آرش عسکری
مرد سکوت از پیله خود بیرون آمد، نگاهی به اطراف انداخت، حملهای برقآسا به یکی از همقبیلگان خود نمود و دوباره به پیلهای که دیرزمانی است برای خود بافته است، بازگشت. جملات بالا قسمتی از یک درام اجتماعی یا سیاسی نیست بلکه نقل این روزهای دو نفر از تئوریسینهای اصلی جناح تئوریساز اصلاحات در ایران است. ماجرا به آنجا برمیگردد که دکتر حجاریان در مصاحبهای مواضعی را از نقطهنظر خود درخصوص دولت یازدهم و وضعیت حال و آینده اصلاحات اتخاذ کرده و نظراتش را بیان میکند. نظراتی که بخشهایی از آنها بههر حال با شیطنت برخی رسانههای خاص و انتخاب گزینشی جملات حجاریان حساسیتهایی را برمیانگیزد. حساسیتی که بههر حال خود نشان از تاثیرگذاری مواضع و تفکرات حجاریان دارد.
اما تنها 48 ساعت پس از انتشار سخنان عباس عبدی در قامت یکی دیگر از متفکران و نظریهپردازان این جریان، واکنشهایی نسبت به حجاریان روانه داشته است. کنش و واکنشی که به هر حال در قالب مناظره غیرمستقیم نخبگان این عرصه گنجیده و بهخصوص در این ایام که بحث دعوت به نقد مبتنی بر دانش، آگاهی و سواد را بارها از زبان شخصیتهای مختلف ازجمله رئیسجمهور شنیدهایم، میتواند الگویی برای منتقدانی باشد که گاهی میدان نقد را با میدانهایی دیگر اشتباه میگیرند. خورد و بازخوردی که به هر حال دو درس بزرگ را میتواند برای برخی منتقدان خاص داشته باشد. درس اول اینکه میتوان بهراحتی و با فراغبال همسلیقهها و همجریانیهای خود را نیز مورد انتقاد قرار داد و دوم اینکه انتقاد میتواند بر پایه ستونهای محکمی از دانش و آگاهی استوار باشد.
شکست روحانی شکست کشور است
اما از جملات جنجالی دکتر حجاریان میتوان به اینها اشاره کرد که «روحانی چند ماه دیگر گرفتاریهای عجیب و غریبی خواهد داشت؛ بیپولی، پروژههای عمرانی، اخراج کارگران، ناتوانی در پرداخت یارانه، حتی بخشی از حقوق کارمندان و...»، «باید از روحانی دفاع کنیم. چارهای نداریم. ما از او حمایت کردیم تا رئیسجمهور شود، حالا هم باید حمایتش کنیم تا ادامه دهد» یا« شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست. او اصلاحطلب نبوده است.» جملاتی که البته در پس هرکدام نیز حجاریان دلایل مختلف و زیادی داشته و آورده است.
برای مثال جمله اول را حجاریان در ادامه این مطلب آورده است که«پیروزی هستهای میتواند از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کند.» عبدی اما در ابتدای واکنش خود به حجاریان گفته است: «این روزها مصادف با پانزدهمین سالگرد ترور ناجوانمردانه دوست عزیزمان آقای حجاریان است، امیدواریم ایشان سالهای سال در میان ما باشند و گرچه بعید است سلامت جسمی ایشان به گذشته بازگردد ولی حداقل باید دعا کنیم که در همین حد باقی بمانند؛ ولی از بخت خوش اینکه قوه فکری ایشان به سلامت است و همچنان خواهد بود و به همین دلیل هم گفتوگوهایش همچنان خواندنی است.»
عبدی در ادامه با اشاره به اینکه به هر حال شکست دولت شکست همه است، آورده است: «اینطور نیست که بتوان جریده رفت و خود را از زیر بار مسئولیت رها کرد و با خوشخیالی مدعی شد که شکست فلانی ربطی به ما ندارد زیرا که ما از روی اجبار آن را انتخاب و حمایت کردهایم. هیچکس اصلاحطلبان را مجبور نکرده بود که از کسی حمایت یا او را انتخاب کنند. اصولا بهکاربردن چنین استدلالی برای نیروی سیاسی که خود را پیشرو میداند، متناقضنماست.» عبدی سپس با بررسی گزارههایی که منجر به دادن صفت اصلاحطلبی به یک فرد میشوند، ادامه میدهد: «امروز پرونده اصلاحطلبی فراتر از چارچوب اصلاحطلبانی است که به قول آقای حجاریان، از نظر راهبردی در بحران هستند.
هرکس که بتواند پرچم این پروژه را بلند کند، باید او را کمک کرد. بهطور قطع کمکی که دولت کنونی میتواند به پروژه اصلاحطلبی کند، بسیار مهمتر از اقداماتی است که برخی مدعیان اصلاحات درصدد انجامش هستند. شکست این دولت در مرحله فعلی، شکست اصلاحات نیست چون اصلاحات در میدان واقعی سیاست حضور درخوری ندارد بلکه این شکست در سطح ملی است. پس مبادا که به این پروژه کمک کنیم.» و این البته نکتهای است که در سخنان حجاریان نیز هویدا بوده است.
چراکه او نیز حمایت از دولت را برای اصلاحطلبان لازم دانسته و شکست دولت را مضر دانسته بود. به هر حال گفتمان اصلاحات همانطور که از نامش نیز هویداست پس از گذشت هر برههای بهمثابه همه گفتمانهای مستحکم و ریشهدار دیگر نیاز به بازنگری و خود ترمیمی داشته و این گفتوگوهای غیرمستقیم خود میتواند بابی باشد برای ورود به ترمیم گفتمان در عصر حاضر. ترمیمی که تحولات در آن بهگونهای است که تئوریسین عبور از رئیس دولت اصلاحات، تئوری ایستادن بیحرف و حدیث پشت سر رئیس دولت یازدهم را میدهد.
نگاه رسانههای خاص به نقد آکادمیک
همه اینها در صورتی است که برخی رسانههای منتسب به جریان مقابل و مخالف با هیجانزدگی این نقد تئوریک دو تئوریسین با دانش جریان اصلاحات را با بازیها و تنشهای گاه و بیگاه برخی جنجالآفرینان یکی انگاشته و با زدن تیترهایی چون «عباس عبدی، حجاریان را فتیلهپیچ کرد» و غیره تلاش کردهاند تا بلکه بتوانند با ادبیات خودشان این نقد و مباحثه آکادمیک را با جنجال و دعواهای سیاسی یکی بنمایانند.