(روزنامه شرق - 1396/06/08 - شماره 2950 - صفحه 17)
دوشنبهای که گذشت، ساختمان انجمن جامعهشناسی، میزبان نشست علمی-تخصصی حضور نمایندگان جامعه مدنی در شوراها و تأثیر این حضور بر زندگی روزمره زنان بود. در این برنامه فاطمه صادقی، پژوهشگر حوزه سیاسی و زنان، در سخنان خود به سابقه حضور زنان در احزاب اشاره کرد و گفت: «از ابتدای انقلاب تا به امروز به دلایل تسلط وضعیت پدرسالار، حضور زنان در احزاب، تجربهای شکستخورده بوده است. این موضوع در احزاب چپ و مذهبی هم آشکار است؛ ولی زنان مستقل، همواره حرفها و دغدغههای جامعه مدنی زنان را مطرح کردهاند».
صادقی در ادامه افزود: «زنانی که در احزاب حضور داشتند، در بسیاری موارد، گویی درباره مسائل و مطالبات خاص جامعه زنان، دغدغهای نداشتند؛ اما بهعنوان مثال نقض، خانم بهروزی، نماینده اصولگرا را میتوان نام برد که حمایت جدی از وزیرشدن مرضیه دستجردی کرد و این امر بههرحال با هر کیفیت و حواشی، تحقق یافت. باید در نظر داشت که تا زمانی که احزاب در ایران از پایین به بالا شکل نگرفتهاند، درباره تحقق حقوق و مطالبات زنان، تجارب شکستخورده خواهند بود. تجارب حزبی نیز تا زمانی که فشار از پایین جامعه صورت نگیرد، شکستخورده محسوب میشوند».
فاطمه صادقی، پژوهشگر حوزه سیاسی و زنان، در بخش دیگری از صحبتهای خود، با اشاره به اینکه در شهرهای بزرگ، زنان مستقل نتوانستند به شوراها راه یابند، گفت: «اما در حقیقت کل این رخداد دارای دستاوردهای بزرگ و خوبی بود. من فهم خودم را از این فرایند در ادامه خواهم گفت».
صادقی در تبیین بحث خود، به آرا و نظریات انتونیو گرامشی اشاره کرد و افزود: «تطبیق نظریات گرامشی در تحلیلهای این حوزه، بسیار اهمیت دارد. استفاده از نظریات او البته به صورت مشروط است؛ اما برای فهم کنشهایی که خواهان تحول در جامعه هستند و به مطالعه اقشار فرودست جامعه (از نظر حقوقی و جایگاه اجتماعی و...) میپردازند، بههرروی درخورتوجه است. گرامشی دو مفهوم «جنگ مانور» و «جنگ موقعیت» را مطرح میکند. جنگ موقعیت، مفهومی است که گرامشی آن را در جامعه اروپایی و در راستای غلبه بر دولت بررسی کرده است؛ اما مفهوم جنگ مانور مطرحشده از سوی او را میتوان در مقیاس وسیعتر، حتی در همین انتخابات اخیر شوراهای شهر و روستا در ایران و در نحوه بستن فهرستهای انتخاباتی مشاهده کرد. در این انتخابات، مفهوم مدنظر گرامشی در فضای سیاسی ایران مشهود بود. تغییرات عجیبی هم ایجاد نمیشوند. «جنگ مانور» دنبال تغییرات ناگهانی به نفع گروههایی است که خواهان حفظ قدرت به نفع خود هستند».
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «در جریان انتخابات شوراها، جامعه خواهان تحول در محیط زیست و سایر تغییرات مثبت بود. مسئله یارگیری سیاسی نباید اولویت داشته باشد و البته گرامشی توصیه دارد فرودستان به سمت وضعیت «جنگ موقعیت» باید بروند؛ اما استراتژی طبقه فرودست غالبا استراتژی مقاومت کم بوده است. در مقابل این دو استراتژی مطرح شده؛ یعنی مقاومت کم و از طرفی دعوت فرودستان به قرارگرفتن در وضعیت جنگ موقعیت، باید اشاره کرد در بسیاری مطالعات داخل و حتی خارج ایران نوع سومی از کنش برشمرده میشود که استراتژیک نیست؛ اما به آن هم مقاومت گفته میشود؛ اما نکته مهم که لازم است دچار کجفهمی نشود، این است که مقاومت ادبیاتی گسترده دارد و میتوان با مفاهیم این حوزه، بازی کرد. بهویژه در حوزه زنان، ادبیات مقاومت تعابیر مختلفی داشته است».
صادقی ادامه داد: «در همین انتخابات اخیر هم نمونههایی دیدیم؛ اما لازم است توجه شود که این نوع کنشها ناگزیر بوده و مصداق مقاومت، در زندگی روزمره فرودستان نیستند. گرامشی کسانی را که در معرض هژمونی سیاسی و در حال تلاش هستند، با پیشروی به سوی سیاست تغییر وضعیت دهند، مدنظر تحلیلهای خود در مطالعات فرودستان قرار میدهد. با این تفاسیر، میتوان گفت سوژه مطالعات فرودستان بهشدت شرقشناختی است. شکلگیری حرکتها و گروههایی در انتخابات اخیر شوراها، مثل کمپین شهر، مصادیقی از جنگ موقعیت بودند. دوگانگی کاذب اصلاحات، در حقیقت جامعه را به چالش کشیده و طبقه متوسطسالاری فعلی را به چالش کشیده است. طبق مشاهداتی که در انتخابات شوراهای شهر داشتیم، بسیاری از زنان برخلاف آنچه همیشه توصیه میشد، به سمت تغییر موقعیت از فرودستی حرکت کردند؛ یعنی مفهوم «جنگ موقعیت» گرامشی در اینجا میتواند توضیحدهنده باشد؛ اما به نظر میرسد به جای توصیه به «چه باید کرد و چه نباید کرد»، لازم است همراهی کنیم تا چنین حرکاتی تداوم پیدا کنند. گرچه بسیاری مرعوب «جنگ مانور» ایجادشده از جانب جناحهای سیاسی شدند؛ اما پیامدهای یک کنش، از همان گامهای اول خوشایند است. ضرورت دارد که این کنشهای کوچک را به رسمیت بشناسیم و آنچه مهم است، این است که تداوم پیدا کنند.
صادقی در ادامه و در بخش پرسش و پاسخهای پایانی جلسه، اظهار کرد: «از ابتدای انقلاب تا به امروز به دلایل تسلط وضعیت پدرسالار، حضور زنان در احزاب، تجربهای شکستخورده بوده است. این موضوع در احزاب چپ و مذهبی هم آشکار است؛ ولی زنان مستقل، همواره حرفها و دغدغههای جامعه مدنی زنان را مطرح کردهاند. زنانی که در احزاب حضور داشتند، در بسیاری موارد، گویی درباره مسائل و مطالبات خاص جامعه زنان، دغدغهای نداشتند؛ اما بهعنوان مثال نقض، خانم بهروزی، نماینده اصولگرا را میتوان نام برد که حمایت جدی از وزیرشدن مرضیه دستجردی کرد و این امر بههرحال با هر کیفیت و حواشی تحقق یافت. باید در نظر داشت تا زمانی که احزاب در ایران از پایین به بالا شکل نگرفتهاند، در مورد تحقق حقوق و مطالبات زنان، تجارب شکستخورده خواهند بود. تجارب حزبی نیز، تا زمانی که فشار از پایین جامعه صورت نگیرد، شکستخورده محسوب میشوند».
سهم ١٠درصدی زنان از ریاست و معاونت
سارا پارساخو، دیگر سخنران این نشست، نیز در صحبتهای خود، با اشاره به اینکه جایگاه زنان در مدیریت شهری، در دنیای معاصر از نشانههای بلوغ علمی و توسعهیافتگی است، گفت: «مشارکت مدیریتی این قشر هم یکی از شاخصههای توانمندی مدنی است. با وجود گسترش روزافزون شهرها و ایجاد جایگاههای جدید مدیریتی و از طرفی جمعیت زنان که حدود نیمی از جمعیت کشور است، باز هم زنان کمترین سهم ریاست را در پستهای کشوری دارند. حدودا ١٠ درصد از واگذاری ریاست یا معاونتها به آنها اختصاص یافته است، درحالیکه افزایش روزافزون ریاستهای مردانه یا مردسالارانه یعنی به واسطه مردان را شاهدیم. نه با گسترش شهرها، نه با گسترش تکنولوژی، نرخ مشارکت زنان آنطور که باید و شاید بالا نرفت، غیر از ارقام و آمارها نتایج ملموس و قابل توجهی را در این زمینه شاهد نیستیم! با هر دیدگاهی که این موضوع را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که زنان همچنان به حاشیه رانده میشوند و این نهفقط در رقابت با مردان بلکه در رقابت با سیاستهای مردسالارانه حاکم بر تشکلهای سیاسی و مراتب عالی مدیریتی هم صادق است!».
وی افزود: «اما اینکه واپسزدهشدن زنان، مشحون دیدگاه سنتی فرهنگی است یا بیعدالتی جنسیتی قابل تأمل است. این دوره از انتخابات شوراها، دیدیم که زنان غیرمتصل به قدرت و متصل به بدنه جامعه، فعالان اجتماعی و دانشگاهی که ارتباطی با تشکلها و جناحهای سیاسی نداشتند، حضور یافتند. گرچه عدهای کنار کشیدند و حواشیای هم شنیده میشد که از برخی خواسته شده بود بههردلیل از رقابت کنار روند. اما این حضور گرچه به نتیجهای که مدنظر فعالان جامعه مدنی بود نرسید، درخورتوجه بود. افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه موقعیتهای مدیریتی خاصی را برای آنان به وجود آورده است. همچنین زنان در مراتب مختلف، در کميسیونهای شورای شهر حضور پررنگي دارند. بهواسطه ورود زنان به عرصه شوراها، این صحنه از انحصار مردان خارج میشود. اما نباید فراموش کرد که گمشده زنان و دلیل تلاشهای روزافزون آنها، رسیدن به مقامهای بالاتر نیست، بلکه بهطور مستمر تلاش میکنند عناصری تأثیرگذار در سطوح عالی مدیريتی و سیاسی کشور باشند و در حقیقت این تلاشها گامی برای طیکردن مراتب تبعیضات جنسیتی مدیریتی و حائز اهمیت است».
http://www.sharghdaily.ir/News/139883
ش.د9602636