تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۷۵۷۱۹
دکتر سیدعبدالله متولیان در گفتگو با رسالت مطرح کرد:

مذاکرات هسته‌ای تقابل 2 راهبرد ایرانی و آمریکایی

چکیده: صدور بیانیه مشترک مطبوعاتی لوزان بین ایران و اعضای 1+5 و موضع گیری شتابزده و مغرضانه آمریکا در قالب فکت شیت (گزاره برگ) و تحرک برخی فتنه جویان جهت تلاش برای دو قطبی سازی جامعه ، بهانه ای شد تا در نشستی صمیمی با دکترمتولیان کارشناس مسائل سیاسی و بین الملل به بررسی این بیانیه و پیامدهای آن بپردازیم. ایشان در این گفتگوی طولانی با روی گشاده و در محیطی صمیمی پذیرای ما بوده و با حوصله به تمامی سئوالات ما پاسخ گفته و وقتی از وی برای ادامه مباحث ، تقاضای فرصتی دیگر برای ادامه گفتگو را داشتیم ، با پاسخ مثبت ایشان مواجه شدیم. نکته مهم در این گفتگو ژرف اندیشی و نگاه استراتژیک وی به موضوع هسته ای در ایران و نوع تقابل دو استراتژی ایرانی و آمریکایی است. وی ضمن بررسی چرایی انتخاب استراتژی جدید از سوی آقای اوباما با عنوان " تسلیم سازی و تغییر رفتار ایرانیان به وسیله اعتماد سازی از طریق پذیرش حق غنی سازی ایران در دیپلماسی مذاکره" ، از نقاط ضعف این استراتژی سخن گفته و در مقایسه با استراتژی انتخاب شده از سوی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با عنوان " نرمش قهرمانانه " ، به دلایل تفوق و غلبه نهایی استراتژی ایران بر استراتژی آمریکا پرداخته و ضعف های ناشی از اختیارات دستگاه اجرایی ایران برای مذاکره در جزئیات در استراتژی نرمش قهرمانانه که همواره مورد انتقاد دغدغه مندان و دلواپسان بوده را (اگرچه در کوتاه مدت ناخوشایند و به ضرر ایران است) ، در بلند مدت به نفع نظام و سبب همگرایی مللی و ارتقای باورها و ایمان مردم در عدم اعتماد به آمریکا و ضرورت ایستادگی در برابر زیاده خواهی غرب و تکیه بر توانمندیها و ظرفیت های داخلی و اقتصاد درون زا می داند. آقای متولیان مدعی است از آن جا که عزم جدی آمریکا به عنوان شیطان بزرگ ، از آغازانقلاب اسلامی و شکل گیری جمهوری اسلامی در ایران بر استحاله انقلاب اسلامی ونابودی "اندیشه ظلم ستیز اسلام ناب محمدی" استوار بوده است ، خواسته یا ناخواسته ، موضوع هسته ای بهترین میدان برای نبرد سیاسی با آمریکا و چپاولگران نظام ظالمانه سلطه بوده و بی تردید استعمارگران و استثمارگران غربی در باتلاق میدان نبرد هسته ای زمین گیر شده و سرانجام ، این نبرد نفسگیر به نفع نظام جمهوری اسلامی به پایان خواهد رسید. در این شماره توجه خوانندگان را به بخش اول از این گفتگوی مفصل جلب کرده و با قولی که از آقای متولیان گرفته ایم ، در آینده نزدیک ، بخش های دیگر این رویداد بلند مدت تاریخ ایران را به ایشان به گفتگو خواهیم نشست.

*‌ رسالت: جناب متولیان از این که وقت خود را در اختیار خوانندگان این روزنامه قرار دادید از شما تشکر می کنیم . همان طور که می دانیم چندی پیش بیانیه  مشترک مطبوعاتی ایران و 1+5 در لوزان سوئیس منتشر شده و با واکنش های مختلف موافقین و مخالفین در داخل و خارج مواجه گردید ، به عنوان فتح باب و شروع گفتگو می خواستیم نظر شما را  در این مورد بدانیم.

**‌ متولیان: صدور بیانیه مشترک مطبوعاتی در لوزان سوئیس بهانه ای برای بررسی دو استراتژی انتخاب شده از سوی ایران و امریکا گردید.بیانیه  مطبوعاتی مشترک ایران با 1+5 که با واکنش های مختلف و متنوع در داخل و خارج و تفاسیر غیر قابل باور بویژه از سوی کشورهای غربی خاصه آمریکا مواجه گردید ، اگرچه نسبت به توافقنامه  ژنو ، امتیازات بیشتری به طرف های مقابل داده و عملاً در برخی موارد از خطوط قرمز نظام عبور کرده است اما شاید به دلیل همان ابهامات و ضعف های فراوان و بازتاب های داخلی و نگرانی های منتقدین و در نهایت سخنرانی راهبردی مقام معظم رهبری ،  دستاوردهای فراوانی با خود همراه آورده و سبب ورود به  فصل نوینی در مذاکرات هسته ای خواهد شد .

با انتشار بیانیه  مشترک (توافقنامه ، یادداشت ، چرک نویس و یا هر اسم دیگر) بلافاصله آمریکایی ها به صورت شتابزده و عجولانه اقدام به انتشار تفاسیر و برداشتهای خود از بیانیه  مشترک ، در قالب یک بیانیه  رسمی با نام فکت شیت (گزاره برگ) ظاهراً از پیش تعیین شده نمودند که علیرغم مغایرت آشکار با متن بیانیه ی مشترک ، هیچ عکس العملی از سوی دیگر اعضای 1+5 را در پی نداشته و همین امر بر ابهامات بیانیه افزوده و موجب بروز دیدگاههای متضاد و مخالف با آنچه که نمایندگان ایران مدعی بودند ، در دنیای رسانه در سراسر جهان گردیده و عمده اخبار رسانه ای را به خود اختصاص داد.

اما در داخل ، برخوردهای اولیه با بیانیه از سوی دولت محترم کاملا متفاوت با دیدگاههای غربی ها ظهور و بروز پیدا کرد. در ابتدای امر عکس العمل برخی از موافقین بیانیه ، با برپایی غیر رسمی جشن و پایکوبی هسته ای نمایان شده و از بیانیه با عنوان دستاورد بزرگ هسته‌ای یاد شد و بازار تبریک داغ شد ، اما خیلی زود با روشن شدن ابهامات بیانیه و ابعاد پر مشکل تعهدات ایران و شائبه  دو مرحله ای بودن توافقنامه اصلی و تدریجی بودن لغو تحریم ها و موکول شدن آن به راستی آزمایی ایران از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی  و تبیین هرچه بیشتر موضوع از سوی اصحاب رسانه و اقدام بجا و به موقع صدا و سیمای جمهوری اسلامی در برگزاری جلسات نقد و مناظره و مواضع مستحکم برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، شاهد عقب نشینی مرحله به مرحله  موافقان بیانیه لوزان بودیم.

ناگفته پیداست که در بین مردم و احزاب و جناح های سیاسی در کشور ، بر اساس سیاست های نظام ، هیچ کس مخالف مذاکره و یک توافق خوب و جامع که متضمن منافع ، عزت و استقلال کشور باشد نیست ، بلکه آنچه که مورد مناقشه است ، این است که در توافقنامه نهایی در قبال آنچه که می دهیم ، چه چیزی به دست می آوریم .

*‌ رسالت: با انتشار بیانیه لوزان ، در کشور شاهد استقبال و تبریک گفتن عده ای از مقامات کشوری  و لشکری از تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان بودیم ، شما این اقدام مسئولین را در مقایسه با فرمایشات مقام معظم رهبری در تاریخ بیستم فروردین ماه چگونه ارزیابی می کنید؟

**‌ متولیان: مجموعه موضع گیری های موافقین و مخالفین بیانیه و فضای غبار آلود ناشی از تحرکات رسانه ها در داخل و خارج ، سبب ورود فتنه گران فرصت طلب به میدان تفرقه افکنی و پخش شایعات بی اساس و تلاش برای دوقطبی سازی جامعه ، مبتنی بر نزاع و مناقشه موافقین و مخالفین توافقنامه هسته ای و به طور کلی مذاکره با آمریکا  گردیده بود و اگر به موقع با این فتنه برخورد نمی شد ، احتمال ورود به فضایی جدید از محیط پرتنش و ابهام آلود و ایجاد محیطی مناسب برای بهره برداری دشمنان بیرونی می رفت که خوشبختانه با هوشیاری مسئولان و ارکان نظام ، اعم از مسئولین و مقامات  کشوری و لشگری و ائمه جمعه و... و حمایت قاطع از تیم مذاکره کننده ، تا حدودی خنثی گردید. به نظر من اقدام شایسته و کم نظیر مسئولین کشوری و لشکری در حمایت به موقع از تیم مذاکره کننده هسته ای ایران خیلی سریع و به خوبی توانست بر فتنه دو قطبی سازی جامعه فائق آمده و علاوه بر ارائه تصویری روشن از همگرایی ملی در بحث موافقت عمومی با یک توافق خوب و متضمن منافع ملی و عزت مردم ، سبب مطرح شدن نماد عملی از شعار سال یعنی " دولت و ملت ، همدلی و همزبانی" گردید و از این بابت باید شعور و بصیرت مسئولین کشور را تحسین برانگیز دانسته و خدای متعال را شکر گزار باشیم ، چه اینکه در غیر این صورت با وضعیتی مشابه کشور آمریکا مواجه می شدیم که رفتار دولتمردان و کنگره آمریکا نشان داد با یکدیگر اختلافات فاحش داشته و نامه کنگره به ایران که با اعتراض شدید رئیس جمهور آمریکا مواجه شد نمونه ای از این اختلافات است ، لیکن ضرورت تبیین هر چه سریعتر موضوع از سوی مقامات کشوری خاصه دولت محترم بشدت احساس می شد بویژه اینکه امت انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، پاسخ مناسبی یر ایرادات منطقی ومستدل بر بیانیه و ابهامات موجود در تفسیر طرف آمریکایی (فکت شیت) نیافته و از طرف دیگر سکوت معنادار مقام معظم رهبری بر این بیانیه نیز بر محیط جامعه به شدت سنگینی می کرد و مردم دلیل روشنی برای علت عدم ورود و موضع گیری صریح و فوری مقام معظم رهبری به عنوان ناخدای کشتی جمهوری اسلامی در دریای متلاطم فتنه های پیش رو  پیدا نمی کردند و همین امر موجب تشدید تلاش ها و جنجال آفرینی بیشتر فتنه گران می شد.

حضور گسترده فتنه جویان در عرصه تفرقه افکنی و دوقطبی سازی کشور ، علاوه بر آنکه مستقیماً شعار انتخاب شده برای سال 94 ( دولت و ملت ، همدلی و همزبانی) را تحت الشعاع قرار می داد ، بی تردید کمک مؤثری به تحقق استراتژی جدید  اوباما مبنی بر " استراتژی تسلیم سازی ایران در پناه مذاکرات هسته ای" می کرد.

به دلایل مذکور به نظر من نه تنها موضع گیری مسئولین نظام ، به ویژه فرماندهان نظامی در تعارض با فرمایشات امام خامنه ای نیست بلکه به جرات می توان گفت در طول فرمایشات معظم له بوده و نشانه درک عمیق آنان از شرایط پیش رو و بصیرت انقلابی است.

*‌ رسالت: از آن جا که پیش از شروع گفتگو ، جنابعالی بررسی دو استراتژی ایران و آمریکا را موضوع مناسبی برای گفتگو پیشنهاد کردید ، به نظر می رسد برای خوانندگان جالب باشد که بدانند که چرا کشور آمریکا علیرغم حفظ ظاهری موقعیت ابرقدرتی خود ، نسبت به تغییر استراتژی آمریکا در قبال ایران اقدام می کند؟

**‌ متولیان: واقعیت این است که  آمریکایی ها در بین سالهای 88 تا 90 (2009 تا 2011 میلادی) شمسی با بزرگترین مشکلات تاریخی خود مواجه  بودند ؛ مشکلاتی نظیر:

1 - سونامی اقتصادی که تقریبا آمریکا را به حالت فلج درآورده بود.

2 - جنبش 99 درصدی مخالفین موسوم به وال استریت.

3 - مشکل واگرایی در چند ایالت خود که تجزیه جغرافیایی آمریکا را نوید می داد.

4 - تشدید موج نفرت افکار عمومی جهان علیه آنان به طوری که تاریخ آمریکا تا این حد شاهد موج تنفر و انزجار از آمریکا نبوده است.

5 - شکست طرح های نظامی آنان در افغانستان،عراق و... و خروج ناخواسته و اجباری از این کشورها.

6 - شکست های پی در پی رژیم جعلی و منحوس صهیونیستی در جنگ با حماس و حزب الله و کابوس نابودی این رژیم.

7 - عقب ماندن از رقبای اقتصادی و از دست دادن بازارها و جایگاه اقتصادی خود در سطح جهان.

8 - بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان و تقویت موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان.

9 - و...

مشکلاتی از این دست کافی بود تا  اوباما را وادار به قبول و اعمال تغییرات اساسی در استراتژی داخلی و خارجی آمریکا کند.

اوباما با قبول تغییرات استراتژیک و پذیرفتن حقوق حداقلی کشور ها ، سعی در نزدیک تر شدن به کشورهای هدف نظیر ایران و کوبا و... به منظور پیگیری و تحقق استراتژی جدید "تسلیم سازی" خود از طریق نفوذ و استحاله درونی با روش میکرو پلتیک میل ها نمود.

رئیس جمهور آمریکا ، مشخصاً در خصوص ایران ، از سال 88 و در پی دستیابی ایران به چرخه کامل سوخت هسته ای و تولید اورانیوم 20 درصد از یکسو و عقیم ماندن پروژه " براندازی ایران از طریق فتنه سبز اموی" از سوی دیگر ، استراتژی مقاومت سرسختانه خود (با دکترین انزوا و تحریم) را در قبال ایران به استراتژی  " تسلیم سازی و تغییر رفتار ایرانیان به وسیله  اعتماد سازی از طریق پذیرش حق غنی سازی ایران در دیپلماسی مذاکره" تغییر داد.

بر اساس این استراتژی که قرائن و شواهد بسیاری آن را تأیید می کند ، باید گفت آنچه که در توافقنامه ژنو و بیانیه لوزان حاصل شده ( صرف نظر از ورود به محتوا و امتیازات بی شماری و غیر قابل اغماضی که به طرف های مقابل داده شده است) ، بیش از آنکه حاصل تلاش های تیم مذاکره کننده  هسته ای ایران باشد ، نتیجه استراتژی جدید آمریکایی هاست که علی رغم ژست طلبکارانه و متکبرانه ، در صورت مقاومت تیم مذاکره کننده کشورمان ، حاضر به دادن امتیازات به مراتب بیشتر به ایران بود ولی با تأسّف باید گفت به دلیل عدم وقوف طرف ایرانی به این نیاز آمریکایی ها از یک سو و عدم باور یا عدم اطلاع تیم مذاکره کننده ایران از ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه و بالفعل کشور در عرصه های قدرت مادی و معنوی از سوی دیگر ، کاملا قضیّه برعکس شده و آمریکایی ها با اطلاع از این غفلت تیم ایرانی ، متکبرانه و موذیانه به تلاش مضاعف خود برای زیاده خواهی های بیشتر و اعمال محدودیت های فراتر از توافقنامه  ژنو ، همراه با تهدید و تحقیر و... ادامه می دهند .

یاد آوری می گردد که در بین سالهای 89 تا 92 نیز آمریکایی ها ، به تیم قبلی هسته ای ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم در قبال پذیرش حق غنی سازی اورانیوم ایران را داده بودند و دولت دهم نیز به انجام آن مایل بوده و موضوع را به مقام معظم رهبری پیشنهاد داده بود ولی در آن زمان به دلایل خاص ، مذاکره مستقیم با آمریکا رد شد.

*‌ رسالت: طبیعی است که جمهوری اسلامی هم در برابر استراتژی آمریکایی ها تصمیمات ویژه ای اتخاذ کرده باشد فلذا مایلیم نظر شما  در مورد اقدامات متقابل ایران در برابر استراتژی اتخاذ شده از سوی آمریکا را بدانیم.

**‌ متولیان: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای پیش از تشکیل دولت یازدهم و در ماههای پایانی دولت دهم ، در سخنرانی اول فروردین سال 92 در حرم رضوی علیه السلام ، بر عدم مخالفت خود با مذاکره  مستقیم با آمریکا در عین بدبینی تأکید کرده بودند.

تیز هوشی تحسین بر انگیز مقام معظم رهبری به عنوان یک استراتژیست آن جایی متجلی می شود که معظم له با شناخت دقیق از مشکلات فراروی آمریکایی ها در همان سال های 88 تا 92 ، به همت دلیر مردان هسته ای کار را تمام کرده و علاوه بر موفقیت در تکمیل چرخه کامل سوخت هسته ای ، با تولید اورانیوم 20 درصد ، اقتدار هسته ای ایران را به رخ جهانیان می کشند.

در سال 92 با روی کار آمدن دولت جدید کشور با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می کرد از جمله:

1 - سونامی اقتصادی جهانی ، تازه به ایران رسیده و مشکلات اقتصادی ، زندگی مردم را به طور جدی تحت الشعاع خود قرار داده بود.

2 - دولت جدید با رای شکننده و ضعیف 50 درصدی علی رغم داشتن مشروعیت از مقبولیت مناسب برخوردار نبود.

3 - برای اولین بار در کشور شاهد شکاف عمیق جمعیتی بودیم ، به طوری که 50 درصد جمعیت در مقابل 50 درصد دیگر صف آرایی کرده و جامعه برای پیگیری بحران دوقطبی سازی و گسترش تفرقه کاملا آماده بود.

4 - با تمایلات سیاسی دولت جدید به اردوگاه اصلاحات ، فتنه گران به بازگشت به صحنه  سیاسی کشور و پیگیری نقشه های براندازانه خود و رفع حصر از سران فتنه ، امیدوار شده بودند.

5 -  در سطح جامعه تبلیغ شده بود که مشکلات اقتصادی نتیجه تحریم هاست و در صورت مذاکره مستقیم با آمریکا می توان بر این مشکلات به صورت یکجا غلبه کرد.

6 - فتنه گران چنین وانمود می کردند که مشکلات اقتصادی کشور به دلیل مخالفت مقام معظم رهبری با مذاکره مستقیم با آمریکا قابل حل نیست!!

7 - دولت جدید هم در شعارهای انتخاباتی خود ، وعده چرخش چرخ اقتصاد در کنار چرخیدن چرخ های سانتریفیوژ از راه مذاکره مستقیم با کدخدا (آمریکا) را داده بود.

8 - در حوزه امنیت خارجی نیز با مشکلات فراوانی روبرو شده بودیم که اوضاع نابسامان و خطرناک سوریه و عزم جدی غرب برای تغییر حکومت سوریه ، از نمونه های این وضعیت بود ، مشابه این وضعیت حتی به شکلی خطرناک تر را در عراق شاهد بودیم به گونه ای که حکومت مرکزی عراق در بی ثباتی قرار داشته و بیم تجزیه عراق می رفت. در سایر نقاط غرب آسیا ( به اصطلاح خاورمیانه) نیز اوضاع برای ما بهتر از سوریه و عراق نبود.

9 - مجموعه مشکلات داخلی و خارجی ما ، آمریکایی ها را به بازگشت به سال های 81 تا 84 در مذاکرات هسته ای و تعقیب استراتژی دومینو در کشورهای حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران کاملاً امیدوار کرده بود.

اوباما با رصد کردن مشکلات داخلی و منطقه ای ایران و روی کار آمدن دولت معتدل ایران به جای دولت احمدی نژاد ، فرصت را مغتنم شمرده و در شهریور ماه سال 92 درنطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اصول زیر را به عنوان اصول پایه ای استراتژی جدید آمریکا اعلام نمود:

1 –اعلام سیاست رسمی آمریکا مبنی بر : "سیاست آمریکا ، تغییر رژیم ایران نیست".

2 – اعلام آمادگی برای مذاکره با ایران بدون تعیین هر گونه پیش شرط.

3 –اعلام آمادگی برای ایجاد روابط  در همه زمینه ها بر اساس احترام متقابل .

4 – به رسمیت شناختن فتوای رهبر جمهوری اسلامی ایران در مورد سلاح های هسته ای.

5 – اعلام ماموریت جدید وزارت امور خارجه آمریکا مبنی بر مذاکره با ایران بر اساس اصول فوق الذکر.

 مقامات رسمی آمریکا هرگز انکار نمی کنند که منظور اصلی آنان از استراتژی جدید و فرصت سوزی های10 تا30  ساله که در مذاکرات به آن اصرار می ورزند ، برای نفوذ در بین مردم و زمینه سازی برای مقابله با اساس جمهوری اسلامی ایران است و این خط استراتژیک را به قول آقای دیوید فروم در قالب یک پروژه دو مرحله ای پیش بینی کرده اند ؛ مرحله اول تغییر رفتار نظام اسلامی مشتمل برتن دادن به طرح ننگین سازش خاورمیانه و دست کشیدن از حزب الله لبنان و حماس و... و مرحله دوم تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی از طریق براندازی نرم.

روزنامه واشنگتن پست نیز در این مورد ، در مقاله ای مهم تاکید می کند پیشفرض اصلی توافق نهایی هسته ای با ایران این است که این توافق در 10سال آینده از طریق فعال کردن یک سلسله نیروهای غربگرا در ایران، محیط داخلی ایران را به سود امریکا تغییر خواهد داد.

در چنین وضعیت پیچیده ، خطرناک و تهدید گون ، مقام معظم رهبری با توکل به نصرت قریب الهی و تکیه بر اراده ملی و ظرفیت ها و توانمندی های درونی نظام ، استراتژی کشور را از استراتژی " مقاومت دلیرانه" به استراتژی " نرمش قهرمانانه مبتنی بر اصول عزت ، حکمت و مصلحت "تغییر داده و ضمن موافقت با خواسته های رئیس جمهور در خصوص مذاکرات هسته ای به مدیریت عرصه های داخلی و خارجی پرداخته و مشکلات پیش رو را یکی پس از دیگری حل نمودند.

یاد آوری می گردد که در سالهای 81 تا 84  که کشور در وضعیت خاصی قرار گرفته بود و دولت آقای خاتمی تنها راه حل مشکلات و برون رفت از وضعیت بوجود آمده در مسیر فعالیت هسته ای کشور را ، قبول پیشنهاد سه کشور اروپایی مبنی بر  پذیرش پروتکل الحاقی می دانست  نیز مقام معظم رهبری با انتخاب "نرمش قهرمانانه " توانست افکار عمومی جهانی را با خود همراه کرده و در داخل آژانس بین المللی انرژی اتمی رای ترویکای عدم تعهد را به نفع جمهوری اسلامی به دست آورد و این دستاورد بزرگ به واقع سبب انزوای دولتهای زورگوی غربی و در نتیجه شکل گیری 1+5گردید.نتیجه دو سال همراهی تمام عیار دولت آقای خاتمی با آژانس بین المللی انرژی اتمی  و قبول اجرای داوطلبانه  پروتکل الحاقی ، علاوه بر تصویب شش قطعنامه ظالمانه شورای حکام بر علیه فعالیت های هسته ای ایران ، متاسفانه توهین آشکار سران سه کشور اروپایی به نظام جمهوری اسلامی بود ، به عنوان مثال در تاریخ ششم اسفند 1383 آقای شیراک در دیدار با آقای روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران ، به شکل تحقیر آمیزی از تعطیلی هر نوع فعالیت هسته ای اعم از نظامی و غیر نظامی به عنوان تضمین عینی یاد می کند و صدر اعظم آلمان نیز در دیداری مشابه با آقای روحانی در تاریخ 7 اسفند 83 متکبرانه اعلام می کند که این پرونده یک راه حل بیشتر ندارد و آن هم تعطیلی مطلق هر گونه فعالیت هسته ای در ایران است.

توهین های سه کشور مستکبر غربی از این نیز فراتر رفته و در تاریخ 14 تیر سال 84 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران ، سه کشور اروپایی ، وقیحانه پیشنهاد ایجاد چتر حمایتی برای دانشمندان هسته ای بیکار شده ایران در قبال پذیرش تعطیلی مطلق فعالیت های هسته ای در ایران را می دهند که این موضوع در نامه جناب آقای روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به آقای البرادعی دبیرکل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی به دستورالعمل استعماری و ننگین کاپیتولاسیون تشبیه شده است :

" پیشنهاد سه کشور اروپایی در زمینه تقاضا ها از ایران بسیار طولانی ، اما در مورد پیشنهادهای ارائه شده به ایران به صورت مضحکی کوتاه و نارساست . فقدان هر گونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن ، این پیشنهاد را به دستورالعمل استعماری کاپیتولاسیون شبیه می سازد . پیشنهاد یاد شده توهین به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند."

واقعیت این است که پیشرفت های حیرت آور و شگفت انگیز ایران در تمام زمینه ها بویژه دانش هسته ای علت اصلی ترس غرب از تبدیل شدن ایران به یک قدرت بلامنازع و ارائه دهنده مدل حکومتی جدید در مقابل مدل پوسیده و فاسد لیبرال سرمایه داری غربی بوده و تنها راه برای مقابله با جمهوری اسلامی را بازگشت به دوران خاتمی ارزیابی می کنند . در این مورد روزنامه  واشنگتن پست می نویسد:

"بیشتر کارشناسان غربی پانزده سال قبل می گفتند ایران می تواند به این وضعیت برسد. این وضعیت زمانی بود که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب ایران که سال 1997 با کسب اکثریت آراء به پیروزی رسید، تشویق به « گفتگوی تمدن ها » می کرد. خاتمی می گفت فلسطینی ها باید در مورد آینده سرزمین خود تصمیم بگیرند، دانشجویان لیبرال در دانشگاهها راهپیمایی می کردند و مطبوعات مستقل قدرتمند خواستار برخورداری از آزادی های حتی بیشتر بودند. سال 2009، هنگامی که جنبش سبز پس از انتخاباتی جنجالی به خیابان ها رسید، امکان تغییر سیاسی چشمگیر در تهران بار دیگر واقعی به نظر آمد."

اگرچه اقدامات دولت آقای خاتمی در حوزه تاکتیکی هسته ای ، بسیار ذلت بار ارزیابی شده و سبب زیاده خواهی های روز افزون دول غربی گردید ، لیکن بی شک انتخاب استراتژی نرمش قهرمانانه از سوی رهبری معظم انقلاب اسلامی ، موثرترین و هوشمندانه ترین تصمیم در شرایط خاص آن دوران بوده که منجر به شکل گیری 5+1شده و در داخل نیز باعث رشد باور ملی نسبت به آمریکا و سه دولت اروپایی گردید ، به گونه ای که هنوز هم مردم صبور و مقاوم ایران اسلامی از دوران آقای خاتمی به عنوان تلخ ترین دوران تاریخ پس از انقلاب یاد می کنند چه این که برای اولین بار پس از انقلاب دولت های مستکبر غربی  به خود اجازه توهین آشکار و رسمی به ملت سربلند ایران را می دهند و این تفاوت اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران با تمامی نظام های موجود در جهان است که اگرچه در حوزه تاکتیک و بازی دولت، به عنوان بازنده مطرح شده و تمامی دانش هسته ای اش را به تاراج داده  و به ذلیلانه ترین شکل ممکن زیر بار تعهدات ظالمانه غرب می رود، اما به برکت وجود ولایت فقیه ، موفق می شود از تهدید موجود ، فرصت های طلایی خلق کرده و بازی باخته را به بازی برنده تبدیل کند و دشمنان و مستکبرینی که دیروز به گشتن چند سانتریفیوژ هم رضایت نمی دادند را وادار به تسلیم شدن در برابر حقوق مسلم هسته ای ایران کند.

 بر همین اساس در سال 92 نیز ، رهبر فرزانه و مقتدر انقلاب ، حضرت امام خامنه ای با درک صحیح اوضاع داخلی و خارجی و انتخاب استراتژی جدید ، با خلق فرصت های طلایی از تهدیدات پیش رو ، زمینه را برای ظهور جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگر اصلی معادلات امنیتی و سیاسی در سطح منطقه و جهان فراهم آورد.

مقام معظم رهبری ، ضمن ترسیم سیاست های کلی و خطوط قرمز نظام  و با اعتماد و حمایت کامل به تیم مذاکره کننده ، در عین بد بینی به نتیجه مذاکرات و بویژه کج تابی های طرف آمریکایی ، حربه غرب مبنی بر فقدان اراده  ایران برای مذاکره را خنثی کرده و مسیر را برای امکان موفقیت تیم مذاکره کننده به بهترین وجه ممکن هموار نمودند ، لیکن همان طور که انتظار می رفت و معظم له بارها بر عدم خوشبینی به آمریکایی ها و 3 کشور اروپایی تاکید کرده بودند ، نتیجه 16 ماه مذاکرات طاقت فرسا بر روی توافقنامه  ژنو ، بیانیه ای شده است که مقام معظم رهبری در خصوص آن می فرمایند:

" بعضی ها سئوال کردند و می کنند که چرا فلانی در باره  مسئله هسته ای موضع نگرفته است؟ جواب این است که جایی برای موضع گیری وجود نداشته است. مسئولین ما ، مسئولین هسته ای ، مباشرین کار به ما دارند می گویند هنوز کاری انجام نگرفته ، هیچ چیز الزام آوری بین دوطرف نگذشته است؛ چه موضع گیری ای ؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالفت ، می گویم نه موافقم ، نه مخالف ؛ چون هنوز اتفاقی نیفتاده است ؛ هنوز کاری نشده. همه مشکل بر سر آن جزئیاتی است که بنا است بنشینند و یکایک ان ها را بحث کنند؛ ... همه  مشکل بعد از این است."

درایت و تیز بینی رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس شناخت عمیقی است که طی سالیان دراز از لجاجت ، بدعهدی ، فریبکاری ، بد معامله بودن ، اهل دبه در آوردن ، اهل چک و چانه کردن ، اهل از پشت خنجر زدن و... از آمریکایی ها حاصل شده است و قویا امیدواریم دولت جناب آقای روحانی، از این تجربه گرانسنگ و ذی قیمت به نحو مطلوب در مسیر مذاکره با غرب استفاده کرده و در مذاکره با طرف های مقابل اصل را بر  بدبینی بگذارد ، خاصه این که شخص جناب آقای روحانی تجربه سال های 81 تا 84 را در بدعهدی و  فزون طلبی غربی ها در مذاکرات آن سال های تلخ با خود همراه دارد!.

*‌ رسالت: برخی خواص و صاحب نظران با تکیه بر فرمایشات مقام معظم رهبری در بیستم فروردین ماه ، معتقدند بین دولت و رهبری نظام اختلاف اساسی وجود دارد ، شما این دیدگاه را چگونه ارزیابی می کنید؟

**‌ متولیان: من چنین دیدگاه مطلق گرایانه و صفر و صدی را در مورد دولت یازدهم به شکل کلی آن قبول ندارم ، چرا که اصل وجود اختلاف را امری طبیعی می دانم لیکن بحث اصلی من در این است که این اختلاف در چارچوب قانون اساسی و التزام عملی به  ولایت مطلقه فقیه ، معنا پیدا می کند. باید بپذیریم که مجموعه کارگزاران دولت یازدهم عمدتا گرایش های اصلاح طلبانه داشته و این گرایش ها در برخی موارد در تعارض با سیاست های کلی نظام قرار می گیرد ، لیکن این اختلاف به هیچ وجه به معنای تقابل نیست ، خاصه اینکه دولت محترم در مقاطع و مناسبت های مختلف بر تبعیت از ولایت تاکید نموده است.

این موضوع حتی اختصاص به دولت یازدهم با گرایشات اصلاح طلبانه ندارد بلکه در دولت پیشین نیز به نوعی دیگر شاهد اختلافات سلائق بودیم و اساسا نظام مقدس جمهوری اسلامی ، همواره بر وجود سلائق مختلف تاکید نموده و ما این موضوع را از ظرفیت های بالا و مهم  نظام می دانیم. با پذیرش اصل اختلاف باید بگوییم ، دیدگاه تنش زدایی و سیاست تعامل و گفتگو ، رویکرد مشترک دولت آقای روحانی و خاتمی در سیاست خارجی است. در نگاه اصلاح طلبی، تصور بر این است که دوران انقلابی گری و آرمانگرایی به سر آمده و جمهوری اسلامی نیز باید نسبت  به اصول و قواعد دموکراسی سر تعظیم فرود بیاورد.

آقای حسن روحانی در اولین کنفرانس «اقتصاد ایران ، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغالزا» درمیان سخنان خود، اشاره ای هم به مذاکرات هسته ای کرده و گفت: "سر میز مذاکره ، نه آنها و نه ما راجع به آرمان و اصول بحث نمی‌کنیم، چون در دنیای امروز هر کشوری دنبال منافع و خواست خود است.پس اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمان‌ها." رئیس جمهور در بخشی دیگری از سخنانش ضمن «متوهم» خواندن افرادی که در سیاست خارجی صحبت از «اصول و آرمان ها» می کنند گفت: "منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی شود."وی در ادامه تصریح کرد: " آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه به قلب و اراده ما وصل است؛ اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان  غنی سازی که به آن نیاز نداریم را متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟"

این نگاه رئیس جمهور به سیاست خارجی ، بی تردید با اصول اساسی ترسیم شده توسط امام راحل و عظیم الشأن در تضادی آشکار بوده و معطوف به نگاه لیبرال سرمایه داری غربی است که پس از انقلاب توسط دانشجویان مسلمان ایران در آمریکا تحت عنوان کلوپ برکلی پیگیری شده و تا امروز در رفتار کارگزاران سازندگی مشهود است.

در دو سال اخیر و در دولت یازدهم ، مذاکرات هسته  ای ایران با 1+5 تحت تأثیر اصول  زیر پیگیری شده است:

1 - نگاه "برد برد" در مذاکرات که هنوز تعریف جامع و قابل قبولی از آن ارائه نشده است.

2 - بستن با کدخدا مبتنی بر پذیرش سیادت و کدخدایی آمریکا که بی شک مغایر با شعارها و اصول بنیادین انقلاب مقدس اسلامی بوده و به هیچ وجه با روحیه سلحشوری مردم ایران سازگاری ندارد و مردم ایران پس از انقلاب ، به هیچ وجه سیادت آمریکا را نپذیرفته اند.

3 - انعطاف پذیری در مذاکره.

4 - خوشبینی به سرانجام مذاکرات.

5 - ورود با حسن نیت به میدان مذاکره و حرکت در چارچوب های دیپلماتیک و نادیده گرفتن رفتارهای متکبرانه طرف مقابل با انتخاب دیپلماسی لبخند.

6 - ضرورت و لزوم رسیدن به توافق با هدف برون رفت از بن بست موجود در کشور ، که شائبه " توافق بد کردن بهتر از توافق نکردن است" را در اذهان مردم تقویت می کند.

7 - مذاکره مستقیم با آمریکا.

8 - داشتن اختیارات کافی و تام برای مذاکره.

9 –پنهان کاری و مخفی کردن اطلاعات مذاکرات از مردم و حتی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی (شاید با هدف جلوگیری از خواندن دست تیم مذاکره کننده ایرانی در شطرنج مذاکرات).

10 –یکجانبه گرایی و نادیده گرفتن  منتقدین و دغدغه داران نسبت به مذاکرات.

11 - پذیرش آمریکا و 3 کشور اروپایی به عنوان جامعه  جهانی !

12 - قبول اقتدار و قدرت آمریکا و 3 کشور اروپایی در مذاکرات و در نتیجه عدول از مقاومت در برابر زیاده خواهی بی منطق و زورمدارانه آنان در قالب استراتژی"برد برد".

13 - تغییر نگاه " مذاکره با حریف" به نگاه " مذاکره با رفیق در چارچوب مبانی و قواعد دیپلماتیک" . این در حالی است که متکبران و زورگویان مقابل هرگز حاضر به عدول از نگاه تحقیر آمیز و سلطه جویانه خود نسبت به ایران نبوده  و متاسفانه این دو نگاه متضاد در طول مذاکرات همواره مشهود بوده است.

14 – تکیه بر حل مشکلات کشور از طریق رفع تحریم ها در مذاکره تا حصول توافق فی مابین.

15 – موکول کردن چرخش چرخ های  سانتریفیوژ به چرخش چرخ های اقتصادی و صنعت کشور که نگاهی غیر کارشناسانه به موضوع اقتصاد بوده و نتیجه دو سال مذاکره نیز مؤید این مدعاست.

16 – نگاه عملگرا و تعامل برمبنای منافع مشترک ، به سیاست خارجی و ارتباط با سایر کشورها.

17 – اصرار بر مذاکره جامع با طرف های غربی مبتنی بر نگاه تعاملی با غرب به جای مذاکره  صرف بر روی موضوع هسته ای.

هم چنان که ملاحظه می شود ، اصول مذکور این شائبه را در بین منتقدین به وجود آورده که سیاست خارجی اتخاذ شده با آرمان های انقلاب اسلامی تناسبی نداشته و با اصول بنا نهاده شده توسط حضرت امام خمینی سلام الله علیه در تعارض است . منتقدین برای اثبات نظر خود ، به نمونه هایی از سخنان و فرمایشات نورانی حضرت امام خمینی سلام الله علیه استناد می کنند:

"مبارزه با رفاه ‏طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‏ کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه ‏داری و رفاه‏ طلبی منافات ندارد ، با الفبای مبارزه بیگانه‏ اند. و آنهایی هم که تصور می‏ کنند سرمایه‏ داران و مرفهان بی‏ درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می ‏شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‏ کنند آب در هاون می‏ کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت ‏طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت‏ جویی دو مقوله ‏ای است که هرگز با هم جمع نمی ‏شوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‏ بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم."

"نکته مهمی که ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته‌ی قرآن کریم،  هرگز دست از مقابله و ستیز با شما بر  نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیب مان خواهند بود. تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه‌دار نمایند."

"بر هیچ یک از مردم و مسئولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری اسلامی ایران برپایه سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این سیاست، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور و ملت قهرمان ایران خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد. ان‏شاءاللّه‏ مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه‏ ها نگه داشته و شعله‏ های ستم سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و امریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی ـ صلی ‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ بربام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند.(ج21،ص155)"

 منتقدین براین باورند که نتایج حاصل از پافشاری بر اصول مذکور ، متأسفانه موجب گستاخی بیشتر و فزون طلبی طرف مقابل و نگرانی و دغدغه بیشتر مردم و منتقدان شده است ، که برخی از این نتایج به قرار زیر است:

-متهم شدن به تذبذب در بین ملت ها و افکار عمومی:

"این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها ، با تبلیغات عظیم خودشان ، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند."( سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرای و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور مورخ 22 مرداد 93 )

2 - گستاخی و دهن کجی طرف های مذاکره و اعمال تحریم های جدید:

"آمریکایی ها نه تنها دشمنی ها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند!! البته می گویند این تحریم ها جدید نیست اما در واقع جدید است". ( همان )

3 - غفلت از ظرفیت های درونی نظام :  به دلیل امیدواری بیش از حدّ به نتایج احتمالی مذاکرات ، از تکیه بر ظرفیت های داخلی غفلت شده است ، در حالی که:

" در عرصه دیپلماسی هم آن کشوری موفّق است که متّکی باشد به نیروی درون زا؛ آن دولتی می تواند در پشت میز مذاکره دیپلماسی حرف خودش را سبز بکند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا بکند که متّکی باشد به یک اقتدار درونی و توانایی های درونی ؛ از یک چنین دولتی حساب می بزند" (همان)

4 - موجب تندتر ، اهانت آمیزتر و گستاخ تر شدن و زیاده خواهی های بیشتر آنان ، بخصوص آمریکا و انگلستان شده است.

" در گذشته میان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود ، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها ، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند ، اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد ، بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکره و در تریبون های عمومی بیان کردند." ( دیدار با مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور 22 مرداد 93 )

5 - بی توجهی به استراتژی جدید آمریکایی ها : در این خصوص  باراک اوباما در مصاحبه با روزنامه ی نیویورک تایمز می گوید :

" فکر می کنم ترکیب یک مسیر دیپلماتیک که مسئله هسته ای را در یک طرف قرار داده و همزمان ، پیامی روشن برای ایرانی ها بفرستد مبنی بر اینکه شما باید رفتار خود را به طور گسترده تغییر دهید ، ترکیبی است که به صورت بالقوه ، نه فقط خیال دوستان ما را راحت می کند ، بلکه تنش ها را نیز کاهش می دهد."

6 - به دلیل عدم اشراف تیم مذاکره کننده  کشورمان به توانمندی های بالقوه و بالفعل و منابع استراتژیک قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان متأسفانه این باور غلط در طرف آمریکایی ایجاد شده که می تواند در عین حالی که استراتژی جدید خود را در قبال ایران تعقیب می کند ،  امتیازات تحقیر آمیز بیشتری هم دریافت کند و حتی پا را فراتر گذاشته و ضمن درخواست اعمال رژیم اختصاصی بازرسی ویژه ایران ، در قالب موضوع PMD موضوع ذلت بار بازدید از اماکن نظامی و امنیتی را نیز پیگیری کند.!!

7 - فرصت هم گرایی ، وحدت و همدلی مردم  که در سال 92 به برکت استراتژی نرمش قهرمانانه در اختیار دولت قرار گرفت ، هم اینک در حال تبدیل شدن به میدانی برای تاخت و تاز فرصت طلبان فتنه گر و تلاش برای دوقطبی سازی و دامن زدن به تفرقه شده است که اگر نبود تیزبینی مقام معظم رهبری در انتخاب پیام هوشمندانه سال جدید مبنی بر " دولت و ملت ، همدلی و همزبانی" و همچنین سخنرانی اخیر معظم له ، معلوم نبود باید در انتظار چه بحران های داخلی و خارجی می بودیم. این جاست که همگان بویژه  تمامی اهل بصیرت ، هنر ولایت را در تبدیل آسیب ها و تهدید ها به فرصت های طلایی برای همدلی بیشتر تحسین می کنند و دولت محترم نیز به عنوان بزرگترین بدهکار و وامدار به مردم و نظام و ولایت (در انتخاب شعار سال) ، باید قدردان این فرصت باشد.

8 – آمریکا را ناخواسته به عنوان کدخدا به جهانیان معرفی کرده ایم و قبح این موضوع وقتی بیشتر می شود که این اقدام ناپسند از سوی کشوری (ایران) صورت پذیرد که پرچم استکبارستیزی را برافراشته و چون خورشیدی فراروی ملل آزادیخواه جهان قرار گرفته است و آنچه که از حضرت امام خمینی سلام الله علیه در اذهان مردم جهان نقش بسته ، سازش ناپذیری با مستکبرین است.

9 – طرف های غربی بعد از تجربه سال 82 تا 84 اینک مجددا به این نتیجه رسیده اند که تحریم ها باعث به زانو درآمدن ایران شده و انان را به پای میز مذاکره کشانده است ، پس با اعمال فشار روانی و مرعوب کردن تیم مذاکره کننده ایران می توانند قدم به قدم ایران را در موضوع هسته ای وادار به عقب نشینی کنند. مقایسه توافقنامه  ژنو و بیانیه  مشترک لوزان دلیل محکمی بر صحت این ادعاست.

10 – بر خلاف موازین دینی و انقلابی ، در خصوص نیات شیطانی یهود و نصاری در زیر سلطه گرفتن مسلمانان، متاسفانه رفتار مذاکره کنندگان بر تغییر "مذاکره با حریف" ، به " مصافحه با رفیق" دلالت دارد و این در حالی است که طرف های غربی از سر تکبر کماکان بر محاکمه به جای مذاکره اصرار دارند!.

11 – از آن جا که دولت ، تقریبا تمام همت خود را در حوزه  سیاست خارجی معطوف به مذاکرات هسته ای کرده است ، متاسفانه از سایر موضوعات سیاست خارجی که در نوع خود بعضا از درجه اهمیت بیشتری نسبت به مذاکره با طرف های غربی برخوردارند غافل شده است. این غفلت در برخی موارد در تعارض مستقیم با اصول سیاست خارجی مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز قرار دارد.

از نظر من و از دیدگاه استراتژیک وجود این دیدگاه و انتخاب اصول مذکور در سیاست خارجی دولت محترم (صرف نظر از انتقادات فراوانی که شخصا به آن دارم) ، ناخواسته موجب استحکام هرچه بیشتر استراتژی "نرمش قهرمانانه " در سطح داخل و خارج شده و اصول مذکور نقش مکمل این استراتژی را به خود گرفته است ، اما به هر حال باید قبول کنیم که اصول انتخاب شده مذکور از سوی دولت محترم یازدهم سبب ظهور و بروز چنین دیدگاه هایی در سطح جامعه شده و همین موضوع  به طور طبیعی ، بهره برداری فرصت طلبان از وضعیت ایجاد شده به منظور القای وجود اختلاف بین دولت و رهبری را در پی خواهد داشت فلذا به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی و نه به عنوان یک پژوهشگر حوزه سیاست ، از دولت محترم تقاضا داریم با شفاف سازی بیشتر جلوی سوء استفاده های احتمالی را بگیرد.

*‌ رسالت: هر کدام از استراتژی های آمریکا و ایران در مصاف هسته ای ، دارای نقاط قوت و ضعف هایی است ، شما نقاط قوت و ضعف این دو استراتژی را چگونه می بینید؟

**‌ متولیان: ایران و آمریکا با تکیه بر قابلیت ها و نقاط قوت استراتژی انتخابی خود وارد میدان مذاکرات شده اند که در زیر به مقایسه اجمالی برخی از نقاط قوت و ضعف آن اشاره می کنم:

1 – پر بودن دست هر دو طرف مذاکره کننده: طرف آمریکایی  آثار تحریم ها را به عنوان برگ برنده خود روی میز مذاکرات گذاشته است و در مقابل طرف ایرانی نیز توانمندی خود در دستیابی به چرخه کامل تولید و نگهداری انرژی هسته ای را همراه دارد. انتظار طرف آمریکایی این است که در قبال لغو تحریم ها ایران نیز به کلی از انرژی هسته ای دست بردارد اما توجه به سایر توانمندی ها و فرصت ها و نقاط قوت دراختیار ایران ، وزن ایران را به شکل غیر قابل اغماضی بالا برده است که به آن اشاره خواهیم کرد.

2 – آمریکا به امید وعده  نسیه  تغییر رفتار مردم ایران طی 10 سال آینده تن به لغو تحریم ها می دهد که هیچ تضمینی برای موفقیت طرح تسلیم سازی ایران از طریق نزدیکی به مردم ایران وجود ندارد و ظاهرا آقای اوباما مردم ما را دست بسته و تشنه  ارتباط با آمریکا فرض کرده است (شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی ....)، در حالی که ایران در صورت حصول توافق ، از هم اکنون به اهداف مورد نظر خود نقداً دست یافته و حق غنی سازی خود را به طرف مقابل تحمیل کرده است. البته این موضوع چیزی از بار مسئولیت تیم مذاکره کننده کم نمی کند و آنان ملزم به رعایت اصول کلی و خطوط قرمز ترسیمی رهبر معظم انقلاب و مراقبت خاص نسبت به حیله گری و بد عهدی آمریکایی ها و سه کشور اروپایی باشند.

3 – پایداری و دوام و بقای استراتژی : به لحاظ شکل حکومت در ایران و تکیه بر مدل ولایت فقیه ، استراتژی ایران از دوام  و بقا برخوردار بوده و با عوض شدن دولت تغییر نمی کند اما در آمریکا هیچ کس تضمین نمی دهد که با تغییر دولت آقای اوباما استراتژی انتخابی ، دستخوش تغییر یا واژگونی نشود  بلکه انتظار منطقی این است که با روی کار آمدن جمهوری خواهان لزوما این استراتژی تغییر کند.

4 –اتکا به هم پیمانان منطقه ای: آن طور که از ظاهر امر بر می آید ، هم پیمانان آمریکا در منطقه به دلایل مختلف از جمله بی ثباتی داخلی ، به هیچ عنوان برای آمریکا قابل اتکا نیستند و نمونه این ضعف در واگرایی آنان در نیروهای ائتلاف در حمله به یمن مشهود است ، به طوری که تقریبا تمام کشورها ازجمله ترکیه و پاکستان و تا حدودی مصر ، حاضر به همراهی با سعودی ها نشدند و از طرف دیگر سعودی ها هم به هیچ وجه تکیه گاه خوبی برای تعقیب منویات آمریکا در منطقه به شمار نمی روند و توسط رهبری معزز ایران به استهزاء گرفته شده و به عنوان دولت عقب مانده که چند بچه در آن جا برای آتش افروزی تصمیم می گیرند معرفی شد. در حالی که هم پیمانان ایران در منطقه از بازیگران اصلی و با نشاط در منطقه محسوب می شوند ، امروز نام سید حسن نصرالله و عبدالملک الحوثی و... خواب حکام مرتجع منطقه را آشفته و بدل به کابوس می کند و این از نقاط قوت مسلم ایران در برابر غرب است.

5 – حمایت کشورهای جهان : آمریکایی ها به همراهی چند کشور قدرتمند جهان و در قالب جعلی و ساختگی جامعه جهانی و با عنوان5+1 و تحت بیرق شورای امنیت سازمان ملل متحد ، اراده خود را بر ایران تحمیل می کنند و از این حیث برای خود دست برتر قائلند ، این در حالی است که اولا ایران ترویکای عدم تعهد را با خود همراه داشته و ثانیا هژمونی قدرت در جهان در حال تغییر است و ثالثا همین قدرت ها هم به دلیل مشکلات بسیار زیاد و بعضاً متضاد درون خود ، دیگر مانند سابق و در حد انتظارات آمریکا نمی توانند ایفای نقش کنند و حتی گاهی در مقابل هم نیز قرار می گیرند هم چنانکه در قضیه اوکراین شاهد آن بودیم. براین اساس تیم مذاکره کننده ی ایران به خوبی می تواند با استفاده از ظرفیت های  در اختیار و توجه ویژه به اختلافات درونی 1+5 به نفع خود بهره برداری نماید.

6 – افکار عمومی جهان : مردم جهان در قالب دیپلماسی عمومی نقش ویژه ای برای تامین مقاصد هر یک از طرفین دارند ، به همین دلیل هر یک از طرفین سعی در استخدام افکار عمومی به نفع خود دارند اما نکته  مهمی که به عنوان دست برتر در استراتژی ایران مطرح است این که به دلیل حمایت قوانین بین المللی از ایران  و در صورت تحرک بیشتر دستگاه سیاست خارجی ایران می تواند به نفع ایران وارد صحنه شود کمااین که تا کنون نیز چنین بوده و آمریکایی ها علی رغم در اختیار داشتن امپراتوری رسانه ای نتوانسته اند از این فضای روانی بهره برداری کنند و این ایران بوده که به برکت موج نفرت از آمریکا توانسته به شکل قابل قبولی وزنه  افکار عمومی را به نفع خود سازماندهی کند.

7 - محبوبیت و نفرت: در وزن کشی اقتدار سیاسی ، محبوبیت و نفرت مردم نقش پایه ای دارد و این موضوع در ایران به شکل زائدالوصفی از نوع مثبت و به نفع استراتژی  خود نمایی می کند ، نظام ایران هم در داخل و هم در عرصه  منطقه ای و جهانی از مقبولیت و محبوبیت ویژه ای برخوردار بوده و به هیچ عنوان با آمریکا که دارای نظام امپریالیستی ومبتنی بر اصالت ثروت و سرمایه بوده و در سطح جهان منفور ترین کشور شناخته می شود قابل مقایسه نیست و این موضوع قدرت چانه زنی ایران را به شکل محسوسی افزایش می دهد.

8 - قدرت کنترل مخالفان : در کشور ایران منتقدین مذاکرات را مجموعه ای از نیروهای موسوم به اصولگرا تشکیل می دهند که در تمکین از فرامین رهبری معزز انقلاب از شهرت بیشتری برخوردارند و همین امر دست ایران را در کنترل به اصطلاح مخالفان در استراتژی انتخابی  بازتر گذاشته ، اگر چه واقعیت این است که در ایران هیچ کس با یک توافق خوب که متضمن استقلال کشور و عزت مردم و منافع ملی باشد مخالف نیست کما این که در زمان تصدی اصولگرایان نیز با همین قوت بحث مذاکرات پیگیری می شد ، اما در آمریکا بی شک ، هم جریانات سیاسی و هم بسیاری از مردم عملا با استراتژی آقای اوباما مشکل داشته و به شکل علنی با آن مخالفت می کنند.

9 – واگرایی داخلی: عوامل پیوند دهنده در ایران متاثر از دین و مذهب ، زبان ، فرهنگ مهدوی و علوی و فاطمی و حسینی و... کشور ایران را به یک دژ مستحکم و نفوذ ناپذیر تبدیل کرده که در برابر هر گونه توطئه  خارجی به صورت یک واحد وارد صحنه می شوند که حضور ارزشمند مردم در 22 بهمن و روز قدس از این نمونه ها است ، اما در آمریکا هیچ اثری از این همگرایی مشاهده نمی شود و بلکه همه عوامل در داخل آمریکا در واگرایی جمعیتی آنان موثر بوده و اگر غول رسانه ای و امپراطوری تبلیغات و دنیای سینما و... به مدد سردمداران آمریکا نیایند بی شک در کوتاه ترین زمان ممکن ، شاهد فرو پاشی آمریکا خواهیم بود.

10 –وجود عنصر کلیدی و حیاتی ولایت فقیه: آمریکایی ها سال ها است که در سر سودای نظم نوین جهانی داشته و در تلاش برای معرفی خود به عنوان کدخدای جهان هستند ، لیکن نه تنها در این خواسته ناموفق بوده اند بلکه روز به روز موقعیت های خود را از دست داده و با تغییر مبانی قدرت در جهان و پیدایش بلوک های جدید قدرت ، در حال تبدیل شدن به یک بازیگر درجه  دو در سطح جهان هستند و در حقیقت  و به گفته بسیاری از صاحب نظران چراغ این به اصطلاح ، ابر قدرت در حال افول و خاموشی است . در حالی که در مورد ایران این قضیه کاملا برعکس بوده و جهان و بویژه جهان اسلام به تدریج شاهد درخشش هر چه بیشتر زجاجه  نورانی ولایت فقیه است ، و همین امر سبب تبدیل شدن ایران به یک قدرت بلامنازع منطقه ای با آثار مثبت در کارکرد واحدهای سیاسی منطقه غرب آسیا (اعم از افغانستان ، عراق ، سوریه ، فلسطین ، یمن و... ) شده است و به عبارت دیگر چراغ انقلاب اسلامی در سطح جهان هر روز مشعشع تر شده و روز به روز بر کثرت دوستان ایران افزوده می شود.

11 – نزدیکی به کانون امنیتی در غرب آسیا: یکی از مشکلات آمریکا ، دور بودن از منطقه به اصطلاح خاورمیانه است ، به همین دلیل برای اجرای خواسته های خود نیاز شدید به بازیگران محلی دارد و واقعیت این است که هیچ کدام از کشورهای منطقه به دلایل متعدد نمی توانند در حد و اندازه های مورد نظر آمریکا ظاهر شده و در جهت تامین منافع و امنیت دل خواه آمریکا عمل کنند ، و این در حالی است که جمهوری اسلامی در مبارزه با نا امنی در کشورهای همسایه و مبارزه با داعش و النصره و... و به طور کلی مبارزه با تروریسم ، بسیار موفق عمل کرده و تحسین همگان و حتی تحسین رسانه های خبری غربی را نیز در پی داشته است ، تا جایی که موضوع دست برتر ایران در منطقه موضوع روز کنگره  آمریکا هم شده و نسبت به تبلیغ تروریسم ستیزی ایران توسط امپراطوری خبری غرب ، به عنوان کشوری که سال های متمادی به عنوان حامی تروریسم معرفی شده ، اعتراض می شود.

*‌ رسالت: به نظر شما استراتژی "نرمش قهرمانانه " در دوره  جدید چه پیامدها و آثاری را برای آمریکا در پی خواهد داشت؟

**‌ متولیان: استراتژی "نرمش قهرمانانه " خوشبختانه در داخل و خارج از آمریکا نیز به شکل غیر قابل خدشه ای آثار خود را بر جای گذاشته است که از آن جمله است:

1 – اختلاف و شکاف عمیق ایجاد شده در بین جناح های داخلی آمریکا: حتی اگر جنگ بین جمهوری خواهان و دموکرات ها ، یک بازی و نمایش هم باشد باز هم در منظر افکارعمومی بیانگر شکافی است که غیر قابل انکار است و تصویر بدی از حاکمیت در آمریکا را در اذهان عمومی ارائه می دهد.

2 –اختلاف به وجود آمده در لابی صهیونیست ها در آمریکا ، خاصه این که منابع قدرت و ثروت در آمریکا در انحصار صهیونیست ها است.

3 – شکاف ایجاد شده بین اعضای 5+1 . امروز تحت تاثیر استراتژی امام خامنه ای به جرأت می توان گفت دیگر چیزی به نام 5+1وجود خارجی ندارد و این الگو که در سال های 82 تا 84 و تحت استراتژی نرمش قهرمانانه  حضرت امام خامنه ای به وجود آمده بود هم اینک ، نفس های آخر خود را می کشد و در حال حاضر به 4 در مقابل 2 تبدیل شده است.

4 – اختلاف میان هم پیمانان عربی آمریکا در حوزه  خلیج فارس. در شورای ��مکاری خلیج فارس کشور عمان در مقابل عربستان قرار گرفته و از نیروهای به اصطلاح ائتلاف حمایت نمی کند و این اختلاف در حال عبور از عمان و سرایت به سایر کشورهای شورای همکاری است.

5 – پارادوکس ایجاد شده در اندیشه سیاسی رژیم خون آشام و جعلی صهیونیستی و رژیم صهیون وهابی سعودی در عربستان: هم اینک سعودی ها و صهیونیست ها به طور جدی نسبت به برداشتن تحریم ها ابراز نگرانی می کنند و عنوان می کنند که ایران تمام اقتدار هسته ای خود را در شرایط تحریم های به اصطلاح فلج کننده و نفی حق هسته ای به دست آورده و اینک اگر تحریم ها برداشته شود و حق انتفاع ازچرخه فعالیت های هسته ای ایران به رسمیت شناخته شود معلوم نیست سرنوشت منطقه به کجا کشیده شود.

6 –اختلاف ایجاد شده بین آمریکا با بعضی از دولت های اروپایی: چه این مذاکرات به نتیجه برسد و چه به نتیجه نرسد ، با سیاست اتخاذ شده از سوی ایران ، روز به روز بر دامنه اختلافات اروپایی ها با آمریکا افزوده خواهد شد و این اختلاف تنها محسور در آمریکا با سه کشور انگل ستان و فرانسه و آلمان نبوده و به کل اروپا تسری پیدا کرده است.

7 – تغییر بنیادین در استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن بیست و یک . آمریکایی ها در سال 1998 کتاب "استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 " را که حاصل تلاش وسیع 60 تن از اندیشمندان استراتژیک آمریکا بود را تهیه و براساس سناریو های منبعث از آن قرار بود در سال 2007 مسئله  و مشکل خود با ایران را به شکل ریشه ای حل کرده و در قالب طرح و نقشه  خاورمیانه  جدید ، با ایران برخورد شود ، اما اینک با گذشت 17 سال ، آمریکا خود را مجبور به عقب نشینی از استراتژی پیشین خود می بیند.

و اینک واقعیت های آشکار نشان می دهد که دست آقای اوباما ، آنقدرها هم که مدعی است ، پر نیست چرا که وی بارها در مصاحبه با شبکه های مختلف خبری در آمریکا و در نطق های رسمی خود در کنگره بر بی اثر بودن تحریم ها بر روی ایران تاکید کرده و در مذاکرات اخیر نیز وزیر امور خارجه اش را  با قبول نکات کلیدی زیر وارد صحنه مذاکرات کرده است :

الف – تحریم ها بر روی ایران اثر معکوس داشته و ایران هیچ گاه تسلیم نشده و اتفاقا در پناه همین تحریم و با تکیه بر ظرفیت های داخلی خود به پیشرفت های غیر قابل انکاری دست یافته است.

ب – سیاست انزوا و تحریم در مورد ایران ، بی نتیجه بوده و ایران را به مقاومت بیشتر و اتحاد و یکپارچگی و اصرار بر روی خوسته های خود فرا خوانده است.

ج – ایرانی ها افکار عمومی جهانی را با خود هم سو نموده اند که بر اساس فتوای  رهبر خود هرگز به دنبال سلاح هسته ای نبوده اند.

د – ایران در طول مذاکرات ، بر خلاف آن چه ما تبلیغ می کنیم ، رفتاری صادقانه داشته و به تمام تعهداتشان عمل کرده اند.

ه – رهبری دینی و ولایت فقیه از ایران یک کشور با ثبات و متحد ساخته ، و برخورد با ایران از طریق مقابله سخت و ادامه تحریم و فشار و انزوا نتیجه  عکس داده است .

و – نفوذ و قدرت منطقه ای ایران در کشورهای پیرامون خود به شکل فزاینده ای افزایش یافته و با استقبال کشورهای افغانستان ، عراق ، سوریه ، یمن ، فلسطینی های ساکن در اسراییل (رژیم جعلی صهیونیستی) مواجه شده و در مقابل هم پیمانان ما در منطقه روز به روز ضعیف تر شده و ما به شکل گسترده ای جایگاه خود را در منطقه از دست داده ایم.

ز – دانش هسته ای در ایران کاملا بومی شده و این دانش در ذهن و فکر نخبگان ایران نهادینه شده و ما چاره ای جز قبول حق حاکمیت هسته ای ایران ، حتی آب سنگین نداریم.

ح – تنها راه و بهترین راه پیش روی ما برای برخورد با ایران ، حصول یک توافق بلند مدت و وارد کردن ایران در تجارت بین الملل و سرمایه گذاری های خارجی و همسو کردن اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی (اقتصاد لیبرال سرمایه داری غربی) و تسلیم ایران به قواعد بازی اقتصاد و در نتیجه نفوذ در بین مردم ایران و تعقیب پروژه  تغییر رفتار و در نهایت تغییر ساختار ایران است .

ط – حصول یک توافق بلند مدت ، تا حدود زیادی ، برای ما و دوستان ما بویژه اسراییل فرصت اندیشیدن و همسو شدن ایجاد می کند ضمن آن که در کوتاه مدت خیال ما و دوستانمان را از ایران هسته ای راحت خواهد کرد ، زیرا ما به کمتر از تعطیلی مطلق فعالیت های هسته ای تن نمی دهیم.

ی – ما در پناه این توافق هسته ای با ایران ، امکان بازرسی های ویژه از تاسیسات هسته ای ایران  و صنایع نظامی مرتبط را پیدا کرده و علاوه بر امکان یافتن دوستان جدید (بخوانید جاسوسان جدید) و همراه در ایران ، به زنجیره  تولید آنان نیز دست خواهیم یافت ، به همین دلیل ما براین باوریم که این یک توافق خوب است.

*‌ رسالت: یکی از مهم ترین موضوعات در بحث هسته ای سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ بیستم فروردین ماه است که در رسانه های داخل و خارج بازتاب گسترده ای داشته است. به نظر شما ، این سخنرانی حضرت آقا ، چه تاثیری بر ادامه  روند مذاکرات هسته ای خواهد داشت؟

**‌ متولیان: در شرایط پرابهام و تنش زای پس از صدور بیانیه  مشترک هسته ای ، که از یک سو در داخل کشور زمینه های برخورد و تقابل موافقین و مخالفین و سوء استفاده ی فتنه گران فراهم می شود و از سوی دیگر شاهد تفاسیر جعلی و ساختگی آمریکا و آتش بیاری برخی از اصحاب رسانه هستیم، مقام معظم رهبری در ادامه استراتژی " مذاکره ی بدبینانه با غرب با نرمش قهرمانانه" ، شخصاً به تصحیح مسیر مذاکرات و فرصت سازی برای تیم مذاکره کننده  کشورمان ، جهت ترمیم معایب و نقایص بیانیه مشترک و بهره گیری از نخبگان داخل ، اقدام می کنند و بالاخره در روز پنجشنبه 20 فروردین ماه و در سال روز جشن هسته ای ، به مناسبت بزرگداشت روز زن ، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در جمع مداحان اهل بیت علیهم السلام ، شخصاً به تبیین دقیق موضوع می پردازند. بی تردید و به اذعان بسیاری از تحلیلگران و اهل سیاست ،  این سخنرانی (که به جای دیدار با نمایندگان صنعت هسته‌ای و یا دیدار با نمایندگان زنان جامعه  اسلامی ، با جامعه  مداحان به عنوان نمایندگان فرهنگ فاطمی و عاشورایی کشور برگزار شده بود ، از یک سو نشانه  اعتماد معظم له به این قشر که نمایندگی رابطه  عاشقانه  مردم با ائمه  اطهار علیهم السلام را به عهده دارند بوده و از سوی دیگر نشانه توجه حضرت آقا به سخن گفتن مستقیم با مردم است).

سخنرانی مقام معظم رهبری بی شک سرآغاز تحولی بزرگ در فرآیند دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و نقش بر آب کردن توطئه‌های آمریکایی ها و انگل یسی ها بوده و دستاوردهای راهبردی و کم نظیری را با خود به ارمغان آورده است.

ناگفته پیداست که آثار این سخنرانی راهبردی تنها به مقطع کنونی خلاصه نشده و به تدریج شاهد آثارگران سنگ آن در تمامی حوزه های داخلی و خارجی خواهیم بود و فصل نوینی از همدلی و همزبانی متقابل میان مردم و ارکان نظام را بشارت می دهد.

بیانیه مطبوعاتی مشترک ایران با 5+1 در لوزان سوئیس و دادن امتیازات به مراتب بیشتر از توافق نامه  ژنو ، فرصت مناسبی را برای طرف آمریکایی جهت پیگیری فازهای بعدی پروژه مذکور فراهم آورده بود و همین امر سبب ورود پیش از موعد و شتاب زده  فتنه گران و عوامل داخلی آمریکا به میدان دوقطبی سازی جامعه گردید ، به طوری که اگر مقام معظم رهبری شخصاً وارد میدان نمی شدند معلوم نبود مسیر وحدت و انسجام و همدلی و همزبانی جامعه به کدامین سو کشیده می شد.

آنچه که در ذیل بیان می گردد تنها بخش بسیار کوچک از آثار ماندنی سخنان آن حضرت ، صرفاً مربوط به مذاکرات هسته ای و بیانیه مشترک مطبوعاتی ایران با 1+5 است که به صورت فهرست تقدیم عزیزان می شود:

1 - اجماع همه مردم ایران بر لجاجت ، فریب کاری ، بدعهدی ، بد معامله بودن ، اهل از پشت خنجر زدن ، دروغگو و غیر قابل اعتماد بودن  آمریکا.

2 - خنثی کردن تفکر غلط : توافق کردن به هر قیمتی به نفع مردم است:

" توافق نکردن از توافق کردنی که در آن ، منافع ملّت پایمال بشود ، عزت ملت از بین برود ، ملت ایران با این عظمت ، تحقیر بشود ( بهتر است) ، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی."

این تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی معطوف به نگاهی است که از آغاز شروع به کار دولت یازدهم در کشور به عنوان "خط سازش" به وجود آمده و همواره از سوی احزاب و گروه های اصلاح طلب تقویت و پیگیری می شود و سرنوشت کشور اعم از اقتصاد و سیاست و فرهنگ و علم و فناوری و... را موکول به نتیجه گیری از میدان مذاکرات هسته ای کرده و رفته رفته در کنار تبلیغ تفکر وارداتی بی فایده بودن انرژی هسته ای به دنبال جا انداختن این اندیشه خائنانه هستند که حل مشکلات داخلی کشور از گذر گاه سازش با غرب میسر خواهد بود و برای برون رفت از مشکلات موجود هیچ راهی جز حصول توافق با غرب ولو به قیمت خدشه برداشتن استقلال کشور و عزت مردم و تعطیلی مطلق تمامی فعالیت های هسته ای نداریم. این تفکر غلط و طرف داران آن در عین بی اعتقادی به اقتصاد درون زا و مقاومتی براساس مدل لیبرال سرمایه داری  غربی بر توسعه وابسته گرا باور دارند .

مقام معظم رهبری در 12 آبان سال92 نیز نسبت به تحرکات خط سازش در کشور هشدار داده وبا انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح یا مغرض» فرموده بودند:

" بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود."

نگاهی به تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی طی دو سال گذشته بیانگر هوشمندی و توجه خاص معظم له به تلاش های این تفکر وابسته است ، تا جایی که توجه به این موضوع بسیار مهم عمده ترین تاکید ایشان به دولت یازدهم بوده است . ایشان در مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهور یازدهم می فرمایند:

 " درس بزرگی که ما از این فشارهای اقتصادی دریافت کردیم ، این است که هر چه می توانیم ، باید به استحکام ساخت داخلی قدرت بپردازیم ؛ هر چه می توانیم  ، در درون ، خودمان را مقتدر کنیم ؛ دل به بیرون نبندیم . آن هایی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران می بندند ، وقتی با یک چنین مشکلاتی مواجه شوند ، خلع سلاح خواهند شد . ظرفیت های ملت ایران خیلی زیاد است ، ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونی اقتدار ملی ..."

همچنین آن حضرت در دوازدهم آبان ماه سال 92 به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار در جمع دانشجویان نیز نگاه به درون و تکیه بر ظرفیت های درونی را راه حل واقعی مسائل و مشکلات کشور دانسته و فرمودند:" اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم.همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیتهای متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.

3 - خنثی شدن توطئه مخالفت رهبری با هر گونه توافق با 1+5 ، اگر چه پیش از این نیز مقام معظم رهبری کراراً بر مخالف نبودن با اصل مذاکره تاکید کرده بودند:

" اگر کسی بگوید که ما مثلا با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم ، نه ، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق، توافقی باشد که منافع ملت را ، منافع کشور را تأمین بکند ، بنده با آن موافقت خواهم کرد."

4 - اخیراً ( چند ماه گذشته ) متأسفانه توسط برخی رجال سیاسی در سطح جامعه به غلط چنین القأ می شد که جزئیات مذاکرات هم با اطلاع و نظارت مقام معظم رهبری صورت می پذیرد. این گونه مطالب علاوه بر خلاف واقع بودن ، موجب تضعیف تیم مذاکره کننده و مسلوب الاراده بودن آنان شده  و در صورت سپردن تعهدات غیر قابل قبول ، همه مسئولیت های آن توافق متوجه رهبری نظام خواهد شد و به همین دلیل با جرأت می توان گفت بیان این گونه سخنان غیر واقعی نه تنها خدمت به نظام نیست بلکه به عنوان خیانت نیز قابل تفسیرو تعقیب است:

" بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم ، باز هم نمی کنم ؛ من مسائل کلان ، خطوط کلی ، چارچوب های مهم و خط قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته ام .... این که حالا گفته شود که جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است ، این حرف دقیقی نیست ؛ البته بنده احساس مسئولیت می کنم ، نسبت به این مسئله به هیچ وجه بی تفاوت نیستم. "

5 - مقابله با تفکر و شایعه  عدم حمایت و بی اعتماد بودن رهبری از تیم مذاکره کننده هسته ای کشور ، اگر چه ایشان طی کمتر از دو سال گذشته و به بهانه های مختلف حمایت قاطع خود را از تیم مذاکره کننده اعلام کرده اند:

" بنده به مجریان امر اعتماد دارم ؛ این را شما بدانید ؛ این آقایانی که مشغول کار هستند ، این ها افرادی هستند مورد اعتماد ما ، من در مورد آن ها هیچ تردیدی ( ندارم) ؛ در آن چه تا حالا بودند ، ان شاءالله بعد از این هم تردیدی به وجود نخواهد آمد ؛ هیچ تردیدی نسبت به آن ها ندارم."

6 - پیشگیری از تفکر خوش بینی و اعتماد به طرف های مقابل در مذاکرات:

" لکن در عین حال جدّاً دغدغه دارم ؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل به شدت اهل فریب و دروغ و نقض عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است ؛ طرف مقابل این جوری است.... طرف طرف بدعهدی است."

عدم خوش بینی به لبخند های طرف مقابل موضوعی است که همواره مورد تاکید رهبری بوده است :

"توصیه قبلی خود را یک بار دیگر تکرار می کنم؛ نباید به دشمنی که لبخند می زند، اعتماد کرد. توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشید، لبخند فریب گرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نکند."(12 آبان 92)

7 - مقابله با تفکر غلط پنهان کاری و مخفی کردن اطلاعات مذاکرات از مردم و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، به بهانه ی محرمانه بودن و تشویق مذاکره کنندگان به در میان گذاشتن اطلاعات مذاکرات با مردم و نخبگان ، به عنوان اولین مصداق عینی همدلی دولت با مردم :

" مسئولین باید بیایند مردم را و به خصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم ، چیز مخفی نداریم ، این مصداق همدلی با مردم است."

8 - هویت بخشی به دغدغه مندان و منتقدین مذاکرات و ایجاد امکان شنیدن صدای منتقدین در جایگاه دلسوزان نظام و مذاکرات هسته ای و نه مخالفان مذاکره به عنوان نمونه ای دیگر از همدلی و همزبانی متقابل دولت و مخالفین: " الان فرصت خوبی است برای همدلی ؛ یک عده ای مخالفند ، یک عده ای اعتراض دارند ؛ خیلی خوب ، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند ، مردمان علاقه مند به منافع ملّی اند ، بسیار خوب ، یک جمعی از مخالفین را - از آن افرادی را که شاخصند - دعوت کنند ، حرف های آن ها را بشنوند ؛ ای بسا در حرف های آن ها یک نکته ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند ، کارشان بهتر پیش برود ؛ اگر چنانچه نکته ای هم نبود ، آن ها را قانع کنند ؛ این می شود همدلی؛ این می شود یکسان سازی دل ها و احساس ها و به تبع آن عمل ها."

9 - تاکید مجدد بر انحصار مذاکرات در موضوع هسته ای و جلو گیری از ورود در سایر حوزه های مورد علاقه آمریکا.

در این خصوص آقای ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور می گوید " ارزش آغاز تعامل ایران با آمریکا بیش از موضوع پرونده هسته ای است.آن را آسان از دست ندهیم!! "

این موضع گیری آقای ابوطالبی بیانگر دیدگاه هایی است که در دولت نسبت به نحوه تعامل با آمریکا در حال پیگیری است ، از این رو حضرت آقا با تاکید خاصی می فرمایند:

" ...این مذاکراتی که دارد انجام می گیرد- که بخشی از آن هم مذاکره با طرف های  آمریکایی است - فقط در موضوع هسته ای است؛ فقط ما در هیچ موضوع دیگری فعلاً با آمریکا مذاکره نداریم ؛ هیچ ؛ این را همه بدانند ؛ نه در مسائل منطقه ، نه در مسائل گوناگون داخلی ، نه در مسائل بین المللی ؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره ، مسائل هسته ای است."

10 - مدتی است که آمریکایی ها با تغییر استراتژی خود از تقابل به مذاکره و تسلیم سازی ، در قالب مذاکرات به دنبال ورود به سایر عرصه های قابل مذاکره و در نتیجه ورود به حوزه میکرو پلتیک میل ها بوده و جالب این جاست که این موضوع با استقبال برخی افراد در بین جناح های سیاسی و در دولت ، مواجه گردیده و ریاست محترم جمهور نیز در نطق خود در استقبال از بیانیه مشترک لوزان بر تعامل با آنان در سایر عرصه ها تاکید می کند فلذا مقام معظم رهبری ضمن تأکید بر بستن باب مذاکره غیر از حوزه هسته ای ، به افشای توطئه آمریکایی ها پرداخته و برای آمریکایی ها جهت تعامل در سایر حوزه ها شرط می گذارند:

" حالا این تجربه ای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کج تابی های معمولی خودش دست برداشت ، این تجربه ای برای ما می شود که خیلی خوب ، پس می شود در یک موضوع دیگر هم با این ها مذاکره کرد ؛ اما اگر دیدیم نه ، این کج تابی هایی که همیشه از این ها دیده ایم باز هم وجود دارد و کج راهه دارند می روند ، خوب طبعاً تجربه گذشته ما تقویت خواهد شد."

11 - اصلاح ادبیات گفتاری مسئولین مذاکره کننده در دولت مبنی بر جامعه بین‌المللی دانستن 4 کشور و پذیرش جلب اعتماد آنان به عنوان جامعه بین‌المللی:

"طرف مقابل ما همه دنیا هم نیستند ، به این هم توجه شود . گاهی در تعبیرات آدم می شنود - من گله کردم - از بعضی از دوستان که می گویند جامعه بین‌المللی! جامعه  بین‌المللی را آن ها می گویند ، جامعه  بین‌المللی ای در مقابل ما نیست ؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی ؛ همین. آن هایی که در این مسئله دارند با ملت ایران لج بازی و کج تابی و بدعهدی و خباثت می کنند ، یکی آمریکا است ، یکی هم سه کشور اروپایی ؛ کس دیگری در مقابل ما نیست ...این که ما مدام بگوییم " جامعه  بین المللی باید اعتماد کند" ، جامعه بین‌المللی کجا بود؟! جامعه  بین‌المللی( کشورهای غیر متعهدها و... ) به ما کاملا اعتماد دارد."

12 – تاکید بر بدبینی مستدل و همراه با تجربه نسبت به مذاکره با آمریکا :

"من البته هیچ وقت نسبت به مذاکره  با آمریکا خوش بین نبودم ، نه از باب یک توهم بلکه از باب تجربه ؛ تجربه کردیم . حالا اگر یک روزی – ما که در آن روز قاعدتا نخواهیم بود – شماها ان شاءالله در جریان حوادث و جزئیات و یادداشت ها و نوشته های این روزها قرار بگیرید ، خواهید دید که این تجربه  ما از کجا حاصل شده ؛ تجربه کردیم . "

پیش از این نیز بارها و بارها ، ایشان بدبینی به آمریکا را مورد تاکید قرار داده اند:

" ...بنابراین مسئله  هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه  دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح می کنند.آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران»، مخالف است. همانگونه که اخیراً یکی از سیاستمداران و عناصر فکری آمریکا به صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است.مسئله هسته ای بهانه است و آمریکایی ها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.(12 آبان 92)

13 – بی مورد بودن برخی تبریک ها به خاطر هیچ:

همان طور قبلا نیز بیان شد با  صدور بیانیه  مطبوعاتی و یا یادداشت مسترک ، چرکنویس و یا هر اسم دیگر که به اذعان تمامی اعضای تیم مذاکره کننده ، برای هیچ یک از طرفین الزام آور هم نیست ، موجی از تبریک گفتن های بی مورد و بهره برداری های سیاسی و جناحی از آن آغاز شد. این موج مصنوعی در همان لحظات اولیه بر بورس و سایر حوزه های اقتصادی اثر گذاشت اما خیلی زود این تب فروکش کرده و در برخی موارد آثارعکس از خود بر جای گذاشت . در این مطلب که این گونه اقدامات شتاب زده و بعضا جناحی ، گاهی آثار تخریبی غیر قابل جبران از خود ، به خصوص  بر جای گذاشته و حتی ممکن است به واگرایی جمعیتی و تفرقه و دو قطبی شدن مردم بیانجامد ، کمتر کسی تردید به خود راه می دهد و شایسته و بایسته است که مسئولین امر در وضعیت های مشابه با تدبیر بیشتری عمل کرده و از بروز عوارض احتمالی بعدی جلو گیری کنند .

در این مورد خاص هم مقام معظم رهبری علاوه بر بی معنی دانستن این گونه حرکات احساسی و تبریک های بی دلیل ، مسئولین را به انجام رفتارهای معقول و امید بخش فرا خواندند ، بعلاوه این گونه اقدامات عجولانه ممکن است در سطح  بین الملل برای کشور تعهدات نسنجیده نیز ایجاد نماید و در ادامه  مذاکرات ما را  در تنگنای خاصی قرار دهد:

"این که حالا تبریک می گویند ، به بنده تبریک می گویند ، به دیگران تبریک می گویند ، بی معنی است ،چه تبریکی؟ آن چه تا کنون انجام گرفته است ، نه اصل توافق و مذاکره  منتهی به توافق را تضمین می کند ، و نه محتوای توافق را تضمین می کند ؛ هیچ کدام را ؛ حتی تضمین نمی کند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود ؛ این که تا الان انجام گرفته ، این جوری است ؛ همه چیز مربوط به بعد از این است."

همچنانکه از فرمایشات ایشان استنباط می شود ، آن قدر دامنه  ابهامات در این یادداشت بی خاصیت سیاسی زیاد است که حتی اصل ادامه  مذاکرات را هم تضمین نمی کند چه رسد به نتایج حاصل از آن . این بیان حکیمانه  حضرت امام خامنه ای متضمن تحمیل اراده و اقتدار تیم مذاکره کننده  کشورمان در ادامه  مذاکرات است و قدرت چانه زنی آنان را در رفع ابهامات و تحقق خواسته های ایران در چارچوب خطوط قرمز نظام بالاتر می برد و در حقیقت نوعی فرصت سازی برای تیم مذاکره کننده به همراه دارد.

14– اعلام دغدغه مندی نسبت به مکر و بد عهدی آمریکا:

"...لکن در عین حال جدا دغدغه دارم ؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل به شدت اهل فریب و دروغ و حرکت در خلاف جهت صحیح است . یک نمونه اش در همین قضیه اتفاق افتاد؛ بعد از آن که مذاکره کنندگان ما مذاکره شان تمام شد ، بعد از چند ساعت بیانیه  کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات . این بیانیه ای که آن ها منتشر کردند – که اسمش را می گذارند "فکت شیت"- در اغلب موارد خلاف واقع است  یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهم هایی که انجام گرفته است می کنند ، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است . این بیانیه را آوردند من دیدم ؛  چهار پنج صفحه است ؛ این چهار پنج صفحه در ظرف این دو سه ساعت که تهیه نشده ؛ در همان حالی که این ها مذاکره می کردند ، این بیانیه را هم نشستند و تامین کردند. ببینید ، طرف این جوری است... طرف آدم بدعهدی است ، طرف متقلبی است."

15– فرصت سازی برای تیم مذاکره کننده  کشورمان جهت ترمیم و رفع ابهامات و نقایص و ایرادات منطقی بیانیه لوزان:

"حالا ممکن است بگویند آقا ما تا سه ماه بیشتر زمان نداریم ؛ خوب ، حالا سه ماه بشود چهار ماه ، آسمان که به زمین نمی آید ؛ چه اشکالی دارد؟ کمااین که آن ها در یک برهه دیگری هفت ماه  زمان را عقب انداختند. خیلی خوب ، دوستان ما هم  اگر در این همدلی ها  و همزبانی ها و تبادل نظرها یک وقتی گرفته شد ، چه اشکال د ارد ، وقتی گرفته بشود ، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیافتد ؛ طوری نخواهد شد ."

نکته قابل توجه در به تاخیر انداختن زمان نهایی مذاکرات این که مقام معظم رهبری در این تاخیر نیز قصد تحقق شعار سال و همدلی و همزبانی را دارند و نتیجه منطقی این سخن معظم له توجه ویژه به ایرادات مطرح شده ازسوی منتقدین و دغدغه مندان است و ایشان در واقع تیم مذاکره کننده را به بهره گیری از ایرادات مطرح شده از سوی منتقدین توصیه فرموده و ارزش همدلی و همزبانی را بسیار بیشتر از مذاکرات هسته ای می دانند و از عناصر خودی پسندیده و پذیرفته نیست که برای رسیدن به اهداف مورد نظر با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی به تعامل و بازی برد برد بیاندیشند و با لبخند از دشمنان ملت استقبال کنند اما در مقابل هموطنان دغدغه مند و منتقد جبهه گیری کرده و آنان را آماج حملات و سخنان ناپسند کرده و حتی پا را از این فراتر گذاشته و دلسوزان کشور را همسو با نتانیاهو معرفی کنند!.

16–گذاشتن پیش شرط برای تعامل و همکاری با آمریکا در سایر زمینه ها آمریکایی ها در منطقه به همکاری و همراهی جمهوری اسلامی نیاز مبرم دارند؛ لیکن این نیاز آنان با چند ویژگی همراه است ؛ اول این که این همکاری یک طرفه بوده و صرفا باید در موضوعات مورد علاقه آنان باشد ، دوم این که در رفتار خود به هیچ عنوان صداقت نداشته و قابل اعتماد نیستند و طبق معمول از همکاری صورت گرفته بر علیه ما استفاده خواهند کرد ، سوم این که در بیان نیاز خود هم صداقت ندارند و نیاز خود را با قلدری مطرح می کنند ، چهارم این که به صورت مضحکانه ای برای نیاز خود هم پیش شرط می گذارند ، چهارم این که در همان نیاز هم اهداف براندازانه و تقابل با جمهوری اسلامی را دنبال می کنند و بالاخره پنجم این که یکی از مهمترین مقاصد آنان تامین امنیت سگ نگهبانشان در منطقه یعنی رژیم سگ جعلی و کودک کش صهیونیستی است که مغایر با اهداف انقلاب اسلامی است.

علاوه بر این ها آمریکایی ها درصحنه مذاکرات هسته ای هم نمره مردودی گرفته و به بدعهدی و دروغگویی و فریب کاری متهمند ، فلذا مقام معظم رهبری همکاری در سایر زمینه ها را مشروط به نرفتن به بیراهه و فقدان کج تابی کردند: "حالا ، این تجربه ای خواهد شد ؛ اگر طرف مقابل از کج تابی های معمولی خودش دست برداشت ، این تجربه ای برای ما می شود که خیلی خوب ، پس می شود در یک موضوع دیگر هم با این ها مذاکره مرد ؛ اما اگر دیدیم نه ، این کج تابی هایی که همیشه از این ها دیده ایم باز هم وجود دارد و کج راهه دارند می روند ، خوب طبعا تجربه گذشته ما تقویت خواهد شد."

در بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی چند درس اساسی برای مسئولین ما به چشم می خورد ؛ اول این که این آمریکایی ها هستند که به همکاری ما نیاز دارند ، دوم این که این همکاری باید به صورت موردی و نه در همه زمینه ها به صورت یک جا باشد ، سوم این که این آمریکایی ها هستند که باید صداقت خود را به ما ثابت کنند ، چهارم این که شرط ورود به هر مرحله از همکاری عدم کج تابی و رفتار صادقانه آمریکایی ها در همکاری قبلی است ، و بالاخره پنجم این که از این نیاز آمریکایی ها به جمهوری اسلامی تیم مذاکره کننده به عنوان یک برگ برنده استفاده کنند ، چه این که آمریکایی ها بی شک در مذاکرات همواره روی ضعف ها و نیازهای ما انگشت گذاشته و از آن به عنوان یک اهرم فشار استفاده می کنند.

17– مقابله با تفکر وارداتی و انگلیسی بی ارزش دانستن انرژی هسته ای برای کشور؛ این تفکر غلط به خصوص در دو سال اخیر در بین روشنفکر نماها و به صورت یک موج کاملا هدفمند وهدایت شده ، در محیط های علمی و  در بین دانشجویان در حال تبلیغ و یار گیری است و به گفته برخی از صاحب نظران شعار انتخاباتی رئیس جمهور نیز در فرصت طلبی این روشنفکر نماها بی تاثیر نبوده است ، آن جایی که رئیس جمهور در شعار انتخاباتی خود ، گشتن چرخ سانتریفیوژها را موکول و مشروط به گشتن چرخ اقتصاد و صنعت کرد ، که نتیجه مغالطه آمیز چنین شعاری این خواهد بود که برای گشتن چرخ اقتصاد کشور از این صنعت استراتژیک دست بر داریم !!:

" دستاورد کنونی هسته ای ما چیز با ارزشی است؛ این را بدانند ؛ به چشم کم ارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند ؛ چیز با ارزشی است. صنعت هسته ای برای یک کشور ، یک ضرورت است . این که بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که " آقا ما صنعت هسته ای را می خواهیم چه کار کنیم" این فریب است ، این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسی ها آمده بودند و می خواستند نفت را ببرند ، این جا دولتمرد قاجاری می گفت ؛ ما این ماده بد بوی عفن را می خواهیم چه کار کنیم ، بگذارید بردارند ببرند!! این شبیه آن است. صنعت هسته ای برای یک کشور یک ضرورت است ؛ هم برای انرژی ، هم برای دارو های هسته ای که بسیار مهم است ، هم برای برای تبدیل آب دریا به آب شیرین ، هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینه کشاورزی و غیر کشاورزی .

صنعت هسته ای در دنیا ، یک صنعت پیشرفته است ، یک صنعت مهم است.... غنی سازی و آن چه در زمینه هسته ای تا امروز پیش آمده است ، یک دستاورد بسیار مهم است؛ این چیز کمی نیست... بنابراین دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور ، بسیار چیز لازمی است و این باید مورد توجه باشد... غنی سازی و آن چه در زمینه هسته ای تا امروز پیش آمده است ، یک دستاورد بسیار مهم است ؛ این چیز کمی نیست ، و این گام های ابتدایی ما در این صنعت است . باید در این صنعت کار بشود ، حرکت بشود ، پیشرفت بشود . "

18– اعتماد نکردن و توجه به فریب طرف مقابل و وعده های نقد و نسیه آنان ؛ چرا که این وعده ها تا زمانی است که به همراهی ما نیاز دارند و به محض این که خرشان از پل گذشت بدعهدی آنان آغاز می شود:

" به طرف مقابل اعتماد نکنید... به لبخند او فریب نخورید ، به وعده  نقد که می دهد – وعده  نقد نه عمل نقد – اعتماد نکنید ، (چون) وقتی خرش از پل گذشت ، برمی گردد و به ریش شما می خندد ! این قدر این ها وقیحند. امروز که یک تفاهم اولیه به صورت یک یادداشت و یک اعلامیه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین می گویند که الزامی وجود ندارد ، همین حالا که توانسته اند این مقدار حرکت را بکنند ،شما دیدید که رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد و با چه ژستی ، با چه ریختی !

19– لغو یک جای کل تحریم ها و هم زمان با امضای توافق نامه نهایی به عنوان فلسفه اصلی مذاکرات.

یکی از مهمترین موضوعات توافق نامه هسته ای شیوه لغو تحریم ها به عنوان علت اصلی مذاکرات فی مابین است و نمایندگان رئیس جمهور اساسا برای همین موضوع وارد میدان مذاکرات شده اند و حدود دو سال است که تمام چرخ اقتصاد کشور در گرو نتیجه گیری ازاین مذاکرات خوش بینانه است. آمریکا و سه کشور اروپایی تمام سعی و تلاش خود را خواهند کرد تا به هر شکل ممکن این مذاکرات به نتیجه مورد دلخواه جمهوری اسلامی ایران ختم نشود. آنان به خوبی می دانند  و بارها نیز به این مهم اذعان داشته و در مجامع رسمی مورد تاکید قرار داده اند که تحریم ها در اراده مردم ایران تاثیری نداشته و تمامی توانمندی های هسته ای در ایران در اوج تحریم ها به دست آمده است فلذا مهم ترین هنر آنان در دغل بازی و فریب کاری این خواهد بود که به گونه ای توافق نامه را بنویسند که در آن لغو تحریم ها موکول به راستی آزمایی ایران از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی گردد و باید لزوما بزرگ ترین هنر سنگربانان هسته ای ما نیز این باشد که جلوی هر گریزگاه و مفری را سد کرده و قدرت بهانه جویی را از طرف مقابل سلب کنند:

"در این جزئیات مذاکرات – که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است – اتفاقی که باید بیافتد این است که تحریم ها به طور کامل و یک جا بایستی لغو بشود. این که یکی از آن ها می گوید تحریم ها شش ماه دیگر لغو می شود ، یکی می گوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد ، یک دیگر می گوید ممکن است از یک سال هم بیشتر طول بکشد  این ها بازی های متعارف و معمول این ها است ؛ این ها هیچ قابل اعتنا و قابل قبول نیست ؛ تحریم ها بایستی – اگر چنانچه خدای متعال فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند – در همان روز توافق به طور کامل لغو بشود ، این باید اتفاق بیافتد. اگر قرار باشد که لغو تحریم ها باز متوقف بشود به یک فرآیند دیگری ، پس چرا ما اصلا مذاکره کردیم ؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگو مگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریم ها برداشته بشود ؛ این را باز بخواهند  متوقف کنند به یک چیز دیگری ، اصلا قابل قبول نیست."

20– ممانعت جدی از ورود به حریم دفاعی و امنیتی کشور و بازرسی از مراکز نظامی و امنیتی به بهانه بازرسی از صنایع مرتبط با سلاح های هسته ای و به اصطلاح PMD

همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها ، زیاده خواهی و سلطه جویی آمریکا را یاد آور شده و اهداف شوم و استکباری آمریکایی ها را به مردم و مسئولین گوشزد کرده اند:

"... مسئله هسته ای بهانه است و آمریکایی ها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود." (12 آبان 92) ، این بار نیز پرده از خدعه و نیرنگ آمریکایی ها در بازرسی از مراکز نظامی برداشته و به مسئولین و فرماندهان نظامی دستور جلوگیری از هر گونه بازرسی از این مراکز راصادر فرمودند:

" به هیچ وجه اجازه داده نشود که به بهانه نظارت ، این ها به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند ؛ مطلقا. مسئولین نظامی کشور به هیچ وجه ماذون نیستند که به بهانه نظارت و به بهانه  بازرسی و مانند این حرف ها ، بیگانگان را به حریم و حصار امنیتی و دفاعی کشور راه بدهند ، یا توسعه دفاعی کشور را متوقف کنند ؛ توسعه دفاعی کشور ، توانایی امنیتی کشور ، مشت محکم ملت در عرصه نظامی ، این بایستی هم چنان محکم بماند و محکم تر بشود ؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف ؛ این ها مطلقا نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد."

21– گرفتن بهانه از طرف آمریکایی در خصوص تهدید سعودی ها مبنی بر حق داشتن انرژی هسته ای در صورت قبول این حق برای ایران.

طی سال های گذشته ، همواره از تقاضای سعودی ها و سایر کشورهای همسایه برای برخورداری از توانمندی مشابه ایران در انرژی هسته ای ، در جلسات مذاکرات و از طریق تریبون های تبلیغاتی ، برای متوقف کردن فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران استفاده شده است . مقام معظم رهبری در جهت خنثی کردن این حربه  زنگ زده غربی ها ، دستیابی به چرخه  کامل تولید و غنی سازی اورانیوم و مجموعه  فعالیت های هسته ای کشور را حاصل تلاش و استعدادهای درونی ملت دانسته و فرمودند:

" صنعت هسته ای در دنیا ، یک صنعت پیشرفته است ، یک صنعت مهم است ؛ این را بچه های ما خودشان به دست آوردند ؛ این انفجار ظرفیت های  درونی و استعدادهای درونی بچه های ما بود . حالا فلان کشور عقب افتاده ، می گوید اگر ایران غنی سازی داشته باشد ، من هم می خواهم غنی سازی داشته باشم ، خیلی خوب برو تو هم غنی سازی کن ؛ بلدی برو بکن. ما که غنی سازی را  از کسی نگرفتیم ، استعداد درونی ما است ؛ (اگر) شما هم استعداد درونی در ملتت داری ، برو غنی سازی کن ؛ (این) بهانه گیری های بچگانه (ای است) که بعضی از کشورها می کنند."

22– تاکید بر غیر عقلی بودن تولید سلاح های کشتار جمعی ، علاوه بر غیر شرعی بودن آن ها .

پیش از این فتوای حضرت امام خامنه ای مبنی بر غیر شرعی بودن تولید و استفاده از سلاح هسته ای ، مکررا به طرف های غربی ابلاغ شده بود ، اما این بار معظم له با ادبیاتی جدید و عامه پسند بر غیر عقلی بودن آن نیز تاکید فرمودند چراکه بسیاری از ملل نامسلمان تعریف واحدی از تقیدات شرعی نداشته و این واژه را در چارچوب ادبیات سیاسی و معادل مشروعیت تفسیر و تعبیر می کنند و اینک رهبر عزیز انقلاب اسلامی برای اولین بار از واژه غیر عقلی در کنار غیر شرعی بودن استفاده کرده و حمایت متقابل عقل و شرع را در دین مبین اسلام به جهانیان گوشزد کردند (کل ما حکم به الشرع ، حکم به العقل و کل ما حکم به العقل ، حکم به الشرع) و به این ترتیب در کنار فراخوان ضمنی مردم جهان به اعتراض به دارندگان سلاح هسته ای به حکم ندای درونی و عقل ، توامان ، دول دارای سلاح هسته ای را  به انجام یک عمل غیرعقلی در منظر افکار عمومی محکوم کردند و به نظر می رسد این نگاه جدید در آینده ، به عنوان یک موضوع چالش برانگیز گریبان قدرت های دارای سلاح هسته ای را بگیرد:

"حالا چند کشور جنایتکاری که خودشان یا بمب هسته ای را علیه ملت ها به کار بردند مثل آمریکا ، یا آزمایش کردند مثل فرانسه – فرانسه همین ده دوازده سال قبل از این سه آزمایش هسته ای پشت سر هم در اقیانوس کرد که این ها مخرب است و محیط دریایی را نابود می کند ؛ سه آزمایش هسته ای بسیار خطرناک ؛ (در) دنیا هم یک جنجال مختصری کردند  ، بعد هم دهن ها را بستند ، تمام شد- این ها دارند به ما می گویند" !!

ما دنبال انفجار هسته ای نیستیم ، دنبال آزمایش هسته ای نیستیم ، دنبال سلاح هسته ای نیستیم ؛ نه به خاطراین که آن ها می گویند ، (بلکه) به خاطر خودمان ، به خاطر دینمان و به خاطر عقلمان . هم فتوای شرعی ما این است ، هم فتوای عقلی ما این است. فتوای عقلی ما هم این است که ما امروز و فردا و هیچ وقت به سلاح هسته ای احتیاج نداریم ؛ سلاح هسته ای برای یک کشوری مثل کشور ما مایه دردسر است که حالا تفصیل آن بماند."

23– الزام طرف مقابل به تمکین قوانین بین المللی در بازرسی از تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی

در حاشیه  صدور یادداشت یا اعلامیه یا بیانیه مشترک هسته ای لوزان ،غربی ها و بویژه طرف آمریکایی ، و با انتشار گزارش برگ و فکت شیت مورد نظر خود سعی در تحمیل رژیم بازرسی های انحصاری برای ایران داشتند که این موضوع نیز از دیدگان تیزبین رهبری پنهان نمانده و هر گونه بازرسی فراتر از موارد مصرح در قوانین بین المللی را مردود اعلام کردند: "هیچ شیوه نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل می کند ، به هیچ وجه مورد قبول نیست .

همین نظارت های متعارفی که در همه  دنیا معمول است ، این جا هم همان نظارت ها (باشد) ، و نه بیشتر."

24– تاکید بر حق تحقیق و توسعه

یکی از مهم ترین بحث های چالشی بین ایران و 1+5 در طول مذاکرات هسته ای ، بحث حق ایران در حوزه  تحقیق و توسعه علمی و فنی هسته ای بوده است که طرف های مقابل به هیچ وجه برای ایران چنین حقی را قائل نبوده و در مقابل این خواسته با تمام قدرت می ایستادند و در بیانیه  اخیر نیز آن طور که در فکت شیت آمریکایی ها مطرح شده ، این حق در هاله ای از ابهام و تفاسیر متعدد قرار داشت ، به همین جهت در این مورد نیز مقام معظم رهبری ، راه گشایی کرده و راه هر گونه تفسیر غلط از توسعه  علمی و فنی را بر آن ها بستند:

"توسعه  علمی و فنی هسته ای در ابعاد گوناگون ، به هیچ وجه نبایستی متوقف بشود. توسعه باید ادامه پیدا کند ، توسعه  فنی . حالا محدودیت هایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند ، ما حرفی نداریم. برخی از محدودیت ها را قبول کنند ، اما توسعه فنی حتما بایستی ادامه پیدا بکند و با شدت و قدرت پیش برود."

نکنه مهم در این فراز از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب این که ایشان اگر قبول برخی محدودیت ها را در سایر بخش ها نظیر غنی سازی و... از سوی تیم مذاکره کننده ایران را بلامانع اعلام می کنند ولی به هیچ وجه این محدودیت ها را  در حوزه  توسعه  فنی و علمی هسته ای نپذیرفته و بر قوت وشدت توسعه  علمی و فنی تاکید دارند . این موضوع قطعا هم برای تیم مذاکره کننده به عنوان دستورالعمل تاکتیکی مطرح است و هم به عنوان قوت قلب و نقطه  ام��د فراروی پژوهشگران این صنعت استراتژیک قرار دارد و هم به عنوان یک سند راهبردی برای مسئولین نظام در سه قوه ، تلقی می گردد که ملزم به رعایت دقیق آن و رفع هر گونه مانع (اعم از موانع سیاسی ، ابزاری ، حمایتی ، حقوقی و...)از پیش پای پژوهشگران خواهند بود.

بی شک عمل دقیق به این فراز از فرمایشات آن حضرت ، نوید بخش افق های جدید در دستیابی به تمامی حوزه های صنعت هسته ای و فتح  قله های این صنعت فوق العاده مهم و پاسداشت خون دلیر مردان و دانشمندان و شهدای بزرگ وار هسته ای خواهد بود و نا گفته پیدا و بدیهی است که امت مقاوم و قهرمان ایران اسلامی هیچ کوتاهی را از هیچ کس در این زمینه ، نپذیرفته و بر تحقق کامل این خواسته  راهبردی و مهم به عنوان ثمره  سال ها مجاهدت و پایمردی مردم ایران در برابر زیاده خواهی های زراندوزان زورگوو مستکبر غربی  اصرار دارند.

25– بازگذاشتن دست مذاکره کنندگان ایران برای تحقق منویات رهبری نظام.

مقام معظم رهبری در فراز پایانی سخنان خود ضمن تاکید براین نکته که این موضوعات و مسائل را قبلا و طی 18 ماه گذشته به تناوب و به مناسبت های مختلف و به صورت خصوصی به شخص رئیس جمهور و در مواردی هم به مسئول مذاکرات یعنی وزیر امور خارجه  فرموده اند ، بر باز گذاشتن دست مذاکره کنندگان در چارچوب منویات ایشان و خطوط قرمز نظام صحه گذاشته و نیز یاد آور می گردند که آن چه که امروز به صورت یک مجموعه کامل به مردم به عنوان صاحبان اصلی این نظام و انقلاب تقدیم شد ، همان چیزهایی است که قبلا به مسئولین امر متذکر شده اند و هم اینک به اقتضای شرایط خاص ایجاد شده ، مستقیما با مردم در میان گذاشته اند:

"این حرف ها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم ؛ عمدتا در طول این یک سال و نیم با رئیس جمهور ، و بعضا در مواردی هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجه ما است گفتیم . این حرف های من است ؛ اما حالا این خواسته ها را این ها با کدام شیوه  مذاکراتی می توانند تامین کنند ، این به عهده  خودشان است ؛ بروند بنشینند شیوه های درست مذاکراتی را پیدا کنند ، از آدم های مطلع و امین بهره مند بشوند و آن چه را لازم است انجام بدهند."

این نکات جامع و راهبردی در فرمایشات مقام معظم رهبری ، رسالت مردم و بویژه خواص و نخبگان را در دیده بانی دقیق مذاکرات پیش رو و تذکرات بجا و به موقع به مذاکره کنندگان و در صورت لزوم ، مقاومت در برابر خدعه ها و دغل بازی های آمریکا و سه کشور غربی تا تحقق جامع و مانع خواسته های  ایران ، بسیار سنگین می کند.

این طور به نظر می رسد که  فلسفه  وجودی فرمایشات حضرت آقا ، حضور تمام عیار مردم و نخبگان در صحنه  دفاع از دستاوردهای هسته ای در ادامه  مسیر ، حمایت از تیم مذاکره کننده و دلگرمی بخشیدن به آنان برای حفظ اقتدار و عزت مردم و دفاع از استقلال کشور ، و بالاخره رفع دغدغه و نگرانی از وجود مبارک آن امام عزیز است و امید واریم خداوند سبحان جل و علا ما در حمایت همراه با بصیرت از ولایت و رفع نگرانی از ایشان موفق بدارد.

*‌ رسالت: از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید صمیمانه تشکر می کنیم و همین جا می خواهیم از شما قول مساعد برای اختصاص زمانی دیگر برای پیگیری ادامه بحث را دریافت نماییم.

**‌ متولیان: بنده هم از این که این فرصت را برای من فراهم نمودید تا بخشی از دغدغه های خود در باره  بحث مهم هسته ای را  با مردم و خوانندگان روزنامه رسالت در میان بگذارم تشکر می کنم و به شرط بقا و زنده بودن ، در فرصتی دیگر نیز در خدمتتان خواهم بود. امیدوارم خداوند بر این سخنان اثر مثبت قرار داده و مورد رضایت حضرت ولی عصر (عج) قرار گرفته باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات