«نه به نابرابری»، «عدالت جنسیتی»، «حقوق زنان» و «فمینیسم» از جمله ترجمانهای مفاهیم غربی است که اگرچه سابقه بروز و ظهور آن در ایران به دوران منحوس پهلوی اول باز میگردد اما نقطه اوج طرح اینگونه مفاهیم را میتوان در برهه زمامداری رادیکالیستهای دوم خرداد جست وجو نمود.
در این دوران، با تقسیم وظایف روزنامهها و نشریات زنجیرهای تجدیدنظرطلبان، وظیفه بسط و اشاعه اندیشههای دگراندیشانه و فمینیستی در حوزه زنان بر گردن نشریاتی چون «روزنامه زن» (زیر نظر "فائزه هاشمی")، «هفتهنامه پیام هاجر» (تحت امر "اعظم علایی") و «ماهنامه زنان» (به مدیریت "شهلا شرکت") سنگینی میکرد.
در این میان عبور عامدانه و بعضاً سازمان یافته مطبوعات زنجیرهای از خطوط قرمز دینی و اسلامی، کار را به جایی رساند که دیگر راهی جز توقیف این دست پایگاههای دشمن را برای نهادهای قضایی کشور باقی نمیگذارد.
هماکنون با گذشت دوران فترت چندین ساله فمینیستها در دولتهای نهم و دهم و در سایه انفعال تسامحگرایانه معاونت امور زنان دولت یازدهم، ظاهراً آش و کاسه اعتدالیون همان شلم شوربایی است که اصلاحطلبان به خورد ملت داده بودند!
بدتر آنکه با گذشت یکسال از فعالیت دولت تدبیر و امید، شهلا شرکت با «زن امروز» مجدداً در فضای مطبوعات جولان میدهد، اعظم علایی «پیام ابراهیم» را به جای «پیام هاجر» روی دکهها میفرستد و در این بین تنها جای ورژن تغییر نام یافته «روزنامه زن» فائزه رفسنجانی خالی میماند تا جمع سه تفنگدار زنجیرهایها در حوزه زنان، جمع باشد!
تمام ماجرا اما به موارد فوق ختم نمیشود چراکه پیگیریهای مجدانه فعالان فمینیسم، اخیراً جنبه عملی و تشکیلاتی نیز به خود گرفته است!
اوایل شهریورماه، نشست «زنان و عدالت آموزشی» از سوی دفتر مطالعاتی «رخداد تازه» در تهران برگزار گردید که در آن موضوعاتی چون «تحلیل جنسیتی محتوای متون و تصاویر کتاب های درسی»، «ربودن حق تحصیل زنان در دانشگاه ها» و «شکایت زنان از تبعیضهای آموزشی» به بحث گذاشته شد.
تصادفی نخواهد بود اگر بدانیم مسمی این موسسه همان «خرداد تازه» است که دستاندرکاران دوم خردادی آن، با جابه جایی دو حرف آغازینش، به گمان خویش سعی در رد گُمکنی داشتهاند!
این موسسه که آبشخور مالی آن مشخص نیست، با بهرهگیری از اساتید معلومالحالی نظیر مصطفی ملکیان، سعید لیلاز، هاشم آقاجری، خشایار دیهیمی، احسان شریعتی، فاطمه صادقی، مصطفی مهرآئین و...؛ میکوشد تا با تمرکز بر بسط اندیشههای غربزدگان روشنفکر، نسل جدیدی از دگراندیشان را تربیت نموده و زمینه ساز ورود "ندا” و "نسا” و "نچا”ی تجدیدنظرطلبان به نهادهای اجتماعی-سیاسی کشور باشند!
جالب اینجاست که مشروح خبر و پوستر این جلسه، علاوه بر تارنمای فمینیستی و البته فیلترشده «بیدار زنی» در رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیونی چون «بالاترین»، «رادیو فردا»، «جرس»، «رادیو زمانه»، «روزآنلاین» و «خبرنامهگویا» نیز بازنشر داشته و حتی برخی رسانههای داخل کشور مثل سایت «انصاف نیوز» و روزنامه «شهروند» نیز به انعکاس اخبار مرتبط با این گردهمایی پرداختهاند!
با نگاهی گذرا به سوابق سخنرانان این نشست، به راحتی می توان به اهداف پشت پرده برگزارکنندگان آن پی برد.
«سارا صحرانورد فرد» از جمله سخنرانان این مراسم است که رد امضایش در ذیل اکثر قریب به اتفاق طومارهای حمایتی از فتنهگری مثل نسرین ستوده گرفته تا مجرمینی چون بهاره هدایت، مریم شفیع پور، فرانک فرید و...، دیده می شود!
صحرانورد که به عنوان سخنران مدعو در خصوص «تحلیل جنسیتی متون کتب درسی دوره ابتدایی» سخن میگفت، در تحلیلی مضحک(!)مصادیق ساختارهای نابرابر جنسیتی در کتب درسی مقطع ابتدایی را اینچنین تشریح نمود: «براساس متونی که استخراج شده تحرک مردان نسبت به زنان پررنگتر است مثلاً به مردان اجازه کارهایی خطرناک مانند بالا رفتن از درخت و موتورسواری و... داده شده است؛ درحالیکه زنان به کارهایی مثل نشستن و بافتنی کردن تشویق شدهاند. عموماً زنان خانهدار هستند و کارهایی چون نگهداری از فرزندان و پختن غذا را بر عهده دارند و وظیفه نانآوری از آن مردان است. البته تفاوتهای جنسیتی در نقش تربیتی والدین نیز وجود دارد مادران مفاهیم مذهبی و نیایش را به فرزندان میآموزند اما تشویق کردن به فعالیت علمی بر عهده پدرها است. زنان در مکانهای درونی و امن نشان داده میشوند و چنانچه در فضاهای بیرونی حضور یابند به همراه فرد دیگری هستند. [زنان] اگر در خیابان باشند برای خرید کردن است و در مکانهایی چون میدان جنگ و یا کنار دریا اصلاً نشان داده نمیشوند. به علاوه ارزشهای زنانه مانند عفاف و حجاب، محدودکننده و در راستای خدمت به خانواده بیان شده است.»!!!
نامبرده در عین حال با انتقاد شدید از نابرابریهای شغلی زن و مرد در کتب درسی، ادامه میدهد: «در دستهبندی مشاغل در کتابهای درسی کارهایی که به قدرت بدنی یا تخصص و ابزار خاصی نیاز دارند برای مردان تعریفشده و زنان در شغلهایی چون معلمی و خیاطی که شکل اجتماعی نقشهای سنتی زنان است، نشان داده میشوند. برعکس مشاغل زنانه که نیاز به هوش و نبوغ خاصی ندارد، شغلهای مردانه مثل دانشمندان هستهای یا فضانورد نیازمند نبوغ ویژه ای هستند. در کل از میان ۷ مورد شغل نشان داده شده برای زنان مواردی همچون؛ معلمی، پزشکی، مترجمی قرآن، کشاورزی، کتابداری و قالیبافی دیده می شود درحالیکه ۸۰ مورد شغل در کتابهای درسی برای مردان تعریف شده است مانند؛ چوپانی، داوری و قضاوت، تجارت، قصابی و... .»!!!
غیرت فمینیستی سخنران، آنچنان وی را از خود بیخود کرده که بدیهیات طبیعت انسانی را هم از یاد برده است!
خدای متعال فطرت و خوی جنسیتهای زن و مرد را طوری خلق نموده است که هریک از ایشان بتوانند به بهترین نحو ممکن از پس وظایف طبیعی خویش برآیند.
تکرار مکررات است اگر بگوییم که زنان با بهرهگیری از ودیعه الهی عاطفه و احساسات، وظیفه تأمین توامان آرامش خانواده و تربیت فرزندان را عهده دارند و مردان با استفاده از قدرت غلبه عقل بر احساس و ایضاً نیروی جسمانی، مدیر و نانآور خانه محسوب میشوند.
نعوذبالله اگر تقدیر الهی بر نقشآفرینی یکسان زن و مرد در موارد یاد شده بود که دیگر نیازی به آفرینش جنسیتهای منفک و مجزا از یکدیگر احساس نمیشد و چرخ جهان با وجود انسانهایی تک جنسیتی هم میچرخید!
گلایه سخنران از اجازه ندادن به زنان برای اشتغال در مشاغلی چون «موتورسواری»، «چوپانی»، «قصابی»، «نانآوری» و «جنگیدن»؛ یادآور روایاتی از پیامبر اسلام(ص) است که در برشماری ویژگیهای زنان عصر آخرالزمان فرمودهاند: «زنان آخرالزمان خود را به صورت مردان در میآورند؛ بر زین ها سوار شوند؛ جامه مردان را میپوشند؛ برای طمع دنیا در داد و ستد شرکت میکنند؛ اختلاطشان با مردان زیاد میشود و...»!
سخنران دیگر این نشست «فرزانه حاج ایل» بود که با برشماری تبعیضهای جنسیتی در تصاویر کتابهای درسی، گفت: «تلاش میکنم تا در این بخش نشان دهم که ساختار نابرابر چگونه در عکاسی و تصویرسازی آگاهانه و مطابق با دیدگاههای نظام حاکم بکار گرفته شده است. مورد نخست، خلاصه کردن حالات بدن است که تصاویر بدن طبیعی زنان بطور کامل در طرحها وجود ندارد و در هنگام دویدن یا فعالیت بدنی دختران، بخشی از بدن آنها نشان داده شده است. نکته بعدی عقب بودن دختران در پلانبندیهاست به طوری که دخترها همواره یک قدم عقبتر از پسرها نشان داده میشوند و قسمتی از بدنشان با عکس پسر پوشیده میشود. حالت چهره زنان و دختران نیز از دیگر مواردی است که تصویرگر با ترفندهای مختلف، حجب و حیا و همچنین روحانیت را در چهره زن القا میکند. زیورآلات و آرایش تنها در چهره زنان کفّار نشان داده میشود و زنان اکثراً یک توده هستند که کاری مشترک مثل انجام اعمال دینی یا عبادت را انجام میدهند.»!!!
گویا این سخنران فمینیست، کتاب های درسی را با مجلات مُد یا ژورنالهای فشن اشتباه گرفته که اینچنین از خلاصه کردن حالات بدن زنان برآشفته است!
به علاوه، نشان دادن نجابت و حجب و حیا در چهره بانوان، نه تنها مذموم نبوده و از شأن و منزلت ایشان نمی کاهد، که به شکلی زیرپوستی القاگر و متذکر نحوه ایفای نقش دانشآموزان دختر در دوران پساز بلوغ و هنگامه عهده داری وظایف همسری و مادری می باشد.
برخلاف ادعاهای مطروحه، اجحاف در حق نسوان زمانی اتفاق می افتد که به بهانه عدالت جنسیتی، جایگاه رفیع مقام زن را به ملعبه ای مستعمل و البته متبّرج تقلیل داده و از نداشتن سرخآب و سفیدآب در سیمای زنان، شکوه و شکایت کنیم!
در بخش دیگری از این جلسه، «پرستو الهیاری»
- زندانی امنیتی و عضو کمپین ضداسلامی یک میلیون امضا– در موضوع ربودن حق تحصیل زنان، اظهار میدارد: «انتخاب این نام برای بحث به این دلیل بود که در واقع حق و سهم زنان از دانشگاهها در حال دزدیده شدن است چراکه در دولت دهم که یکسری سهمیهها برای زنان را حذف کردند. از مجموعه رشتههای مهندسی حذف شده برای زنان میتوان به رشته های شهرسازی، برق، عمران، صنایع، کامپیوتر، مکانیک و معماری اشاره کرد. اکثر رشته های حذف شده در نوبت روزانه دانشگاهها بود و رشتههای شبانه که هزینه تحصیل توسط دانشجو پرداخت می شود با حذف کمتری مواجه بودند. از جمله عواقب این تبعیض جنسیتی، ناچاری دختران به حضور بیشتر آنان در دانشگاههای آزاد و غیردولتی و فشار مالی بیشتر به خانواده هاست. این تبعیض در شهرستانهای کوچکتر میتواند به ترک تحصیل دختران و تغییر مسیر زندگی آنان منجر شود.»!
ادعای کذب فوق درحالی مطرح می شود که نامبرده حتی زحمت مراجعه به دفترچه انتخاب رشته کنکورهای سراسری را به خود نداده تا بداند که نه تنها از ورود دانشجویان دختر به هیچ یک از رشتههای مهندسی فوق الذکر جلوگیری نشده است بلکه هم اکنون اکثریت دانشجویان در رشته هایی همچون مهندسی معماری را دختران تشکیل می دهند.
در ناآگاهی و بی اطلاعی سخنران مذکور همین بس که نامبرده، علت مراجعه دختران به دانشگاه های غیرانتفاعی و مخصوصاً آزاد را در معلول خودخوانده حذف رشته های مهندسی برای زنان میجوید. این درحالی است که اتفاقاً دانشگاه آزاد اسلامی از سال تحصیلی 91-90 اقدام به پذیرش دانشجویان دختر در مقاطع کارشناسی رشتههایی چون مکانیک، عمران، برق، صنایع و... نموده و تا پیش از این تاریخ تنها از پسران متقاضی در اینگونه رشتههای مهندسی ثبت نام به عمل میآورد!
در پایان، سوالی که در اذهان بسیاری از دلسوزان نظام و دوستداران انقلاب پدید می آید این است که چگونه امکان دارد، اجازه برگزاری چنین جلساتی، آنهم در پایتخت جمهوری اسلامی و از سوی دولتمردان اعتدالی داده شود؟!
اگر موضع دولت یازدهم و در رأس آن رئیس جمهور محترم، تقبیح «به بهشت بردن اجباری مردم» است، شایسته نیست که با تساهل و تسامح در قبال برپایی این قبیل نشست ها، خدای ناکرده جادهصافکن مسیر «به جهنم رفتن ملت» باشیم!