تاریخچه شبکههای اجتماعی
بسیاری معتقدند که پایگاههای دوستیابی را باید اولین شبکههای اجتماعی به حساب آورد. این پایگاهها با گذر زمان، ارتقا یافته و به شبکههای اجتماعی امروزی تبدیل شدهاند. میدانید که تاریخ شکلگیری این شبکهها، تاریخ چندان طولانی و قدیمی نیست؛ چرا که مفهومی با عنوان شبکههای اجتماعی اینترنی با قالب امروزی اولین بار در سال 1960 در دانشگاه «ایلی نویز» در ایالات متحده آمریکا مطرح شد، تا آنکه شبکه اجتماعی «شش درجه» که اولین نمونه از این شبکههاست در سال 1997 راهاندازی شد و توانست توجه افکار عمومی جهان را جلب کند. اگر چه این شبکه به دلایل استفاده ناصحیح کاربران اینترنتی و شکایت افراد عضو در آن، پس از سه سال فعالیت تعطیل شد، اما تعطیلی آن، سرآغازی برای شکلگیری شبکههای بزرگتر و گستردهتر بود. در این فاصله شبکههای متعددی با کاربریهای مختلف تأسیس و تعطیل شدند تا اینکه یکی از دانشجویان دانشگاه هاروارد، بهنام «مارک زوکربرگ» شبکهای را به نام «فیسبوک» برای ارتباط دانشجویان حاضر در خوابگاه دانشگاه هاروارد طراحی کرد که با استقبال گسترده این دانشجویان روبهرو شد. پس از آن بود که در سال 2006 این شبکه در اختیار عموم مردم جهان قرار گرفت. عامه مردم، «فیسبوک» را اولین شبکه اجتماعی میدانند. همزمان با آغاز به کار فیسبوک، دسترسی به نت نیز در جهان آسانتر و گستردهتر شد و همزمانی این دو موضوع سبب رشد روزافزون حضور افراد در شبکههای اجتماعی گردید، بهطوری که حضور در این شبکهها به جزءلاینفک زندگی مردم تبدیل شد. افراد در حالی که درگیر مشغلههای روزانهشان بودند، ساعاتی در روز را نیز به حضور در این شبکهها اختصاص میدادند. البته آنزمان حضور در این شبکهها نیازمند زمان معینی بود، تا اینکه نسل جدید تلفنهای همراه وارد بازار شد. گوشیهایی که به جهش تازه در گسترش شبکههای اجتماعی منجر شد. با آمدن این تلفنهای همراه به بازار و امکان دسترسی به اینترنت با این گوشیها، نرمافزارهای شبکههای اجتماعی بر روی تلفن همراه عرضه شدند. این شبکهها با سرعت اعجابآوری گسترش یافتهاند، بهطوری که در کشورمان بر اساس آمارهای رسمی اعلام شده از سوی وزارت ارتباطات، فقط در چند ماه نخستین فعالیت وایبر، حدود پنج میلیون نفر در کشور به عضویت آن درآمدهاند.
پیامدهای فراگیر شدن شبکههای اجتماعی
تصویر جمع یک خانواده که اعضای آن بهجای صحبت کردن با یکدیگر به صفحه گوشی همراهشان خیره شدهاند برای همه ما آشنا است و تبدیل به یک موضوع عادی شده است. ورود شبکههای اجتماعی تأثیرات بسیاری بر جامعه امروزی گذاشته است. تأثیرات مثبت و منفی فراوانی که در این گزارش مجال پرداختن به همه آنها نیست، اما تلاش میکنیم برخی از آثار اجتماعی این شبکه را بررسی کنیم.
کوتاه شدن دیوار خانهها
فیسبوک به عنوان یک شبکه اجتماعی فراگیر، با قابلیت اشتراکگذاری عکس و فیلم، اولین شبکه اجتماعی بود که حریم خصوصی افراد را به فضای عمومی کشاند. قابلیتی که در جامعه ایران که حتی در معماریهای خانههایشان اندرونی و بیرونی قرار میدادند و در آن فرهنگ حجاب از جایگاه خاصی برخوردار است، یک دوگانگی ارزشی را به وجود آورد. فرهنگ جامعه، افراد را از انتشار تصاویر شخصی منع میکرد، اما فیسبوک و پدیده لایک خوردن آن را تمجید و ترغیب میکرد. دوگانگی که شرایط شبکه اجتماعی نشان میدهد، فرهنگ فیسبوکی موفقتر بوده است و موجب شده مردم به خانههای یکدیگر از این طریق راه پیدا کنند. شاید بیراه نباشد بگوییم، فرهنگ حاکم بر شبکههای اجتماعی یکی از عوامل رشد بدپوششی و کاهش توجه به حجاب در جامعه ایران است، چرا که بهواسطه انتشار تصاویر خصوصی بهتدریج تعاریف جدیدی از نوعی پوشش در جامعه شکل گرفت و به تعبیر دقیقتر پردههای حیا برای بسیاری از افراد حاضر در اینها کنار رفته است.
افزایش لجامگسیخته ارتباط
فضای شبکههای اجتماعی بهگونهای طراحی شده است که همه، به همه وصل هستند، بدون آنکه نظارتی وجود داشته باشد. موضوعی که باعث شده است افراد بهطور لجامگسیخته بایکدیگر در ارتباط باشند. روابطی که در بعضی موارد به روابط خاص و خارج از عرف نیز منتهی شده است. موضوعی که نهتنها در جامعه ما که در جوامع غربی نیز منتهی به روابط غیراخلاقی شده و نقش بهسزایی در افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج داشته است.
ظرفیتسازی گسترش شایعات
دسترسی آسان و سرعت در انتقال اخبار از طریق این شبکه موجب شده است تا برخی از سودجویان با استفاده از این ابزار دست به ساخت شایعات خاصی بزنند و با انتشار اخبار دروغ، مقاصد خاصی را دنبال کنند. مانند موضوع اسیدپاشی اصفهان که در ماههای گذشته تجربه شد. عدهای با انتشار اخبار خاص از شهر اصفهان و سایر شهرهای کشور در شبکههای اجتماعی مجازی از یکسو امنیت روانی جامعه را ربودند و از سوی دیگر مجموعه مردمنهاد بسیج را مورد هجمه قرار دادند. این نمونه نشان داد اگر ظرفیت شبکههای اجتماعی در دست افراد سودجو قرار بگیرد، میتواند آثار بسیار زیانباری داشته باشد.
کاهش روابط اجتماعی
شاید مهمترین و پرهزینهترین آسیب شبکههای اجتماعی، فاصلهانداختن میان افراد خانواده باشد، بهطوری که در ساعات پایانی روز که اعضای یک خانواده همه به خانه بازمیگردند، به جای مراوده با یکدیگر هر کدام مشغول به بازبینی شبکههای اجتماعی میشوند و زمانی برای صحبت کردن با یکدیگر پیدا نمیکنند. با گذر زمان و تکرار این رویکرد، آرام، آرام افراد از یکدیگر فاصله گرفته و توان درک و فهم یکدیگر را نخواهند داشت که این عدم درک متقابل میان زن و مرد، میان والدین و فرزندان در خانواده میتواند آسیبهای جدی را به خانواده و در پی آن به جامعه وارد سازد، چرا که جامعه از واحدهای کوچک خانواده تشکیل شده است و پیششرط داشتن یک جامعه با نشاط و سالم، نشاط و تحرک در خانوادههاست. تنها در صورتی که روابط اجتماعی در خانوادهها درست شکل بگیرد و افراد بتوانند به درستی بایکدیگر ارتباط برقرار کنند، جامعه شاهد روابط تنظیمشده و مفید خواهد بود.
اتلاف سرمایه
پس از گسترش اینترنت، بهویژه راهاندازی شبکههای اجتماعی شاهد آن هستیم که زمان بسیاری از کاربران اینترنتی برای حضور در این شبکهها و به اشتراک گذاشتن مطالب مختلف، تعقیب کردن دیگران و موضوعاتی اینچنینی میگذرد. تحقیقات نشان میدهد دانشآموزان و دانشجویان که در این شبکهها فعالیت زیادی داشتهاند با افت تحصیلی روبهرو شدهاند. این موضوع از یکسو وقت مفید افراد را میرباید و از سوی دیگر استعدادهای انسانی کشور را تباه میکند.
چگونگی برخورد با شبکههای اجتماعی
با توجه به تهدیداتی که در سایه گسترش شبکههای اجتماعی ذکر شد، این پرسش پیش میآید که چگونه باید با این پدیده جدید روبهرو شد. سابقه تمایل مردم ایران به شبکههای اجتماعی به اواخر سال 1387 بازمیگردد، در آن زمان دو شبکه اجتماعی «فیسبوک» و «توئیتر» در کشور با اقبال روبهرو شده بود و تعدادی از ایرانیان در آن عضو شده بودند. فتنه سال 88 و استفاده ابزاری جریانهای ضدانقلاب از شبکههای اجتماعی برای دامنزدن به آشوبهای خیابانی و همچنین گسترش صفحات غیراخلاقی در این شبکه اجتماعی موجب شد برخورد سلبی با این پدیده نوظهور در فضای مجازی صورت گیرد. دستگاههای مسئول، با فیلترکردن این شبکهها سعی کردند وجود این شبکهها را انکار کنند، اما گذر زمان نشان داد که این رویکرد، پاسخگو نیست، چرا که با ورود نرمافزارهای عبور از فیلترینگ، تنها در بازه زمانی کوتاه، شمار اعضای ایرانی فیسبوک از چند هزار نفر در سال 88 به هفت میلیون نفر در سال 92 رسید، اما آیا این آمار، به معنای آن است که باید شبکههای اجتماعی را به حال خود رها کرد؟ مطمئناً پاسخ این پرسش منفی است. ما در رویارویی با شبکههای اجتماعی نیازمند یک مدیریت هوشمند هستیم، نیازمند یک خودنظارتی عمومی از سوی خود کاربران فضای مجازی برای استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی هستیم. باید جامعه را به سلاح بصیرت و ایمان مسلح کرد. باید روش صحیح استفاده از این ابزار را آموزش داد تا جنبههای مثبت شبکه ارتباطی اینچنین گسترده و سریع نمایان شود.
قابلیتهای مفید شبکههای اجتماعی
اگر چه مطالب پیشگفته، بخشی از آسیب شبکههای اجتماعی است، اما لیست کردن این موارد به معنای طرد کامل و مضر بودن مطلق شبکههای اجتماعی نیست. این ابزار نیز مانند سایر ابزارهای دیگر ساخته دست بشر قابلیت استفاده دوگانه دارند که نحوه چگونگی استفاده از آن شرط مفید یا مضر بودنش است. همین شبکههای اجتماعی که امروز سبب بهوجود آمدن برخی معضلات شدهاند، جنبههای مثبت نیز دارند، شبکههای اجتماعی با برداشتن مرزهای زمانی و مکانی، زمینه ارتباط افراد در جایجای جهان را با یکدیگر فراهم کرده است، این قابلیت شبکههای اجتماعی میتواند یکی از ویژگیهای بسیار کارآمد برای اشاعه فرهنگ اسلامی و مقابله با انحراف باشد. شبکههای اجتماعی با گستردگی و سرعتی که دارند، میتوانند ابزار بسیار سودمندی برای تبلیغ اسلام باشند. با این ابزار میتوانیم آموزشهای عمومی بسیاری را به سرعت انجام دهیم. شبکههای اجتماعی میتوانند فرصت بسیاری مفیدی را برای انجام فعالیتهای دستهجمعی ایجاد کنند، همانطوری که در برخی از آنها شاهد تشکیل گروههایی با هدف انجام کارهای خیر و علمی هستیم. مانند گروههایی که برای ختم قرآن، معرفی کتاب، مباحث علمی و... ایجاد شده است. همچنین این شبکهها میتوانند نقش مؤثری را در همبستگیهای اجتماعی ایجاد کنند و افراد را از نقاط یک کشور و یا حتی جهان در کنار هم قرار دهند، مانند آنچه اخیراً و در جریان جنگ 51 روز�� در غزه رخ داد و کاربران شبکههای اجتماعی در حمایت از فلسطین با یکدیگر متحد شدند.
نتیجهگیری
بر اساس آنچه بیان شد شبکههای اجتماعی به خودی خود حسن و قبحی ندارند، بلکه ابزاری هستند که میتواند در مسیر درست یا نادرست از آن بهرهبرداری کرد. ما با رویکرد درست میتوانیم این شبکهها را به سمتی هدایت کنیم که در خدمت همبستگی ملی، معارف دینی و آگاهسازی عمومی باشند؛ اما تا رسیدن به چنین امکان و موقعیتی باید جداً به فکر کاهش اثرات مخرب آن باشیم.