رضا متوسلی
جریان اصلاحات که از ابتدای سال91، تمام هم و غم خو د را مصروف حمایت پنهان از کاندیداتوری آقای هاشمی در انتخابات دولت یازدهم کرده بود؛ با رد صلاحیت کاندیدای متبوعش، عملاً ادامه کمای سیاسی خود که پس از حوادث سال88 و ایضاً تحریم انتخابات مجلس نهم! دچار آن شده بود را پذیرفت.
پذیرفتنی که با سکوت اصلاحطلبان در حمایت جدی از آقای عارف، اشارههای آنها به مدیریت شده بودن انتخابات 92! و سپس با حمایتهای محفلی مأیوسانه و بدون پروپاگاندای آنها در دو روز آخر تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، از آقای روحانی جلوهگر شده بود.
با این اوصاف اما مردم آقای روحانی را برگزیدند و در ادامه، همان حمایتهای مأیوسانه محفلی! زمینهای را فراهم کرد تا اصلاحطلبان به «خروج از کما» با اعلام حمایت از کسی که خود اذعان داشتند نه اصلاحطلب است و نه کاندیدای آنها؛ امیدوار شوند.
حضور در انتخابات مجلس؛ هدفی که وسیله را توجیه کرد...
پس از این رخدادها، واضح بود که نخستین منصه ابراز وجود اصلاحطلبان پس از آویختن اجباری از دولت روحانی، حضور در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان خواهد بود.
ولی ماجرا از این مقطع حالت غیرطبیعی به خود گرفت و آن ورود زودهنگام اصلاحطلبان به مسئله انتخابات مجلس و انتخاباتی کردن فضای کشور بود.
ماجرایی که در صحبتهای آقای عارف مبنی بر «مصمم بودن برای انتخابات مجلس آینده»! جلوه اصلی را یافت و به دفعات و به صور دیگری در مواضع اصلاحطلبان و گزارشهای رسانههای اصلاحطلب تکرار شد و ادامه یافت تا مقطع اخیر که حتی حزب کارگزاران نیز در بیانیه خود به مناسبت سالگرد انتخابات 92، تأکید میورزد که منتظر است تا مهمترین استراتژیهای دولت در سیاست داخلی را در «انتخابات مجلس دهم» نظارهگر باشد!
این درحالی بود که انتخاباتی کردن زودهنگام فضای کشور تا آن اندازه امر مسموم و خطرناکی محسوب میشود که حتی مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن هشدار داده و مؤکداً تصریح دارند که چنین مسئلهای را تأیید نمیکنند.
معظم له همچنین چند سال قبل در یکی از سخنرانیهای خود با اشاره به همین مسئله فرمودند:
«این فعالیتهای زودهنگام انتخابات موجب منحرف شدن ذهنها از مسائل اصلی، مشغول کردن افراد به یکدیگر و برخی بدگوییها میشود و این به ضرر مصالح کشور است.»
اما با تمام این اوصاف گویا سودای انتخابات مجلس دهم، برای اصلاحطلبان تا آن اندازه جذاب هست که به این توصیهها توجه نکنند و از چند ماه قبل تاکنون، فعالیتهای زودهنگام خود در زمینه انتخابات مجلس آتی را پی بگیرند.
این مسئله البته از همان روزهای آغاز نیز مورد رصد رسانهها قرار گرفته بود. آنها بارها و بارها نسبت به این مسئله هشدار دادند اما اصلاحطلبان نهتنها وقعی به این انتقادات نگذاشتند بلکه بعضاً شروع به تمسخر چهرهها و رسانههایی کردند که این فعالیت زودهنگام انتخاباتی آنها را مورد هشدار قرار داده بود.
برای مثال، روزنامه اصلاحطلب شرق، سال گذشته در همین زمینه و در قالب یک یادداشت طنز، اینچنین منتقدان ورود زودهنگام به فضای انتخابات مجلس دهم را به سخره گرفت که آنها «سونوگرافی» دارند! و میخواهند فعالیتهای اصلاحطلبان را برای آینده رصد کنند.
به تازگی و در ادامه همین فعالیتهای زودهنگام، بحث یک ائتلاف سه نفره میان آقایان هاشمی و ناطق نوری و یک فرد دیگر نیز در رسانههای اصلاحطلب مورد خبرسازی قرار گرفت.ائتلافی که البته اخیراً از سوی آقای هاشمی مورد تکذیب قرار گرفت و معلوم شد خبر رسانههای اصلاحطلب، دست کم تاکنون یک پروژه رسانهای بیشتر نبوده است.
جالبتر آنکه فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان صرفاً به همین مقولات محدود نیست و آنها حتی بحث ریاست مجلس را نیز پیش کشیده و درحال بحث در پیرامون آن هستند!
این شتابزدگی تا بدان حد غیرعادی و خام بود که حتی سعید حجاریان در گفتوگو با روزنامه آرمان گفت که: «باید گذاشت ترکیب مجلس مشخص شود و آن موقع درباره رئیس مجلس بحث کرد. الان نمیشود گفت چه کسی رئیس باشد.»او همچنین قبل از این پاسخ، با اذعان به اینکه «این بحثها خیلی زود است!» به سایر پرسشهای دیگر خبرنگار روزنامه اشاره شده در قبال انتخابات مجلس دهم و حتی مجلس خبرگان نیز پاسخ میدهد.
البته دیالوگ و تبیین راهبرد برای هر انتخاباتی و از سوی هر گروه سیاسی، امری بیاشکال است اما آنچه که از رفتارهای اشاره شده به ذهن متبادر میشود چیزی جز سیاسیکاری، تبلیغ پنهان و زمینهسازی برای رسیدن به هدفهای خاص نیست.
اهدافی که «انتخاباتی شدن زودهنگام» دنبال میکند
از فعالیتهای انتخاباتی زودهنگام اصلاحطلبان 3 هدف عمده قابل رصد است. هدف اول آنها از این اقدام را میتوان در پروسه هجمههای همیشگی اصلاحطلبان به سمت شورای نگهبان جستوجو کرد.
در واقع، آنها به عنوان منتقدان همیشگی شورای نگهبان و کسانی که خواهان نادیده گرفته شدن سوابق سوء برخی کاندیداهای خود در انتخاباتهای مختلف هستند؛ تلاش میکنند تا با طرح زودهنگام مباحث انتخاباتی و در لابهلای آن طرح دغدغه رد شدن صلاحیت کاندیداهایشان، از هماکنون یک اتمسفر فشار را علیه شورای نگهبان ایجاد کنند.هدف دیگر اصلاحطلبان از این فعالیت مذموم نیز تحقق خارجسازی جریان اصلاحات از حالت کما است.
پر واضح است جریانی که اکثر بزرگترهای آن در فتنه سال88 به ایفای نقش پرداختند و قسمت عمدهای از کنشگران سیاسی آن نیز یا در فتنه88 دستگیر شده و یا نسبت به آن در موضع سکوت یا حمایت به سر میبرند و قصد توبه هم ندارند؛ با ابزارها و فرآیندهای معمولی؛ از کمای سیاسی خارج نمیشوند. وقوف به این مسئله تنها یک گزینه را در مقابل اصلاحطلبان قرار میدهد و آن اینکه به یک فعالیت انتخاباتی زودهنگام تشبث جویند.
فعالیتی که درعین اشاره به انتخاباتی که قریب دو سال دیگر قرار است برگزار شود؛ در باطن هدف دیگری را دنبال میکند و آن خارج کردن جریان موسوم به اصلاحات و برخی سران آن از انزوا و در ادامه تحقق برنامههایی است که تاکنون مردم مجال نمایش آنها را ندادهاند.