علی موحد
غرب آسیا(خاورمیانه) همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است به گونهای که اکنون محور اصلی پردازشهای خبری محافل رسانهای جهان را تحولات این منطقه تشکیل میدهد. در کنار آنچه در منطقه در حال روی دادن است، نکته قابل توجه، زنجیره رفتاری غرب در قبال سوریه است. «ژنرال دمپسی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا جنگ با داعش در سوریه را برابر با ریشهکنی داعش نامیده است.
««هاگل» وزیر دفاع آمریکا نیز از گسترش حملات به داعش در خاک سوریه میگوید. رسانهها و شخصیتهای اروپایی نیز تأکید دارند که باید برای مبارزه با داعش به سمت سوریه رفت.
هر چند که این اظهارات، گواهی برای اعتراف غربیها به شکست طرحهایشان در سرنگونی نظام سوریه و نیز آگاهی آنان از خطر تروریسم برای کل جهان از جمله کشورهای غربی است و زمینهساز دست نیاز غرب به جبهه مقاومت برای رسیدن به امنیت است؛ اما در ورای این رفتار غرب، ابهامات بسیاری مطرح است.
مهمترین مسئله آن است که اگر غرب واقعاً به دنبال مبارزه با داعش است، چرا در عراق اقدام جدی صورت نداده و حتی بمباران مواضع داعش نیز چندان واقعی نبوده و بیشتر، تبلیغات رسانهای است. نکته مهم دیگر آنکه؛ چرا غرب مستقیماً وارد نبرد با داعش در سوریه میشود در حالی که ارتش سوریه در سه سال و نیم اخیر نشان داده که توان مقابله گسترده با تروریسم را دارد، لذا ضرورتی برای حضور مستقیم نظامی غرب برای مبارزه با تروریسم در سوریه وجود ندارد، بلکه صرف ارسال تجهیزات برای ارتش سوریه و لغو ارسال سلاح برای تروریستها، زمینهساز نابودی داعش خواهد بود.
با توجه به این شرایط میتوان دریافت که ادعای غرب برای کشاندن جنگ با تروریسم به خاک سوریه، صرفاً توجیهی برای نظامیگری غرب است که در ورای آن، اهداف دیگری، حتی پروژه اشغال نظامی بخشهایی از سوریه مطرح است. این طرح مطرح است که آمریکا با ادعای طرح حمله به سوریه سعی در ایجاد چالشهای جدید پیش روی سوریه دارد که بخشی از آن نیز تسلیح مخالفان سوری به بهانه مقابله با داعش است. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به سوریه در دیدار با «الجربا» رئیس سابق معارضان سوری، خواستار حضور فعال آنها در مبارزه با داعش شده بود. پنتاگون نیز بهتازگی از طرح تسلیح معارضان تا سال 2015 برای مبارزه با داعش خبر داده است!
یک نکته مهم دیگر آن است که رویکرد ادعایی آمریکا به مبارزه با داعش در عراق این پرسش را در میان افکار عمومی جهان ایجاد کرده است که چرا آمریکا در عراق ادعای مبارزه با داعش سر میدهد، اما در باب سوریه، هیچ اقدامی صورت نمیدهد؟ این سناریو مطرح است که غرب با ادعای مبارزه با داعش در سوریه سعی در پاسخگویی به این تناقض رفتاری را دارد تا زمینهساز اقدامات نظامی غرب در عراق باشد.
در این میان یک اصل بسیار مهم در سوریه مطرح است و آن اینکه؛ اتحاد ارتش، مردم و نظام سوریه توانسته ثبات را به این کشور بازگرداند و گروههای تروریستی را در زوال کامل قرار دهد. عملکردهای حزبالله نیز در تحقق این مهم تأثیرگذار بوده است. مجموع این شرایط، این تفکر را در میان ملتهای منطقه و جهانیان ثبت میکند که جبهه مقاومت، اصل محوری برای برقراری ثبات در منطقه است. این پیروزی مقاومت برای غرب هزینههای بسیاری به همراه دارد. اکنون این سناریو مطرح است که آمریکا با ادعای حملات به داعش در خاک سوریه بهدنبال کمرنگسازی نقش سوریها و حزبالله در مبارزه با تروریسم و ثبت شکست تروریسم در سوریه به نام خویش است. آمریکا میخواهد فاتح جنگی شود که هزینههای آن را مردم و دولت سوریه پرداختهاند در حالی که در طول سه سالونیم گذشته، آمریکا و غرب خود عامل اصلی ایجاد و تقویت داعش بودهاند.
اقدامی که مشابه آن را آمریکاییها در جنگهای متعددی از جمله در جنگ جهانی دوم، جنگ بالکان و حتی اشغال افغانستان صورت دادند و در حالی که هزینههای جنگ را دیگران پرداخته بودند، آمریکا در آخر، با ادعای ناجی، وارد عرصه شد و با صرف کمترین هزینه، طلب بیشترین منفعت را داشت!
در جمعبندی کلی از آنچه ذکر شد میتوان گفت؛ اقدام آمریکا و متحدان اروپایی آن در باب سوریه، هر چند که میتواند برگرفته از نیاز آنها به برخورداری از ظرفیتهای سوریه در برابر تروریسمی باشد که به اذعان غرب در آینده نزدیک گریبان غرب را نیز میگیرد، اما رفتارهای عملی غرب نشان میدهد که آنها همچنان در توهم سلطهگری در منطقه هستند و حاضر به پذیرش این حقیقت که در منطقه جایگاهی ندارند و منطقه خود توان رفع مشکلاتش را دارد، نیستند، چنانکه اکنون نیز که ادعای مبارزه با تروریسم سر میدهند به جای حمایت از ارتشهای سوریه و عراق که توان بالایی در مبارزه با تروریسم دارند، دخالت مستقیم را در پیش گرفتهاند که جز پیچیدهتر شدن شرایط و نیز اخلال در مبارزه عراق و سوریه با تروریسم نتیجهای به همراه ندارد.