشاورزی با بولدوزر، بمبگذاری در چاههای آب، بمبگذاری در چاههای فاضلاب که نشت آن بخش عظیمی از یک منطقه را فرا گرفت، به زبان نیاوردهاند.برای این اقدامات چه توجیهی میتوان آورد. وقتی آنها با ورود به شهر، اقدام به کشتار مستقیم غیرنظامیان میکنند، همانجا هم اختلاف بزرگ را مطرح میکنند. من تصورم این است، تمام آنچه میتوانستم انجام دهم، رجوع به 36 حادثهای است که در گزارشم آوردهام. وقتی خبرها را بررسی کردیم متوجه شدیم که اسرائیل تقریبا در تمام این 36 مورد، واکنشی نامناسب داشته است.»زندگی ریچارد گلدستون و دخترش پس از انتشار این گزارش دچار تغییراتی شد. وی میگوید بارها از سوی عدهای تهدید به مرگ شده است.
2- امروز موعد آتشبس 72 ساعته بین حماس و رژیم صهیونیستی به پایان میرسد. رژیم صهیونیستی برخلاف دفعات قبل این بار نتوانست میزان تلفات و خسارات وارد شده به خود را به طور کامل سانسور کند. به لطف وجود برخی شبکههای اجتماعی و زحمات مقاومت، گوشهای از آمارهای مربوط به این خسارات و تلفات منتشر شده است. منابع فلسطینی میگویند در این جنگ موفق شدهاند دستکم 200 نظامی صهیونیستی را به هلاکت برسانند. منابع رسمی صهیونیستی اما میگویند 64 نظامی آنها کشته شده است. در هر دو صورت، این میزان تلفات، بیسابقه عنوان شده و این در حالی است که هنوز از شمار تلفات شهرکنشینان صهیونیستی خبری منتشر نشده است. با توجه به اظهارات صریح ارتش اسرائیل درباره کارایی نداشتن گنبد آهنین، میتوان آمار اعلام شده از مقاومت را به واقعیت نزدیکتر دانست. ارتش اسرائیل سهشنبهشب گفت گنبد آهنین از 3245 موشک مقاومت توانست فقط 558 موشک را هدف قرار دهد.
ممکن است جنگ از امروز مجددا آغاز شود، شاید هم طرفین روی آتشبسی طولانیتر و حتی دائم به توافق برسند. با توجه به تلاشهای گسترده و بیسابقه کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی برای توافق بر سر آتشبس، احتمال وقوع حالت دوم بیشتر است. اما به هر حال، چه این آتشبس برقرار شود چه نشود، اسرائیلیها این بار واقعا ضربه سنگین و شکست سختی را متحمل شدهاند. صهیونیستها پیش از این هرگاه دلشان میخواست به غزه حمله میکردند؛ چرا که خود را شروعکننده و پایاندهنده این جنگ میدانستند. بهانهتراشی برای آغاز جنگ نیز همیشه کار سادهای بود: ربوده شدن یک سرباز یا کشته شدن یک نظامی اسرائیلی به دست فلسطینیها!صهیونیستها تا پیش از این، با خود چنین محاسبه میکردند که، به غزه حمله میکنیم، زیرساختها را نابود میکنیم، هزینههای سنگین انسانی و مادی به مقاومت وارد میکنیم، تونلهای آنها را هم تخریب میکنیم و در نهایت به کمک کشورهایی مثل آمریکا و مصر و... آتشبسی برقرار کرده و پس از مدتی دوباره روز از نو و روزی از نو.
حماس اما اینبار، باید این محاسبات را به هم میریخت. یعنی برای نخستین بار به صهیونیستها نشان میداد که آغازکننده جنگ لزوما پایاندهنده آن نیست. راز دست و پا زدنهای غرب و صهیونیستها برای رسیدن به یک آتشبس دائم را نیز در همین جا باید جستوجو کرد. حماس اینبار آتشبس تحمیلی را نپذیرفت. رفع محاصره غزه تنها یکی از شروط حماس برای پذیرش آتشبس است و این یعنی یک دستاورد بزرگ برای فلسطین. البته این به هم ریختگی محاسبات دلیل مهم دیگری هم دارد که باید بیرون از غزه یعنی در جمهوری اسلامی ایران به جست و جوی آن پرداخت. موضعگیری اخیر رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان به مسلح شدن فلسطینیان ساکن کرانه باختری، برای صهیونیستها آنقدر ترسناک هست که برای آتشبس چنین تقلا کنند. رهبران آمریکا، انگلیس و فرانسه روزی نبوده و نیست که بر لزوم آتشبس فوری تاکید نکنند. این تاکیدها نه برای جلوگیری از قتل عام مردم بیگناه فلسطین که برای خارج کردن اسرائیل، این غده سرطانی از مهلکه است.
حسین بابازاده مقدم مطلبی را با عنوان«مشروعیتبخشی هاشمی به تندروها»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند:
هاشمی با گذشت چند ماه از پایان یافتن فتنه 88 و اوج گرفتن ناامیدیها از زمینگیر کردن نظام، به چندین تاکتیک برای خروج از بن بست انزوا و طرد روی آورد که یکی از مهمترین این تاکتیکها «تعامل با اقشار» به شمار میآید اما نکته مهم در دیدارهای تازهای است که اعضای دفترش برای او با اقشار ترتیب میدهند. در دیدارهای اخیر وی با عناصری از جریان فتنه منجمله یک آقازاده تیتر یک بیبیسی دیدار داشته و در آخرین حرکت نیز به گفتوگو با مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی پرداخته است؛ شخصیتی که بر عمل و شیوه او نقدهای فراوانی وارد است و عملا یکی از اشخاصی است که موجبات مسائل میان شیعه و سنی در زاهدان را فراهم آورده است. هاشمی در دیدار با وی کوشیده است جریان تازهای از اهل سنت را با قرائتی که مطلقا منطبق بر سیاستها و مواضع جمهوری اسلامی نیست زنده کرده و خود را حامی یک جریان خاص در میان تندروهای اهل سنت معرفی کند. در دیدار هاشمی و عبدالحمید نکات بسیاری نهفته است که از جمله آنها میتوان به عزم وی برای روی کار آوردن یک جریان تندرو با قرائتهای متعارض با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی در حوزه فرق و اقلیتهای مذهبی اشاره داشت. بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی استان سیستان و بلوچستان در بزنگاههای قبلی نیز تلاش میکردند همچنان فصل تمایز عبدالحمید و جریان پشت سر وی را با اهل سنت این منطقه عیان کرده و نشان دهند چرا وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری به دفاع از عوامل فتنه پرداخت. در سایر موارد نیز عبدالحمید نمادی از مخالفت با جمهوری اسلامی بوده است منجمله در غائلههای تروریستی شرق کشور همواره به عنوان فردی با سیاستهای متعارض ظاهر شده است که این را میتوان در لابهلای موضعگیریهای مفصل وی درباره مسائل مهم کشور یافت. حال هاشمی از دادن دست دوستی به وی چه در سر میپروراند؟
موضوع ارتباط هاشمی با عبدالحمید مرتبط است با دیدار یونسی از زاهدان و حذف حضور وزیر اطلاعات از اعضای کابینه برای بازدید از این منطقه؛ نماد و نشانهای از اینکه دولت و جریان نزدیک به هاشمی در کابینه حضور تفکر وزارت اطلاعات و رویکرد امنیتی درباره سیستان و بلوچستان را به رسمیت نمیشناسند؛ رویکردی که اتفاقا بسیار منطبق بر واقعیتهای منطقه است.در ماجرای گروگانهای ایرانی در دست گروهک تروریستی شرق کشور نیز جریانی در دولت نقش وی را به رهبری یونسی برجستهسازی کرد، این در حالی است که وی عملا نماینده نزدیکترین نگاه در اهل سنت ایران به وهابیت بوده و دولت عربستان سعودی او را به عنوان فردی موثر در اهل تسنن به رسمیت شناخته و در برخی مناسبات رسمی و دینی با رهبری عربستان حضور داشته است.این در حالی است که بازخوانی رویکردهای تاریخی هاشمی در برابر افرادی همچون مولوی عبدالحمید یک رویه کاملا عکس را نمایش میدهد. به هر حال برجستهسازی گروه خاصی از اهل سنت در ایران یعنی به رسمیت شناختن مواضع عربستان در قبال مسائل داخلی کشور پیرامون اهل سنت و مناطق مرزی کشور که همواره با اظهارنظرها و اقدامات مداخلهجویانهای همراه بوده است.
باید در نظر داشت این طیف یک گروه خاص از اهل سنت به شمار میآیند که نماینده تمام اهل سنت کشور نیستند بلکه گروهی نزدیک به اصلاحطلبان و در عین حال نزدیک به سیاستهای فرهنگی سعودی هستند.در حالی که مولوی عبدالحمید برای عدم اتخاذ مواضع روشن و بسیار صریح در برابر گروههای تروریستی همواره تحت سوال قرار دارد احتمالا حضور وی در جلسهای صمیمانه با هاشمی، فعالیتهای فرهنگی این طیف از اهل سنت در حاشیه شهر تهران را با توسعه مسجد جنجالآفرین احداث شده و تسری بخشیدن بیشتر به فعالیتهای آن افزایش خواهد داد ضمن اینکه دیدار یک مقام عالیرتبه در نظام جمهوری اسلامی با یک فرد جویای کسب مشروعیت حکومتی و قومی به صورت همزمان راه را برای وی هموار کرده و کمک شایان توجهی به فعالیتهای نامبرده تلقی میشود. ظاهرا گذشت زمان و انبوهی از اشتباههای گذشته موجب شده هاشمی از این سوی بام افتاده و از نگرانی تمام شدن زمانهای باقیمانده وادار به انجام واکنشها و اتخاذ تصمیمهایی شود که بیشک نه منطبق بر امنیت ملی است و نه منطبق بر ضروریات دفاع از مکتب شیعه و حفظ اتحاد شیعه و سنی، چرا که حفظ اتحاد شیعه و سنی در کشور معادل نیست با حمایت از یک شخصیت نزدیک به دولت سعودی؛ این را البته آقای هاشمی بهتر از دیگران میداند.
مطلبی که روزنامه حمایت در ستون یادداشت خود با عنوان«زاکانی: غیرخودیها بلندگوی دشمن هستند»به چاپ رساند به شرح زیر است:
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اعتقاد راسخ به ولی فقیه زمان از ضروریترین مبانی تفکر بسیجی است تاکید کرد: غیرخودی ها بلندگوی دشمن هستند.علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس در ششمین دوره طرح ولایت خط امام اظهار کرد: در عصر حاضر بصیرت سبب نجات و رستگاری افراد میشود.وی افزود: بصیرت رکن مهمی است که اگر نسبت به کسب آن بیتوجهی صورت گیرد، فرد را دچار اشتباه در اتخاذ مواضع صحیح میکند.نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: دانشجویان بسیجی به عنوان قشری متفکر و اثرگذار در جامعه باید خود را به این سلاح مجهز و با برخورداری از این مهم در شرایط حساس نقش خود را به درستی ایفا کنند.وی ادامه داد: کسب بصیرت از طریق چند رکن اصلی به دست خواهد آمد؛ شناخت دوست و دشمن نخستین فاکتور کسب بصیرت است که در صورت فقدان آن نمیتوان مواضع درستی را اتخاذ کرد.
این مسئول شناسایی نقشهها، عناصر و اجزای دشمن را فاکتور بعدی کسب بصیرت توصیف و خاطرنشان کرد: علاوه بر این دو عامل، داشتن ایدهای کارآمد برای مقابله با سیاستهای دشمن لازم و ضروری است.زاکانی در ادامه مواضع کارآمد نظام جمهوری اسلامی ایران که نشأت گرفته از نگرش با بصیرت امام راحل و رهبر معظم انقلاب اسلامی است را عاملی برای به چالش کشاندن مواضع استکبار و ضعف آنان بعد از ظهور انقلاب اسلامی دانست و افزود: رویکرد سلطه ستیزی نظام اسلامی و حمایت از عناصر مقاومت در مقابل جریان استکباری، تغییر معادلات جهانی را به دنبال داشته است.وی ادامه داد: رویکرد مثبت انقلاب اسلامی مواضع سلطهگرانه استکبار را به گونهای مورد تهدید قرار داده است که دشمنان تنها راه ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی را ایجاد تمدنی برای ضربه زدن به اسلام ناب میدانند.زاکانی آخرین اقدامات جریان سلطهگر در سوریه و عراق را مصداق بارزی بر این تحلیل خود خواند و تصریح کرد: اثرگذاری سیاستهای نظام اسلامی در این دو کشور تمام معادلات و ابهت دروغین جریان نام برده را در صحنه بینالمللی به چالش کشانده و آنان را دچار انفعال در اتخاذ مواضعی برای برونرفت از این شرایط کرده است.
این مسئول در بخش دیگر از سخنان خود با تأکید بر لزوم هوشیاری و گوش به فرمان بودن بسیجیان دانشجو در تبعیت از فرامین رهبری جذب حداکثری دوستداران نظام اسلامی و دفع حداقلی آنان را از ضروریترین رویکردهای بسیج برشمرد و خاطرنشان کرد: در نظام اسلامی سلایق مختلف سیاسی امری بدیهی است که باید از آن به منظور پیشبرد منافع کشور استفاده کرد.نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: بسیجیان باید در اتخاذ رویکردهای خود همچون ملازم رهبری باشند و همگام با تفکر ایشان حرکت کنند.وی اضافه کرد: وظیفه جریان ولایتمدار رقابت با دیگر سلایق سیاسی فعال در کشور است؛ رقابتی آمیخته با هوشمندی، واقع گرایی و برای حفظ منافع نظام اسلامی باید مدنظر بسیجیان پیرو خط ولایت باشد.به گزارش فارس، زاکانی در پایان وفاداری و اعتماد به ولی فقیه زمان را رکن حساسی خواند که اعتقاد راسخ در عمل به آن رستگاری و نجات جامعه را به دنبال دارد.
جواد نوائیان رودسری ستون سرمقاله روزنامه خراسان را به مطلبی با عنوان«اقدامی که باید زودتر انجام می شد»اختصاص داد که در ادامه میخوانید:
وزارت اطلاعات، در هفته جاری، دفاتر شبکه های ماهواره ای تفرقه افکن را در ایران تعطیل کرد. اقدامی لازم و شایسته تقدیر که شاید کمی با تأخیر انجام شد. پس از تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید در مورد ضرورت حفظ وحدت اسلامی و حفظ حرمت مقدسات سایر مذاهب اسلامی و نهی از هر عمل و سخنی که باعث تفرقه و برانگیختن اختلاف میان مسلمانان شود، بهتر بود دستگاه امنیتی کشور خیلی زودتر برای مهار فعالیت این رسانه ها وارد عمل می شد. واقعیت آن است که رشد قارچ گونه شبکه های ماهواره ای با رویکرد تفرقه افکنانه، در سال های اخیر، باعث بروز وقایع دردناکی در جهان اسلام شده است. نتیجه فعالیت این شبکه های افراطی، فارغ از دیدگاه های به ظاهر متناقض شان، ترویج نگاه افراطی با رویکرد تکفیری و تبلیغ کینه ورزی در میان مسلمانان بوده است. این افراط و کینه ورزی مجال فعالیت و سوء استفاده بیشتر به جریان هایی را داده است که پا از جدال های لفظی ضد وحدت فراتر گذاشته و دست خود را به خون هزاران انسان بی گناه آغشته کرده اند. آن چه امروز در بخش هایی از عراق و سوریه شاهد آن هستیم، نتیجه دامن زدن به تفرقه و دشمنی میان پیروان مذاهب اسلامی، توسط شبکه های ماهواره ای یاد شده و جریان های همسو با آن هاست. پرسش اساسی این است که چه کسی از این اختلاف سود می برد؟ این که جریان های افراطی به ظاهر شیعه، اهل سنت را تکفیر کنند و جریان های افراطی به ظاهر اهل سنت به تکفیر شیعیان بپردازند، چه فایده ای برای جهان اسلام خواهد داشت؟
بی اعتمادی و بدبینی میان مسلمانان، آب را به آسیاب چه کسی خواهد ریخت؟ در شرایطی که صهیونیست ها زنان و کودکان بی دفاع نوار غزه را آماج وحشیانه ترین حملات نظامی قرار داده و تروریست های خونریز داعش، جان، مال و ناموس مسلمانان را تهدید می کنند، بدون تردید، تفرقه افکنی میان مذاهب اسلامی و بزرگ جلوه دادن برخی اختلافات عقیدتی برای برانگیختن آتش دشمنی میان برادران مسلمان، خیانتی آشکار و غیرقابل بخشش است و کسانی که با تبلیغات خود جنایت های ددمنشانه گروه های تکفیری را توجیه می کنند از یک طرف و کسانی که با نادیده گرفتن فتواهای وحدت آفرین بزرگانی همچون مقام معظم رهبری و آیت ا... العظمی سیستانی بر آتش اختلاف می دمند و بر طبل دشمنی می کوبند از طرف دیگر، باید پاسخگوی خون هزاران انسان مظلومی باشند که در نتیجه دیدگاه های تفرقه افکنانه ای که در این شبکه ها تبلیغ می شود، به شهادت رسیده اند، هتاکی، فحاشی و مسخره کردن اعتقادات مذاهب اسلامی و تحریک احساسات مذهبی، تنها زمینه را برای کشتار و خونریزی بیشتر فراهم خواهد کرد. توجه به این مسائل، ضرورت مقابله قوی و جدی با چنین شبکه هایی را آشکار می کند. مقابله ای که باید با فعالیت های گسترده فرهنگی، تبلیغ همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه پیروان همه مذاهب اسلامی توأم شود. اقدام موثر و به جای وزارت اطلاعات در تعطیلی دفاتر شبکه های ماهواره ای تفرقه افکن، افزون بر ایجاد محدودیت برای فعالیت های مخرب گروه های افراطی، اراده جدی نظام جمهوری اسلامی برای تحقق راهبرد بنیادین و ضروری وحدت را، بیش از گذشته آشکار می کند.
محمد کاظم انبارلویی در مطلبی با عنوان«غمزهی غزه»چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامهرسالت اینطور نوشت:
غمزه در لغت به معنای یک بار به چشم و ابرو اشاره کردن، شکفتن گل و نیز روشنایی ستاره به وقت طلوع صبح است.30 روز مقاومت دلیرانه در غزه در قاب چشم جهانیان موجب شده است امروز غزه مانند روشنایی ستاره در طلوع صبح پیروزی بدرخشد و گل مقاومت از هر زمان شکوفاتر و زیباتر در منظر جهانیان ظاهر شود.30 روز حماسهآفرینیهای مردم فلسطین تمام شد و آنها با غرور و افتخار، پیروزی خود را که نمادی از پیروزی خون بر شمشیر است، جشن میگیرند. صهیونیستها در جنگ چهارم با ملت فلسطین شکست خفتباری خوردند. آنها قبلا ضرب شست مقاومت را در جنگ33 روزه، 22 روزه و هشت روزه تجربه کرده و امیدوار بودند در جنگ چهارم حداقل یک پیروزی نسبی به دست آورند که نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه در آستانه یک شکست قطعی قرار گرفتند.
صهیونیستها امیدوار بودند در این نبرد به اهداف زیر برسند:
1- تخریب تونلها و آسیب به زیرساخت راهبرد دفاعی مقاومت، یکی از اهداف مهم صهیونیستها بود. آنها با ورود و اشغال بخشی از غزه، نتوانستند به جز چند متر پیشروی، کاری بکنند. اکنون زیرساخت دفاعی غزه همانند یک دژ پولادین و نفوذ ناپذیر شده و همچنان سالم مانده است.
2- از اهداف دیگر، ضربه زدن به سکوهای پرتاب موشک و توقف آسیبی بود که اشغالگران را 30 روز به پناهگاهها فرستاده بود. در تمام طول 30 روز حتی یک لحظه نتوانستند جلوی موشک پرانیهای مقاومت را بگیرند. گنبد آهنین همچون آبکش سوراخ بود.
3- دستیابی به ذخایر موشکی و از کارانداختن خط تولید سلاح در غزه، هدف دیگری بود که هرگز تحقق نیافت و اکنون خط تولید موشک و حجم ذخایر موشکی دست نخورده باقی است و تا مدتهای مدیدی رزمندگان فلسطینی میتوانند بدون گرفتن کمکی از خارج بجنگند.
4- ترور رهبران سیاسی و نظامی حماس و جهاد اسلامی و آسیب رساندن به سازمان نظامی مقاومت از دیگر اهداف صهیونیستها بود. توفیق صهیونیستها در این زمینه تقریبا صفر بود و نتوانستند به کادر و سازمان نظامی مقاومت آسیبی برسانند.
5- صهیونیستها فکر می کردند با اتحاد حماس و فتح، غزه غیر نظامی میشود و همانند کرانه باختری به سمت زندگی مسالمتآمیز میرود.
این هدف نه تنها تحقق پیدا نکرد بلکه انتفاضه رمضان شعلههای خشم و نفرت خود را در کرانه باختری نشان داد و این منطقه امروز به سوی مسلح شدن و رویارویی مسلحانه با رژیم صهیونیستی حرکت میکند و بزودی استعداد خود را نشان خواهد داد. لذا صهیونیستها نه تنها در خلع سلاح غزه موفق نبودند بلکه اکنون جلوی مسلح شدن کرانه باختری را هم نمیتوانند بگیرند.
6-صهیونیستها فکر میکردند با افزایش حجم آتش، تخریب و ویرانی و کودککشی، مقاومت را به تسلیم وادار خواهند کرد. اما این حجم آتش و شرارت جز نفرت جهانی برای رژیم صهیونیستی چیزی به ارمغان نیاورد. مردم جهان هر روز با مشاهده پیکر غرق به خون کودکان، زنان، پیران و مردم غیرنظامی بیشتر به ماهیت ضدحقوق بشری این رژیم پی بردند به طوری که حتی پایتختهای آمریکا و اروپا شاهد برگزاری تظاهرات علیه تبهکاریهای نظامی و جنگی اسرائیل بود.
7- با نگاهی به تیترهای روزنامههای رژیم صهیونیستی به خوبی میتوان گرد شکست و ناکامی، سردرگمی و شکاف در هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی را مشاهده کرد. پذیرش آتش بس سه روزه در حقیقت اعلام فرار اسرائیل از مرزهای غزه و پذیرش عقبنشینی مفتضحانه و خفت بار بود.
این جمله رئیسجمهور رژیم صهیونیستی که ما در جنگ غزه وارد جهنم شدیم، تفسیر درستی از نتایج چهارمین جنگ مقاومت با رژیم اشغالگر قدس است. آنها با پذیرش شروط حماس در حقیقت اجازه فرار از این جهنم را پیدا کردهاند.
8- نتایج جنگ نشان داد رژیم صهیونیستی علیرغم برخی برآوردها که آنها مجهز به سیستم اطلاعات فوق پیشرفته هستند، از چند قدمی مرز خود با غزه کمترین اطلاعی نداشتند. افشای ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و ناتوانی ارتش در نبرد زمینی باعث شد در نبرد هوایی، دریایی و توپخانهای، جنایاتی در مناطق غیرنظامی غزه مرتکب شوند که در تاریخ کم نظیر است.
این جنایات به حدی بود که صدای شورای امنیت و دبیر کل سازمان ملل و حتی برخی نمایندگان پارلمان اروپا را در آورد. لذا رژیم صهیونیستی بعد از تحمل شکست سخت نظامی، در عرصه دیپلماسی، شکست سختتری خورد.
9- اکنون از میان گرد و غبار ویرانی خانهها، خیابانها، مدارس، بوستانها، مساجد و... با حدود دو هزار شهید و بیش از 10 هزار زخمی در غزه، مارش پیروزی خون بر شمشیر به گوش میرسد و خلق حماسهای عظیم و سترگ در تاریخ رویارویی مسلمانان فلسطینی با صهیونیستها ثبت و به خوبی دیده میشود.
حماسهای که سربازان اصلی و جانبازان آن، کودکان خردسال فلسطینی هستند. حماسهای که حکایت از اراده پولادین مردان و زنانی دارد که مصداق آیه؛
"ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون"
(در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند {و میگویند}هان بیم مدارید و غمگین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید)، (فصلت آیه 30) میباشند.
این پیروزی حکایت از مسلمانانی دارد که به مصداق آیه؛
"کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین"
(بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است) (بقره آیه 249) پرقدرتترین ارتش منطقه را که نیم قرن ارتشهای عربی را خوار و ذلیل کرده بود و بیرحمترین دشمن مسلمانان جهان است، به زانو در آوردند. آنها به اذنالله در این جنگ وارد و به اذنالله هم خارج شدند. خداوند هم نوید پیروزی را به کسانی داد که اهل مقاومت، صبر و شکیبایی بودند.
«تحلیل سیاسی هفته»این هفته ستون سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی را اینجا میخوانید:
مسلمانان جهان پس از یکماه روزهداری و حضور در ماه ضیافت الهی، رمضان امسال را درحالی پشت سر گذاشتند که جوی خون در غزه جاری بود و زنان و کودکان فلسطینی روزهای تفتیده رمضان را زیر باران گلوله و آتش جنایتکاران صهیونیست به سر بردند.هر چند رمضان امسال روزهای غمباری برای مسلمانان بود ولی به امید آنکه معنویت کسب شده در آن و پیروزی بزرگ سیاسی و نظامی مقاومت و ایستادگی پیروزمندانه ملت مظلوم فلسطین در قبال تجاوز وحشیانه ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی که از حمایتهای همهجانبه و بیدریغ رژیمهای غربی و عربی و همچنین نهادهای بینالمللی برخوردار بود، اندکی از این داغ سنگین را از دل امت اسلامی کاسته باشد و برکات حاصل از ماه رمضان امسال و وحدت ملتهای مسلمان حول محور حمایت از مظلومین فلسطین، امت اسلامی بتواند زنجیره توطئه شیطان صفتان صهیونیست و مجموعه طراحیهای اتاق جنگ استکبار علیه جهان اسلام را درهم بشکند.
در این هفته در عرصه مسائل داخلی، دقیقاً با گذشت یکسال از استقرار دولت یازدهم، طبعاً زمان برای ارزیابی عملکرد دولت تدبیر و امید فراهم شده است. قطعاً نخستین دستاورد ملموس این دولت و پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات، ایجاد امید به آینده و بوجود آمدن آرامش در میان مردم برای رسیدن به نقطه ثبات و تعادل در جامعه است. واقعیت اینست که ملت ایران در هشت سال گذشته از جولان افکار افراطی، خشن، فاقد منطق به شدت متنفر بود و با آرای خود در پای صندوقهای رأی مسیر دولت آینده را ترسیم کرد.از این رو دولت یازدهم برای تأمین این خواسته مردم، حرکت در چارچوب قانون و اخلاق را در پیش گرفت و با برخوردهای منطقی و واقعگرایانه با مسائل، به سمت خارج کردن آمارها از نقطه منفی به سوی معیارهای مثبت حرکت کرد.دولت امید و تدبیر برخلاف دولت گذشته که تعامل با مردم را به گونهای یکطرفه و آمرانه تعریف میکرد، تعامل متکی بر حقوق متقابل را پیشه کرده و حرکت در مسیر تحقق خواستههای بحق مردم و برآوردن انتظاراتی که مردم از یک دولت با طراز جمهوری اسلامی دارند، را آغاز کرد.
رفتارها و گفتارهای شخص رئیسجمهور و اعضای دولت یازدهم چه در مقام سخن با مردم ایران و چه در مواجهه با جهانیان، عامل مهم دیگری بود که توانست اعتماد را به جامعه برگردانده و شأن مردم ایران را در عرصههای بینالمللی به رخ دیگران بکشد.تلاش مدیرانه و مدبرانه برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم که برآیند فشار تحریمهای خارجی از یکسو و بیکفایتی مدیران گذشته از سوی دیگر بود، هر چند به نقطه قابل قبولی نرسیده ولی برای مردم دلگرم کننده است و فضای کسب و کار را در آینده مثبت ترسیم میکند.بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی نیز معتقدند سیاست خارجی دولت آقای روحانی توانسته با برنامهریزی و حرکت گام به گام، جایگاه بینالمللی ایران را ارتقاء داده و تصویر مناسبی از کشورمان را به جامعه جهانی عرضه کند. در چند سال اخیر کشورمان زیر بار محدودیتها و تحریمهای بسیار سنگینی قرار داشت که در نوع خود کم سابقه بود وقدرت مانور را از دستگاه دیپلماسی سلب کرده بود ولی در همین یکسال اخیر و در جریان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، با باز تعریف نقش و جایگاه ایران در منطقه و جهان، استفاده از ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی و امکان چانه زنی بینالمللی به نحو بارزی ارتقاء یافت و جایگاه کشورمان در عرصه مناسبات بینالمللی قابل قبول گشت.
در این هفته همچنین رئیسجمهور و برخی اعضای دولت از دیروز در ششمین سفر استانی وارد چهارمحال و بختیاری شدند و از برخی طرحهای استانی بازدید کردند و در جمع گروههای مختلف مردم حضور یافتند. هدف از این سفر دو روزه، آشنایی با مسائل استان و ارائه راهحل برای تحقق وعدههای دولت گذشته میباشد که مردم همچنان چشم به راه تحقق آنها هستند.از جمله رویدادهای هفته جاری باید به برگزاری اجلاس چهارجانبه وزرای خارجه ایران، عمان، ترکمنستان و ازبکستان برای نهایی کردن توافقنامه کریدور استراتژیک آسیای مرکزی به خلیج فارس اشاره کرد. گام اولیه این همکاری استراتژیک در سال 89 در قالب امضای تفاهمنامه اولیه برداشته شد ولی اکنون مقامات هر چهار کشور بر لزوم تسهیل هرچه بیشتر تجارت و ترانزیت بین طرفهای منطقهای از طریق ایران وسرمایهگذاری مشترک جهت توسعه امکانات به توافق رسیدهاند که میتواند گام مهمی در مسیر ارتقای روابط تجاری میان کشورهای آسیای مرکزی و خلیج فارس باشد.
در موضوعات خارجی، این هفته نیز تحولات فلسطین اشغالی و حوادث غزه مهمترین رخداد خبری بود و در این زمینه، شکست رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهدافش در غزه، نقطه عطف یورش یک ماهه صهیونیستها به غزه محسوب میشود.ارتش رژیم صهیونیستی روز سه شنبه، پس از 28 روز تهاجم وحشیانه علیه مردم بیدفاع غزه، مجبور شد از این منطقه عقب نشینی کند، اقدامی که محافل مطبوعاتی و احزاب سیاسی رژیم صهیونیستی از آن به عنوان "فرار از غزه" یاد کردند و سران رژیم صهیونیستی نیز هر کدام، دیگری را به عنوان مسئول این شکست، مورد شماتت و سرزنش قرار دادند.روز گذشته، جنبش حماس و جهاد اسلامی پیروزی نیروهای مقاومت و ملت فلسطین را در برابر صهیونیستهای متجاوز رسماً اعلام کردند، سخنگوی حماس در این باره گفت که رژیم صهیونیستی صد درصد در غزه شکست خورد و مقاومت همچنان قدرتمند باقی ماند و میتواند کارهای زیادی انجام دهد. گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس نیز به عبارت روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت اشاره کرد که نوشت "ارتش اسرائیل شبانه فرار کرد".
رژیم صهیونیستی در طول یورش یک ماهه خود به غزه، نزدیک به 2 هزار فلسطینی را قتلعام کرد که عمده آنها غیرنظامی بودند و از نظر نظامی، این کشتار نه تنها امتیازی برای رژیم صهیونیستی محسوب نمیشود بلکه باعث بیآبروتر شدن آن در سطح جهان شد و ماهیت ددمنشانه این رژیم را بیش از پیش برای مردم دنیا آشکار کرد به گونهای که حتی در کشورهایی که به طور سنتی حامی رژیم صهیونیستی محسوب میشوند تظاهرات متعدد و گستردهای در تقبیح تل آویو برگزار شد و مردم، انزجار خود را از این رژیم ابراز کردند.در مقابل، نیروهای مقاومت ضربات سنگینی به اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی صهیونیستها وارد کرد. صهیونیستها به کشته شدن 64 سرباز خود اعتراف کردند، امری که بیسابقه میباشد و در گذشته چنین مواردی نبوده است. این یک پیروزی بزرگ نظامی برای رزمندگان مقاومت محسوب میشود. از سوی دیگر خون زنان و کودکان بیگناه فلسطینی در غزه نهال آرمان آزادی فلسطین را آبیاری کرد و بر حقانیت فلسطینیها درنزد ملتهای جهان تاکید گذاشت و آزادی فلسطین را چندین گام اساسی به پیش برد.
این هفته در عراق شاهد افزایش تفاهم میان گروههای سیاسی بودیم که نتیجه آن، تعیین رئیسجمهور بود. پس از غائله داعش در عراق، بسیاری از طرفهای خارجی که منافع خود را در ایجاد تفرقه بین گروههای سیاسی و فرق مذهبی عراق میبینند تلاش شدیدی کردند تا از شکل گیری مجلس و آغاز به کار آن جلوگیری کنند ولی با اتفاقات اخیر، یعنی تشکیل جلسه مجلس جدید، انتخاب رئیس مجلس و سپس انتخاب رئیسجمهور و به موازات آن، ضربات سنگین ارتش عراق به گروههای تروریستی، این توطئه عملاً خنثی شده و عراق در مسیر ثبات قرار گرفته است.اکنون مهمترین موضوع، تعیین نخستوزیر و معاون رئیسجمهور است. قرار است تا دو روز آینده، بزرگترین فراکسیون مجلس که بیشترین کرسیها را در اختیار دارد نامزد خود را برای نخست وزیری معرفی کند. محور بحثها و جدلهای سیاسی در طول ماههای اخیر بر روی تعیین نخستوزیر متمرکز بوده است. شماری از گروههای سیاسی عراق اصرار دارند که نوری مالکی به عنوان نخستوزیر جدید معرفی نشود، امری که با مخالفت صریح مالکی مواجه شده است. نوری مالکی روز گذشته بار دیگر تاکید کرد که این حق گروه وابسته به وی است که نخستوزیر را معرفی کند و این در قانون اساسی تصریح شده است.
این هفته، جنگ در شرق اوکراین همچنان ادامه یافت و شماری دیگر در جریان این درگیریها کشته شدند. گفته میشود درگیریهای اخیر در شرق اوکراین میان ارتش این کشور و جداییطلبان، 1500 کشته داشته است. وزیر دفاع اوکراین این هفته مدعی شد که ارتش پیروزیهای جدید در شرق اوکراین کسب کرده و تا پیروزی قطعی فاصله چندانی ندارد. این درحالی است که جدایی طلبان اعلام کردهاند چند شهر مهم را همچنان در کنترل خود دارند. جدایی طلبان همچنین یک هواپیمای جنگی دیگر اوکراین را در هفته جاری ساقط کردند. آنچه که از گزارشهای منتشر شده بر میآید درگیریهای خونینی در این منطقه در جریان است و نقطه پایانی برای این درگیریها مشاهده نمیشود.
مطلبی که محمد جواد حق شناس در ستون سرمقاله روزنامه ابتکار با عنوان«
و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«بخوانیم و بنویسیم»نوشته شده توسط سید رضا اکرمی اختصاص یافت:
1- پس از اعلام آتش بس پذیرفته (72 ساعته بین حماس و اسرائیل شاید تمدید شده بعدی) فراغتی وجود دارد که واقعیات این تخاصم و تنازع را بهتر و شاید به صورت جامع دید وعرضه کرد، که اندیشه من و مطالعات را تقدیم مینمایم.
2- اسرائیل جرثومه خیانت است که خداوند حکیم میفرماید «ولاتزال تطلع علی خائنه منهم الا قلیلا منهم، قرآن کریم» علی الدوام خیانتهای آنان «جز اندکی از آنان» را مشاهده میکنید و برآن آگاهی و اطلاع مییابید.
پس صهیونیستها ذاتا خائناند، حال خیانت نظامی باشد که از روز پیدایش اسرائیل تا حال ادامه دارد یا خیانت سیاسی باشد که هیچ قرار دادی را محترم نمیشمارد و یا خیانت اخلاقی و انسانی که در صبرا و شتیلا و غزه در تخریب مدرسه و مسجد و منازل، مشاهده نمودیم، از کشتن انسان 6 ماهه تا پیر مرد 90 ساله، از پناهنده به ساختمانهای سازمان ملل یا غیره.
2- به وجود آورندگان رژیم جعلی اسرائیل «آمریکا و انگلیس و اروپا» علالدوام به جنگ میدان داده و از جنگ افروز حمایت کردهاند و موردی عکس آن را ندیدهایم، چه حمایت تبلیغاتی باشد و چه حمایت اقتصادی، و چه نظامی و چه سیاسی، قطعنامه علیه اسرائیل را تا حال وتو کردهاند و آمریکا اعلام میدارد که اسرائیل از خود دفاع میکند و تهاجم را دفاع میدانند، یعنی بیدلیل و جهت، تجاوز را شروع میکنند و نام آن را دفاع مینامند و به آن مشروعیت میبخشند. راستی از 1900 کشته که یک پنجم آن کودکند دفاع است، از هوا و دریا و زمین حمله کردن، و هیچ خط قرمزی را مانع ندانستن، مشروعیت دارد.
3- به وجود آورندگان رژیم جعلی اسرائیل، میخواهند خاورمیانه در آتش و التهاب و تجاوز و تخریب باشد و امنیت و آبادانی و رشد و ترقی به خود نبیند و ملتهای مسلمان منطقه در برابر یکدیگر قرار گیرند، اکنون سوریه در ظرف 3 سال اخیر، عراق و داعش و لبنان و داعش و النصره و اسرائیل در ظرف 30 روز اخیر را در برابر دیدگان خود داریم و هزینه این تهاجم را دولتهای عربی «قطر و عربستان و ترکیه» میپردازند و آموزش میدهند و تسهیلات را فراهم میکنند و به فرموده کریمه قرآن «ولایزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطاعوا» تابلویی در برابر دیدگان جهان قرار دادهاند، بوش پسر میگفت «جنگصلیبی» آغاز شده و هشتاد دولت جهان هرچه «رذل و پست و مزدور و جاهل متنسک و نکاح جهادی» دارند عازم منطقه کردهاند.
4- پس از اعلام آتشبس، ویرانیهای غزه معلوم میگردد، تلفات انسانی کشته و مصدوم و معلول و یتیم و آوارگان مشخص میشوند و خسارات «هزار میلیارد دلاری» خانه و مسجد و مدرسه و تاسیسات برق و آب و بیمارستان، اعلام میشود «گفته میشود بودجه سال غزه 800 میلیون دلار داشت» و صد البته در مورد اسرائیل غاصب، همه چیز در «قرنطینه» است و ضایعات انسانی و مصدومشدگان و به زیرزمینی روندگان در هنگام آژیر موشکهای غزه، تعطیل فرودگاه بنگوریون و تعطیلی کارخانجات و حمل ونقل و موارد دیگر در مناطق مختلف اسرائیل معلوم نخواهد شد، مبادا خاطری آزرده شود و دلی بترسد و مهاجرت معکوسی شروع گردد و دلهای مظلومان مسلمان و غیرمسلمان خرسند شود ولی با توجه به وضعیت رسانههای جهانی، چیزی پنهان نخواهد ماند.
5- خدا را سپاسگزاریم که در تجاوزهای اخیر رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه ناکامی و شکست، امری قطعی و حتمی شده و اسرائیل به هیچ هدفی «خلع سلاح، تسلیم شدن و تن به سازش دادن، رها کردن مقاومت و دفاع» دست نیافته و در سه جنگ اخیر «سیوسه روزه، هشت روزه و یک ماه اخیر» هیچ دستاوردی نداشته است.
و آسیبپذیرتر شده است و دیگر «گنبد آهنین، 200 کلاهک اتمی، حمایت دولتهای غربی و معاونت ارتجاع عرب» کارساز نمیباشد، زیرا«اراده ملت مقاوم بر همه سلاحها، برتر است» و انشاءالله روزی شاهد تحقق دیانت«ان جندنالهمالغالبون، الا ان حزبالله همالمفلحون» خواهیم بود.
6- موضع ایران اسلامی، تقابل یهودیان و مسلمانان و حمایت از مسلمانان غزه نیست، که عنوان«ظالم و مظلوم» مطرح است و امام علی علیهالسلام فرمود«کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» دشمن ظالم باشید و حامی مظلوم. باید دست ظالم را از زدن بر سر مظلوم، منع نمود و مانع فرود آمدن«انصروا الظالم والمظلوم، اما نصرهالظالم فبکفه عنالظلم و اما نصرهالمظلوم فبدفعالظلم عنه، غررالحکم» شد. در چنین حوادثی«اعتقاد، انسانیت، قانون وجدان و آزادگی» را باید هزینه نمود و تجاوز را محکوم و متجاوز را محکوم و رسوا ساخت و تماشاگری و سکوت و بیتفاوتی از احدی مقبول نیست.