* نگاه شما نسبت به نتایج حاصل از مذاکرات هستهای چیست؟ به بیان دیگر، شما تا چه حد به نتایج این تفاهمنامه خوشبین هستید و فکر میکنید میتواند به نتیجه نهایی منجر شود؟
** روند حل و فصل این موضوع و درواقع اعتمادسازی با جامعه جهانی برای دفاع از حقوق مردم ایران، بهگونهای طی شده که بیانیه اخیر که در لوزان صادر شد، میتواند گامی بزرگ رو به پیش تلقی شود. اما نباید ذوقزده شد. نباید این بیانیه را ختم ماجرا و حل و فصل این مساله دشوار و پیچیده تلقی کرد. تازه پنجرههایی از امید باز شده است. در واقع برای رسیدن به یک شرایط باثبات و مطلوب، کاری سخت و دشوار پیش روی کشور ما و همه مسوولان در همه سطوح قرار دارد. بنابراین با توجه به اهمیت گامهایی که برداشته شده، باید تلاشها ادامه یابد و با در نظر گرفتن عوامل و مشکلات مختلفی که در داخل و در سطح منطقه و بینالمللی در این مسیر وجود دارد، با پشتکار هیاتهای مذاکرهکننده، که باید بتوانند در فضایی تنشآلود ولی مبتنی بر اراده سیاسی طرفهای اصلی این مذاکره، پروژهای را که شروع کردهاند به پایان ببرند، باید با حمایت از آنها راه را برای تعامل سازنده کشور با جهان هموار ساخت.
* تحلیل شما از دکترین سیاست خارجی روحانی چیست؟ و چه تاثیراتی را میتوان در عرصه داخلی و خارجی برای آن در نظر گرفت؟
** دکتر روحانی همانگونه که در برنامه انتخاباتی خود اعلام کردند تحقق برنامههای رشد و توسعه همهجانبه در کشور را در گروی اجرای سیاست خارجی پرتحرک، مبتنی بر اعتمادسازی، استفاده از عقلانیت، منطق و البته تجربههای ارزشمند در دستگاه دیپلماسی و بها دادن به واقعیتهای متحول در سطح داخل، منطقه و جهان اعلام کردهاند. در این آیین، دیپلماسی بهکار گرفته شده همانگونه که قبلا هم مطرح شد ایجاد شرایط لازم برای بازگرداندن ایران به جامعه جهانی، برای تعامل سازنده با بازیگران منطقهای و بینالمللی، حاکم کردن عقلانیت، تجربه و تخصص در حوزه تعامل با جامعه جهانی به عنوان پیششرطهای تحول در شرایط اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در داخل بوده است. همانگونه که یک باور قوی در بین صاحبنظران حوزه سیاست و روابط بینالملل وجود دارد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز در ادامه سیاست داخلی آن باید مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین با توجه به تغییری که در داخل کشور ما در جریان انتخابات سال ٩٢ شکل گرفته، آقای دکتر روحانی امتداد این تغییر را در حوزه سیاست خارجی، در ایجاد روابط سازنده مبتنی بر احترام به منافع متقابل و تامین منافع مردم ایران دنبال کردهاند که آثار این رویکرد در همین مذاکرات اخیر خود را به خوبی نشان داده است.
* به نظر شما این دیپلماسی تا چه حد مبتنی بر نظریهبازیهای روابط بینالمللی است؟
** پشتوانه آکادمیک دکتر ظریف و انباشت ارزشمند تجربههای دیپلماتیک گروهی که با ایشان کار میکنند، این امکان را فراهم کرد تا جمهوری اسلامی بتواند از تجربههای جوامع دیگر برای حل این معضل بهره گیرد. این امکان برای دکتر ظریف، به عنوان دیپلماتی که سالها در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه تدریس کرده است، در چارچوب این مذاکرات فراهم شد تا از نظریههای روابط بینالملل هم بهره بگیرد. شاید یکی از این نظریهها، نظریه بازیها و از اشکال آن: بازی «برد- برد» یا «برد- باخت»یا بازی «با حاصل- جمع صفر» میتواند باشد که در تدوین استراتژی این مذاکرات باز برد- برد به کار گرفته شد. دکتر ظریف هم از یک پشتوانه نظری و هم از یک ظرفیت تجربی و شخصی در این مذاکرات بهره گرفته است که جای تحسین و تقدیر دارد. البته قدردانی از ایشان به معنای نادیده گرفتن اشکالات و ضعفهایی که در فرآیند این مذاکره وجود داشت، نیست.
* در صحنه داخلی نتایج این توافق را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این توافق تاثیری بر تغییر آرایش نیروهای سیاسی داخلی خواهد گذاشت؟
** یکی از مهمترین وجوه این توافق، ایجاد روحیه نشاط و زنده کردن امید در جامعه برای بهبود در شرایط زندگی گروههای وسیعی از مردم است. البته توجه دارید که مانند همه کشورهای جهان در کشور ما نیز اولویتها و اهداف در بین گروهها و طبقات اجتماعی مختلف تفاوت دارد، اما آنچه به هر حال اهمیت دارد این است که معدلی از منافع همه مردم در تنظیم روابط خارجی هدف قرار گیرد. به نظر میرسد دکتر روحانی در این مسیر گامهای خوبی برداشتهاند. ضمن اینکه موضوع هستهای نباید مورد اغراق و مبالغه قرار گیرد.
با اینکه مساله حل و فصل اختلاف در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی بسیار اهمیت دارد، اما نباید عوامل داخلی و ضرورت اصلاحات ساختاری در اقتصاد، تقویت بخش خصوصی، ایجاد شرایط مناسب برای کسب وکار، اجرای قانون، حمایت موثر و عملی از فعالیتهای قانونی فعالان حوزه اقتصادی و به ویژه مبارزه با فساد و رانتخواری در داخل کشور را تحت تاثیر این موفقیتها، ناچیز انگاشت.
در واقع نباید درباره اهمیت مذاکرات هستهای اغراق شود. ضمن اینکه این مذاکرات بسیار حایز اهمیت و تاثیرگذار بر زندگی روزمره همه ایرانیان است، اما اگر با فساد و رانتخواری مبارزه نشود، اگر بخش خصوصی تقویت نشود، اگر فضای کسب و کار در کشور بهبود پیدا نکند و در واقع امکان سهیم شدن مردم در منافع و مزایای اقتصادی کشور فراهم نشود، آزاد شدن منابع مالی و اقتصادی کشور کمکی به برنامههای رشد و توسعه نخواهد کرد، بلکه مساله فساد و رانتخواری این منابع توسعه را نابود خواهند کرد.
* به نظر شما تفاهم لوزان در صورتی که منجر به توافق نهایی شود تا چه حد میتواند بر روابط جریانهای مختلف سیاسی با دولت روحانی تاثیرگذار باشد؟ بهطور مثال پس از این، اصلاحطلبان و موافقان روحانی حمایت بیشتری از دولت به عمل میآورند و عقلای اصولگرا نیز فاصله بیشتری با منتقدان افراطی دولت پیدا می کنند؟
** بدون تردید اگر دولت دکتر روحانی در این مذاکرات و در پیشبرد پروژه دفاع از منافع مردم ایران در یک رویکرد وسیع و همهجانبه موفق شود، میتواند وزن سیاسی دولت را بهطور قابل ملاحظه افزایش دهد. البته این تاثیر بلندمدت نخواهد بود. اگر به اصلاحاتی که اشاره کردم، توجه جدی نشود. ولی به هر حال میتوان انتظار داشت که نتایج پیش رو در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکرات هستهای به وزن دولت، هواداران آن و نزدیکتر شدن و انسجام بیشتر نیروهای تحولخواه در جامعه کمک کند و در مجموع امید به تغییر سازگار با منافع عموم مردم در مجلس آینده را نیز افزایش دهد. این موفقیت در نوع تعامل نیروهای سیاسی در داخل و تقویت موقعیت دکتر روحانی تاثیری مثبت و تعیینکننده خواهد داشت، اما تاکید میکنم که اگر به نکات پیشگفته توجه نشود این تاثیرگذاری پایدار نخواهد بود.
* در برخی تحلیلها میخواندیم احتمال یک دوره بودن دولت روحانی کم نیست. اما الان اگر تفاهمنامه لوزان منجر به توافق نهایی شود به نظر شما میتواند تضمینی برای هشت ساله شدن ریاستجمهوری ایشان باشد و در این تحلیلها تغییری ایجاد کند؟
** این تحلیل درست به نظر میرسد که موفقیت در حل و فصل منازعه هستهای با جمهوری اسلامی و به دلیل پیامدهای گوناگونی که بهخصوص در توسعه روابط جهانی و درواقع حتی منطقهای ایران میتواند داشته باشد به نوعی تاثیر مستقیم بر ادامه الگوی دو دوره ریاستجمهوری درمورد دکتر روحانی هم داشته باشد. من تصور میکنم یکی از نتایج مذاکرات در صورت توافق نهایی این خواهد بود که از آنجا که جایگاه سیاسی روحانی بهبود پیدا خواهد کرد، میتوان انتظار داشت که این بهبود در ادامه ریاستجمهوری ایشان نیز خود را به نمایش بگذارد. اما من امیدوارم که همزمان با تغییرها در سیاست خارجی، تغییرها مناسب و موافق با خواستهها و نیازهای جمعیت جوان و جویای شرایط بهتر زندگی در کشور شکل بگیرد، تا ما شاهد روندی از ثبات و بهبود شرایط عمومی کشور در ادامه این تلاشها باشیم.
* بعد از انتشار تفاهمنامه لوزان واکنشهای بسیار مثبتی را در سطح جامعه شاهد بودیم که عرصه بروز و ظهور آن را میتوان در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. به نظر شما این ابراز شادی با آنچه در تفاهمنامه منعکس شده چقدر تناسب دارد؟ به بیان دیگر بیانیهای که صادر شد چقدر از حداقلهایی که جامعه انتظارش را داشت برخوردار بود؟
** یکی از راههای سنجش نتایج این مذاکرات مواضع و اظهارنظرهایی است که مخالفان و حتی دشمنان کشور ما در طول روزهای اخیر داشتند. اگر به این ملاکها توجه کرده و در سخنان معاندان ایران و جمهوری اسلامی دقت کنیم، باید بگویم این شادی تا حدودی بیدلیل نبوده است. بسیاری از مردم این بیانیه را آغازی برای توافق نهایی و بهبود شرایط عمومی کشور، ایجاد شرایط مناسب برای خروج از آثار خسارت بار تحریم ناعادلانه و ظالمانهای که بر مردم ایران، در سالهای اخیر به سبب بیتدبیریها، توهمها و رویاگراییهای سالهای گذشته تحمیل شده، میدانند.
اما همزمان به دلیل اهمیت این پروژه و حساسیتی که نسبت به آن وجود دارد از یکسو و تجربه تعامل گذشته با جامعه جهانی به ویژه کشورهای اروپایی و امریکا در آغاز دهه گذشته، طبیعی به نظر میرسد که این بیاعتمادیها، سبب نگرانی و دلواپسی گروههای دیگری از مردم هم باشد.
اما در مسیر این مذاکرات میتوان امید داشت با توجه به اراده سیاسی که در ایران ،اروپا و امریکا شکل گرفته است، این دلواپسیها و نگرانیها نیز برطرف شود. به هر حال باید هم برای شادی گروهی از مردم و هم نگرانی گروهی دیگر، اعتبار قایل شد و این حق را از آنها دریغ نکرد. باید با بررسیهای کارشناسی و طرح واقعیتها از زوایای گوناگون، انسجام و حمایت موثر اجتماعی- سیاسی را از هیاتهای مذاکرهکننده افزایش داد و احتمال موفقیت آنان را بالا برد.
* ارزیابی شما از وضعیت پایگاه اجتماعی روحانی در صورت نهایی شدن توافق چیست؟
** من تاکید میکنم مشکلات و مسائل جامعه ایران را نباید به مساله برنامه هستهای تقلیل داد. بدون شک پرونده برنامه هستهای ایران تاثیر بسیار گستردهای در زندگی روزمره مردم داشته است، اما اینکه همه مسائل، مشکلات، ناکارآمدیها و بیکفایتیها یا همه بیتدبیریها صرفا به این مساله فرو کاسته شود، رویکرد درستی نیست. بلکه این عملکرد مثبت و تحسینانگیز وزارت امور خارجه، با همه ایرادهایی که میتوان به آن وارد کرد، باید سرمشقی باشد برای نهادها و دستگاههای اجرایی دیگر، که آنها هم در ایفای وظایف بخش خود با استفاده از عقلانیت و تجربه بکوشند و نیازهای مردم را در حوزههای دیگر نیز تامین کنند. اگر کارآمدی و توجه به تخصص و کارشناسی مدیریتها همراه با شایستهسالاری بیشتر رعایت شود، دولت میتواند پایگاه اجتماعی وسیعتر و همراهتری را تدارک ببیند.
* یعنی معتقدید حتی اگر به توافق نهایی هم برسیم به تنهایی تاثیر چشمگیری بر پایگاه اجتماعی روحانی نخواهد داشت و نباید به تنهایی ملاک ارزیابی این موضوع قرار بگیرد. بنابراین نگاه واقعبینانه به این توافق چگونه باید باشد؟
** بدون تردید این تفاهم در صورت پیشرفت در مسیر خود و حل وفصل شدن اختلاف در مورد برنامه هستهای ایران، آثار بسیار مشهودی بر اقتصاد کشور خواهد داشت، ولی اگر این تاثیر به زندگی روزمره مردم، تامین نیازهای گوناگون گروههای مختلف اجتماعی به ویژه زنان، جوانان، کارگران و... گسترش عدالت اجتماعی- اقتصادی- سیاسی و اصلاح روند تولید و توزیع ثروت، مهار رانتخواری و فساد راه نیابد، چگونه میتوان انتظار تغییر چشمگیر در پایگاه اجتماعی دولت را داشت؟ از آقای دکتر روحانی انتظار میرود، با بهرهگیری از ظرفیتهای یک دیپلمات با تجربه، ضرورتها و شرایط داخلی اجرای پایدار یک سیاست خارجی موفق را، که همان تقویت کارآمدی، اعتماد و عدالت و انسجام ملی است، برای استمرار موفقیت در حوزه روابط خارجی مورد توجه بیشتر قرار دهند. رفع محرومیت و تبعیضهای ناروا از گروههای بیشتر آسیبپذیر مانند زنان و جوانان در این زمینه از اهمیت ویژهای برخوردار است.