1- نظام و رهبری جمهوری اسلامی از حمایت و همراهی مردم برخوردار است و فتنهگران فاقد پشتوانه و پایگاه اجتماعی هستند.
2- فریب ناشی از ظلم بزرگ و ادعای تقلب رنگ باخته و بخش بزرگی از کسانی که در روزهای آغازین اردوکشیهای خیابانی، در غبار فتنه، مرز حق و باطل را نشناخته بودند به تدریج واقعیتها را مشاهده و به دروغ و توطئهی فتنهگران پی بردهاند.
3- اهانت به مقدسات مردم به ویژه حرمتشکنیهای روز عاشورا احساسات و عواطف دینی و غیرت مذهبی مردم را جریحه دار کرده و ادامة مدارا با فتنهگران را ناممکن ساخته است.
4- ماهها همراهی بیگانگان و ضد انقلابیون نشاندار با فتنهگران، ماهیت انحرافی و قدرت طلبانة سران فتنه و طراحان اردوکشیهای خیابانی را بر ملا ساخته و نفرت مشترک نسبت به آنان را افزایش داده است.
بنابراین، بعد از این حماسة بزرگ، فتنهگران به ناتوانی خویش برای ادامة اردوکشیهای خیابانی و آشوبگری در برابر سد عظیم مردم بصیر و مقاوم، پی برده و حباب توهم آنان در برخورد امواج توفندة این حماسة مردمی ترکید.
مواجه شدن سران فتنه با سرزنشها و اعتراضات مردمی در راهپیمایی 22 بهمن آن سال هم نشان قطعی دیگری از انزوا و طرد فتنهگری از سوی مردم بود که ماشین فتنه را به کلی زمینگیر کرد.
اما با گذشت کمتر از یک سال از این ماجرا و آغاز خیزشهای مردمی و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه که به فرار بنعلی در تونس و سقوط رژیم حسنی مبارک در مصر منتهی شد، ایدة شبیهسازی این تحرکات در ایران به ذهن برخی طراحان و سازمان دهندگان فتنه که زندانی بودند رسید. این ایده به سران فتنه و احزاب و گروههای سیاسی حامی آنان منتقل و در آستانة مراسم 22 بهمن سال 89، به بهانة حمایت از انقلابها و قیامهای مردمی، اقدام به فراخوان برای راهپیمایی در روز 25 بهمن کردند. در حالی که معلوم بود، در راهپیمایی 22 بهمن، یکی از محورهای تبلیغی حمایت از موج بیداری اسلامی و اعلام همراهی با خواستههای مردم کشورهای در حال خیزش خواهد بود، چنین اقدامی، اعلام جدایی از صف مردم و بیاعتنایی به مواضع رسمی نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب میآمد. لذا با واکنش سرد مردم و جریانات سیاسی معتقد به نظام قرار گرفت.
در روز 25 بهمن صعود یک جوان حامل نشان سبز بر دکل ساختمانی و تهدید به انداختن خود به پایین در شهر تهران، خبر از شبیهسازی خودسوزی، جوان معترض تونسی یعنی بوعزیزی میداد که البته با دستگیری عامل تهدید کننده در تهران این سناریو ناکام ماند. اما از ساعات میانی روز سر و کلة گروههای سازمان یافتة آشوبگر که با دریافت دستورالعمل اجرای شورش جزیرهای و پر شدت، از همان ابتدای کار با شعارهای ساختار شکنانه و درگیریهای خشن، قیام مسلحانة گروهکهای ضد انقلابی چون منافقین را تداعی میکردند، شکل کاملاً براندازانه و ساختار شکنانه به خود گرفت در ادامه با کشاندن ��غتشاشات به ساعات شامگاهی و تلاش برای ایجاد راهبندانهای مصنوعی و ایجاد عصبانیت سرنشینان خودروها و رهگذران و واداشتن نیروهای مدافع، آخرین تیر این حرکت ضد انقلابی به سنگ خورد و البته اتهام ضد انقلابیگری به پروندة سیاه سران فتنه و حامیان حزبی و سیاسی آنان اضافه شد.
انتخاب زمان، شعارها و شیوههای خشن و ساختار شکنانه و برداشتن مرزهای سیاسی و اعتقادی و همراهی بیگانگان و ضد انقلاب، آنقدر زشت و زننده بود که نه تنها به افزایش نفرت نیروهای معتقد و مدافع نظام منتهی شد، بلکه موضعگیری صریح و تند برخی از خواص میاندار و یا ساکت زمان فتنه را هم موجب گردید.
آقای هاشمی رفسنجانی اعلام داشت باید همة اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند وی هر اقدامی مغایر با قانون که به مملکت ضربه بزند را به فتوای امام راحل(ره) حرام دانسته و ضرورت اتحاد در برابر توطئههای قدرتهای بیگانه را یاد آور شد.
آقای ناطق نوری هم سکوت خود را شکست و اعلام داشت: «اقدام عدهای در ایجاد فتنه و تخریب در روز 25 بهمن غیرقانونی، غیر شرعی و شرمآور بوده و به شدت محکوم است.» او این اقدام را کاری ضد انقلابی در شرایط حساس منطقه نامید و خواستار برخورد با مسببان حادثه شده بود.
آقای محسن رضایی هم با جنایت خواندن حادثة 25 بهمن آن را متفاوت از حوادث سال گذشته و علیه نظام معرفی کرده بود که سکوت علیه آن قابل قبول نیست.
آقای حسن روحانی هم که دارای شم امنیتی بود و ماهیت واقعی آن حادثة تلخ را به خوبی تشخیص داده بود، با تحلیل واقع بینانه اعلام داشت: «حرکت ضد اسلامی، ضد ملی 25 بهمن از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز 22 بهمن را تحت الشعاع قرار داده و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمن اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد.»
این تحلیل پیشبینی دقیق تلاش آمریکا و سران مرتجع کشورهای اسلامی برای مهار بیداری اسلامی با انحراف آن به سمت کانون بیداری و یا مقاومت اسلامی به عنوان عمق راهبردی آن بود که بعداً دو چهرة آشوب افکنی در سوریه رخ عیان کرد. حرکت ضد انقلابی 25 بهمن که نوعی خوش خدمتی فتنهگران به آمریکا، رژیم صهیونیستی به حساب میآید نشان داد؛
1- سران فتنه همچون بنیصدر و سرکردة گروهک نفاق دارای کیش شخصیتی غرور، خودمحوری و خودشگفتی بوده و با توهم و خود برتر بینی، قصد بازگشت از مسیر خیانت و انحراف را ندارند.
2- فتنهگران ولو به قیمت تغییر ساختار و براندازی، لجبازی سیاسی خود را پیش برده و از درهم آمیختگی مرزهای سیاسی و اعتقادی با ضد انقلاب برانداز و بیگانه فروگذار نخواهند بود.